بررسي رفتار عايشه با يتيمان
پس از اينكه نظر قرآن كريم و روايات رسول خدا صلي الله عليه وآله در مورد اكرام و احسان به يتيمان را شناختيم، اكنون وقت آن رسيدهاست كه رفتار عائشه را با يتيمان بررسي نماييم.
ضرورت بررسي اين موضوع از اين جهت است كه عايشه خود را همسر محبوب و با وفاي پيامبر و مدافع شريعت آن حضرت ميدانسته، و اهل سنت نيز با همين ديدگاه و اعتقاد به او مينگرند؛ از اين رو ضرورت دارد كه سيره و روش او را در مورد رفتار با يتيمان بررسي شود.
رفتار عايشه با يتيمان چگونه بود؟ | ||
سفارش قرآن كريم در باره يتيمان
الف: پيمان گرفتن خداوند بر احسان به يتيمان:
ب: دستور به يتيم نوازي و نهي از رفتار خشونت آميز با آنان
هـ.: نهي از پايمال كردن مال و حقوق يتيمان:
و: بي اعتنايي به يتيمان نشانه عدم اعتقاد به معاد:
ز: عدم اكرام يتيم مستلزم ذلت و خواري:
ح: اطعام و اكرام يتميان سيره نيكان از بندگان خدا
سفارش رسول خدا (ص) درباره يتيمان
روايت اول: عائشه: يتيم را تا دم مرگ ميزدم
روايت سوم: دختران يتيم را در ميان سنگ له كنيد
توضيح سؤال:
از يكي از دوستانم شنيدم كه عائشه همسر رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله يتيمان را كتك ميزد و حتي گاهي به زنان ديگر دستور ميداد كه يتيمان را آزار و اذيت نمايند. آيا اين مطلب در منابع اهل سنت آمدهاست يا خير؟
پاسخ اجمالي
با جستجو در منابع اهل سنت متأسفانه به رواياتي بر ميخوريم كه عايشه دختر ابوبكر و همسر پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله، يتيمان را به شدت كتك ميزد؛ به گونهاي كه يتيم همانند شخص مردهاي به زمين ميافتاد.
نكته جالب توجه در زندگي دختر ابو بكر در رفتار با يتيمان، اين قشر ضعيف و بيپناه جامعه اسلامي، اين است كه زدن يتيم را براي زنان ديگر به عنوان «ادب اليتيم» نيز مطرح ميكرد و آنان را به انجام اين كار تشويق مينمود و براي ترغيب شدن آنان رفتار خودش را به عنوان سر مشق ارائه ميداد.
نكته مسلم اين است كه اين طريقه و روش رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله نبودهاست؛ چرا كه تمام رفتار و گفتار آن حضرت از وحي الهي سرچشمه گرفتهاست و طبق آيات قرآن، رسول خدا صلي الله عليه وآله مأمور بودند كه حتي بر يتيمان قهر و غضب هم نكنند؛ چه رسد به اينكه به ضرب و جرح آنان اقدام نمايند.
تا اينجا اجمالاً اين قضيه روشن شد و تفصيل مطلب را با ذكر روايات ارائه خواهيم كرد.
سفارش قرآن كريم در باره يتيمان
قبل از اينكه پاسخ تفصيلي را با ذكر روايات ارائه نماييم لازم است به خاطر اهميت موضوع مورد بحث، ديدگاه قرآن كريم و روايات رسول خدا صلي الله عليه وآله را در مورد برخورد با يتيم بررسي نماييم تا در پايان معيار قضاوت براي خوانندگان گرامي در مورد رفتار عائشه كه چهل سال پيروان سقيفه بر فتاواي او عمل ميكردند، به دست آيد.
نكته قابل يادآوري قبل از برشمردن آيات اين است كه آيات ذيل نيازمند به تحليل و توضيح فراوان هستند؛ اما در اين جا ما با رعايت اختصار تنها به نقل آيات و تحليل كوتاه از آن، اكتفا ميكنيم.
اكنون از آياتي كه در مورد يتيم سخن ميگويند، موارد ذيل استفاده ميشود:
الف: پيمان گرفتن خداوند بر احسان به يتيمان:
احسان به يتيمان يكي از سفارشهاي خداوند در قرآن كريم است كه در كنار سفارش احسان به والدين، ذوي القرباي رسول خدا صلي الله عليه وآله و بيچارگان در آيه ذيل بيان شدهاست:
وَإِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكين... (بقره/ 83).
(و به ياد آوريد) زماني را كه از بني اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را نپرستيد و نسبت به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكي كنيد... .
و در آيه ديگر نيز بعد از دستور به عبادت خداوند و نهي از شرك به خدا سفارش به يتيمان نيز آمدهاست:
وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَبِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَبِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكينِ وَالْجارِ ذِي الْقُرْبى وَالْجارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبيل ... (نساء/36)
و خدا را بپرستيد! و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد! و به پدر و مادر، نيكى كنيد همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان، و همسايه نزديك، و همسايه دور، و دوست و همنشين، و واماندگان در سفر، و بردگانى كه مالك آنها هستيد..
ب: دستور به يتيم نوازي و نهي از رفتار خشونت آميز با آنان
طبق گزارشهاي تاريخي رسول صلي الله عليه وآله خداوند قبل از اينكه به دنيا بيايد پدرش را از دست داد و بعد از اينكه به دنيا آمد در شش سالگي نيز مادرش از دنيا رفت و تحت سر پرستي جدش حضرت عبد المطلب عليه السلام قرار گرفت.
قرآن كريم نيز داستان يتيمي آن حضرت را بازگو نموده و ميفرمايد:
أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى وَوَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى وَوَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ. (ضحي/ 6- 9)
آيا تو را يتيم نيافت و سپس پناه داد؟ و تو را گمشده يافت و هدايت كرد، و تو را فقير يافت و بى نياز نمود. حال كه چنين استيتيم را تحقير نكن.
در اين آيه مباركه علاوه بر اينكه سخن از يتيمي رسول خدا صلي الله عليه وآله و پناه داده شدن و بينيازي آن حضرت به ميان آمده، دستور ميدهد كه با يتيمان رفتار پسنديده و شايسته داشته باش؛ به گونهاي كه روح تشنه آنها را با محبت سيراب كن.
معناي «فلا تقهر» از ديدگاه مفسران
مفسران تابعي براي كلمه «لاتقهر» معاني دقيق و ظريف و مصاديق گستردهاي را بيان كردهاند:
ماوردي در تفسير «النكت والعيون» مينويسد:
(فأمّا اليتيمَ فلا تَقْهَرْ) فيه خمسة أوجه: أحدها: فلا تحقر, قاله مجاهد. الثاني: فلا تظلم, رواه سفيان. الثالث: فلا تستذل, حكاه ابن سلام. الرابع: فلا تمنعه حقه الذي في يدك, قاله الفراء. الخامس: ما قاله قتادة: كن لليتيم كالأب الرحيم.
در جملة «اما اليتيم فلا تقهر» پنج وجه است: وجه نخست اينكه يتيم را تحقير نكن. اين قول مجاهد است. وجه دوم از سفيان روايت شده اين است كه به يتيم ظلم نكن. وجه سوم اينكه او را به ذلت نكشان. وجه چهارم از فراء اين است:كه يتيم را از حقش كه در دست تو است محروم نكن. وجه پنجم را كه قتاده گفته اين استكه براي يتيم همانند پدر مهربان باش.
الماوردي البصري الشافعي، علي بن محمد بن حبيب (متوفاى450هـ)، النكت والعيون، ج6، ص372، تحقيق: السيد ابن عبد المقصود بن عبد الرحيم، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان.
ابوبكر جصاص در «أحكام القرآن» مينويسد:
قوله تعالى فأما اليتيم فلا تقهر قيل لا تقهره بظلمه وأخذ ماله وخص اليتيم لأنه لا ناصر له غير الله فغلظ في أمره لتغليظ العقوبة على ظالمه وقد روي عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال اتقوا ظلم من لا ناصر له غير الله.
معناي « فأما اليتيم فلا تقهر» اين است كه با ظلم كردن و گرفتن مال يتيم بر او قهر نكن؛ اما دليل اينكه در اين جا به طور ويژه در باره يتيم سخن گفته، اين است كه يتيم جز خداي متعال ياور ديگري ندارد؛ پس از جهت اينكه عقوبت ظلم كنندگان به يتيم شديد است، در باره يتيم اينگونه با حدت و شدت سخن گفته است. از رسول خدا صلي الله عليه وسلم روايت شدهاست كه فرمود: از ظلم كردن بر كسيكه جز خدا ياوري ندارند بپرهيزيد.
الجصاص الرازي الحنفي، أبو بكر أحمد بن علي (متوفاى370هـ) ، أحكام القرآن ، ج5، ص372، تحقيق: محمد الصادق قمحاوي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت – 1405هـ.
ساير مفسران اهل سنت نيز همين معاني را در ذيل اين آيه آوردهاند.
فخر رازي در ذيل اين آيه، قرائت ديگري را نيز براي واژه «فلا تقهر» ذكر كردهاست. او مينويسد:
وقرىء فلا تكهر، أي لا تعبس وجهك إليه، والمعنى عامله بمثل ما عاملتك به، ونظيره من وجه: (وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ(القصص:77).
«فلا تكهر» خوانده شده است؛ معنايش اين جمله اين است كه روي خود را به سوي يتيم درهم نكن. معنايش اين است كه اي پيامبر با يتيم همانگونه رفتار كن كه من با تو رفتار كردم. نظير جمله مورد بحث اين آيه است: نيكي كن؛ همانگونه خداوند به سوي تو نيكي كرد.
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاى604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج31، ص425، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.
حكم آيه شامل عموم امت اسلام است
سؤالي كه شايد در اذهان خوانندگان مطرح شود اين استكه آيا اين آيه تنها دستور به رسول خدا صلي الله عليه وآله است يا حكم آن شامل همه امت اسلامي است؟
ابن تيميه از پايه گذاران وهابيت در كتاب «كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية» جواب اين شبهه را داده و ميگويد: حكم اكرام يتيم شامل جميع امت اسلامي است:
وقوله (فأما اليتيم فلا تقهر وأما السائل فلا تنهر وأما بنعمة ربك فحدث (هذا متناول لجميع الأمة.
اين سخن خداوند كه فرموده: يتيم را تحقير نكن .... اين حكم شامل تمام امت اسلامي است.
ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوي شيخ الإسلام ابن تيمية، ج16، ص327، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية.
بنابراين، احترام و اكرام يتيمان، تنها وظيفه رسول خدا صلي الله عليه وآله نيست؛ بلكه تمام مسلمانان وظيفه دارند نسبت به يتمان همان رفتار را داشته باشند .
ج: سهم يتيم از غنائم و فيء
در آيه ديگر آمده، همانگونه كه خداوند متعال براي پيامبر صلي الله عليه وآله و ذوي القرباي آن حضرت در غنائم و انفال سهم تعيين كردهاست براي يتيم نيز سهمي را در نظر گرفتهاست.
در مورد سهم يتيمان از غنائم ميفرمايد:
وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكينِ وَابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ ....(انفال/41)
بدانيد هر گونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است، .....
در باره سهم يتيمان از انفال ميفرمايد:
ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكينِ وَابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ ....(حشر/7)
آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! ...
با توجه به اين آيات به دست ميآيد كه در نظر گرفته شدن سهم براي يتيمان نشانگر جايگاه يتيم در نزد خداوند است.
د: انفاق به يتيمان:
انفاق به يتيمان و رسيدگي به امور زندگي آنان نيز يكي ديگر از دستورات قرآن است:
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينَ... (بقره/177)
نيكي (تنها) اين نيست كه به هنگام نماز صورت خود را به سوي مشرق و مغرب كنيد بلكه نيكوكار كسي است كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسماني و پيامبران ايمان آورد و مال خود را با تمام علاقه اي كه به آن دارد به خويشاوندان و يتيمان و از كارافتادگان و ... انفاق كند.
يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبينَ وَالْيَتامى وَالْمَساكينِ وَابْنِ السَّبيلِ وَما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ. (بقره/215)
از تو سؤال مىكنند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: «هر خير و نيكى (و سرمايه سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مىكنيد، بايد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر كار خيرى كه انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است. (لازم نيست تظاهر كنيد، او مىداند).
هـ.: نهي از پايمال كردن مال و حقوق يتيمان:
سر پرستي و كفالت يتيمان، جمع آوري و نگهداري اموال آنان يكي ديگر از سفارشهاي وحي الهي در آيه ذيل است:
وَآتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَلا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَلا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبيراً. (نساء/2)
و اموال يتيمان را (هنگامى كه به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد، و اموال بد (خود) را با اموال خوب (يتيمان) تبديل نكنيد، و اموال آنها را با اموال خودتان (به وسيله مخلوط كردن يا تبديل نمودن) نخوريد. زيرا اين گناه بزرگى است.
در آيه ديگر به كسانيكه حق يتيمان را پامال و اموال شان را به كام خود فرو ميبرند هشدار ميدهد كه در حقيقت آنان آتشي را خوردهاند كه در اثر آن خواهند سوزيد:
إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً. (نساء/10)
كسانى كه اموال يتيمان را از روى ظلم و ستم مىخورند، تنها آتش مىخورند و به زودى به آتش سوزانى مىسوزند.
و: بي اعتنايي به يتيمان نشانه عدم اعتقاد به معاد:
در برخي آيات قرآن كريم بياعتنايي به يتيمان علامت عدم اعتقاد به معاد شمرده شده و ميفرمايد:
أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ. (ماعون/1- 2)
آيا ديدي آن كسي را كه دين و روز قيامت را دروغ ميپندارد، پس او كسي است كه يتيم را از خود ميراند.
ز: عدم اكرام يتيم مستلزم ذلت و خواري:
با تجربهاي كه ثابت شده، زندگي انسانها آميخته با راحتي و ناراحتي، وفور نعمت و فقر و گرفتاري است. اين حقيقت را خداوند در آيات ذيل بازگو مينمايد:
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَن. (فجر/15- 16)
اما انسان هنگامىكه خداوند او را براى آزمايش اكرام مىكند و نعمت مىبخشد (مغرور مىشود و) مىگويد: پروردگارم مرا گرامى داشته! و اما هنگامى كه براى امتحان روزى را بر او تنگ بگيرد مايوس مىشود و مىگويد پروردگارم مرا خوار كرده!
در ادامه خداوند متعال علت اصلي ذلت و خواري انسان را كه پندار انسان است، بيتوجهي به يتيمان و عدم اكرام آنان ميداند و انسان را در مورد رفتار دور از حكم وجدان و عقل با يتيمان هشدار ميدهد و ميفرمايد:
كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ وَلا تَحَاضُّونَ عَلي طَعامِ الْمِسْكِينِ. (فجر/ 17)
چنان نيست كه شما خيال ميكنيد (يعني چنين نيست كه خداوند شما را خوار كرده) بلكه شما يتيمان را گرامي نميداريد و يكديگر را بر اطعام مستمندان تشويق نميكنيد.
هرچند مفسران شأن نزول آيه را در مورد «امية بن خلف» ميدانند؛ زيرا سرپرستي قدامة بن مظعون را كه يتيم بود، به عهده داشت؛ اما اموالش را را به او نميداد. آيه نازل در شأن او نازل شد و از اين كار نهي كرد؛ در حقيقت اين آيه موعظهاي براي همه افراد بشر است.
سمرقندي در تفسيرش مينويسد:
ثم قال (بل لا تكرمون اليتيم) يعني لا يعطون حق اليتيم وكان في حجر أمية بن خلف يتيم لا يؤدي حقه. فنزلت الآية بسببهفصار فيها عظة لجميع الناس.
سپس فرمودهاست: بلكه يتيمان را اكرام نميكنند؛ يعني حق آنان را نميدهند. در نزد امية بن خلف يتيمي بود كه حقش را به او نميداد پس از آن اين آيه نازل شد و موعظه براي تمامي مردم گرديد.
السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد ابوالليث (متوفاى367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج3، ص556، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت.
ابن عاشور در تفسير «التحرير والتنوير» نيز مينويسد:
فدل على أن الكرامة والإهانة إنما تسببا على عدم إكرام اليتيم والحضّ على طعام المسكين.
اين آيه دلالت ميكند كه سبب گرامي داشتن و اهانت، اكرام نكردن يتيم و تشويق بر اطعام مسكين است.
ابن عاشور، محمد الطاهر (متوفاي1284هـ) التحرير والتنوير، ج25، ص101، دار النشر: دار سحنون للنشر والتوزيع - تونس - 1997م
بنابراين، عدم اكرام يتيمان يكي از نشانههاي دوري از خداوند و سبب ذلت شخص است.
ح: اطعام و اكرام يتميان سيره نيكان از بندگان خدا
در قرآن كريم گروهي از بندگان خداوند به نام «ابرار» ياد شدهاند كه سيره آنها اطعام به يتيمان و مسكينان و اسيران بودهاست. آيات آغازين سوره انسان «ابرار» را اينگونه معرفي كردهاند:
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَلا شُكُوراً. (انسان/9)
ابرار (نيكان) از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است. از چشمهاى كه بندگان خاص خدا از آن مىنوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مىسازند! آنها به نذر خود وفا مىكنند، و از روزى كه عذابش گسترده است مىترسند. و غذاى (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مىدهند. (و مىگويند:) ما شما را براى خدا اطعام مىكنيم و، هيچ پاداش و تشكرى از شما نمىخواهيم.
«ابرار» چه كسانيهستند؟
در قسمت نخست آيه، پاداش اخروي «ابرار»، در قسمت دوم، ويژگيها و در قسمت سوم سيره نيك و رفتار عملي آنها بيان شدهاست.
جهت معرفي بيشتر «ابرار»، نگاهي مختصر بر تفاسير بزرگان اهل سنت مياندازيم تا معناي اين آيه شريفه بيشتر روشن گردد.
قرطبي از مفسران به نام آنها در ذيل آيه «ابرار» را اينگونه معرفي كردهاست:
الأبرار: أهل الطاعة والإخلاص والصدق، جمع برّ أو: بارّ. قال في الصحاح: جمع البرّ الأبرار، وجمع البارّ البررة، وفلان يبرّ خالقه ويبرره، أي: يطيعه. ... وقال قتادة: الأبرار الذين يؤدّون حق اللّه ويوفون بالنذر.
ابرار عبارتند از : اهل طاعت، اخلاص و راستي. ابرار جمع بر يا «بار» است. در صحاح گفتهاست: جمع «بر» «ابرار» و جمع «بار» «برره» است. معناي اين جمله«فلان يبر خالقه» اين است كه خدا را اطاعت ميكند. قتاده گفتهاست: ابرار كسانيهستند كه حق خداوند را ادا ميكنند و به نذرشان وفا ميكنند.
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج19، ص125، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
ماوردي در تفسير «النكت والعيون» مينويسد:
في الأبرار قولان: أحدهما: أنهم الصادقون، قاله الكلبي. الثاني: المطيعون، قاله مقاتل.
در اينكه مراد از «ابرار» چه كسانيهستند، دو نظر است: نظر نخست اينكه مراد از ابرار صادقان هستند. اين نظر كلبي است. نظر دوم: مراد كسانيهستند كه مطيع خداوند هستن. اين قول مقاتل است.
الماوردي البصري الشافعي، علي بن محمد بن حبيب (متوفاى450هـ)، النكت والعيون، ج6، ص 164، تحقيق: السيد ابن عبد المقصود بن عبد الرحيم، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان.
قشيري نيشابوري در تفسيرش ويژگيهاي «ابرار» را اينگونه بيان كردهاست:
وقيل: (الأَبْرَارَ): هم الذين سَمَتْ هِمَّتهُم عن المستحقرات، وظهرت في قلوبهم ينابيع الحكمة فاتّقوا عن مُسَاكنةٍ الدنيا.
گفته شده، ابرار كسانيهستند كه همت آنان از امور حقير و كوچك برتر و بالاتر است و در دلهايشان چشمههاي حكمت جوشيده و از همنشيني دنيا پرهيز كردهاند. (كنايه از اين كه اهل دنيا نيستند).
القشيري النيسابوري الشافعي، ابوالقاسم عبد الكريم بن هوازن بن عبد الملك ، (متوفاى465هـ)، تفسير القشيري المسمي لطائف الإشارات، ج3، ص164، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1420هـ ـ 2000م.
بغوي و ابن عادل دمشقي در ذيل آيه (إن الأبرار لفي نعيم) آوردهاند:
الأبرار الذين بروا وصدقوا في إيمانهم بأداء فرائض الله عز وجل واجتناب معاصيه.
«ابرار» آن كسانيهستند كه نيكي كردند و در ايمانشان با انجام واجبات خداوند و دوري از معصيتش از خود راستي نشان دادند.
البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاى516هـ)، تفسير البغوي، ج4، ص456، تحقيق: خالد عبد الرحمن العك، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
ابن عادل الدمشقي الحنبلي، ابوحفص عمر بن علي (متوفاى بعد 880 هـ)، اللباب في علوم الكتاب، ج20، ص 202، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م
با توجه به عبارات فوق، »ابرار» اهل صدق و ايمان، اطاعت و بندگي و تقوا و پاكي هستند و سيره آنها طبق اين آيه مباركه، وفاء به نذر، ترس از معاد، و انفاق بر يتيمان، مسكينان و اسيران است.
طبق آيات قرآن كريم :
خداوند از تمام بندگان خود پيمان گرفته است كه با يتيمان رفتار درستي داشته باشند، به پيامبرش دستور ميدهد كه يتيم نوازي نمايد؛ همانطوري كه خداوند خود او را كه در كودكي يتيم شده بود، نوازش كرده است
در آيات ديگر، بياعتنايي به يتيم را نشانه عدم ايمان به قيامت و مستلزم ذلت و خواهي دانسته است. و آيات فراوان ديگري که مضمون همگي آنها اين است که احترام و اکرام يتيم واجب و رفتار بد با آنها حرام است .
سفارش رسول خدا (ص) درباره يتيمان
گذشته از سفارشهاي وحياني در قرآن كريم، رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز كه خود رحمة للعالمين است؛ در مورد يتيمان سفارشهاي فراواني نموده و به امت اسلامي در باره اكرام و پاسداشت حقوق آنان دستور دادهاست. در اين قسمت روايات رسول خدا صلي الله عليه وآله را از منابع اهل سنت بازگو مينماييم.
الف: يتيمان را گرامي بداريد
احمد بن حنبل در مسند خود از رسول خدا صلي الله عليه وآله روايت صحيحي را نقل كرده كه آن حضرت به اكرام يتيمان دستور دادهاست:
15539 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا أَسْوَدُ بن عَامِرٍ ثنا إِسْرَائِيلُ عن إبراهيم يعني بن مُهَاجِرٍ عن مُجَاهِدٍ عَنِ السَّائِبِ بن عبد اللَّهِ قال جئ بي إلى النبي صلى الله عليه وسلم يوم فَتْحِ مَكَّةَ ... فقال يا سَائِبُ أنظر أَخْلاَقَكَ التي كُنْتَ تَصْنَعُهَا في الْجَاهِلِيَّةِ فأجعلها في الإِسْلاَمِ أَقْرِ الضَّيْفَ وَأَكْرِمِ الْيَتِيمَ وَأَحْسَنْ إلى جَارِكَ.
سائب بن عبد الله ميگويد: در روز فتح مكه من نزد رسول خدا صلي الله عليه وسلم آمدم .... رسول خدا فرمود: اي سائب ! مواظب اخلاق خودت باش، همان اخلاقي را كه در جاهليت داشتي در اسلام نيز بر همان خوي باش ؛ پس مهمان را گرامي دار، و يتيم را احترام كن و به همسايه ات نيكي نما.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص425، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
ابو بكر هيثمي در كتاب «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد» بعد از نقل روايت به صحت سند اين روايت تصريح ميكند و ميگويد:
قلت رواه أبو داود باختصار رواه أحمد ورجاله رجال الصحيح.
اين روايت را ابو داود به صورت مختصر و نيز احمد بن حنبل روايت كرده و رجال روايت رجال صحيح هستند.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص190، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
ب: بر يتيمان همانند پدر مهربان باش:
رسول خدا صلي الله عليه وآله همواره امتش را سفارش مينمود كه به فكر افراد ضعيف از جمله يتميان باشند.
ابو بكر هيثمي در كتاب «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد» سفارش آن حضرت را در باره يتيم اينگونه نقل كردهاست:
وعن عبدالرحمن بن أبزى قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم كن لليتيم كالأب الرحيم.
قلت فذكر الحديث وهو في الزهد ورجاله ثقات.
عبد الرحمان بن ابزي ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: براي يتيم همانند پدر مهربان باشد. رجال سند اين روايت موثق هستند.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص163، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
ابن ابي الدنيا روايت را از حضرت داود عليه السلام اينگونه روايت كردهاست:
619 حدثنا إسحاق بن إسماعيل حدثنا جرير عن الأعمش عن أبي إسحاق عن عبد الرحمن بن أبزى قال قال داود لابنه كن لليتيم كالأب الرحيم واعلم أنك كما تزرع كذاك تحصده.
عبد الرحمان بن ابزي ميگويد: حضرت داود عليه السلام به فرزندش فرمود: براي يتيم همانند پدر مهربان باش و بدان همانگونه كه ميكاري همچنان برداشت ميكني.
إبن أبي الدنيا القرشي البغدادي، ابوبكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاى281هـ)، العيال، ج2، ص820، تحقيق: د نجم عبد الرحمن خلف، ناشر: دار ابن القيم - السعودية - الدمام ، الطبعة : الأولى ، 1410هـ - 1990م
ج: يتيمان را به گريه در نياوريد
در روايات آمده است كه گاهي رسول خدا صريحا از اذيت يتيمان و به گريه در آوردن آن ها نهي كردهاست. عبد العظيم منذري در كتاب «الترغيب والترهيب من الحديث الشريف» و برخي ديگر روايت را اينگونه نقل كردهاست:
3847 وروي عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم إياكم وبكاء اليتيم فإنه يسري في الليل والناس نيام.
رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمود: بر شما باد كه يتيم را به گريه در نياوريد؛ چرا كه اشكهاي او در شب جاري است؛ در حالي كه مردم خواب هستند.
المنذري، أبو محمد عبد العظيم بن عبد القوي (متوفاى656هـ)، الترغيب والترهيب من الحديث الشريف، ج3، ص237، تحقيق: إبراهيم شمس الدين، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ
الصفوري، عبد الرحمن بن عبد السلام بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى894 هـ)، نزهة المجالس ومنتخب النفائس، ج1، ص168، تحقيق: عبد الرحيم مارديني، ناشر:دار المحبة - دار آية - بيروت - دمشق - 2001 / 2002م.
النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار في شرح الموطأ، ج8، ص618، تحقيق: سالم محمد عطا - محمد علي معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 2000م.
د: لرزه عرش خداوند از گريه يتيم:
بدون شك برخي از رفتار و اعمال خوب و بد افراد بشر بر عالم تكوين اثرات وضعي ميگذارد. طبق رواياتيكه در منابع اهل سنت آمده، يكي از اعماليكه اثر وضعي در عالم خلقت دارد، به گريه در آوردن يتيم است.
ابو الفرج نهرواني در كتاب «الجليس الصالح والأنيس الناصح» اين روايت از طريق عمر بن خطاب نقل كردهاست:
حدثنا الحسن بن إبراهيم بن عبد المجيد المقري، قال: حدثنا أبو يوسف الفلوسي، قال: حدثنا عمرو بن سفيان القطيغي، قال: حدثنا الحسن بن أبي جعفر، عن علي بن زيد، عن سعيد بن المسيب، عن عمر بن الخطاب، قال: قال لي رسول الله صلى الله عليه وسلم: " إن اليتيم إذا بكى اهتز عرش الرحمن عز وجل لبكائه، يقول الله تعالى: من أبكى عبدي وأنا قبضت أباه وواريته في التراب؟ فيقولون: ربنا لا علم لنا، قال: اشهدوا أن من آواه أرضيته يوم القيامة " .
عمربن خطاب ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وسلم به من فرمود: همانا يتيم زمانيكه گريه كند، عرش خداوند به لرزه در ميآيد. خداوند ميفرمايد: چه كسي اين بندهام را به گريه در آورده در حاليكه من پدرش را از او گرفتم و او را در خاك پنهان كردم؟ به خداوند عرض ميشود: پروردگارا ما نميدانيم. خداوند ميفرمايد: شاهد باشيد كسي كه يتيم را پناه بدهد، روز قيامت من از او راضي ميشوم.
النهرواني، أبو الفرج المعافى بن زكريا (متوفاى390هـ)، الجليس الصالح والأنيس الناصح، ج1، ص204، دار النشر: طبق برنامه الجامع الكبير.
اين روايت در كتابهاي ذيل نيز آمدهاست:
الأصبهاني، ابونعيم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، تاريخ أصبهان، ج2، ص269، تحقيق: سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ-1990م .
الصفوري، عبد الرحمن بن عبد السلام بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى894 هـ)، نزهة المجالس ومنتخب النفائس، ج1، ص168، تحقيق: عبد الرحيم مارديني، ناشر:دار المحبة - دار آية - بيروت - دمشق - 2001 / 2002م.
ابو الفرج معافي بعد از نقل روايت سخنان بسيار جالبي از قاضي نقل كردهاست كه او ميگويد:
تعليق المؤلف
قال القاضي: في هذا الخبر زجر عن أذى اليتيم وترغيب في التعطف عليه، والإحسان إليه، والعقول السليمة والفطن السوية، تنبئان عن حظر ظلمه، وحسن حفظه وتعهده، وما أتى عن الله عز وجل في محكم تنزيله وعلى لسان رسوله من التوصية به، والتوعد بأليم العقاب على ظلمه، كثير ظاهر، قد قامت الحجة به واستفاض العلم بصحته، في خاصة المسلمين وعامتهم، ومأموميهم وأئمتهم، فاتقى امرؤٌ ربه، وخاف مقامه، وأشفق مما هو أمامه، وتدبر قول الله عز وجل: " وليخش الذين لو تركوا من خلفهم ذريةً ضعافاً خافوا عليهم فليتقوا الله وليقولوا قولاً سديداً، إن الذين يأكلون أموال اليتامى ظلماً إنما يأكلون في بطونهم ناراً وسيصلون سعيراً " ...
در اين روايت از آزردن يتيم نهي شده، و در مهرباني كردن و احسان به او تشويق شدهاست. عقل سالم و درك صحيح از ظلم نكردن به يتيم و خوب نگهداري او خبر ميدهد. آنچه در قرآن كريم و زبان رسول خدا مبني بر توصيه نسبت به يتيم و وعده دادن بر عذاب دردناك بر ظالمان او، بسيار است و بر اين مطلب دليل است و در ميان مسلمانان از پيشوايان و غير آنان علم به صحت اين مطالب در حد استفاضه است؛ پس ميبايست تقواي الهي را پيشه كرد و از مقام الهي ترسيد و در اين سخن خداوند تدبر كرد كه ميفرمايد: كسانى كه اگر فرزندان ناتوانى از خود بيادگار بگذارند از آينده آنان مىترسند، بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهيزند، و سخنى استوار بگويند. و نيز ميفرمايد: كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مىخورند، (در حقيقت،) تنها آتش مىخورند و بزودى در شعلههاى آتش (دوزخ) مىسوزند. ..
النهرواني، أبو الفرج المعافى بن زكريا (متوفاى390هـ)، الجليس الصالح والأنيس الناصح، ج1، ص204، دار النشر: طبق برنامه الجامع الكبير.
هـ : محبوب ترين بندگان خدا، از جهت سفارش احسان به يتيم.
در نظام خلقت احسن خداوند كساني كه سبب و مشوق انجام اعمال خوب و يا بد ميشوند نيز از پاداش و عقاب عاملان آنها بهرمند خواهند شد.
شمس الدين ذهبي از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب «الكبائر» مينويسد:
وأحب عباد الله إلى الله تعالى من اصطنع صنعا إلى يتيم.
بهترين بندگان خدا نزد خداوند كسي است كه دستور بدهد به يتمي احسان شود.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، الكبائر، ج1، ص68، دار النشر: دار الندوة الجديدة – بيروت
طبق اين روايت كسانيكه مردم را در جامعه اسلامي تشويق ميكنند كه نسبت به يتيمان احسان كنند و رفتار خوبي با آنان داشته باشند، محبوب ترين بندگان خداوند هستند. به قرينه مقابله و اين قاعده كه ميفرمايد: تعرف الاشياء باضدادها، ميتوان دريافت كسانيكه بر عكس مفاد روايت، مردم را تشويق ميكنند تا به يتيمي ظلم شود، مبغوض ترين بندگان خواهند بود.
آثار و ثمرات احسان به يتمان
در بسياري از روايات، آثار و ثمرات دنيوي و اخري احسان كردن به يتيم نيز بيان شده است كه به چند نمونه از آن اشاره ميكنيم:
الف: مهرباني با يتيمان قساوت قلب را از بين ميبرد
يكي از آثار عجيب دنيوي يتيم نوازي اين است كه دست كشيدن بر سر يتيم و اطعام كردن آنان قساوت قلب را از ميان ميبرد.
أحمد بن حنبل در مسندش روايت رسول خدا را نقل كردهاست:
9006 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي حدثنا بَهْزٌ حدثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن أبي عِمْرَانَ عن أبي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَجُلاً شكى إلى النبي صلى الله عليه وسلم قَسْوَةَ قَلْبِهِ فقال امْسَحْ رَأْسَ الْيَتِيمِ وَأَطْعِمِ الْمِسْكِينَ.
ابو هريره ميگويد: شخصي به محضر رسول خدا صلي الله عليه وآله از قساوت قلبش شكوه نمود. حضرت به او فرمود: دست بر سر يتيم بكش و مسكين و فقير را اطعام كن.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج2، ص387، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
ابو بكر هيثمي در كتاب «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد»، بعد از نقل روايت مينويسد:
رواه أحمد ورجاله رجال الصحيح.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص160، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
روايت ديگري به همين مضمن در كتاب «الترغيب والترهيب من الحديث الشريف» از طريق ابو درداء نيز روايت شده است:
3844 وعن أبي الدرداء رضي الله عنه قال أتى النبي صلى الله عليه وسلم رجل يشكو قسوة قلبه قال أتحب أن يلين قلبك وتدرك حاجتك؟ ارحم اليتيم وامسح رأسه وأطعمه من طعامك يلن قلبك وتدرك حاجتك.
رسول خدا به شخصي كه از قساوت قلبش شكايت نمود فرمود: آيا دوست داري دلت نرم و آرزويت برآورده شود؟ آنگاه فرمود: بر يتيم ترحّم كن و دست محبّت بر سر او بكش و از غذاي خود به او بخوران تا قلبت نرم و حاجتت روا گردد.
المنذري، أبو محمد عبد العظيم بن عبد القوي (متوفاى656هـ)، الترغيب والترهيب من الحديث الشريف، ج3، ص237، تحقيق: إبراهيم شمس الدين، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ
ب: شريف ترين سفره، سفره اطعام يتيمان:
طبق برخي روايات ديگر سفرهاي كه در آن از يتيمان پذيرايي ميشوند نيز در نزد خداوند داري و منزلت و شرف است.
ابن ابي الدنيا در كتاب «العيال» مينويسد:
618 حدثنا عبد الله بن الهيثم حدثنا أبو النضر البزار حدثنا حسن عن فرقد السبخي قال ما خلق مائدة أعظم شرفا من مائدة يطعم عليها يتيم.
فرقد سبخي ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: سفرهاي با شرافت تر از سفرهاي در آن به يتيمان غذا داده ميشود آفريده نشدهاست.
إبن أبي الدنيا القرشي البغدادي، ابوبكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاى281هـ)، العيال، ج2، ص818، تحقيق : د نجم عبد الرحمن خلف ، ناشر : دار ابن القيم - السعودية - الدمام ، الطبعة : الأولى ، 1410هـ - 1990م
ج: محبوب ترين و بهترين خانه در نزد خدا:
اكرام و احسان به يتيمان تا اندازه نزد خداوند متعال ثواب و پاداش دارد و اين كار مورد رضايت خداوند است كه حتي خانهاي كه در آن يتيم اكرام ميشود از جايگاه ويژه برخور دار است.
بخاري در كتاب «الأدب المفرد» از ابوهريره نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: بهترين خانه خانهاي است كه به يتيمان احسان ميشود:
137 حدثنا عبد الله بن عثمان قال أخبرنا سعيد بن أبى أيوب عن يحيى بن سليمان عن بن أبي عتاب عن أبى هريرة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم خير بيت في المسلمين بيت فيه يتيم يحسن إليه وشر بيت في المسلمين بيت فيه يتيم يساء إليه أنا وكافل اليتيم في الجنة كهاتين يشير بإصبعيه.
رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمود: بهترين خانه در ميان خانههاي مسلمانان، خانهاي است كه به يتيم احسان ميشود و بدترين خانه در ميان مسلمانان خانهاي است كه در آن به يتيم بدي ميشود. من و سرپرست يتيم در بهشت همنشين هستيم همانند اين دو انگشت؛ اشاره به دو انگشت مبارك خود كرد.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، الأدب المفرد، ج1، ص61، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م.
اين روايت در منابع ديگر هم نقل شده است:
القزويني، ابوعبدالله محمد بن يزيد (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1213، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار الفكر - بيروت.
المنذري، أبو محمد عبد العظيم بن عبد القوي (متوفاى656هـ)، الترغيب والترهيب من الحديث الشريف، ج3، ص236، تحقيق: إبراهيم شمس الدين، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ
و...
اين روايت از طريق عمر بن خطاب نيز نقل شده است.
ابو يعلي قزويني در كتاب «الإرشاد في معرفة علماء الحديث» مينويسد:
111 حدثني جدي وعلي بن عمر الفقيه والقاسم بن علقمة قالوا حدثنا ابن أبي حاتم حدثنا محمد بن عوف الحمصي حدثنا إسحاق الحنيني حدثنا مالك عن يحيى بن طحلاء عن ابيه عن عمر بن الخطاب قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم خير بيوتكم بيت فيه يتيم مكرم تفرد به الحنيني عن مالك والحديث صحيح.
عمر بن خطاب ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: بهترين خانه هاي شما خانهاي است كه يتيم اكرام شود. روايت صحيح است.
الخليلي القزويني، الخليل بن عبد الله بن أحمد أبو يعلى (متوفاي446هـ)، الإرشاد في معرفة علماء الحديث، ج1،ص434، تحقيق : د. محمد سعيد عمر إدريس، دار النشر: مكتبة الرشد – الرياض، الطبعة : الأولى1409
د: انسان يتيم نواز داراي درجات و حسنات است
هيثمي در كتاب «بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث»، روايتي را نقل كرده كه يتيمي نزد رسول خدا آمد و در خواست كمك نمود. آن حضرت بلال را فرستاد براي او خرما آوردند و حضرت آن را به او تقديم نمود وقتي بر ميگشت معاذ نيز دست به سر و صورت او كشيد رسول خدا در ضمن سخناني ثواب يتيم نوازي را اينگونه بيان فرمود:
905ـ حَدَّثَنَا يَزِيدُ يَعْنِي ابْنَ هَارُونَ حَدَّثَنَا فايدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِي أَوْفَى قَالَ كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم فَأَتَاهُ غُلامٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللهِ يَتِيمٌ ...
فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لاَ يَلِي مُسْلِمٌ يَتِيمًا فَيُحْسِنُ وِلايَتَهُ فَيَضَعُ يَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ إِلاَّ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ دَرَجَةً وَكَتَبَ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ حَسَنَةً وَمَحَا عَنْهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ سَيِّئَةً.
سوگند به كسي كه جانم در قبضه قدرت اوست، هر مسلماني كه سرپرستي يتيمي را به عهده بگيرد وبخوبي از عهده ولايت و سرپرستي آن يتيم برآيد و دست محبّت بر سر او بكشد به عدد هر مويي كه از زير دستش مي گذرد خداوند متعال يك درجه مقام او را بالا مي برد و يك ثواب در نامه عمل وي مي نويسد و يك گناه از او كم مي كند.
الهيثمي، الحارث بن أبي أسامة / الحافظ نور الدين (متوفاي282هـ)، بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، ج2، ص852، تحقيق: د. حسين أحمد صالح الباكري، دار النشر: مركز خدمة السنة والسيرة النبوية - المدينة المنورة ، الطبعة: الأولى 1413 - 1992
رسول خدا در روايت ديگر كه آن را أحمد بن حنبل آورده ثواب و پاداش يتيم نوازي را اينگونه بيان كردهاست:
22207 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا أبو إِسْحَاقَ الطالقاني ثنا عبد اللَّهِ بن الْمُبَارَكِ عن يحيى بن أَيُّوبَ عن عُبَيْدِ اللَّهِ بن زَحْرٍ عن عَلِىِّ بن يَزِيدَ عَنِ الْقَاسِمِ عن أبي أُمَامَةَ ان رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال من مَسَحَ رَأْسَ يَتِيمٍ لم يَمْسَحْهُ الا لِلَّهِ كان له بِكُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ عليها يَدُهُ حَسَنَاتٌ وَمَنْ أَحْسَنَ إلى يَتِيمَةٍ أو يَتِيمٍ عِنْدَهُ كنت أنا وهو في الْجَنَّةِ كَهَاتَيْنِ وَفَرَّقَ بين إصبعيه السبابة وَالْوُسْطَى.
ابو امامه ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: كسيكه براي رضاي خداوند دست خود را بر سر يتيمي بكشد به اندازه هر مويي كه از زير دست او رد شود براي او حسناتي نوشته شود و كسيكه به دختر يتيم و پسر يتيمي نيكي كند او همراه من در بهشت خواهد بود همانند اين دو انگشت من. و حضرت ميان دو انكشت سبابه و انگشت وسطي جدايي انداخت.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج5، ص250، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
هـ : احسان كنندگان به يتيم همانند مجاهدان في سبيل الله
با بررسي روايات به مواردي برميخوريم كه شخص با انجام دادن فلان عمل و يا فلان رفتار، همانند مجاهد در راه خدا است. يكي از كسانيكه همانند مجاهد في سبيل الله محسوب ميشود، احسان كننده به يتيم است. اين مطلب نشان دهنده عظمت اين رفتار انساني و الهي در مقابل اين قشر مظلوم از بندگان خدا است.
در اين مورد روايات مختلفي نقل شدهاست:
1. روايت عايشه:
از عايشه نقل شده كه رسول خدا صلي الله عليه وآله كمك كننده به يتيمان را همانند مجاهد في سبيل الله دانسته است:
حدثنا عبد الرحمن بن صالح حدثنا حفص بن غياث عن ليث عن ابن المنكدر عن ابن درة عن عائشة قالت قال رسول الله صلى الله عليه وسلم (أنا وكافل اليتيم في الجنة كهاتين والساعي على اليتيم والأرملة كالمجاهد في سبيل الله أو كالصائم الذي لا يفطر) في إسناده ليث بن أبي سليم صدوق اختلط حديثه فترك وأصل الحديث في صحيح البخاري ومسلم والترمذي وغيرهما عن سهل بن سعد.
از عائشه از رسول خدا (ص) نقل شده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: من و سرپرست يتيم در بهشت ، همانند دو انگشت در کنار هم هستيم . کسي که در حل مشکلات ايتام و بيوه زنان همت کند، همانند مجاهد در راه خداوند و يا همانند روزهداري است که هيچگاه افطار نکرده است (تمام عمر خود را روزه گرفته است).
إبن أبي الدنيا القرشي البغدادي، ابوبكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاى281هـ)، العيال، ج2، ص2047، تحقيق: د نجم عبد الرحمن خلف ، ناشر: دار ابن القيم - السعودية - الدمام ، الطبعة: الأولى1410هـ - 1990م
2. روايت ام ذره:
در برخي از نقل ها روايت فوق از طريق شخصي به نام «ام ذره» از رسول خدا صلي الله عليه وآله روايت شدهاست. علي بن محمد حميري مينويسد:
- حدثنا علي، حدثنا أبو كريب، حدثنا عبد الله بن إدريس، عن ليث، عن محمد بن المنكدر، عن أم ذرة، قالت: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «أنا وكافل اليتيم يوم القيامة كهاتين في الجنة»، وأشار بالوسطى والتي تليها، «والساعي على الأرملة واليتيمكالمجاهد في سبيل الله، وكالصائم القائم».
الحِمْيَري، علي بن محمد بن هارون بن زياد بن عبد الرحمن (متوفاى323هـ) ، جزء علي بن محمد الحميري، ج1، ص280، دار النشر: طبق برنامه الجامع الكبير.
ابو يعلي موصلي در كتاب «مسند» نيز اين روايت را از ام ذره از عايشه نقل كرده كه در آن «يتيم، بيوه زنان، و مسكين» آمدهاست:
4866 حدثنا عبد الرحمن بن صالح الأزدي حدثنا حفص بن غياث عن ليث بن أبي سليم عن محمد بن المنكدر عن أم ذرة عن عائشة قالت قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أنا وكافل اليتيم في الجنة كهاتين وجمع بين السبابة والوسطى والساعي على اليتيم والأرملة والمسكين كالمجاهد في سبيل الله والصائم القائم لا يفتر.
أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاى307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج8، ص280، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
3. روايت ديگر شبيه به همين مضمون:
مضمون همين روايت با كمي تغيير در متن در روايت ديگر نيز آمدهاست. ابو نعيم اصفهاني روايت را اينگونه نقل كردهاست:
7164 - حدثنا أبو عمرو بن حمدان ثنا الحسن بن سفيان ثنا حميد بن زنجويه ثنا قبيصة ثنا سفيان عن أبي الحويرث عن رجل من جهينة قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: من ضم يتيما له أو لغيره فاتقى الله فيه وأصلح كان كالمجاهد في سبيل اللهالقائم ليله لا يرقد والصائم نهاره لا يفطر.
كسيكه يتيم خود يا ديگران را جمع آوري و سرپرستي كند و از خداوند در باره آن بترسد و امر يتيم را اصلاح كند همانند مجاهد در راه خدا و همانند كسي است كه شب را به عبادت گذارنده و نخوابد و روز را روزه گرفته و افطار نكند.
الأصبهاني، أبينعيم (متوفاي430هـ)، معرفة الصحابة، ج6، ص3104، ناشر: طبق برنامه الجامع الكبير.
ابن اثير جزري نيز اين روايت در كتاب «أسد الغابة في معرفة الصحابة» آوردهاست:
6502 ) (ع) أَبو الحوَيرثِ عبدُ الرحمن بن مُعَاويةَ المَدَني، عن رجل من جُهَينة قال: قال رسول الله: (من ضم يتيماً له أو لغيره، فاتقى الله فيه وأصلح، كان كالمجاهد في سبيل الله القائم ليله، الصائم نهاره لا يفطر).
ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاى630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج6، ص412، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996م.
و : سرپرست يتيم قبل از رسول خدا (ص) وارد بهشت ميشود
در برخي روايات مقام و موقعيت كسانيكه از يتيمان سر پرستي ميكنند به صورت شگفت انگيزي توصيف شدهاست؛ به نقل از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله سرپرست يتيمان قبل از آن حضرت وارد بهشت خواهد شد.
ابو يعلي در مسندش روايت را اينگونه گزارش كردهاست:
6651 حدثنا سليمان بن عبد الجبار أبو أيوب حدثنا يعقوب بن إسحاق الحضرمي عن عبد السلام بن عجلان الهجيمي حدثنا أبو عثمان النهدي عن أبي هريرة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أنا أول من يفتح له باب الجنة إلا أنه تأتي امرأة تبادرني فأقول لها ما لك من أنت فتقول أنا امرأة قعدت على أيتام لي.
ابو هريره ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: من نخستين كسي هستم كه در بهشت براي او باز ميشود؛ اما زني در وارد شدن بهشت بر من سبقت ميگيرد. به او ميگويم: چه شده است تو را ؟ شما چه كسي هستيد؟ آن زن ميگويد: من زني هستم كه بعد از مردن شوهر يتيمانم را بزرگ كردم.
أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاى307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج12، ص7، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.
اين روايت را هيثمي در كتاب «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد» نقل كرده و در پايان روايت را معتبر ميداند و مينويسد:
رواه أبو يعلى وفيه عبدالسلام بن عجلان وثقه أبو حاتم وابن حبان وقال يخطئ ويخالف وبقية رجاله ثقات.
ابو يعلي اين روايت را نقل كرده و در آن عبد السلام بن عجلان قرار دارند، ابو حاتم و ابن حبان او را توثيق كردهاند و گفته او گاهي خطا ميكرد و گاهي روايت مخالف را نقل ميكرد. و بقيه رجال آن موثق هستند.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج8، ص162، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
عبد العظيم منذري بعد از نقل روايت مينويسد:
رواه أبو يعلى وإسناده حسن إن شاء الله.
المنذري، أبو محمد عبد العظيم بن عبد القوي (متوفاى656هـ)، الترغيب والترهيب من الحديث الشريف، ج3، ص236، تحقيق: إبراهيم شمس الدين، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ
ابن حجر هيثمي نيز سند روايت را حسن ميداند و مينويسد:
وأبو يعلى بسند حسن أنا أول من يفتح باب الجنة إلا أني أرى امرأة تبادرني فأقول ما لك ومن أنت تقول أنا امرأة قعدت على أيتام لي.
الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الزواجر عن اقتراف الكبائر، ج1، ص487، تحقيق: تم التحقيق والاعداد بمركز الدراسات والبحوث بمكتبة نزار مصطفى الباز، ناشر: المكتبة العصرية - لبنان / صيدا - بيروت، الطبعة: الثانية، 1420هـ - 1999م .
ز: سرپرست يتيمان در بهشت همنشين پيامبر (ص) هستند:
همنشيني با رسول خدا صلي الله عليه وآله بالا ترين آرزوي يك فرد مؤمن است. رسول خدا صلي الله عليه وآله در ضمن رواياتي براي برخي افراد بشارت رسيدن به اين آرزو را داده است.
از جمله در روايت صحيح كه آن را بخاري نقل كرده ميفرمايد: كساني كه از يتيمان سرپرستي كنند همنشين من در بهشت خواهند بود.
بخاري اين بشارت رسول خدا را اينگونه نقل كردهاست:
4998 حدثنا عَمْرُو بن زُرَارَةَ أخبرنا عبد الْعَزِيزِ بن أبي حَازِمٍ عن أبيه عن سَهْلٍ قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أنا وَكَافِلُ الْيَتِيمِ في الْجَنَّةِ هَكَذَا وَأَشَارَ بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى وَفَرَّجَ بَيْنَهُمَا شيئا.
سهل بن سعد ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمود: من و سرپرست يتيم اين چنين در بهشت هستم. حضرت به دو انگشت سبابه و وسط اشاره كرد و ميان آن دو چيزي قرار داد.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج5 ، ص2032، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
معناي كافل اليتيم:
ابن جزري در كتاب «النهاية في غريب الحديث والأثر» مينويسد:
الكافل القائم بأمر اليتيم المربي له وهو من الكفيل.
كافل يعنيكه كسيكه به امور يتيم رسيدگي ميكند و او را تربيت مينمايد.
ابن أثير الجزري، ابوالسعادات المبارك بن محمد (متوفاى606هـ)، النهاية في غريب الحديث والأثر، ج4، ص192، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي - محمود محمد الطناحي، ناشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م.
عمل كردن به اين روايت واجب است:
زرقاني در شرح كتاب موطأ مالك بعد از اينكه روايت را معنا ميكند، مينويسد:
أي أن الكافل في الجنة معه صلى الله عليه وسلم إلا أن درجته لا تبلغ درجته بل تقارب قال ابن بطال حق على من سمع هذا الحديث أن يعمل به ليكون رفيق النبي صلى الله عليه وسلم في الجنة.
كسيكه از يتيم سرپرستي ميكند، همراه رسول خدا صلي الله عليه وآله است؛ ولي درجه او به اندازه درجه رسول خدا نميرسد؛ بلكه نزديك درجه آن حضرت است. ابن بطال گفتهاست: سزاوار است بر كسيكه اين روايت را بشنود بايد به آن عمل نمايد تا همشين رسول خدا صلي الله عليه وآله در بهشت باشد.
الزرقاني، محمد بن عبد الباقي بن يوسف (متوفاى1122هـ) شرح الزرقاني علي موطأ الإمام مالك، ج4، ص429، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ.
ح: ترحم كنندگان بر يتيمان عذاب نشوند:
يكي از آثار و ثمرات يتيم نوازي و يتيم پروري اين است كه عذاب روز قيامت از انسان برداشته ميشود؛ همان روزي كه همه اميد دارند روزنهاي به روي آنان باز شود و رحمت الهي شامل حالش گردد.
طبراني در كتاب «المعجم الأوسط» روايتش را اينگونه نقل كردهاست:
8828 حدثنا مقدام نا خالد بن نزار نا عبد الله بن عامرالأسلمي عن بن شهاب عن الأعرج عن أبي هريرة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم والذي بعثني بالحق لا يعذب الله يوم القيامة من رحم اليتيم ولان له في الكلام ورحم يتمه وضعفه ...
ابو هريره نقل ميكند كه رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمود: سوگند به آن كسيكه مرا به حق مبعوث كرد؛ خداوند متعال در قيامت كسي را كه به يتيمي رحم كرده و با او با نرمي سخن گفته و به حال يتيمي و ناتواني او رحم نموده، عذاب نخواهد كرد.
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الأوسط، ج8، ص346، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد،عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة – 1415هـ.
ابن حجر هيثمي در كتاب «الزواجر عن اقتراف الكبائر» مينويسد:
والطبراني بسند رواته ثقات والذي بعثني بالحق لا يعذب الله يوم القيامة من رحم اليتيم.
طبراني اين روايت را با سندي روايت كرده كه راويانش موثق هستند كه آن حضرت فرمود: ....
الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الزواجر عن اقتراف الكبائر، ج1، ص362، تحقيق: تم التحقيق والاعداد بمركز الدراسات والبحوث بمكتبة نزار مصطفى الباز، ناشر: المكتبة العصرية - لبنان / صيدا - بيروت، الطبعة: الثانية1420هـ - 1999م .
آنچه در اين قسمت آورده شد بخشي از رواياتي بود كه رسول خدا صلي الله عليه وآله در مورد يتيم سفارش نموده و آثار و ثمرات احسان به يتيمان را بيان كرده است. روايات در اين موضوع فراوان است جهت رعايت اختصار به همين اندازه اكتفا ميكنيم.
بررسي رفتار عايشه با يتيمان
پس از اينكه نظر قرآن كريم و روايات رسول خدا صلي الله عليه وآله در مورد اكرام و احسان به يتيمان را شناختيم، اكنون وقت آن رسيدهاست كه رفتار عائشه را با يتيمان بررسي نماييم.
ضرورت بررسي اين موضوع از اين جهت است كه عايشه خود را همسر محبوب و با وفاي پيامبر و مدافع شريعت آن حضرت ميدانسته، و اهل سنت نيز با همين ديدگاه و اعتقاد به او مينگرند؛ از اين رو ضرورت دارد كه سيره و روش او را در مورد رفتار با يتيمان بررسي شود.
در ميان رواياتي كه سيره و روش عملي عايشه را بيان ميكند، به مواردي برميخوريم كه هم خود عايشه نسبت به يتيمان رفتار خشن داشته؛ به گونهاي كه منجر به ضرب و كتك زدن و بيحال افتادن آنها ميشده و هم اين روش خود را براي ديگر زنان يتيمپرور توصيه و سفارش ميكرده است.
روايت اول: عائشه: يتيم را تا دم مرگ ميزدم
اسماعيل بخاري صاحب كتاب صحيح ترين كتاب پس از قرآن كريم در كتاب «الأدب المفرد» در «باب أدب اليتيم» از عايشه نقل كردهاست كه او سيره و روش خود را در رفتار با يتيمان بيان كرده و گفتهاست:
من به اندازهاي يتيم را ميزنم كه بيحال بر زمين بيفتد:
142 حَدَّثَنَا مُسْلِمٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ شُمَيْسَةَ الْعَتَكِيَّةِ، قَالَتْ: ذُكِرَ أَدَبُ الْيَتِيمِ عِنْدَ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَتْ: " إِنِّيلأَضْرِبُ الْيَتِيمَ حَتَّى يَنْبَسِطَ.
شميسه ميگويد: در نزد عايشه بحث ادب يتيم پيش آمد. عايشه گفت: من يتيم را آن قدر کتک ميزنم كه بر روي زمين پهن شود.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، الأدب المفرد، ج1، ص62، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م.
إبن أبي الدنيا القرشي البغدادي، ابوبكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاى281هـ)، العيال، ج2، ص832، ح629، تحقيق: د نجم عبد الرحمن خلف، ناشر: دار ابن القيم - السعودية - الدمام ، الطبعة: الأولى،1410هـ - 1990م
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير بن يزيد (متوفاي310هـ) ، تهذيب الآثار وتفصيل الثابت عن رسول الله من الأخبار، ج1، ص421، ح694، تحقيق: محمود محمد شاكر، دار النشر: مطبعة المدني - القاهرة، طبق برنامه الجامع الكبير.
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير بن يزيد (متوفاي310هـ) ، تهذيب الآثار وتفصيل الثابت عن رسول الله من الأخبار، ج1، ص421، ح695، تحقيق: محمود محمد شاكر، دار النشر: مطبعة المدني - القاهرة، طبق برنامه الجامع الكبير.
البصري الصوفي، أبو سعيد أحمد بن محمد بن زياد بن بشر بن درهم (متوفاي340هـ) معجم ابن الأعرابي، ج1، ص445، دار النشر: طبق برنامه الجامع الكبير.
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاى 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج6، ص285، ح12454، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.
بررسي سند روايت:
مسلم بن إبراهيم : از روات صحيح بخاري ، مسلم و ساير صحاح سته؛ ابن حجر در باره او مينويسد:
مسلم بن إبراهيم الأزدي الفراهيدي بالفاء أبو عمرو البصري ثقة مأمون مكثر عمي بأخرة من صغار التاسعة مات سنة اثنتين وعشرين وهو أكبر شيخ لأبي داود ع
تقريب التهذيب ج1 ص529، رقم: 6616
شعبة بن الحجاج از برترين روات تاريخ اهل سنت است. ابن حجر او را اين گونه ميستايد:
شعبة بن الحجاج بن الورد العتكي مولاهم أبو بسطام الواسطي ثم البصري ثقة حافظ متقن كان الثوري يقول هو أمير المؤمنين في الحديث وهو أول من فتش بالعراق عن الرجال وذب عن السنة وكان عابدا من السابعة مات سنة ستين ع
تقريب التهذيب ج1 ص266، رقم:2790
شميسة بالتصغير بنت عزيز العتكية البصرية مقبولة من الثالثة بخ
تقريب التهذيب ج 1 ص 749، رقم: 8618
معناي روايت:
براي اينكه معناي روايت فوق روشن شود، به كتابهاي لغوي مراجعه ميكنيم تا ببينيم لغويان مفردات اين روايت را چگونه معني كردهاند.
جملهاي را كه عايشه بيان كرده معنايش روشن است؛ اما تنها كلمه »ينبسط» در آن قابل بررسي لغوي است.
اين كلمه از ريشه «سبط» است و «ينبسط» را به فردي معنا كردهاند كه از شدت كتك خوردن، روي زمين دراز افتاده باشد.
ازهري در كتاب «تهذيب اللغة» مينويسد:
ورُوِي عن عائشة أنها كانت تَضرِب اليتيمَ يكونُ في حِجْرِها حتى يُسْبِط، معنى يُسبِط، أي: يمتدّ على وَجْه الأرض ساقطاً.
أبو عُبَيد عن الأمويّ أنّه قال: أسبط الرجلُ إسباطاً: إذا امتدّ وانبَسَط على الأرض من الضَّرْب.
روايت شده است كه عايشه يتيمي را كه در كنارش بود، ميزد به گونهاي كه برزمين ميافتاد؛ يعني بر روي زمين دراز شود.
ابو عبيد از اموي نقل كرده كه ميگويد: شخصي افتاد يك نوع افتادني؛ زماني كه بر اثر كتك زدن روي زمين دراز شود.
الأزهري، ابومنصور محمد بن أحمد (متوفاى370هـ)، تهذيب اللغة ج12، ص241، تحقيق: محمد عوض مرعب، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى2001م.
ازهري در همان كتاب روايت را با واژهاي ديگر «يتلبط» آورده و آن را معنا كردهاست:
وفي الحديث: أن عائشة كانت تضرب اليتيم حتى يَتَلَبّط، أي: يَتصرعُ مُسبِطاً على الأرض، أي: ممتداً.
در روايت آمده است كه عايشه يتيم را ميزد تا حدي كه روي زمين دراز ميشد.
الأزهري، ابومنصور محمد بن أحمد (متوفاى370هـ)، تهذيب اللغة ج13، ص239، تحقيق: محمد عوض مرعب، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى2001م.
زمخشري نيز در كتاب «الفائق في غريب الحديث» روايت عايشه را آورده آنگاه اين واژه اينگونه معنا كردهاست:
عائشة رضى الله عنها كانت تضرب اليتيم يكون فى [ 353 ] حجرها حتى يسبط.
سبط أى يمتد على وجه الأرض يقال: دخلت على المريض فتركته مسبطا أى لقى لا يتكلم ولا يتحرك.
عايشه يتيمي را كه در كنارش بود ميزد تا اينكه به زمين ميافتاد. سبط يعني دراز به زمين ميافتاد. گفته ميشود وارد بر مريض شدم و او را در حالي كه ترك كردم كه نه سخن ميگفت و نه حركتي ميكرد.
الزمخشري، محمود بن عمر (متوفاي538هـ)، الفائق في غريب الحديث، ج2، ص152، تحقيق: علي محمد البجاوي -محمد أبو الفضل إبراهيم، دار النشر: دار المعرفة - لبنان، الطبعة: الثانية، طبق برنامه الجامع الكبير
زمخشري در جاي ديگر همين كتاب، به جاي واژه «ينبسط»، واژه «تلبطه» را ذكر كرده و آن را اينگونه معنا كردهاست:
واللبط: الصرع والتمريغ في الأرض. وعن عائشة رضي الله عنها: إنها كانت تضرب اليتيم وتلبطه.
لبط يعني بر زمين افتادن و به خاك ماليدن. از عايشه روايت شده كه او يتيم را ميزد و او را بر زمين ميانداخت.
الزمخشري، محمود بن عمر (متوفاي538هـ)، الفائق في غريب الحديث، ج3، ص297، تحقيق: علي محمد البجاوي -محمد أبو الفضل إبراهيم، دار النشر: دار المعرفة - لبنان، الطبعة: الثانية، طبق برنامه الجامع الكبير
رضي الدين قرشي نيز در كتاب «العباب الزاخر»، واژه «تلبطه» را در روايت ذكر كرده و معنا ميكند:
ومن اللَّبط: الصَّرع والتمريغ في التراب: حديث عائشة - رضي الله عنها - : أنها كانت تضرب اليتيم وتلبطه.
لبط به معناي بر زمين افتاده و ماليده شدن به خاك است. ...
القرشي الصغاني، رضي الدين الحسن بن محمد بن الحسن (متوفاي650هـ) العباب الزاخر، ج1، ص309، دار النشر: طبق برنامه الجامع الكبير.
ابن جزري در كتاب «غريب الحديث» نيز روايت عايشه را اينگونه معنا كردهاست:
كانت عائشة تضرب اليتيم في حجرها حتى يسبط أي يمتد يقال أسبط على وجه الأرض إسباطا إذا امتد وانبسط من الضرب.
عايشه يتيمي را كه در كنارش بود ميزد تا آنكه برزمين ميافتاد. گفته ميشود خود را بر زمين كشيده كرد يك نوع كشيدني، اين زماني است كه از فرط زدن بر زمين كشيده شود.
ابن أثير الجزري، ابوالسعادات المبارك بن محمد (متوفاى606هـ)، النهاية في غريب الحديث والأثر، ج1، ص456 ، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي - محمود محمد الطناحي، ناشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م.
ابن منظور در «لسان العرب» نيز آوردهاست:
وسبطت الناقة وهي مسبط ألقت ولدها لغير تمام وفي حديث عائشة رضي الله عنها كانت تضرب اليتيم يكون في حجرها حتى يسبط أي يمتد على وجه الأرض ساقطا يقال أسبط على الأرض إذا وقع عليها ممتدا من ضرب أو مرض وأسبط الرجل إسباطا إذا انبسط على وجه الأرض وامتد من الضرب.
شتر، بچه اش را پيش از رسيدن ماه زايمان بر زمين انداخت. و در روايت عايشه است كه او يتيمي را كه در كنارش بود آن قدر ميزد تا اين كه دراز بر زمين ميافتاد. گفته ميشود كه بر زمين افتاده است اين در صورتي است كه از فرط زدن و يا مريضي بر زمين دراز افتاده باشد...
الأفريقي المصري، جمال الدين محمد بن مكرم بن منظور (متوفاى711هـ)، لسان العرب، ج7، ص311، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولى.
با توجه به سخنان لغت شناسان، واژه «يبسط» معنايش اين ميشود كه عايشه يتيم را آن قدر ميزد كه بيحال وكشيده شده بر زمين ميافتاد. و اين روايت كه در صحيح بخاري آمده سيره و روش «ام المؤمنين» را بيان ميكند.
اما سؤال اين است كه اگر رفتار «ام المؤمنين» با اين قشر مظلوم و زجر ديده جامعه كه جز خداوند پناهگاهي ندارند اينگونه باشد، تكليف ديگران چيست؟
آيا تكليف همان است كه عايشه به زنان مراجعه كننده ياد داد؟ يا به آيات قرآن توجه نمود و رفتار خود را مطابق دستور قرآن در مقابل يتيمان تنظيم كرد؟
وآيا يتميان از زمره مؤمنان خارج است كه مهر و عطوفت «مادر مؤمنان» شامل حال آنها نشده است؟
روايت دوم: سر يتيم را بشكن
در روايات ديگر، عايشه انواع ديگري از شكنجههايش را نسبت به يتيمان به نمايش گذاشته و براي زنان رسماً تعليم دادهاست.
يكي از شكنجههاي كه «ام المؤمنين» براي زنان ياد دادهاست اين است كه او دستور داد سريتيم را همانند مار افعي بشكنيد و خورد نماييد.
ابو جعفر اسدي روايتش را اينگونه گزارش كردهاست:
45 حدثنا لوين (أبو جعفر محمد بن سليمان بن حبيب) حَدَّثَتْنَا صَخْرَةُ بِنْتُ حَبِيبٍ (کعب) الرَّقَاشِيُّ، عَنْ جَدَّتِهَا أُمِّ عَوَانَةَ، أَنَّهَا وَجَدَتْ عِنْدَ عَائِشَةَ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، امْرَأَةً دَخَلَتْ عَلَيْهَا، فَقَالَتْ: إِنَّ يَتِيمًا فِي حِجْرِي، وَإِنَّهُ يُؤْذِينِي، وَأَنَا أَكْرَهُ أَنْ أَضْرِبَهُ. قَالَتْ:
«اثْلَغِيهِ كَمَا يُثْلَغُ الأَفْعَى، فَإِنَّ الْيَتِيمَ أَحَقُّ بِالثَّلْغِ مِنَ الأَفْعَى».
حبيب رقاشي از مادر بزرگش (ام عوانه) نقل ميكند كه او نزد عايشه رفت، زني را ديد كه نزد عايشه آمد و گفت: در نزد من يتيمي است كه مرا اذيت ميكند؛ ولي من دوست ندارم او را بزنم. عايشه به او گفت: سرش را بشكن؛ همانطوري مار افعي سرش شكسته ميشود؛ زيرا يتيم سزاوار تر به سر سكستن از افعي است. ...
المصيصي الأسدي، أبو جعفر محمد بن سليمان بن حبيب بن جبير (متوفاي246هـ)، جزء فيه حديث المصيصي لوين، ج1، ص63، تحقيق: أبو عبد الرحمن مسعد بن عبد الحميد السعدني، دار النشر: أضواء السلف – الرياض، الطبعة: الأولى1418هـ - 1997م
ابن ابي الدنيا بغدادي نيز اين روايت را در كتاب «العيال» آوردهاست:
632 وَبِهِ، حَدَّثَنَا أَبُو قُتَيْبَةَ، عَنْ ضَمْرَةَ الرَّقَاشِيَّةِ، عَنْ جَدَّتِهَا خَوْلَةَ، قَالَتْ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا عَنْ ضَرْبِ الْيَتِيمِ، فَقَالَتْ:
«أَثْلِغِيهِ فَإِنَّ الْيَتِيمَ أَحَقُّ بِالثَّلْغِ مِنَ الأَفْعَى» .
إبن أبي الدنيا القرشي البغدادي، ابوبكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاى281هـ)، العيال، ج2، ص835، تحقيق: د نجم عبد الرحمن خلف، ناشر: دار ابن القيم - السعودية - الدمام ، الطبعة: الأولى1410هـ - 1990م
روايت سوم: دختران يتيم را در ميان سنگ له كنيد
يكي از فرهنگها و رسوم دوران جاهليت، زنده به گور كردن دختران بود.
تميمي حنبلي در كتاب «الفواكه العذاب» مينويسد:
والموءودة: المثقلة بالتراب حتى الموت، وهي الجارية، كانت تدفن حية، فكانوا يحفرون لها الحفرة ويلقونها فيها، ثم يهيلون عليها التراب.
موؤدة دختري است كه زنده زنده دفن ميشد. در زمان جاهليت رسم اين بود كه زمين را براي دختران ميكندند و آنان را در ميان حفره ميانداختند؛ سپس خاكها را روي آنها ميريختند.
التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب في الرد علي من لم يحكم السنة والكتاب، ج9، ص80، طبق برنامه الجامع الكبير.
اما بعد از اينكه دين اسلام آمد، رسوم جاهليت از جمله اين رسم غير انساني و ضد عاطفي را برچيد و به جاي آن براي زنان و دختران اهميت قائل شد و حق و حقوقي را در نظر گرفت.
جالب اين است در همان زمانيكه دين اسلام رسوم جاهليت را باطل كرد و براي ضعيفان جامعه ؛ همانند يتيمان و فقيران احترام قائل شد و در مورد آنان به امت اسلامي به رفتار نيك سفارش نمود، بعد از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله، عايشه كه همسر آن حضرت بود، بر خلاف دستور قرآن و سيره رسول خدا صلي الله عليه وآله هم خودش يتيم را ميزد و هم اين سيره خود را به زنان آموزش ميداد.
روايت ذيل يكي ديگر از آموزشهاي «ام المؤمنين» را در مورد شكنجه يتيمان دختر، بيان ميكند. ابن ابي الدينا مينويسد:
631 حَدَّثَنِي الْفَضْلُ بْنُ إِسْحَاقَ، حَدَّثَنِي أَبُو قُتَيْبَةَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ قَيْسٍ الْعَتَكِيِّ، عَنْ أُمِّ رَوْحٍ، عَنِ امْرَأَةٍ مِنَ الْفَرَادِيسِ، قَالَتْ: قُلْتُ لِعَائِشَةَ: إِنَّ مَعِي أَيْتَامًا جَوَارِيَ وَغِلْمَانًا، قَالَتْ:
«أَمَّا الْغِلْمَانُ فَلا تَضْرِبِنهِمْ، وَأَمَّا الْجَوَارِي فَضَعِيهِمْ بَيْنَ حَجَرَيْنِ وَرُصِّيهِمْ رَصًّا».
زني از فراديس (نام جايي در شام است) ميگويد: براي عايشه گفتم: همراه من دختر و پسر يتيمي است. عايشه گفت: پسر يتيم را نزن ولي دختر يتيم را در ميان دو سنگ بگذار و هر دو سنگ را به فهم فشار بده تا له شود.
إبن أبي الدنيا القرشي البغدادي، ابوبكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاى281هـ)، العيال، ج2، ص834، تحقيق: د نجم عبد الرحمن خلف، ناشر: دار ابن القيم - السعودية - الدمام ، الطبعة: الأولى1410هـ - 1990م
نتيجه:
نتيجه اين است كه عايشه بر خلاف دستور قرآن كريم و سفارشهاي رسول خدا صلي الله عليه وآله مبني بر احسان بر يتميان و كمك به آنها، روش خشونت آميزي نسبت به اين قشر جامعه اتخاذ كرده بود و سيره خودش را به زنان يتيم نواز جامعه صدر اسلام نيز تعليم ميكرد.
|