وصيت نامه شهيد محمد جهان آرا یک شنبه 19 مهر 1388 نوشته شده توسط :نیکبخت وصيت نامه جهان آرا ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين بار پروردگارا، اى رب العالمين يا غايث المستغيثين و يا حبيب قلوب الطالبين؛ تورا شكر كه شربت شهادت اين يگانه راه رسيدن انسان به خودت را به من بنده فقير و حقير و گناهكار خود ارزانى داشتى. تورا شكر كه اين تنها نعمت خدا پسنده خودت را بر اين انسان ذليل عطا فرمودى و من تنها راه سعادت خويش را شهادت در راهت يافتم و چه زيباست كه من با زمان كوچكترين وسيله خود اعلاترين و ارزشمندترين ارزشها را گرفتم، و اين نيست مگر لطف و عنايت پروردگار نسبت به بندهاش. خداوند مرا از اين همه لطف و عنايت دور مگردان و شهادت را نصيبم كن. من براى كسى وصيتى ندارم ولى يك مشت درد و رنج دارم كه بر اين صفحه كاغذ مىخواهم همچون تيغى و يا تيرى بر قلب سياه دلانى كه اين آزادى را حس نكردهاند بر سر اموال اين دنيا ملت را، امتى را و جهانى را به نيستى و نابودى مىكشانند، فرود آورم. خداوندا تو خود شاهد بودى كه من تعهد اين آزادى را با گذران تمام وقت هستى خويش ارج نهادم و با تمام دردها و رنجهائى كه بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شكيبائى كردم ولى اين را ميدانم كه اين سران تازه به دوران رسيده نعمت آزادى را درك نكردهاند چون دربند نبودهاند يا درگوشههاى درياهاى پاريس و لندن هامبورگ بودهاند و يا در ... و تو اى امام، اى كه به اندازه تمامى قرنها سختي ها و رنج كشيدى از دست اين نابخردان خرد همه هيچ دان! لحظه لحظه اين زندگى بر تو همچون نوح، موسى و عيسى و محمد (ص) گذشت. ولى تو اى امام و اى عصاره تاريخ بدان كه با حركتت، حركت اسلام را در تاريخ جديد شروع كردى و آزادى مستضعفان جهان را تضمين كردى. ولى اى امام كيست كه اين همه رنج ها و دردهاى تورا درك كند و كيست كه در يابد كه لحظهاى كوتاهى از اين حركت به هر عنوان خيانتى به تاريخ انسانيت و كليه انسان هاى حاضر و آينده تاريخ مى باشد. اى امام درد تورا، رنج تورا ميدانم چه كسانى با جان مىخرند. جوان با ايمان، كه هستى و زندگى تازه خويش را در راه به هدف رسيدن حكومت عدل اسلامى فدا مىكند بله اى امام درد تورا جوانان درك مىكنند اينان كه از مال دنيا فقط و فقط رهبرى تورا دارند، و جان خويش را براى هدفت كه اسلام است فدا مىكنند و بدان اى امام تا لحظهاى كه خون در رگ ما جوانان پاك اسلام وجود دارد لحظهاى نمى گذاريم كه خط پيامبر گونه تو كه بخط انبياء و تاريخ وصل است به انحراف كشيده شود. ولى اى امام من به عنوان كسى كه شايد كربلاى حسين را دركربلا ى خرمشهر ديدهام سخنى با تو دارم كه از اعماق جانم و از پرپر شدن خون جوانان خرمشهر برمىخيزد و آن اينست: اى امام از روزيكه جنگ آغاز شد تا لحظهاى كه خرمشهر سقوط كرد من يك ماه به طور مداوم كربلا را مىديدم هر روز كه حمله دشمن بر برادران سخت مي شد و فرياد آنها بىسيم را از كار مىانداخت و هيچ راه نجاتى نبود به اتاق خود مىرفتم گريه را آغاز مي كردم و فرياد مي زدم« اى رب العالمين برما مپسند ذلت و خوارى را». بازديدها [] - نظرات [1]