پس از 9 ماه ورجه وورجه متولد شدم !
یک سالگی : در حالیکه عمویم من را بالا و پایین میانداخت و هی میگفت گوگوری مگوری ، یهو لباسش خیس شد !
چهارسالگی : در حین بازی با پدرم مشتی محکم بر دماغش زدم و در حالیکه او گریه میکرد ، من میخندیدم ! نمیدانم چرا ؟!
هفت سالگی : پا به کلاس اول گذاشتم و در آنجا نوشتن جملاتی از قبیل آن مرد آمد ، آن مرد با BMW آمد !!!! را یاد گرفتم !
نه سالگی : در حین فوتبال توی کوچه شیشه همسایه را شکستم ولی انداختم پای !!! پسز همسایه دیگرمان ! بنده خدا سر شب یک کتک مفصل از باباش خورد تا دیگر او باشد که شیشه همسایه را نشکند و بعدش هم دروغکی اصرار کند که من نبودم پسر همسایه بود که الکی انداخت پای من !!!
دوازده سالگی : به دوره راهنمایی و یک مدرسه جدید وارد شدم در حالی که من هنوز به اخلاق ناظم آنجا آشنا نشده بودم ولی ناظم آنجا کاملا به اخلاق من آشنا شده بود و به همین خاطر چندین و چند منفی انضباط گرفتم ! البته به محض اینکه به اخلاق ایشان آشنا شدم چند پلاستیک پفک در لوله اگزوز ماشینش فرو کردم !
هجده سالگی : در این سال من هیچ درسی برای کنکور نخواندم ولی در رشته ی میخ کج کنی واحد بوقمنچزآباد ( البته یکی از شعب توابع روستاهای بوقمنچزآباد ) قبول شدم !!
بیست و چهار سالگی : در این سال دانشگاه به اصرار مدرک کاردانیام را که هنوز نیمیاز واحدهایش مانده بود تا پاس شود ، به من داد !!!!
بیست و شش سالگی : رفتم زن بگیرم گفتند باید یک شغل پردرآمد داشته باشی . رفتم یک شغل پردرآمد داشته باشم ، گفتند باید سابقه کار داشته باشی . رفتم دنبال سابقه کار که در نهایت سابقه کار به من گفت : بی خیال زن گرفتن !!!
سی و سه سالگی : بالاخره با یکی مثل خودمون که در ترشی قرار داشت ! قرار مدارهای ازدواج و خواستگاری و عقد و بله برون و ... رو گذاشتیم !
چهل و یک سالگی : در این سال گل پسر بابا که میخواست بره کلاس اول ، دوتا پاشو کرده بود تو یه کفش که لوازم التحریر دارا و سارا میخوام بردمش لوازم التحریری تا انتخاب کنه !
شصت و شش سالگی : تمام دندانهایم را کشیده بودم و حالا باید دندان مصنوعی میخریدم . به علت اینکه حقوق بازنشستگی ما اجازه خریدن دندان مصنوعی صفر کیلومتر !!! را نمیداد ، دندان مصنوعی پدربزرگ همکلاسی سابقم رو که تازه به رحمت خدا رفته بود !!! برای حداکثر بیست سال اجاره کردم .معلوم بود که این دندان مصنوعی ها یک بار هم مسواک نخورده ولی خوبیش این بود که حداقل شب ها یک لیوان آب یخ بالای سرم بود !
هفتاد و هشت سالگی : به علت سن بالای من و همسرم ، پسرانمان ( بخوانید عروسهایمان ) ما را به خانه هایشان راه نمیدادند
هشتاد و پنج سالگی : بلافاصله بعد از خوردن یک کله پاچه ی درست و حسابی دندان مصنوعی ها را به ورثه دادم تا دندانهایش را بین خودشان تقسیم کنند !
نود سالگی : همه فامیل در مورد اینکه من این همه عمر کرده بودم ، زیادی حرف میزدند و فردای همین حرفهای زیادی بود که به طور نا بهنگامی خدا بیامرز شدم !!!
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان پزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ تر است. روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شما میخواهید تختان کنار پنجره باشه؟!؟ نتیجه گیری :
1. راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست. 2. در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی. 3. همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست |
شاید تصور اینکه ماشین لباسشویی باعث بروز بیماریهای آلرژیک یا پوستی بشود، برایتان دشوار باشد. اما حقیقت این است که برخی میکروبها و قارچهایی که در اثر استفاده نادرست از ماشین لباسشویی، درون آن تولید و تکثیر میشوند، قادرند سلامت ما را به خطر بیندازند. این مطلب، نگاهی میاندازد به خطاهای هشتگانه استفاده از ماشین لباسشویی که ممکن است هرکدام از ما مرتکب شویم و سلامتمان را به دست خودمان تهدید کنیم....
خطای اول:
گذاشتن ماشین لباسشویی در یک فضای کوچک. کم نیستند افرادی که ماشین لباسشویی را درون رختکن حمام، انباری یا حیاط خلوت سقفدار قرار میدهند و نمیدانند که با این کار چه خیانتی به خود و اعضای خانوادهشان میکنند! ماشین لباسشویی باید در یک محیط باز مثل آشپزخانه قرار گیرد تا بتوان بعد از اتمام کار، قدری پنجره را باز گذاشت تا هوا و بخار متصاعد شده از آن، محیط مناسبی برای رشد قارچها و کپکها به وجود نیاورد. قرار دادن ماشین لباسشویی در مکانی مثل حمام، باعث تکثیر قارچها و کپکها و سرایت آنها به لباسهای داخل حمام، پرده حمام و لوازمی مثل لیف میشود و عاقبت این سرایت چیزی نیست جز ابتلا به آلرژی و بیماریهای پوستی! بنابراین سعی کنید که ماشین لباسشوییتان را در محیطهای باز نگهداری کنید و اگر هم قادر به این کار نیستید، حداقل تا ساعاتی پس از اتمام کار شستشو، در حمام، انباری یا خیاط خلوتتان را باز بگذارید.
خطای دوم:
شستن ملحفهها با آب ولرم. خیلیها برای حفظ رنگ و رو یا دیرتر کهنه شدن روتختی، روبالشی و ملحفهها، آنها را با دور کند ماشین لباسشویی و آب ولرم میشویند؛ در حالی که رابرت ویتز، میکروبیولوژیست، این کار را تنها یک آبتنی لذتبخش برای اینگونه کالاها میداند و میگوید: «یکی از بهترین مناطق برای حفظ گرد و غبار و ایجاد آلرژی، روتختیها و روبالشیها هستند، بنابراین همه افراد باید حداقل هر دو هفته یک بار کلیه لوازم خوابشان را با آب کاملا داغ و با دور تند ماشین لباسشویی بشویند و برای جلوگیری از آلرژیزا شدن، آنها را درون خانه و به دور از گرد و غبار محیط بیرون از منزل خشک کنند.»
خطای سوم:
حبس هوا در ماشین لباسشویی. کپکها به ندرت در محیطهای خشک تولید میشوند اما مناطق مرطوب، جولانگاه تولید و تکثیر انواع کپکها هستند. تماس کپک با لباسها باعث بروز احتقان، خارش چشمها و خسخس سینه در افراد میشود. این علایم وقتی به صورت شدیدتر و گستردهتر در فرد ظهور میکند که او به آسم یا آلرژی هم مبتلا باشد. بنابراین برای جلوگیری از تولید و تکثیر کپک در ماشین لباسشوییتان، پس از هر بار شستشوی لباسها، درب آن را کاملا باز بگذارید تا هوا و بخار دروناش کاملا خارج شود و محیط خشکی درون ماشین به وجود بیاید. رابرت ویتز، خشک کردن لاستیک دور در و حتی محفظه درونی ماشین به وسیله یک دستمال خشک را هم برای جلوگیری از حمله کپکها موثر میداند. او حتی پا را از این حد فراتر
گذاشته و میگوید: «برای اطمینان از نسلکشی کپکها باید پس از هر بار استفاده، ماشین لباسشوییتان را با باد سرد سشوار خشک کنید!»
خطای چهارم:
شستن لباس زیر با ماشین لباسشویی. به گفته دکتر چارلز جبرا، استاد میکروبیولوژی دانشگاه آریزونا، لباسهای زیر یکی از اصلیترین منابع انتشار میکروب در فضاهای بسته و مرطوب هستند. به همین دلیل بهتر است که هنگام شستشو با سایر لباسها، درون یک محفظه قرار نگیرند. از طرف دیگر، ممکن است آلودگی بیش از حد البسه دیگر به لباس زیر افراد سرایت کند و موجب تحریک پوستی یا حتی عفونت دستگاه تناسلی در آنها شود. به عقیده دکتر جبرا، لباسهای زیر باید با آب کاملا داغ و مواد شوینده شسته و برای خشک شدن زیر نور مستقیم آفتاب قرار گیرند. او همچنین برای پیشگیری از ماندگاری میکروبها در ماشینلباسشویی توصیه کرد که پس از هر سه یا چهار بار استفاده، یک دور آن را به صورت خالی از لباس و ریختن مواد ضدعفونیکننده، روشن کنید.
خطای پنجم:
استفاده از شویندههای نامناسب. بعضیها به خاطر اینکه پوست دستشان نسبت به بعضی شویندهها حساس است، ترجیح میدهند لباسهایشان را درون ماشین لباسشویی بریزند و اینطوری از هر نوع شویندهای که دوست داشتند استفاده کنند اما پژوهشگران دانشگاه واشنگتن میگویند اگر پوست دست شما نسبت به ماده شوینده خاصی حساسیت دارد، به هیچوجه نباید از آن ماده درون ماشین لباسشوییتان استفاده کنید زیرا با این کار حساسیت پوستی را به کل بدنتان منتقل خواهید کرد. آنها همچنین استفاده از شویندهها و نرمکنندههای معطر را برای شستن لباس کودکان، نوزادان و افراد مبتلا به آسم و آلرژی مناسب نمیدانند. به علاوه، پژوهشگران معتقدند که بهتر است لباس نوزادان هم مانند لباسهای زیر، با دست و با مواد شوینده ملایم شسته شوند.
خطای ششم:
رها کردن لباسهای شسته شده برای مدتی طولانی. یکی دیگر از خطاهای نسبتا رایج و بیماریزا در مورد ماشین لباسشویی، رها کردن لباسهای شستهشده به مدت طولانی درون آن است. در حالی که به عقیده دکتر جبرا، باقی ماندن لباسهای خیس درون ماشین لباسشویی، بیشتر از 30 دقیقه یعنی تولید کپک و باکتریهای آلرژیزا. بنابراین به توصیه وی، تنها زمانی ماشین لباسشوییتان را روشن کنید که مطمئن باشید در خانه هستید و میتوانید پس از پایان شستشو، بلافاصله لباسها را از درون آن خارج کرده و پهن کنید.
خطای هفتم:
پرکردن ماشین با لباسهای کثیف از چند روز قبل. این خطا از آن دست اشتباههایی است که اکثر خانمها آن را مرتکب میشوند. خانمها معمولا برای جلوی چشم نبودن لباسهای کثیف، آنها را درون ماشین لباسشویی میریزند تا زمانی که ماشین کاملا پر از لباس شد، آن را روشن کنند. غافل از اینکه عرق، رطوبت و آلودگی لباسها میتوانند زمینهساز تولید انواع میکروبها و رخنه کردن آنها درون لباسها شوند. میکروبهایی که در محفظههای ریز لباسها رخنه میکنند تا در فرصت مناسب شروع به فعالیتهایی کنند که موجب ناراحتیهای پوستی در ما میشود.
خطای هشتم:
شستن کفش و لباسهای گلی با ماشین لباسشویی. اگر خسته و کوفته از مسافرت یا کوهنوردی برگشتهاید و حال و حوصله شستن کفش و لباس گلیتان را ندارید، بهتر است به جای پرتاب کردن آنها درون ماشین لباسشویی، گوشه حیاط یا حمام قرارشان دهید تا خوب خستگیتان در برود. میکروب و آلودگیهای پنهان شده در گل و لای ممکن است تا مدتها درون ماشینلباسشویی باقی بماند و به سایر لباسهایتان هم نفوذ کند، بنابراین بهتر است لباسهایی که گل و کثیفی از سر و کولشان بالا میرود را با دست بشویید.
آیا تا به حال با کسی برخورد داشته اید که احساس می کند همه چیز را می داند و هرچیزی که می گوید درست است؟ مطمئنم که یکجا در زندگیمان همه ما با چنین کسی برخورد کرده ایم. سوال این است که وقتی با چنین شخصی مواجه شدید چه می کنید؟ در اکثر موارد، احتمالاً سعی می کنید که از آنها اجتناب کنید و تا حد ممکن از او دور شوید. اما کارهای مختلفی برای فهماندن نظرتان به این افراد می توانید انجام دهید، البته بدون اینکه با او وارد یک رقابت دردسرساز شوید.
اول از همه اینکه باید بفهمید که این فرد چطور فکر می کند. اگر فکر کند که همه چیز را می داند احتمالاً سعی می کند آنرا با برخی واقعیات یا اطلاعاتی که دارد ثابت کند. اکثر افرادی که احساس می کنند همه چیز را می دانند معمولاً در خانواده هایی بزرگ شده اند که از کودکی مسئولیت بسیار سنگینی بر دوششان بوده است. وقتی می خواهید نظرتان را به چنین افرادی بفهمانید بهترین راه این است که درست به همان روشی که او حرفش را به شما ثابت می کند، شما هم حرفتان را به او ثابت کنید. بعنوان مثال، اگر سعی دارید که به کسی نشان دهید که بیشتر از یک روش برای پیدا کردن راه حل برای یک مشکل خاص وجود دارد می توانید به آنها بگویید که یک راه بهتر برای اینکار وجود دارد. باید به او نشان دهید که چطور می توانید با استفاده از یک روش متفاوت به همان راه حل برسید. اصولاً باید بتوانید گفته های خودتان را با واقعیت پشتیبانی کنید.
چند ایده و توصیه برای برخورد با آنها که فکر می کنند همه چیز را می دانند
بهتر است در ابتدای گفتگویتان، سعی نکنید به آنها بگویید که حرفشان غلط است. اینکار باعث می شود که فوراً حالت دفاعی بگیرند و دیگر به حرفهایتان گوش ندهند. اینجاست که داد و بیدادها شروع می شود. اگر نمی توانید در همان لحظه نشان دهید که نظرتان چیست، بحث نکنید، زمانی دیگر را برای اثبات نظرتان در نظر بگیرید. آنهایی که احساس می کنند همه چیز را می دانند افرادی بسیار خودخواه هستند. یادتان باشد که با آنها وارد جار و جنجال شدن فقط باعث خوشحالی آنها می شود نه شما. معمولاً آخر کار بسیار خسته می شوید. رمز کار این است که مواجهه با چنین افراد یک راه درست دارد و یک راه غلط. دوری کردن از آنها کمک نمی کند که بفهمند همه چیز را نمی دانند. درعوض می توانید این را به آنها ثابت کنید.
انواع کمی از آدمهای دیگر هستند که به این اندازه دیگران را عصبانی می کنند. این افراد باعث می شوند فکر کنیم افرادی نالایق هستیم و هیچ قدرتی نداریم به همین خاطر خیلی بد واکنش می دهیم و تایید می کنیم که روی ما سلطه دارند. اما اگر آرامش خودتان را حفظ کنید و کمی بیشتر فکر کنید می توانید یاد بگیرید که چطور با ایندسته افراد برخورد کنید.
چرا اینکار را می کنند؟
اگر سعی کنید از دیدگاه خود آنها مسئله را ببینید خیلی راحت تر می توانید با این افراد برخورد کنید. این افراد معمولاً فاقد اعتماد به نفس هستند به همین خاطر سعی می کنند باید آنچه را که می دانند را نشان بقیه دهند و کاری کنند که بقیه احساس کنند زیردست آنها هستند. شاید هیچوقت نتوانید دلیل این رفتار خودخواهانه آنها را بفهمید اما با درک اینکه مسئله ای باعث شده است که این فرد چنین شخصیتی داشته باشد، می توانید درک خودتان را بالاتر برده و راحت تر با رفتار او کنار بیایید.
ارزش خودتان را گوشزد کنید
اصلاً اینطور نیست که شما پایین تر از این فرد باشید یا کمتر از او بدانید. این آنها هستند که می خواهند چنین حسی را به شما منتقل کنند. اگر به آنها اجازه بدهید احساستان نسبت به خودتان را تغییر می دهند. پس به جای اینکه همه حرفهایی که می زنند را تایید کنید، به همه کارهای مثبتی که قادرید انجام دهید فکر کنید. ارزش شما بسیار بالاست و هیچکس حق خدشه وارد کردن به آن را ندارد.
به حرفهای او گوش دهید
گاهی اوقات چنین رفتاری به این علت از فرد سر می زند که او فکر می کند کسی نیست که به حرفهایش گوش دهد. شما می توانید با گوش دادن به حرفهایشان بدون اینکه نظراتتان را مطرح کنید، ترسهای آنها را از بین ببرید. با این روش، دیگر شما را تهدیدی برای خود قلمداد نمی کنند.
به آنها نشان دهید که بعضی از نظراتشان را قبول دارید و خواهید دید که احساس می کنند که به آنها ارزش و اعتبار داده اید.
وقتی باعث شدید که احساس اعتماد به نفس و راحتی بیشتری کنار شما بکنند، می توانید برای تغییر بعضی از نگرش های آنها وارد عمل شوید. اما باید اینکار را خیلی زیرکانه انجام دهید. اگر مستقیماً آنها را به چالش بکشید یا خشن برخورد کنید، باعث می شود که همان رفتار دفاعی قبلیشان را پیشه کنند.
درعوض باید نگرششان را به خودشان انعکاس دهید. بااین روش به آنها نشان داده اید که به حرفهایشان گوش کرده اید و از ایده هایشان تقدیر می کنید و احساس خوشحالی خواهند کرد. از اینجا به بعد می توانید به آرامی بعضی از ایده هایشان که غیرقابل قبول به نظر می رسد را انتخاب کرده و اطلاعات لازم برای تکذیب آنها را مطرح کنید. به جای اینکه ایده هایشان را رد یا مسخره کنید، خیلی ساده شواهد متنقض آنرا به آنها نشان دهید. بعد از آنها نظرشان را جویا شوید.
اما در اکثر موارد این افراد از تغییر دیدگاهشان خودداری می کنند. در چنین صورتی، با بررسی دیدگاه آنها در سایه اعتقادات خودتان، باید سعی کنید با بی اعتنایی از آنها بگذرید. مطمئناً این افراد با باور یک چیز اشتباه صدمه ای به شما نمی زنند پس لازم نیست که نگران چیزی باشید.
اگر این مشکل خیلی آزارتان داد می توانید دیگر آن فرد را نبینید.
پس بااینکه برخورد و مواجهه با کسانی که فکر می کنند همه چیز را می دانند زمان و انرژی زیادی از شما می برد اما می توانید تاثیری که بر شما دارند را محدود کنید. اعتقادات و باورهای خودتان را بررسی کنی تا از قدرت آنها مطمئن شوید. بااینکار اعتماد به نفستان در برخورد با این افراد بالا خواهد بود. اکر فردی حساس و شکننده هستید، شاید بتوانید کاری کنید که باورشان را عوض کنند اما اگر نتوانستید می توانید از آنها دوری کنید فقط کافی است که همیشه از آنچه هستید شاد و راضی باشید.
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت.
در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد.
حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به انجام کار های زشت مشهور بود از آنجا گذشت.
وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت : خدایا ! من از کردار زشت خویش شرمنده ام، اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند چه کنم ؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مریز.
اما هنگامی که چشم عابد به جوان افتاد سر بر آسمان برداشت و گفت : خدایا مرا در قیامت با این جوان محشور مکن.
در این هنگام خداوند بر پیامبرش وحی فرستاد که به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور
نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه، اهل بهشت شد و تو، به دلیل غرور و خود بینی اهل دوزخی !
یاابا صالح المهدی " عج " ادرکنی
جمعه و روزه و افطار دلم می سوز د
آه از دوری دلدار دلم می سوزد
رمضان است و سر خوان خدا یار کجاست؟
آه از این درد دل آزار دلم می سوزد
شکوه از تشنگی ام نیست که از هرم فراق
جای لبهای عطش بار دلم می سوزد
آب می نوشم و در حسرت این الطالب
به سر سفره ی افطار دلم می سوزد
ای زمان جمعه ی صبح فرج یار نشد
نرسد لحظه ی دیدار دلم می سوزد
باز هم صحبت آب و عطش و سوختن است
روضه ی داغ علمدار دلم می سوزد
" ؟ "
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."
شخصی به نام پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"
پل سرش را به علامت تائید تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است". پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این كه دیناری بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش..."
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند. او می خواست آرزو كند. كه ای كاش او هم یك همچو برادری داشت. اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."
پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"
"اوه بله، دوست دارم."
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی كه از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش كنم كه بری به طرف خونه ما؟"
پل لبخند زد. او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی كه دو تا پله داره، نگهدارید."
پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت كه پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد :
" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه بالا برات تعریف كردم. برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت نكرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری كه همیشه برات شرح می دم، ببینی."
پل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند

مردی الاغی خرید، امّا همه پول آن را نپرداخت. او با فروشنده قرار گذاشت که میخواهد اول الاغ را امتحان کند و اگر برای کارش مناسب بود، باقی پول را خواهد پرداخت. او الاغ را با خود به خانه برد. در حیاط خانهاش چندین الاغ دیگر هم بودند که چند تایشان مشغول کار و چند تای دیگر در حال خوردن بودند. مرد ریسمان الاغ را باز کرد و او را در حیاط رها کرد و منتظر ماند.
الاغ بلافاصله به طرف تنبلترین و پرخورترین هم نوعانش رفت و در میان آنها مشغول خوردن شد.
مرد که این را دید، فوراً ریسمان را دو باره به گردن الاغ انداخت و آن را به بازار برد و به صاحبش پس داد.
فروشنده با تعجب پرسید: ... در این فرصت کوتاه چطور این الاغ را امتحان کردی؟!.
مرد خریدار جواب داد: ... همین که دیدم چه دوستانی برای خودش انتخاب کرد، برایم کافی بود که بفهمم چه جور الاغی است!.

از جمله سیستم عامل هایی كه فعلاً بر روی این رایانه ها نصب می شود می توان به نت بی اس دی و لینوكس اشاره كرد. پاكت پی سی ها به مرور زمان پیشرفت قابل ملاحظه ای كرده اند و امروزه كار به جایی رسیده است كه برخی از آنها از نظر سرعت، قدرت و توان پردازش با رایانه های رومیزی عادی رقابت می كنند.
امروزه دهها هزار برنامه كاربردی برای رایانه های جیبی طراحی شده و در دسترس قرار گرفته اند كه بسیاری از آنها هم از نوع نرم افزارهای رایگان یا فری ویر هستند. برخی از این برنامه ها هم بر روی تلفن های همراه قابل استفاده هستند. پاكت پی سی های مورد پشتیبانی مایكروسافت دارای دهها امكانات متنوع و جالب دیگر هم هستند كه از جمله آنها می توان به گیرنده های جی پی اس، سرویس های قرائت باركد، سیستم های RFID، دوربین دیجیتال اشاره كرد.
در سال 2006 و همزمان با عرضه ویندوز موبایل 2006 مایكروسافت تغییراتی را در شیوه نامگذاری این گوشی ها ایجاد كرد و برروی برخی از پاكت پی سی ها هم ویندوز موبایل كلاسیك را نصب كرد كه نسخه ای تغییریافته از ویندوز موبایل بود. برای پاكت پی سی هایی هم كه مجهز به نمایشگر لمسی و دیگر امكانات بودند از سیستم عامل دیگری به نام ویندوز موبایل حرفه ای استفاده شد.
یكی دیگر از بخش های رایانه ها كه در گذر زمان دستخوش تحولات متنوع و متعددی بوده سخت افزار مورد استفاده در آنهاست. سخت افزارهای رایانه ها در چند دهه اخیر به شدت متحول شده و از محصولاتی بسیار ساده و نه چندان پیچیده به سیستم هایی به شدت پیچیده و توانمند مبدل شده است. امروزه یك رایانه رومیزی عادی متشكل از دهها مولفه مختلف است كه در كنار یكدیگر مجموعه یك كامپیوتر را شكل می دهند. كیس رایانه، منبع تامین برق، مادربرد، هارد دیسك و دیسك نوری از جمله مولفه های عادی رایانه های امروزی هستند.
وظیفه مادربرد متصل كردن تمامی اجزای پردازشگر، حافظه و دیگر ابزار جانبی رایانه هاست. كارت های حافظه، گرافیك و پردازنده همگی به طور مستقیم به مادربرد متصل می شوند. یكی از بخش های رایانه ها كه شاهد تحولات شگرفی بوده، هارد دیسك است. بر اساس یك بررسی جدید، در صورتی كه هارددیسك ها با این روند به پیشرفت ادامه دهند، در سال 2020 یك دیسك درایو 2.5 اینچی دو دیسكه قادر به ذخیره بیش از 14 ترابایت اطلاعات بوده و حدود 40 دلار قیمت خواهد داشت، در صورتی كه هم اكنون یك هارد درایو 500 گیگابایتی حدود 100 دلار قیمت دارد.
اگرچه حافظه های فلش با مزایایی مانند مصرف برق كمتر، زمان دسترسی سریع تر به منظور خواندن اطلاعات و قابلیت اطمینان نسبت به هارددیسك ها محبوبیت یافته است اما قیمت حافظه های فلش به ازای هر گیگابایت حدود ده برابر هارد دیسك ها است. به علاوه فناوری حافظه فلش به محدودیت های فنی خواهد رسید كه مانع ادامه گسترش آن قبل از سال 2020 و جایگزین شدن با هارددیسك می شود. محققان عرصه آی تی معتقدند بیش تر فناوری ها به جز دو فناوری احتمالی pcram و sttram احتمالا تا یك دهه دیگر نمی توانند با هارددیسك یا حافظه های فلش رقابت كنند.
فناوری حافظه pcram با اندازه سلولی كوچك قادر است، بیت های متعددی را به ازای هر سلول ذخیره كند و توان عرضه تراكم بالاتر و داشتن قیمت قابل رقابت با هارددیسك را دارد، اما بزرگ ترین ایراد آن مصرف انرژی بالاتر نسبت به فناوری های دیگر است. این حافظه هم اكنون توسط چند شركت تبلیغ می شود و نسبت به sttram به تحقق عملی نزدیك است.
حافظه sttram در مقایسه با pcram در میان مزایای متعدد خود میزان مصرف برق بهینه ای دارد و بنابر پیشبینی، در صورتی كه بتواند بهبود یافته و ذخیره بیتهای آن به ازای هر سلول افزایش یابد، می تواند آن را گزینه ای مناسب برای جانشینی با حافظه فلش و احتمالا هارددیسك ها مبدل كند.
دیگر فناوری های حافظه غیرفرار هر یك ویژگی هایی مثبتی دارند،اما همچنان با چالش های كارآمدی قابل توجهی طی دهه های آینده مواجه هستند. به عنوان مثال حافظه هولوگرافیك تراكم بالایی دارد و ارزان است اما تنها یك بار رایت شده و به دفعات متعدد خوانده می شود و با عمر ذخیره سازی 50 ساله، ممكن است برای استفاده در بازار آرشیو اسناد مناسب باشد.
محققان همچنین به مفهوم عجیب و در عین حال جالب حافظه الكترون تك اشاره كرده اند كه در آن اطلاعات می تواند در چیزی به كوچكی یك الكترون ذخیره شود اما پیش بینی كرده اند كه این فناوری تا بعد از سال 2020 كاربردی نخواهد شد.
محققان آمریکایی به این نتیجه دست یافتند که مصرف پنج ماده غذایی میتواند باعث افزایش هوش کودکان شود.
اولین ماده غذایی ماهی سالمون - ماهی آزاد - است. این ماهی منبع غنی از پروتئین و اسیدهای چرب چون امگا 3 است. این مواد میتوانند سیستم عصبی را تقویت کنند.
دومین ماده غذایی سیب زمینی شیرین است. بهتر است ابتدا سیبزمینی را به ورقههای نازک بریده و با دارچین آن را دودی کنید. این ماده غذایی سرشار از آنتیاکسیدان و ویتامین آ است و میتواند با فعال کردن عصبها، قدرت تفکر را بالا ببرد.
تخم مرغ سومین ماده غذایی است. بهتر است روز را با تهیه املت خوشمزه با تخممرغهای تازه آغاز کنید. تخم مرغهای خانگی منبع غنی از چولاین که باعث گسترش فعالیت مغزی و حافظه میشود، هستند و برای کودکان بسیار مفید است. چولاین نوعی ویتامین حلال در آب بوده و جزو گروه ویتامینهای ب است.
توت فرنگی و قره قاط نیز جزو چهارمین مواد غذایی مفید و مغذی برای کودکان هستند. شما میتوانید با مخلوط کردن این میوهها با ماست، یک دسر خوشمزه برای کودکان تهیه کنید. این میوهها سرشار از آنتی اکسیدان هستند که ادراک، حافظه و ارتباط ذهنی را در کودک تقویت کرده و باعث رشد فکری و قدرت تمرکز میشود.
به گزارش ایسنا، پنجمین ماده مغذی برای کودکان، حبوبات است. حبوباتی چون لوبیا چیتی، لوبیا قرمز، عدس، لپه و سایر حبوبات منبع غنی از اسیدهای چرب امگا 3 هستند که باعث خونسازی در رگها و تقویت سلولهای عصبی میشوند و از آنها میتوانید در سالاد، سوپ و یا آشهای مختلف استفاده کنید.[اسیدهای چرب ضروری را به رژیم غذاییتان اضافه کنید]
9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!!
1. رومیها عادت داشتند از پنبه نسوز در لباسهایی که هر روز میپوشیدند استفاده کنند. (پیشینیان پلینی (یک طبیعت گرای رومی) گفته آنها به این دلیل لباسهایی با الیاف پنبه نسوز میپوشیدند که آنها سفیدتر از پارچههایی با الیاف معمولی بودند و میتوانستند خیلی راحت لباسهایشان را درون آتش پرتاب کنند. او همچنین خاطر نشان کرد که خدمتکارهایی که لباسهایی با الیاف معدنی میپوشیدند اغلب از بیماریهای ریوی رنج میبردند.
3. زمان رواج امراض مسری در قرون وسطی برخی از دکترها لباسها و ماسکهایی با نقوش ابتدایی و باستانی میپوشیدند به نام «لباس بیماری یا مرض». این ماسک دارای چشمیهای شیشه ای قرمز رنگ بود که آنها تصور میکردند شخص را در برابر شیطان غیرقابل نفوذ میسازد. قسمت بالایی ماسک با گیاهان معطر و ادویه جات پر میشد تا محافظی باشد دربرابر «هوای بد» که اعتقاد داشتند مرض و بیماری را با خود حمل میکند.
4. 3.500 سال پیش تخمین میزدند که جهان دوران باشکوه 230 ساله ای را داشته که در آن دوران هیچ جنگی اتفاق نیفتاده است.
6. پرفروش ترین کتاب قرن پانزدهم کتابی شهوانی به نام «داستان دو عاشق» بود که هنوز هم خوانده میشود! نویسنده این کتاب اگرچه پاپ پیوس دوم (که سالهای 1464-1458 سلطنت میکرد) بود، اما تفاوتی با «آنیس سیلوییوس پیکولومینی» نداشت.
چند ضرب المثل زیبا!
۱- ضرب المثل جامایکایی
no call alligator long mouth till you pass him
قبل از آن که از رودخانه عبور کنی، به تمساح نگو “دهن گنده”.
[تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن.]
۲ – ضربالمثل هاییتیایی
if you want your eggs hatched , sit them yourself
اگر میخواهی که جوجههایت سر از تخم بیرون آورن ، خودت روی تخممرغ ها بخواب.
[تفسیر: اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی، آن را به شخص دیگری غیر از
خودت مسپار.]
۳ – ضربالمثل لاتین
a silly rabbit have three opening to its den
یک خرگوش احمق، برای لانهی خود سه ورودی تعبیه میکند.
[تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم میکند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آنها ببندی]
۴ – ضربالمثلی از شمال آفریقا
Every beetle is a gazelle in the eyes of its mother
هر سوسکی از دید مادرش به زیبایی غزال است.
معادل فارسی: اگر در دیدهی مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی.
۵ – ضرب المثل روسی
An empty barrel makes greatest sound
بشکهی خالی بلندترین صدا را ایجاد میکند.
[تفسیر: هیاهو و ادعای بسیار نشان از میان تهی بودن دارد.]
۶ – ضربالمثل اسپانیایی
after all , to make a beautiful omelet you have to break an egg
برای پختن یک املت خوشمزه، حداقل باید یک تخممرغ شکست.
[تفسیر: بدون صرف هزینه، به نتیجهی مطلوب دست نخواهی یافت]
معادل فارسی: بیمایه فطیر است.
۷ – ضربالمثل روسی
all are not good cooks who carry long knives
هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزومآ آشپز ماهری نیست.
[تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست]
معادل فارسی: به عمل کار برآید
.: RASEKHOON.NET:.