ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته یک شنبه 19 مهر 1388 نوشته شده توسط :نیکبخت ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته خون يارانت پر ثمر گشته آه و واويــــلا… کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما اي نخل غلتيده به خون اشکي از شادي هم چو من بفشان … روز آزادي خيل ياران را … خيز و ياري کن دشت شادي را … آبـياري کن نخل در آ تش شعله ور گر چه شد بي سر نوبتي ديگر گشته بار آور شهد پيروزي خوشـهء خرما زورق و من … ماهي و دريا ممد نبودي ببيني گريهء باران لاله روياند، از تربت ياران گشته آبادان هرچه ويران شد تربـت ياران گلباران شد ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته خون يارانت پر ثمر گشته آه و واويـــلا… کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما بازديدها [] - نظرات [0]