نهضت حسيني , حماسه اي مقدس جمعه 19 آذر 1389 نوشته شده توسط :نیکبخت نهضت حسيني , حماسه اي مقدس حماسه آن كسي است كه روحش براي خود موج نمي زند . براي نژاد خود موج نمي زند , براي ملت خود موج نمي زند , براي قاره يا مملكت خود موج نمي زند , او اساسا چيزي را كه نمي بيند شخص خود است , او فقط حق و حقيقت را مي بيند و اگر خيلي كوچكش بكنيم بايد بگوئيم بشريت را مي بيند . بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله رب العالمين باري الخلائق اجمعين والصلوه والسلام علي عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه , سيدنا و نبينا و مولانا ابي القاسم محمد صلي الله عليه و آله وسلم و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم : يا قوم ان كان كبر عليكم مقامي و تذكيري بايات الله فعلي الله توكلت فاجمعوا امركم و شركائكم ثم لا يكن امركم عليكم غمه ثم اقتضوا الي ولا تنظرون ( 1 ) گفتيم يك سخن يا منظومه , يا شعر يا نثر حماسي آن است كه در روح انساني جولان و هيجاني در جهت سلحشوري و مقاومت و ايستادگي و دفاع از عقيده ايجاد كند . و يك شخصيت حماسي , آن كسي است كه در روحش اين موج وجود دارد , يك روحيه متموجي از عظمت , غيرت , حميت , شجاعت , حس دفاع از حقوق و حس عدالتخواهي دارد . و باز عرض كرديم كه تاريخچه عاشورا , تاريخچه اي است كه دو صفحه دارد , يك صفحه آن صفحه اي است سياه و تاريك , نمايشي است كه از جنايت بشريت , جنايت بسيار بسيار عظيمي , يك داستان جنايي و يك ظلم بي حد و حساب است . و بنابر اين , داستان جنائي ما قهرماناني دارد كه قهرمانان جنايتند . پسر معاويه , پسر زياد , پسر سعد و يك عده افراد ديگر , قهرمان اين داستان جنايي هستند . اما تمام اين داستان جنايت نيست . يعني داستان ما يك صفحه ندارد , دو صفحه دارد . تنها اين نيست كه يك عده جنايتكار بر يك عده مردم پاك و بيگناه جنايت وارد كردند . بله , داستانهائي هست كه فقط و فقط جنايي است , يك صفحه بيشتر ندارد و آن هم مملو از جنايت است . مثلا داستان پسران مسلم بن عقيل فقط يك داستان جنايي است و بس كه دو تا طفل نابالغ بيگناه پدر كشته غريب در يك شهر , بدست يك آدم جاني مي افتند و او به طمع اينكه به پولي برسد به شكل فجيعي آنها را به قتل مي رساند . وقتي ما اين تاريخچه را مطالعه مي كنيم , از يك طرف جنايت مي بينيم و از طرف ديگر , دو تا طفل معصوم نابالغ غريب كه جنايت بر آنها وارد شده است كه اينها , حرفي هم نداشته اند و نمي توانسته اند حرفي داشته باشند , چرا كه بچه هايي در سنين ده ساله و دوازده ساله يا كمتر بوده اند . اين فقط يك داستان جنايي است و از نظر آن دو طفل , رثاء است , مصيبت است , مظلوميت است . اما داستان كربلا اين طور نيست , يك داستان دو صفحه اي است كه از نظر آن صفحه ديگر بيشتر قابل مطالعه است . از نظر آن صفحه , جنبه مثبت دارد , صورت فعالي دارد , نمايشگاهي است از عظمت و علو بشريت , از رفعت بشريت , نمايشگاه معالي و مكارم انسانيت است , سراسر حماسه است , عظمت و شجاعت و حق خواهي و حق پرستي در آن موج مي زند . از اين نظر , ديگر قهرمان داستان ما پسر معاويه و پسر زياد و پسر سعد و ديگران نيستند . از اين نظر قهرمان داستان , پسران علي هستند , حسين بن علي است , عباس بن علي است , دختر علي زينب است , يك عده از مردان فداكار درجه اولي هستند كه خود حسين كه حاضر نيست يك كلمه مبالغه و گزاف در سخنش باشد , آنها را ستايش مي كند . امام حسين در شب عاشورا اصحاب خودش را ستايش كرد . نگفت يك عده مردم بيگناه و بيچاره فردا كشته مي شويد و به عمر شما خاتمه داده مي شود , بلكه ادامه مطلببازديدها [] - نظرات [0]