از خاطرات خوش شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب تا تذکرات رهبری به طلاب شاعر

عنایت معصومین(ع) به شعر ستودنی و یادکردنی است؛ چراکه این بزرگواران شعرا را بسیار مورد تکریم و عنایت قرار داده اند، شاعرانی همانند دعبل خزاعی، کمیت، سید حمیری و ... و باید گفت در آن روزگار شعر تنها رسانه بود و سخنان و مواضع بزرگان در قالب شعر منتشر می شده است.
از خاطرات خوش شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب تا تذکرات رهبری به طلاب شاعر

به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری حوزه، شعر تنها رسانه در زمان نبی مکرم اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) بوده و سخنان این بزرگان بدین وسیله منتشر می شده است. در عصر حاضر نیز شعر یکی از ابزارهای بیان حقائق اسلامی، دینی، ملی و است.

حجت الاسلام جواد محمدزمانی از روحانیون خوش ذوق شعر و شاعری است که افتخار شعر سرایی در محضر رهبر معظم انقلاب را دارد و علاوه بر آن صاحب تالیفات فاخری چون فرهنگ نامه ۸ جلدی «هنر و ادب آیینی» است.

گپ و گفت صمیمی خبرنگار «حوزه» با این کارشناس عرصه شعر و ادبیات را در ذیل بخوانید.

*لطفا خودتان را معرفی کنید.

جواد محمد زمانی؛ متولد سال ۱۳۵۶ در شهر تهران هستیم. تا سن ۱۸ سالگی در پایتخت بودم و مدت ۲۰ سال است در شهر مقدس قم ساکن هستم. اغلب فعالیت های بنده همانند سایر طلاب علوم دینی است و در طی این سال ها از محضر بزرگانی چون آیات "جوادی آملی" مفسر قرآن کریم، "سید محمد رضا مدرسی یزدی" عضو فقهای شورای نگهبان، "غلامرضا فیاضی" از اساتید علوم عقلی و "علیدوست" از اساتید درس خارج حوزه، بهره بردم.

*انگیزه خود را از ورود به حوزه بیان کنید.

انگیزه ام از ورود به حوزه، تحصیل علوم دینی بود و سعی کردم روحیه تحصیلی را تا به امروز حفظ کنم. اغلب فعالیت هایم با این نگاه بوده و هم اکنون نیز در دروس حوزوی شرکت می کنم.

*از چه زمانی به ادبیات و شعر علاقه مند شدید؟

علاقه مندی بنده به شعر از سن ۱۲ سالگی آغاز و تا به امروز نزدیک به ۲۶ سال است در حوزه ادبیات، فعالیت می کنم و بهترین تفریح من شعر و ادبیات است.

با موضوع داستان و فیلمنامه نویسی آشنایی اجمالی دارم و علاوه بر شعر، در نثر نیز دستی داشته و در دوره های گوناگون، استاد ویرایش، نگارش، روش تحقیق بودم و سعی کردم قلم خود را همانند شعر تقویت کنم.

*از مجموعه های شعر خود برای ما بگویید.

مجموعه ای از اشعار خود به چاپ رسانده ام با نام «دلواپسی های اویس» که تنها مجموعه اشعار بنده بوده و انبوهی از شعرها را نیز هنوز منتشر نکرده ام. اغلب اشعارم آئینی و مذهبی است.

*معجزه دین اسلام در قالب ادبیات عرضه شده است. در این خصوص توضیحاتی بفرمایید.

با مطالعه تاریخ صدر اسلام به این نکات خواهیم رسید که شاعرانی همواره با نبی مکرم اسلام(ص) همراه بودند؛ ایشان را مدح و دشمنان را هجو می کردند و در واقع شعر با اصل اسلام توأم شده بود.

قرآن و نهج البلاغه هم به عنوان بهترین متون دینی، سرشار از قابلیت های هنری، ادبی و زبان فاخر بوده و تشبیه های دل انگیز و عنصرهای استعاره، مجاز و ... در این کتاب ها وجود دارد که آنها را بسیار زیبا و دلنشین و در واقع بیان دین در بهترین فرم، شکل و قالب انجام پذیرفته است.

همچنین عنایت معصومین(ع) نیز به شعر ستودنی و یادکردنی است؛ چراکه این بزرگواران شعرا را بسیار تکریم و مورد عنایت قرار داده اند همانند دعبل خزاعی، کمیت، سید حمیری و ... لذا باید گفت؛ در آن روزگار شعر تنها رسانه بود و سخنان در قالب شعر منتشر می شد؛ مانند بیان مظلومیت آل الله، دفاع از مظلوم، بیان فجایع و ظلم دستگاه عباسی، امید دهی نسبت به آمدن مهدی موعود(عج)، دعوت مردم برای ایستادگی در برابر ظالمین، بیان غربت اهل بیت(ع) و ...

نکته قابل توجه در آن زمان این بود که شعر دعبل خزاعی را طبقه فرودستی همچون دزدان و راهزنان نیز شنیده و حفظ کرده بودند که نشان از انتشار سخنان در قالب شعر در آن زمان می باشد.

*داستانی از صله گرفتن دعبل خزاعی از امام رضا(ع) و رهایی از دست راهزنان

زمانی که امام رضا(ع)، ولایتعهدی مأمون عباسی را قبول کرد و از مدینه به خراسان آمد، دعبل به همراه ابراهیم بن عباس صولی، شاعر دیگر شیعه، عازم زیارت آن حضرت شدند. هر دو شاعر در «مرو» نزد امام رضا(ع) رفتند و قصیده خود را در مرثیه امام حسین(ع) و مناقب آن و سایر بنی هاشم انشا نمودند. اباصلت هروی گوید: دعبل بن علی خزاعی خدمت امام رضا(ع) در مرو رسید و عرض کرد: ای فرزند پیامبر! دربارۀ شما قصیده‌ای سروده‌ام و عهد کرده‌ام قبل از شما آن را بر کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند تا به پایان رسید.

سپس حضرت کیسه ای از زر به غلام خود داد تا به او به عنوان صله دهد. دعبل گفت: «به خدا برای گرفتن پول نیامده ام و در گفتن این قصیده طمعی ندارم!» و کیسه را برگرداند و گفت: از آن حضرت لباسی از لباس های خودشان برایم بگیر تا به آن متبرک و مشرّف شوم. خادم رفت و برگشت و لباسی از خز برای دعبل آورد و کیسه زر را هم برگرداند و گفت حضرت می فرمایند: این پول ها را بگیر که به آن احتیاج پیدا خواهی کرد.

دعبل پس از آن شعرخوانی، از مرو خارج شد و به مكاني به نام «قوهان» رسيد، راهزنان به قافله او حمله كردند و همه اهل قافله را گرفتند، دستان آن‌ها را بستند و اموالشان را مصادره كردند. دعبل پيرامون آن واقعه مي‌گويد: در آن زمان دزدان همه اموال مرا غارت كردند و به جز كهنه قبايي چيزي برايم باقي نگذاشتند؛ اما من هيچ تأسفي براي اسبابم نمي‌خوردم؛ مگر آن جامه‌اي را كه امام رضا(ع) به من عطا كرده بود. در همين حال بودم كه ياد فرمايش آن حضرت(ع) افتادم كه به من گفت: اين پيراهن و طلاها را حفظ كن؛ زيرا روزي به كارت مي‌‎‎آيد. ناگهان يكي از‌ راهزنان وقتی نزديك من شد، اين بيت از شعر خودم را زير لب زمزمه می كرد:

أري فيئهم في غيرهم متقسما و ايديهم من فيئهم سفرات

بنابراین براي پس گرفتن آن پيراهن فكري به خاطرم رسيد؛ از اين رو به آن راهزن گفتم: اي سرباز! اين قصيده‌اي كه مي‌‌خواني از كيست؟ گفت: اين مسأله به تو چه ربطي دارد؟ گفتم: اين پرسش من سببي دارد، كه به زودي تو را از آن مطلع مي‌كنم. گفت: شهرت اين قصيده نسبت به شاعرش بسيار زياد است و كسي نمي‌تواند آن را مخفي كند. شاعر آن دعبل بن علي! است. گفتم: به خدا سوگند! كه من همان دعبل هستم، و اين قصيده را من سروده‌ام.

آن شخص با شنيدن حرف من متعجب شد و ابتدا باور نكرد، تا اين كه به او گفتم: اگر باور نداري، مي‌تواني از اهل قافله بپرسي. از اين رو عده‌اي از اهل قافله را جمع كرد و درباره من از آنان پرسيد، و همه أهل قافله گفتند:‌ او دعبل بن علي است. سپس دعبل از‌ راهزن و راهزنان خواست تا پیراهن اهدایی امام رضا(ع) به او را برگردانند.

*ارزیابی خود را از جایگاه ادبیات فارسی و شعر در ساختار آموزشی حوزه بفرمایید.

شعر درگذشته برای حوزه های علمیه بوده و بسیاری از شعرا از جمله حافظ، مولانا، سعدی، جامی و ... دانش آموخته مدارس علمیه بودند.

همچنین بزرگان حوزه نیز در سخنان خود آورده اند که دروس حوزوی را با بوستان و گلستان سعدی آغاز کرده و نزدیک به ۹ سال ادبیات فارسی و عربی می خواندند؛ اما امروزه برای اشخاص جای تعجب دارد که یک طلبه، شاعر هم باشد.

بنده حدود ۱۰۰ طلبه شاعر می شناسم که خوش ذوق بوده؛ شعرهای خوبی دارند و البته در مسابقات هم دارای رتبه های بالایی هستند که جای مباهات دارد و باید تقویت شوند.

یکی از فرآورده های ذوق ادبی، شعر است که خروجی های دیگری مانند: تحقیق، نوشتار و ... داشته و برای طلاب مؤثر می باشد.

موضوع نثر و نگارش برای حوزویان دارای اهمیت فراوانی است؛ چراکه ابزار کار ما نوشتن است و حوزه باید برای آن فکری کند. در دنیای امروز رقابت بر جذب مخاطب بوده و باید بهترین قلم ها از سوی حوزویان زده شود.

بنابر فرموده مقام معظم رهبری، فقه و اصول ستون فقرات حوزه است و باید به آن پرداخته شود؛ اما در طرف مقابل، امروز جامعه نیازهایی دارد که این دو به تنهایی جوابگو نیست.

فقه و اصول برای یک طلبه، شرطی لازم، اما کافی نیست؛ چراکه مبلغ مباحث دیگری را نیز باید فرا بگیرد.

توقع از حوزه این است برای ادبیات و ایجاد ذوق ادبی در طلاب فعالیت کند؛ چراکه واقعا زشت است که نتواند نامه خوبی به یک اداره بنویسد. حوزه باید برای این قضیه تلاش کند.

*شما با رهبر معظم انقلاب مرتبط هستید از توجه ایشان به ادبیات فارسی بفرمایید.

یکی از بزرگان حوزه که مروج ادبیات هستند، شخص رهبر معظم انقلاب است از طولانی ترین دیدارهای ایشان، دیدار با شعراست که نشان از اهتمام ویژه معظم له می باشد.

دیدار شعرا با حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) مهمترین اتفاق ادبی سال است که حتی اشخاص عادی نیز دوست دارند از طریق رسانه ها این دیدار را مشاهده کنند.

سال گذشته با شعرای آئینی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم که ایشان در آن دیدار فرمودند: «شعر آیینی بهترین شکرانه قریحه شعر است».

*از خاطرات و توصیه های رهبری در دیدارها بگویید.

ایشان در یکی از دیدارها به بنده توصیه داشتند وظیفه اصلی طلاب، تحصیل است و فعالیت های ادبی نباید به درس و بحث لطمه بزند. رهبری تأکید داشتند شعر و ادبیات برای طلاب برنامه اصلی نباشد؛ جنبی باشد؛ منتهی قریحه را تقویت کنید. ما به دنبال طلبه شاعر هستیم؛ نه شاعر طلبه. باید کفه طلبگی بر کفه شعر بچربد؛ نه اینکه نامی از حوزه را یدک بکشد و شبانه روز به شعر بپردازد.

در گذشته عالمان نامداری داشته ایم که شعر می سرودند؛ اما به درس آنان ضربه ای نمی زد؛ همچون فیاض لاهیجی، ملاصدرا شیرازی، حزین لاهیجی، فیض کاشانی و ...

رعایت اصول ادبی از دیگر توصیه های رهبر معظم انقلاب بوده؛ چراکه ایشان معتقدند ما دارای ادبیاتی غنی بوده و نباید از بخش هایی از آن غافل شویم. به عنوان مثال، ایشان اشاره داشتند به موضوع مناجات و اینکه شعر مناجاتی نباید در نقطه ضعف قرار گیرد؛ بلکه باید تقویت شود یا اینکه پرداختن به مباحث سیاسی و مسائل روز در شعر نکته بسیار مهمی بوده و شعرا باید به آن اهتمام داشته باشند؛ در عین حال پرداختن به این مباحث و مسائل نباید شاعر را از مباحث کلان و بیان اعتقادات اسلامی همچون مسئله توحید غافل کند.

خاطرم هست بعد از واقعه غزه و جنگ ۲۲ روزه، شعری سروده بودم که یکی از آقایان مداح آن را خواند. ایشان به بنده تذکر دادند غزه و این پیروزی مسئله بسیار مهمی بود؛ اما نباید از مسائلی همچون توحید و آموزه های اخلاقی اهل بیت(ع) در شعر غفلت کرد.

در عین اینکه پرداختن به مسائل سیاسی بسیار مهم است؛ نباید از شعرهای اخلاقی، پند، بیان معارف، بیان حقائق عاشورا و مباحث توحیدی غفلت کنیم.

*آیا شعرخوانی در محضر رهبر معظم انقلاب سخت است؟

دو بار خدمت ایشان برای شعرخوانی رسیدم و نمی توان گفت کار سختی است؛ اما به هر حال، وقت ایشان شریف بوده و باعث می شود انسان اهتمام خود را به کار بگیرد که حتی یک مصرع زائد و کم معنی در شعر نداشته باشد.

از دیگر سفارشات ایشان، تأکید بر روی موضوع وحدت بود، فرمودند: شعر شما نباید باعث ضربه به موضوع وحدت شود. ایشان فرمودند، ما اوضاع جهان اسلام را می بینیم و در این اوضاع نباید شعر ما؛ حتی شعری که در مرثیه حضرت زهرا(س) سروده می شود، باعث خدشه به مسئله وحدت شود.

شعر در تبلیغ بسیار مؤثر است و گاهی منبر یک ساعته را یک بیت شعر می تواند پر کرده و اثرگذار باشد.

خود رهبری می فرمودند در ابتدای انقلاب نوحه هایی در شهرهای ایران خوانده می شد که به اندازه ۱۰ منبر تأثیر می گذاشت. این هنر شعر است که یک دریا معانی را در یک مصراع بیاورد.

*تاثیر شعر در تبلیغ را چگونه می بینید؟

یکی از وعاظ مشهور بحثی درباره محبت داشتند و گفتند: اگر می خواهیم محبت خدا به ما زیاد باشد، ما هم باید محبت خود را به حضرت حق زیاد کرده؛ حلقه اتصال داشته و رشته مستحکم بندگی خدا را از دست ندهیم. بعد از این بحث، یک بیت شعر از حافظ خواند که بسیار زیبا، به جا و منطبق با موضوع بود.

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

صبا بر آن سر زلف از دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد



بسیاری از اشعار مشهور ادبیات فارسی ما ترجمه نهج البلاغه و آیات قرآن کریم است؛ چراکه شعرا با استفاده از ذوق خود آن را به صورت شعر درآورده اند و ما از این ظرفیت باید برای تبلیغ گفتاری و نوشتاری استفاده کنیم.

ما شعرهایی داریم عرفانی که از ویژگی های آن، رمزآلود بودن برخی از آن است؛ همچون میخانه، شراب، ساقی، می و ... که این واژه ها کشش معانی بلند را دارند؛ اما شاید مردم متوجه آن نشوند؛ ولی در کنار آن، شعرهای اخلاقی و پند را داریم که عموم مردم متوجه شده و ما باید اینگونه اشعار را ترویج دهیم.

متأسفانه امروز این اشعار در مجالس ختم و ترحیم خوانده می شود؛ در حالی که اشکالی ندارد همانند گذشته این شعرها در تمام مجالس برای مردم بیان شود.

ما اشعار زیبایی از شعرای بنام که بسیار زیبا بوده و در موضوع تبلیغ مؤثر است؛ مثل این شعر از نظیری نیشاپوری: دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

یا شعری از صائب تبریزی با موضوع تقویت استکبار ستیزی و ایستادن در برابر ظالم:

اظهار عجز در بر ظالم روا مدار اشک کباب موجب طغیان آتش است

ما انبوهی از این اشعار داریم که می توان از آنها در منابر استفاده کرد.

*طلاب از چه شعرهایی در منابر استفاده کنند؟ چه کتاب هایی را سفارش می کنید؟

دیوان حافظ، مثنوی معنوی، کلیات سعدی و تک بیتی هایی از دیوان صائب تبریزی از جمله کتاب هایی است که طلاب می توانند در منابر استفاده کنند.

حوزه باید کتابی از شعرهای زیبا و خوب عرضه کند تا مبلغین بتوانند از آن استفاده کنند.

*روزانه چه مقدار برای شعر وقت می گذارید؟

بیشترین وقت را در ایام تعطیلی برای شعر می گذارم؛ اما گاهی هنگام خواب نیز این کار را انجام می دهم.

*غیر از داشتن ذوق ادبی، چه چیزهایی برای شعرگویی مهم است؟

مطالعه، آرامش روحی، نداشتن بدهی(باخنده) در شعر بسیار تأثیرگذار است.

*نظرتان درباره شعر طنز چیست؟

طنز به اندازه نمک غذا در شعر خوب است و باید مقدار آن به اندازه باشد تا کیفیت خود را از دست ندهد. ما در میان مبلغین، استاد قرائتی را داریم که گاهی از طنز استفاده می کند؛ اما به اندازه و دقیق است.

*از دیدارهای خود با بزرگان حوزوی برای خوانندگان بگویید.

چندی پیش محضر آیت الله جوادی آملی رفتیم که ایشان مسائل خوبی در ادبیات و شعر مطرح کردند و بسیار آموزنده بود.

ما در میان علما، شعرایی را نیز داریم که کمتر شعرهای خود را چاپ کرده و عرضه می کنند.

*با توجه به سابقه جنابعالی در سرودن شعرهای آئینی و مذهبی، آسیب های مداحی را در چه می دانید؟

ما در مداحی دچار آسیب های زیاد بوده و متأسفانه حوزه علمیه در این موضوع ورود پیدا نکرده است.

نزدیک ترین قشر به روحانی، مداح است و در گذشته، اگر روحانی در مسجد حضور نداشت، نخستین شخص بعد از روحانی، مداح بوده که به امامت نماز می ایستاده؛ چراکه مردم احساس می کردند تناسب بیشتری با روحانی دارد. متأسفانه ما برای این قشر برنامه ریزی نکرده و این ضعفی است که باید جبران شود، مداحان بسیار تأثیرگذارند و احتیاج به جهت دهی، برنامه ریزی و آسیب شناسی دارند.

*به فرض وجود برنامه ریزی از سوی حوزه های علمیه؛ آیا مداحان این مباحث را می پذیرند؟

اکثر مداحان، سخن روحانیون را می پذیرند و باید از افراد خاص گذشت. ما افراد اندکی داریم که دچار زاویه بوده و پذیرش ندارند. قریب به اتفاق مداحان، اگر سخنی منطقی، مستند و با برنامه ریزی بشنوند، می پذیرند یا لااقل بر روی آن فکر و تأمل می کنند.

*امروز نهادهایی همچون سازمان تبلیغات اسلامی، انجمن هایی همچون انجمن مداحان دارند. آیا کافی نیست؟

باید برنامه جامعی برای مداحان کشور ریخته شود. سازمان تبلیغات اسلامی و نهادهای دیگر هنوز قابلیت های لازم را پیدا نکرده و نتوانستند مسئولیت های لازم را به خوبی انجام دهند. بنابراین حوزه باید در این موضوع ورود پیدا کرده و ایده دهد.

باید درسنامه های گوناگون در امور مداحی داشته و پژوهش های کاربردی درباره عزاداری انجام دهیم.

عزاداری موضوع عظیمی است که متأسفانه یک پژوهشگاه برای آن نداریم. مردم دین خود را از روضه ها و پای منبرها دریافت می کنند؛ اما متأسفانه برای مداحی اهل بیت(ع) پژوهش های لازم و کاربردی انجام نداده ایم.

از ضعف های ما، عدم تدوین فهرستی جامع از آسیب های عزاداری و فقدان کارشناس های متخصص در امور هیئات مذهبی و عزاداری حسینی است.

*تألیفی تا به امروز داشته اید؟

بله؛ نزدیک به ۳۰ کتاب در حوزه های معارف دینی و ادبیات آئینی به رشته تحریر در آورده ام که از جمله آنان: «فرهنگ نامه ۸ جلدی به عنوان فرهنگ نامه هنر و ادب آئینی»، «سوختن آفتاب از ابتدا نور»، «اما دل ها بسوزد»، «اتحاد در هیأت های مذهبی» و ... می باشد.

*آیا شعر خط قرمز دارد؟

بله؛ شعر هم خط قرمز و آسیب دارد. بسیاری از شعرا را سراغ داریم که دچار آسیب شده و از برخی خط قرمزها گذشته اند. برخی از طلاب به خاطر نگاه افراطی به شعر، از فضای طلبگی دور شده و از درس و بحث جدا شده اند.

بخشی از خط قرمزها ادبی است، بخشی هم مربوط به محتوا می شود. به عنوان مثال در شعر ادبی مستند بودن، جعلی بودن، دروغ پرهیز از غلو و امثال آن است.

*آیا مردم از روحانی شاعر استقبال می کنند؟ در منابر از شعرهای خود استفاده می کنید؟

برای مردم، روحانی شاعر جذابیت و تازگی داشته و از او استقبال می کنند.

در منبرها از شعرهای خود استفاده نکردم؛ ولی برخی چون از بنده شناخت دارند، گاهی تقاضای خواندن شعر در پایان منبر می کنند که غزلی از خود برای آنان می خوانم.

*به عنوان حسن ختام غزلی از خود برای مخاطبان خبرگزاری حوزه بفرمایید.

هستی ما چو پلک وا می کرد به حضور تو إلتجا می کرد

ما ندیدیم خلقت خود را لب تو شرح ماجرا می کرد

کیمیا بود مهره اشکت که مس قلب را طلا می کرد

اي تبار زلال مهريه ات آب ها را گران بها مي كرد

بانوی زندگانی ساده با تو دنیا چگونه تا می کرد

لطف تو آب می کشید از چاه مهر تو گندم آسیاب می کرد

و لبان تو سایه در سایه باز همسایه را دعا می کرد

و چنین انما یریدالله جلوه تنها در این کسا می کرد

ما در آن باغ گل وطن کردیم عمر خود نذر ۵ تن کردیم


ادامه مطلب
[ دوشنبه 25 خرداد 1394  ] [ 3:22 PM ] [ کاظم ]

اهداف تحریف کنندگان امام(ره) و پیامدهای آن چیست؟/ نگاهی به ماجرای تحریف شیخ‌ فضل‌الله

رئیس مؤسسه مطالعات‌ تاریخ معاصر ایران گفت: هزینه تحریف امام(ره) زمانی مشخص می‌شود که امام خمینی به عنوان یک رهبر جهانی، با ایجاد یک بدیل، مسیر جدیدی برای انحراف و اشتباه عده بسیاری در سراسر جهان می‌شود.
اهداف تحریف کنندگان امام(ره) و پیامدهای آن چیست؟/ نگاهی به ماجرای تحریف شیخ‌ فضل‌الله

به گزارش جهان، موسی حقانی رئیس مؤسسه مطالعات‌ تاریخ معاصر ایران در‌خصوص تحریف شخصیت‌ حضرت‌ امام ‌خمینی(ره) و هشدار رهبر معظم انقلاب در سالگرد رحلت ایشان گفت: در طول تاریخ تحریف واقعیت امر بسیار رایجی بوده به طوری که در ابعاد مختلفی این کار صورت گرفته است، تحریف‌ها می‌تواند در خصوص یک واقعه، شخصیت و یا هر پدیده تاریخی دیگری‌ رخ دهد، تحریف شخصیت حضرت امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر انقلاب و یک مرجع دینی تبعات بسیار بزرگی در پی‌ خواهد داشت که باید از بروز آن اجتناب شود.

وی در ادامه گفت: یک مسئله، حقیقت و یا یک رویداد که در گذشته رخ داده است، می‌تواند دست‌خوش تحریف شود، اما چیزی که بسیار خطرناک است و می‌تواند منجر به اشتباه در تحلیل وقایع و بررسی رویداد‌ها شود، تحریف شخصیت‌های تاثیرگذار تاریخی است که اگر این مسئله رخ دهد بسیاری از تحلیل‌ها و تحقیقات تاریخی به انحراف کشیده خواهد شد.

این کارشناس مسائل تاریخی و سیاسی تصریح کرد: در کشور ما و در خلال انقلاب مشروطه، شخصیت‌های زیادی دستخوش تحریف شده‌اند، کسانی که در وقوع این انقلاب بسیار تاثیرگذار بودند و نقش کلیدی داشتند، گاها فراموش شده و گمنام باقی مانده‌اند و یا در یک سکوت عامدانه، نامی از آن‌ها مطرح نشده است.

وی ادامه داد: از طرفی، کسانی که هیچ نقشی در وقوع انقلاب مشروطه نداشته‌اند به شدت شهرت یافته و برجسته شده‌اند؛ تحریف شخصیت‌های تاریخی در آن زمان به حدی بوده که گاها تمام واقعیت را تغییر داده و جلوه دیگری به واقعیت نشانده است؛ یکی از مخاطرات اصلی در تحریف شخصیت، تحریف ویژگی‌های برجسته بزرگان تاریخی است. به عنوان مثال شیخ فضل الله نوری یکی از شخصیت هایی است که دستخوش تحریف شده است، عده‌ای سعی کرده‌اند مسیر این شخصیت بزرگ را وارونه جلوه دهند و یک فرد دیگری از او در تاریخ بسازند، نقطه مقابل این شخصیت جمال‌الدین واعظ و ملک‌المتکلمین وجود دارد که به نحو دیگری شخصیت آنها را مهم جلوه داده‌اند، کسانی که نام برده شد به هیچ عنوان رویکرد مثبتی در جریان مشروطه نداشتند و به هیچ وجه در حد و اندازه شیخ فضل‌الله نبوده اند.

رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه یک جریان تحریف‌ساز در تاریخ نگاری وجود دارد، اظهار داشت: علت اصلی تحریف شخصیت‌ها، کم رنگ کردن جریان اصلی تاریخ‌ساز و جایگزین کردن خط انحرافی مد نظر افراد تحریف کننده است؛ آنها می‌خواهند برای وارونه جلوه دادن واقعه تاریخی و یا تحریف آن خط انحرافی مدنظر خود را که به نوعی به نفع خودشان است جایگزین کنند، مصادیق بسیاری وجود دارد که می‌توان با مراجعه به انقلاب مشروطه این مهم را مشاهده کرد.

وی در خصوص علت تحریف شخصیت امام(ره) و مخاطراتی که پیرامون این مسئله به وجود می‌آید، گفت: حضرت امام‌خمینی(ره) رهبر یک انقلاب بزرگ است، به عبارت دیگر رهبر بزرگترین انقلاب قرن بیستم، انقلابی که هم ایران و هم منطقه و هم جهان تحت تاثیر آن قرار گرفته‌اند؛ این چهره یک مرجع دینی و رهبر عالی برای مردم کشورش، برای مردم منطقه و مسلمانان کشورهای اسلامی به عنوان یک الگو در بیداری اسلامی و رهبری برای مسلمانان و برای مردم جهان، یک مصداق اگاهی بخشی و یک مردم آزادی‌خواه محسوب می‌شود، تحریف این شخصیت بسیار خسارت‌بار و جبران‌ناپذیر‌خواهد بود، باید اعتراف کنیم هزینه گزاف تحریف شخصیت امام خمینی (ره)‌ را نه یک ملت بلکه مردم منطقه و جهان پرداخت خواهند کرد و تمامی تفکرات هم راستا با جریان فکری ناب امام خمینی را دچار سردرگمی می‌کند.

حقانی اضافه کرد: همان طور که رهبر معظم انقلاب در حرم امام راحل فرمودند، عده‌ای در پی القای این مسئله هستند که امام خمینی(ره) یک شخصیت تاریخی بود و تمام شد، حال امروز خودمان باید بیاییم و برای آینده خودمان تصمیم بگیریم و هیچ تاثیری از شخصیت، مسیر و تفکر حضرت امام(ره) نگیریم، خطر بزرگ تحریف شخصیت رهبر کبیر انقلاب این است که در ابعاد جهانی انحرافات بسیاری به وجود می‌آید.

وی تصریح کرد: معنی این حرف که امام متعلق به یک دوران بود، یعنی با تمام شدن امام(ره) و محدودکردن ایشان به یک زمان خاص، صدور انقلاب و بیداری اسلامی نیز پایان یافته و در این زمان دیگر محلی از اعراب ندارد و ما باید بر اساس اقتضائات زمانی که آنها را دشمن تعیین می‌کند، حرکت کنیم، به عبارتی حرف‌شان این است که باید رهبری و مسیر ناب رهبری امام را فراموش کنیم.

این کارشناس تاریخ سیاسی تاکید کرد: در تحریف شخصیت امام خمینی(ره) عده‌ای تلاش می‌کنند، سلوک فردی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ایشان را نه براساس یک مرجع دینی و سیاسی بلکه به عنوان یک فرد لیبرال جلوه دهند و محدوده اعتقادات وی را مربوط به حیطه شخصی مشخص کنند که ارتباطی به زندگی اجتماعی ایشان ندارد.

حقانی اضافه کرد: آنها می‌خواهند بگویند که امام فردی پلورالیست و سکولار است و حرف‌های او مربوط به همان مقطع زمانی بود که بیان کرده‌اند، هزینه این تحریف زمانی مشخص می‌شود که امام خمینی به عنوان یک رهبر جهانی، با ایجاد یک بدیل، مسیر جدیدی برای انحراف و اشتباه عده بسیاری در سراسر جهان می‌شود، بیان روایت وارونه و غیر واقعی از زندگی فردی و اجتماعی حضرت امام (ره)، بدآموزی و ابتذالی را ایجاد می‌کند که باید برای پیشگیری آن با جدیت تلاش کنیم.


ادامه مطلب
[ دوشنبه 25 خرداد 1394  ] [ 3:16 PM ] [ کاظم ]

حدادعادل:انتقادپذیری دولت‌ها باتحمل طنز به اثبات می‌رسد/ بازرسی نمادین از یک شخصیت سیاسی

مراسم جشن دو سالگی مجموعه طنز سیاسی «دکتر سلام» عصر پنج‌شنبه با حضور حدود هزاران دانشجوی دانشگاه های تهران و گروهی از شخصیت ها و فعالان سیاسی، فرهنگی و هنری در تالار وزارت کشور برگزار شد.

به گزارش جهان، مراسم جشن دو سالگی مجموعه طنز دکتر سلام عصر پنج‌شنبه با حضور پرشور هزاران تن از دانشجویان دانشگاه های مختلف تهران و نیز شخصیت های سیاسی، فرهنگی و هنری در تالار وزارت کشور برگزار شد. در این مراسم که با استقبال کم نظیر دانشجویان برگزار شد،برنامه های متنوعی به اجرا درآمد که گزارش کامل آن در ادامه می‌آید:

حدادعادل: دولت‌ها ادعای انتقادپذیری را با نشان دادن تحمل‌ نسبت به طنز به اثبات برسانند

غلامعلی حدادعادل رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس در مراسم جشن دو سالگی «دکتر سلام» طی سخنانی اظهارداشت: دکتر سلام شوخی را جدی نگرفته است برعکس بعضی‌ها که شوخی را جدی گرفته‌اند.

رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس با تأکید بر اینکه شادی کردن برای مردم جامعه و به ویژه جوانان از ضروریات است، تصریح کرد: بنده از «دکتر سلام» تشکر می‌کنم که در فضای مجازی جای خالی گل‌آقا را پر کرده و بهتر از آن شده است.

وی با بیان اینکه خنده خواست انسان است، یادآور شد: غیر از انسان هیچ حیوان دیگری نمی‌خندد و در واقع مانند گریه در شأن آدمیزاد است؛ خنده و گریه دو روی یک سکه هستند و هر کسی خوب بلد باشد بخندد خوب هم بلد است گریه کند.
 


حدادعادل بر همین اساس طنز را یک کار ظریف عنوان کرد که با هجو متفاوت است و گفت: طنز سیاسی راه میانبری در انتقاد است و بسیاری از حرف‌ها را می‌توان به کوتاهی در قالب طنز گفت چرا که در غیر اینصورت شاید مقاله‌های طولانی نیز بنویسیم اما مقصود برآورده نشود.

رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس بر همین اساس یادآور شد: طنز راه را کوتاه می‌کند و حرف دل یک عده را می‌زند؛ طنز آزمایشگاهی است هم برای طنزپردازان، هم مخاطبان و هم کسانی که موضوع طنز هستند.

وی اضافه کرد: کسی که طنز پرداز است طنز آزمایشگاهی برای صراحتش به شمار می‌رود و کسی هم که موضوع طنز است در واقع طنز آزمایشگاه تحمل اوست.

حدادعادل با تأکید بر اینکه قدرت‌ها و دولت‌ها ادعای انتقادپذیری خود را با نشان دادن تحمل‌شان نسبت به طنز می‌توانند به اثبات برسانند، افزود: هیچ شوخی نیست که در آن یک شائبه‌ای از جدی وجود نداشته باشد و حتما در عمق هر شوخی یک حرف جدی وجود دارد مثل کاریکاتور که حکایت از یک واقعیت است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: طنز می‌تواند به قدرت‌ها یادآوری کند که درست است آنها قدرت دارند و خیلی کارها می‌کنند اما هر کاری نمی‌توانند، بکنند.

حدادعادل با تأکید بر اینکه طنز می‌تواند افکار عمومی جامعه را در برابر انحرافات حساس کند، تصریح کرد: در واقع می‌تواند حرف‌هایی نسبت به مسئولان بزند که اطرافیان آنها جرأت گفتن آن را ندارند.

وی در ادامه سخنان خود به مجموعه طنز «دکتر سلام» اشاره و در خصوص ویژگی‌های آن اظهار داشت: برنامه دکتر سلام یک طنز متعهد، شجاعانه، کاملا ایرانی و به روز است و در عین اینکه می خنداند یک تعهد عمیق به ارزش‌های معنوی اسلامی، انقلابی و ملی در آن وجود دارد.

حدادعادل در پایان به برخی لغات که در فرهنگستان ارائه می‌شود همچون پیامک، رزمایش، کالابرگ و یارانه اشاره کرد و افزود: واژه نو همچون کفش نو است و اکنون می‌بینیم که این واژه‌ها به راحتی در بین مردم رواج دارد اما برخی از کلمات که به فرهنگستان نسبت داده می‌شود مربوط به فرهنگستان نیست مثل اینکه به کراوات دراز آویز زینتی می‌گویند در حالیکه این کلمه را فرهنگستان مصوب نکرده است.

حسینی:موقعیت خوبی برای طنز در کشور ما آماده شده و سوژه فراوان است

سیدمحمد حسینی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در جشن دو سالگی «دکتر سلام» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد، ضمن قدردانی از فعالان این مجموعه گفت: «دکتر سلام» یکی از رویش‌های جدید در انقلاب است؛ وقتی ما از برخی از ریزش‌هایی که بعد از انقلاب پیش آمده و یا از خاطراتی که نقل می‌شود و ما را آزرده‌ می‌کند ناراحت و غمگین می‌شویم باید صبر کرده و خدا را به خاطر رویش‌های جدید انقلاب شکر کنیم.

حسینی ادامه داد:‌ در کنار این کار ارزشمندی که دوستان ما در مجموعه طنز «دکتر سلام»‌ انجام می‌دهند باید بگویم یک موقعیت خوب برای طنز در کشور ما آماده است و مسئولان ما آنقدر «گاف» می‌دهند که سوژه برای طنز به صورت فراوان موجود است.

وی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری گاهی اوقات مطالبی را در رابطه با برخی از دوستان مطرح می‌کنند که امیدواریم دوستان این‌گونه که رهبری می‌فرمایند باشند و مصالح نظام را در نظر بگیرند.

حسینی در ادامه ضمن قدردانی از مسئولان و کارکنان خبرگزاری دانشجو برای برگزاری مراسم طنز «دکتر سلام» گفت: شما به کار خودتان ادامه بدهید و کاری نداشته باشید که به شما عناوینی مانند بی‌شناسنامه و بی‌سواد نسبت می‌دهند.

وی در تکمیل سخنان خود تأکید کرد: خدا را شکر کنید که در دوره گذشته مجوز خبرگزاری دانشجو را گرفتیم زیرا با شرایطی که امروز می‌بینیم معلوم نبود به شما مجوز می‌دهند یا خیر.
 

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000423/nf00423846-1.jpg

قاسمی: «دکتر سلام» متعلق به جریان و گروه خاصی نیست

هادی قاسمی مدیرعامل خبرگزاری دانشجو در جشن ۲ سالگی «دکتر سلام» که عصر پنجشنبه (۳۱ اردیبهشت) در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد، گفت: اصلی‌ترین سرمایه ما حمایت پرشور مردم است البته ایراداتی را احساس می‌کنیم ولی برای برطرف کردن آنها تلاش می‌کنیم.

وی افزود: مجموعه دکتر سلام یک مجموعه دانشجویی است که به مسایل اصلی کشور می‌پردازد و سعی می‌کند در قالب طنز با نگاه دانشجویی این مسایل را به نقد بکشد.

قاسمی تصریح کرد: این مجموعه متعلق به هیچ گروه و جریان خاصی نیست و نگاه ما فقط خط مستقیمی را دنبال می‌کند که آرمان‌های انقلاب را پیگیری کند.

مدیرعامل خبرگزاری دانشجو تصریح کرد: در جشن امروز از همه سلایق مختلف شرکت کردند و سعی کردیم از همه جناح‌ها در این برنامه میهمان داشته باشیم.

وی تاکید کرد: طنز دکتر سلام به مسایل سخت سیاسی با نگاهی طنز می‌پردازد. برای این مجموعه فقط پیشرفت کشور مهم است و امکان دارد در مسیر پیشرفت آرمان‌ها، شاخ و برگ‌های هرزی وجود داشته باشد که دکتر سلام با اره خود این شاخ و برگ‌ها را هرس می‌کند و برایش مهم نیست که این شاخ و برگ‌ها چپ باشد یا راست.

قاسمی در خاتمه اظهار داشت: اگر در مسیر کشور قفلی وجود داشته باشد «دکتر سلام» این قفل را خواهد برید. البته اگر کلید این قفل گم شده باشد.

سیدنظام‌الدین موسوی: مجموعه «دکتر سلام» از رویش های هنری انقلاب است

سیدنظام‌الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس، ضمن تقدیر و تمجید از دست‌اندرکاران برنامه طنز «دکتر سلام» اظهار داشت: متأسفانه امروز شاهد روندی هستیم که برخی به دنبال ایجاد نوعی سکولاریسم خودساخته هستند.

موسوی تصریح کرد: سکولاریسم خودساخته برخی افراد با این هدف راه خود را ادامه می‌دهد که نیروهای انقلابی را از صحنه فرهنگی و اجتماعی جدا کند و امروز این جشن (دکتر سلام) در برابر این تفکر است.

وی همچنین خاطرنشان کرد: امام راحل بر این تأکید داشتند که نیروهای انقلابی باید در همه حوزه‌ها حضور داشته باشند بنابراین ما امیدواریم همیشه شاهد این رویش‌ها باشیم و ۲۰ تا ۲۰۰ سالگی «دکتر سلام» را نیز جشن بگیریم.

ضرغامی: باید حصار تنگ طنز را بشکنیم/ در اینستاگرام صفحه راه‌اندازی کرده‌ام

عزت‌الله ضرغامی رئیس سابق صداوسیما، اظهار داشت: یکی از طنزهای روزگار این است که بنده را برای سخنرانی دعوت کرده‌اند اما یک بار هم برنامه «دکتر سلام» را ندیده‌ام.

وی افزود: در اوایل پس از پیروزی انقلاب شخصی که تازه به عنوان رئیس ورزش کشور انتخاب شده بود گفت که من نه ورزشکارم و نه ورزشکاران را دوست دارم، اما رئیس ورزش کشور شده‌ام. این هم یکی از طنزهای آن روزگار بود.

ضرغامی با بیان اینکه کشور ما ظرفیت طنز،‌ جک و شوخی را دارد، گفت: متأسفانه ما نتوانسته‌ایم ظرفیت طنز و جک را به کار بگیریم و هرکس خواست به طنز بپردازد آن‌قدر در فضای مجازی توسط دیگران «هو» شد که تصمیم گرفت از طنزپردازی دست بردارد.



http://www.jahannews.com/images/docs/000423/n00423846-t.jpg

رئیس سابق سازمان صدا و سیما خاطرنشان کرد: ما باید حصار تنگ طنزپردازی را که عده‌ای آن را محدود کرده‌اند شکسته و این حوزه را گسترده‌تر کنیم. مسئولین اخمو هم اهل شوخی هستند.

وی با بیان اینکه یک صفحه در شبکه اجتماعی اینستاگرام راه‌اندازی کرده‌ام، گفت: بنده یک عکس در این صفحه با سیدهادی خامنه‌ای (دبیرکل مجمع نیروهای خط امام) منتشر کرده‌ام که ایشان به شدت می‌خندد. این عکس البته مربوط به یک شوخی منشوری است. به اعتقاد ضرغامی طنز هم‌چون روغن لای چرخ‌دنده‌هاست که حرکت‌ها را تسهیل می‌کند.

رئیس سابق رسانه ملی در مورد راه‌اندازی شبکه نسیم، گفت: شبکه نسیم راه افتاد تا نشاط در بین مردم را افزایش دهد که البته کانال را باز گذاشتیم تا هرکس هر فرصتی یافت موارد طنز را برای نمایش به این شبکه بفرستد.

زاکانی: رهبر انقلاب فرمودند جوانان نمی گذارند بار انقلاب بر زمین بماند

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مراسم جشن دوسالگی مجموعه طنز «دکتر سلام» اظهار داشت: سال گذشته با آقای کوثری و جمعی دیگر از دوستان خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و سردار ایزدی طی سخنانی گفت که جمع ما از قبل از انقلاب، دوران دفاع مقدس و تا امروز در کنار یکدیگر بوده‌ و هم‌چنان ادامه دارد.

وی گفت: رهبر معظم انقلاب فرمودند قبل از انقلاب کار ساده بود، در دوران جنگ اوج سختی‌های ما بود، به گونه‌ای که ما از حداقل‌ها محروم بودیم، اما بدانید جنگ با همه سختی‌هایش که باید هزاران کتاب درباره آن نوشته شود در مقابل شرایط پیچیده فعلی هیچ است. اما بدانید به فضل الهی این انقلاب به پیروزی می‌رسد.

نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: رهبر معظم انقلاب فرمودند به فضل الهی انقلاب اسلامی به پیروزی می‌رسد و هر کسی در این مسیر دچار انحراف و خستگی شود جوانان نمی‌گذارند بار انقلاب بر زمین بماند.

سعید قاسمی: «دکتر سلام» لبخند بر لب می نشاند اما خواب را هم از آدم می گیرد

سعید قاسمی از فرماندهان دفاع مقدس به بیان احساسات خود از این جشن پرداخت و اظهار داشت: وقتی این جمع را می‌بینم مشعوف می‌شوم.

وی افزود: در روزگاری که عده‌‌ای اسمش را امید و کذا گذاشته‌اند ما در جامعه شاهد ناامیدی و یأس هستیم.

سردار قاسمی با تـأکید بر اینکه جامعه حزب‌الله سختی‌های بسیاری را کشیده است، گفت: ما روزهایی را گذرانده‌ایم که فکر نمی کردیم پس از آن فردایی وجود داشته باشد و معتقدیم امروز نیز به تعبیر مقام معظم رهبری در یک پیچ تاریخی قرار داریم.
 

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000423/nf00423846-2.jpg

این فرمانده هشت سال جنگ تحمیلی خاطرنشان کرد: عده‌ای هستند که در یکی دو سال گذشته در داخل و خارج کشور برنامه‌ریزی کردند که خواب‌‌های آشفته (قائله ۱۸ تیر و فتنه ۸۸) دو مرتبه اتفاق بیفتد.

وی در ادامه از برخی گاف‌ها و سوتی‌های مسئولان نظام انتقاد و تصریح کرد: برخی از این گاف‌ها و سوتی‌ها که دکتر سلام به آن می‌پردازد ابتدا لبخند به روی لب می‌آورد اما بعد از آن عمقی وجود دارد که آدم نمی‌تواند خوابش ببرد.

وی اظهار امیدواری کرد: ان‌شاءالله آقایان از مسیر انحرافی که می‌روند برگردند و به مسیر اصیل روح‌الله و حزب‌الله بپیوندند.

آلیا: «دکتر سلام» یک طنز فاخر ایرانی را به جامعه ارائه کرد

فاطمه آلیا نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت:‌ دکتر سلام یک طنز فاخر ایرانی را به جامعه ارائه کرد.

وی افزود: همانطور که جوانان‌مان در دفاع مقدس ساز و کار و تکنیک جدیدی را آفریدند ان‌شاءالله در این عرصه نیز شاهد ابتکار عمل باشیم.

آلیا تأکید کرد: امیدوارم زحمات تیم رسانه‌ای دکتر سلام مأخذی شود برای طنز فاخر و سالم و مؤثر برای مسئولانی که آنقدر غرق در مسئولیت هستند که توجهی به این نکات جامعه نمی‌کنند.

تقدیر از برگزیدگان بخش‌های مختلف جشنواره طنز «دکتر سلام»

در مراسم جشن «دکتر سلام» از حسین براتی،‌ شاهین کلانتری، بهمن جلالی، محمدعلی رجبی، محسن مقصودی، سجاد ملازم‌الحسینی، سیدمحمدصادق شهربانویی، رضا احسان‌پور، مصطفی حسن‌زاده، محمدحسین مهدویان و زهرا آراسته‌نیا و همچنین تهیه‌کننده فیلم ایران‌برگر تقدیر به عمل آمد.
 


هیچ یک از مسئولان دولتی در مراسم «دکتر سلام» حضور نیافتند/ بگویید برادر صادق سلام رساند

یکی از نکات قابل توجه در این مراسم عدم حضور چهره‌های دولتی علیرغم دعوت از آنها بود؛ مجری برنامه با بیان این موضوع که ما از مسئولان و وزرا و معاونین دولت یازدهم دعوت به عمل آوردیم اما آنها در این مراسم به علت‌هایی همچون حضورشان در سفر شرکت نکردند. البته آقای صادق مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور گفت بگویید برادر صادق سلام رساند.

حاشیه‌نگاری
از پخش کلیپ «پشتم گرمه» تا سلام برادر «صادق»

- مجموعه طنز دکتر سلام، دو سالگی خود را در تالار وزارت کشور در حالی جشن گرفت که حضور هزاران دانشجو و شور و نشاط کم نظیر آنان، خبرنگاران رسانه ها را شگفت زده کرده بود.

- در این مراسم چهره های سیاسی، فرهنگی و هنری متعددی حضور داشتند که از جمله می توان به غلامعلی حدادعادل، عزت‌الله ضرغامی، حسین صفار هرندی، سیدمحمد حسینی، علیرضا زاکانی، حمید رسایی،مسعود ده نمکی، سیدنظام‌الدین موسوی، ابوالقاسم طالبی، حسن عباسی، سعید قاسمی، محمدرضا اسکندری، رحمت الله حافظی،فاطمه آلیا،محمد ودود حیدری و ... اشاره کرد.

-حاضران در تالار وزارت کشور با صدای بلند شعار «مرگ بر آمریکا» را یک‌صدا فریاد می‌زدند.

-عده‌ای از دانشجویان نیز با در دست داشتن دست‌نوشته‌هایی مانند مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل کلید حل مشکلات در داخل است، به دشمن اجازه بازرسی از تاسیسات نظامی را نمی‌دهیم در سالن حضور داشتند و تعدادی از حاضرین نیز قسمت‌هایی از سخنان اخیر رهبری را در این زمینه روی کاغذ نوشته و در دست داشتند.

-در ادامه این مراسم کلیپ «پشتم گرمه»‌ با حضور خواننده این اثر اجرا شد همچنین خانم آراسته‌نیا یکی از شاعران طنز، نیز شعر زیبایی را با نام اشتون قرائت کرد.

-کلیپ طنز ضرغامی نام اثری بود که بعد از سخنرانی رئیس سابق صدا و سیما و البته با اجازه از وی پخش شد، این کلیپ شامل اتفاقات جالبی بود که در دوران ریاست ضرغامی در سازمان صدا و سیما رخ داده بود.

-حضور پرشور شرکت‌کنندگان در این مراسم و به‌ویژه جوانان به گونه‌ای بود که که عده‌ای به خاطر نبودن صندلی خالی روی زمین و راهروهای تالار نشسته بودند.

- در زمان حضور همسر شهید رضایی‌نژاد و دختر این شهید بزرگوار و نیز پدر شهید احمدی روشن حاضرین در سالن به طور ایستاده برای مدتی آنها را تشویق کردند.

-از نکات قابل توجه دیگر در این مراسم عدم حضور چهره‌های دولتی علیرغم دعوت از آنها بود؛ مجری برنامه با بیان این موضوع که ما از مسئولان و وزرا و معاونین دولت یازدهم دعوت به عمل آوردیم اما آنها در این مراسم به علت‌هایی همچون حضورشان در سفر شرکت نکردند. البته آقای صادق مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور گفت: بگویید برادر صادق سلام رساند.

-یکی از جالبترین بخش های این جشن، حضور نمادین کاراکترهای بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی بر روی سن و بازرسی آنها از پشت صحنه «دکتر سلام» بود. این بازرسان همچنین مجری مراسم و یکی از شخصیت های سیاسی حاضر در جشن را بازرسی بدنی کردند که با واکنش حضار و شعارهای پرشور آنها علیه آمریکا مواجه شد.



http://www.jahannews.com/images/docs/files/000423/nf00423846-3.jpg


-«روحانی دقت کن» هم نوشته روی یکی دیگر از پلاکارتها بود و حاضرین هم با صدای بلند فریاد زدند روحانی دقت کن.

-کیک دو سالگی مجموعه طنز دکتر سلام نیز بین حاضران پخش شد.

-در پایان مراسم نیز حاضرین در سالن شعارهایی مانند ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را سر دادند.
منبع: فارس


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:09 PM ] [ کاظم ]

زمان صیحه آسمانی/ جبرئیل در ندای آسمانی چه می گوید؟

درحديث دیگری از حضرت صادق عليه السّلام روایت شده که فرمود خداوند در آن هنگام مردمان با ايمان را كه در گفتار حق ثابت‌قدم‌اند بر حق، ثابت نگه مى‌دارد، و گفتار ثابت بر حق، همان نداى نخستين است، ولى آنانكه در دلهايشان بيمارى هست به شك مى‌افتند، و بيمارى دل، به خدا قسم كينه و دشمنى ماست كه در آن هنگام از ما دورى مى‌جويند، و ما را ناسزا مى‌گويند و مى‌گويند: اين آوازدهنده نخستين سِحرى بود از سِحرهاى اين خاندان
زمان صیحه آسمانی/ جبرئیل در ندای آسمانی چه می گوید؟

گروه فرهنگ جهان نیوز- اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ(۱)

خدايا به سوى تو مشتاقيم‏ براى يافتن دولت كريمه‏اى كه اسلام و اهلش را به آن عزيز گردانى،و نفاق و اهلش را به وسيله آن خوار سازى، و ما را در آن دولت از دعوت‏كنندگان به سوى طاعتت،و رهبران به سوى راهت قرار دهى،و كرامت دنيا و آخرت را از بركت آن‏ روزيمان فرمايى

علائم حتمی ظهور

امام صادق علیه السلام فرمود: پيش از قيام قائم، پنج علامت و نشانه مهمّ در پيش خواهد بود:
يمنى، سفيانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زكيّه و فرورفتن[لشکر سفیانی در] زمين (۲)

صیحه آسمانی

صیحه به صدا و ندا اطلاق می شود و در اینجا منظور ندایی است که شب بیست و سوم ماه رمضان که همان شب قدر است ، از آسمان شنیده می شود.(۳)

در اين زمينه روايات بسيارى از پيشوايان گرامى اسلام رسيده است كه ما به جهت اختصار تنها به ذكر سه حديث اكتفا مى‌كنيم:

کامل سلیمان در یوم الخلاص در فصل مربوط به علائم ظهور به این روایت از امام صادق علیه السلام اسنتاد کرده است «هیچ موجود جانداری نمی ماند جزاین که آن بانگ آسمانی را می شنود هیچ خفته ای نمی ماند جز این که بیدار می شود هیچ ایستاده ای نمی ماند جز این که می نشیند و هیچ نشسته ای نمی ماند جز این که می ایستد و از شنیدن آن بانگ آسمانی این چنین وحشت زده می شوند و آن بانگ جبرئیل امین است خدای رحمت کند کسی را که این صدارا بشنود و لبیک بگوید.(۴)

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: «قائم خروج نخواهد كرد تا اين‌كه به اسم او ندا شود از میان آسمان در شب جمعه بيست و سوم ماه رمضان، پس بگويد آگاه باشيد كه فلان بن فلان (اسم او و اسم پدر او) ، قائم آل محمد است، پس بشنويد از وى و اطاعت كنيد او را، پس نماند چيزى از خلق خدا كه داراى روح باشد مگر اين‌كه آن صيحه را بشنود، پس خوابيده را بيدار كند و سراسيمه به صحن خانه بيرون دود، و باكره را از جاى خود بيرون دواند، و ايستاده نيز از خانه بيرون دود، از هيبت آن صيحه كه مى‌شنوند و آن صيحۀ جبرئيل است.»(۵)

ابوبصیر از امام باقر علیه السلام روایت می کند : صیحه حتماً در ماه رمضان، خواهد بود؛ چرا که ماه رمضان ماه خداوند است و آن هم نداى جبرئیل است براى خلق.

سپس فرمودند: منادى از آسمان به نام قائم(ع) ندا سر مى‏دهد و از مشرق تا مغرب صدایش را مى‏شنوند. از ترس آن صدا هیچ خوابیده‏اى نمى‏ماند؛ مگر اینکه بیدار مى‏شود و ایستادگان همگى مى‏نشینند و نشستگان هم بر دو پاى خویش برمى‏خیزند. خداوند بیامرزد هر که از این صدا عبرت بگیرد. صدا، صداى جبرئیل روح ‏الامین است که در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان بر خواهد خاست. پس از آن شکایتى نداشته باشید و گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهاى روز صداى ابلیس ملعون (شنیده مى‏شود) که ندإ؛ مى‏دهد آگاه باشید که فلانى مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند. چقدر شک‏ کنندگان متحیر در آن روز زیادند که در آتش افکنده شده ‏اند. وقتى صدا را در ماه رمضان شنیدید از آن شکایت نکنید که آن صداى جبرئیل است و نشانه آن این است که به نام قائم و پدرش(ع) ندا مى‏دهد. به طورى که حتى دوشیزگان در خلوتگاه‏ هایشان در خانه آن را مى‏شنوند و پدر و برادر خویش را براى خروج (و قیام) تشویق مى‏کنند.

و در ادامه فرمودند: «به ناچار این دو صدا باید پیش از قیام قائم(ع) باشد: صدایى از آسمان که صداى جبرئیل است و به نام صاحب این امر و نام پدرش و صدایى که از زمین شنیده مى‏شود و آن صداى ابلیس است که به نام فلانى ندا مى‏دهد که مظلومانه کشته شد ولى با آن به دنبال فتنه است. پس شما نداى اول را اجابت و اطاعت کنید و از دومى و از اینکه به فتنه‏ اش افکنده شوید، بپرهیزید.»

سپس پس از بیان بخش زیادى از حدیث فرمودند: «وقتى که بنى‏ فلان در میان آنها اختلاف افتاد؛ در آن زمان چشم انتظار فرج باشید و فرج شما تنها در اختلاف بنى ‏فلان است. پس وقتى دچار اختلاف شدند منتظر صیحه در ماه رمضان باشید و (پس از آن) قیام قائم(ع) که خداوند هر چه را بخواهد به انجام مى‏رساند.(۶)

جبرئیل علیه اسلام در ندای آسمانی چه می گوید؟

صبح نزدیک شد. بدانید که حق با مهدی علیه السلام و شیعیان اوست.

پس از آن در بعد ازظهر (نزدیک مغرب) شیطان لعین در میان زمین و آسمان ندا می دهد که

آگاه باشید که حق با عثمان و پیروان اوست.(۷ )و (۸)

در حدیثی امام صادق علیه اسلام فرمود: منادى ندا خواهد كرد: «انّ عليّا و شيعته هم الفائزون» به تحقيق كه على و شيعه او رستگارند.(۹)

و اما نداى ابليس در مقابل نداى دوم جبرئيل، حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در آخر همان روز ندا مى‌كند: «ألا انّ الحقّ فى عثمان و شيعته، ألا انّ عثمان قتل مظلوما»(۱۰)

و در حديث ديگر به اين عبارت: «ألا انّ عثمان و شيعته هم الفائزون»(۱۱)

حضرت صادق عليه السّلام در حديثی فرمود: «اهل هر زبانى آن ندا را به زبان خود بشنود.»(۱۲)

درحديث دیگری از حضرت صادق عليه السّلام روایت شده که فرمود خداوند در آن هنگام مردمان با ايمان را كه در گفتار حق ثابت‌قدم‌اند بر حق، ثابت نگه مى‌دارد، و گفتار ثابت بر حق، همان نداى نخستين است، ولى آنانكه در دلهايشان بيمارى هست به شك مى‌افتند، و بيمارى دل، به خدا قسم كينه و دشمنى ماست كه در آن هنگام از ما دورى مى‌جويند، و ما را ناسزا مى‌گويند و مى‌گويند: اين آوازدهنده نخستين سِحرى بود از سِحرهاى اين خاندان

سپس امام صادق عليه السّلام اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: (سوره قمر/۲)«وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ»  اگر نشانه‌اى را به بينند روگردان شده و مى‌گويند كه سِحر سابقه‌دارى است.(۱۳)

دلیل برخاستن صیحه

الف) توجه دادن مردم به نزدیکی ظهور

ب) به وجود آمدن آمادگی درونی در میان مؤمنان مخلص(۱۴)


وظایف مؤمنان در هنگام شنیدن صیحه آسمانی

الف) پس از شکر و ستایش خداوند: وقتی نماز صبح را درآن جمعه خواندید، وارد خانه های خود شوید و درها و پنجره ها را ببندید، و خود را بپوشانید و گوش های خودرا بگیرید.

(در حدیث آمده است که از آثار این صیحه این است از شدت و قوت این صدا هفتاد هزار نفر کر و هفتاد هزار نفر لال می شوند)، هرگاه صدا را شنیدید پس به سجده بیافتید و بگویید:

سبحان ربنا القدوس

پروردگار مقدس ما منزه است

هر که چنین کند نجات می یابد و هر که از این عمل روی گرداند هلاک می شود.(۱۵)

این از جمله مواردی است که هر کس خداوند متعال بر آن توفیقش داد تا نعمت درک آن عهد مبارک را با ظهور حضرت مهدی (ع) بیابد، واجب است بر آن شکرگزار باشد.

ب) انبار کردن غذای یک سال خود و خانواده اش: امام باقر (ع) فرمودند: نشانه حادثه ها در ماه رمضان، نشانه ای است در آسمان که مردم پس از آن دچار اختلاف می شوند . هرگاه آن را درک کردی غذایت را بیشتر کن.

پس از شنیده شدن ندای آسمانی میان مردم اختلاف، جنگ و فتنه (نبرد قرقیسیا) پدید آمده و به دنبال آن قحطی و گرانی خوراکی ها پیش می آید و از این رو ائمه (ع) به شیعیان مؤمن خویش و مسلمانان سفارش کرده اند که غذا و نیازمندیهای خود و خانواده هایشان را برای مدت یک سال ذخیره کنند.(۱۶)

منابع:


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:07 PM ] [ کاظم ]

حقیقت تصاویر منتشر شده از تفحص ۱۷۵ غواص شهید چیست؟

چند روز پیش تصاویر، عکس‌ها و فیلم‌هایی از عملیات تفحص در برخی رسانه‌ها منتشر شد و رسانه‌ها مدعی بودند که این تصاویر و فیلم‌ها متعلق به عملیات تفحص پیکر مطهر ۱۷۵ شهید غواص کربلای۴ است.
حقیقت تصاویر منتشر شده از تفحص ۱۷۵ غواص شهید چیست؟
به گزارش جهان، چندی پیش خبرگزاری تسنیم خبری مبنی بر کشف پیکر ۱۷۵ شهید غواص با دستان بسته منتشر کرد که سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف آن‌ها را طی عملیات تفحص اخیر در ابوفلوس خبر داده بود.

در واقع پیکر ۱۷۵ شهید از مجموع ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده که در آخرین مرحله تبادل شهدا از مرز شلمچه وارد کشور شد، جمعی از غواصان شهید عملیات کربلای ۴ بودند. سردار باقرزاده در این رابطه گفت: پیکر این شهدا متعلق به غواصان جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس است که در عملیات کربلای۴ با دستان بسته توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیدند. برخی از پیکرهای مطهر این شهدا کشف شد که هیچ جراحتی نداشت و متوجه شدیم که آن‌ها زنده به گور شدند.

در پی درج این خبر موج های رسانه‌ای مختلفی در سایت‌های خبری، روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در حمایت یا واکنش نسبت به این خبر اتفاق افتاد و تحلیل های متفاوتی به جا گذاشت. در این میان تصاویر، عکس‌ها و فیلم‌هایی از عملیات تفحص در برخی رسانه‌ها منتشر شد و رسانه ها مدعی بودند که این تصاویر و فیلم‌ها متعلق به عملیات تفحص پیکر مطهر ۱۷۵ شهید غواص کربلای۴ است. و همین توضیح باعث شد تا عکس‌ها دست به دست در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و به عنوان اسنادی از کشف پیکر این شهدای مظلوم غواص در نظر گرفته شود.
 

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000425/nf00425732-1.jpg


لازم است تاکید شود این اولین بار نیست که طی عملیات تفحص پیکر شهدای غواص جمهوری اسلامی ایران کشف می‌شود. بلکه پیش تر طی عملیات‌های تفحص متعددی که در زمان‌های مختلف در داخل خاک ایران یا در خاک عراق صورت گرفته، بارها پیکر شهدای غواص هشت سال دفاع مقدس نیز در کنار خلبانان و دیگر رزمندگان کشف شده است و این شهدا نیز در کنار دیگر شهدای تازه تفحص شده یا شناسایی شده‌اند و یا به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شده‌اند. و ممکن است عکس‌های مختلفی از استخوان‌های به جا مانده از این شهدا منتشر شده باشد.

از طرفی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به عنوان نهاد مسئول در امور مربوط به تفحص پیکر مطهر شهدا، صحت عکس‌های منتشر شده که منتسب به ۱۷۵ شهید غواص کربلای ۴ است را تایید نمی‌کند. مدیر روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در این رابطه گفت: هیچ کدام از عکس‌ها، فیلم‌ها و تصاویری که با عنوان عملیات تفحص پیکر ۱۷۵ شهید غواص در فضای مجازی منتشر شده است توسط کمیته تفحص تایید نمی‌شود. زیرا این عکس‌ها قدیمی و مربوط به دیگر عملیات‌های تفحص می‌شود و از تفحص اخیر هیچ تصویری تاکنون منتشر نشده است.

وی افزود: رسانه‌ها می‌بایست در موضوع کشف پیکر مطهر شهدای هشت سال دفاع مقدس تنها به تصاویر و مدارکی استناد کنند که از طرف کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح منتشر می‌شود و تصاویری که سندیت آن‌ها با تاریخ و نحوه تفحص مورد نظر همخوانی ندارد را معیار در نظر نگیرند.

اما آیا اسنادی از تفحص پیکر این شهدا که اینچنین کشف دسته جمعی آن‌ها در منطقه ابوفلوس موج رسانه‌ای ایجاد کرده و هیجانات و احساسات مردمی که همواره به شهدای هشت سال دفاع مقدس ارادت و اعتقاد داشته‌اند را به خروش در آورده، به جا مانده است؟

کمیته جستجوی مفقودین پیش تر با انتشار اطلاعیه‌ای در خصوص کشف پیکر این شهدا اعلام کرده بود: برای عده‌ای که در خصوص جنایات صدام و مشخصاً این فاجعه دچار تردید شده‌اند، در زمان مناسب، سیم‌ها و طناب‌ها و دیگر ابزاری که این جنایت با آنها صورت پذیرفته را به نمایش خواهد گذاشت.

همچنین مدیر روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به تسنیم گفت: در نشست مطبوعاتی با حضور سردار سید محمد باقرزاده تمام اسناد و تصاویر مورد نیاز در مورد پیکر شهدای غواص برای انتشار و اطلاع رسانی در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد گرفت. تا حقایق لازم در مورد کشف پیکر این شهدا به طور کامل اعلام شود.
منبع:تسنیم


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:06 PM ] [ کاظم ]

نیمۀ شعبان؛ روزی که باید ایستاد

تا به حال با خود فکر کرده ای که چرا وقتی نام زیبای مولایمان با لقب «قائم» برده می شود همه راست قامت ایستاده و به حضرت ادای احترام می کنند؟! آیا می توانیم بگوییم این حرکت فقط برای ادای احترام به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر ارواحناه فداه می باشد؟
نیمۀ شعبان؛ روزی که باید ایستاد

گروه فرهنگی جهان نیوز: درست پاسخ دادی، این طور نیست. چرا که اگر ایستادن ما برای حضرت فقط به صرف احترام بود این گونه باید برای همۀ امامان علیهم السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز به پا می خاستیم چراکه احترام آنان نیز واجب است.[۱]

پس سرِّ ایستادن چیست؟ نیمۀ شعبان زمان مناسبی است تا این سئوال را از خود بپرسیم. چرا با شنیدن این نام به پا می خیزیم؟ آیا این حرکت پیامی دارد؟

شیعه در سراسر جهان به عنوان یک قدرت معرفی شده است. قدرت شیعه در حرکت و پویایی آن، دانسته شده است. شیعه همواره منتظر و پا به رکاب است، تا فرمانده خود اعلام قیام کند. ایستادن در هنگام بردن نام «قائم» نماد و نشانه ای است برای نشان دادن این آمادگی.

فرض کن قرار است همراه پدر خود به مسافرتی بروی. پدر صدا می کند: حاضری؟ و تو می گویی: بله. اما همچنان بر سر جای خود نشسته ای و حرکتی نمی کنی. پدر حالت تو را می بیند و با تعجب بار دیگر می پرسد: حاضری؟! و تو باز جواب می دهی بله. آیا پدر که این حالت تو را می بیند، حرف تو را باور می کند؟! اگر حاضری باید بلند شوی توشۀ سفر خود را آماده کنی و راست قامت جلوی پدر ایستاده و بگویی؛ حاضرم. آن وقت است که پدر با لبخندی، حضور تو را تائید می کند و می گوید: پس برویم.

حاضر بودن نشانه می خواهد، به سخن نیست. مانند جریان آن خراسانی که به نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: «ای فرزند رسول خدا! چرا نشسته اید و حق خود را نمی ستانید؟ صدهزار شیعه و پیرو دارید که همگی در پیش روی شما شمشیر خواهند زد! امام به او فرمود: ای خراسانی بلند شو و در تنور بنشین. خراسانی گفت: مرا به آتش نسوزان و عذاب نکن، مرا ببخش خداوند تو را ببخشاید. در همین موقع هارون مکی از در وارد شد و به حضرت سلام داد. حضرت به او فرمود: در تنور بنشین. او وارد تنور شد. امام رو به خراسانی کرد و از او پرسید: در خراسان چند نفر مثل چنین شخصی پیدا می شوند؟! پاسخ داد: به خدا سوگند یک نفر هم پیدا نمی شود.[۲]

آری، آمادگی به سخن نیست، باید مانند هارون مکی، مَرد عمل بود.

در روایتی از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده؛ «بر واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایداری کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید.»[۳]

چه زمانی از نیمۀ شعبان بهتر برای میثاقی دوباره با امام زمان خود؟

تا به حال شده به عزیزی قولی بدهی اما بعد زیر قولت بزنی؟ تا به حال شده تصمیمی بگیری اما به آن عمل نکنی؟ شاید تا به حال به امام زمان علیه السلام قولهایی داده ای، اما زیر قولت زده باشی. اما این نیمۀ شعبان می تواند متفاوت است. می تواند این عید با تمام عیدهای گذشته ام فرق کند. طوری انتظار امامم را بکشم که این انتظار به تمام اعمال و حرکات من جهت بدهد. باید حرکت را آغاز کرد.

می خواهم شبیه کسانی شوم که منتظران واقعی حضرت بودند. در کتابی خواندم: «در قم به مجلس روضۀ معروفی رفته بودم که در آن همۀ حاضران در شور و حال خاصی بودند. یک شب از آن ده شب که آن مجلس برقرار بود، حضرت آیت الله بهجت [۴] هم در مجلس شرکت کرده بودند.

وقتی که ذکر مصیبت و مرثیه تمام شد و حضرت آیت الله بهجت می خواستند تشریف ببرند، یکمرتبه من گفتم: "راه باز کنید آقا می خواهند تشریف ببرند،" و منظورم از آقا حضرت آیت الله بهجت بود. دیدم ایشان شروع به لرزیدن کردند و گفتند: "آقا کو؟" یعنی اصلا به خودشان نگرفتند.» چون در عالم یک آقا داریم، آن هم امام زمان علیه السلام است. دیگران همه در برابر آن حضرت نوکرند. حضرت آیت الله بهجت این چنین در کلاس «انتظار» قرار گرفته اند که با شنیدن کلمۀ «آقا»، ناگهان می لرزند و می گویند: «آقا کو؟» آمادگی و حرکت را از مردان عمل بیاموزیم. آن مقدار به ظهور حضرت ایمان داشت و آن مقدار در تلاش بود برای آمادگی خود، که هر لحظه ظهور حضرت را انتظار داشت.

آری، آمادگی و قیام در برابر لقب مذکور به همین معناست. چنانکه نقل شده: حضور امام رضا علیه السلام در خراسان کلمۀ «قائم» ذکر شد. حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: «اَللَّهُمَ عَجِّل فَرَجَه وَ سَهِّل مَخرَجَه» خداوندا بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.[۵]

و از روایتی چنین استفاده می شود که این رفتار در عصر امام صادق علیه السلام نیز معمول بوده است. از حضرت صادق علیه السلام سئوال شد: علت قیام در ذکر «قائم» چیست؟ حضرت فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی، و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد، هر کس وی را به لقب قائم –که مشعر است به دولت کریمۀ او، و اظهار تاثری است از غربت او- یاد کند، آن حضرت هم نظر لطفی به او خواهد نمود؛ و چون در این حال، مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و از خدا تعجیل در فرجش را مسئلت نماید.»[۶]

آیت الله سید محمود طالقانی می گوید: «... قیام دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی و در صف ایستادن برای پشتیبانی این حقیقت است... این همه فشار و مصیبت، از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی، تا جنگهای صلیبی و حملۀ مغول و اختناق و تعدیل های دولت های استعماری، بر سر هر ملتی وارد می آمد، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود؛ لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح «قائم» موسس دولت حقۀ اسلام، برده می شود، به پا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید، (همچین دینی) هیچ وقت نخواهد مرد».[۷]

نیمۀ شعبان یک وعده گاه است، یک قرار دوباره، قرار با آن یار عزیز؛ یار عزیزی که از ما آمادگی می خواهد و حرکت. آمادگی، از حرکت آغاز می شود و حرکت از انگیزه. چه انگیزه ای بهتر از نیمۀ شعبان؟! روز ولادت آن امام همام، روز حرکت من و تو به سوی آن حضرت.

پی نوشت:
[۱] همانطور که آیت الله سید محمود طالقانی می گوید: «این دستور قیام، شاید (فقط) برای احترام نباشد، و الاّ باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد...»؛ خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی، ص۲۶۴
[۲] بحار، ۱۱/۱۳۹
[۳] نعمانی، کتاب الغیبه، ص۱۹۹
[۴] شرح حال، سلوک نامه، آموزه ها و کراماتش را در این کتابها بجویید: «به سوی محبوب»، «در محضر آیت الله بهجت»، «فریادگر توحید»، «نکته های ناب».
[۵] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۳۰
[۶] الزام الناصب، شیخ حائری یزدی، ج۱، ص۲۷۱
[۷] خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص۲۶۴
منبع: تبیان


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:03 PM ] [ کاظم ]

کربلای 4 و غواصان خط‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شکن؛ سند دیگری از 'خیانت آمریکایی'

همان آمریکایی که دیروز به صدام کمک اطلاعاتی می‌داد تا بچه‌های غواص ما غافلگیر شوند، امروز از بعثی‌های تکفیری حمایت می‌کند، تا بچه‌های شیعه و مسیحی و علوی را در عراق ذبح کنند.
کربلای 4 و غواصان خط‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شکن؛ سند دیگری از

به گزارش جهان، هم جالب و هم در عین حال تلخ است؛ کسانی که تا دیروز فرق جبهه جنوب با غرب، فرق کربلا و والفجر، فرق گروهان با گردان، فرق هوانیروز با نیروی هوایی را نمی‌دانستند، با رجعت لاله‌های مطهر کربلای ۴ به وطن، کاتولیک‌تر از پاپ شده‌اند و برای مظلومیت شیرغواصان خط شکن مرثیه می‌سرایند تا در لوای آن از یکسو هشت سال دفاع مقدس را زیر سوال می‌برند و از سویی دیگر دفاع مقدس در جبهه تکفیر و تزویر عربی-اسرائیلی را تخطئه می‌کنند، غافل از این که بر سر شاخ بن می‌برند.

مادران داغدار ۳ شهید و ۴ شهید در دوران دفاع مقدس و شهدای جبهه مقابله با تکفیری‌ها در این مملکت بوده‌اند و هستند که اگر به عالم و آدم ناسزا می‌گفتند و همه چیز و همه‌کس را زیر سوال می‌بردند، کلامشان بر سر و بر چشم قرار می‌گرفت، چرا که کوه هم تحمل درد و داغ مادر فرزندان از دست‌داده را ندارد. لیکن این مادران، هیچ‌گاه، از حق مادری خود برای گله و شکایت استفاده نکردند تا معامله فرزندانشان با خدا را زیر سوال ببرند.

حال دایه‌های مهربان‌تر از مادر پیدا شده‌اند، کسانی که تا دیروز دفن شهید در دانشگاه را گورستانی‌کردن فضای جامعه می‌دانستند و خانواده شهدا را به رانت‌خواری و ده‌ها چیز دیگر متهم می‌کردند. تو گویی شهدای مظلوم و دست‌بسته کربلای ۴ اولین شهدای تفحص‌شده این مرز و بوم هستند و پیش و پس از آن ما شهدایی که با شقاوت بعثی‌ها با زجر و مظلومیت فوق‌العاده کشته شده باشند، نداشته‌ایم.

به جز رسانه‌های شناسنامه‌دار ضدانقلاب، بودند رسانه‌هایی در داخل که به بهانه انتشار خبر غواصان شهید، اساس مقاومت نیروهای ایران و نبرد امروز مدافعان حرم با دشمن بعثی-تکفیری را نیز نکوهش می‌کردند و ...

غمناک این که، به عوض تیز کردن زبان سرخ علیه صدام، بعثی‌های دیروز و امروز، حامیان جهانی آن‌ها، تفنگ قلم را به سوی جبهه خودی نشانه رفته‌اند و در تاریخ دفاع تشکیک می‌کنند، غافل و جاهل به این که همان آمریکایی که دیروز به صدام کمک اطلاعاتی می‌داد تا بچه‌های غواص ما غافلگیر شوند، امروز از بعثی‌های تکفیری حمایت می‌کند، تا بچه‌های شیعه و مسیحی و علوی را در عراق ذبح کنند.

چرا ره نبستید بر دشنه‌ها - ندادید آبی به لب تشنه‌ها

نرفتید گامی به فرمان عشق - نبردید راهی به میدان عشق

خموشید و آتش به جان می‌زنید - زبونید و زخم زبان می‌زنید

(علیرضا قزوه-مثنوی شرمساری)

تلاش شده است در این گزارش با نگاهی منصفانه و بدون غرض‌های سیاسی به عملیات کربلای چهار و روشن‌ساختن نقاط تاریک ساخته و پرداخته سیاه‌دلان، بار دیگر دل و روح خود را با یاد همه شهدای مظلوم این عملیات و دفاع مقدس زنده کنیم.

از فاو تا ام‌الرصاص؛ زمینه‌های کربلای ۴

عملیات غرورانگیز وحیرت‌آور والفجر ۸ و فتح فاو در ۲۰ بهمن ۶۴ و دفع موفق ۷۵ روز پاتک همه‌جانبه دشمن، موجب شد تا عراق مجموعه‌ای از اقدامات راهبردی را برای تغییر دوباره موازنه (که با فتح فاو به نفع ایران شده بود) در دستور کار قرار دهد. در رأس این اقدامات، استراتژی دفاع متحرک قرار داشت. به این مفهوم که صدام، وقتی اطمینان یافت که نیروهای ایرانی در فاو تثبیت شده‌اند و فعلا قصد آفند از آن جا را ندارند، با صرف نظر کردن از فاو، شروع به حمله به سایر نقاط جبهه ایران کرد.

صدام، وقتی اطمینان یافت که نیروهای ایرانی در فاو تثبیت شده‌اند و فعلا قصد آفند از آن جا را ندارند، با صرف نظر کردن از فاو، شروع به حمله به سایر نقاط جبهه ایران کرد

هدف این حملات، اشغال مجدد بخشی از خاک ایران به هدف گروکشی با فاو بود. استراتژی دفاع متحرک از ۶۴/۱۲/۲۳، با حمله به منطقه عملیاتی والفجر ۹ در منطقه چوارته آغاز شد. تا ۶۵/۰۲/۲۷ عراق به منطقه عمومی پنجوین، ارتفاعات سومار، ارتفاعات منطقه سیدکان، جزیره مجنون، فکه، پیچ انگیزه، حاج عمران و منطقه عمومی مهران حملاتی را صورت داد که منجر به اشغال شهر مهران شد. گرچه به جز عملیات اشغال مهران، سایر حملات عراق چندان مهم و بزرگ نبود، لیکن عراق به دلیل تحقیری که در فاو دریافت کرده بود، باید کاری صورت می‌داد، با این توجیه که عمده توان قوای ایرانی صرف تسخیر و تثبیت فاو شده، و اگر ایران در نقاط دیگر جبهه مورد هجوم قرار بگیرد، چندان توان مقابله ندارد. عراق که با تلفات و هزینه بالا پیروزی‌هایی کسب کرده و اندکی وضعیت سیاسی و روانی رهبرانش نسبت به زمان از دست دادن فاو بهتر شده بود، عقب‌نشینی ایران از فاو را پیش‌شرط عقب‌نشینی از مهران قرار داد. البته، این حربه صدام، با عملیات کربلای ۱، و آزادسازی مهران، در تیرماه ۶۵، از دست او بیرون آمد.

همزمان، نیروی هوایی به شدت تقویت‌شده عراق، که کاملا به لحاظ امکانات از ایران برتر بود، حجم عظیمی از حملات را برای نابودی مراکز نظامی و اقتصادی ایران آغاز کرد. حمید شعبان، فرمانده نیروی هوایی عراق، ضمن اعلام این که نیرویش توانایی دستیابی به هر هدفی را در ایران دارد، ایران را تهدید کرد که در صورت نپذیرفتن صلح، منتظر نابودی گلوگاه‌ها و زیرساخت‌های خود باشد. او در فروردین ۶۵، تعداد عملیات رزمی این نیرو را در یک ماه ۱۴۶۸۶ ماموریت اعلام کرد.

یکی از اهداف اصلی این حملات هوایی، نابودی ظرفیت تولید و صادرات نفت ایران در خلیج فارس بود. هم آمریکا که بعد از ماجرای مک فارلین، زخم خورده و پیش متحدان عربش بی‌آبرو شده بود و هم متحدان منطقه‌ای عراق، راضی از تخریب توان صادراتی ایران، با در پیش گرفتن سیاست کاهش قیمت نفت (به ویژه عربستان با افزایش تولید)، موجب شدند که توان مالی ایران برای ادامه جنگ و اداره مملکت، به شدت تحت تأثیر قرار گیرد. عایدات نفتی ایران در مقاطعی به ۲۰ درصد سال قبل از آن رسید، و حتی تأمین مایحتاج عمومی هم دچار مشکلاتی شد. البته با اتخاذ تدابیر ویژه‌ای، جمهوری اسلامی توانست این مسأله را مدیریت کند و از این بحران بگذرد که خود مجالی دیگر برای شرح می‌طلبد.

افزایش فشارها، ضرورت یک عملیات سرنوشت‌ساز

عراق و متحدان عراق، با چنین فشارهایی، علاوه بر قصد تغییر دوباره موازنه به سود عراق، می‌خواستند به ایران القاء کنند که هزینه هر پیروزی آنان بسیار بالاتر از چیزی است که به دست خواهد آورد. این جا بود که امام بار دیگر با اراده آهنین و کلام نافذ خود، از ملت خواست که با حضور پرشور خود جبهه‌ها را تقویت کنند و از مسؤولین خواست که امکانات کشور را برای موفقیت در جنگ بسیج نمایند. امام سال ۶۵ را «سال استقامت ملی» نامید.

در فروردین ماه آن سال، سمینار «لبیک یا خمینی» با حضور مقامات عالیه کشور، با هدف بررسی شیوه تخصیص و بسیج منابع کشور برای جنگ برگزار شد. فرمانده وقت سپاه، محسن رضایی معتقد بود که تنها راه پیش روی کشور برای پایان دادن پیروزمندانه جنگ، بسیج همه نیروها و امکانات کشور است:
"ما در فاو با ۱۵۰ هزار نیرو در مقابل ۷۰۰ هزار نفر از ارتش عراق جنگیدیم و به آن پیروزی درخشان نایل آمدیم. آیا نمی‌توانیم با ۱۰ برابر این نیرو ارتش عراق را منهدم کنیم؟"

"ما تاکنون تنها از ۲ درصد از نیروهای مردمی و ۱۲ درصد از امکانات اقتصادی در جنگ استفاده کرده‌ایم و لازم است که بر اساس اطلاعیه قرارگاه خاتم الانبیاء جنگ کاملا مردمی شود و از کلیه امکانات دولت و مردم برای پیشبرد جنگ استفاده کنیم."

بعد ازسخنرانی‌های رییس مجلس و رییس جمهور، نخست وزیر و سایر مقامات حکومتی درباره لزوم پرداختن به جنگ، در تیرماه ۶۵ «سمینار سراسری فرماندهان بسیجی طرح مالک اشتر» برگزار شد. تبلیغات سراسری برای جذب نیرو آغاز شد که هدف آن تامین ۵۰۰ گردان نیرو برای انجام یک «عملیات سرنوشت ساز» بود. آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ، در تببین راهبرد ایران در جنگ چنین می‌گوید:
"علیرغم تعبیرهای مختلف، این بدان معنا نیست که امسال جنگ پایان یابد. بلکه با برنامه‌هایی که داریم جنگ را به جایی خواهیم رساند که پیروزی ایران مشخص شود، یکی از نمودهای این پیروزی قطع حمایت حامیان صدام از این رژیم می‌باشد."

با آزادسازی مجدد مهران توسط قوای ایران در ۶۵/۰۴/۰۹، اندک آرامشی که برای صدام حاصل شده بود به باد رفت و تنها دستاورد مهم «استراتژی دفاع متحرک» ضایع شد. اشراف دوباره نیروهای ایرانی بر ارتفاعات مهم مهران، خطر و تهدید را برای صدام، از بصره متوجه خود بغداد کرد، چرا که به زعم بسیاری از تحلیل‌گران خارجی، ایران با در اختیار داشتن فاو و بازپس‌گیری مهران، پتانسیل یک حمله مستقیم به بغداد را هم به دست می‌آورد.

"احساس می‌کردم تکرار فاو با این توان امکان‌پذیر نیست و خود آقا محسن نیز این طور درک می‌کرد که اگر ما بعد از تصرف فاو قادر نباشیم قدم‌های بزرگ‌تری برداریم، دشمن به ما حمله خواهد کرد و کرد... بنا بر این از اوایل ۶۵ که فاو تثبیت شد، همه ما عمیقا به فکر فرو رفتیم." (سرلشکر غلامعلی رشید)

طرح عملیات کربلای ۴

به گفته سردار علی فضلی، از فرماندهان دفاع مقدس، طراحی عملیات کربلای چهار حاصل ۶ ماه کار بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر بود. دقیق‌ترین و خطرناک‌ترین شناسایی‌ها برای عملیات کربلای ۴ انجام گرفت و بسیاری از نیروها از کم‌ترین مرخصی‌های خود هم چشم‌پوشی کردند تا کار به نتیجه برسد.

گفتنی است که فشار سنگین انجام عملیات فاو، دفع حدود ۸۰ پاتک سنگین عراق، ناکامی عملیات همزمان در ام الرصاص و شلمچه، مضاف بر تقسیم نیروی رزم سپاه در استراتژی «دفاع محدود» در برابر دفاع متحرک عراق، همه لزوم تجدید نیرو و تقویت سپاه را از طریق بسیج مردمی ایجاب می‌کرد. با این حال، ۵۰۰ گردان مورد نظر محقق نشد، و حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ گردان برای اعزام آماده گردید. صحنه اعزام حدود ۱۰۰ هزار بسیجی آماده شهادت در استادیوم آزادی، در ۱۲ آذر ۱۳۶۵، چنان تاثیرگذار و شورانگیز بود که خط تبلیغاتی رسانه‌های عراقی و همپیمانان عراق مبنی بر خستگی و بی‌انگیزگی نیروهای ایرانی را نقش بر آب کرد.

طراحی نقشه عملیات، طی ۴ ماه، با صدها ساعت بحث تخصصی و سنجیدن همه جوانب، با جمع‌بندی موفقیت‌ها و ناکامی‌های عملیات قبل، به ویژه استفاده از تجربه موفق استفاده از اروند در فتح فاو، انجام گرفت. اتفاقا نقطه عطف طرح عملیات، این بار هم استفاده از اروند، منتها در طول آن (بر عکس استفاده از عرض در عملیات قبل) بود. امری که قرار بود به پایه «تاکتیک ویژه عملیات» در جهت غافلگیری دشمن تبدیل شود. سمت اصلی حمله، در جهت ابوالخصیب و بصره بود که در خود یک هدف راهبردی دیگر داشت؛ نفوذ در حاشیه جنوبی اروند به عنوان قلب منطقه و مسدود‌کردن عقبه سپاه هفتم عراق. لازم به ذکر است که نیروهای ایران در وهله نخست با نیروهای دو سپاه معروف سوم و هفتم ارتش عراق مواجه بود. فلش تهاجم روی خط حدّ دو سپاه سوم و هفتم عراق قرار داشت که بین آن‌ها رودخانه اروند واقع شده بود. در انجام این طرح، اگر اصل غافلگیری به درستی محق می‌شد، نیروهای خودی درست در عقبه دو سپاه استقرار می‌یافتند، در جایی که استحکامات و خطوط پدافندی هم نبود و در نتیجه هیچ یک از دو سپاه ۷ و ۳ نمی‌توانستند به هم کمک برسانند.

درباره طراحی این عملیات، دو نکته اساسی قابل توجه بود: نخست این که، خط‌شکنی با گردان‌های غواص بود که باید در آب عمل می‌کردند. عمل‌کردن در آب شامل فاکتورهایی است که واقعا در کنترل عوامل انسانی نیست، جزر و مد، تلاطم آب، جهت باد، موانع طبیعی و غیرطبیعی درون اروند، و عدم انسجام ناگزیر یک گردان غواص به مانند یک گردان پیاده، احتمال وقوع حوادث غیرمترقبه را می‌افزود. اما غافلگیری دشمن از لحاظ تاکتیک، زمان و مکان، می‌توانست بسیاری از این نقیصه‌ها را جبران کند. همین جا باید متذکر شد، که دشواری طرح عملیات و فشار فوق‌العاده ای که روی نیروها قرار داشت، از همان ابتدا مشخص بود. اگر احتمال شهادت، به ویژه برای نیروهای خط شکن، در عملیان قبلی فرضا ۶۰ درصد در نظر گرفته می‌شد، در این عملیات احتمال شهادت بالای ۸۰ درصد بود. پس این که نیروهای عمل‌کننده از این که پای در چه مسیر صعب و خطرناکی می‌گذاشتند، و این که چه اندازه به شهادت نزدیک بودند، خبر نداشتند، ادعایی پوچ و حتی سخیف است.

اگر احتمال شهادت، به ویژه برای نیروهای خط شکن، در عملیان قبلی فرضا ۶۰ درصد در نظر گرفته می‌شد، در این عملیات احتمال شهادت بالای ۸۰ درصد بود.

مسأله دیگر، محدودیت الحاق عقبه نیروها بود. چون بنا بود انتقال عقبه با قایق در طول اروند صورت گیرد، در صورت هشیاری دشمن و منورباران منطقه و استفاده از آتش وسیع، این انتقال به شدت با مشکل مواجه می‌شد.

مسأله سوم، پیوستگی چهار زمین منطقه عملیاتی یعنی شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام الرصاص و جزیره مینو بود. اگر پیشروی در ابوالخصیب و شلمچه هماهنگ و همزمان انجام نمی‌گرفت، هشیاری دشمن در هر محور، محورهای دیگر را با مشکل مواجه می‌کرد.

نیروهای عمل‌کننده خودی در چهار قرارگاه سازماندهی شدند:

۱.قرارگاه نجف: تأمین منطقه ۵ضلعی شلمچه، جزایر بوارین و ام الطویل.

۲. قرارگاه قدس: عبور از تنگه و پیشروی به سوی پتروشیمی و ابوالخصیب (این قرارگاه محور اصلی عملیات را انجام می‌داد.)

۳. قرارگاه کربلا: مقابله با پاتک دشمن در مقابل جزیره ام الرصاص، تأمین کل منطقه عملیاتی. پیشروی تا جاده دو و سوم آن سوی اروند.

۴. قرارگاه نوح: تأمین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو.
 

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000426/nf00426032-1.jpg

عملیات

کربلای ۴ در تاریخ ۳ دی ماه ۶۵ با هدف «تعیین سرنوشت جنگ» در ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه، با رمز «یا محمد رسول الله(ص)» آغاز شد. علیرغم آمادگی کامل نیروها و مهیا بودن شرایط کلی نیروها برای عملیات، به دلایلی چند، اهداف عملیات در ساعات اولیه حاصل نشد و نیروهای خط شکن تنها در جزیره سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه موفق به نفوذ شدند. فرماندهان عملیات و به ویژه فرمانده کل سپاه، در همان یکی دو ساعت اولیه از طریق مکالمات فرمانده گردان‌های پیشرو، دریافتند که آمادگی دشمن برای مقابله در برخی محورها به شدت مشکوک است. با این حال خبر موفقیت از سوی بعضی یگان‌ها، باعث دلگرمی به ادامه کار می‌شد. موفق‌ترین آنها، لشکر ۱۹ فجر و ۵۷ ابالفضل(ع) بودند که به پیشرفت‌های خوبی در ۵ ضلعی شلمچه رسیدند (گفتنی است موفقیت این دو لشکر، نقش پررنگی در انتخاب زمین عملیات کربلای ۵ داشت).

لیکن در سایر خطوط حمله، خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسید. دشمن از همان دقایق نخست شروع عملیات، در محورهایی چون ام الرصاص و نوک بوارین، با استفاده از تاکتیک‌های ضد غواص و ضد قایق، نیروهای خط شکن و موج یک و دو و سه حمله را دچار مشکلات جدی و تلفات کرد و مانع تحقق اهداف شد. استفاده از منورهای خوشه‌ای کل منطقه را چون روز روشن کرده بود و دریایی از تیرهای دوشکا و آر پی جی و خمپاره های ۶۰ و ۸۰، بر سر نیروهای غواص و قایق‌ها باریدن گرفت. این جدای از بمباران‌های نیروی هوایی عراق به ویژه در اطراف نهر عرایض (عقبه بخش زیادی از نیروهای عمل‌کننده) بود که به شدت بر روند عملیات تاثیر گذاشت.

برای نشان‌دادن دشواری کار نیروهای عمل‌کننده، کافی است به این نکته اشاره کنیم که فقط برای خط پدافندی ام الرصاص، عراق ۹ لایه مانع طبیعی و مصنوعی ایجاد کرده بود، که با شکستن هر خط، نیروهای عراقی با تجمع در خطوط مستحکم عقبی، به شدت مقاومت می‌کردند. مضاف بر این که این خطوط پدافندی از پشتیبانی سنگین توپخانه پرحجم و تقویت‌شده عراق هم برخوردار بود.

گفتنی است در ساعت ۱ بامداد، یعنی تنها دو ساعت بعد از شروع عملیات، رادیو عراق، به طرزی بی‌سابقه خبر حمله ایران را با ذکر دقیق نقاط و محورهای حمله گزارش کرد. در این گزارش، به ویژه گفته شد که حمله بین سپاه هفتم و سوم عراق انجام گرفته است. همین اعلام بی‌سابقه و همچنین لو رفتن تاکتیک ویژه عملیات ایران، شک افشای پیش از موعد عملیات را نزد فرماندهان سپاه قوی کرد. اولین تصمیم فرماندهان ارشد، با جمع‌بندی وضع محورها و قراین دال بر لو رفتن عملیات، فرمان حفظ جزیره ام الرصاص و عقب نشینی از سایر محورها بود. شروع پاتک‌های سنگین عراق از ساعت ۱۰ صبح، باعث شد که فرمانده کل سپاه در ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه روز بعد از شروع، توقف آن را اعلام کند. در مجموع عملیات کربلای ۴، ۹۸۵ شهید و ۸۰۷۶ مجروح و مفقود به جا گذاشت.

وفیق سامرایی، رییس اطلاعات ارتش عراق، چند سال بعد چنین گفت: " ما قبل از شروع حمله از آن آگاه بودیم. اگر این آگاهی را نداشتیم، قطعا بصره اشغال می‌شد و بغداد هم در معرض تهدید قرار می‌گرفت."
درباره دلایل این آگاهی، در ادامه صحبت می‌کنیم.

از درون واقعه

شرح واقعه آن شب را از زبان چند تن از نیروهای حاضر در عملیات مرور می‌کنیم (با استفاده از کتاب «ماموریت روی آب» به همت فرزین شیرزادی)

"‌کنار اروند رود ماندیم و منتظر رمز عملیات. عراق با رسیدن ما بمباران خشکی و آب را شروع کرد. فکر کردیم شاید رفت و آمد و حرکاتمان را دیده است و چشممان به کم‌شدن حجم آتش بود، اما ول کن نبود....عراق با گرای حساب‌شده راه‌های عبور و قسمت‌های مهم را بسته بود....با این حال عراقی‌ها نتوانستند جلوی خط‌شکن‌های ما را بگیرند، اما بقیه نیروها نتوانسته بودند برای پشتیبانی بیایند." (سعید حاج اسفندیاری، بسیجی لشکر انصارالحسین)

"همان‌طور که دست و پا می‌زدیم چشم‌هایمان شروع به سوختن کرد. فهمیدیم آب را با گلوله‌های شیمیایی مسموم کرده‌اند. آب مسموم راه پیدا کرد به درون لباس غواصی و بدنمان هم شیمیایی شد..... تا صبح با همان لباس بودیم. تا خواستیم لباس غواصی را در بیاوریم، تکه‌هایی از پوست بدنمان هم با آن ور می‌آمد و کنده می‌شد. سوزش زخم‌ها صد برابر شده بود." (کاظم درفشلو- لشکر انصارالحسین-واحد تخریب)

"به روز عملیات که نزدیک می‌شدیم ، بچه‌ها دست‌هاشان را حنا می‌گذاشتند. شاد و سرحال بودند و بگو و بخند می‌کردند....این را (خبر تغییر برنامه) که شنیدند با خواهش و تمنا خواستند از همان جا برویم سر وقت دشمن. فرماندهان توضیح دادند راضیشان کردند.....پی جو که شدیم دیدیم دسته‌جمعی برگه‌ای نوشتند و با خون خودشان امضا کردند. با هم عهد بسته بودند که تا اخر بایستند و پیروزی را ببینند، یا این که شهید شوند. برای همین تا آخر کربلای ۵ ایستادند." (مصطفی روحی-لشکر انصار الحسین-گردان ۵۵)




غواصان گردان محمد رسول‌الله - شب عملیات کربلای چهار
http://www.jahannews.com/images/docs/files/000426/nf00426032-2.jpg

"بچه‌ها بی آن که خم به ابرو بیاورند پا به میدان عمل گذاشتند....چون باید خط مقدم بتونی دشمن را می‌شکستند، مهمات زیادی به همراه داشتند....نزدیک یک کیلومتر را در آب دست و پا زدند. دو گردان غواصی توانست از زیر آتش رد شود و خودش را برساند به دژ دشمن. از روی جاگیری مرتب عراقی‌ها و آتش مداوم توپخانه‌شان می‌شد فهمید که ستون پنجم خبر داده است و آن‌ها از حرکات ما آگاهند....چون دوسه متر بالاتر از ما در خشکی بودند، می‌توانستند خیلی راحت تک تک‌مان را بزنند، اما مثل همیشه ترس خورده و دستپاچه تیرهای بی‌هدف در می‌کردند و سفت و سخت قایم شده بودن توی سنگرهایشان. خیلی زور می‌زدند و شهامت نشان می‌دادند تند گردن می‌کشیدند و الله بختکی نارنجک پرتاب می‌کردند توی آب. ما داخل آب بودیم و سیم خاردار و خورشیدی جلویمان ردیف بود و آن‌ها روی شیبی ۴ متری بالای سرمان. با این حال بچه‌ها به هدفشان ایمان داشتند و می‌خواستند هر جور شده بگذرند و از ان جا بروند." (کاظم طلایی-لشکر انصارلحسین-آرپی جی زن و تک تیرانداز)

ذکر این موارد بعضا طولانی را از آن رو آوردیم تا کسانی که ناآگاهانه، یا بعضا مغرضانه، بی آنکه کوچک‌ترین اطلاعی از شیوه نبرد و نوع جنگ ایران و عراق داشته باشند، و کل اطلاعات جنگیشان به بازی «مدال افتخار» یا فیلم «تک تیرانداز آمریکایی» ختم می‌شود، می‌خواهند رزمندگان سلحشور و از جان گذشته و مؤمن (به معنای اتم کلمه) ما را مشتی انسان ساده و بدون فکر جلوه دهند که به راحتی آلت دست می‌شدند، از جهالت به درآیند. رزمندگان ما، حتی کم‌سن‌ترین آن‌ها، دقیقا می‌دانستند که قدم در چه راه دشوار و طاقت‌فرسایی گذاشته‌اند و با چه هدفی می‌جنگند. اصولا مگر ممکن است، رزمنده غواصی که ماه‌ها تحت شدیدترین و سنگین‌ترین آموزش‌های غواصی در سد دز و کارون بود، نداند به کجا و به چه کاری می‌رود؟ اصولا مگر از زمان عملیات طریق القدس که اولین حضور گسترده نیروهای مردمی به ثبت رسید، نحوه رزم سربازان ما طور دیگری بوده، که در کربلای ۴ متفاوت باشد؟ مگر عملیات پرغرور بیت المقدس با شیوه‌ای جز هجوم دلاورانه نیروهای پیاده ما از ۳ جهت حاصل شد؟ مگر عملیات حیرت آور والفجر ۸ با شیوه‌ای جز خط شکنی غواصان دلاور لشکر ویژه ۲۵ کربلا و سایر یگان‌ها به دست آمد؟ این خاطرات نقل شد که آن دسته که تحت تأثیر رسانه‌های معاند، برای تحقیر و کاستن از قدر حماسه جوانان این مملکت، واژگانی چون «امواج انسانی» و «گوشت دم توپ» را به کار می‌برند، اندکی به خود بیایند و حزم و احتیاط بیشتری در اظهار نظر به خرج دهند!

دلایل عدم الفتح

درباره دلایل عدم توفیق کربلای ۴، تحلیل‌ها و تفاسیری از سوی کارشناسان و متخصصان این حوزه ارایه شده است. از بین همه این دلایل، می‌توان ۴ تا ۵ دلیل اصلی را برجسته کرد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

۱.کمک اطلاعاتی آمریکا: تقریبا همه تحلیل‌گران بر این مسأله اتفاق نظر دارند، که بعد از لو رفتن قضیه «مک فارلین» و شکست آمریکا برای مذاکره با ایران، این کشور که با مشکلات عدیده‌ای از نظر اعتبار بین‌المللی و منطقه‌ای رو به رو شده بود، همه تلاش خود را به کار گرفت تا جبران مافات کند.
 

اعضای تیم آمریکایی که برای مذاکره به ایران آمدند اما دست خالی بازگشتند
http://www.jahannews.com/images/docs/files/000426/nf00426032-3.jpg


عراق و کشورهای عرب منطقه به شدت از تلاش آمریکا برای نزدیکی به ایران دلخور بودند و آمریکا را تحت فشار گذاشتند. از سوی دیگر، شوروی از لطمه خوردن به اعتبار آمریکا و سردی روابط عراق با ایالات متحده، نهایت استفاده را برد تا روابط خود را با کشورهای عرب ارتقا دهد. شوروی در این مقطع نقش مهمی در تجهیز عراق بازی کرد. نمود اصلی این تجهیز، نیروی هوایی عراق بود که از انواع جنگنده و بمب افکن‌های میگ و سوخوی برخوردار شد (یکی از مأموریت‌های بسیار موفق و عجیب نیروی هوایی عراق، حمله به نیروگاه شهید سلیمی نکا بود که با حمایت اطلاعاتی آمریکا، در اختیار قرار گرفتن آسمان شوروی و با استفاده از جنگنده‌های شوروی انجام گرفت).

آمریکا، برای به دست آوردن دل شیوخ منطقه، نزدیکی دوباره به صدام و از همه مهم‌تر، تحقق هدف جنگ بدون پیروزی میان دو قدرت منطقه‌ای، شروع به در اختیار گذاشتن حجم عظیمی از اطلاعات حساس درباره ساختارهای دفاعی ایران، انبارهای مهمات، زیرساخت‌های اقتصادی و تحرکات نیروهای ایرانی به عراق کرد. اطلاعات ماهواره‌های جاسوسی و رصدهای دقیق هواپیماهای «آواکس»، به طور غیرمستقیم از طریق کشورهای هم‌پیمان عراق، یا مستقیم، در اختیار دولت عراق قرار می‌گرفت (به ویژه نیروی هوایی). برای همین ما شاهد بودیم که در طول سال ۶۵، خاک کشورمان با شدت و در حجمی عظیم مورد بمباران هواپیماهای پیشرفته ارتش عراق قرار گرفت (نیروی هوایی ایران به دلیل تحریم فروش هواپیما و قطعات و مهمات به لحاظ توان فنی قابل ترمیم و تقویت نبود). به هر روی، اشراف اطلاعاتی عراق به واسطه تجهیزات آمریکایی، روی تحرکات نیروهای ایرانی، در آستانه عملیات معمولا دلیل اصلی افزایش هشیاری عراقی‌ها در مقطع کربلای ۴ محسوب می‌شود. جابه جایی حدود ۱۲۰۰۰۰ نیروی پیاده، ماشین‌ها و ادوات زرهی و مکانیزه و صدها قایق، چیزی نبود که از چشم تیزبین آواکس‌ها و ماهواره‌های جاسوسی دور بماند.

۲.آمادگی ذهنی عراق برای یک عملیات بزرگ در زمستان۶۵: از اواسط سال ۶۵، طی یک فراخوان و بسیج عمومی، قرار بود همه امکانات کشور جهت «تعیین سرنوشت جنگ» و یک «عملیات تعیین‌کننده» بسیج شود. از سوی دیگر، به لحاظ سوابق سال‌های قبل، بیشترین میزان جذب نیروی مردمی برای عملیات آفندی معمولا در فصل زمستان انجام می‌گرفت. از طرف دیگر، محدوده قابل عملیات آفندی گسترده، در جنوب، چند گزینه محدود بود، و انتخاب‌های ایران برای عملیات زمینی چندان گسترده نبود که قابل رصد نباشد. مضاف بر این، تقریبا بر همگان آشکار بود که بعد از موفقیت بزرگ ایران در فتح فاو، گام بلند و خیز تعیین‌کننده ایران، به سمت بصره خواهد بود، و راه‌های دستیابی به بصره هم مانند زمین عملیات محدود. بگذریم از این که، از فتح فاو به این سو، کلیه همین راه‌های محدود هم، توسط عراق با انواع و اقسام موانع مین، سیم خاردار، کانال‌ها، نهرها، تله‌های انفجاری و سنگرهای بتونی تو در تو و فوق مستحکم در لایه‌های مختلف پوشش داده شده بود. یکی از معروف‌ترین این استحکامات، سنگرهای U شکل در منطقه شلمچه بود که بنا به اقوالی طرح آن توسط اسراییل به عراق داده شده بود.

۳.فعالیت گسترده ستون پنجم: سازمان مجاهدین خلق (منافقین به خلق) از زمان فرار سرکرده آن، مسعود رجوی، به عراق و بستن عقد اخوت با دشمن‌ترین دشمنان آن روز ملت ایران، تمام توان سازمان منحوس خود را در اختیار رژیم بعث قرار داده بود. رجوی به معنای تمام و کمال کلمه، برای صدام مزدوری اطلاعاتی و جاسوسی می‌کرد و به این مزدوری و خیانت عظیم خود مفتخر هم بود. بنا به اسنادی که بعد از سقوط صدام، از استخبارات صدام به دست آورد و بنا به اعتراف برگشتگان از مسیر نفاق، نفوذ مجاهدین در زمینه کارهای اطلاعاتی و اعتماد صدام به آن ها به حدی بود که حتی بعضی از بلندپایه‌ترین افسران حتی ژنرال‌های ارتش عراق هم به مرتبه منافقین نمی‌رسیدند. گرچه بسیاری از کارشناسان نقش ستون پنجم را در لو رفتن عملیات کربلای ۴ به اندازه کمک اطلاعاتی آمریکا نمی‌دانند، لیکن منافقین بر حسب وظیفه‌ای که برای خیانتکاری خود تعریف کرده بودند، اطلاعات ذی قیمتی از تحرکات نیروهای ایرانی در اختیار ارتش بعث قرار دادند.

۴.درس‌های عراق از والفجر ۸: عراقی‌ها در فاصله میان فتح فاو، تا عملیات کربلای ۴، به خوبی تاکتیک سپاه برای عبور از اروند را مطالعه کرده بودند و سعی کردند برای مقابله با اساس این روش (استفاده از نیروهای غواص) با تاکتیک‌های ضد غواص و ضد شناور، کاملا مهیا باشند. مسلح‌کردن زمین کل منطقه، ایجاد موانع و سنگرها در ساحل اروند، و پوشش سطح رودخانه با انواع تیربار، از جمله تمهیدات اصلی عراق برای مقابله بود.

آیا کربلای ۴ تازه کشف شده است؟

یکی از ایراداتی که همواره طعن‌کنندگان و منتقدان دفاع مقدس معمولا روی آن دست می‌گذارند، استفاده گسترده از نیروهای پیاده در جنگ بود که طبعا میزان آسیب جانی نیروها را بالا می‌برد. این دسته از منتقدان، گویی هیچ‌گونه شناختی از تاریخ جنگ تحمیلی ندارند و حتی زحمت یک مطالعه گذرا در مکتوبات و اسناد جنگ را هم به خود نداده‌اند. انتظاری هم جز این نیست از کسانی که معمولا کاری جز تکرار آن چه رسانه‌های معاند مطرح می‌کنند، ندارند.

اصولا از ابتدای جنگ، بر همه کارشناسان نظامی آشکار بود که توازن امکانات نظامی و نیروی جنگنده کلاسیک، کاملا به سود عراق است. کشور ما تازه یک انقلاب را پشت سر گذاشته بود. نظام جدید هنوز کاملا تثبیت نشده بود. سازمان رزم ایران کاملا آشفته در موضع ضعف بود. ارتش ما که به لحاظ آموزش و تجهیزات کاملا وابسته به ایالات متحده بود، با قطع رابطه ایران و آمریکا و خروج مستشاران نظامی، تازه در حال سازماندهی دوباره بود و به لحاظ سیاسی-ایدئولوژیک یک بحران را از سر می‌گذراند که طبیعی یک انقلاب هم بود.

از دیگر سو اما یک ارتش تا بن دندان مسلح و منسجم قرار داشت که تحت فرماندهی یک دیکتاتور و یک حزب توتالیتر اداره می‌شد. به علاوه با فرمان بسیج نیروها از جانب حزب بعث، یک نیروی «جیش الشعبی» عظیم هم تشکیل شده بود که اگر نمی‌جنگیدند، خانواده‌هایشان در پشت جبهه تحت فشار و ایذا شدید از سوی مزدوران بعثی قرار می‌گرفتند. نفت عراق و پول کشورهای عرب منطقه که می‌خواستند سر به تن انقلاب ایران نباشد، پشتوانه جنگ عراق بود. از سوی دیگر، تجربه یکی دوسال اول جنگ، به فرماندهی بنی صدر، نشان داد که در زمینه نبرد کلاسیک، به علت نبود توازن نیروها، عملیات‌های نظامی ما محکوم به شکست است. حتی تاکتیک اشکانی زمین دادن و زمان گرفتن هم کمکی به بهبود وضعیت جنگ کلاسیک برای ما نمی‌کرد. درهای بازار جهانی اسلحه به روی صدام باز بود و دریایی از تانک و توپ و ادوات زرهی، پیش از شروع جنگ به عراق سرازیر شده بود،به نحوی که قوای زرهی و توپخانه عراق، در آن زمان یکی از مجهزترین قوای این چنینی در سراسر دنیا بود.

در چنین شرایطی، تنها چیزی که این موازنه را به سوی تعادل پیش می‌برد، ایدئولوژی، ایمان و اخلاص نیروهای پیاده ایرانی بود که از همان شروع جنگ، حتی زمانی که هیچ سر و سامانی در جبهه خودی نبود، با هر وسیله‌ای خود را به جنوب رساندند و مشغول دفاع شدند. از همان روزهای دفاع ۳۹ روزه در خرمشهر، آشکار شد که تنها نقطه قوت ایران در برابر ارتش مجهز و منسجم عراق، شجاعت و پایمردی نیروهای پیاده و تاکتیک جنگ‌های نامتقارن است. شاهد تاریخی این مساله هم عدم توفیق مجموعه عملیاتی است که در غیاب نیروهای مردمی در دوره بنی صدر انجام گرفت.

در اثبات محدودیت‌های شدید تجهیزات و تسلیحات در جبهه خودی همین بس که، در دو عملیات طریق القدس و فتح المبین، بسیاری از نیروها حتی اسلحه سبک شخصی هم نداشتند و در بسیاری از گروهان‌ها و دسته‌ها این نقص قرار بود از اسلحه‌های غنیمتی در موج اول حمله جبران شود. بسیاری از رسته‌های تخصصی سپاه از جمله گردان ادوات و زرهی با تانک‌ها و توپ‌های غنیمتی در عملیات طریق القدس تشکیل شد. با همه این اوصاف، آیا جنگ‌شناسان فیسبوکی و نطریه‌پردازان مجازی انتظار داشتند با راهبردها و تاکتیک‌های نظامی دانشکده‌های افسری که عمدتا برگرفته از سوابق نظامی در جنگ جهانی دوم بود، در جنگی چنین نابرابر به توفیق دست پیدا کنیم؟

محسن رضایی، فرمانده کل سپاه در دوران جنگ، در مصاحبه‌ای که به مناسبت هفته دفاع مقدس در شهریور ماه سال گذشته از شبکه یک پخش شد، به صراحت این نکته را یادآوری کرد، که در همان یکی دو سال اول جنگ، بر نیروهای سپاه آشکار شده بود که ایران، به دلیل کمبود شدید امکانات و عدم توازن نیروها، عملا امکان «تک جبهه‌ای» رو در رو با عراق را ندارد. از همین رو با تغییر فرماندهی کل قوا، طراحی عملیات سپاه به سوی استفاده از اصل غافلگیری و ضربه زدن از جایی رفت که دشمن اصلا انتظار آن را نداشت. چرا که اگر دشمن با آمادگی و هشیاری به مقابله می‌پرداخت، شکست نیروهای خودی محتوم بود. بدیهی است که این نوع رزم در درجه اول مبتنی بر قابلیت‌ها، شجاعت‌ها و ایثار نیروهای پیاده بود که باید جور کمبود امکانات مکانیزه و زرهی و پشتیبانی کامل توپخانه و هوایی را می‌کشیدند. چاره‌ای جز این نبود، چرا که نیروی پیاده، سرمایه اصلی و شاید تنها سرمایه سازمان رزم ایران در جنگ تحمیلی بود.

اتهام‌زنی به فرماندهان جنگ، تسویه حسابی کهنه

از آن هایی که از سر کم اطلاعی، ناآگاهانه، و آن‌هایی که از سر خباثت، مغرضانه،فرماندهان دفاع مقدس، گنجینه افتخارات ملت ایران، را زیر سؤال می‌برند، باید پرسید که از کدام فرماندهان سخن می‌گویند؟ چه اندازه این فرماندهان را می‌شناسند؟ کدام شرح حال و کدام مدرک مستند را درباره عملکرد این فرماندهان زیر و رو کرده‌اند؟ آنان که به راحتی حاصل رنج و خون هزاران شهید را با تشکیک و شبهه افکنی زیر سؤال می‌برند، آیا تلاش کرده‌اند ذره ای از وقت ارزشمند خود را به خوانش تاریخ و سوابق دفاع مقدس اختصاص دهند؟ آیا حسین خرازی را می‌شناسند؟ آیا از احمد کاظمی چیزی می دانند؟ آیا از حاج احمد متوسلیان و حاج همت و علی هاشمی و رضا دستواره چیزی به گوششان خورده؟ آیا می‌دانند فرمانده خط شکن خرمشهر که خبرگان نظامی دنیا را به حیرت وا داشت، همان جوان لاغر اندام و خاک آلود و ژولیده ای بود که با کفش کتانی، پا به پای بسیجیان ۱۵ ۱۶ ساله آرپی جی می‌زد و ستون‌های زرهی و پیاده دشمن بعثی را مضمحل می‌کرد؟ آیا غلامحسین افشردی، آن جوان ۴۰ کیلویی جنوب شهری را می شناسند که در کسوت عکاس به جبهه رفت و در عرض چند ماه اطلاعات عملیات سپاه را پایه‌گذاری کرد که دقت و صحت شناسایی‌های آن مایه حیرت و تحسین افسران استخوان خردکرده‌ای چون شهید صیاد شیرازی و معاونش حسین حسنی سعدی می‌شد؟ آیا می‌دانند که در هنگام سقوط فاو فرماندهانی چون مرتضی قربانی و احمد کاظمی، تا اخرین لحظه پا به پای رزمندگان خود صرفا با آر پی جی، مقابل سیل نیروهای زرهی عراق مقاومت کردند؟ آیا می‌دانند همین حاج قاسم سلیمانی که امروز فخر تمام بچه شیعه‌هاست، زمانی که نیروهای گردان‌هایش در عملیات طریق القدس در پشت میدان مین خط اول دشمن گرفتار شدند، سوار بر پی ام پی ارتشی به میدان مین زد تا جلودار نیروهایش شود و همان جا تا مرز شهادت پیش رفت؟ از این واقعیت چیزی می‌دانند که در میدان‌های نبرد، هر کجا که کار جنگ به بن بست می‌خورد و به لحاظ منطق دنیایی، هیچ گونه روزنی به پیش رو باز نبود، فرمانده محبوب و محجوب لشکر ۱۴ امام حسین، حسین خرازی، که لبخند آفتابیش قوت قلب بچه رزمنده‌های اصفهان بود، خود پیش قدم می‌شد و پیشاپیش نیروهایش خط را می‌شکست؟ از حسین بصیر و محمد حسن طوسی، سرداران سرافراز و بی ادعای لشکر همیشه خط شکن ویژه ۲۵ کربلا تاکنون اسمی شنیده‌اید؟

زمانی که محسن رضایی، غلامعلی رشید، رحیم صفوی، علی شمخانی و فرماندهان دیگر، عملیات غرورآفرین طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و والفجر ۸ و کربلای ۱ و کربلای ۳ و ....را طراحی می‌کردند، نه سرلشکر بودند، نه دوره دافوس دیده بودند و نه از کالج‌های نظامی آن چنانی آمریکا و انگلستان فارغ‌التحصیل شده بودند. جوانانی بودند که هنوز به سی نرسیده، در بهترین سال‌های جوانی خود، مسؤولیتی به بزرگی جنگ یک ملت روی دوش‌های استوارشان قرار گرفته بود. همین جوانان در والفجر ۸ و کربلای ۵ آن چنان عملیاتی را طرح‌ریزی کردند که ژنرال‌های کهنه‌کار بعثی با خروارها ستاره و نشان نظامی، و کارشناسان خبره آمریکایی و اروپایی و روسی مشورت دهنده به آنان را منکوب و مبهوت کرد.

اصلا مگر از دل همین کربلای ۴ که شکستش می خوانند، بر اساس پیروزی به دست آمده در یکی از محورهای آن، بلافاصله کربلای ۵ توسط این فرماندهان طراحی و اجرا نشد؟ کیست که نداند فرماندهان جنگ ایران نفس به نفس،رخ به رخ، دوش به دوش نیروهای تحت امر خود می‌زیستند و می‌جنگیدند؛ از همان غذایی می‌خوردند که عادی‌ترین عضو بسیجی تحت امرشان. در همان سنگرهای تنگ و نمور و نا امنی می‌خوابیدند که نیروهایشان. در هنگام عملیات، در نزدیک‌ترین فاصله از منطقه عملیات جنگ را اداره می‌کردند، نه در سنگرهای بتونی و زیرزمینی با کیلومترها فاصله از محل نبرد. برای نمونه، ۲۴ ساعت مانده به شروع عملیات والفجر ۸، مقر فرماندهی عملیات که در سوله‌ای در نزدیک‌ترین فاصله از نقطه رهایی قرار داشت بمباران شد.

به گفته فرمانده وقت سپاه، اگر این بمباران، دقایقی زودتر، یعنی زمانی که فرماندهان در محوطه باز بودند، انجام می‌گرفت، احتمالا همه این فرماندهان به شهادت رسیده بودند. (مصاحبه محسن رضایی با فارس، ۲۶/۱۱/۹۰). از همه مهم تر این که این جوانان، ۸ سال تمام، نعمت و لذت زندگی و بودن با زن و فرزند و خانواده را از خود دریغ کردند تا در سخت ترین شرایط، در گرمای تفتیده جنوب و سرمای استخوان سوز غرب، زمانی که خود در اوج جوانی بودند، فرماندهی و مسوولیت جوانانی نه چندان کم سن تر از خود را به عهده بگیرند. تنها ذکر یک مصداق می تواند تا حدی سختی ها و مشقاتی را که بر این فرماندهان (تابلوهای افتخار ملت ایران) گذشت، بازتاب دهد. محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، در اواسط دوران جنگ، آن قدر داغ فرماندهان و هم رزمان خود را دیده بود که چشمه اشکش خشکیده بود. بنا به نظر پزشکان، اگر بعد از داغ همرزمان او به هر طریقی گریه نمی کرد، دچار عوارض جدی جسمانی می شد. بنا به روایت خود آقا محسن، زمانی که خبر شهادت حاج همت را به او دادند، دوستان گشتند تا حاج منصور ارضی را به ستاد فرماندهی بیاورند تا با مداحی او، رضایی و سایر همکارانش دل سیری گریه کنند تا اواز شدت این داغ به عارضه ای چون سکته قلبی دچار نشود.

به هر روی، در آستانه عملیات بزرگ نیروهای عراقی و شیرمردان سپاه قدس و بسیج مردمی در الرمادی، در زمانه مذاکرات زیر سایه تهدید، در زمانی که آوازه شجاعت و هوشمندی حاج قاسم سلیمانی مرزهای منطقه را در نوردیده و بین‌المللی شده است، درست زمانی که فرمانده سابق دوباره لباس پاسداری را بر تن کرده است، در زمانه‌ای که هیمنه سپاه پاسداران در کنار سایر نیروهای نظامی ایران، نخستین قدرت بازدارنده در برابر طمع ورزی و خباثت دشمنان بی شمار ایران است، در نیت آنهایی که در پشت پرده این موج سازی رسانه ای قرار گرفتند، آن هایی که دنبال ساختن بمب تبلیغاتی از ماجرای بازگشت پیکر مطهر ۱۷۵ غواص سرفراز کربلای ۴ هستند، آن‌هایی که به بهانه دلسوزی و تأثر برای آن شهدای مظلوم سرفراز و پرغرور، تخطئه تاریخ پرغرور دفاع مقدس و ملکوک کردن چهره فرماندهان آن را در نظر دارند، باید شک و تردید جدی روا داشت.

منابع:
در نوشتن این گزارش بیشتر از کتاب های زیر بهره برده شد:
۱: از فاو تا شلمچه-محمد درودیان-مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
۲: ماموریت روی آب- فرزین شیرزادی-نشر شاهد
۳: تاریخ مصور جنگ ایران و عراق- جعفر شیرعلی نیا- نشر سایان
۴: بررسی عملیات والفجر۸-در گفتگوی راویان جنگ با محسن رضایی- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
۵: نبرد طریق القدس-امیر رزاق زاده-مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
منبع: مشرق


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 7:02 PM ] [ کاظم ]

حضرت آقای تلویزیون، اسلحه‌ات را از روبروی مادران ما کنار بکش!

سریال «شمعدونی» با وجود همه انتقادات، همچنان در حال پخش است. سید محمد مختاری، کارگردان و نویسنده و پژوهشگر سینما، متنی در نقد این سریال نوشته است. تسنیم از نقدهای مثبت درباره این سریال هم استقبال می‌کند.
حضرت آقای تلویزیون، اسلحه‌ات را از روبروی مادران ما کنار بکش!

گروه فرهنگ جهان نیوز-سید محمد مختاری: چند سالی است که از همه ی سریال‌هایی‌ که از تلویزیون پخش می‌شود یک قسمت را حتما می‌بینم و گاهی تا دو و یا بیشتر هم اتفاقی می‌بینم. آمار بیشترین تعداد قسمت دیده شده هم به تعطیلات عید سال ٨٨ برمی گرده که تونستم هشت یا نه قسمت از سریال سی قسمتی که خودم کار کرده بودم را کنار مادر و در کانون گرم خانه سنتی و آرام او که مأوا و امن ترین جای جهان برای من است دیدیم و چه حس خوبی داشت ترجمه ی احساس سرشار مادر که در نهایت سکوت به صفحه ی تلویزیون دوخته می شد.

او که در آیینه ی روبرویش و ورای تصاویر کار من ، مطمئناً لحظه لحظه ی مرارتهای دیروزهای زندگی اش بود که تصویر می شد و در آن لحظات مجالی بود که شاید کمی از خستگی هایش را به فراموشی بسپرد و من که عامل این لحظات بودم پر غرور به شرافتی که در نهان تصاویر کار سراغ داشتم وبه تک تک مادران نسلم ادای احترام نموده و آنها را بسیار سزاوار ستایش تربیت این نسل میدانستم ، افتخار می‌کردم. مادران نسل ما که مادران شمعدانی‌اند ، تنها گلی که نسل ما به سبب وجود نامش در کتاب درسی مان تصور واحدی از آن داشتیم ، و البته که برگ هایش دقیقا ً شبیه دست مادران و گلهایش درست چهره ی مهربان مادران ماست که چقدر هم زود پژمرده می شوند اگر خوب مواظب شان نباشیم .

نه فقط مادران گل ما ، که نماد خانواده ایرانی، گل شمعدانی است که روی لبه حوض های فیروزه ای رنگ نشان از وجود زندگی ای برخوردار از مهر و سایه ی مادر حلاوت و قند خانواده ی ایرانی را تصویر می کند و این تنها نماد مانده از آنهمه دیروزهای خوبتری ماهاست که به یقین تا ابدیت هم حقیقتش خواهد ماند .

اما افسوس ، افسوس که نُون و ریحون و پنیر و چای عصرونه توی ایوون و استکان کمر باریک قند پهلو ، مثل هندونه ی لب بوم رفت و غروب کرد .

دلخوش به وجود گل شمعدونی و در ناخودآگاه خود هر جا این اسم رو می‌شنویم دنبال گمشده‌مان می‌گردیم و با اشتیاقی وافر دست از هر کار می‌کشیم و جذب جادوی این نام که پیوند خورده‌ تمام نوستالوژی ماست که هرگز تکرار نمی شود می شویم . این هم حقیقتی است از ویژگی های منحصر بفرد ایرانی و ایرانی بودن فاخر ما .

اما هزاران آه و افسوس، از وقتی که گذاشتم و تقریبا یک قسمت کامل از سریالی که به همین نام از پرمخاطب‌ترین تایم تلویزیون ایران سراسر شمعدانی پخش می شود را دیدم.

سریالی که با بهره گرفتن از شرایط اجتماعی این ماهها ، از موضوعات مطروحه در جامعه، دستمایه‌های سطحی پیدا کرده و با تصویر کردن معضلات روز و گرفتاری های معمول مردم آشنا سازی نموده و خود را به مخاطب نزدیک کرده و با محرم و همدرد نشان دادن خویش خطرناک ترین نوع اعتماد را بوجود آورده است. اعتمادی که در پی آن باور پذیری ایجاد می شود و باور یعنی هست و نیست آدمی.

باور یعنی اعتقاد ، یعنی تضمینی ترین قدرت بلامنازع بشر، این ابر قدرت آفرینش، باور یعنی اوج تفاوت انسان و حیوان . و وایلا که اگر باور مردمی عوض شود.

در این سریال تماما ضد فرهنگ خانواده ایرانی تک تک شخصیتها که هر یک نماینده قشر خود در سطح جامعه است و این را به راحتی از مشکلات فردی هر یک می‌توانیم دریابیم ، تمام ایرانیان را افرادی ابله نشان داده که در مسابقه ی حماقت گوی سبقت را از دیگران می ربایند و از تنها چیزی هم که اصلا ً بویی نبرده اند احترام به دیگران است.

پدران رنج کشیده و ستون های عزت خاکم چه تن پرور ، هوسباز ، طرد شده ، خود محور ، ضعیف ، و علیل و بیمار که بشدت هم در معرض الزایمر است تصویر شده.نمی‌دانم از رذایل کدام شخصیت بازگو کنم که بر همگان عیان است و شاید نیازی به پرداختن جزئی به آن نباشد ، شخصیتهایی که وجه بارز و اولین مؤلفه ی شخصیتی شان احمق بودن است و مابقی ویژگی منحصر بفردشان هم جزو منحصر بفرد ترین رذایل انسانی است که البته توزیع عادلانه بین شخصیتها شده است.

پسر جوان احمق و ماست صفت، بدون اعتماد بنفس و بشدت تحت تأثیر و کاملا ً بی وجود، دختر جوان احمق، خانم دکتر بی سواد که بشدت مستعد خاله زنک بازی است و تخصصش حتی در خانه اش مقبول نیست و واویلا از فردای بیمارانش.

عروس هایی که همه هم احمق و از کانون خانواده فقط عشوه گری و خاله زنک بازی میدانند و نماد بارزشان قدرت نمایی در استحاله کردن شوهرانشان است و کسب قدرتی که کل توان این خانواده ی إیرانی را مصروف عقده های زنانه ی خود می کنند و از تعلیم و تربیت و پرورش فرزند هیچ نمی دانند و أمور خانه را هم که معلوم نیست چه کسی انجام میدهد. فارغ التحصیل هنری که نماد فرهیختگی و فرهنگساز جامعه است و عاطل و باطل و علاف که احمقانه روزگارش را به طواف تئاتر شهر مشغول است. دیگری که گویا معلم است که گل سرسبد این احمق هاست و نه فقط در ویزور دوربینی که میتواند اسکاری دیگر به فخر ایرانی اضافه کند، بلکه کل نگاهش به هستی، تنها و تنها در پی شوهر می‌گردد و منتهای آمالش را شوهر می‌بیند و برای دست پیدا کردن به شوهر حاضر است کل شرافت و گذشته ی این خانواده را فدا کند.

تا از قلم نیفتاده از الگوی مؤثر و شخصیت منحصر بفردی که تقریباً در نهان ذهن همه ی کودکان و نوجوانان این سرزمین دست یابی به هوش سرشار و توان مافوق بشری است بگویم. جناب دزد این سریال، که تنها غیر احمق ماجرا تصویر شده و ویژگی های برشمرده برای دزد بودن را در رفتار او به نحوی می‌بینیم که حقیقتا ً این شغل را تنها کمی غیر شریف دانسته و البته که این شغل را بسیار مشقت‌بار و رنج آور و سخت به باور وارد می کنیم و لاجرم ضمن ترحم و دادن تخفیف به جرم ایشان به کودکانمان رسماً این شغل را معرفی و صاحب صنف و داشتن تخصص معرفی می کنیم و ...

همچنین فروشندگان مواد مخدر در پارکها (که أساسا ً در این سریال صرفا برای توزیع مواد ساخته شده اند) و ملتی تماما معتاد با بهره گرفتن از به‌روزترین مظاهر تکنولوژی آنها را صرفاً برای ساقی‌گری و تهیه مواد استفاده می‌کنند و گویا به جز جوان احمق این سریال تمام امت همیشه درصحنه به آن شیوه ی توزیع، اشراف کامل دارند و امری کاملا معمول در پارک هاست! و پلیس ها، پلیس های جامعه ای که اینقدر احمق باشند طبیعتاً دزدی و توزیع مواد مخدر و سایر جرم ها هم به این اشکال و آن رسمیت ترویج پیدا کرده و اگر دوربین این سریال از ساختمان آن خانواده بیرون بیاید خدا میداند از جامعه إیرانی چه دارالحماقتی بسازد و به باور کودکانمان چه ها که وارد نکند .

بجز ساقی باهوش و دزد نخبه هیچ کدام از شخصیتهای متنوع و بسیار زیاد این سریال بهره ای از هوش و ذکاوت نبرده و أساساً همه احمق هستند! احمق هایی که فارسی صحبت می کنند و در خانه ای إیرانی هستند و در پنجره ی خانه شان گل شمعدانی است!

متاسفانه، این تحفه ی آقای تلویزیون ایران زمین به ملتی خسته از دو و یا سه شیفت کاری که نجیبانه فشارهای اقتصادی را تحمل می کنند و به امید کسب آرامش، شب را در مأوا سرای خانه گرد هم می آیند و پای این سریال می نشینند، حق شان نبود و در شأن شان نیست، ملتی که در ناخودآگاه تک تک ایشان از خود شروع کرده و تمام إیرانی ها را در باور نهانی خود احمق می‌بینند؛ که البته خودشان هم بعدها با بازخورد عملی این باور متوجه این فاجعه خواهند شد و تبعاتش را خواهند دید که دیگر جزئی از رفتار عادی شان شده و تنها افسوسی و آهی را پاداش عمری سکوت خود می‌بیند و غیر قابل جبران.

واویلا که عدم خود باوری را به باور مردم برسانیم! کاری که دقیقاً سریال شمعدانی بخوبی دارد انجام میدهد و همین جا هم از تک تک هنرمندان نجیب و متخصص کشورم که به خوبی از عهده ی نقش واگذار شده به ایشان در این سریال برآمده و با بازآفرینی هنرمندانه ی این شخصیتها به باور پذیرترین سطح، هنرنمایی کرده اند خداقوت گفته و تبریکی صمیمانه می گویم. حضور قاضی مرادی نازنین که از بستر بیماری به این سریال دعوت شده را بعنوان رفتاری ارزشمند در خانواده ی هنری کشور و حضور شیرین قدرت ایزدی که رشید ذهن ماست و سالهاست از او دور بودیم را به عوامل این سریال تبریک گفته و خسته نباشیدی صمیمانه به ایشان عرض می کنم و حضور تک تک عوامل منهای بانیان اصلی، در این سریال را فارغ از مسائل مطرح شده و تبعات این کار دانسته و طبیعتاً که اصل تقسیم کار حرفه ای در سینما هر کسی را تنها مسئول کار خویش دانسته و ایشان را از این خیانت به فرهنگ ایرانی بری میدانم و در پایان خطاب به جناب مستطاب پول عرض می کنم که تورا به جان مادرت چکمه هایت را از روی گل های شمعدانی مادران سرزمینم بردار.

حضرت آقای تلویزیون ، اسلحه ات را از روبروی مادران ما کنار بکش، سرکار اعظم تربیت و نگران سگ‌های ولگرد خیابانی ، برای سلامت نگهداشتن باور کودکان این موطن از ایرانیت هم جیغی بکش !


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 6:58 PM ] [ کاظم ]

از خاطرات خوش شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب تا تذکرات رهبری به طلاب شاعر

عنایت معصومین(ع) به شعر ستودنی و یادکردنی است؛ چراکه این بزرگواران شعرا را بسیار مورد تکریم و عنایت قرار داده اند، شاعرانی همانند دعبل خزاعی، کمیت، سید حمیری و ... و باید گفت در آن روزگار شعر تنها رسانه بود و سخنان و مواضع بزرگان در قالب شعر منتشر می شده است.
از خاطرات خوش شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب تا تذکرات رهبری به طلاب شاعر

به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری حوزه، شعر تنها رسانه در زمان نبی مکرم اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) بوده و سخنان این بزرگان بدین وسیله منتشر می شده است. در عصر حاضر نیز شعر یکی از ابزارهای بیان حقائق اسلامی، دینی، ملی و است.

حجت الاسلام جواد محمدزمانی از روحانیون خوش ذوق شعر و شاعری است که افتخار شعر سرایی در محضر رهبر معظم انقلاب را دارد و علاوه بر آن صاحب تالیفات فاخری چون فرهنگ نامه ۸ جلدی «هنر و ادب آیینی» است.

گپ و گفت صمیمی خبرنگار «حوزه» با این کارشناس عرصه شعر و ادبیات را در ذیل بخوانید.

*لطفا خودتان را معرفی کنید.

جواد محمد زمانی؛ متولد سال ۱۳۵۶ در شهر تهران هستیم. تا سن ۱۸ سالگی در پایتخت بودم و مدت ۲۰ سال است در شهر مقدس قم ساکن هستم. اغلب فعالیت های بنده همانند سایر طلاب علوم دینی است و در طی این سال ها از محضر بزرگانی چون آیات "جوادی آملی" مفسر قرآن کریم، "سید محمد رضا مدرسی یزدی" عضو فقهای شورای نگهبان، "غلامرضا فیاضی" از اساتید علوم عقلی و "علیدوست" از اساتید درس خارج حوزه، بهره بردم.

*انگیزه خود را از ورود به حوزه بیان کنید.

انگیزه ام از ورود به حوزه، تحصیل علوم دینی بود و سعی کردم روحیه تحصیلی را تا به امروز حفظ کنم. اغلب فعالیت هایم با این نگاه بوده و هم اکنون نیز در دروس حوزوی شرکت می کنم.

*از چه زمانی به ادبیات و شعر علاقه مند شدید؟

علاقه مندی بنده به شعر از سن ۱۲ سالگی آغاز و تا به امروز نزدیک به ۲۶ سال است در حوزه ادبیات، فعالیت می کنم و بهترین تفریح من شعر و ادبیات است.

با موضوع داستان و فیلمنامه نویسی آشنایی اجمالی دارم و علاوه بر شعر، در نثر نیز دستی داشته و در دوره های گوناگون، استاد ویرایش، نگارش، روش تحقیق بودم و سعی کردم قلم خود را همانند شعر تقویت کنم.

*از مجموعه های شعر خود برای ما بگویید.

مجموعه ای از اشعار خود به چاپ رسانده ام با نام «دلواپسی های اویس» که تنها مجموعه اشعار بنده بوده و انبوهی از شعرها را نیز هنوز منتشر نکرده ام. اغلب اشعارم آئینی و مذهبی است.

*معجزه دین اسلام در قالب ادبیات عرضه شده است. در این خصوص توضیحاتی بفرمایید.

با مطالعه تاریخ صدر اسلام به این نکات خواهیم رسید که شاعرانی همواره با نبی مکرم اسلام(ص) همراه بودند؛ ایشان را مدح و دشمنان را هجو می کردند و در واقع شعر با اصل اسلام توأم شده بود.

قرآن و نهج البلاغه هم به عنوان بهترین متون دینی، سرشار از قابلیت های هنری، ادبی و زبان فاخر بوده و تشبیه های دل انگیز و عنصرهای استعاره، مجاز و ... در این کتاب ها وجود دارد که آنها را بسیار زیبا و دلنشین و در واقع بیان دین در بهترین فرم، شکل و قالب انجام پذیرفته است.

همچنین عنایت معصومین(ع) نیز به شعر ستودنی و یادکردنی است؛ چراکه این بزرگواران شعرا را بسیار تکریم و مورد عنایت قرار داده اند همانند دعبل خزاعی، کمیت، سید حمیری و ... لذا باید گفت؛ در آن روزگار شعر تنها رسانه بود و سخنان در قالب شعر منتشر می شد؛ مانند بیان مظلومیت آل الله، دفاع از مظلوم، بیان فجایع و ظلم دستگاه عباسی، امید دهی نسبت به آمدن مهدی موعود(عج)، دعوت مردم برای ایستادگی در برابر ظالمین، بیان غربت اهل بیت(ع) و ...

نکته قابل توجه در آن زمان این بود که شعر دعبل خزاعی را طبقه فرودستی همچون دزدان و راهزنان نیز شنیده و حفظ کرده بودند که نشان از انتشار سخنان در قالب شعر در آن زمان می باشد.

*داستانی از صله گرفتن دعبل خزاعی از امام رضا(ع) و رهایی از دست راهزنان

زمانی که امام رضا(ع)، ولایتعهدی مأمون عباسی را قبول کرد و از مدینه به خراسان آمد، دعبل به همراه ابراهیم بن عباس صولی، شاعر دیگر شیعه، عازم زیارت آن حضرت شدند. هر دو شاعر در «مرو» نزد امام رضا(ع) رفتند و قصیده خود را در مرثیه امام حسین(ع) و مناقب آن و سایر بنی هاشم انشا نمودند. اباصلت هروی گوید: دعبل بن علی خزاعی خدمت امام رضا(ع) در مرو رسید و عرض کرد: ای فرزند پیامبر! دربارۀ شما قصیده‌ای سروده‌ام و عهد کرده‌ام قبل از شما آن را بر کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند تا به پایان رسید.

سپس حضرت کیسه ای از زر به غلام خود داد تا به او به عنوان صله دهد. دعبل گفت: «به خدا برای گرفتن پول نیامده ام و در گفتن این قصیده طمعی ندارم!» و کیسه را برگرداند و گفت: از آن حضرت لباسی از لباس های خودشان برایم بگیر تا به آن متبرک و مشرّف شوم. خادم رفت و برگشت و لباسی از خز برای دعبل آورد و کیسه زر را هم برگرداند و گفت حضرت می فرمایند: این پول ها را بگیر که به آن احتیاج پیدا خواهی کرد.

دعبل پس از آن شعرخوانی، از مرو خارج شد و به مكاني به نام «قوهان» رسيد، راهزنان به قافله او حمله كردند و همه اهل قافله را گرفتند، دستان آن‌ها را بستند و اموالشان را مصادره كردند. دعبل پيرامون آن واقعه مي‌گويد: در آن زمان دزدان همه اموال مرا غارت كردند و به جز كهنه قبايي چيزي برايم باقي نگذاشتند؛ اما من هيچ تأسفي براي اسبابم نمي‌خوردم؛ مگر آن جامه‌اي را كه امام رضا(ع) به من عطا كرده بود. در همين حال بودم كه ياد فرمايش آن حضرت(ع) افتادم كه به من گفت: اين پيراهن و طلاها را حفظ كن؛ زيرا روزي به كارت مي‌‎‎آيد. ناگهان يكي از‌ راهزنان وقتی نزديك من شد، اين بيت از شعر خودم را زير لب زمزمه می كرد:

أري فيئهم في غيرهم متقسما و ايديهم من فيئهم سفرات

بنابراین براي پس گرفتن آن پيراهن فكري به خاطرم رسيد؛ از اين رو به آن راهزن گفتم: اي سرباز! اين قصيده‌اي كه مي‌‌خواني از كيست؟ گفت: اين مسأله به تو چه ربطي دارد؟ گفتم: اين پرسش من سببي دارد، كه به زودي تو را از آن مطلع مي‌كنم. گفت: شهرت اين قصيده نسبت به شاعرش بسيار زياد است و كسي نمي‌تواند آن را مخفي كند. شاعر آن دعبل بن علي! است. گفتم: به خدا سوگند! كه من همان دعبل هستم، و اين قصيده را من سروده‌ام.

آن شخص با شنيدن حرف من متعجب شد و ابتدا باور نكرد، تا اين كه به او گفتم: اگر باور نداري، مي‌تواني از اهل قافله بپرسي. از اين رو عده‌اي از اهل قافله را جمع كرد و درباره من از آنان پرسيد، و همه أهل قافله گفتند:‌ او دعبل بن علي است. سپس دعبل از‌ راهزن و راهزنان خواست تا پیراهن اهدایی امام رضا(ع) به او را برگردانند.

*ارزیابی خود را از جایگاه ادبیات فارسی و شعر در ساختار آموزشی حوزه بفرمایید.

شعر درگذشته برای حوزه های علمیه بوده و بسیاری از شعرا از جمله حافظ، مولانا، سعدی، جامی و ... دانش آموخته مدارس علمیه بودند.

همچنین بزرگان حوزه نیز در سخنان خود آورده اند که دروس حوزوی را با بوستان و گلستان سعدی آغاز کرده و نزدیک به ۹ سال ادبیات فارسی و عربی می خواندند؛ اما امروزه برای اشخاص جای تعجب دارد که یک طلبه، شاعر هم باشد.

بنده حدود ۱۰۰ طلبه شاعر می شناسم که خوش ذوق بوده؛ شعرهای خوبی دارند و البته در مسابقات هم دارای رتبه های بالایی هستند که جای مباهات دارد و باید تقویت شوند.

یکی از فرآورده های ذوق ادبی، شعر است که خروجی های دیگری مانند: تحقیق، نوشتار و ... داشته و برای طلاب مؤثر می باشد.

موضوع نثر و نگارش برای حوزویان دارای اهمیت فراوانی است؛ چراکه ابزار کار ما نوشتن است و حوزه باید برای آن فکری کند. در دنیای امروز رقابت بر جذب مخاطب بوده و باید بهترین قلم ها از سوی حوزویان زده شود.

بنابر فرموده مقام معظم رهبری، فقه و اصول ستون فقرات حوزه است و باید به آن پرداخته شود؛ اما در طرف مقابل، امروز جامعه نیازهایی دارد که این دو به تنهایی جوابگو نیست.

فقه و اصول برای یک طلبه، شرطی لازم، اما کافی نیست؛ چراکه مبلغ مباحث دیگری را نیز باید فرا بگیرد.

توقع از حوزه این است برای ادبیات و ایجاد ذوق ادبی در طلاب فعالیت کند؛ چراکه واقعا زشت است که نتواند نامه خوبی به یک اداره بنویسد. حوزه باید برای این قضیه تلاش کند.

*شما با رهبر معظم انقلاب مرتبط هستید از توجه ایشان به ادبیات فارسی بفرمایید.

یکی از بزرگان حوزه که مروج ادبیات هستند، شخص رهبر معظم انقلاب است از طولانی ترین دیدارهای ایشان، دیدار با شعراست که نشان از اهتمام ویژه معظم له می باشد.

دیدار شعرا با حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) مهمترین اتفاق ادبی سال است که حتی اشخاص عادی نیز دوست دارند از طریق رسانه ها این دیدار را مشاهده کنند.

سال گذشته با شعرای آئینی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم که ایشان در آن دیدار فرمودند: «شعر آیینی بهترین شکرانه قریحه شعر است».

*از خاطرات و توصیه های رهبری در دیدارها بگویید.

ایشان در یکی از دیدارها به بنده توصیه داشتند وظیفه اصلی طلاب، تحصیل است و فعالیت های ادبی نباید به درس و بحث لطمه بزند. رهبری تأکید داشتند شعر و ادبیات برای طلاب برنامه اصلی نباشد؛ جنبی باشد؛ منتهی قریحه را تقویت کنید. ما به دنبال طلبه شاعر هستیم؛ نه شاعر طلبه. باید کفه طلبگی بر کفه شعر بچربد؛ نه اینکه نامی از حوزه را یدک بکشد و شبانه روز به شعر بپردازد.

در گذشته عالمان نامداری داشته ایم که شعر می سرودند؛ اما به درس آنان ضربه ای نمی زد؛ همچون فیاض لاهیجی، ملاصدرا شیرازی، حزین لاهیجی، فیض کاشانی و ...

رعایت اصول ادبی از دیگر توصیه های رهبر معظم انقلاب بوده؛ چراکه ایشان معتقدند ما دارای ادبیاتی غنی بوده و نباید از بخش هایی از آن غافل شویم. به عنوان مثال، ایشان اشاره داشتند به موضوع مناجات و اینکه شعر مناجاتی نباید در نقطه ضعف قرار گیرد؛ بلکه باید تقویت شود یا اینکه پرداختن به مباحث سیاسی و مسائل روز در شعر نکته بسیار مهمی بوده و شعرا باید به آن اهتمام داشته باشند؛ در عین حال پرداختن به این مباحث و مسائل نباید شاعر را از مباحث کلان و بیان اعتقادات اسلامی همچون مسئله توحید غافل کند.

خاطرم هست بعد از واقعه غزه و جنگ ۲۲ روزه، شعری سروده بودم که یکی از آقایان مداح آن را خواند. ایشان به بنده تذکر دادند غزه و این پیروزی مسئله بسیار مهمی بود؛ اما نباید از مسائلی همچون توحید و آموزه های اخلاقی اهل بیت(ع) در شعر غفلت کرد.

در عین اینکه پرداختن به مسائل سیاسی بسیار مهم است؛ نباید از شعرهای اخلاقی، پند، بیان معارف، بیان حقائق عاشورا و مباحث توحیدی غفلت کنیم.

*آیا شعرخوانی در محضر رهبر معظم انقلاب سخت است؟

دو بار خدمت ایشان برای شعرخوانی رسیدم و نمی توان گفت کار سختی است؛ اما به هر حال، وقت ایشان شریف بوده و باعث می شود انسان اهتمام خود را به کار بگیرد که حتی یک مصرع زائد و کم معنی در شعر نداشته باشد.

از دیگر سفارشات ایشان، تأکید بر روی موضوع وحدت بود، فرمودند: شعر شما نباید باعث ضربه به موضوع وحدت شود. ایشان فرمودند، ما اوضاع جهان اسلام را می بینیم و در این اوضاع نباید شعر ما؛ حتی شعری که در مرثیه حضرت زهرا(س) سروده می شود، باعث خدشه به مسئله وحدت شود.

شعر در تبلیغ بسیار مؤثر است و گاهی منبر یک ساعته را یک بیت شعر می تواند پر کرده و اثرگذار باشد.

خود رهبری می فرمودند در ابتدای انقلاب نوحه هایی در شهرهای ایران خوانده می شد که به اندازه ۱۰ منبر تأثیر می گذاشت. این هنر شعر است که یک دریا معانی را در یک مصراع بیاورد.

*تاثیر شعر در تبلیغ را چگونه می بینید؟

یکی از وعاظ مشهور بحثی درباره محبت داشتند و گفتند: اگر می خواهیم محبت خدا به ما زیاد باشد، ما هم باید محبت خود را به حضرت حق زیاد کرده؛ حلقه اتصال داشته و رشته مستحکم بندگی خدا را از دست ندهیم. بعد از این بحث، یک بیت شعر از حافظ خواند که بسیار زیبا، به جا و منطبق با موضوع بود.

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

صبا بر آن سر زلف از دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد



بسیاری از اشعار مشهور ادبیات فارسی ما ترجمه نهج البلاغه و آیات قرآن کریم است؛ چراکه شعرا با استفاده از ذوق خود آن را به صورت شعر درآورده اند و ما از این ظرفیت باید برای تبلیغ گفتاری و نوشتاری استفاده کنیم.

ما شعرهایی داریم عرفانی که از ویژگی های آن، رمزآلود بودن برخی از آن است؛ همچون میخانه، شراب، ساقی، می و ... که این واژه ها کشش معانی بلند را دارند؛ اما شاید مردم متوجه آن نشوند؛ ولی در کنار آن، شعرهای اخلاقی و پند را داریم که عموم مردم متوجه شده و ما باید اینگونه اشعار را ترویج دهیم.

متأسفانه امروز این اشعار در مجالس ختم و ترحیم خوانده می شود؛ در حالی که اشکالی ندارد همانند گذشته این شعرها در تمام مجالس برای مردم بیان شود.

ما اشعار زیبایی از شعرای بنام که بسیار زیبا بوده و در موضوع تبلیغ مؤثر است؛ مثل این شعر از نظیری نیشاپوری: دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

یا شعری از صائب تبریزی با موضوع تقویت استکبار ستیزی و ایستادن در برابر ظالم:

اظهار عجز در بر ظالم روا مدار اشک کباب موجب طغیان آتش است

ما انبوهی از این اشعار داریم که می توان از آنها در منابر استفاده کرد.

*طلاب از چه شعرهایی در منابر استفاده کنند؟ چه کتاب هایی را سفارش می کنید؟

دیوان حافظ، مثنوی معنوی، کلیات سعدی و تک بیتی هایی از دیوان صائب تبریزی از جمله کتاب هایی است که طلاب می توانند در منابر استفاده کنند.

حوزه باید کتابی از شعرهای زیبا و خوب عرضه کند تا مبلغین بتوانند از آن استفاده کنند.

*روزانه چه مقدار برای شعر وقت می گذارید؟

بیشترین وقت را در ایام تعطیلی برای شعر می گذارم؛ اما گاهی هنگام خواب نیز این کار را انجام می دهم.

*غیر از داشتن ذوق ادبی، چه چیزهایی برای شعرگویی مهم است؟

مطالعه، آرامش روحی، نداشتن بدهی(باخنده) در شعر بسیار تأثیرگذار است.

*نظرتان درباره شعر طنز چیست؟

طنز به اندازه نمک غذا در شعر خوب است و باید مقدار آن به اندازه باشد تا کیفیت خود را از دست ندهد. ما در میان مبلغین، استاد قرائتی را داریم که گاهی از طنز استفاده می کند؛ اما به اندازه و دقیق است.

*از دیدارهای خود با بزرگان حوزوی برای خوانندگان بگویید.

چندی پیش محضر آیت الله جوادی آملی رفتیم که ایشان مسائل خوبی در ادبیات و شعر مطرح کردند و بسیار آموزنده بود.

ما در میان علما، شعرایی را نیز داریم که کمتر شعرهای خود را چاپ کرده و عرضه می کنند.

*با توجه به سابقه جنابعالی در سرودن شعرهای آئینی و مذهبی، آسیب های مداحی را در چه می دانید؟

ما در مداحی دچار آسیب های زیاد بوده و متأسفانه حوزه علمیه در این موضوع ورود پیدا نکرده است.

نزدیک ترین قشر به روحانی، مداح است و در گذشته، اگر روحانی در مسجد حضور نداشت، نخستین شخص بعد از روحانی، مداح بوده که به امامت نماز می ایستاده؛ چراکه مردم احساس می کردند تناسب بیشتری با روحانی دارد. متأسفانه ما برای این قشر برنامه ریزی نکرده و این ضعفی است که باید جبران شود، مداحان بسیار تأثیرگذارند و احتیاج به جهت دهی، برنامه ریزی و آسیب شناسی دارند.

*به فرض وجود برنامه ریزی از سوی حوزه های علمیه؛ آیا مداحان این مباحث را می پذیرند؟

اکثر مداحان، سخن روحانیون را می پذیرند و باید از افراد خاص گذشت. ما افراد اندکی داریم که دچار زاویه بوده و پذیرش ندارند. قریب به اتفاق مداحان، اگر سخنی منطقی، مستند و با برنامه ریزی بشنوند، می پذیرند یا لااقل بر روی آن فکر و تأمل می کنند.

*امروز نهادهایی همچون سازمان تبلیغات اسلامی، انجمن هایی همچون انجمن مداحان دارند. آیا کافی نیست؟

باید برنامه جامعی برای مداحان کشور ریخته شود. سازمان تبلیغات اسلامی و نهادهای دیگر هنوز قابلیت های لازم را پیدا نکرده و نتوانستند مسئولیت های لازم را به خوبی انجام دهند. بنابراین حوزه باید در این موضوع ورود پیدا کرده و ایده دهد.

باید درسنامه های گوناگون در امور مداحی داشته و پژوهش های کاربردی درباره عزاداری انجام دهیم.

عزاداری موضوع عظیمی است که متأسفانه یک پژوهشگاه برای آن نداریم. مردم دین خود را از روضه ها و پای منبرها دریافت می کنند؛ اما متأسفانه برای مداحی اهل بیت(ع) پژوهش های لازم و کاربردی انجام نداده ایم.

از ضعف های ما، عدم تدوین فهرستی جامع از آسیب های عزاداری و فقدان کارشناس های متخصص در امور هیئات مذهبی و عزاداری حسینی است.

*تألیفی تا به امروز داشته اید؟

بله؛ نزدیک به ۳۰ کتاب در حوزه های معارف دینی و ادبیات آئینی به رشته تحریر در آورده ام که از جمله آنان: «فرهنگ نامه ۸ جلدی به عنوان فرهنگ نامه هنر و ادب آئینی»، «سوختن آفتاب از ابتدا نور»، «اما دل ها بسوزد»، «اتحاد در هیأت های مذهبی» و ... می باشد.

*آیا شعر خط قرمز دارد؟

بله؛ شعر هم خط قرمز و آسیب دارد. بسیاری از شعرا را سراغ داریم که دچار آسیب شده و از برخی خط قرمزها گذشته اند. برخی از طلاب به خاطر نگاه افراطی به شعر، از فضای طلبگی دور شده و از درس و بحث جدا شده اند.

بخشی از خط قرمزها ادبی است، بخشی هم مربوط به محتوا می شود. به عنوان مثال در شعر ادبی مستند بودن، جعلی بودن، دروغ پرهیز از غلو و امثال آن است.

*آیا مردم از روحانی شاعر استقبال می کنند؟ در منابر از شعرهای خود استفاده می کنید؟

برای مردم، روحانی شاعر جذابیت و تازگی داشته و از او استقبال می کنند.

در منبرها از شعرهای خود استفاده نکردم؛ ولی برخی چون از بنده شناخت دارند، گاهی تقاضای خواندن شعر در پایان منبر می کنند که غزلی از خود برای آنان می خوانم.

*به عنوان حسن ختام غزلی از خود برای مخاطبان خبرگزاری حوزه بفرمایید.

هستی ما چو پلک وا می کرد به حضور تو إلتجا می کرد

ما ندیدیم خلقت خود را لب تو شرح ماجرا می کرد

کیمیا بود مهره اشکت که مس قلب را طلا می کرد

اي تبار زلال مهريه ات آب ها را گران بها مي كرد

بانوی زندگانی ساده با تو دنیا چگونه تا می کرد

لطف تو آب می کشید از چاه مهر تو گندم آسیاب می کرد

و لبان تو سایه در سایه باز همسایه را دعا می کرد

و چنین انما یریدالله جلوه تنها در این کسا می کرد

ما در آن باغ گل وطن کردیم عمر خود نذر ۵ تن کردیم


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 6:55 PM ] [ کاظم ]

در حاشیه استقبال روحانی از اجرای پروتکل هسته‌ای؛ ۱۲۵ کشور دنیا چه پروتکلی را و چگونه اجرا می‌کنند؟

کارشناس مسائل بین‌الملل گفت: اگر اصرار وجود دارد که دولت پروتکل الحاقی را امضا و اجرا کند، لازم است همان کاری را که آمریکا انجام داده عملیاتی کند و "استثنای امنیتی" را در پروتکل الحاقی قید کند.
۱۲۵ کشور دنیا چه پروتکلی را و چگونه اجرا می‌کنند؟
به گزارش جهان، فواد ایزدی کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که ۱۲۵ کشور پروتکل الحاقی را امضا کرده‌اند. این کشورها چگونه کشورهایی هستند؟ آیا آنچه ایران در لوزان پذیرفته و آنچه که آمریکایی‌ها تحت عنوان نظارت مطرح می‌کنند، نیز در میان ۱۲۵ کشوری که پروتکل را امضا کرده‌اند، سابقه دارد؟ گفت: در حال حاضر ۱۲۵ کشور پروتکل الحاقی را امضا کرده‌اند.

وی افزود: اکثریت این ۱۲۵ کشور برنامه هسته‌ای ندارند و کشورهای فقیری هستند که پروتکل الحاقی را با فشاری که آمریکا بر آنها آورده، امضا کرده‌اند. 

ایزدی با اشاره به اینکه اصالتا پروتکل الحاقی یک پروژه آمریکایی است که پس از جنگ اول عراق ایجاد شد، خاطرنشان کرد: پروتکل الحاقی در سال ۱۹۹۷ میلادی به بهانه فعالیت‌های هسته‌ای عراق ایجاد شد. آمریکا علاقمند بود که تمام کشورها این پروتکل را امضا کنند و کشورهایی که فقیر و کوچک بودند با توجه به کمک‌های مالی آمریکا و یا تسهیلاتی که به این کشورها داده شد، این پروتکل را امضا کردند، این در حالی است که این کشورها اصلا برنامه هسته‌ای ندارند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با تاکید بر اینکه اگر به لیست کشورهای امضاکننده پروتکل الحاقی نگاه کنیم، می‌بینیم که کشورهایی چون افغانستان، بروندی، چاد، بورکینافاسو و... این پروتکل را امضا کرده‌اند، تصریح کرد: گروه دوم کشورهایی هستند که پروتکل الحاقی را امضا کرده‌اند، همانند کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و چین، اما این کشورها بمب اتم دارند و NPT هم فعالیت‌های هسته‌ای این کشورها را به رسمیت شناخته است. 

وی با بیان اینکه پروتکل الحاقی برای این است که بازرسی‌ها صورت گیرد تا کشوری بمب اتم نسازد، گفت: اما کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه بمب اتم دارند، بنابراین معنا ندارد که بازرسی‌ها در این کشورها عملیاتی شود. 

استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: آمریکا در متن پروتکل الحاقی که آن را به امضا رسانده «استثنای امنیت ملی» را قید کرده و در واقع محکم‌کاری داشته که اگر در سال‌های آینده آژانس انرژی هسته‌ای بخواهد از آمریکا بازرسی داشته باشد، دولت آمریکا بتواند با استفاده از این بند برای بازرسی‌ها محدودیت ایجاد کند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با اشاره به اینکه یک گروه کشورهای دیگر مانند آرژانتین و برزیل هستند که برنامه هسته‌ای دارند، اما پروتکل الحاقی را امضا نکرده‌اند، گفت: وضعیت هسته‌ای این کشوها همانند وضعیت هسته‌ای کشور ایران است.

وی در ادامه گفت: کشورهای دیگری هم هستند که همانند ژاپن برنامه هسته‌ای دارند و پروتکل الحاقی را هم امضا کرده‌اند. این‌گونه کشورها در میان ۱۲۵ کشوری که پروتکل الحاقی را امضا کرده‌اند، انگشت‌شمارند و شرایط ایران را ندارند. 

ایزدی اظهار داشت:‌هیچ‌گاه دانشمندان ژاپنی همانند دانشمندان هسته‌ای ایران ترور نشده‌اند و کشور ژاپن همانند ایران با ویروس‌های مخرب، تحریم‌ها و ایجاد مشکلات برای دانشمندان خود مواجه نشده است. 

این کاشناس مسائل بین‌الملل تاکید کرد: آمریکا در حال حاضر پایگاه‌های نظامی در کشور ژاپن دارد و به همین دلیل باید توجه داشته باشیم که نمی‌توانیم اعلام کنیم چون ژاپن پروتکل الحاقی را امضا کرده، ما هم باید این پروتکل را امضا کنیم و مشکلی برای ما پیش نمی‌‌آید.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه فراتر از همه اینها گفته می‌شود که کلمه «بازرسی» در پروتکل الحاقی نیامده است، گفت: این سخن صحیح و درستی نیست، چون در بخشی از پروتکل الحاقی درباره "بازرسی‌ها" صحبت شده است. زمانی که شما به بازرسی دسترسی می‌دهید، طبعا بازرس به امر بازرسی می‌پردازد. 

وی با اشاره به اینکه ما چیزی به اسم "دسترسی" در پروتکل الحاقی نداریم و در این پروتکل تنها کلمه "بازرسی" قید شده است، خاطرنشان کرد: وقتی دسترسی داده شود، طبعا بازرسی هم انجام می‌شود، لذا طرف مقابل به راحتی با کلمات بازی می‌کند.

ایزدی تصریح کرد: اینکه امروز از سوی دولت اعلام می‌شود ۱۲۵ کشور پروتکل الحاقی را امضا کرده‌اند، یک نوع عملیات روانی علیه مردم کشورمان است. انتظار است که دولت آمریکا و رسانه‌های این کشور علیه مردم ایران عملیات روانی داشته باشند، اما واقعا انتظار نداریم که دولت‌مردان در دولت یازدهم بر روی مردم کشور خودشان عملیات روانی انجام دهند. 

این کارشناس مسائل بین‌الملل تاکید کرد: در توافق لوزان دسترسی‌های مضاعف و بیشتری از سوی ایران به طرف مقابل داده شد، اما ظاهراٌ تمام دسترسی‌های موجود در پروتکل الحاقی برای آمریکا کافی نبوده و لذا در بحث بازرسی از مراکز نظامی و امنیتی ایران هم پیش آمده است. به همین دلیل به غیر از پروتکل الحاقی بحث دسترسی‌های مضاعف و بیشتر را علیه ایران قرار داده‌اند که اگر موردی از سوی پروتکل الحاقی پوشش داده نشد، بتوانند از طریق دسترسی‌های مضاعف به اطلاعات موجود دست پیدا کنند. 

وی افزود: دوستانی که توافق لوزان را انجام دادند باید آگاه بودند که نباید اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را می‌پذیرفتند.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در مجلس شورای اسلامی قانونی وجود دارد که به دولت اجازه نمی‌دهد پروتکل الحاقی را امضا و اجرا کند، گفت: سوال ما از دولت‌مردان این است که چرا داوطلبان اجرای پروتکل الحاقی را پذیرفته‌اند و این یک خطاست. 

ایزدی تصریح کرد: خطای دوم این است که تیم مذاکره‌کننده پذیرفته که ایران به طرف مقابل دسترسی‌های مضاعف می‌دهد که یک خطای راهبردی است و مشکلات زیادی برای کشور ایجاد خواهد کرد. 

کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که آمریکا پروتکل الحاقی را با قید «استثنای امنیت ملی» به صورت محدود امضا کرده است. آیا ایران نیز می‌تواند پروتکل الحاقی را با قید محدودیت امضا کند؟ گفت: آنها به ایران اجازه نمی‌دهند که پروتکل الحاقی را با قید محدودیت امضا کند، چون ما در سازمان ملل و آژانس انرژی هسته‌ای شهروند درجه دو هستیم.

وی در ادامه گفت: همان‌طور که NPT به آمریکا اجازه داشتن بمب اتم داد(در صورتی که بمب اتم در جهان باید نابود شود) اما به سایر کشورها اجازه نداده، همین حالت در خصوص پروتکل الحاقی نیز وجود دارد.

ایزدی تاکید کرد: آمریکا با زور و نفوذی که در آژانس انرژی هسته‌ای دارد در متن پروتکل الحاقی که به امضا رسانده‌ کلماتی را اضافه و یا کم کرده و قید"استثنای امنیت ملی" را به آن اضافه کرده است. 

این کارشناس مسائل بین‌الملل تصریح کرد: آنها قطعا اجازه نمی‌دهند ایران این اقدام را انجام دهد و به نظر می‌رسد که شاید کشورها نیز نتوانسته‌اند این کار را انجام دهند. 

این استاد دانشگاه تاکید کرد: قاعدتا اگر اصرار وجود دارد که دولت پروتکل الحاقی را امضا و اجرا کند، لازم است همان کاری را که آمریکا انجام داده عملیاتی کند و "استثنای امنیتی" را در پروتکل الحاقی قید کند.

وی افزود: خنده‌دار است که دولت آمریکا کشور ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کند و در مقابل ما برای بازرسی دسترسی به پایگاه‌های نظامی و امنیتی خود می‌دهیم و این عدم توجه به استقلال کشور است. 

ایزدی تاکید کرد: همان کاری که آمریکا در عراق انجام داد و به بهانه بازرسی از سلاح‌های کشتار جمعی از تمامی پایگاه‌های نظامی و امنیتی بازرسی کرد و در نهایت حمله نظامی علیه این کشور انجام شد، ظاهرا آمریکا می‌خواهد همان نقشه را در ایران پیاده کند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان گفت: صدام‌حسین الگوی خوبی برای سیاست خارجی ما نیست. پذیرفتن هر چیزی که طرف مقابل می‌خواهد عاقلانه نیست و نباید از الگوی صدام‌حسین استفاده کنیم. 

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 24 خرداد 1394  ] [ 3:27 PM ] [ کاظم ]