ابن قبه، كلام ابن بشار را در نفي وجود حجت، مردود مي داند و مي نويسد:.
(اگر شما بگوييد او كجاست مي گوئيم: آيا منظور شما اين است كه به او دستور دهيم، بر مركب سوار شده و خدمت شما بيايد و خود را بر شما عرضه كند يا مي خواهيد تا براي او خانه اي بنا كنيم و او را به آن خانه بفرستيم و اهل شرق و غرب به آن آگاه شوند نه ما به چنين چيزي توانايي داريم و نه اين گونه چيزي بر حجت واجب است؛(44) زيرا امام از ترس ظالمان خود را در نهان نگهداشته است(45).).
در يكي از مجالس اميرسعيد ركن الدوله، ملحدي از شيخ صدوق پرسيد:.
(در فلان جنگ كه چيزي نمانده بود تا روم بر مسلمانان غلبه كند، امام زمان شما كجا بود و چرا خروج نكرد).
شيخ جواب داد:.
(در روزگار پيامبر نيز، شمار كافران بيشتر و قدرتشان بالاتر بود، با اين حال، چهل سال پيامبر رسالت خود را ابراز نكرد و مترصد فرصت شد(46).).
شيخ اثبات مي كند كه اعتقاد شيعه به امام زمان، يك اعتقاد مبتني بر انكار محسوسات، معقولات و عادات نيست(47).
فلسفه غيبت از نظر كلام مفيد.
ابوعبداللّه محمدبن محمدبن نعمان حارثي عكبري بغدادي (336 - 413ه.ق) مشهور به شيخ مفيد، پس از شيخ صدوق، به ظهور رسيد. او از پيشگامان برجسته اماميّه در دفاع از حريم غيبت و تفهيم اسرار بي شمار آن، به شمار مي رود.
شيخ مفيد، از راه استدلال و برهان، به رد باطل مي پرداخت. جايگاه ويژه او، موجب شده است، تا معاصران وى، داوريهاي گوناگوني از او داشته باشند.
ابن نديم مي نويسد:.
(ابن المعلّم، ابوعبداللّه در زمان ما رهبري متكلّمان شيعه را به عهده دارد. در تركيب كلام برجسته است و عقل نكته سنج و قدرت نفوذ فراوان دارد. من با او ملاقات كرده ام و او را بسيار روشن ديده ام(48).).
كلام شيعي كه با هشام بن حكم، از شاگردان نامدار امام جعفر صادق(علیه السلام) آغاز شده بود، به دست متكلمان برجسته اي چون: علي بن منصور كوفى، يونس بن عبدالرحمن يقطينى، محمدبن ابي عميرة ازدي بغدادى، حسن بن علي بن يقطين بغدادى، فضل بن شاذان نيشابورى، اسماعيل بن علي بن اسحاق، ابوسهل نوبختي بغدادى، حسن بن موسي نوبختى، ابوالحسين سوسنجردي حمدونى، ابوالحسن ناشي اصغر و مظفربن محمدبن احمد بغدادي استمرار يافت.
شيخ مفيد، كلام شيعي را نزد بزرگاني چون: ابوياسر طاهر شاگرد ابي الجيش خراساني و مظفر بن محمد احمد، ابوالحسن بلخى، حسن بن علي بن ابراهيم بصري و علي بن عيسي بن علي بن عبداللّه بغدادي فرا گرفت و با تلاش گسترده اي آن را به اوج خود رساند و در اين مهم از تعاليم معتزليان نيز بهره جست. شاگردان نامدارش: كراجكي (م:449)، سيد مرتضي (م:436) و شيخ طوسي (م . 46ه.ق.) روش او را دنبال كردند و به مرز كمال رساندند.
(اگر شما بگوييد او كجاست مي گوئيم: آيا منظور شما اين است كه به او دستور دهيم، بر مركب سوار شده و خدمت شما بيايد و خود را بر شما عرضه كند يا مي خواهيد تا براي او خانه اي بنا كنيم و او را به آن خانه بفرستيم و اهل شرق و غرب به آن آگاه شوند نه ما به چنين چيزي توانايي داريم و نه اين گونه چيزي بر حجت واجب است؛(44) زيرا امام از ترس ظالمان خود را در نهان نگهداشته است(45).).
در يكي از مجالس اميرسعيد ركن الدوله، ملحدي از شيخ صدوق پرسيد:.
(در فلان جنگ كه چيزي نمانده بود تا روم بر مسلمانان غلبه كند، امام زمان شما كجا بود و چرا خروج نكرد).
شيخ جواب داد:.
(در روزگار پيامبر نيز، شمار كافران بيشتر و قدرتشان بالاتر بود، با اين حال، چهل سال پيامبر رسالت خود را ابراز نكرد و مترصد فرصت شد(46).).
شيخ اثبات مي كند كه اعتقاد شيعه به امام زمان، يك اعتقاد مبتني بر انكار محسوسات، معقولات و عادات نيست(47).
فلسفه غيبت از نظر كلام مفيد.
ابوعبداللّه محمدبن محمدبن نعمان حارثي عكبري بغدادي (336 - 413ه.ق) مشهور به شيخ مفيد، پس از شيخ صدوق، به ظهور رسيد. او از پيشگامان برجسته اماميّه در دفاع از حريم غيبت و تفهيم اسرار بي شمار آن، به شمار مي رود.
شيخ مفيد، از راه استدلال و برهان، به رد باطل مي پرداخت. جايگاه ويژه او، موجب شده است، تا معاصران وى، داوريهاي گوناگوني از او داشته باشند.
ابن نديم مي نويسد:.
(ابن المعلّم، ابوعبداللّه در زمان ما رهبري متكلّمان شيعه را به عهده دارد. در تركيب كلام برجسته است و عقل نكته سنج و قدرت نفوذ فراوان دارد. من با او ملاقات كرده ام و او را بسيار روشن ديده ام(48).).
كلام شيعي كه با هشام بن حكم، از شاگردان نامدار امام جعفر صادق(علیه السلام) آغاز شده بود، به دست متكلمان برجسته اي چون: علي بن منصور كوفى، يونس بن عبدالرحمن يقطينى، محمدبن ابي عميرة ازدي بغدادى، حسن بن علي بن يقطين بغدادى، فضل بن شاذان نيشابورى، اسماعيل بن علي بن اسحاق، ابوسهل نوبختي بغدادى، حسن بن موسي نوبختى، ابوالحسين سوسنجردي حمدونى، ابوالحسن ناشي اصغر و مظفربن محمدبن احمد بغدادي استمرار يافت.
شيخ مفيد، كلام شيعي را نزد بزرگاني چون: ابوياسر طاهر شاگرد ابي الجيش خراساني و مظفر بن محمد احمد، ابوالحسن بلخى، حسن بن علي بن ابراهيم بصري و علي بن عيسي بن علي بن عبداللّه بغدادي فرا گرفت و با تلاش گسترده اي آن را به اوج خود رساند و در اين مهم از تعاليم معتزليان نيز بهره جست. شاگردان نامدارش: كراجكي (م:449)، سيد مرتضي (م:436) و شيخ طوسي (م . 46ه.ق.) روش او را دنبال كردند و به مرز كمال رساندند.