
صداها و نغمه های خوش ٬ جیزی است که با روح و فطرت انسان سازگار است ٬ منتهی اسلام جلو ساز و آوازهای مطرب و حرام را که انسان را حالی به حالی می کند گرفته . نغمه ها و آوازهای غیر مطرب که هم با ساختمان وجودی بشر سازگار است و هم با دستورات اسلام ٬ نه تنها حرام نیست بلکه مستحب نیز می باشد . مثلا تاکید شده است که قرائت قرآن با صوت حسن و زیبا باشد . یا کسی اذان بگوید که صدایش نیکو است . در بهشت نیز نغمه های خوش فراوان است ٬ مثلا شاخه های درختها چنان منظم به هم می خورند و صداهای خوش تولید می کنند که روح را صفا می دهد . و پرندگان بهشتی در کنار چشمه سارها و باغها و درختان و نهرهای بهشتی چنان با الحان خوش می خوانند که با توجه به محیط مناسب و صدای آبشارها
ادامه مطلب
علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل کرده که : استاد ما عارف برجسته « حاج میرزا علی آقا قاضی » می گفت :
۱) معادشناسی علامه محمد حسین تهرانی ٬ ج۳ ٬ ص۱۱۰ - داستان دوستان ٬ ج۵ ٬ ص ۲۱۷
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما ٬ مادر یکی از دخترهای افَنْدِی ها ( سنّی های دولت عثمانی ) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر ٬ بسیار ضجّه و گریه می کرد ٬ و جداً ناراحت بود ٬ و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه ی حاضران به گریه افتادند .
هنگامی که جنازه ی مادر را در میان قبر گذاشتند ٬ دختر فریاد می زد : من از مادرم جدا نمی شوم ٬ هر چه می خواستند او را آرام کنند ٬ مفید واقع نشد ٬ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند ٬ ممکن است جانش به خطر بیفتد ٬ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند ٬ و دختر هم پهلوی مادر در قبر بماند ٬ ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند ٬ و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند ٬ و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر ٬ کنار مادر خوابید ٬ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند به سر دختر چه آمده است ٬ دیدند تمام موهای سرش سفید شده است.
پرسیدند : چرا اینطور شده ای ؟
در پاسخ گفت : شب کنار جنازه ی مادرم در قبر خوابیدم ٬ ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد ٬ آن دو فرشته مشغول سوال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد ٬ سوال از توحید نمودند ٬ جواب درست داد ٬ سوال از نبوت نمودند ٬ جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است .
تا اینکه پرسیدند : امام تو کیست ؟
آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت :« من امام او نیستم » ( آن مرد محترم ٬ امام علی (ع) بود . )
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی می فرمود : چون تمام طایفه ی آن دختر ٬ در مذهب اهل تسنّن بودند ٬ تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند ( زیرا این واقعه با مذهب تشیَع ٬ تطبیق می کرد ) و خود آن دختر ٬ جلوتر از آنها به مذهب تشیّع ٬ اعتقاد پیدا کرد. ۱
« فَالَّذینَ کَفَروا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابُ مِنْ نارٍ »۱
۱) حج/۱۹ ۲) ابراهیم / ۵۰ -۴۹
« وَ تَرَی الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْاَصْفادِ سَرابیلُهُمْ مِنْ قطِرانٍ وَ تَغْشی وُجوهُهُمُ النّارُ »۲
« کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود . و در روز قیامت مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسبنده بدبوی اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند . »
« قطران » نوعی ماده سیاه رنگ قابل اشتعال است ٬ چیزی شبیه مخلوطی از قیر و بنزین که خیلی هم بدبو و بدمنظر است و در آتش دوزخ سریعا آتش می گیرد و شعله ور می شود .
لباس اهل جهنم یا قطعه هایی از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و یا قطران است.
امام باقر (ع) می فرماید : « به اهل جهنم هفتاد جامه از آتش می پوشانند و کلاهی از آتش بر سرشان می گذارند.
جبرئیل هم به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد که : اگر یکی از پیراهن و سرابیل اهل جهنم بین زمین و آسمان آویزان شود ٬ تمام اهل زمین از بوی بد و حرارت آن می میرند .پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این حرف گریه کرد.۳
۳) اقتباس از بحار ٬ ج۸ ٬ باب النار
در روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است که :
۱) تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۳۹۴ - بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۹۵
امام صادق (ع) فرموده : از حیوانات دنیایی در بهشت تنها چند حیوان خواهد بود:
۱) الاغ بلعم بن باعور ( مشهور به بلعم باعورا )
۲) ناقه حضرت صالح
۳)گرگ حضرت یوسف
۴) سگ اصحاب کهف.۱
بعضی هم گفته اند : گوسفند قربانی هابیل و گوسفند قربانی حضرت ابراهیم (ع) که به جای حضرت اسماعیل ذبح کرد وارد بهشت خواهند شد و احتمالا حیوانات دیگری هم باشند.
به شما پیشنهاد می کنم که این مطلب را بخوانید ٬ من که خودم به شخصه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.
مرحوم آیت الله العظمی حاج سید جمال الدین گلپایگانی می فرمود : من در دوران جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقایی درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها مربی من بودند . به من دستور داده بودند که شبهای پنجشنبه و شبهای جمعه در بیرون اصفهان به قبرستان تخت فولاد بروم و قدری در عالم مرگ و ارواح تفکر کنم . عادت من این بود که شبهای پنجشنبه و جمعه به قبرستان تخت فولاد می رفتم و یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها حرکت می کردم و تفکر می نمودم و بعد از آن چند ساعتی استراحت نموده ٬ و سپس برای نماز شب و مناجات بر می خواستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به اصفهان بر می گشتم . آیت الله گلپایگانی می فرمود : شبی از شبهای زمستان که هواسرد بود و برف هم می آمد .من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت کردم و به تخت فولاد آمدم و در یکی از حجرات رفتم .و خواستم دستمال خود را باز کرده چند لقمه ای غذا بخورم و بعد بخوابم تا حدود نیمه شب بیدار و مشغول کارها و دستورات خود از عبادت گردم ٬ در این حال مقبره را زدند تا جنازه ای را که از بستگان صاحبان مقبره بود و از اصفهان آورده بودند ٬ آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شد تا آنها صبح بیایند و جنازه را دفن نمایند. آن جماعت جنازه را گذاردند و رفتند و قاری قرآن هم مشغول تلاوت شد . من همین که دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم ٬ دیدم که ملائکه عذاب آمدند و مشغول عذاب کردن آن مرده شدند.
دوستان عزیز این حالت آقای گلپایگانی را مکاشفه می گویند که خداوند به خاطر لطفی که به ایشان داشتند چشمان برزخی ایشان را باز کرد تا توانست این صحنه ها را ببیند.
۱) جمال عرفان ٬ ص ۶۹ ٬ به نقل از معاد شناسی ٬ ج۱ ٬ ص ۱۴۲. - در محضر لاهوتیان ٬ ص۱۵۶
عین عبارت آن عالم ربانی این است که : چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به سوی آسمان زبانه می کشید ٬ و فریادهایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام این قبرستان عظیم را را متزلزل می کرد . نمی دانم اهل چه معصیت بود ؟ از حاکمان جائر و ظالم بود که این طور مستحق عذاب بود ؟ و ابدا قاری قرآن اطلاعی نداشت ٬ آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت . من از مشاهده ی این منظره از حال رفتم ٬ بدنم می لرزید ٬ رنگم پرید و هر چه به قاری قرآن اشاره می کردم که در را باز کن من می خواهم بیرون بروم ٬ او نمی فهمید ٬ هر چه می خواستم به او بگویم زبانم قفل شده بود و حرکت نمی کرد . بالاخره به او فهماندم که چفت در را باز کن ٬ من می خواهم بروم. گفت : آقا هوا سرد است ُ برف روی زمین را پوشانیده و در راه گرگ است تو را می درد. هرچه می خواستم به او بفهمانم که من طاقت ماندن ندارم ٬ او ادراک نمی کرد . به ناچار خود را به در اتاق کشاندم ٬ در را باز کردم و خارج شدم . و تا اصفهان با آنکه مسافت زیادی نیست بسیار به سختی رفتم و چندین بار به زمین خوردم ٬ رفتم در حجره و یک هفته مریض بودم . مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان می آمدند حجره و عیادت می کردند و به من دوا می دادند . جهانگیر خان برای من کباب باد می زد و به زور به حلق من فرو می برد تا کم کم قدری قوت گرفتم .۱
در روایت است مردی از پیامبر اکرم (ص) سوال می کند : آیا شما گمان می کنید که بهشتیان می خورند و می آشامند ؟
۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۴۹ ٬ به نقل از تنبیه الخاطر.
حضرت می فرماید : بله ٬ قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه و قدرت صد مرد را دارد و به اندازه صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد .
بعد او سوال می کند : بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست ٬ پس اینها پس از این همه خوردن و نوشیدن احتیاج به دستشویی پیدا کنند چیکار می کنند ؟
حضرت می فرماید : آنچه را که خورده اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر می دهد ٬ از بدنشان خارج می گردد ( و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد . )۱
در روایت دیگری است که یک نصرانی از امام باقر (ع) سوال کرد : چگونه است که اهل بهشت غذا و میوه و نوشیدنی می خورند اما تغوّط نمی کنند و به دستشویی نمی روند ؟ در دنیا مثالی برای من بزن.
حضرت در پاسخ فرمودند : جنین در شکم مادرش از غذایی که مادرش می خورد او نیز می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی ندارد.۲
۲) بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۲۲.
« در جهنم آسیابی است که بعضی از اهل جهنم را به داخل آن می اندازند ٬ مثل آرد ٬ خرد می کند و بیرون می ریزد دوباره آنان به حالت اول بر می گردند ٬ باز ملائکه غلاظ و شداد آنان را به داخل آسیاب می ریزند و این حالت همچنان ادامه دارد . بعضی از افراد مخصوص این آسیاب ٬ ظالمین و ستمگران و زورگویان هستند ٬ و بعضی دیگر وزرا و وکلا و افرادی هستند که دستشان به جایی می رسد و در حق مردم خیانت می کنند و بیت المال را حیف و میل می نمایند »۱
۱) خصال ج ۲ ٬ ص ۱۴۲ ٬ نهج البلاغه ٬ خطبه ۱۶۴
در مورد درهای بهشت ٬ چهار آیه در قرآن آمده که سلسله مراتب ورود بهشتیان به بهشت را می رساند . در آیه ۷۳ سوره زمر می فرماید : « حَتّی اِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ اَبْوابُها و قالَ لَهٌمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکمْ » : « وقتی که بهشتیان به درهای بهشت می رسند ٬ درها باز می شوند و نگهبانان و دربانان بهشت به ایشان سلام می دهند . »
و در آیه ۵۰ سوره ص می فرماید : « جَنّاتُ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الاَبْوابُ » : « درهای بهشت یا درهای باغهای بهشتی به روی ایشان کاملا باز است . »
آیه اول نشان می دهد که خازنان و نگهبان بهشت بی صبرانه در انتظار قدوم میهمانان بهشتی هستند تا با تشریفات مخصوص و سلام و صلوات از ایشان پذیرایی کنند . در أیه دوم نیز می فرماید که خود بهشت در انتظار ایشان است و درهای بهشت گشوده و باز است تا بهشتیان وارد شوند . و در سومین و چهارمین آیه ۲۳ و ۲۴ سوره رعد می فرماید : « ... وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلوُنَ عَلَیْهِم مِنْ کُلِّ بابٍ سلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ » : « ملائکه و فرشتگان از هر دری بر ایشان وارد می گردند و به خاطر صبر و استقامت و پایداریشان بر ایشان ٬ سلام می دهند و می گویند : سرانجام آخرت شما چه نیکو است .» این آیه نشان می دهد که پس از باز شدن درهای بهشت حالا به امر خدا یا به وسیله ملائکه و خازنان بهشتی ٬ آن هم پس از انتظار زیاد بهشت و ملائکه برای آمدن میهمانان عزیز ٬ وقتی وارد بهشت می گردند ٬ فرشتگان الهی با رویی باز و آغوشی گشوده و با سلام و صلوات از ایشان استقبال می کنند و خوش آمد گویی می کنند و بهشت نیکو و سرانجام خوش را به خاطر صیر و شکیبایی شان بر آنان بشارت می دهند.
ز آنجاییكه دین اسلام بهعنوان كاملترین دین الهی مطرح است و نیازمندیهای بشری را در هر زمانی جوابگوست؛ نسبت به ازدواج و كانون مقدس خانواده، تشویقها و ترغیبهای زیادی نموده است، تا جاییكه بیتالمال را یكی از ابزارهای رسیدن به چنین هدفی قلمداد میكند و علاوه بر موارد ضروری تكلیف كرده تا حاكم حكومت اسلامی برای رفع معضل جوانان و پیشگیری از افتادن در ورطه انحراف و مفاسد اجتماعی از بیتالمال مسلمانان استفاده كند. در این خصوص پیامبر عظیمشان اسلام میفرمایند:
«ما بنی بناء فیالاسلام احب الی الله عزوجل منالتزویج»
«در اسلام هیچ بنایی نزد خدا محبوبتر از بنای ازدواج نیست»
پاكدامنی و عفت در همه ملل ستودنی است و مختص قشر خاصی نبوده و نیست وبه همیندلیل در همه كشورها برای ازدواج آئین مخصوصی با توجه با قوانین و فرهنگ هر ملتی وجود دارد.
در اسلام عشقورزی تنها در ازدواج، پسندیده شمرده میشود. بدون شك اعتقادات و باورهای دینی بهترین معیار در امر ازدواج هستند كه مسلماً نتایج مثبت فراوانی را نیز در پی خواهد داشت.
در واقع معنویت به زندگی انسان معنا میبخشد، در خانوادهای كه ایمان اصل قرار داده شود و محور زندگی مشترك بر معنویت قرار بگیرد و با معیارهایی كه اسلام و قرآن عنوان میكنند، زندگی مشترك پایهریزی شود، دستیابی به ازدواج موفق امكانپذیر خواهد بود و موجب خوشنودی خداوند و پیامبر اسلام(ص) میشود و همچنین تحسین دیگران را هم درپی خواهد داشت.
معنویت، انسان را به هدفی عالی میرساند و حلال مشكلات برطرفكننده نارساییها در نظام خانواده و اجتماع است. معنویت نقش بسزایی دركامیابی و سعادت یك زندگی مشترك دارد.
طرفین قبلاز ازدواج بهتر است بدانند چه هدفی دارند و براساس هدف اصلی برنامهریزی كنند، میزان پایبندی طرفین به اعتقادات مذهبی از اهمیت بسزایی برخودار است.
در ازدواج زن و مرد بهعنوان زن و شوهر در كنار یكدیگر قرار گرفته و زندگی مشترك خود را شروع میكنند.
تناسب زوجین در ابعاد معنوی و شخصیتی میتواند به خوشبختی و موفقیت طرفین منتهی شود، با توجه به تاثیر رفتارها و تربیت خانوادگی افراد در زندگی جدید، مد نظر قرار دادن پیشینه خانوادگی طرفین اهمیت بسزایی در موفقیت زندگی دارد. ازدواجهایی كه معنویت در آن اصل قرار میگیرد، از شیرینی و حلاوت بیشتری برخودار خواهند بود. ایمان جاذبه و كشش نیرومند و قوی میان طرفین را به عزت و انسانیت سوق میدهد.
ادامه مطلب
با فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991م، كه تا آن تاریخ رقیب بلامنازع ایالات متحده آمریكا به شمار می رفت، چالش های بزرگی فراروی كشور پیروز باقی مانده در عرصه روابط بین الملل قرار گرفت. تا آن زمان، آمریكا مشكلات داخلی و خارجی خود را فرافكنی كرده، به كشور رقیب خود، شوروی، نسبت می داد و بدین صورت، از یك سو، افكار عمومی جهان و اذهان شهروندان آمریكایی معترض به سیاست های ناكارآمد دولت وقت را قانع می كرد، و از سوی دیگر، از طریق وانمود كردن خطر كمونیسم شوروی برای جهان، كشورهای هم پیمان خود را منسجم و وادار به تبعیت از خود می نمود. اما از آن زمان به بعد، دیگر آمریكا رقیب جدّی در صحنه بین الملل نداشت تا بتواند علاوه بر فرافكنی نارسایی های خود به خارج، كشورهای نسبتاً بزرگ جهان را نیز همراه خود سازد تا همچنان برتری خود را حفظ نماید. اساساً ایالات متحده آمریكا در یك فضای امنیتی می تواند به مقاصد خود دست یابد و ایجاد چنین فضایی در جهان به نفع اوست; زیرا با به كار بستن تجهیزات و نیروی نظامی بی بدیل خود می تواند بر اقتصاد و قدرت جهان فائق آید و از این طریق، قدرت برتر جهان محسوب شود.
ادامه مطلب
چکیده
بالاترین سرعت درجهان طبیعت، یا همان سرعت نور در خلأ درسه آیه از آیات شریفه قرآن کریم (سوره یونس، آیه5 ،سوره انبیا، آیه33 وسوره سجده ،آیه5) اشاره شده که این مقدار ثابت اساسی جهانی را با حرکت سامانه زمین-ماه بیان فرموده است. تفسیرجدید ومبتنی برتئوری نسبیت که از این تعریف قرآنی ارائه شده، مقدار سرعت نور را برابر 299،792،5=c کیلومتر برثانیه به دست می دهد،که انطباق حیرت انگیزی با مقدار مورد قبول جهانی آن دارد. این نتیجه شگفت انگیز،در واقع تأکیدی بر یکپارچگی جهان مادی ،صحّت نظریه نسبیّت خاص وحقّانیت قرآن کریم است.
کلید واژه ها: اعجازعلمی قرآن ، سرعت نور،نظریه نسبیت، سامانه زمین - ماه
ادامه مطلب
و الیاس از رسولان (ما) بود! (123)
به خاطر بیاور هنگامى را كه به قومش گفت: «آیا تقوا پیشه نمىكنید؟! (124)
آیا بت «بعل» را مىخوانید و بهترین آفریدگارها را رها مىسازید؟! (125)
خدایى كه پروردگار شما و پروردگار نیاكان شماست!» (126)
اما آنها او را تكذیب كردند؛ ولى به یقین همگى (در دادگاه عدل الهى) احضار مىشوند! (127)
مگر بندگان مخلص خدا! (128)
ما نام نیك او را در میان امتهاى بعد باقى گذاردیم! (129)
سلام بر الیاسین! (130)
ما این گونه نیكوكاران را پاداش مىدهیم! (131)
او از بندگان مؤمن ما است! (132)الصافات
از پیروان او (نوح )ابراهیم بود؛ (83)
(به خاطر بیاور) هنگامى را كه با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد؛ (84)
هنگامى كه به پدر و قومش گفت: «اینها چیست كه مىپرستید؟! (85)
آیا غیر از خدا به سراغ این معبودان دروغین مىروید؟! (86)
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان مىبرید؟! (87)
(سپس) نگاهى به ستارگان افكند... (88)
و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمىآیم)!» (89)
آنها از او روى برتافته و به او پشت كردند (و بسرعت دور شدند.) (90)
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهى به معبودانشان كرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از این غذاها) نمىخورید؟! (91)
(اصلا) چرا سخن نمىگویید؟!» (92)
سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محكم با دست راست بر پیكر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شكست). (93)
ادامه مطلب
.: RASEKHOON.NET:.