أکمَلُ الناسِ عَقلاً أحسَنُهُم خُلقاً؛
عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست.
(اصول کافی، ج 1، ص 23)
ادامه مطلب
أکمَلُ الناسِ عَقلاً أحسَنُهُم خُلقاً؛
عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست.
(اصول کافی، ج 1، ص 23)
لا یَغشُّ العاقِلُ مَن استَنصَحَه؛
خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
(تحف العقول، ص 236)
كانَ النَّبىّ صلى الله عليه وآله قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبياءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا اَمينا، صادِقا، حاذِقا، اَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيا، كميا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَميُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا كاهِنا و لا عَيافا؛
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله پيش از مبعوث شدن، بيست خصلت از خصلتهاى پيامبران را دارا بودند، كه اگر كسى يكى از آنها را داشته باشد، دليل عظمت اوست؛ چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، استوار، سخنور، عاقل، با فضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار، و نرمخو بودند و با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيبگو و پيشگويى همنشين نبودند.
(بحارالانوار، ج 16، ص 175)
كُلُّ شَىْءٍ يَحتاجُ اِلَى الْعَقْلِ وَالْعَقْلُ يَحْتاجُ اِلَى الاَْدَبِ؛
هر چيزى به عقل نياز دارد و عقل به ادب نيازمند است.
(غررالحکم و درر الکلم،ص510)
عَلَى الْعاقِلِ اَنْ يُحْصى عَلى نَفْسِهِ مَساويَها فِى الدّينِ وَ الرَّأىِ وَ الاَْخْلاقِ وَ الاَْدَبِ ، فَيَجْمَعُ ذلِكَ فى صَدْرِهِ اَوْ فى كِتابٍ وَ يَعْمَلُ فى اِزالَتِها ؛
بر عاقل است كه بدىهايش را در دين، انديشه، اخلاق و ادب يادداشت كند و بهخاطرش بسپارد و براى از بين بردن آنها بكوشد.
(بحار الأنوار ، ج 75، ص 6)
اَللّهُمَّ ارْزُقنى عَقْلاً كامِلاً وَ عَزْما ثاقِبا وَ لُبّا راجِحا وَ قَلْبا زَكيّا وَ عِلْما كَثيرا وَ اَدَبا بارِعا وَاجْعَلْ ذلِكَ كُلَّهُ لى وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ؛
خدايا مرا عقلى كامل ، تصميمى نافذ، خردى برتر، دلى پاك، دانشى فراوان و ادبى والا روزى كن و تمام اينها را به سود من قرار ده نه به زيانم،اى مهربانترين مهربانان.
(بحار الانوار،ج84،ص325)
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقى بِالتَّقْوى عَنِ الْعَبْدِ ما عَزُبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ يُجَلّى بِالتَّقْوى عَنْهُ عَماهُ وَ جَهْلَهُ؛
خداوند عزوجل به وسيله تقوا، انسان را از آنچه عقلش به آن نمىرسد، حفظ مىكند و كوردلى و نادانى را از او دور مىنمايد.
(كافى، ج 8، ص 52)
اَصْلُ الْعَقْلِ القُدَرةُ وَ ثَمَرَتُها السُّرورُ؛
ريشه عقل، قدرت است و ميوه آن شادى.
(بحارالأنوار، ج 75، ص7)
اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛
خواب مايه آسايش جسم، سخن مايه آسايش جان و سكوت مايه آسايش عقل است.
(من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 402)
مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ؛
هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده مى گردد.
(غررالحكم، ص634)