مهدى هاى غير واقعى
مهدى هاى غير واقعى
اصل مهدويت ريشه دار مى باشد و در صدر اسلام امر مسلمى بوده است امّا موضوع ديگرى كه فرع اين بحث مى باشد، داستان مهدى هاى غير واقعى است كه در گذشته پيدا شده و اسامى آنان در تاريخ ثبت گرديده است. حال در اينجا به ذكر برخى از اسامى آنها مى پردازيم:
1 ـ گروهى از مسلمين محمد بن حنيفه را امام و مهدى پنداشته و مى گويند ; او نمرده است و در كوه ـ رضوى ـ غايب مى باشد، بعد از اين ظاهر شده و دنيا را پر از عدل و داد مى كند.
2 ـ گروهى از جاروديه محمد بن عبدالله بن حسن را مهدى غايب مى پندارند و در انتظار ظهورش به سر مى برند.
3 ـ ناووسيه حضرت صادق را مهدى و زنده و غايب مى دانند.
4 ـ واقفيه موسى بن جعفر را امام زنده و غايب پنداشته و عقيده دارند كه آن جناب بعداً ظاهر شده و دنيا را پر از عدل و داد مى كند.
5 ـ گروهى از اسماعيليه اعتقاد دارند كه اسماعيل فوت نشده بلكه از باب تقيه نسبت مرگ به وى داده شده است.
6 ـ فرقه محمديه عقيده دارند كه بعداز امام على نقى فرزندش محمد بن على امام است.
او را زنده و مهدى موعود مى دانند، با اينكه در حيات پدرش وفات كرده است.
7 ـ فرقه ابى مسلميه ; ابومسلم خراسانى را امام زنده غايب مى پندارند.
8 ـ گروهى ديگر امام حسن عسكرى ع را مهدى مى دانند و مى گويند: بعد از مردن زنده شده و اكنون در حالت غيبت زندگى مى كند و بعداً ظاهر مى شود و دنيا را پر از عدل و داد مى كند.
9 ـ گروهى ديگر مى گويند: مرده است ولى بعداً زنده مى شود و قيام مى كند،زيرا معنى قائم قيام بعد از مرگ است .
10 ـ قرامطه محمد بن اسماعيل را مهدى موعود مى دانند و عقيده دارند كه زنده است و در بلاد روم زندگى مى كند.
ادامه مطلب