

آیا می دانید سوره حمد به مادر قرآن معروف است
آیا می دانید سوره تکویر تعداد کلماتش با تعداد سورههای قرآن برابر است
آیا می دانید سوره حج هم نام یکی از فروع دین است
آیا می دانید سوره فجر به سوره امام حسین معروف است
آیا می دانید سوره صف تعداد آیاتش با تعداد چهارده معصوم برابر است
آیا می دانید سوره یس به قلب قرآن معروف است
آیا می دانید سه سوره احزاب ، طلاق ، تحریم با ایها النبی شروع می شود
آیا می دانید به گفته پیامبر سوره های هود ، واقعه ، مرسلات و نباء پیامبر را پیر کرده اند
آیا می دانید سوره های سجده ، فصلت ، نجم و علق سجده واجب دارد
آیا می دانید سوره توحید همنام یکی از اصول دین است
آیا می دانید در سوره تین خداوند به دو میوه سوگند خورده
آیا می دانید سوره توحید معادل یک سوم قرآن است
آیا می دانید سوره مرسلات به صورت کامل و یک جا بر پیامبر (ص) نازل شده
آیا می دانید سوره حمد دو بار به پیامبر (ص) نازل شده یکبار در مکه یکبار در مدینه
آیا می دانید در سوره حدید بیست و هفت صفت از صفات الهی بیان شده
آیا می دانید در سوره حجر سفارش به مطالعه در مورد آفرینش شده
آیا می دانید در سوره معراج مدت روز قیامت بیان شده
آیا می دانید آیه مشهور " انا لله و انا الیه راجعون "در سوره بقره می باشد
آیا می دانید در سوره حجرات آیه 13 ملاک سنجش انسان بیان شده
آیا می دانید کلمه رحیم 114 بار در قرآن آمده
آیا می دانید کلمه رحمان 57 بار در قرآن آمده
آیا می دانید کلمه یوم (روز) 365 بار در قرآن آمده
آیا می دانید کلمه شهر ( ماه ) 12 بار در قرآن آمده
آیا می دانید در سوره هود آیه 86 یکی از صفات حضرت ولی عصر(عج) بنام بقیة الله آمده


بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتککاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناساییم بت دو قطعه عکس مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به دختران بیکار ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
کله مرغ برای سگها یادتون نره چون گناه دارند گشنه بمونند.
بجای عکسم روی آگهی ترحیم کارت معافیم رو بزارید.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش میطلبم و خواهش میکنم پشت سرم حرف در نیار ید.
التماس میکنم کفنم را از یک پارچه مارکدار انتخاب کنید تا جلوی آدمهای تازه به دوران رسیده کم نیاریم.
به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم.
چون تمام آرزوهایم را به گور میبرم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای آن ها هم باشد..



اولین گزینه شما برای جستجو در شبکه اینترنت چه وبسایتی است؟ مسلما اکثر شما به گوگل اشاره خواهید کرد. نام گوگل با وجود رقبای زیادی که در زمینه جستجو دارد هنوز هم مترادف است با واژه جستجو. شاید تصور کنید گوگل پس از یک دهه تسلط بر بازار جستجو دیگر به فکر بازنشستگی و استراحت افتاده باشد اما بهتر است بدانید که گوگل اصلا در چنین فکری نیست و این درحالیست که رقبایش هم قصد ندارند میدان را واگذار کنند.
سالهاست که گوگلیها از الگوریتم اسرارآمیز و همه چیز دانشان استفاده می کنند تا ماموریت خود یعنی سر و سامان دادن به اطلاعات دنیا را به انجام رسانند. اما چند سالیست که شرکتهایی مثل فیسبوک و توییتر نیز سعی کرده اند شیوه هایی نوین برای جستجوی شبکه به کاربرند. فیسبوک در همین راستا تصمیم گرفت با استفاده از شیوه کسب اطلاعات از دوستان به جای استفاده از فرمولهای ناشناس، گوگل را مورد حمله قرار دهد. توییتر نیز با تجزیه و تحلیل موج اطلاعاتی که به آن وارد می شود توانست مفهوم جستجو در زمان واقعی را به دنیای جستجو معرفی کند. برخی نیز مثل Yelp به افراد در یافتن رستورانها، خشکشویی ها و پرستاران کودک با رتبه بندی آنها کمک می کنند. اما هیچیک از این موارد به تنهایی نمی تواند نیاز آینده را برآورده کند و حضور تمامی آنها در کنار هم باعث تکمیل شدن یک جستجو خواهد شد. به عبارت دیگر جستجوی آینده از آن یک موتور جستجوی خاص نیست و مشارکت سرویسهای مختلف در این زمینه است که یک جستجوی کامل را رقم خواهد زد.

الگوریتم جادویی گوگل
به نظر می رسد که موتور جستجوی گوگل دارای توانایی منحصر به فرد در تفسیر درخواستهای جستجوگران خود داشته باشد. این موتور جستجو حتی می تواند کلمات غیر استادانه و یا نادرست را نیز به خوبی تفسیر کند و بهترین نتایج را برای آنها به نمایش درآورد. تمامی این کارها بر عهده یک الگوریتم حرفهای است که گوگل را قادر به انجام چنین کاری می کند.
داستان الگوریتم گوگل در سال ۱۹۹۷ / ۱۳۷۶ با رتبهبندی صفحات توسط لاری پیج، که در آن زمان یک دانشجو بود، آغاز شد. وی توانسته بود رتبه هر صفحه را بر اساس تعداد و اهمیت لینکهایی که به آن داده می شود، مشخص کند. اما این تمام ماجرا نبود. خیلی چیزهای دیگر هم بودند که باعث می شدند این موتور جستجو بتواند میلیونها نتیجه احتمالی را رتبه بندی کرده و مهمترین آنها را درصدر قرار دهد.
جستجوی شبکه یک فرآیند چند بخشی است. اولین کاری که گوگل انجام می دهد، این است که در شبکه حرکت می کند و محتوای همه سایتهای دردسترس را جمع آوری می کند. این اطلاعات سپس بر اساس کلماتشان طبقه بندی می شوند. به اینترتیب می توان سایتها را بر اساس محتوایشان پیدا کرد. در این میان ماهرانه ترین بخش فرایند رتبه دهی و تعیین بالاترین مورد لیست است. اینجاست که پای علائم مفهومی به میان می آید. گرچه تمامی موتورهای جستجوی دیگر هم از این علائم استفاده می کنند، اما هیچکدامشان موفق نشده اند به همان مهارت گوگل کار را پیش ببرند.
یکی از علائمی که گوگل از آنها استفاده می کند، همان رتبه بندی صفحات است. دیگر تکنیک کلیدی نیز هایپر لینکها هستند. درنتیجه وقتی شما یک جستجو انجام می دهید، صفحه مناسب شما برایتان آورده می شود. این صفحه حتی ممکن است حاوی کلماتی که شما به دنبالش بوده اید نیز نباشد. تازگی و به روز بودن و بسایت نیز یک علامت برای جستجوی گوگل است. گاهی اوقات یک صفحه جوان بسیار با ارزشتر از یک صفحه قدیمی خواهد بود. گوگل علاوه بر این از موقعیت جغرافیایی کاربر خود نیز برای تعیین لیست نتایجش استفاده می کند.
مهندسان ساختمان ۴۳ گوگل از دموکراسی بخصوصی نیز برای رتبه بندی نتایج جستجو استفاده می کنند. آنها این کار را با استفاده از میلیونها کاربر خود انجام می دهند. به عبارت دیگر اطلاعاتی که افراد در موقع جستجو تولید می کنند، نتایجی که رویشان کلیک می کنند و یا کلماتی را که جایگزین کلمات کلیدی قبلی خود می کنند به همراه موقعیت جغرافیایشان باعث می شود که یک لیست جستجوی موفق برای کاربر تولید شود.
با این وجود باز هم گوگل در سال ۲۰۰۱ در الگوریتم خود یک تجدیدنظر اساسی کرد. این کار باعث شد که مثلا سیستم جدید بتواند بین صفحات تجاری و غیرتجاری تفاوت قائل شود و نتایج بهتر و دسته بندی شده تری را ارائه دهد.
گوگل کار جالب دیگری نیز برای ارتقای خود انجام داد. این شرکت هرساله یک بسیج عمومی داخلی دارد که نام آن را “ایدههای جستجوی دیوانه وار” گذاشته است. در واقع با این کار سعی در دستیابی به ایده های زاینده دارد.
ارتش میلیاردی گوگل
گوگلی ها می گویند ما در انجام جستجو هرگز به دنبال جفت و جور کردن کلمات نیستیم، بلکه به دنبال رسیدن به معنی واقعی کلمات هستیم. گوگل برای این کار به صدها نفری وابسته است که در سرتاسر دنیا پشت کامپیوترهایشان نشسته اند و نتایجی را که برای سئوالات مختلف ارائه می شود، مورد قضاوت خود قرار می دهند. از همه مهمتر اینکه گوگل یک ارتش ممتحن بزرگ هم دارد. میلیاردها کاربر گوگل شاید اصلا ندانند که چه سهم بزرگی در پیشرفت این موتور جستجو دارند.



و خدا گفت: من همه جا با شما بودهام، هستم و خواهم بود و حتي در جهنم نيز تنهايتان نخواهم گذاشت. شما همراه با من وارد آنجا ميشويد و من هستم که از آن عبورتان ميدهم؛ جايي که نه زمان در آن وجود دارد و نه مکاني محسوب ميشود؛ هر چند که شما آن را مکان ميپنداريد؛ همانگونه که به علت عدم وجود زمان، آن را جاويدان نيز ميانگاريد.
تنها چيزي که در جهنم وجود دارد، آتشي از جنس آگاهي است که براي شما تلخ و براي من شيرين است. زيرا به کمک اين آتش است که حايل بين من و شما که همان حجاب ناشي از گناهان شما است، سوزانيده شده، پس از آن، ما به يکديگر رسيده، بعد از پيمان نخست، بار ديگر شما را باز مييابم تا براي «آزمايش آخر»، اين بار همهي قدرت خود را در اختيار شما بگذارم.
اينک ما به هم رسيدهايم؛ چيزي که ظاهراً منتظرش بوديد و وصالي که طلبش را داشتيد؛ اما نه به اندازهاي که من مشتاق بودم. شما مرا بخشنده ميدانيد؛ ولي اصلاً حد آن را نميدانيد و از آن صرفا تصوري مبهم داريد. ميزان بخشندگي من را پس از وصال خواهيد فهميد؛ وقتي که همهي قدرت خود را به شما ببخشم. فقط در آنجاست که مفهوم بخشندهي مهربان را خواهيد فهميد. حال من هستم و شما. آيا با داشتن همهي قدرت من و احساس بي نيازي، باز هم طالب من خواهيد بود؟
من براي رسيدن به شما، مرگ و جهنم را خلق کردم تا نشاني بر «رحيم» بودن من باشد و نشاني بر قدرت خلاقيتي که ناشي از شوق رسيدن به شما است و شما ناآگاه و بي خبر از آن، هر لحظه در آه و ناله و فرياد و طغيان نسبت به من قرار داريد.
مرگ و جهنم، همچون داروهاي تلخي هستند که مادري با دلسوزي تمام به زور به طفل خود ميخوراند تا او را درمان کند ولي خود بيش از طفلش تلخي دارو را درک ميکند و طفل بي خبر از همه جا و بدون اطلاع از عشق مادر، گريان و نالان است از اين که چرا چنين خشونتي نسبت به او اعمال ميشود.
بدون مرگ و جهنم، ما هرگز به يکديگر نميرسيديم و حداقل، من عاشقي مهجور ميماندم و شما نيز در نيازمندي ابدي باقي ميمانديد. اما شما بعد از اين وصال، همين که مطمئن شديد که عاشق سينه چاک، در اختيار شماست و شما سوار بر اريکه قدرت او ميتوانيد يکه تازي کنيد، با او چه ميکنيد؟
من «رحمان» بودم تا بتوانم بازيگوشيها و بي اعتناييهاي معشوقم را نظاره کنم و باز هم به دنبال او باشم و سايهي رحمانيت خود را بر سر او بگسترانم. در عوض شما نميدانيد که با من چه کردهايد! اي کاش من نيز ميتوانستم مانند شما شکايتهاي خود را به جايي ببرم! اما از اين بابت نيز ناراضي نيستم؛ زيرا که من هم اگرچه سرانجام آگاه ميشويد و شما را دارم و ميدانم که بالاخره از يکديگر راضي خواهيم شد.
آري من به شما ميرسم و همه چيز خود را به پاي معشوق خود تقديم ميکنم و در آن صورت آنجا بهشت شما خواهد بود. نه آن بهشت روز نخست که بهشت ناآگاهي بود؛ بلکه بهشت آگاهي. بهشتهايي که شما آن را بر اساس آگاهيها، دانستهها و ميل و سليقههاي خود بنا خواهيد کرد. پس از کسب اين تجربه خواهيد فهميد که همه چيز عاشق شما، در اختيار شماست و شما ميتوانيد با قدرتي که در اختيار داريد، جهانها خلق کرده، بر ابعادي سايه بگسترانيد که هرگز تصورش را نداشتيد و به زودي يقين حاصل ميکنيد که داراي قدرتي خدايي هستيد. آن زمان که شما اينگونه خدا شديد، ميخواهيد بدانيد که با من چه خواهيد کرد؟
شايد اگر همه داستان را بدانيد، براي من عاشق گريه کنيد. برخي از شما پس از کسب اطمينان از قدرت خدايي خود و احساس بينيازي نسبت به من، خواهيد گفت: "حالا که خدا هستيم و بي نياز به او، چرا براي خود خدايي نکنيم؟" و فقط عدهي اندکي خواهند بود که خدايي در وحدت را انتخاب کرده، به سوي من آمده، با من به وحدت ميرسند. بلي! خداي در وحدت و خداي در کثرت، آخرين آزمايش است و شما کدام را انتخاب خواهيد کرد؟