مَن تَعَدَّى الحَقَّ ضاقَ مَذْهَبُهُ؛
كسى كه از راه حق منحرف شود راه بر او تنگ خواهد شد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص70 ،ح1007
ادامه مطلب
مَن تَعَدَّى الحَقَّ ضاقَ مَذْهَبُهُ؛
كسى كه از راه حق منحرف شود راه بر او تنگ خواهد شد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص70 ،ح1007
نَحْنُ اَقَمْنا عَمودَ الْحَقِّ و هَزَمْنا جُيوشَ الْباطِلِ؛
ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص120
اِنَّ الْقَلْبَ لَيَـتَجَلْجَلُ فِى الْجَوْفِ يَطْلُبُ الحَقَّ فَاِذا اَصابَهُ اطْمَاَنَّ وَ قَرَّ؛
به راستى كه دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مى گردد و چون به آن رسيد، آرام و قرار مى گيرد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 421
إنّا أهلُ بَيتٍ إذا عَلِمنَا الحَقَّ تَمَسَّكَنا بِهِ
ما خاندانى هستيم كه هرگاه حق را شناختيم ، بدان چنگ در مىزنيم .
بحار الانوار(ط-بیروت)ج44،ص60
كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛
سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 396
اِتَّقوا خِداعَ الاْآمالِ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ يَوْمٍ لَمْ يُدْرِكْهُ وَ بانى بِناءٍ لَمْ يَسْكُنْهُ وَ جامِعِ مالٍ لَمْ يأكُلْهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ باطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ اَصابَهُ حَراما وَ احْتَمَلَ بِهِ اَثاما؛
از خدعه و حيله آرزوها بپرهيزيد. چه بسيار آرزومندِ روزى كه به آن روز نمى رسد و چه بسيار سازنده اى كه در ساخته اش ساكن نمى شود و چه بسيار جمع كننده مالى كه از آن استفاده نمى كند و شايد آن مال را از باطل به دست آورده و يا از حق كسى جلوگيرى كرده، تا به آن مال رسيده است و بايد بار همه آن گناهان را به دوش كشد.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج2 ، ص265
اَيُّهَا النّاسُ لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهينِ الْباطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوىَ عَلَيْكُمْ... ؛
اى مردم! اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسانى كه همپايه شما نيستند، در شما طمع نمى كردند و هيچ قدرتى بر شما مسلط نمى شد.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص241
مَنْ رَكِبَ الْباطِلَ اهلکهُ مَرْكَبُهُ.
كسى كه بر باطل سوار شود، مَركبش او را هلاک خواهد كرد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص71 ، ح1032
لا يُكْمِلُ الْمُؤمِنُ ايمانَهُ حَتّى يَحتَوىَ عَلى مِائَةٍ وَ ثَلاثِ خِصالٍ:... لا يَقْبَلُ الْباطِلَ مِن صَديقِهِ وَ لا يَرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ...؛
ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى پذيرد و در مقابله با دشمن، حق را پايمال نمى كند.
مستدرک الوسائل، ج 11،ص180
اِنَّ لِلْحقِّ دَوْلَةً وَ لِلْباطِلِ دَوْلَةً وَ كُلُّ واحِدٍ مِنْهُما فى دَوْلَةِ صاحِبِهِ ذَليلٌ؛
براستى كه حق را دولتى است و باطل را دولتى، و هر يك از اين دو، در دولت ديگرى ذليل است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 447