من آسوده و آرامم

ادامه مطلب
من آسوده و آرامم

بسم الله الرحمن الرحیم
خداجون ممنون میدونستم ستارالعیوبی
میدونسم غفار الذنوبی
خدایا جز تو کسی و چیزی لایق پرستیدن نیست
خدایا به خاطر همه چیز شکرت
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
دلنوشته یک دوست
به امید تو ای خدای پاک و بی همتا
خدای خوب من
امروزم را به تو می سپارم
نا امیدی دیروزم را دور کن
به من کمک کن تا آنچه را سبب درد و رنجم شده است
و آنچه رامحدود و محصورم میکند ، ببخشم.
پروردگارا
به زندگیم برکت ببخش و ذهنم را روشن کن .
روزی را که پیش رو دارم به تو می سپارم.
لطفا به هر کس و هر موقعیتی که با آن روبرو میشوم ، برکت ببخش.
از من انسانی بساز که خودت میخواهی
تا کاری را انجام دهم که تو میخواهی…
خدای مهربانم به درون قلبم نفوذ کن و
همه ی خشم ,ترس ,ودرد درونم را دور کن.
روحم را جانی تازه ببخش و ذهنم را آزاد کن.
الهی آمین
هنگامی که در موقعیتی هستی که می توانی به کسی کمک کنی،


روزی حضرت داوود از یك آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید: مادر چرا گریه می كنی؟
پیرزن گفت: فرزندم در این سن كم از دنیا رفت.
داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!!
داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟
پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند كه بیش از صد سال عمر نمیكنند.
پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست كردن دارند؟
حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت میكنند.
پیرزن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا میپرداختم.
برچرخ فلک مناز که کمر شکن است
بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است.
مغرور مشو که زندگی چند روزاست.
در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است

دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود. روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم! هر روز تا ساعت ۱۱ صبح خواب است اما میگوید: من از هفت بیدار هستم! و …
چند روز اخیر که کتابهای پاول اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:
«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».
بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه «خود» را «فریب» میدهیم. به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و اضطراب و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم.
اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم. اگر روزها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت ۹ افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز ۲ ساعت زودتر بیدار میشوم».
اما کسی که ساعت ۱۱ بیدار میشود و به همه میگوید ساعت ۷ بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند (و ۹ صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:
گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت ۷ بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)
گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت ۵ از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفسش نیز خدشه دار میگردد)
بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم.

پروردگارم ...
شکوفایی روزت را سپاس میگویم که تاریکی شب را پایان می بخشد
و تاریکی شب را نظاره گرم که هیاهوی روز را سرانجام است؛
در این میان این "من" هستم که بالا میروم؛
پایین می آیم ؛
خوشحال و غمگین می شوم؛
تهی و سرشار می شوم و باز....
همان میشوم که بودم،
پروردگارم بندگی ام را بپذیر.
با یه بغل هوای تازه
هر چه بکاریم، همان را درو می کنیم.
پس بیایید بذر محبت، عشق، دوستی، مهـــــــــربانی و صلح را بکاریم
تا محبت، عشق، دوستی، مهـــــــــربانی و صلح را درو کنیم.