چرا غيبت صغرى امتداد نيافت؟
نويسنده:حضرت آيت الله العظمی صافى گلپايگانى(مدظله العالی)
بعضى مى‏پرسند به جه علت دوران غيبت صغرى پايان يافت؟ و اگر برنامه غيبت صغرى ادامه پيدا مى‏كرد و امام در تمام اعصار غيبت نايب خاصى داشت كه راتق و فاتق امور و راهنماى عموم باشد چه اشكالى داشت.
پاسخ اين پرسش اين است كه: برنامه روش و كار امام را خداوند متعال تعيين فرموده است و امام بايد همان برنامه را اجرا نمايد و بعد از آنكه اصل امامت ثابت شد، نسبت به برنامه كار امام پرسش از علت به عنوان ايراد و اشكال، بيحا و بى مورد است و حتى خود امام نيز جز تسليم و تمكين و اجراى برنامه وظيفه و تكليفى ندارد و پرسش از علت و سبب آن خلاف روش بندگى و مقام عبوديت خالص است و چنانچه در ضمن مقالات گذشته معلوم شد، تمام پرسش‏ها و اشكالاتى كه راجع به غيبت شده در يك رديف و از يك قماش است و هيج يك ايراد اصولى و پرسشى نيست كه اگر بى جواب بماند جائى را خراب كند.
و اگر پرسش براى مزيد معرفت و بصيرت و روشن شدن امر باشد، جواب آن اين است كه بهتر است در اينجا دو پرسش مطرح كنيم.
پرسش نخست: چرا براى امام(ع) دو گونه غيبت معلوم شده و از همان اول غيبت كبرى آغاز نشد؟
پرسش دوم: پس از آنكه غيبت صغرى پيش آمد و نائبان خاص تعيين شدند، چرا دوران غيبت صغرى پايان يافت؟ و اگر همان برنامه غيبت صغرى ادامه مى‏يافت چه اشكالى داشت؟


 نگاشته شده توسط حجت اله مومنی در دوشنبه 14 اردیبهشت 1388  ساعت 12:51 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



سرغيبت
نويسنده:حضرت آيت الله صافى گلپايگانى(حفظه الله)
پيش از آنكه فوائد و مصالح غيبت حضرت صاحب الزمان - أرواح العالمين له الفداء - سخن به ميان آوريم، بايد در نظر بگيريم كه تا كنون علوم و دانشهائى كه بشر از راه‏هاى عادى تحصيل كرده به كشف تمام اسرار خلقت موجودات اين عالم موفق نشده و اگر علم، هزارها بلكه ميليونها سال ديگر هم جلو برود هنوز معلومات او در برابر مجهولاتش بسيار مختصر و ناچيز است و به گفته يكى از دانشمندان بزرگ، مثل «لاشى‏ء» است در مقابل بى نهايت و اين در صورتى است كه ما علم تمام انسانها را به حساب آوريم. و اما اگر علم يك عالم، و دانش يك دانشمند را بخواهيم در نظر بگيريم اصلا قياس آن با اسرار و رازهاى كشف نشده خنده آور و نشانه جهل و نادانى است. جائى كه حضرت مولى امير المؤمنين(علیه السلام) مى‏گويد:
«سبحانك ما أعظم ما نرى من خلقك و ما أصغر عظيمها فى جنب ما غاب عنا من قدرتك»
«منزهى تو، بزرگ است آنچه را ما از آفرينش تو مى‏بينيم و چه كوچك است آن در جنب آنچه از قدرت تو از ماپنهان است».
حال ديگران معلوم است. بنابر اين كسى نمى‏تواند نسبت به وجود يكى از پديدهاى اين جهان بزرگ به علت عدم كشف سر پيدايش و آفرينش آن اعتراض كند و يا پاره‏اى از نظامات و قوانين عالم تكوين را بى فايده وبى مصلحت بداند. هيچ كس هم نمى‏تواند بطور يقين ادعا كند كه در كوچك‏ترين پديده و حوادث جهان، سرى و نكته‏اى نهفته نيست همچنانكه كسى نمى‏تواند ادعا كند كه به تمام اسرار عالم واقف و آگاه است. فلاسفه و حكما و دانشمندان قديم و جديد همه اين درك را براى خود افتخار دانسته و گفته‏اند.
هرگزدل من زعلم محروم نشد
كم ماند ز اسرار كه مفهوم نشد
هفتاد و دو سال جهد كردم شب و روز
معلومم شد كه هيچ معلوم نشد
به جائى رسيده دانش من
كه بدانم هنوز نادانم


 نگاشته شده توسط حجت اله مومنی در دوشنبه 14 اردیبهشت 1388  ساعت 12:34 PM
نظرات 0 | لینک مطلب





POWERED BY RASEKHOON.NET