تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 7:05 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد. سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد .
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه
اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود
.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: "خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟ "
چند روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم ..........
چون در میان درد و رنج، دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است
دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند
.






نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 7:04 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

روزی درختی که شاخ و برگ زیادی داشت، برگهایش را اذیت میکرد و میگفت شما زندگیتان را مدیون من هستید و اگر من بخواهم میتوانم شما را بمیرانم . سپس شاخه هایش را تکان میداد تا برگها بریزند و برگها را به تمسخر میگرفت تا اینکه آخرین برگ از او خواست تا این کار را انجام ندهد و به او گفت که او نیز بدون برگ نمیتواند زنده بماند ولی درخت بی توجه به درخواست برگ آنقدر شاخه هایش را تکاند تا همان یک برگ نیز فرو افتاد . هیزم شکنی که از همان نزدیکی میگذشت با دیدن درختی بی برگ به گمان اینکه او مرده است به سویسش رفت و او را نقش زمین کرد. درخت کنار برگها سر شکسته به زمین افتاد.
درخت زندگیش را محتاج چند برگ بود ولی خودخواهیش او را نابود کرد
.







نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 7:02 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

به روایت افسانه‌ها روزی شیطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شكل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود. ولی در میان آنها یكی كه بسیار كهنه و مستعمل به نظر می‌رسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد .
كسی از او پرسید: «این وسیله چیست؟»
شیطان پاسخ داد: «این نومیدی و افسردگی‌ست
آن مرد با حیرت گفت: «چرا این قدر گران است؟»
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: «چون این مؤثرترین وسیلة من است. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب
انسان‌ها رخنه كنم و كاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم كسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می‌توانم با او هر آنچه می‌خواهم بكنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسان‌ها به كار برده‌ام. به همین دلیل این قدر كهنه است .
راست گفته‌اند كه شیطان دو ترفند اساسی دارد كه یكی از آنها نومید كردن
ماست. به این طریق دست كم مدتی نمی‌توانیم برای دیگران خدمتی انجام دهیم و مفید باشیم. ترفند شیطانی دیگر تردید افكندن در وجود ماست، تا رشتة ایمانمان كه ما را به خدا متصل می‌كند، گسسته شود .
پس مراقب باشید كه فریب این دو ترفند را نخورید!







نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:59 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

درِ مطب دکتر به شدت به صدا درآمد. دکتر گفت در را شکستی! بیا تو. در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود به طرف دکتر دوید و گفت : آقای دکتر! مادرم! مادرم! و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد : التماس میکنم با من بیایید، مادرم خیلی مریض است. دکتر گفت: باید مادرت را اینجا بیاوری، من برای ویزیت به خانه کسی نمیروم. دختر گفت: ولی دکتر، من نمیتوانم، اگر شما نیایید او میمیرد! و اشک از چشمانش سرازیر شد .
دل دکتر به رحم آمد و تصمیم گرفت همراه او برود. دختر، دکتر را به طرف
خانه راهنمایی کرد، جایی که مادر بیمارش در رختخواب افتاده بود. دکتر شروع کرد به معاینه و توانست با آمپول و قرص، تب او را پایین بیاورد و نجاتش دهد. او تمام شب را بر بالین زن ماند، تا صبح که علایم بهبودی در او دیده شد. زن به سختی چشمانش را باز کرد و از دکتر به خاطر کاری که کرده بود تشکرکرد. دکتر به او گفت: باید از دخترت تشکر کنی، اگر او نبود حتماً میمردی! مادر با تعجب گفت : ولی دکتر، دختر من سه سال است که از دنیا رفته! و به عکس بالای تختش اشاره کرد. پاهای دکتر از دیدن عکس روی دیوار
سست شد. این همان دختر بود! یک فرشته کوچک و زیبا







نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:57 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

چند سال پیش در بازی های پارا المپیک در " سیاتل " آمریکا 9 نفر در خط آغاز مسابقه دو صد متر، آماده ایستاده بودند .با شنیدن صدای تفنگ آنان شروع به دویدن کردند. در میان این افراد یک جوان دیده می شد. او در حین مسابقه به زمین افتاد ولی باز از جا برخاست و مسابقه را ادامه داد. اما بار دیگر زمین خورد. از نگرانی شروع به گریستن کرد . 8ورزشکار دیگر با شنیدن صدای گریه پسر از سرعت خود کاستند. آنان سپس ایستادند و نزدیک پسر آمدند.دختری که مبتلا به فلج اطفال بود، به پسر گفت : می توانیم باهم کارها را بهتر انجام دهیم. 9 نفر که همگی دچار معلولیت بودند دست در دست هم حرکت کردند و مشترکاً به نقطه انتها رسیدند . همه تماشاگران در ورزشگاه ایستادند و مدت ها آنها را تشویق کردند







نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:54 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال و تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیت های خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آن ها خیلی زود به گله و شکایت از استرس های ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوه خوری های سرامیکی، پلاستیکی و کریستال که برخی ساده و برخی گران قیمت بودند بازگشت. سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست تا از خود پذیرایی کنند .

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:51 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
معلم وارد کلاس شد و گفت بچه ها امروز یه سوال می خوام ازتون بپرسم که جوابش در زندگی شما تاثیری عظیم خواهد داشت !
طبق روال عادی همه بچه ها با شادی از اینکه درس به تاخیر افتاده با تایید درخواست معلم سرو پا گوش شدند.معلم پرسید بچه ها چه چیزی در زندگی یک فرد به او ارزش میده؟

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:49 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
یک روز بعد ازظهر وقتی که با ماشین پونتیاکش می کوبید که بره خونه ، زن مسنی دید که اونو متوقف کرد. ماشین مرسدسش پنچر بود. او می تونست ببینه که اون زن ترسیده و بیرون توی برفها ایستاده تا اینکه بهش گفت:
" خانم من اومدم که کمکتون کنم در ضمن من جو هستم."
زن گفت: " من از سن لوئیز میام، و فقط از اینجا رد می شدم. صدتا ماشین دیده باشم که از کنارم رد شدن، و این واقعا لطف شما بود."


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:46 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
روزی روزگاری پسرك فقیری زندگی می كرد كه برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می كرد. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد كه تنها یك سكه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود كه شدیداً احساس گرسنگی می كرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا كند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبائی در را باز كرد. پسرك با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یك لیوان آب درخواست كرد .

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 6:43 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
می‌گویند فلانی مغز تجارت است؛ فلانی مغزش مثل ساعت کار می‌کندو... این آدم‌هایی که مغزشان حسابی کار می‌کند، به نظر شما مغزشان با دیگران چه تفاوتی دارد؟ مغزشان بزرگ‌تر است؟ اگر این‌طوربود، الان باید وال باهوش‌ترین موجود دنیا می‌بود! با20 واقعیت جالب مغزی، از همین دست، آشنا شوید:

مغز یک انسان معمولی چیزی در حدود 1300 تا 1400 گرم می‌باشد، چیزی در حدود یک کیسه شکر.

مغز انسان از مغز فیل‌ها کوچک‌تر است. این در حالی است که مغز انسان از مغز میمون‌ها بزرگ‌تر است. مغز یک میمون وزنی معادل 95 گرم دارد! مغز سگ‌ها چیزی در حدود 72 گرم و گربه‌ها 30 گرم برآورد می‌شود.

 

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 دی 1388  | 11:07 AM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

می‌گویند فلانی مغز تجارت است؛ فلانی مغزش مثل ساعت کار می‌کندو... این آدم‌هایی که مغزشان حسابی کار می‌کند، به نظر شما مغزشان با دیگران چه تفاوتی دارد؟ مغزشان بزرگ‌تر است؟ اگر این‌طوربود، الان باید وال باهوش‌ترین موجود دنیا می‌بود! با20 واقعیت جالب مغزی، از همین دست، آشنا شوید:


مغز یک انسان معمولی چیزی در حدود 1300 تا 1400 گرم می‌باشد، چیزی در حدود یک کیسه شکر.


مغز انسان از مغز فیل‌ها کوچک‌تر است. این در حالی است که مغز انسان از مغز میمون‌ها بزرگ‌تر است. مغز یک میمون وزنی معادل 95 گرم دارد! مغز سگ‌ها چیزی در حدود 72 گرم و گربه‌ها 30 گرم برآورد می‌شود.


وزن مغز انسان 2 درصد از کل وزن بدن او را تشکیل می‌دهد. حداکثر عرض آن 14میلی‌متر، طول 167 میلی‌متر و ارتفاع 93 میلی‌متر دارد.


در ماه‌های اولیه بارداری، یاخته‌های عصبی مغز با سرعتی معادل 2500 نرون در دقیقه تولیدمثل می‌کنند.


60 درصد کل حجم مغز را سلول‌های سفید و 40 درصد آن را سلول‌های خاکستری تشکیل می‌دهند.


سرعت انتقال اطلاعات در نرون‌های مختلف، متفاوت است. نرخ این انتقال می‌تواند به کندی 5/0 متر در ثانیه و یا به تندی 120 متر بر ثانیه باشد. رقم 120 متر در ثانیه معادل عددی نزدیک به 431 کیلومتر در ساعت است.


75 درصد از مغز یک انسان را آب تشکیل می‌دهد.


مغز انسان قادر است بیش از همه اتم‌های موجود در دنیا، ایده در خود داشته باشد و آنها را تجزیه و تحلیل کند!


اگر می‌شد نیرویی که در مغز جریان دارد را مهار کرد، به واسطه آن می‌توانستید یک لامپ 10 واتی را روشن نگه دارید.


20 درصد از کل اکسیژنی که در بدن پمپاژ می‌شود، به مغز می‌رسد.


در حدود 75 میلی‌لیتر از خون در هر دقیقه به مغز پمپاژ می‌شود.


مغز شما حاوی 100 میلیارد یاخته عصبی است. یعنی چیزی در حدود 166 برابر کل افرادی که روی کره زمین زندگی می‌کنند.


کل مقوله‌های مربوط به «تفکر» توسط جریان الکتریسته و تغییر و تحولات شیمیایی میسر می‌شوند.


وال بزرگ‌ترین مغز را دارد، به طوری که وزن مغز این حیوان چیزی نزدیک به 6 کیلوگرم است.


با در نظر گرفتن نسبت وزن کلی بدن به وزن مغز، انسان‌ها بزرگ‌ترین مغز را نسبت به وزن بدن خود دارند.


مغز اینشتین بزرگ‌تر از افراد عادی نبوده است. هوش بالای او به واسطه پیوند‌های ایجاد شده میان سلول‌های عصبی مغزش ایجاد شده بود. هر زمان که شما چیز جدیدی یاد می‌گیرید، یک ارتباط جدید میان سلول‌های مغزتان ایجاد می‌شود.


ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : جمعه 4 دی 1388  | 7:28 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
چگونه کودکان را به مطالعه تشویق کنیم سالیان سال، مطالعه کتابهای داستانی و غیر درسی بزرگترین تفریح افراد در سنین مختلف بوده است. اهمیت کتابخوانی نزد خانواده ها چنان بالا بوده که مجالسی به عنوان جلسات کتابخوانی برقرار میشده است و زیبا خواندن، یکی از هنرهای دوران گذشته محسوب میشده است.

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : جمعه 4 دی 1388  | 7:24 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
راهکار برای مشکلات نوجوانان
1- شناخت شخصیت نوجوان : ما والدین با شناخت ویژگی‌های دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکس‌العمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد . 2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن) : از موثرترین روش‌های تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان

ادامه مطلب




نظرات 0
تاريخ : جمعه 4 دی 1388  | 7:19 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

شرح بیماری

ا یدز عبارت‌ است‌ از بوجود آمدن‌ ضعف‌ عمده‌ در دستگاه‌ ایمنی‌ بدن‌ (نقص‌ ایمنی‌). این‌ امر باعث‌ کاهش‌ توانایی‌ بدن‌ در مقابله‌ با عفونتها و توانایی‌ سرکوب‌ سلول‌های‌ غیرطبیعی‌ مثل‌ سلول‌های‌ سرطانی‌ می‌شود. ویروس‌ ایدز سلول‌های‌ ایمنی‌ موجود در خون‌ (لنفوسیت‌ها) و سلول‌های‌ ایمنی‌ موجود در بافت‌ها مانند مغز استخوان‌، طحال‌، کبد و گره‌های‌ لنفاوی‌) را درگیر می‌سازد. این‌ سلول‌ها در تولید پادتن‌ برای‌ مقابله‌ با بیماریها و سرطانها نقش‌ دارند. در مجموع‌ باید گفت‌ که‌ ایدز یک‌ نوع‌ نقص‌ ایمنی‌ ثانویه‌ است‌ که‌ در سیر عفونت‌ با ویروس‌ ایدز ایجاد می‌شود.


ادامه مطلب




نظرات 0

تعداد کل صفحات : 102 :: 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 >