کارمای نیک
این مطلب، نوشتهای کوتاه و در عین حال جذاب است که دالایی لاما برای سال 2008 تنظیم کرده است.
خواندن و اندیشیدن در این مطلب بیشتر از یکی دو دقیقه وقت نمیگیرد.شما خبری بس خوش دریافت خواهید کرد. این قانون برای همگان صادق است؛ با هر دین و مذهب و طرز فکری؛ حتی اگر شما اصلاً اعتقاد خاصی نباشید و به این حرف ها دل ندهید.
1- به خاطر داشته باش که
عشقهای سترگ ودستاوردهای عظیم، به
خطر کردنها و ریسکهای بزرگ محتاجاند.
2- وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.
3- این سه میم را از همواره دنبال کن:
* محبت و احترام به خود را
* محبت به همگان را * مسؤولیتپذیری در برابر کارهایی که کردهای
4- به خاطر داشته باش دست
نیافتن به آنچه میجویی، گاه اقبالی بزرگ است.
5- اگر میخواهی قواعد بازی
را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.
6- به خاطر یک مشاجرهی کوچک،
ارتباطی بزرگ را از دست نده.
7- وقتی دانستی که خطایی مرتکب شدهای، گامهایی را پیاپی برای جبران
آن خطا بردار.
8- بخشی از هر روز خود را به
تنهایی گذران.
9- چشمان خود را نسبت به
تغییرات بگشا، اما ارزشهای خود را
بهسادگی در برابر آنها فرومگذار.
10- به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است.
11- شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیشتر عمر کردی، با یادآوری
زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی.
12- زیرساخت زندگی شما، وجود
جوی از محبت و عشق در محیط خانه و
خانواده است.
13- در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا میکنی و از او گله داری، تنها به موضوعات کنونی بپرداز و سراغی از گلایههای قدیم نگیر.
14- دانش خود را با دیگران در
میان بگذار. این تنها راه جاودانگی
است.
15- با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش.
16- سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفتهای.
17- بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما
به هم سبقت گیرد.
18- وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست دادهای که چنین موفقیتی را به دست آوردهای.
19- در عشق و آشپزی، جسورانه
دل را به دریا بزن.
این پیام را همین جوری رها نکنید.
شما خبر خوش نامنتظری دریافت خواهید نمود.
آرتور اش
قهرمان افسانه ای تنیس
هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.
یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"
آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا
بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟
بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین میکردند و به راحتی میشد فکرشان را از نگاهشان خواند:
نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی میکنند و چقدر در کنار هم خوشبختند.
پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد ، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست.
یک ساندویچ همبرگر، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود.
پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه ی مساوی تقسیم کرد.
سپس سیب زمینی ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد.
پیرمرد کمینوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمینوشید. همین که پیرمرد به ساندویچ خود گاز میزد مشتریان دیگر با ناراحتی به آنها نگاه میکردند و این بار به این فــکر میکردند که آن زوج پیــر احتمالا آن قدر فقیــر هستند که نمیتوانند دو ساندویچ سفــارش بدهند.
پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب زمینیهایش. مرد جوانی از جای خو بر خاست و به طرف میز زوج پیر آمد و به پیر مرد پیشنهاد کرد تا برایشان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد. اما پیر مرد قبول نکرد و گفت : همه چیز رو به راه است، ما عادت داریم در همه چیز شریک باشیم.
مردم کم کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را میخورد، پیرزن او را نگاه میکند و لب به غذایش نمیزند.
بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آنها خواهش کرد که اجازه بدهند یک ساندویچ دیگر برایشان سفارش بدهد و این دفعه پیر زن توضیح داد: ماعادت داریم در همه چیز با هم شریک باشیم.
همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو آمد و گفت: میتوانم سوالی از شما بپرسم خانم؟
-پیرزن جواب داد: بفرمایید
چرا شما چیزی نمیخورید ؟ شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید. منتظر چی هستید؟
-پیرزن جواب داد: منتظر دندانهــــــا!!
مرد پاسخ داد: بله قربان من دیدم سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا كشت او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید!!
نكته اخلاقی: وقتی شانس در خونه شما را میزند، از آن استفاده كنید.
بازیکنان خرافاتی در همه رشتههای ورزشی نظیرهاکی روی یخ، کریکت و... وجود دارند اما هنگامی که صبحت از خرافات در ورزش میشود، فوتبالیستها اولین چهرههای شاخص هستند که به ذهن خطور میکنند. با اینکه سالهای متمادی است که خرافات در فوتبال به عنوان آداب و رسومی نابخردانه مورد انتقاد قرار گرفته اما این انتقادات باعث نشده است که برخی از معروفترین اهالی فوتبال این تشریفات مضحک را قبل یا هنگام هر بازی به جا نیاورند. آنها هر کاری را که باور داشته باشند در بهتر شدن بازیشان و نتیجه مسابقه تاثیر میگذارد، انجام میدهند.
مالوین کامرا، عضو تیم ملی سیرالئون و هافبک سابق باشگاه دسته اولی هادرزفیلد انگلیس. وقتی پای خرافات به میان میآید این بازیکن 25 ساله قطعا یک بیسکوئیت و بهطور دقیقتر یک شكلات میخورد. او قبل از هر بازی فیلم «ویلی وانکا و کارخانه شکلاتسازی» را تماشا میکند. کامرا در مصاحبهای با مطبوعات فاش کرد، برای تسلط بر اعصابش و گرفتن قوت قلب نسخه اصلی این فیلم را با بازی جین وایلدر تماشا میکند و همین فیلم با بازی جانی دیپ تنها او را آزار میدهد.
استوارت پیرس که به عنوان یک بازیکن مردی روانی اما به عنوان یک سرمربی فردی نابخرد و ضعیف محسوب میشود. این بازیکن سابق تیم ملی انگلیس در زمان هدایت تیم منچسترسیتی به سمت دختر 7 سالهاش، «بنی» برگشت تا به ناکامیهای پی در پی تیمش پایان دهد. همین حرکت باعث شد که تیم پیرس در مصاف با وستهام به برتری دست پیدا کند و «بنی» نیز جایگاهی در این تیم به دست بیاورد- البته تا پیش از شکست 0-4 آبیها در خانه ویگان در ماه بعد.
رومئو آنکونتانی، رئیس سابق باشگاه پیسا که به علت رفتارهای عجیب و غریبش قبل از هر بازی شهرت پیدا کرده است. این مرد ایتالیایی پیش از هر یک از مسابقات تیمش به میدان بازی نمک میپاشد و هر چه بازی مهمتر و حساستر باشد نمک بیشتری نیز به میدان مسابقه میپاشد. آنکونتانی در یکی از مسابقات مهم تیمش مقابل رقیب همشهری خود، جنووا 26 کیلوگرم نمک به روی زمین مسابقه پاشید. چه مرد کهنهکار و باتجربهای!
پل اینس، یکی از خرافاتیترین افراد در دنیای فوتبال که همواره آخرین بازیکن تیمش بود که به میدان وارد میشد و آخرین فردی نیز بود که پیراهن ورزشی خود را میپوشید. همین رفتار متفاوت اینس باعث شهرت و محبوبیت وی نزد هواداران تیمش شد.
جان تری، مدافع چلسی. این بازیکن سرشناس استمفوردبریج اعتراف کرده است که «تقریبا به 50» خرافه مختلف معتقد است.
از جمله رفتارهای خرافی جان تری این است که همواره روی یک صندلی اتوبوس تیمش مینشیند، در طول مسیر اتوبوس به یک موزیک خاص گوش میدهد و بند كفشش را نیز 3 بار به دور جورابش میپیچد.
اما عجیب و غریبترین خرافات این ملی پوش انگلیسی اصرار و پافشاری وی بر استفاده از یک جفت ساقبند در تمام دوران بازیاش است که متاسفانه آنها را پس از دیدار تیمش مقابل بارسلونا در چارچوب مسابقات لیگ قهرمانان سال 2005 گم کرد.
بابی مور، کاپیتان انگلیس و برنده جام جهانی رفتاری مشابه رفتار پل اینس از خود نشان میداد. او نیز تا دیگر همتیمیهایش شلوارک ورزشی خود را نمیپوشیدند، شلوارک ورزشی خود را به تن نمیکرد. او آخرین بازیكنی بود كه از زمین خارج میشد.
یوهان کرایوف، ستاره اسبق فوتبال هلند و تیم آژاکس. کرایوف عادت داشت قبل از شروع هر بازی آدامس خود را به سمت زمین تیم رقیب پرتاب کند. شاید علت شکست 1-4 آژاکس مقابل میلان در جام قهرمانی اروپای 1969 آدامس کرایوف بوده است نه عملکرد ضعیف بازیکنان این تیم.
کارلوس بیلاردو، سرمربی تیم قهرمان آرژانتین در جام جهانی 1986. سکاندار سابق این تیم معتقد بود که خوردن جوجه بدشانسی میآورد و همواره شاگردانش را از خوردن این غذای لذیذ قبل از هر بازی منع میکرد. بیلاردو آنقدر خرافاتی بود که هر بار موفقیت تیمش را مدیون یک اتفاق خاص میدانست نه بازی خوب شاگردانش. برای مثال مدتی بازیکنانش را مجبور میکرد با تاکسی به محل مسابقه بروند زیرا در پیروزی قبلیشان مجبور شده بودند به علت خراب شدن اتوبوس با تاکسی به محل دیدار بروند. یکی دیگر از رفتارهای عجیب و غریب بیلاردو تلفن زدن به فردی خاص بود زیرا در زمان سرمربیگریاش در باشگاه استودیانتس لا پلاتا یک زن برزیلی قبل از مسابقه برای او و تیمش آرزوی موفقیت کرده بود. همین اتفاق باعث شد که بیلاردو همواره از دستیارش درخواست کند که قبل از هر بازی به این زن تلفن کند
خبر : هنوز پاسخی قطعی برای این سؤال که آیا بوسیدن پدیدهای غریزی است یا اکتسابی، وجود ندارد. بوسیدن پدیدهای است انسانی که اما فقط در بین ۹۰ درصد مردم دنیا رواج دارد.
ولت آنلاین نوشت:
بوسیدن پدیدهای انسانی است، ولی آیا رواج آن مربوط به غرایز انسانی میشود یا اینکه باید به آن به عنوان پدیدهای فرهنگی نگریست؟ این سؤالی است که هنوز دانشمندان پاسخی قطعی برای آن نیافتهاند.
بیش از صد سال است که دانشمندان در صدد یافتن علت رواج بوسه در میان انسانها هستند. زیگموند فروید، روانکاو اتریشی، بر این عقیده بود که بوسیدن غریزهای انسانی است و این غریزه از بدو تولد در انسان وجود دارد. به عقیده او بوسه ریشه در نیاز نوزاد به مکیدن شیر از پستان مادر دارد. ولی هنگامی که ایوان پاولوف، فیزیولوژیست و پزشک روس، در سال ۱۹۰۰ در آزمایش معروف سگ و صدای زنگ نشان داد که آب دهن سگ میتواند با صدای زنگی که برای او تبدیل به علامت غذا شده، راه بیفتد، بسیاری از روانشناسان به این نتیجه رسیدند که رفتار انسان نیز نه بر غریزه که بر آموزههای او مبتنی است. این دسته از روانشناسان بر این باورند که انسان کنترل کامل بر غرایز خود دارد و بوسه را نشانه ابراز عشق میدانند که با آگاهی صورت میگیرد.
گروه دیگری از دانشمندان بر این نظرند که انسان فقط قادر است برخی از رفتارهای غریزی خود را تغییر دهد. آنان بوسیدن را جزو رفتارهای غریزیای میدانند که قابل کنترل است. به عقیده آنان این نظریه پاسخ این سؤال را نیز در بر دارد که اگر بوسیدن پدیدهای غریزی و مادرزاد است، پس چرا در بین ۱۰ درصد مردم دنیا از نظر فرهنگی مردود است.
۶۵۰ میلیون انسان با بوسیدن بیگانه هستند
در فرهنگ ۶۵۰ میلیون انسان، بوسیدن عملی چندشآور و حتی وحشیانه است. در سفرنامه یک مردمشناس فرانسوی در سال ۱۸۹۷ آمده که در بین چینیها بوسیدن حتی میتوانست نشانه آدمخواری تلقی شود. در همان زمان دانشمندی دانمارکی نیز مشاهده کرده بود که در برخی قبایل فنلاندی یک زوج هیچگاه یکدیگر را نمیبوسیدند. امروزه ۱۰ درصد مردم دنیا بوسیدن را عملی زشت میدانند. برای نمونه در مغولستان پدران برای ابراز محبت به پسرانشان، به جای بوسیدن آنان سرشان را بو میکنند.
برخی نظریات بیولوژیک پیرامون بوسه
در سال ۱۹۶۰ جانورشناس انگلیسی، دزموند موریس، این نظریه را مطرح کرد که بوسیدن از رسمی میآید که در گذشته در میان نیاکان بشر وجود داشته و به کودکان از طریق دهان به دهان غذا میدادهاند. موریس میگوید، این عمل هنوز هم در بین شامپانزهها رایج است. اینکه بشر از طریق دهان به دهان هم تغذیه میکرده، در نوشتههای یونان باستان نیز آمده است. طبق مشاهدات و گزارشهای یک محقق اتریشی این رسم امروزه هم در برخی قبایل آفریقایی رواج دارد.
جهانی شدن فرهنگ بوسیدن
کشف اینکه چرا انسانها همدیگر را میبوسند همچنان موضوع تحقیقهای علمی است. با توجه به اهمیتی که بوسیدن در زندگی بشر دارد، این عجیب هم نیست.
فقط یک زوج نیستند که همدیگر را میبوسند: پاپ زمین کشورهایی را که به آن سفر میکند، میبوسد. کسانی که به کلیسا میروند، حلقهای را که کشیشها بر دست دارند، میبوسند. سران سابق کشورهای اروپای شرقی لب یکدیگر را میبوسیدند و فرانسویها گونه یکدیگر را میبوسند.
با توجه به گسترش روزافزون روابط بین فرهنگهای گوناگون به احتمال زیاد نود درصدی که بوسیدن در بین آنان رواج دارد، موفق خواهند شد ۱۰ درصد باقیمانده را نیز با خود همراه کنند. در انگلیس تا همین ۲۰ سال پیش بوسیدن، حتی بوسیدن گونه، در خیابان امری غیرقابل تصور بود، در صورتی که امروز همه همدیگر را در ملا عام میبوسند. روند جهانی شدن، فرهنگ را هم، که بوسیدن جزیی از آن است، در بر میگیرد.
توشیبا بیش از 41 هزار لپ تاپ تولیدی این شرکت را که بین آگوست 2009 تا آگوست 2010 به فروش رسیده اند را فراخواند چرا که امکان تریکدن آنهاوجود دارد. به گزارش وب سایت توشیبا، این شرکت هفته گذشته اعلام کرد كه این فراخوان به صورت داوطلبانه و بین بیش از 40 هزار لپ تاپ سریT شرکت اعلام شده است. این شرکت اعلام کرد که به باتری های لپ تاپ های DC تزریق جریان برق مشکل ساز شده است و گاهی T135D و T135اوقات ممکن است این تزریق به ایجاد گرمای فراوان در حد ذوب شدن لپ تاپ منجر گردد. توشیبااعلام کرد که تاکنون گزارشی مبنی بر آسیب دیدگی بر اثر استفاده از این لپ تاپ ها منتشر نشده ولی از نظر تئور کی، حرارت تولید شده برای سوزاندن بدن کافی است.
کمیسیون امنیت محصولات مصرفی اعلام کرد که توشیبا 129 گزارش گرمای بیش از حد و تغییر شکل لپ تاپ و دو گزارش سوختی سطحی و دو گزارش خسارت به اموال دریافت کرده است. توشیبا بایوس لپ تاپ های خود را به روز کرده تا به صورت نرم افزاری از این اتفاق جلوگیری
کند. وقتی حرارت لپ تاپ بالا م یرود، ورودی برق به صورت خودکار غیر فعال میشود تا خطر سوخته شدن را کاهش دهد.
منبع : كلیك
آیا می دانید سگ از نژاد اسب است و خود اسب هم از نژاد ماموت یا همان فیل های امروزیست؟
آیا می دانید یک نوع سمندر در آفریقا زندگی می کند که تحمل 16هزار ولت برق با فرکانس 50 هرتز را دارد و در این حالت بدنش تنها نوری معادل یک لامپ 70 وات تولید می کند؟
آیا می دانید زرافه ها در اصل گوشتخوار بوده اند اما به دلیل عدم توانایی در بلعیدن غذا از روی زمین به دلیل مری طولانی و نداشتن اندام مناسب برای شکار گیاه خوار شده اند؟
آیا می دانید هر چه را در اینترنت به دستتان رسید نباید باور کنید چون شما عقل دارید؟
در آن هنگام كه پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت؛ و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.» (131)
و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت كردند؛ (و هر كدام به فرزندان خویش گفتند «فرزندان من! خداوند این آیین پاك را براى شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام ( تسلیم در برابر فرمان خدا) از دنیا نروید!» (132)سوره البقره
اگر سقفها و دیوارهای ساختمانهای شهر با گیاهان پوشیده شوند، خنکتر میمانند، چون گیاهان خیلی کمتر از مواد ساختمانی گرما را جذب میکنند. به علاوه گیاهان دیاکسید کربن جذب میکنند. بدین ترتیب، آنها نیاز به استفاده از سیستمهای تهویه هوای پرمصرف را کاهش میدهند. به علاوه گیاهان آب جذب میکنند و میتوانند در مواردی از وقوع سیل جلوگیری کنند. به نظر میرسد ایده پر سود و فایده ای باشد! اما چه گیاهی برای رشد دادن روی در و دیوار خانهها از همه مناسبتر است؟
بر اساس گزارشی که نیوساینتیست منتشر کرده، برخی محققین بر آن شدهاند تا با مطالعات طولانی، دوام و تاثیر پوشاندن ساخمانها با گیاهان مختلف را بررسی نمایند. یکی از اولین کاندیداها، گیاه گل ناز بود. گفته میشود این گیاه میتواند مدت طولانی بدون باران زنده بماند و در واقع نیاز کمی به مراقبت دارد.
محققین انواع گیاهان مانند گل ناز، گوش فیلی و گوش بره را بررسی کردند. آنها میگویند گوش بره هم به دلیل کرکهایی که دارد، در گرمای بالاتر بیشتر از سایر گیاهان خنک میماند و هم بیشتر از دیگر گیاهان میتواند هوای اطراف خود را خنک کند.
از طرف دیگر در مناطق دارای بارندگی زیاد که احتمال وقوع سیل وجود دارد، گل ناز فایده چندانی ندارد. به گفته محققین، چمن بلواستم و گیاه ذرت در جذب فراوان آب، بالاترین رتبه را در بین سایر گیاهان به دست آوردهاند و بهترین موانع جار شدن سیل درون شهرها هستند.
« السلام علیك یا حسن بن علی المظلوم شهید و الغریب »
عزای غربت بقیع
مدینه هم چنان مظلوم است و … بقیع، مظلوم تر اهل بیت هم چنان غریبند و …
مظلومیت بقیع
پیروانش غریب تر
این سند سالهاست که به گواهی ایستاده است و روشن تر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل،برهان مظلومیت های جبهه ی حق است … هنگام ورود به خاک بقیع، کفشها را که در می آوری و پایت، خاک این مزار را لمس می کند، دلت می شکند … قبور بی سایبان مانده در برابر آفتاب را که می بینی، داغت تازه می شود و بر غمی کهن و دیرین، اشک می ریزی و بغض مانده در گلو را در هوای بقیع رها می کنی رنجنامه ی نانوشته شیعه ، بر خاک و سنگ این مزار، گویاتر از هر زمان است … و اما شب بقیع … همچنان خاموش است و تاریک …مدینه گرچه غرق نور است، و خیابان ها گرچه از نورافکنها و تابلوهای رنگین، روشن است …اما … در کنار اینها، وادی بقیع را ظلمتی درد آور و غربتی غم انگیز فرا گرفته است، گویا اصلاً خورشیدی بر این خاک نخفته است … بقیع بقعه ای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت … بقیع آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان. تا کی باید بقیع چنین باشد ؟؟؟ غربت بقیع ؟
یا رسول الله … یا فاطمة الزهرا … یا مولانا حسن ابن علی …
یا مولانا علی بن الحسین … یا مولانا محمد بن علی …
یا مولانا جعفر بن محمد … ( علیهم السلام )
نمی دانیم اشک شوق بریزیم از اینکه شیعه و دلدار شمائیم و اینچنین سند مظلومیت و حقانیتی را در مقابل داریم… یا سرشک غم بباریم از این غربت …
راستی … گناه ما جز عشق چیست ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که با نابودی وهابیت و عوامل آمریکا، غبار غم از این قطعه بهشت بشوئیم و دلهای غمزده ی خود را بر آستان جانان هدیه کنیم …
برآستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
عکس بقعه ی آسمانی بقیع قبل از تخریب
کوچه های بنی هاشم
واااااااااااااای امان از دل امام حسن
و اخرین عکس از کوچه ی دل ما که خرابش کردند
و حال ای مجاهدان مجازی سایبر .
۸۶سال است که بقعه ی آسمانی بقیع تخریب شده
اکنون در آستانه جمعه ۸ شوال ، هشتاد و هفتمین سالروز این جنایت ، به یاری خدای متعال همه ی ما جوانان شیعه با شرکت در طرح “عزای تخریب بقیع “ هر کدام سهمی را در رمی جمرات وهابیت ایفا کنیم و همانند منازل تمام علما در قم پرچم عزا بر سر در سنگر مجازی خود قرار می دهیم و به عزاداری برای غربت بقیع می پردازیم .
"سوپر ماریو بروس" لوله کش اسطوره ای بازیهای ویدئویی وارد یک ربع قرن از زندگی خود شد و تولد 25 سالگی خود را در شرایطی جشن گرفت که به یک شخصیت محبوب بازیهای سه بعدی تبدیل شده است. | |
به گزارش خبرگزاری مهر، 25 سال ماجرا با پریدن بر روی لاک پشتها و قارچهای "طولانی کننده زندگی" برای نجات از میان چنگالهای "باوسر بد ذات" می گذرد. سوپر ماریو بروس که تاکنون بیش از 40 میلیون نسخه از آن برای کنسول بازی نینتندو به فروش رفته است 25 سال قبل در 13 سپتامبر 1985 رسما عرضه شد و از آن زمان جنون ماریو در میان علاقه مندان بازیهای ویدئویی آغاز شد. جنونی که همچنان ادامه دارد و موجب شده است که ماریو حتی در روزگار بازیهای فوق پیشرفته رایانه ای به حیات خود ادامه دهد.
ماریو در سال 1981 تحت عنوان "مرد جهنده" در داخل بازی ویدیویی دیگری به نام "دانکی کانگ" ظاهر شد. سپس نینتندو تصمیم گرفت که ماریو را هم در یک بازی جدید به یک قهرمان تبدیل کند. به این ترتیب با وجود اینکه این لوله کش ایتالیایی- آمریکایی قد کوتاه با شکمی برآمده و بینی کوفته هیچ شباهتی به قهرمانانی که تا آن زمان شناخته می شدند نداشت، توانست به یک قهرمان بزرگ در دنیای بازیهای ویدیویی تبدیل شود. سوپر ماریو از ابتدا تا سه بعدی
لباس مکانیکی، کلاه قرمز و سبیل ویژگیهایی است که سوپر ماریو بروس را به یک نوع مارک شرکت نینتندو تبدیل کرده است. اسطوره نینتندو نام خود را از "ماریو سگال"، مالک دفاتر فروش و توزیع نینتندو در آمریکا گرفته است. ایده ایجاد این شخصیت توسط "شیگرو میامونو" ارائه شد.
در حقیقت ماجرای خلق ماریو از آنجا آغاز شد که "شیگرو میامونو" در جلسه ای که در دفتر مرکزی نینتندو در آمریکا برگزار شده بود مشغول گفتگو برای انتخاب اسم شخصیت اصلی یک بازی جدید بود که ماریو سگال وارد شد و با داد و بیداد خواست که مسئولان دفتر آمریکایی این شرکت ژاپنی مبلغ اجاره این دفاتر را افزایش دهند. به این ترتیب تیم میامونو تصمیم گرفتند که نام این شخصیت را ماریو بگذارند.
![]() نوع لباس پوشیدن و ظاهر ماریو در طول تمام این سالها به دلیل محدودیتهای گرافیک دو بعدی بدون تغییر باقی مانده بود. ظاهری که حتی پس از سه بعدی شدن حفظ شد. برای مثال، کلاه برای این در نظر گرفته شده بود که از نشان دادن موها جلوگیری شود. در حقیقت به تصویر کشبدن موها با گرافیک 8 بیت بسیار دشوار بود.
ماریو در طول 25 سال زندگی خود قهرمان اصلی بیش از 200 بازی ویدئویی شد و با گذشت زمان بر روی کنسول بازی "ووی" به صورت سه بعدی در آمد و حتی در بسیاری از بازیهای آنلاین روی وب نیز عرضه شد.
![]() روش بازی
بازیکن حرکات و اعمال ماریو را کنترل می کند و اگر بازی به صورت چندبازیکنی (multiplayer) انجام شود بازیکن دوم در نقش "لوئیجی" برادر ماریو ظاهر می شود.
هدف از این بازی عبور از دنیاهای "قلمرو پادشاهی قارچ" (Mushroom Kingdom) است که مراحل آن در سطوح مختلفی شامل نابودی "باوسر بد ذات" و نجات "شاهزاده خانم پیچ" تقسیم می شود. روش اصلی برای حذف دشمنان، پریدن از روی آنها است.
ماریو می تواند در طول بازی، چندین بار با خوردن "سوپر قارچ" کسب نیرو کند و به همین علت گاهی اوقات آن را با عنوان "قارچ خور" نیز می شناسند. این سوپر قارچها ماریو را به سوپر ماریو تبدیل می کنند که ابعادش دو برابر ماریو اولیه است.
در مرحله بعدی، "گل آتش"، سوپر ماریو را به ماریوی آتش تبدیل می کند و به آن اجازه می دهد که گلوله های آتش پرتاب کند. |
.: RASEKHOON.NET:.