هزار مرتبه شویم دهان به مشک و گلاب
هنوزنام توبردن کمال بیادبیاست
اللهم صلی علی محمد و آل محمد عجل فرجهم
و احشرنا معهم و العن اعداهم
السلام وعلیک یااباصالح المهدی(عج)
یك روز صبح پنجشنبه، اولین كسی كه به میعادگاه میرسد مرحوم حجة السلام و المسلمین آقای میرزا تقی تبریزی زرگری قدسسره بوده است. وقتی میبیند حال توجه خوبی دارد، با خود میگوید: اگر بمانم تا رفقا برسند، شاید نتوانم حال توجهم را حفظ كنم، لذا تنها به طرف مسجد حركت میكند آنقدر توجه و حالش خوب بوده است، كه جمعی از طلاب كه پس از زیارت مسجد جمكران به قم بر میگشتند، با او بر خورد میكنند ولی او متوجه نمیشود!
رفقای ایشان كه بعد به آسیاب میآیند، گمان میكنند آقای میرزا تقی نیامده است. از طلاب كه از مسجد جمكران مراجعت میكنند، میپرسند: شما آقای میرزا تقی را ندیدید؟ آنها میگویند چرا او با یك سید بزرگواری به طرف مسجد جمكران میرفت و آنها چنان گرم صحبت بودند كه به ما توجه نكردند!
رفقای ایشان به طرف مسجد جمكران میروند وقتی وارد مسجد میشوند، میبینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است. او را به هوش میآورند و از او سوال میكنند: چرا بیهوش افتاده بودی؟! آن سیدی كه همراهت بود چه شد؟ میگوید: من وقتی به آسیاب رسیدم، دیدم حال خوشی دارم لذا تنها به راه افتادم و با حضرت بقیةالله ارواحالعالمینلتراب مقدمهالفداه صحبت میكردم و مناجات مینمودم؛ تا به مقابل محراب رسیدم در حالی كه این اشعار را میخواندم و اشك میریختم:
ادامه مطلب
امید ملازم روانی زندگانی و رشد است یعنی هر لحظه آمادگی برای آن چیزی است كه تاكنون تحقق نیافته است . رشد امید یا ناامیدی در انسان به میزان زیادی وابسته به فرهنگ و ارزش های جامعه یا طبقه ای است كه فرد در آن زندگی می كند از همین رو برای مقابله با ناامیدی بایستی وضعیت اجتماعی و فرهنگی شایسته ای كه با ذایقه اصلی و فطری تمامی انسان هم خوانی دارد پی ریزی نمود.
لذا فرهنگ مهدویت چنین ویژگی برجسته ای را دارد. در این فرهنگ مترقی امید محور اصلی است و می توان آن را لمس كرد و تنها كافی است كه سرچشمه های امیدبخش در فرهنگ مهدویت استخراج و تبیین گردند. در همین راستا نوشتار حاضر به كلیات مربوط به امید عوامل رشد امید و سرچشمه های امیدبخش در فرهنگ مهدویت می پردازد.
ادامه مطلب
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کرِیمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله
چرا هیشه پنج شنبه ها منتظر میمونیم
ای منتظرغمگین مباش قدری تحمل بیشتر
گردی به پا شد از افق گویا سواری میرسد
کجاست منتظر تو چه انتظار عجیبی
ادامه مطلب
*آقاسلام*
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان
سلام
«یقین دارم که روزی خواهی آمد»
اباصـالـح نمیدانـم کجـایـی
به رضـوی یا زمین ذی طُوایی ا
ادامه مطلب
هفده سالی که در سفر بودی چیز عجیبی ندیدی که نقل کنی؟ او گفت: زمانی که وارد اسکندریه شدم در کاروان سرایی اطراق کردم. در آن جا مسجدی بود که نماز جماعت در آن برگزار می شد.جوانی را می دیدم که هر روز دیر می آید پشت سر امام جماعت نماز می خواند و زود می رود و با مردم هم صحبت نمی شود.
به خاطر هیبتی که داشت از او خواستم اجازه دهد که من در خدمتش باشم.
آن جوان فرمود:
می تونی با من باشی .پس از مدتی که در خدمتش بودم و او با من انس گرفت پرسیدم تو کیستی؟
آن حضرت فرمود:
ادامه مطلب
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان
سلام
قنوت سبز
خدا كند كه دل من در انتظار تو باشد
درون كلبه قلبم همیشه جای تو باشد
مجتبی جوادی نیا
نشریه زائر
اللهم عجـــل لولیک الفـــرج
خوشا كبوتر عشقی كه در هوای تو باشد
قنوت سبز نمازم به التماس درآمد
چه میشود كه مرا سهمی از دعای تو باشد
به گور میبرد ابلیس آرزوی دلش را
اگر كه تكیه دستم به شانههای تو باشد
دراین دیار حریمی برای حرمت دل نیست
بیا حریم دلم باش تا سرای تو باشد
خدا كند كه دلم را به هیچكس نفروشم
خدا كند كه دل من فقط برای تو باشد
یا صاحب الزمان ! داستان یوسف را گفتن و شنیدن به بهانه توست که شرمنده ایم .میدانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .می دانیم کوتاهی ها ، نادانی ها و سستی های ما ، ستم هائی است که در حق تو کرده ایم .یعقوب به پسران گفت : به جست و جوی یوسف برخیزید ،و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی بگیریم .به ما گفته اند اگر به جست وجوی تو برخیزیم ، نشانی از تو می یابیم .اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست که به دیدارت آییم .اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم ، می گذاریم . ای یوسف زهرا ! خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند ، ما و خاندان ما نیز گرفتاریم
ادامه مطلب
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور
هنوزم اما نرسیدی ای تجلی ظهور
با تو ام، با تو که گفتی، تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری، ساده ای، بی انتهایی
مث لالایی بارون، تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی، میدونم، ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه یه هر عاشق باسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر تو کجایی، تو کجایی
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کرِیمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله
چرا هیشه پنج شنبه ها منتظر میمونیم
ای منتظرغمگین مباش قدری تحمل بیشتر
گردی به پا شد از افق گویا سواری میرسد
کجاست منتظر تو چه انتظار عجیبی
ادامه مطلب
السلام علیک یا صاحب الزمان
سلام
به بارگاه نگاهت بهار میِبینم
بهار را بدرت جان نثار میبینم
به بال عشق تو بتوان بر اوجها پر زد
فـلـک بـه نـام تـو انـدر مـدار میبینم
ادامه مطلب
السلام علیک یا صاحب الزمان
«دیـــگر بیــــا
»
قاصدك
مثل همیشه
با تمام شبنم چشمان خود
آب و جارو می كند
شهر دلم را جمعه ها
من به طول جاده های بی سوار انتظار
لاله می كارم بیا
ای تو اقیانوس بی پایان شوق
بی تو دیگر یاس ها هم بی قراری می كنند
پس كدامین روز جمعه باز می گویی
بگو
لاله های عشق را در كوچه قربان می كنم
جمعه های عمر من در حسرت دیدار تو
رو به پایان می رود
ای تمام وسعت آدینه ها
جان دلهای غریب و منتظر
دیگر بیا........
سیده سكینه حسینی حصاری
اللهم عجـــل لولیک الفـــرج
.: RASEKHOON.NET:.