داراي دو قسمت آب سرد و گرم بوده ودرکف آن دو ديگ مسين بزرگ نصب گرديده که گرماي آن از طريق تون يا " گلخن " که در زير خزينه قرار گرفته و به وسيله بوته هاي بياباني تامين مي شده , همچنين کانالهايي در زير کف گرمخانه قرار دارد که به تون حمام ارتباط دارند .آب حمام از طريق قنات " شهرآباد" تامين و تا سال 1316 داير بوده است و روش کانال کشي و آبرساني فواره ها بسيار دقيق و براصول هندسي حساب شده بسيار جالب توجه مي باشد. در سال 1355 , حمام گنجعليخان تبديل به موزه شد .اين حمام در حقيقت به صورت نمايشگاهي از اشياء و لوازم حمامهاي سنتي در آمده است و وسايلي چون : انواع زيراندازها , بقچه ها , قطيفه ها , لباسهاي اصيل , قليان , چپق , وسايل حجامت , جاي ليف و صابون , طشت , طاس . . . در آن در معرض ديدعموم قرار دارد.
اولين بخش از مجموعه وکيل , حمام وکيل است. اين بنا در سال 1280 هجري قمري به شکل بسيار جالب و باشکوه و با اسلوب مهندسي - معماري عصر قاجاريه بنا شده و يکي از حمام هاي تاريخي کرمان است. به تقليد از حمام گنجعليخان از کف تا ديوار آن کاشيکاري و سراميک کاري شده است و به دو بخش رختکن و گرمخانه تقسيم مي شود. درسالهاي اخير اين حمام به چايخانه سنتي تبديل شده است . درسال 1369 سردراين حمام به سبک معماري سنتي بازسازي و مستقيما" با بازار ارتباط برقرار کرده است .
براي ديدار از گنجينة به يادماندني مردم شناسي گنجعليخان بايد از سردر زيباي آن شروع کرد ، جايي که آجرهاي ساده و نيلي ، حاشيه اي از سنگ مرمر ، نقاشيهاي زيباي سردر ، مقرنس بندي زيبا ، نماي بيروني سردر حمام را در جلوه اي زيبا و باشکوه به نمايش مي گذارد و هر رهگذري را به درون ، فرا مي خواند. بر سردر حمام ، که بخشي از نقاشيهاي عهد صفوي آن به تازگي مرمت شده ، کتيبة شعري به خط نستعليق بر سنگ مرمر حک شده که مصرع آخر آن ، سال اتمام بنا را با تبديل به حروف ابجد نشان مي دهد:
«کسي نداده نشان در جهان چنين حمام » (سال 1020 ه.ق.)با عبور از زير اين سردر زيبا و راهرويي غيرمستقيم ، که مانع از اشراف به درون حمام و حفظ گرمان آن مي باشد ، و عبور از يک هشتي کوچک و درگاهي منقوش با حجاري پرندگان دريايي به فضايي بزرگ و دلپذير مي رسيم که نامش «رختکن» و نام ديگرش «سربينه» است که از فضاهاي اصلي بناست. جايي که تمام توان سازندة آن متوجه فضاسازي عالي و باشکوه شده ، با بکارگيري نظمي کامل و ترکيبي مناسب از سطوح کاشيکاري پرنقش و نگار و رنگارنگ ، سنگهاي مرمر ، سقف هاي کاربندي شده ، استفاده از صداي آب حاصل از فوران فواره ها و نورپردازي خاص ، فضايي دلنشين ، روح بخش و مسحورکننده ، آفريده است. رختکن ، متشکل از يک فضاي مياني وسيع با سقفي بلند و پرکار و غرفه هاي کوچکتر در گرداگرد آن است ، غرفه ها نيز حوضچه اي با فواره در مرکز خود جاي داده اند. اين غرفه ها از انتها به هم مرتبط هستند لذا رختکن ، باوجوداينکه فضايي يکپارچه جلوه مي کند داراي گوشه هايي خلوت و تودرتو است که فضايي مناسب براي استراحت ، عبادت و گفتگو را عرضه مي دارد. رختکن حمام با انواع زيراندازهاي زيبا ، سارق هاي زردوزي شدة سنتي ، بقچه هاي کرباسي ، قطيفه ها و تن خشک کن هاي فراوان ، تزئين شده است.آري اين حمام قديمي ، مشترياني دارد ساکت وصبور و بي حرف ، انگار که روح دارند و زنده اند ، مشترياني با لباسهاي قديمي ، يکي دراز کشيده ، يکي نشسته ، ديگري لباس از تن بيرون مي آورد و آن ديگري ، آنقدر پاک و پاکيزه به نظر مي آيد که انگار از حمام و شستشويي گرم بيرون آمده است. آنها «مجسمه هايي» هستند که با «موم» و به دست پرتوان هنرمندان ساخته شده اند. با گذر از راهروي طولاني و زاويه دار با سکوهايي در دو طرف هشتي مياني که ظروفي نظير طشت ، تاس و وسايلي مانند لُنگ ، سدر ، حنا ، سيني هاي قديمي ، شانه هاي سنتي ، آينه هاي زيبا ، سنگ پاهاي قديمي و وسايل تن شويي ديگر ، در آن خودنمايي مي کند ، به فضايي بسيار جالب به نام «گرمخانه» مي رسيم که چشم بيننده را مجذوب خود مي سازد ، سمت راست ، کيسه کشان و دلاکان ، مشغول دلاکي هستند و آن سوي ديگر ، حوضي هشت ضلعي با ستونهاي سنگي يکپارچه که دو به دو قرينه اند ، با طاقي زيبا و خيمه مانند و مجسمه هايي ديدني جذابيت ويژه اي را به بيننده ، عرضه مي نمايد. «خزينة حمام» و بخش مخصوص استحمام حکام و بزرگان و سنگ ساعت زمان در اين بخش نيز از ديدنيهاي آن مي باشد.در اين حمام ، همه فضاها به بلوري تراش خورده مي مانند و همچون جواهري نفيس ، جلوه مي کنند. اين خلوص و کمال نه تنها در شکل قاعدة فضاها بلکه در حجم کلي آنها و نيز در طرح سقفها ، که از هندسه اي ناب پيروي مي کند ، نمودار مي گردد. سقفها اغلب کاربنديهاي متنوع و جالبي دارند که اين خود نظم دروني مجموعه را دوچندان مي نمايد و نشاني از «درونگرا بودن معماري سنتي ايران» مي باشد.
نور فضاهاي حمام ، به طريقي استادانه از سقف تامين شده ، به نحويکه نورگيرها معمولاً در مرکز ويا دورادور سقفهاي پرکار جواهرگونه ، جاي گرفته اند و کاملاً با هندسه سقف ، هماهنگي پيدا کرده ، جواهر سقف را نوراني تر نشان مي دهد و سايه - روشن زيبايي بر روي آن ايجاد مي کند. حوض آب زير اين نورگيرها نيز بر جلوة نورپردازي آن مي افزايد. در نورگيرهاي سقف ، براي ممانعت از اشراف و ديد و تنظيم حرارت گرمخانه ، از «گل جام» يا «معلقي» استفاده شده است تا نور خورشيد را به داخل فضاها هدايت کند. بازي نور در داخل فضاها و بازتاب نور برگشته از سطح حوضها و تابيده بر سقفها ، فضاها را ، در هر لحظه با لحظه ديگر ، از هم متمايز مي سازد. گرماي اين حمام به وسيلة «گلخن يا تون» تامين مي شده است. از تون ، کانالهاي «گربه رو»ي انشعابي به زير گرمخانه حمام کشيده شده ، هواي داغ را از خود عبور داده ، کف آن را گرم مي کرده است و هواي آلوده و زايد از طريق روزنه ها به بيرون هدايت مي شد.کاشيهاي معرق ، هفت رنگ و کاشيهاي خشتي ، با تصوير انساني از زيباييهاي ويژة اين حمام مي باشد. از ديگر نکات فني و هنري اين حمام مي توان از چگونگي شبکة آبرساني به خزينه ، گرمخانه ، سربينه ، حوضها ، حوضچه ها و فواره هاي متعدد آنها ، نحوة گرم کردن هواي داخل حمام ، چگونگي آب بندي مخازن آب و گرم کردن آب ، ارتفاع کم و باريک و طولاني بودن راهروها ، هشتي هاي مياني و سردرها ، تناسبات فضايي وروديها و خروجيها ، ارتفاع زياد رختکن ، گود بودن حمام ، بهره گيري از آب قنات ، نگهداشتن حرارت ، ضدزلزله بودن و کاهش ارتعاشات لرزشي در اثر قرارگيري در درون زمين ، که بدون آنها کارکرد حمام ممکن نمي شد ، نام برد.
شهداد با نام کهن "خبيص" به فاصله حدود يکصد کيلومتري شرق کرمان در حاشيه غربي دشت لوت قرار دارد. تا سال 1346 تصور وجود تمدنهايي کهن در کناره هاي اين دشت غيرمسکون نمي رفت ولي در اين سال بررسي هاي گروه جغرافيايي دانشگاه تهران , در شرق شهداد با مشاهده سفالينه هاي سطحي از وجود تمدنهايي در همسايگي دشت لوت خبر داد. نظر به اهميت موضوع هيئتي از طرف اداره کل باستان شناسي به محل اعزام و به بررسي محل پرداخت که مطالعات گروه منجر به کشف تمدنهايي قبل از تاريخ (اواخر هزاره چهارم و اوائل هزاره سوم قبل از ميلاد) گرديد. کاوشهاي علمي باستان شناختي در حاشيه غربي دشت لوت از سال 1348 وتا سال 1356 ادامه يافت که حاصل هشت فصل کاوش در اين منطقه منجر به کشف گورستانهايي مربوط به هزاره دوم و سوم قبل از ميلاد و کوره هاي ذوب مس گرديد.
اشياء و آثار بدست آمده در گورستانهاي پيش از تاريخ شهداد شامل ظروف بي شمار و متنوع سفالين (يکي از فنون متداول مردم ساکن اين ناحيه در دنياي باستان , هنر سفالگري بوده است) , ظروف مفرغي که مردمان هنرمند و صنعتگر با وارد کردن سنگ مس و استحصال آن در کوره هاي ذوب مس به ساخت ظروف متعددي مي پرداخته اند که از لحاظ کيفيت و کميت بسيار ارزنده و درخورتأمل است. از جمله اشياء فلزي منحصر به فرد يافت شده در يکي از گورهاي باستاني شهداد درفش فلزي با نقوش مختلف انساني (نقش الهه) حيواني و گياهي است. ظروف و اشياء مختلفي که از سنگ مرمر و سنگ صابوني است از حيث تنوع و فرم نيز اهميت فراواني دارد. بعد از پيروزي انقلاب و با يک وقفه هفده ساله , کاوشهاي دشت لوت شهداد مجدداً آغاز شد. حاصل چهار فصل کاوش بعد از انقلاب , کشف مجموعه اي از واحدهاي معماري مسکوني و کارگاهي است که بدينوسيله نمات مبهم بسيلري را درخصوص معماري و مسکن مردمان دنياي باستان شهداد روشن مي سازد. واحدهاي معماري بدست آمده که در ظاهر هم ناپيوسته و جداي از يکديگرند در واقع بهم وابسته و مرتبط هستند.
نظر به شواهد و آثار بدست آمده اي چون زمين هاي خيش خورده , کرت بندي شده و ... مي توان يکي از اين واحدها را بنام محله کشاورزان و محله ديگري را به لحاظ کشف تعداد زيادي مهره هاي ساخته شده سالم , نيم کاره و شکسته شدهِ در حين انجام کار , محله جواهرسازان نام دارد.حاصل چندين فصل کاوش و مطالعه گروه باستان شناسي دشت لوت گوياي آن است که مردماني در هزاره هاي سوم و چهارم قبل از ميلاد بافرهنگ غني , صنعتگر و هنرمند در اين منطقه مي زيسته اند که علاوه بر زراعت , کشاورزي و ساخت بسياري از ظروف و اشياء که مواد اوليه آنها در محل موجود بوده با وارد کردن ديگر مواد اوليه از مناطق دوردست , ابزار و اشياء مختلفي از سنگ و فلز ساخته و آن را به مناطقي چون ترکستان در شمال , دره رود سند در شرق , سواحل جنوبي خليج فارس در جنوب و بين النهرين در غرب صادر مي نموده و درعوض مواد موردلزوم و مايحتاج خويش را وارد مي کرده اند
عناصر و شواهد موجود در بناي آسياب چون شيوة پوشش طاق ورودي بنا را به دورة بعد از صفويه نسبت مي دهد. آسياب آبي شهداد داراي دو تنوره در جبهة شمال غربي است و آب از کانالهايي که با سنگ و ملات خاک آهک ساخته شده وارد تنورة آسياب مي شده است.سردر بنا آجري با طاق جناقي است و طرفين ورودي دو سکو بنا گرديده است. ورودي بنا به دالان طويلي منتهي مي شود. طرفين دالان 3 فضا قرار گرفته که انبار غله و اتاق آسيابان بوده است. تزئينات بکار رفته در بنا شامل کاربندي هاي آجري است که زير گنبد هشتي آسياب اجرا شده , نوارهاي هندسي خشتي بکار رفته در برج نگهباني آسياب نيز از جمله تزئينات موجود در بناست.
خانه اسلاميت متعلق به حاج آقا اسلاميت است که توسط پدر ابراهيم خان ظهيرالدوله ساخته شده و متعلق به اواخر دورة قاجار مي باشد. طرح اوليه اين خانه نيز مانند ديگر خانه هاي قديمي داراي حياط مرکزي مي باشد که فضاهاي زندگي و انبارها و آشپزخانه در اطراف آن و در لايه هاي مختلف قرار دارند. با تعريض خيابان دو جبهه جنوب و قسمتي از حياط مرکزي تخريب نگرديده است ولي باقيمانده ساختمان درحال حاضر قابل سکونت بوده و مورداستفاده قرار مي گيرد. باقيمانده ساختمان که شامل دو جبهه شمالي و شرقي مي باشد ، ازنظر تزئينات داراي ارزش مي باشد. خانه به صورت يک طبقه و داراي کرسي مي باشد. مهمترين بخش بنا جبهه شمالي ساختمان است که از اتاقهاي دودري و سه دري و تالار مرکزي تشکيل شده است. خانه اسلاميت در جوار خيابان شهداي فتح آبادان (آلاشت) و از شرق و غرب به دو کوچه پنج متري منتهي مي شود. درحال حاضر مالکيت ملک فوق خصوصي بوده و از آن به عنوان منزل مسکوني مورداستفاده قرار مي گيرد. تعميرات ساختمان توسط مالک بنا صورت گرفته است.
شهر رفسنجان به دلیل مجاورت با مناطق گرم کویری، میزبان بسیاری از بناهای خشتی استان کرمان است. بناهایی که برخی با توجه به امتیازهایی که دارند از شرایط ویژه ای برخوردارند. یکی از این عظمت های خشتی خانه حاج آقا است که با 7000 مترمربع زیر بنا بزرگترین خانه خشتی در سطح جهان محسوب می گردد.
همچنین استان کرمان با بیش از 180 هزار کیلومتر مربع وسعت (بدون احتساب مرزهای آبی ایران در سیستان و بلوچستان) پهناورترین استان کشور است که اگر چه بخش قابل توجهی از آن را وحشتناک ترین مناطق کویری جهان فرا گرفته اند اما به دلیل غنی بودن خاک آن یکی از مهمترین و بر جسته ترین استانهای کشور در بحث کشاورزی و معدن نیز به حساب می آید. همچنین وجود انواع آب و هوا و تنوع اقلیمی خاص این استان باعث شده علاوه بر منابع ارزشمند طبیعی و محیط زیست با ارزش، در موارد زیادی، ما تجربه دار موجودیت سه فصل در کمتر از 12 ساعت باشم و در مناطق زیادی شاهد تلاقی درختان مناطق سردسیری و گرمسیری در یک نقطه بوده و اختلاف دمای خنک ترین و گرمترین روزهایمان در همین فصل تابستان به بیش از 40 درجه برسد.
پارک ملی خبر و چندین منطقه حفاظت شده از جمله مهروئیه کهنوج که باقی مانده جنگلهای کهور جنوب شرق ایران محسوب می گردند، پناهگاه خرس سیاه آسیایی و زاغ بور همچنین وجود گونه های گیاهی و جانوری منحصر به فردی مثل مرغ جیرفتی از دیگر نشانه های غنی بودن استان کرمان به حساب می آیند. موارد مذکور در این یادداشت بخشی از پتانسیلهای بی شمار استان کرمان است که در بخشهای مختلف تاریخی، فرهنگی و طبیعی ایران زمین از جایگاه ویژه ای برخوردارند و صد افسوس همانگونه که قدر ایران عزیز را نمی دانیم قدر کرمان را هم ....
بخش قابل توجهی از استان کرمان را ارتفاعات فرا گرفته اند. درست مثل ایران. ارتفاعاتی که چشم اندازها و تصاویر بی مانند طبیعت را به وفور در آنها شاهدیم. یکی از این چشم اندازهای ارزشمند وجود آبشارها در گوشه و کنار استان کرمان است.
اگر چه اکثر آبشارهای ایران در زاگرس مرکزی و البرز می باشند اما ارتفاعات این بخش از ایران نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارند و برای طبیعت گردان و ماجراجویان سرزمین بکر و بی مانند محسوب می گردند.در رشته کوه 240 کیلومتری جبال بارز که در مسیر جنوب استان قرار دارد. دو آبشار رودفرق (وروار) در شهرستان عنبرآباد و سرنکوه در شهرستان جیرفت ارتفاع 120 و 176 متری را از ریزش آب به نمایش می گذارند، آبشارهایی که از آبشار شوی استان لرستان که بلندترین آبشار ایران محسوب می گردد دهها متر بلندترند.
کویر لوت به عنوان بخش قابل توجهی از استان کرمان، میزبان شگفت انگیزترین عارضه های طبیعی و منحصر به فردی است که با توجه به ساختار و فضای بیرونی که از خود به نمایش می گذارند تحسین و تامل هر بیننده ای را بر می انگیزد. شهر ارواح، بزرگترین شهر کلوتی جهان، سرزمین عجایب و ... نامهایی است که بسیاری از گردشگران، عابران و خصوصاً شرق شناسانی چون سون هدین سرپرسی سایکس پس از رسیدن به کلوت ها بر لب آوردند. منطقه ای به وسعت 80×140 کیلومتر که در وسط لوت به شکلی مواج تشکیل شده است. منطقه ای که در 150 کیلومتری شرق شهر کرمان و در 30 کیلومتری شهداد قرار گرفته است.