داستان های بحارالانوار ، در بستر بیماری
یکی از مسلمانان در بستر بیماری افتاده بود. پیغمبر خدا با گروهی از اصحاب خود بر بالین او حاضر شدند. وی در حال بیهوشی بود.
رسول خدا فرمود:
ای فرشته مرگ این شخص را آزاد بگذار تا از او سؤال کنم.
ناگاه مرد به هوش آمد .
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
چه میبینی؟
مرد گفت:
سفیدی بسیار و سیاهی بسیار میبینم.
- کدام یک از آن دو، به تو نزدیکتر هستند؟
- سیاه به من نزدیکتر است.
حضرت فرمود؛ بگو:
الهم اغفر لی الکثیر من معاصیک و اقبل منی الیسیر من طاعتک!
خدایا گناهان بسیارم را ببخش و طاعت اندکم را بپذیر!
مرد این دعا را خواند و بیهوش شد.
پیغمبر دوباره به فرشته فرمود:
ساعتی بر او آسان بگیر! تا از او پرسش کنم.
در این وقت مرد به هوش آمد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
چه میبینی؟
مرد: سیاه بسیار و سفید بسیار میبینم.
- کدام یک از آنها به تو نزدیکتر است؟
- سفید نزدیکتر است.
پیامبر صلی الله علیه و آله به حاضران فرمود:
خداوند این رفیق شما را بخشید.
امام صادق علیهالسلام پس از نقل این داستان میفرماید:
وقتی به بالین فردی که در حال جان دادن است رفتید، این دعا (دعای ذکر شده) را به او بگویید و تلقین کنید.(12)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
