دولت به واسطه اتفاق میآید و به واسطه نفاق میرود
دولت به واسطه اتفاق میآید و به واسطه نفاق میرود
در امثال چهار گاو را گفتهاند که در مزرعه با کمال صفا و داد و محبت و اتحاد در چرا بودند و شیری شجاع در کمین، مراقب بود که راهی بگشاید و شکاری بنماید، لکن به مضمون یدالله مع الجماعه: دست خدا همراه جماعت است؛ دستی بر آنها نمییافت. مدتهای مدید این آرزو در دل او ماند، گربه نمک به حرام و خرگوش بهوش خام، سنگ تفرقه میان ایشان انداخت و به سخنهای سرد، گرمی آنها را به برودت مبدل ساخت، کم کم وفاق ایشان به نفاق به شفاق و افتراق منجر شد و ایام به کام دل دشمن گردید.
دانی که شیر شرزه به آنها چکار کرد - یک چهار گاو منافق شکار کرد
نتیجه
نفاق است که خانهها خراب نموده و خانوادهها بر باد داده و خرمنها آتش زده، عقلها کور و چراغها را بی نور کرده...
حکیمی معروف گوید تا آفتاب اتفاق به کشوری نتابد، گیاه تربیت و ترقی در طوایف آن نروید، پس ما باید هوشیار باشیم و به شیطنت شیاطین یعنی سخن چینان و مفتنان گوش ندهیم و رشته محکم اتفاق را به پنجه نفاق وا نتابیم و از اجتماع به جانب افتراق نشتابیم. چه خوب میگوید خواجه:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت - آری به اتفاق، جهان میتوان گرفت
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394
سلامـ .... ... ..
