لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ؛
با خشم، تربيت {ممكن} نيست .
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 303 ، ح 6912
ادامه مطلب
لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ؛
با خشم، تربيت {ممكن} نيست .
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 303 ، ح 6912
مَرَّ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِقَومٍ يَرفَعونَ حَجَرا فَقالَ : ما هذا ؟ قالوا : نَعرِفُ بِذاكَ اَشَدَّنا وَ اَقوانا . فَقالَ صلى الله عليه و آله : اَلا اُخبِرُ كُم بِاَشَدِّكُم وَ اَقواكُم؟ قالوا: بَلى، يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَشَدُّكُم وَ اَقواكُمُ الَّذى اِذا رَضىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى اِثمٍ وَ لا باطِلٍ وَ اِذا سَخِط لَم يُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ وَ اِذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ مالَيسَ لَه بِحَقٍّ ؛
پيامبر صلى الله عليه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند . فرمودند : اين چه كارى است؟ گفتند : با اين كار ، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم . فرمودند : آيا به شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا ! فرمودند : محكم ترين و قوى ترين شما ، كسى است كه هر گاه خشنود شود ، خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند ، و هر گاه خشمگين شود ، خشمش او را از سخن حق ، بيرون نبرد ، و هر گاه به قدرت رسيد ، آنچه برايش حق نيست، دست نزند.
معانى الأخبار ص 366
شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشميگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 236، ح 24
الْمُؤْمِنُ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَ إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ الَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ أَكْثَرَ مِمَّا لَهُ.
مؤمن چون خشمگين شود، خشمش او را از حق بيرون نبرد و چون خشنود شود، خشنوديش او را به باطل نكشاند و چون قدرت يابد بيش از حقّ خود نگيرد.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 209، ح 85
اَلغَضَبُ عَلى مَن تَملِكُ لُؤمٌ؛
بر زيردستان خشمگين شدن نشانه پَستى است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 370
اَلا وَ اِنَّ الغَضَبَ جَمرَةٌ فى قَلبِ ابنِ آدَمَ، اَما رَأيتُم اِلى حَمرَةِ عَينَيهِ وَ انتِفاخِ اَو داجِهِ؟! فَمَن اَحَسَّ بِشَى ءٍ مِن ذلِكَ فَليَلصَق بِالارضِ؛
بدانيد كه خشم پاره آتشى در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگ هاى گردنش را [هنگام خشم] نديده اند. هر كس چنين احساسى پيدا كرد، روى زمين بنشيند.
مفردات الفاظ قرآن ص 608
مَنْ غَضِبَ عَلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ يَقُلْ فِيكَ سُوءً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلًا.
هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب كن.
معدن الجواهر ص 34
اَلصَّرعَةُ كُلُّ الصَّرعَةِ الَّذى يَغضبُ فَيَشتَدُّ غَضَبُهُ وَ يَحمَرُّ وَجهُهُ وَ يَقشَعِرُّ شَعرُهُ فَيَصرَعُ غَضَبَهُ؛
كمال دليرى آن است كه كسى خشمگين شود و خشمش شدّت گيرد و چهره اش سرخ شود و موهايش بلرزد، امّا بر خشم خود چيره گردد.
نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1872
بِئْسَ الْقَرِينُ الْغَضَبُ يُبْدِي الْمَعَايِبَ وَ يُدْنِي الشَّرَّ وَ يُبَاعِدُ الْخَيْر
خشم هم نشين بسيار بدى است: عيب ها را آشكار، بدى ها را نزديك و خوبى ها را دور مى كند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 302 ، ح 6893
اَقدَرُ النّاسِ عَلَى الصَّوابِ مَن لَم يَغضَب؛
تواناترين مردم در تشخيص درست كسى است كه خشمگين نشود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 246 ، ح 5062