اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا؛
عاقلترين مردم كسى است كه به عيبهاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد.
(غررالحكم، ص207)
ادامه مطلب
اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا؛
عاقلترين مردم كسى است كه به عيبهاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد.
(غررالحكم، ص207)
لا يُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَسْتَـكْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ؛
عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مىپسندد، براى ديگران هم بپسندد و هنگام خطاى ديگران، بردبار باشد.
(تحف العقول، ص 318)
دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَُّهُ مِنْ تَاْييدِ العَقْلِ؛
ستون انسانيت، عقل است و از عقل، زيركى، فهم، حفظ و دانش بر مىخيزد. با عقل، انسان به كمال مىرسد. عقل، راهنماى انسان، بينا كننده و كليد كارهاى اوست. هر گاه عقل با نور يارى شود، دانا، حافظ، تيزهوش و فهيم مىشود و بدين وسيله (پاسخ) چگونه، چرا و كجا را مىفهمد و خيرخواه و دغلكار را مىشناسد و هرگاه اين را دانست، مسير حركت 49 و خويش و بيگانه را مىشناسد و در توحيد و طاعت خداوند اخلاص مىورزد و چون چنين كرد، آنچه از دست رفته جبران مىكند و بر آنچه در آينده مىآيد چنان وارد مىشود كه مىداند در كجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از كجا آمده و به كجا مىرود. و اين همه از پرتو تأييد عقل است.
(كافى، ج 1، ص 25)
لا فقرَ اَشدُّ مِنَ الجَهلِ ، لا مالَ اَعودُ مِن العَقلِ؛
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
(تحف العقول، ص6)
اَکثَرُ مَصَارعِ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطَامِعِ؛
قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.
(نهج البلاغه،ص507)
لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.
(نهج البلاغه،ص478)
اَلعَقلُ يَهدى وَيُنجى، وَالجَهلُ يُغوى وَيُردى؛
عقل راهنمايى مى كند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى كند و نابود مى گرداند.
(غررالحکم و دررالحکم،ص124)
لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ؛
عقل جز با پيروى از حق كامل نمى شود.
(أعلام الدین فی صفات المؤمنین،ص298)
مَنِ استَشارَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَمحَضهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّه لُبَّهُ؛
هر كس برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنمائيش نكند، خداوند عقلش را از او بگيرد.
(بحارالأنوار، ج72، ص104)
أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.
(من لايحضره الفقيه، ج4، ص395)