حكايات موضوعي ، دنیا و دنیا دوستی‏ ، عزم جهانگیر

وقتی اسکندر ذو القرنین عزم جهانگیری می‏نمود، آثار تفکر از پیشانی‏اش پیدا و غبار تکدر از ضمیرش هویدا می‏گردید.
ارسطو که وزیر او بود، عرض کرد: سبب گرفتگی خاطر چیست.
اسکندر گفت: هر چه به نظر تامل می‏نگرم، این عمر کوتاه و عرضه محقر دنیا را قابل نمی‏بینم که سوار شوم و به تسخیر آن توجه نمایم و شرم می‏کنم که سر همت به این سراچه فانی فرود آورم.
ارسطو گفت: در این شکی نیست که این کالای ناچیز، در خور همت والا نیست. سزاوار آن است که وسعت ممالک عالم باقی را ضمیمه دنیای فانی گردانید و سلطنت بی زوال آن جهانی را نیز وجهه همت فرمایید(177).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0