حكايت عارفانه ، خشم امام صادق علیه‏السّلام چرا

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ‏
اسحاق بن عمّار گوید: به محضر امام صادق علیه‏السّلام رفتم، با چهره گرفته و خشم آلود به من نگریست، عرض کردم: چه باعث شده که نسبت به من خشمگین هستی؟
فرمود: «بخاطر آنکه نسبت به مستضعفین پیروان ما، بی توجه و ترش رو هستی، به من خبر رسیده است که تو، در خانه خود، دربانانی قرار داده‏ای که آنان مستمندان شیعه را از آنجا دور می‏کنند».
عرض کردم: آیا از عذاب، ترس نداری؟ آیا نمی‏دانی که هرگاه مؤمنین باهم ملاقات کنند و دست در دست هم بدهند خداوند رحمتش را بر آنها وارد می‏سازد، و 99 قسم از این رحمت، شامل آن کسی است که محبت بیشتر نسبت به مؤمن دیگری دارد؟، و وقتی که دو مؤمن، باهم متفق و متحد شوند، رحمت خدا آنها را فرا می‏گیرد، هرگاه دو نفر مؤمن باهم به صحبت بپردازند، بعضی از فرشتگان مراقب اعمال، به بعضی دیگر می‏گویند کنار برویم شاید این دو مؤمن، سخن سرّی باهم داشته باشند و خداوند آن را پوشانده است.
عرض کردم: آیا خداوند در قرآن (آیه 18 سوره ق) نمی‏فرماید:
ما یلفظ من قول الّا لدیه رقیب عتید: انسان، هیچ سخنی به زبان نیاورد مگر اینکه نگاهبانی آماده در نزد او است (و آن را می‏نویسد).
امام فرمود: ای اسحاق! اگر فرشتگان مراقب، نشوند، خداوند آگاه به پنهانیها، می‏شنود و می‏بیند».







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 27 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0