تاريخ : چهارشنبه 16 تیر 1389  | 6:28 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian




یه روزی آقای کلاغ ، به قول بعضیا زاغ

 رو دوچرخه پا می‌زد ، رد شدش از دم باغ
 
 
پای یک درخت رسید ، صدای خوبی شنید

 نگاهی کرد به بالا ، صاحب صدا رو دید

 یه قناری بود قشنگ ، بال و پر ، پر آب و رنگ

 وقتی جیک جیکو می‌کرد ، آب می‌کردش دل سنگ

 قلب زاغ تکونی خورد ، قناری عقلشو برد

 توی فکر قناری ، تا دو روز غذا نخورد

 روز سوم کلاغه ،‌رفتش پیش قناری

 گفتش عزیزم سلام ، اومدم خواستگاری!

نگاهی کرد قناری ، بالا و پایین، راست و چپ
 
پوزخندی زد به کلاغ ، گفتش که عجب! عجب

منقار من قلمی ، منقار تو بیست وجب

واسه جی زنت بشم؟ مغز من نکرده تب

کلاغه دلش شیکست ، ولی دید یه راهی هست

برای سفر به شهر ، بار و بندیلش رو بست

یه مدت از کلاغه ، هیچ کجا خبر نبود

وقتی برگشت به خونه ، از نوکش اثر نبود

داده بود عمل کنن ، منقار درازشو
 
فکر کرد این بار می‌خره ، قناریه نازشو

باز کلاغ دلش شیکست ، نگاه کرد به سر و دست

آره خب، سیاه بودش! اینجوری بوده و هست

دوباره یه فکری کرد ، رنگ مو تهیه کرد

خودشو از سر تا پا ، رفت و کردش زرد زرد

رفتش و گفت: قناری! اومدم خواستگاری

شدم عینهو خودت ، بگو که دوسم داری

اخمای قناریه ، دوباره رفتش تو هم!

کله‌مو نگاه بکن ، گیسوهام پر پیچ و خم

موهای روی سرت ، وای که هست خیلی کم

فردا روزی تاس می‌شی! زندگی‌مون میشه غم

کلاغ رفتش خونه نگاه کرد به آیینه

نکنه خدا جونم ! سرنوشت من اینه؟!

ولی نا امید نشد ، رفت تو فکر کلاگیس

گذاشت اونو رو سرش ، تفی کرد با دو تا لیس

کلاه گیسه چسبیدش ، خیلی محکم و تمیز

روی کله‌ی کلاغ ، نمی‌خورد حتی لیز

نگاه که خوب می‌کنم ، می‌بینم گردنتو

یه جورایی درازه ، نمی‌شم من زن تو

کلاغه رفتشو من ، نمی‌دونم چی جوری

وقتی اومدش ولی ، گردنش بود اینجوری

خجالت نمی‌کشی؟ واسه گوشتای شیکم!؟

دوست دارم شوهر من ، باشه پیمناست دست کم!

دیگه از فردا کلاغ ، حسابی رفت تو رژیم

می‌کردش بدنسازی ، بارفیکس و دمبل و سیم

بعدش هم می‌رفت تو پارک ، می‌دویید راهای دور

آره این کلاغ ما ،‌خیلی خیلی بود صبور

واسه ریختن عرق ، می‌کردش طناب‌بازی

ولی از روند کار ، نبودش خیلی راضی

پا شدی رفتش به شهر ، دنبال دکتر خوب

دو هفته بستری شد ، که بشه یه تیکه چوب

قرصای جور و واجور ، رژیمای رنگارنگ

تمرینهای ورزشی ، لباسای کیپ تنگ

آخرش اومد رو فرم ، هیکل و وزن کلاغ

با هزار تا آرزو ، اومدش به سمت باغ

وقتی از دور میومد ، شنیدش صدای ساز

تنبک و تنبور و دف ، شادی و رقص و آواز

دل زاغه هری ریخت ! نکنه قناریه؟

شایدم عروسی بازای شکاریه!!
...


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 تیر 1389  | 6:17 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
وآنگاه مردی ثروتمند وبا مکنت برخاست وگفت ای پیر خردمند اکنون مارا از دهش وبخشش بگوی. پیامبر گفت : وقتی از دارایی خود چیزی می بخشی چندان عطایی نکرده ای . بخشش حقیقی آن است که از وجود خود به دیگری هدیه کنی. زیرا دارایی توچیزی نیست جز متاعی که از ترس نیازهای فردا آنرا نگهبانی می کنی وفردا چه بار خواه آورد برای آن سگی که از فرط حرص واحتیاط استخوانهای خود را در میان شنهای بی نشان پنهان کرده و همراه زائران شهر مقدس در سفر است؟ وترس از نیاز چیست مگر نیازی دیگر که جان آدمی را می گدازد وقتی چاه تو پر آب است همچنان ترس از تشنگی تو را به اظطراب انداخته ،آیا این ترس تنها نشان از یک از یک عطش سیری ناپذیر درتو نیست؟ کسانی هستند که از بسیار اندکی می بخشند تا به وصف کرامت شناخته شوند وکسانی هستند که از کم تمام را می بخشند . آنان به حیات وکرامت بی پایان آن ایمان دارند وکیسه شان هیچگاه تهی نخواهد ماند . وکسانی هستند که با لذت می بخشند و آن لذت پاداش آنهاست . وکسانی هستد که به رنج و سختی می بخشند وآن رنج وسختی وغسل تعمید آنهاست (تا از تعلق دنیوی پاک شوند ). وکسانی هستند که می بخشند واز رنج لذت فارغند وسودای فضیلت وتقوا نیزدر سر ندارند . همچون درخت عطرآگین مورد دره دور دست   

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 تیر 1389  | 12:51 AM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

بگذار شیطنت عشق چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید

هر چند معنی جز رنج و پریشانی نباشد.

اما کوری را هرگز به خاطر آرامش تحمل نکن

                                                                دکتر علی شریعتی







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 تیر 1389  | 12:49 AM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

آیا سقفی بالای سرت هست؟

 

نانی برای خوردن

لباسی برای پوشیدن

و ساعتی برای خوابیدن داری؟آری

نامی برای خوانده شدن

کتابی برای آموختن

و دانشی برای یاد دادن داری؟آری

بدنی سلامت برای برداشتن سبد یک پیر زن.

سخنی برای شاد کردن یک کودک

دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟آری

لحظه ای برای حس کردن

قلبی برای دوست داشتن

و خدایی برای پرستیدن داری؟آری

پس خوشبختی بسیار خوشبخت.







نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 16 تیر 1389  | 12:35 AM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

معیار واقعی بودن تصمیم، آن است که دست به عمل بزنیم. آنتونی رابینز

اجازه نده ترس تو را فلج سازد. مارک فیشر

افرادی که از ریسک کردن میترسند، به جایی نمیرسند. مارک فیشر

نشاط، آزادی مطلق است. تو حرکت به بالا را آغاز میکنی؛ نشاط به تو بال می دهد تا با آن پرواز کنی. اشو


منشا همه بیماریها در فکر است. ژوزف مورفی



رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است. آنتونی رابینز


چنانچه نیک اندیش باشید خیر و خوشی به دنبالش خواهد آمد.

افراد موفق هیچ وقت اجازه نمیدهند که شرایط آزارشان دهد. مارک فیشر


افرادی که زمان را در انتظار شرایط عالی از دست میدهند هرگز موفق نمیشوند.

اعمال ثابت ما سرنوشت ما را تعیین میکند. آنتونی رابیتز


تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند، فاصله این دو را زندگی كنیم.

هنگامی که تخیلات و منطق در ضدیت با هم قرار بگیرند، تخیلات پیروز میشوند. مارک فیشر








نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 15 تیر 1389  | 4:00 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
10 فرمان برای فیصله دعوا 1 خودتان را جای همسرتان بگذارید :   وسط داد و بیداد هایی که می کنید، یک لحظه خودتان را جای همسرتان بگذارید و سعی کنید تا جایی که می توانید مشکلاتش، استرس هایی که دارد و احساسات فعلی اش را درک کنید .   2 باورهای غیر واقع بینانه را تغییر دهید : « یک دعوا یعنی خراب کردن هر چی تا حالا ساخته ایم»، «همسرم باید همیشه مرا بفهمد چون همسرم است دیگر!»، «همسرم هیچ وقت خودش را عوض نمی کند»، «نیازهای همسرم، زمین تا آسمان با نیازهای من فرق می کند» و...  این باورها ممکن است با قیافه ای حق به جانب ته ذهن شما نشسته باشند . کاری نداریم که کی و ازکجا آمده اند توی ذهن شما؛ ولی حاصلش این است که اگر تغییرشان ندهید، به قول لازاروس «این فکر های سمی می تواند شما را دیوانه کند » واقعیت این است که «همیشه و در همه ی روابط زناشویی، اختلاف هایی پیش می آید » ، « همسران نمی توانند همیشه ذهن طرف مقابلشان را بخوانند»، «همه تا حدی تغییرپذیرند » و «افرادی که دو طرف یک رابطه طولانی مدت قرار می گیرند، معمولا نیاز های مشابه هم دارند ».   3 دعوا را به شخصیت همسرتان ربط ندهید : اگر بعد از دعوا فکر کنید که دعوا به این خاطر بوده که همسرتان اصولا خودخواه است، دیگر جایی برای صلح نمی ماند. شخصیت دعوایی ممکن است وجود داشته باشد اما غالبا رفتار همسران موقع دعوا تحت تاثیر موقعیت است. اگر بیشتر تامل کنید می بینید که «همسرتان همیشه این طور عمل نمی کند» و «با اینکه رفتارش خوب نبوده اما می دانید که به شما علاقه مند است ».   4 دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید :   اگر همیشه توی دعوایتان به اصطلاح  «رو» دعوا کنید، در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به این جاها ربط ندهید .   5 احساسات تان را با صراحت بیان کنید :   به جای اینکه بگویید «حس سینما رفتن داری؟»، بگویید «دوست دارم برم سینما». به جای اینکه از جملات «تو من را... »، از جملات «من احساس می کنم...» استفاده کنید ..   6 درباره همسرتان کلی گویی نکنید : اینکه بگویید «تو آدم بی ملاحظه ای هستی» چیزی را عوض نمی کند. دقیقا به همسرتان بگویید که چه چیزی باید در رفتارش تغییر کند .   7 جایگزین بگذارید :   اینکه داد و بیداد کنید که از رنگ های صورتی  و قهوه ای و آبی و زرشکی برای پرده خانه خوشتان نمی آید، چیزی را درست نمی کند؛ به جای اینها البته اگر رنگی باقی مانده بود بگویید از کدام رنگ خوشتان می آید .   8 خوب گوش کنید :   بله، خوب گوش نمی دهید! به قول قدما با گوش دل حرف های طرف مقابل را نمی شنوید . تا همسرتان حرف می زند در مقابلش توی ذهنتان یک جمله آماده می

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 15 تیر 1389  | 3:53 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
حاتم را پرسیدند که :« هرگز از خود کریمتر دیدی؟»
گفت : بلی،
روزی در خانه غلامی یتیم فرودآمدم و وی ده گوسفند داشت. فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت وپیش من آورد مرا قطعه ای از آن خوش آمد، بخوردم .
گفتم : « والله این بسی خوش بود غلام بیرون رفت و یک یک گوسفند را می کشت وآن موضع را (آن قسمت ) را می پخت و پیش من می آورد. و من ازاین موضوع آگاهی نداشتم. چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است.

پرسیدم که این چیست؟ گفتند : وی (غلام) همه گوسفندان خود را بکشت (سربرید).
وی را ملامت کردم که : چرا چنین کردی؟
گفت : سبحان الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟ پس حاتم را پرسیدندکه :« تو در مقابله آن چه دادی؟
گفت : « سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند
گفتند : « پس تو کریمتر از او باشی!
گفت : « هیهات ! وی هرچه داشت داده است و من آز آن چه داشتم ؛ اندکی بیش ندادم.»
نظر فراموش نشه  






نظرات 0

مواد لازم:

گوشت گوسفند 500 گرم

جگر سفید 200 گرم

ادویه 2 قاشق مربا خوری

جگر سفید 1 عدد

پیاز 4 عدد

زردچوبه قدری

فلفل قدری

نمك قدری

طرز تهیه:

گوشت گردن گوسفند باشد , اگر موجود بود , جگر سفید گوسفند پخته و چرخشده باشد , ادویه اصفهانی باشد , نان سنگك باشد .


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 14 تیر 1389  | 7:38 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

بچه ها به ۵ دلیل دوست داشتنی هستند:

۱.گریه می کنند چون گریه کلیدبهشته.

۲.قهرکه می کنند زودآشتی می کنند چون کینه ندارند.

۳.چیزی که می سازند زود خراب می کنند چون به دنیا دلبستگی ندارند.

۴.باخاک بازی می کنند چون تکبر ندارند.

۵.خوراکی که دارند زود می خورند و برای فردا نگه نمی دارند چون

آرزوهای دراز ندارند.







نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 14 تیر 1389  | 7:35 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی شد. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد.جراحی پلاستیک جراحی بینی و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟




فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت!






نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 14 تیر 1389  | 7:30 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

اگر بخواهد وانمود کند که جواب هایش، لحظه ای و بدون نقشه ی قبلی اند، ممکن است کمی شانه اش را بالا بیندازد.وقتی که فرد به حس ویژه ای مانند شادی، تعجب، ترس و... تظاهر می کند، حالت های چهره فقط به اطراف دهان محدود می شود.

از کجا بفهمیم کسی دارد دروغ می گوید؟

آیا دروغ می گوید ؟

ارتباط چشمی کسی که دروغ می گوید، خیلی کم است یا به هیچ وجه وجود ندارد.

حرکت های بدنی، از جمله حرکت های دست، کم می شوند و همین حرکت های محدود هم، خشک و ساختگی به نظر می رسند.

دست و پاها به طور تقریبی به بدن می چسبند و فرد، فضای کمتری را اشغال می کند.

اگر بخواهد وانمود کند که جواب هایش، لحظه ای و بدون نقشه ی قبلی اند، ممکن است کمی شانه اش را بالا بیندازد.

میان حرکت ها و کلمه ها، فاصله می افتد.

سرتکان دادن ها، ساختگی است.

حرکت ها، با پیام کلامی، هم خوانی ندارند.

مدت زمان بروز حرکت های احساسی، طولانی می شود.

وقتی که فرد به حس ویژه ای مانند شادی، تعجب، ترس و... تظاهر می کند، حالت های چهره فقط به اطراف دهان محدود می شود.

حرکت دروغ گو، در جهت دور شدن از کسی است که او را متهم می کند و به احتمال زیاد به سمت در خروجی است.

دروغ گو دوست ندارد رودروی کسی که او را متهم می کند، بایستد و ممکن است سر یا بدنش را به سمت دیگری بچرخاند و از او دور شود.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 14 تیر 1389  | 7:22 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

گراهام پل داور پیشكسوت انگلیسی، پس از خطای هند "سوآرز" در دیدار مقابل غنا، در اظهار نظری جالب ‌توجه ضربه پنالتی را برای جریمه این خطا كافی ندانست و در نامه ای به فیفا خواهان وضع قانون جدیدی به نام "جریمه گل" شد.


به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در دقیقه 120 دیدار تیم های غنا و اروگوئه درحالی كه بازی با نتیجه تساوی یك بر یك رو به پایان بود، لوئیس سوآرز با دست مانع از ورود توپ به دروازه تیمش شد. اما جیان آساموا نتوانست دروازه را باز كند. در ادامه اروگوئه در ضربات پنالتی غنا را شكست داد تا این خطا كاملا در نتیجه بازی تاثیر گذار باشد.


گراهام پل داور برجسته سال های نه چندان دور، در گفت و گو با روزنامه دیلی میل، خطاب به فیفا گفت: سوآرز یك گل صددرصد را از غنا گرفت. اخراج و پنالتی نمی تواند جریمه مناسبی برای این حركت باشد.


این داور در ادامه افزود: داور پرتغالی در این دیدار نقطه پنالتی را نشان داد اما در رختكن سری تكان داد و گفت حق به حقدار نرسید و عدالت اجرا نشد.


این داور انگلیسی در ادامه گفت: در قوانین فیفا آمده در صورتی كه بازیكن موقعیت مسلم گل را از حریف بگیرد، باید از زمین مسابقه اخراج شود. اما مساله اینجاست كه سوآرز موقععیت گل را از غنا نگرفت، بلكه دقیقا گل را از این تیم گرفت. فیفا باید راه حلی برای این مساله پیدا كند در غیر این صورت حق تیم ها تضییع می شود.


پل با اشاره به اظهار نظر كارشناسان درباره غیرارادی بودن حركت سوآرز گفت: عده ای می‌گویند بازیكن در آن شرایط بدون اراده آن حركت را انجام داده است، اما به نظرمن این مساله تفاوتی در اصل قضیه ایجاد نمی‌كند. مهم این است كه سوآرز یك گل را از حریف گرفته و در مقابل تنها یك فرصت گل به غنا داده شده است. میزان جرم و جریمه با هم تناسب ندارد. به نظر من فیفا باید جریمه دیگری برای این حركت در نظر بگیرد.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 13 تیر 1389  | 10:32 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

هوشمند سازی چیست ؟

* امروزه نصب و اجرای سیستم های مدیریتی و اتوماسیون خانگی که یکی از ضرورت های صنعت ساختمان به شمار می آید جهت هوشمند سازی ساختمان ، خانه یا محل کار با اهداف اصلی ذیل به کار می روند .

1 - بهینه سازیو صرفه جویی در مصرف انرژی

2 - تامین آسایش و رفاه

3 - کنترل امنیت و ایمنی

4 - کاهش هزینه ها

5 - کنترل ساختمان از هر جای دنیا

6 - کم کردن استهلاک وسایل مصرفی

7 - افزایش ضریب تجملات

8 - قابلیت اطلاع رسانی

* اساس کار سیستم های مدیریتی ابتدا دریافت اطلاعات توسط حس گر ها و عملگر ها صورت می گیرد . سپس فرمان های دریافتی با فرمان های از قبل تعیین شده توسط کنترل کننده مرکزیپردازش و در نهایت فرمان لازم به دستگاه های مصرفی ارسال می گردد . شایان ذکر است سیستم های مدیریتی با برندهای مختلف و پروتکل های مختلف از قبیل X10 - BACNET- EIB –ABB - LCN - LON BUS - به کار می روند و اکثر این سیستم ها از طریق شبکه ـ اینترنت ـ تلفن ثابت و همراه ـ پیام کوتاه و ریموت کنترل قابل استفاده هستند .


ادامه مطلب




نظرات 0

تعداد کل صفحات : 102 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >