برخیز که عید فطر آمد ...
یابن الحسن!
سی شب به تو التماس کردم
این لحظه جواب طالب ام من
خواهی بنواز و خواه رد کن
احسان و عتاب طالب ام من
از کوی تو بوی عطر آمد
برخیز که عید فطر آمد
امشب که منم فتاده عشق
ساقر بزند ز باده عشق
خطی تو بیا بخوان برایم
از نامه سرگشاده عشق
آن نامه که دادی از برایم
با مطلع بی فتاده عشق
گفتی که سحر بیا به کویم
ای خسته ز سیر جاده عشق
مائیم ولی تو مخور غم
ای بنده خانزاده عشق
از کوی تو بوی عطر آید
بر خیز که عید فطر آید
تا یار ز در نیاید امشب
ای کاش سحر نیاید امشب
بیرون نروم زمیهمانی
تا یار ز در نیاید امشب
امضا نشود کتاب ما تا
از یار خبر نیاید امشب
این سی شب و روز ما نه ارزد
تا او به نظر نیاید امشب
در دام فراغ جان سپارم
آن ماه اگر نیاید امشب
از کوی تو بوی عطر آید
بر خیز که عید فطر آید
خواهم ملکت شوم نگارا
گرد فدکت شوم نگارا
کی گل کنی ای شقایق عشق؟
تا شاپرکت شوم نگارا
بر دوش نسیم صبحگاهی
چون قاصدکت شوم نگارا
هنگام نماز عید بند
تحت الهنکت شوم نگارا
بر گرد حریم تو به پرواز
مثل ملکت شوم نگارا
از کوی تو بوی عطر آمد
بر خیز که عید فطر آمد
امسال به قیمتم بیفزای
بر عشق و ارادتم بیفزای
جبرئیل گسیل خدمتم کن
بر شوق ولایتم بیافزای
پر سوخته از شرار عشقم
سوزی به حرارتم بیفزای
انفاس مرا محمدی کن
بر بار رسالتم بیفزای
از نور علی منورم کن
بر نور هدایتم بیفزای
از کوی تو بوی عطر آمد
بر خیز که عید فطر آمد
هو کش که ترانه ای بسازم
از ناله زبانه ای بسازم
در دوره پر فراق عصیان
با اشک شبانه ای بسازم
ای دوست کنار خانه تو
اذنم بده خانه ای بسازم
بر بام حریم عشقت ای یار
بگذار که لانه ای بسازم
یک بوسه دهی اگر بر این دل
باران ز زمانه ای بسازم
از کوی تو بوی عطر آمد
بر خیز که عید فطر آمد
تبریک عید سعید فطر

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
درود بر فطر فطرت، سلام بر فطر ذکر و نیایش تا ... رمضانی دیگر ... و شب قدر و روزهای روزهای دیگر، که زنده باشد و رخت به عالمی دیگر کشیده باشد، خدا بهتر میداند.
عید، میعادی در زمان است و فطر میثاقی با فطرت!
چرا که رمضان دعوتی است به بازیافتن خود گمشده.
ندایی است برای توجه به خدای فراموش شده.
ضیافتی است برای تناول از مانده تقوا و پایان این میهمانی خدایی عید قبول است.
عید توفیق بر طاعت و اطاعت عید توبه و تهذیب نفس، عید ذکرهای شبانه، عید کنترل خواستهها، عید محرومان و گرسنگان.
فطر چیدن میوههایی است که از فطرت میجوشد!
فطر سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است.
عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست. مهر قبولی انفاقهای به قصد قربت است.
پایاننامه دوره ایثار و گذشت است.
«عید» در لغت از ماده «عود» به معنای بازگشت است، لذا روزهایی را که مشکلات قوم و جمعیتی برطرف میشود و به پیروزیها و راحتیهای نخستین باز میگردند، عید مینامند. مانند عید فطر و قربان به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماهه رمضان یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان، بازمیگردد و آلودگیهایی که برخلاف فطرت است، از میان میرود.
حضرت علی(ع) به مناسبت عید فطر خطبهای قرائت کرده و در آن، این روز را به قیامت تشبیه فرموده است:
ای مردم! این روز شما، روزی است که نیکوکاران در آن پاداش میگیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مایوس و ناامید میگردند.
دنیا محل مسابقه است و آخرت زمان اجر گرفتن، بهشت جایزه برندگان این مسابقه و جهنم جزای بازماندگان است.
(عید فطر) شبیهترین روز به روز قیامت است چون در قیامت عدهای که زیانکارند، تاسف میخورند و غضبناک میگردند و عدهای که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمتهای الهی میشوند.
عارف وارسته ملکی تبریزی درباره عید فطر آورده است: «عید فطر روزی است که خداوند آن را از میان دیگر روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و برخوان کرم او بنشینند و ادب بندگی بجای آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهای خویش پوزش خواهند، نیازهای خویش به نزد او آرند و آرزوهای خویش از او خواهند و نیز آنان را وعده و مژده داده است که هر نیازی به او آرند، برآورد و بیش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانی و بندهنوازی، بخشایش و کارسازی در حق آنان روا دارد که گمان نیز نمیبرند.»
امیرالمومنان علی علیه السلام نیز از همین زاویه به عید فطر مینگرد و با اشاره به روز عید میفرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لا یعصی الله فهو عید؛ این عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هر روز که خدا نافرمانی نشود، آن روز عید است.»
آری روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتیها و پلیدیها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است. عید فطر روز بازگشت به فطرت است، این معنا را میتوان از لغت «عید فطر» هم فهمید، چرا که «عید» به معنای بازگشت و «فطر» به معنای «فطرت و طبیعت» است. آری، فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهای جهل و نادانی و غفلت به انواع گناهان و معصیتها مبتلا شده و از حقیقت خود دور میشود و در نتیجه دچار خود فراموشی و خدافراموشی میگردد. اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضای معنوی آن ماه و تلاشهای خویش به یک زندگی نوین دست مییابد، که میتوان آن را «بازگشت به خویشتن» نامید.
در روز عید فطرگویی یک مسلمان از نو متولد میشود، چرا که طبق گفتار امیرمومنان علیه السلام، روزهداران در شب عید فطر از تمام آلودگیها و پلیدیها پاک شدهاند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت نمودهاند.
بدون تردید تک تک مسلمانان با فرا رسیدن عید سعید فطر نوعی شادی و لذت درونی در خود احساس میکنند، اما استقبال مسلمانان از روز عید فطر یکنواخت و مساوی نیست. زیرا هر کسی نسبت به معرفت و ایمان خود به این عید بزرگ و با عظمت مینگرد و از آن بهره میگیرد. زمینهها، ذهنیتها، مراتب ایمان و عوامل دیگری در نگرش و انگیزه افراد دخالت دارد.
اجتماع روز عید فطر میتواند در پیوند و همدلی مسلمانان نقش آفرین باشد. آنان در گردهمایی روز عید فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتاریهای همدیگر آگاه میشوند. در این گردهمایی بغضها و کینهها تبدیل به دوستی و همدلی میشود و مومنان در یک صف واحد احساس اتحاد و نزدیکی بیشتری به همدیگر میکنند.
عید فطر از سویی حکایت از پیوند معنوی انسان با خدای خویش دارد و از سوی دیگر حکایتگر ارتباط وی با همکیشان خود است.
بهترین هدیه به آقا امام زمان(عج)
بهترين هدیه به آقا امام زمان عج الله ترک کردن یک گناه است
پس همه با هم یک هدیه به آقا تقدیم کنیم
توجه:
عزیزانی که تمایل به همکاری(نویسندگی) در این وبلاگ دارند می توانند ایمیل و یا شماره تماس خود را به صورت نظر خصوصی یا ایمیل ارسال نمایند تا یوزر نیم، پسوورد و شرایط نویسندگی را دریافت کنند.
دل نوشته(نظر) فراموش نشود.
عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم
مناجات با امام زمان(عج) در شب قدر
عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم
آقا نشد که لایق دیدارتان شوم
غفلت بساط کرد سر راه طفل دل
وایَم نشد که راهیِ بازارتان شوم
واصل اگر به عَرضه حسن تو می شدم
چیزی نداشتم که خریدارتان شوم
باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم
شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم
ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم
در روز غم ولی نشد عمارتان شوم
با آنکه سر شکسته و سر خورده مانده ام
اذنم بده فدایی و سردارتان شوم
ماه خدا رسید و دلم آرزو نمود
مهمان کنار سفره افطارتان شوم
در روز انتقام شهیدان کربلا
آقا اجازه هست ز انصارتان شوم
در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین
یک ذکر مستجاب بگویم فقط حسین
من بنده تو هستم عهد تو را شکستم
یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی
من بنده تو هستم عهد تو را شکستم *** پرونده سیاهم مانده به روی دستم
عبد فراریت را دلخون نمی کنی تو *** از خانه ات گدا را بیرون نمی کنی تو
یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی
دل با صفا نکردم از تو حیا نکردم *** بر توبه های خود اصلا وفا نکردم
شرمنده ام نبردی هرگز تو آبرویم *** تازه اجازه دادی با تو سخن بگویم
یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی
پیش تو سر به زیرم حب تو در ضمیرم *** آیا شود که روزی از عشق تو بمیرم
ممنونم از وفایت دادی به من لیاقت *** بار دگر ببینم این سفره ضیافت
یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی
دل خانه علی شد مستانه علی شد *** شیعه ز روز اول دیوانه علی شد
من سائل تو هستم کی می دهی جوابم *** زهرا گرفته دستم کی حق کند عذابم
یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی
دل شد حریم جانان حقا شدم پریشان *** عقده ز دل گشودم ناله زدم حسن جان
عبد حریم عشقم شیدای عالمینم *** ای عاقلان بدانید دیوانه حسینم
یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی، یا ربی یا الهی
الهی سائلی پشت در آمد *** فقیر آمد، فقیر حیدر آمد
الهی سائلی پشت در آمد *** فقیر آمد، فقیر حیدر آمد
به اذن الله تا در میزنم من *** دم از آقا حیدر میزنم من
علی مشکل گشای هر غم ماست *** علی در اصل اسم اعظم ماست
علی آیینه ذات و صفات است *** ... گردان لوح سیئات است
علی با سائلانت همنشین است *** علی با بی کسان یار و معین است
خدایا میزنم یا حی سرمد *** به نام حیدر و نام محمد (ص)
شب تقدیر چون با نور آید *** تو گویی سوی کوه طور آید
شب قدر تو چون بی نور باشد *** من از حال پیمبر دور باشم
اگر با رو سیاهی تمامم *** رسد پرونده ام دست امامم
چه حالی شود آن نایب خوبم *** الا ای من که غفار الذنوبم
به خاک کربلا سوگند یا رب *** به احوال صبور قلب زینب
به حق مجتبی نور دو عینت *** به گودال پر از خون حسینت
به اشک چشم بارانی عباس *** به قلب پاک و نورانی عباس
به محراب علی و قتله گاهش *** که در وقت سحر شد قتله گاهش
به حق کوثر قرآن، الهی *** به این پرونده ما کن نگاهی
مبادا آبروی ما بریزد *** که اشک مهدی زهرا بریزد
به یک العفو درد ما دوا کن *** بیا و خاک ما را کربلا کن
که شاید پاک قرآن سر بگیرم *** پس از آن یار را در بر بگیرم
الهی دوست راضی گردد از ما *** به لطفت بعد از این یاریم او را
ندای یا لثاراتش چو آید *** نگاه تازه ای بر ما نماید
اگر مهدی قیامش راه افتد *** بسیج انتقامش راه افتد
تمام کوچه را امداد سازیم *** در و دیوار را آباد سازیم
اگر آلوده دامن پاک گردد *** به زیر پای اکبر خاک گردد