بار الها ...

بار الها ...

تنها کوچه ای که بن بست نیست کوچه یاد توست...

مهربان خدای من...

از تو خالصانه میخواهم

که هیچ انسانی در کوچه پس کوچه های زندگی

اسیر و گرفتار هیچ بن بستی نگردد ....


که تو بهترین راهنمایی...

" آمین یا رب العالمین"



ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:10 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

.....

اغلب فکر می کنیم 
از بس گرفتاریم به خدا نمیرسیم
غافل از اینکه
 از بس به خدا نمیرسیم ،گرفتاریم
 
 

ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:10 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

یا اباصالح

بـــرایـــت . .
دلـــــــم را
آمـــــاده کـــرده ام . .

بـــــه کــدامــــین
نـــــشانــــی . . .
ارســـالـــــش کنــــــم . . .؟!

یَـــابــــنَ الحَسَـــــن "آقـــــا" بـــــــیا . . .
جهـــان چشــم انتظـــار اســـت.

┘◄ بــرســـد بــه دســـت یوســـف زهـــرا.


ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:09 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

سخاوت



حاتم را پرسیدند که :« هرگز از خود کریمتر دیدی؟»
گفت : بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرود آمدم و وی ده گوسفند داشت. فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت وپیش من آورد. مرا قطعه ای از آن خوش آمد ، بخوردم .گفتم : « والله این بسی خوش بود.»غلام بیرون رفت ویک یک گوسفند را می کشت وآن موضع را (آن قسمت ) را می پخت

و پیش من می آورد. و من ازاین موضوع آگاهی نداشتم.
چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است.
پرسیدم که این چیست؟گفتند : وی (غلام) همه گوسفندان خود را بکشت (سربرید) .
وی را ملامت کردم که : چرا چنین کردی؟گفت : سبحان الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟
پس حاتم را پرسیدندکه :« تو در مقابله آن چه دادی؟»گفت : « سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.»گفتند : « پس تو کریمتر از او باشی! »
گفت : « هیهات ! وی هرچه داشت داده است و من آز آن چه داشتم و از بسیاری ؛ اندکی بیش ندادم.»


ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:09 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

...

اگر بدی ها را زیر پا له کنیم از آنها برای خود نردبان ساخته ایم.
جوری دعا کن که انگار همه چیز وابسته به خداست و جوری کار کن که انگار همه چیز وابسته به توست.
 
آگوستین قدیس
 

ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:08 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ.

ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺷﻬﺮ ﺁﺗﻦﻣﯽﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪﻫﺎ ﺧﻮﺷﺎﻣﺪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .
ﺭﻭﺯﯼ ﻏﺮﯾﺒﻪﺍﯼ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
“ ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﮐﻦ ﺷﻮﻡ . ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺮﺩﻣﯽ
ﺩﺍﺭﺩ؟ ”
ﺳﻘﺮﺍﻁ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
“ ﺩﺭ ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﺖ ﭼﻪ ﺟﻮﺭ ﺁﺩﻡﻫﺎﯾﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ”.
ﻣﺮﺩ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﮔﻔﺖ :
“ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ . ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺣﻘﻪ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ”.
ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ :
“ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪﺍﻧﺪ . ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮﯾﻢ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﺍﺩﻡ ”.
ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻌﺪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺳﻘﺮﺍﻁ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
“ ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﻪ ﺟﻮﺭ ﺁﺩﻡﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ”
ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
“ ﻓﻮﻕﺍﻟﻌﺎﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﻫﻢ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﻭ ﭘﺮﮐﺎﺭﻧﺪ .
ﭼﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﺮﮎ ﻭﻃﻦ ﮐﺮﺩﻡ ”.
ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :

“ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ . ﭼﺮﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮ ﻧﻤﯽﺷﻮﯼ؟

ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺼﻮﺭﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟ ”!



ﻧﮑﺘﻪ:

ﻣﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻭﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﻭﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ ﻭﺩﺭﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﻧﯿﮑﻮﯾﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺪ
ﻭﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺞ ﺍﻧﺪﯾﺶ ﻭﻣﻨﻔﯽ ﺑﺎﻑ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﺟﺰ ﺯﺷﺘﯽ ﻭﻧﻘﺼﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻂ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻧﺶ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ.


ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:08 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

خودتان را باور کنید .

شما می توانید به هر کسی که می خواهید تبدیل شوید

شما می توانید به همه ی آرزوهای خود با شایستگی برسید

هیچ چیز دور از دسترس شما نیست

هیچ چیز نمی تواند مانع شما باشد

فقط این نکته ی مهم را بدانید

خودتان را باور کنید .



ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:08 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

وظیفه ما

وظیفه ما نیست که خطاهای دیگران را جست و جو کنیم......

و به قضاوت درباره دیگران بیندیشیم ...

ما باید تمام نیروی خویش را ؛

برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم

و تا وقتی که حتی یک خطا در خود میبینیم ،

حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم ...

 

گاندی

 


ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:07 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

انرژی مثبت

قدر این لحظات را بدان و از آنها نهایت استفاده را ببر.
بدان و آگاه باش که وقتی احساس مثبتی داری با قدرت مشغول
 جذب چیزهای ارزشمند دیگری هستی!
 
مارسی شیموف
 
(یادمون باشه که با یاد خدا و شکر نعمتهاش میتونیم سرشار از انرژی مثبت بشیم)
 

ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه 22 مهر 1394  | 9:07 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0

تعداد کل صفحات : 5 :: 1 2 3 4 5