غفلت چه زمانی برطرف می شود؟
خداوند در خصوص حالات قیامت می فرماید که به بندگان این گونه خطاب می شود:
« لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ ـ (به او خطاب می شود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!» (ق/22)
این طور خطاب می شود: " لَقَدْ کنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا " تو در دنیا از این هایی که فعلاً مشاهده می کنی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی شد، لیکن تعلق و دل بستگی ات به اسباب، تو را از درک آن ها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده ایم، "فَبَصَرُک" در نتیجه بصیرت و چشم دلت "الْیوْمَ" امروز که روز قیامت است "حَدیدٌ" تیزبین و نافذ شده، می بینی آن چه را که در دنیا نمی دیدی.
غفلت کی برطرف می شود؟
خداوند در خصوص حالات قیامت می فرماید که به بندگان این گونه خطاب می شود:
« لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ ـ (به او خطاب می شود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!» (ق/22)
این طور خطاب می شود: " لَقَدْ کنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا " تو در دنیا از این هایی که فعلاً مشاهده می کنی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی شد، لیکن تعلق و دل بستگی ات به اسباب، تو را از درک آن ها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده ایم، "فَبَصَرُک" در نتیجه بصیرت و چشم دلت "الْیوْمَ" امروز که روز قیامت است "حَدیدٌ" تیزبین و نافذ شده، می بینی آن چه را که در دنیا نمی دیدی.
از این آیه استفاده می شود که در آن روز پرده غفلت از جلو چشم بصیرت انسان کنار می رود و در نتیجه حقیقت امر را مشاهده می کند، و این نکته در آیاتی بسیار دیگر نیز آمده، مانند آیه"وَ الْأَمْرُ یوْمَئِذٍ لِلَّهِ" (انفطار/19)، و آیه" لِمَنِ الْمُلْک الْیوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ" (غافر/16) و آیاتی دیگر نظیر این ها... دوم این که آن چه خدا برای فردای قیامت انسان تهیه دیده، از همان روزی تهیه دیده که انسان در دنیا بوده ولی از چشم بصیرت او پنهان بوده است.»(1)
غفلت پذیرفته نیست
خداوند در وجود همه ی انسان ها خداخواهی و بصیرت را قرار داده است و این امری است فطری که قبل از ورود انسان به این جهان اتفاق افتاده است.(2) به همین دلیل از هیچ کس غفلت و بی خبری یا بی توجهی پذیرفته نیست. خداوند در قرآن کریم به این موضوع تصریح فرموده است:
« وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلینَ ـ و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه ی آن ها را برگرفت و آن ها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) "آیا من پروردگار شما نیستم؟" گفتند: "آری، گواهی می دهیم!" (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: "ما از این، غافل بودیم" (و از پیمان فطری توحید بی خبر ماندیم)»! (اعراف/172)
امیرالمؤمنین نیز در مناجات شعبانیه به همین موضوع اشاره فرموده است:
« فَشَکرْتُک بِإِدْخَالِی فِی کرَمِک وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْک ـ تو را سپاس گویم که مرا در کرم خویش داخل کرده ای و دلم را از چرک های بی خبری و غفلت خویش پاکیزه ساختی.»
کلید همه ی بدبختی ها
«وَ أَنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ ـ آنان را از روز حسرت (روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد! و آن ها در غفلتند و ایمان نمی آورند!» (مریم/39)
استاد قرائتی در نکته هایی که از این آیه استفاده می شود آورده است: « کلید همه ی بدبختی ها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پیامدهای گناه، غفلت از توطئه ها، غفلت از محرومان، غفلت از تاریخ و سنّت های آن و غفلت از جوانی و استعدادها و زمینه های رشد.»(3)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرموده اند:
« الْغَفْلَةُ أَضَرُّ الْأَعْدَاءِ ـ غفلت زیان رساننده ترین دشمنان است.»(4)
« الْغَفْلَةُ شِیمَةُ النَّوْکی ـ غفلت و بی خبری خصلت احمقان است. »(5)
« الغفلة فقد ـ غفلت از دست دادن (فرصت ها و چیزها) است.» (6)
آثار غفلت
در بیان قرآن و روایات غفلت دارای آثار و پی آمدهایی بسیار خطرناکی در دنیا و به خصوص آخرت است.
زمینه ی کفر
استاد قرائتی در پیام هایی که از آیه قبل(مریم/39) استفاده می شود آورده اند:
«غفلت زمینه ی کفر است. فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ» (7)
پیروی هوی و افراط
« وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ـ و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آن ها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همان ها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.» (کهف/28)
« کلمه" فرط" به معنای تجاوز از حق و خروج از آن است و از کلام عرب گفته شده که:"افرط، افراطا" را در مورد اسراف و زیاده روی به کار می برند و پیروی هوی و افراط، از آثار غفلت قلب است، و به همین جهت عطف دو جمله بر جمله"أَغْفَلْنا" به منزله عطف تفسیر است.»(8)
بَلْ هُمْ اََضَلُّ
« وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ ـ به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آن ها دل ها (عقل ها) یی دارند که با آن (اندیشه نمی کنند، و) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوش هایی که با آن نمی شنوند آن ها همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!»(179اعراف)
«این آیه صفات گروه دوزخی را در سه جمله خلاصه می کند:
نخست این که" آن ها قلب هایی دارند که با آن درک و اندیشه نمی کنند" (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها).
دوم این که" چشم های روشن و حقیقت بین دارند اما با آن ها چهره ی حقایق را نمی نگرند و همچون نابینایان از کنار آن ها می گذرند" (وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها).
سوم این که" با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمی شنوند" و همچون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم می سازند (وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها).
" این ها در حقیقت همچون چهار پایانند" چرا که امتیاز آدمی از چهار پایان در فکر بیدار و چشم بینا و گوش شنوا است که متاسفانه آن ها همه را از دست داده اند (أُولئِک کالْأَنْعامِ).
" بلکه آن ها از چهار پایان گمراه تر و پست تر می باشند" (بَلْ هُمْ أَضَلُّ).
چرا که چهارپایان دارای این استعدادها و امکانات نیستند، ولی آن ها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همه گونه ترقی و تکامل را دارند، اما بر اثر هوا پرستی و گرایش به پستی ها این استعدادها را بلا استفاده می گذارند، و بدبختی بزرگ آنان از همین جا آغاز می گردد.
" آن ها افراد غافل و بی خبری هستند" و به همین جهت در بیراهه های زندگی سرگردانند (أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ).
چشمه آب حیات کنار دستشان است، ولی از تشنگی فریاد می کشند، درهای سعادت در برابر رویشان باز است، اما حتی به آن نگاه نمی کنند.» (9)
«حقیقت غفلت همان است که ایشان دچار آنند، چون غفلتی است که مشیت خدای سبحان مساعد آن است، و مشیت خدا با مهر زدن بر دل ها و چشم ها و گوش هایشان، ایشان را به آن مبتلا کرده، و معلوم است که غفلت ریشه هر ضلالت و باطلی است.»(10)
«دوزخی شدن بسیاری از انسان ها، به خاطر بهره نبردن از نعمت های الهی در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زده اند.» (11)
جایگاهشان آتش است
« إِنَّ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحَْیوةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّواْ بهَِا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئک مَأْوَئهُمُ النَّارُ بِمَا کانُواْ یکسِبُونَ ـ آن ها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آن ها که از آیات ما غافلند، * (همه ی) آن ها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند!»(یونس/7و8)
« غفلت از آیات الهی، سرچشمه ی بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سرچشمه عدم احساس مسئولیت، و آلودگی به ظلم و فساد و گناه است، و سرانجام آن چیزی جز آتش نمی تواند باشد.» (12)
« نزدیک به مضمون این آیه است که:" فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلی عَن ذِکرِنَا وَ لَمْ یرِدْ إِلَّا الْحَیوةَ الدُّنْیا(29)
ذَالِک مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ * ذَالِک مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ ـ این آخرین حدّ آگاهی آن هاست پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شده اند بهتر می شناسد"(نجم/29و30) این آیه نیز دلالت دارد بر این که اعراض از ذکر خدا غفلت از آیات او است، و باعث آن می شود که دید آدمی کوتاه گشته، علم او تنها در چهار دیواری تنگ زندگی دنیا و شؤون آن دور بزند و این خود ضلالت از راه خدا است، که این ضلالت به فراموشی روز حساب تعریف شده، آن جا که می فرماید:"إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ ـ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند" (ص/26) »(13)
«اطمینان واقعی تنها با یاد خداست و دنیا، آرام بخش کاذب آن هم برای غافلان است. "اطْمَأَنُّوا بِها". .. غافِلُونَ»(14)
حسرت بزرگ
« وَ أَنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِی الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ ـ آنان را از روز حسرت [روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است ] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمی آورند!»(مریم/39)
« معنای آیه این می شود که: ای پیغمبر! ایشان را بترسان از روزی که امر قضاء می شود، یعنی کار یکسره می گردد و هلاکت دائمی بر آنان حتمی می شود، آن وقت از سعادت همیشگی که روشنی چشم هر کسی است منقطع می گردند، پس حسرتی می خورند که با هیچ مقیاسی اندازه گیریش ممکن نیست، و این بدان جهت است که اینان در دنیا غفلت ورزیدند.»(15)
انتقام الهی
خداوند پس از ذکر پیمان شکنی های فرعون و فرعونیان، می فرماید که از آن ها انتقام گرفتیم و سپس دلیل پیمان شکنی آن ها که نجر به انتقام الهی شد را تکذیب آیات الهی و غفلت از آن آیات ذکر می فرماید: « فَانتَقَمْنَا مِنهُْمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فی الْیمّ بِأَنهَُّمْ کذَّبُواْ بَِایاتِنَا وَ کانُواْ عَنهَْا غَافِلِینَ ـ سرانجام از آن ها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند.»(اعراف/136)
گرویدن به شیطان
امام سجاد علیه السلام در دعایی می فرماید که خدایا ما را از خواب غفلت بیدار کن تا به شیطان نگرویم. از این دعا استفاده می شود که اگر در غفلت بمانیم خطر بسیار بزرگی بر سر راه ماست که از شیطان پیروی کنیم و از پیروان او باشیم.
« اَللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ... وَ أَیقِظْنَا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّکونِ إِلَیهِ ـ بار خدایا، حقیقت هر باطل را که شیطان در چشم ما می آراید به ما بشناسان... و از خواب غفلت بیدارمان ساز که بدو نگرویم.» (16)
« وَ مَن یعْشُ عَن ذِکرِ الرَّحْمَانِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ ـ و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست!»(زخرف/36)
بی اعتنایی خدا
در حدیث قدسی می فرماید: « یا أَحْمَدُ أَنْتَ لَا تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَی وَادٍ هَلَک ـ یا احمد هیچ گاه از من غافل نشو، زیرا هر کس از من غافل شد نسبت به این که در کدام راه هلاک می شود اعتنایی نمی کنم.»(17)
غفلت از خود
امام صادق(ع): «از غفلت بپرهیزید، چه هر کس غافل شود، از خود غافل شده است.» (18)
یعنی از سرنوشت خود و آینده خود غافل شده است.
آثار غفلت در بیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
* غفلت زیان بخش ترین دشمنان است.
* وای بر کسی که غلبه کند بر او غفلت، پس فراموش کند رحلت را و آماده نگردد.
* غفلت و بی خبری گمراهی نفس ها و عنوان انواع بدبختی هاست.
* غفلت سبب فرحناکی است. (این فرحناکی مذموم است زیرا کسی که غافل نباشد و آن چه در قیامت در پیش دارد را گاهی به خاطر آورد بی همّ و اندوه نخواهد بود.)
* غفلت ضدّ دور اندیشی است.
* غفلت باعث فریب خوردن است و هلاکت را نزدیک می سازد.
* دایم بودن غفلت بینایی(دل) را از بین می برد.
* هر که به دراز کشد غفلت او، تعجیل کند هلاک او.
* غافل خواب آلوده است و غفلت فریب.
* هر که غلبه کند بر او غفلت، بمیرد دل او. (19)
و اگر دل کسی بمیرد خداوند می فرماید: « فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبهُُم مِّن ذِکرِ اللَّهِ أُوْلَئک فی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ـ وای بر آنان که قلب هایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آن ها در گمراهی آشکاری هستند!»(زمر/22)
امام باقر علیه السلام به جابر فرمود: « وَ إِیاک وَ الْغَفْلَةَ فَفِیهَا تَکونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ ـ مبادا دچار غفلت شوی که در آن سنگ دلی باشد.»(20)
نشانه غافل
رسول اکرم فرمود: « عَلَامَةُ الْغَافِلِ فَأَرْبَعَةٌ الْعَمَی وَ السَّهْوُ وَ اللَّهْوُ وَ النِّسْیان ـ علامت غافل چهار چیز است: کوردلی، اشتباه، سرگرمی و فراموش کاری. »(21)
امام صادق علیه السلام فرمود: « علامت غفلت سه چیز است: از بین رفتن شیرینی عبادت، تلخ نشدن معصیت و فرق نگذاشتن در میان حلال و حرام.» (22)
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: « الْغَفْلَةُ تَرْکک الْمَسْجِدَ وَ طَاعَتُک الْمُفْسِد ـ غفلت آن است که مسجد را ترک کنی و از مفسد پیروی نمایی.»(23)
«کفَی بِالرَّجُلِ غَفْلَةً أَنْ یضَیعَ عُمُرَهُ فِیمَا لَا ینْجِیه ـ برای غفلت مرد همین کافی است که عمر خود را در چیزی که سبب نجات او نیست ضایع کند.»(24)
عوامل غفلت
در آیات و روایات به مسائلی به عنوان عوامل ایجاد غفلت اشاره شده است که بعضی از آن ها زیر مجموعه بعضی دیگر است. اما در این جا ما فارغ از این موضوع، آن چه از این کلام های نورانی به دست آورده ایم به صورت فهرست وار نقل می نماییم.
توجه به ظواهر دنیا
خداوند در آیات ابتدایی سوره روم بعد از این که وعده پیروزی رومیان بر ایرانیان را می دهد، می فرماید: « این وعده ای است که خدا کرده و خداوند هرگز از وعده اش تخلّف نمی کند ولی بیشتر مردم نمی دانند!»(روم/6)
سپس دلیل این نادانی و بی توجهی مردم را غفلت آنان بیان می کند:
« یعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاَْخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ـ آن ها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! »(روم/7)
«با تکرار ضمیر" هُمْ" به این حقیقت اشاره می کند که علت این غفلت و بی خبری خود آن ها هستند، درست مثل این که کسی به ما بگوید: مرا از این امر تو غافل کردی، و در جواب بگوییم: تو خودت غافل شدی، یعنی سبب غفلت خودت بودی.»(25)
« بینش یک انسان مؤمن و الهی با یک فرد مادی یا مشرک تفاوت بسیار دارد. اولی طبق عقیده توحیدی جهان را مخلوق خداوند حکیم و آگاهی می داند که تمام افعالش روی حساب و برنامه است. این بینش توحیدی به او می گوید: از کنار هیچ حادثه و هیچ موضوعی ساده نگذر زیرا ممکن است ساده ترین مسائل پیچیده ترین آن ها باشد. در حالی که یک فرد مادی و بی ایمان دنیا را مجموعه ای از حوادث کور و کر و بی هدف می شمرد، و جز به ظاهر آن نمی اندیشد. اصلاً برای آن باطن و عمقی قائل نیست و این اختلاف دیدها در تمام زندگی آن ها اثر می گذارد: آن" ظاهربین" انفاق را سبب خسران و زیان می شمرد، در حالی که این" موحد" تجارتی پر سود می داند. آن یکی رباخواری را مایه ی افزایش درآمد، و این یکی مایه ی وبال و بدبختی و زیان. آن یکی جهاد را مایه دردسر و شهادت را به معنی نابودی و این یکی جهاد را رمز سربلندی و شهادت را حیات جاویدان می شمرد.» (26)
دنیاگرایی و برتری دادن آن
« کسانی که بعد از ایمان کافر شوند ـ به جز آن ها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است ـ آری، آن ها که سینه ی خود را برای پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آن هاست و عذاب عظیمی در انتظارشان! * این به خاطر آن است که زندگی دنیا (و پست را) بر آخرت ترجیح دادند و خداوند افراد بی ایمان (لجوج) را هدایت نمی کند.* أُوْلَئک الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُوْلَئک هُمُ الْغَفِلُونَ ـ آن ها کسانی هستند که (بر اثر فزونی گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همین دلیل نمی فهمند،) و غافلان واقعی همان ها هستند! * و ناچار آن ها در آخرت زیان کارند.» (نحل/106تا109)
نکته بسیار مهمی که از این آیات استفاده می شود این است که: « دنیاگرایی و برتری دادن آن، سبب غفلت از آخرت، نفهمیدن، نشنیدن و ندیدن حقایق است.»(27)
آرزو های دراز
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: « وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْأَمَلَ یذْهِبُ الْعَقْلَ وَ یکذِّبُ الْوَعْدَ وَ یحُثُّ عَلَی الْغَفْلَةِ وَ یورِثُ الْحَسْرَة فَاکذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ إِنَّ صَاحِبَهُ مَأْزُور ـ بندگان خدا! بدانید که آرزو عقل را بر باد دهد، نویدهای دروغین دهد، غفلت آورد، و باعث حسرت گردد، پایبند آرزو نشوید که آرزو فریب است، و آرزومند گنهکار.»(28)
«ذَرْهُمْ یأْکلُوا وَ یتَمَتَّعُوا وَ یلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یعْلَمُونَ ـ بگذار آن ها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد ولی بزودی خواهند فهمید!»(حجر/3)
بی توجهی به آخرت
« اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ـ حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند!» (انبیا/1)
«وَ اقْترََبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِی شَاخِصَةٌ أَبْصَرُ الَّذِینَ کفَرُواْ یاوَیلَنَا قَدْ کنَّا فی غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا بَلْ کنَّا ظَالِمِین ـ و وعده حقّ (قیامت) نزدیک می شود در آن هنگام چشم های کافران از وحشت از حرکت بازمی ماند (می گویند:) ای وای بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم بلکه ما ستمکار بودیم!»(انبیا/97)
تکبر
«سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی الَّذینَ یتَکبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یرَوْا کلَّ آیةٍ لا یؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یرَوْا سَبیلَ الغَی یتَّخِذُوهُ سَبیلاً ذلِک بِأَنَّهُمْ کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ ـ بزودی کسانی را که در روی زمین بناحق تکبّر می ورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف می سازم! آن ها چنانند که اگر هر آیه و نشانه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمی کنند و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب می کنند! (همه ی این ها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند!» (اعراف/146)
«استمرار غفلت و تکذیب آیات الهی، موجب تکبّر و انحراف در دیدگاه و انتخاب است.»(29)
بحثی که در آیه آمده است در حقیقت یک نوع نتیجه گیری در زمینه سرنوشت فرعون و فرعونیان و سرکشان بنی اسرائیل است که در آیات قبل از این آیه آمده است. خداوند در این آیات این حقیقت را بیان می کند که اگر فرعونیان و یا سرکشان بنی اسرائیل با مشاهده آن همه معجزات و شنیدن آن همه آیات الهی به راه نیامدند به خاطر آن است که ما افراد متکبر و خودخواه را که در برابر حق جبهه گیری می کنند ـ به جرم اعمالشان ـ از قبول حق باز می داریم و به تعبیر دیگر اصرار و ادامه به سرکشی و تکذیب آیات الهی آن چنان در فکر و روح انسان اثر می گذارد که به صورت موجودی انعطاف ناپذیر و غیر قابل نفوذ در برابر حق درمی آید.
سپس به سه قسمت از صفات این گونه افراد"متکبر و سرکش" و چگونگی "سلب توفیق حق پذیری" از آن ها اشاره کرده می فرماید:
آن ها اگر تمام آیات و نشانه های الهی را ببینند، ایمان نمی آورند! (وَ إِنْ یرَوْا کلَّ آیةٍ لا یؤْمِنُوا بِها).
و نیز اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد و به عکس اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، راه خود انتخاب می کنند (وَ إِنْ یرَوْا سَبِیلَ الغَی یتَّخِذُوهُ سَبِیلاً).
بعد از ذکر این صفات سه گانه که همگی حکایت از انعطاف ناپذیریشان در برابر حق می باشد، اشاره به دلیل آن کرده، می گوید: این ها همه به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند
و از آن غافل بودند (ذلِک بِأَنَّهُمْ کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ).
آیه بعد کیفر چنین اشخاصی را بیان کرده می فرماید: آن ها که آیات ما را تکذیب کنند و لقای رستاخیز را منکر شوند اعمالشان به کلی حبط و نابود می گردد (و الذین کذبوا بآیاتنا و لقاء الآخرة حبطت اعمالهم.)»(30)
عجب و غرور
حضرت امیر علیه السّلام می فرماید: « هر که خاطر خود از فریب دنیا جمع کرد و از او مطمئنّ خاطر شد، فریب دنیا می خورد و به غفلت فرو رفته، آهسته آهسته غفلت او زیاد شده به غفلت، از دنیا خواهد رفت.»(31)
یعنی کسانی که دچار عجب شده و خود را مصون از فریب نفس و شیطان دانستند و فکر کردند خیلی انسان های خوب و وارسته ای می باشند، به دلیل این که مراقب خود نیستند، به غفلت فرو می روند.
«و بدان که با غرور، مواعظ الهیه و دعوت های انبیاء و موعظت های اولیاء اثر نکند، زیرا که غرور ریشه ی همه را بنیان کن کند، و این از دام های بزرگ و نقشه های دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از فکر خود و فکر مرض های خود ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و اطبای نفوس از علاج او عاجز شوند، و یک وقت به خود آید که کار از اصلاح گذشته و راه چاره به کلی مسدود شده. وَ أنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِی الأمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یؤْمِنُونَ.»(32)
علی علیه السّلام فرمود: « سُکرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُکرِ الْخُمُور ـ کسانی که مست غفلت و غرور هستند خیلی دیرتر از مست شدگان از شراب، به هوش می آیند.»(33)
تاخیر توبه
« دست در دامن توبه و انابه زن پیش از آن که زهر گناه روح ایمان را تباه سازد. و بعد از آنکه از تو پرهیزکاری نیاید و امر از دست طبیبان دل ها به در رود که نه نصیحت در تو اثر کند و نه پند تو را سودی بخشد. هر چه از مواعظ و نصایح شنوی فسون و افسانه پنداری و کلمه ی عذاب در حقّ تو ثابت شود. و پرده غفلت، چشم و گوش دل تو را فرو گیرد و داخل این آیه گردی که: " وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ ـ قرار دادیم در پیش روی ایشان سدّی و پرده ای و همچنین از پس و پشت ایشان، پس پوشانیدیم ایشان را و کور ساختیم پس دیگر چیزی نمی بینند"(یس/9) و از اهل این آیه شوی که: "خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی ابْصارِهِمْ غِشاوَةً ـ خدا پرده بر دل و گوش و چشم ایشان نهاده" (بقره/7) و غیر این ها از آیات.
و لقمان به پسر خود گفت: "ای فرزند توبه را تأخیر مکن که مرگ ناگاه می رسد. و هر که تأخیر اندازد توبه را یکی از دو خطر عظیم به او می رسد: اگر زنده ماند دل او را زنگ معصیت می گیرد و سیاه و تیره می شود و دیگر از آن محو نمی گردد. و اگر مرگ او را فراگرفت دیگر مهلت تلافی نمی یابد."
پس ای که عمر خود را به عصیان پروردگار صرف نموده ای از خواب غفلت برخیز و فکری کن از برای روز رستخیز.»(34)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرموده است: «بنده باید از پروردگارش بترسد، خویشتن را اندرز دهد، توبه را مقدّم دارد، و بر شهوات خود چیره شود، زیرا مرگ او، از نظرش پنهان است و آرزویش او را فریب می دهد، شیطان همواره مراقب اوست و گناه را در نظرش جلوه می دهد، تا مرتکب شود، و او را در آرزوی توبه نگه می دارد، تا آن را به تأخیر اندازد و هنگامی که مرگ بر او هجوم می آورد در غافل ترین حالت باشد ای وای بر انسان غافلی که عمرش حجتی بر ضدّ اوست.»(35)
نگاه زیادی
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « وَ إِیاکمْ وَ فُضُولَ النَّظَرِ فَإِنَّهُ یبْذُرُ الْهَوَی وَ یوَلِّدُ الْغَفْلَة ـ شما را بر حذر می دارم از نگاه زیادی، زیرا هوای نفس را در دل می کارد و باعث غفلت می شود.»(36) منظور در این حدیث ادامه نگاه به نامحرم و نگاه به چیزهایی که احتمال گناه از آن می رود یا احتمال این که دل انسان آن را طلب کند. مانند نگاه به ماشین خوب یا دارایی دیگران که دنیا طلبی را در دل زیاد کند.
افزون طلبی
«أَلْهاکمُ التَّکاثُرُ ـ افزون طلبی (و تفاخر و علاقه ی به مال اندوزی و به رخ کشیدن آن) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (تکاثر/1)
"الهاکم" یعنی شما را غافل کرد، سرگرمتان کرد.
فریب خوردن به مهلت
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: « إِیاک وَ الْغَفْلَةَ وَ الِاغْتِرَارَ بِالْمُهْلَةِ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفْسِدُ الْأَعْمَالَ وَ الْآجَالَ تَقْطَعُ الْآمَالَ ـ بپرهیز از غفلت و فریب خوردن به مهلت، پس به درستی که غفلت فاسد می کند کردارها را، و اجل ها می برند امیدها را»(37)
یکی از چیزهایی که انسان را به غفلت و انجام گناه دچار می کند این است که امید دارد که مهلت بیشتری برای زندگی و حتی توبه داشته باشد و این یکی از راه های فریب شیطان است.
نبود خلوص نیت
«(امام علیه السلام) فرمود: " وَ لَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّیةِ فِی کلِّ حَرَکةٍ وَ سُکون " یعنی: ناچار است بنده از نیت خالص در جمیع حرکات و سکنات، در هر طاعت و عبادت، که اگر نیت در افعال و اعمال خالص نباشد و به اغراض مهلکه مخلوط باشد، از جمله ی غافلین خواهد بود، چنان که می فرماید: "اذ لو لم یکن بهذا المعنی، یکون غافلا" یعنی: اگر نبوده باشد نیت او موصوف به خلوص و آمیخته باشد به شهوات نفسانی، هر آینه آن کس از جمله غافلان می باشد.»(38)
اموال و اولاد
اموال و اولاد به خودی خود غافل کننده انسان نیست ولی می تواند عاملی باشد برای این موضوع، لذا خداوند به مؤمنین هشدار می دهد که مراقب این مسئله باشند.
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْخاسِرُونَ ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند!» (منافقون/9)
اما از طرفی خداوند از کسانی یاد می کند که اموال و اولاد سبب غفلت آن ها نمی شود:
«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار ـ مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند آن ها از روزی می ترسند که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود.» (نور/37)
هنوز بیدار نشده ایم
« تا کی می خواهید در خواب غفلت به سر برید، و در فساد و تباهی غوطه ور باشید؟ از خدا بترسید از عواقب امور بپرهیزید از خواب غفلت بیدار شوید. شما هنوز بیدار نشده اید هنوز قدم اول را برنداشته اید. قدم اول در سلوک "یقظه"(بیداری) است. ولی شما در خواب به سر می برید چشم ها باز و دل ها در خواب فرو رفته است. اگر دل ها خواب آلود و قلب ها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمی بود، این طور آسوده خاطر و بی تفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمی دادید. اگر قدری در امور اخروی و عقبات هولناک آن فکر می کردید، به تکالیف و مسئولیت های سنگینی که بر دوش شماست بیشتر اهمیت می دادید.»(39)
غفلت زدایی
بعد از موارد ذکر شده این نکته قابل پرسش است که برای این که دچار غفلت نشویم یا اگر دچار شده ایم، چه کنیم که غفلت را به هوشیاری تبدیل نماییم؟ پاسخ این سؤال در ضمن برخی مطالب گذشته آمده است. به عنوان مثال وقتی یکی از عوامل ایجاد غفلت، کبر است، پرهیز از کبر نیز یکی از راه های دوری از غفلت خواهد بود.
شناخت خدا
مشکل اساسی که باعث غفلت می گردد، عدم شناخت و درک صحیح از خدا و صفات حضرت حق می باشد. خدایی که بعضی از ما می شناسیم، خدایی است که قدرتش از دوست و رفیق و پدر و مادر و... کمتر است. زیرا در حضور او گناه می کنیم و هیچ هراس و شرمی به دل راه نمی دهیم ولی در حضور دیگران گناه نمی کنیم.
این که خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است.
« وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ ـ ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیک تریم!»(ق/16)
این که خداوند قادر و علیم و خبیر است و بر همه چیز ـ حتی بر آن چه که در قلب ما می گذرد ـ احاطه دارد.
«یعْلَمُ خَائنَةَ الْأَعْینُ وَ مَا تخُْفِی الصُّدُورُ ـ او چشم هایی را که به خیانت می گردد و آن چه را سینه ها پنهان می دارند، می داند.»(غافر/19)
امیرالمؤمنین در مناجات شعبانیه می فرماید:« إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِک فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکرَمِ آلَائِک ـ خدایا اگر بی خبری از آماده شدن برای دیدارت مرا به خواب فرو برده، ولی در عوض معرفت به بزرگی نعمت هایت مرا بیدار کرده.»
اگر تنها به روایتی که در زیر آمده است بتوانیم توجه دائمی داشته باشیم، غفلت از ما دور خواهد شد.
« شخصی نزد امام سجاد علیه السلام رسید و عرض کرد:
من مردی گنهکارم و صبر نمی توانم کرد از معصیت و گناه پس پند ده مرا به موعظه ای.
حضرت فرمود: پنج کار بکن و هر چه خواهی گناه کن.
اوّل این که مخور روزی خدا را و هر چه خواهی گناه کن.
دوم طلب کن موضعی که خدا تو را نبیند و هر چه خواهی گناه کن.
سوم از ملک خدا بیرون رو و هر چه خواهی گناه کن.
چهارم چون ملک الموت بیاید که روح تو را قبض کند پس دفع کن او را از خود و هر چه خواهی گناه کن.
پنجم چون خواست مالک دوزخ تو را داخل آن کند، تو داخل مشو در دوزخ و هر چه خواهی گناه کن.» (40)
یاد خدا
« وَ اذْکرْ رَبَّک فی نَفْسِک تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکنْ مِنَ الْغافِلینَ ـ پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!» (اعراف/205)
«آن ذکر مطلوبی که در این آیه به آن امر شده عبارت است از این که انسان ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه به یاد پروردگارش باشد، و اگر احیاناً غفلت و نسیانی دست داد، مجدداً مبادرت به ذکر نموده و نگذارد که غفلت در دلش مستقر گردد.»(41)
نکته دیگر آن است که: « آنان که هر صبح و شام، خدا را یاد نمی کنند، از غافلانند.»(42)
«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَُّمْ طَئفٌ مِّنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون ـ پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) ناگهان بینا می گردند.»(اعراف/201)
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: « مَنْ رَعَی قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَةِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَةِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ فَقَدْ دَخَلَ فِی دِیوَانِ الْمُتَنَبِّهِینَ ـ کسی که دل خود را از فراموشی و غفلت از یاد حق باز دارد و نفسش را از شهوت و خواسته های بی جا و عقل و فکرش را از بلای جهل و نادانی، از گروه بیداران و آگاهان است. » (43)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: « بِدَوَامِ ذِکرِ اللَّهِ تَنْجَابُ الْغَفْلَةُ ـ با پیوسته به یاد خدا بودن غفلت دل ها زائل شود. »(44)
امام سجاد علیه السلام نیز در دعای مکارم الاخلاق می فرماید: « وَ نَبِّهْنِی لِذِکرِک فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ ـ و در اوقات غفلتم به یاد خود آگاهی ده.»(45)
عبرت
«(سرانجام) بنی اسرائیل را از دریا (رود عظیم نیل) عبور دادیم و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آن ها رفتند. هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: "ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند، وجود ندارد و من از مسلمین هستم!"* (امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالی که قبلاً عصیان کردی، و از مفسدان بودی! * فَالْیوْمَ نُنَجِّیک بِبَدَنِک لِتَکونَ لِمَنْ خَلْفَک ءَایةً وَ إِنَّ کثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ ءَایاتِنَا لَغَافِلُونَ ـ ولی امروز، بدنت را (از آب) نجات می دهیم، تا عبرتی برای آیندگان باشی! و بسیاری از مردم، از آیات ما غافلند!» (یونس/90تا92)
خداوند در این آیه می فرماید جنازه فرعون را از آب بیرون آورد تا مردم ببینند و از آن عبرت بگیرند تا از غفلت بیرون بیایند. یعنی عبرت از حوادث و اتفاقات عالم و عبرت از حکایت های پیشینیان می تواند از غفلت جلوگیری کند.
امام سجاد علیه السلام در همین خصوص این گونه دعا می فرماید: « لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً، حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتِمَالِهِ ـ (بار خدایا... چنان کن که قرآن...) طومار عبرت ها را که به دست غفلت پیچیده شده پیش روی ما بگشاید، تا عجایب قرآن و مثل ها و قصه های هشدار دهنده آن ـ که کوه های سخت از تحمل آن ناتوانند ـ به دل های ما راه یابد.»(46)
و امام صادق علیه السلام فرمود: « أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ یتَّعِظْ بِتَغَیرِ الدُّنْیا مِنْ حَالٍ إِلَی حَال ـ غافل ترین مردم کسی است که از تغییر و دگرگونی دنیا، پند نگرفته باشد.»(47)
انذار
« تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ * لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ ءَابَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ـ این قرآنی است که از سوی خداوند عزیز و رحیم نازل شده است * تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند!»(یس/5و6)
این آیه به صراحت می فرماید دلیل غافل بودن پدران آن ها این بوده است که انذار کننده ای برای آن ها نبوده است. البته: « منظور انذار کننده آشکار و پیامبر بزرگی است که آوازه ی او همه جا بپیچد، و گرنه در هر زمانی حجت الهی برای مشتاقان و طالبان وجود دارد، و اگر می بینیم دوران میان حضرت مسیح علیه السلام و قیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را دوران فترت شمرده اند نه به این معنی است که مطلقاً حجت الهی برای آن ها وجود نداشته، بلکه فترت از نظر قیام پیامبران بزرگ و اولو العزم است.»(48)
نکته دیگر این که « اساس و پایه تبلیغ و انذار باید تعالیم قرآن باشد.»(49)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در این خصوص فرموده اند:
« بِالْمَوَاعِظِ تَنْجَلَّی الْغَفْلَةُ ـ زنگ غفلت با پندها زدوده می شود.»(50)
تفکر
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده اند: « الْفِکرُ رُشْدٌ، الْغَفْلَةُ فَقْدٌ ـ فکر و تأمّل کردن در کارها سبب یافتن راه حق است، و غفلت و تأمّل نکردن موجب نیافتن حق.»(51)
درباره ی تفکر مطالب زیادی می توان عنوان کرد، ولی ذکر آن ها کمی از موضوع اصلی ما را دور می کند. به همین دلیل تنها به چند نمونه اشاره می کنیم.
خداوند در قرآن دلیل بیان آیات و نشانه ها را تفکر در آن ها بیان می کند.
«یبَینُ اللَّهُ لَکمُ الْآیاتِ لَعَلَّکمْ تَتَفَکرُونَ ـ این چنین خداوند آیات را برای شما روشن می سازد، شاید اندیشه کنید!»( بقره/219و266)
«إِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ ـ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند!» (رعد/3،نحل/11و69،روم/21،زمر/42،جاثیه/13 و شبیه آن یونس/24)
امام صادق علیه السلام نیز با اشاره به این آیات فرمود: « تَفَکرُ سَاعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَة ـ
یک ساعت تفکر از یک سال عبادت بهتر است.»(52)
و در روایت دیگری آمده است: « یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.»(53)
نزول قرآن و دیگر کتب آسمانی(نحل/44)، بیان داستان ها در قرآن(اعراف/176) و مثال هایی که در قرآن آمده(حشر/21) همه برای تفکر است.
چگونگی تفکر
«مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه های (روشنی) برای خردمندان است. * همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند (و می گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!» (ال عمران190و191)
«حسن صیقل گوید: از امام صادق علیه السّلام درباره ی آن چه مردم روایت می کنند که: "یک ساعت اندیشیدن بهتر از عبادت یک شب است" پرسیدم و گفتم: چگونه بیندیشد؟ فرمود: از خرابه یا خانه ای که می گذرد بگوید: ساکنینت کجایند؟ سازندگانت کجایند؟ چرا سخن نمی گویی؟»(54)
و همان حضرت فرمود: « بهترین عبادت، همواره اندیشیدن درباره ی خدا و قدرت اوست.»(55)
و امام رضا علیه السلام می فرمود: «عبادت به نماز و روزه ی بسیار نیست، همانا عبادت؛ اندیشیدن در امر خدای عز و جل است.»(56)
یاد مرگ
«إِنَّ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحَْیوةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّواْ بهَِا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئک مَأْوَئهُمُ النَّارُ بِمَا کانُواْ یکسِبُونَ ـ آن ها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آن ها که از آیات ما غافلند، * آنان به خاطر آن چه که عمل می کردند، جایگاهشان آتش است.» (یونس7و8)
امام صادق علیه السّلام فرمود: «هر که کفن او با وی در خانه اش باشد از غافلان به شمار نمی آید، و هر گاه به آن بنگرد اجری دارد»(57)
و فرمود: «یاد مرگ خواهش ها و شهوات نفس را بر طرف می کند، و گیاه های غفلت را می کند، و دل را به وعده های خداوند قوی و مطمئن می کند، و طبع را نرم و نازک می سازد، و اسباب و آثار هوی و هوس را درهم می شکند، و آتش حرص را فرو می نشاند، و دنیا را حقیر و بی قدر می گرداند، و این است معنای سخن پیغمبر (ص) که فرمود:" یک ساعت تفکر از یک سال عبادت بهتر است "»(58)
برای یاد مرگ اثرات بسیار زیادی در روایات ذکر شده است که مرور آن ها فقط یک مقاله مستقل لازم دارد. لذا ما در این جا تنها به چهارده مورد آن بر اساس روایات اشاره می نماییم.
کسی که به صورت مستمر یاد مرگ کند: 1ـ شهید از دنیا می رود 2ـ خدا او را دوست دارد 3ـ زاهد می شود 4ـ (علاقه) به لذت ها در او از بین می رود 5ـ بین او و شهوت حائل می شود 6ـ در سایه ی خدا در بهشت قرار می گیرد 7ـ قبرش غرفه ای از بهشت می گردد 8ـ قلبش اصلاح می شود 9ـ از دنیا به کفاف راضی می شود 10ـ رغبتش به دنیا کم می گردد 11ـ از فریب های دنیا نجات می یابد. و یاد مرگ: 12ـ از صفات شیعه است 13ـ با فضیلت ترین زهد است 14ـ برترین عبادت و تفکر است.(59)
حفظ نماز
امام باقر علیه السلام فرمود:
«أَیمَا مُؤْمِنٍ حَافَظَ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَةِ فَصَلَّاهَا لِوَقْتِهَا فَلَیسَ هَذَا مِنَ الْغَافِلِینَ ـ هر مومنی که بر نمازهای واجبش دقت کند و آن ها را در وقت خود بخواند، از غافلین نخواهد بود.»(60)
قرائت قرآن
و فرمود: «هر کس در یک شب ده آیه از قرآن بخواند از غافلین نوشته نشود.» (61)
منظور قطعاً قرائت همراه با تدبر است زیرا: امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: « لَا خَیرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیسَ فِیهَا تَدَبُّر ـ هیچ خیری نیست در قرائت قرآنی که همراه تدبر نباشد.»(62)
پناه بردن به خدا
امام سجاد علیه السلام در دعا های خود فرموده است:
«اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ... وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَی، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَی، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ـ
بار خدایا، به تو پناه می برم از شر و شور آزمندی. .. و از پیروی از هوای نفس و مخالفت با هدایت و فرو رفتن به خواب غفلت»(63)
« نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِین ـ مرا از خواب غافلان، بیدار کن» (64)
پی نوشت ها:
1) ترجمه المیزان ج 18 ص524
2) به مقاله «معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند» در شماره قبل همین نشریه مراجعه کنید
3) تفسیر نور ج 7 ص269
4) غررالحکم ص265
5) همان
6) همان ص57
7) تفسیر نور ج 7 ص270
8) ترجمه المیزان ج 13 ص420
9) تفسیر نمونه ج 7 ص21
10) ترجمه المیزان ج 8 ص439
11) تفسیر نور ج 4 ص230
12) تفسیر نمونه ج 8 ص233
13) ترجمه المیزان ج 10 ص18
14) تفسیر نور ج 5 ص185
15) ترجمه المیزان ج 14 ص66
16) صحیفه سجادیه دعای هفدهم
17) إرشادالقلوب ج1 ص205
18) بحارالأنوار ج69 ص227
19) شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم
20) مستدرک ج12 ص93
21) همان ص22
22) مصباح الشریعه، ت مصطفوی ص12
23) بحارالأنوار ج75 ص114
24) غررالحکم ص160
25) تفسیرنمونه ج 16 ص365
26) همان ص367
27) تفسیر نور ج 6 ص461
28) تحف العقول ص152
29) تفسیر نور ج 4 ص178
30) تفسیرنمونه ج 6 ص367
31) شرح مصباح الشریعه ج1 ص223
32) شرح حدیث جنود عقل وجهل،ص137
33) غررالحکم ص440
34) معراج السعاده ج2 ص680
35) نهج البلاغه خطبه64
36) عده الداعی ص313
37) شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم ص226
38) مصباح الشریعه،ترجمه عبدالرزاق گیلانی ص46
39) جهاداکبر، امام خمینی(ره) ص51
40) جامع الأخبار ص130
41) ترجمه المیزان ج 8 ص501
42) تفسیر نور، ج 4، ص: 263
43) مصباح الشریعه ص22
44) غرر ت محلاتی ج1 ص428
45) صحیفه سجادیه دعای بیستم
46) صحیفه سجادیه دعای چهل ودوم
47) الأمالی للصدوق ص20
48) تفسیرنمونه ج 18 ص318
49) تفسیرنور ج 9 ص522
50) غرر ت انصاری ج1 ص330
51) غرر ت شیخ الاسلامی ج2 ص1158
52) مستدرک الوسائل ج11 ص183
53) مصباح الشریعه ت مصطفوی ص423
54) الکافی ج2 ص54
55) همان
56) همان
57) علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات) ج4 ص52
58) همان
59) مستندات این مطلب در دفتر نشریه موجود است.
60) الکافی ج3 ص270
61) کافی ج2 ص612 (این روایت به طور کامل در شماره قبل نشریه آمده است)
62) وسائل الشیعه ج6 ص173
63) دعای هشتم صحیفه سجادیه
64) دعای چهل وهفتم صحیفه سجادیه