یک ضرب‌المثل رایج اما اشتباه

ابوالفضل علی‌دوست‌ابرقویی

مبنای این ضرب‌المثل

بر اساس این ضرب‌المثل، ترک عادت، ناممکن نیست، بلکه امر بسیار مشکلی است، اما روی سخن ما با کسانی است که با استناد به این ضرب‌المثل، ترک عادت را امری محال و غیر ممکن می‌شمارند. این نگرش در حقیقت سوء‌برداشتی از این ضرب‌المثل رایج است؛ برداشتی که باید از آن جداً پرهیز کرد. مثلاً وقتی مردم می‌شنوند که یک معتاد پس از مدتی ترک اعتیاد، دوباره به مواد مخدر روی آورده است، می‌گویند «ترک عادت موجب مرض است» یا وقتی بشنوند آدم هرزه‌ای پس از مدتی ترک هرزه‌گی باز به کارهای گذشته بازگشته است.

در حالی‌که می‌دانیم اگرچه عادت ریشه در طبیعت انسان دوانده و جزیی از وجودش شده باشد، باز هم با برخی تمهیدات، قابل ترک است و به اصطلاح روان‌شناسان قابل «خاموشی» است، و اگر گفته می‌شود:

خوی بد در طبیعتی که نشست

نرود جز به وقت مرگ از دست

عموماً مربوط به ویژگی‌های ذاتی افراد است که این ویژگی‌ها مورد بحث ما نیست. از این نکته‌ها که بگذریم تجربه روزانه،  چه درباره خودمان و چه در خصوص دیگران، ما را به این نکته می‌رساند که عادت‌ها ترک شدنی هستند. حکایت زیر را به‌عنوان مصداقی از توانایی انسان به ترک کارهای ناپسند بخوانید:



حکایت

فضیل عیاض در آتش عشق زنی می‌سوخت و هر چه از راهزنی می‌یافت خرج آن زن می‌کرد. شبی شنید کسی این آیه را می‌خواند «آیا وقت آن نرسیده است که دل‌های اهل ایمان از یاد خدا خاشع شود؟» فضیل با خود گفت «آری! وقت آن رسیده، و خیلی هم دیر شده است.» فضیل از آن پس دست از عادت طولانی سال‌ها راهزنی کشید و به جایی رسید که از او به عنوان یکی از بزرگان زهد و دوری از زخارف دنیوی یاد می‌شود.

هجرت از گناه، نوعی ترک عادت

برداشت منفی از این ضرب‌المثل زمانی شکل ناگواری به خود می‌گیرد که انسان عاداتی خلاف شرع داشته باشد و بر اساس مطلق‌نگری به این ضرب‌المثل، ترک کار ناپسند را محال و غیر ممکن بداند. تصور کنید کسی به سخن‌چینی، غیبت کردن، هرزگی چشم و کارهایی از این نمونه عادت کرده باشد و راه ترک آن‌ها را نیز بسته ببیند، عاقبت این فرد در دنیا چه خواهد شد و در آخرت چه عذابی در انتظار اوست؟ در متون دینی، یکی از مهم‌ترین مصادیق هجرت، هجرت درونی یعنی هجرت از گناه عنوان شده است؛ چنان‌که معصوم† فرمود «بالاترین هجرت، هجرت از گناه است.»

امیرمؤمنان می‌فرمایند «برخی می‌گویند مهاجرت کرده‌ایم، در حالی که مهاجرت واقعی نکرده‌اند، مهاجران واقعی کسانی هستند که از گناهان هجرت می‌کنند و مرتکب گناه‌ نمی‌شوند.» بر این مبنا مهاجرت و هجرت، یعنی ترک آداب و رسومی که چه بسا ریشه در وجود دوانده و به صورت عادت درآمده‌اند.

اگر ترک عادت امر محالی بود، دستور به هجرت درونی که چه بسا مستلزم ترک عادات ناپسند است، این همه سفارش نمی‌شد. جدای از آن‌که تربیت، مبتنی بر تغییرپذیری انسان است، و در خیلی از موارد ترک عادت ناپسند و جایگزین کردن عادت‌های پسندیده را می‌‌طلبد.

ضرورت ترک عادت‌های ناپسند

برای ترک عادت‌های ناپسند و آزاردهنده اولین گام شناخت این عادت‌ها است، به‌ویژه آن‌که صاحب عادت‌های ناپسند گاهی از وجود آن‌ها در خود آگاه نیست. یکی از حکمای یونان می‌گوید «آیا توجه کرده‌اید وقتی که کسی عادت آزاردهنده‌ای دارد، خود او آخرین کسی است که از این موضوع با خبر می‌شود،... کسی که سیر می‌خورد، خودش بوی سیر را احساس نمی‌کند...». از نظر امیرمؤمنان(ع) نیز «عادت‌های ناپسند قدرتمندانه بر صاحبش حکمرانی می‌کند.»1 هم‌چنین آن بزرگوار فرمود «هرکس در راه اصلاح نفس خود بکوشد سعادتمند می‌شود.»

اما ترک عادت‌های ناپسند طی چه فرایندی صورت می‌گیرد و چه ابزاری نیاز دارد؟

مراحل ترک عادت‌های ناپسند

وقتی می‌توان عادتی را به خاموشی نشاند که این کار در فرایندی درست و گام‌به‌گام صورت بگیرد، وگرنه ممکن است اثر منفی داشته باشد و نه تنها عادت سابق ترک نشود، بلکه به شکلی خطرناک‌تر زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در یک نگرش کلی می‌توان این مراحل را چنین ترسیم کرد:

1. شناخت عادات ناپسند از عادت‌های پسندیده و تمیز دادن این‌ها از یکدیگر (بدیهی است در این‌باره نیاز به معیار و محوری است که بتواند وجه تمایز میان این دو گونه عادات باشد).

2. ضرورت تغییر عادت‌های ناپسند، پرداختن به کارهای پسندیده و تبدیل کردن این کارها به عادات نیکو، به عبارت دیگر: شخص ضرورت تغییر عادت را باور کند.

3. ایجاد انگیزة تغییر عادت: این انگیزه می‌تواند رسیدن به موقعیت مطلوب اجتماعی یا حتی انگیزه‌های معنوی و اخروی باشد.

4. تکرار کارهای پسندیده به منظور ترک عادت‌های ناپسند و پیدا کردن جایگزینی مطلوب برای آن‌ها؛ چراکه هر عادتی بر اثر تکرار حاصل می‌شود.

در هر کدام از این مراحل خصوصاً در مراحل سوم و چهارم، ارادة فرد، تنها یاور اوست. پس باید به نقش اراده در تغییر گرایش‌ها و عادت‌ها توجه داشت.

اراده، یا عامل مهم ترک عادت‌ها

در تغییر عادت‌ها اصولی‌ترین نقش را ارادة انسان بر عهده دارد. ارادة ضعیف در برابر صفاتی که جزو ذات انسان شده است، شعلة لرزان شمعی در برابر توفان خواهد بود. خیلی از افراد تصمیم به ترک عملی ناپسند و عادتی ناگوار می‌گیرند ولی به دلیل نداشتن اراده‌ای قوی در ابتدا یا در نیمة راه از حرکت باز می‌مانند و لابد در سنگر ضرب‌المثل‌هایی هم‌چون «ترک عادت موجب مرض است» یا «مار اگر پوست بگذارد، خوی نمی‌گذارد» موضع می‌گیرند.

رسول اکرم(ص) فرمود «در به دست آوردن آن‌چه برایت سودمند است، اراده و استقامت بورز و از پروردگارت یاری بخواه».

امیرمؤمنان نیز فرمود «پایداری مرد با ایمان از کوه بیش‌تر است، چون از کوه با ضربت کلنگ کاسته می‌شود ولی مردان با ایمان با هیچ حربه‌ای از مسیر خود منحرف نمی‌شوند». یکی از دانشمندان هم می‌گوید: اراده‌های ضعیف همیشه به صورت حرف خودنمایی می‌کنند و اراده‌های قوی جز در لباس کردار ظهور نمی‌یابند.

حکایت

این بحث را با حکایتی که شهید مطهری دربارة مرحوم حضرت آیت‌الله حجت (ره) مطرح می‌کند، به پایان می‌بریم؛ حکایتی که بیانگر توانایی انسان در ترک عادت است. مرحوم مطهری نقل می‌کند:

آیت‌الله حجت سخت به کشیدن سیگار عادت داشت، به همین دلیل بیماری ریوی گرفت. دکتر پس از معاینه به ایشان گفت که باید کشیدن سیگار را ترک نماید. ایشان با شوخی گفت: سینه را برای کشیدن سیگار می‌خواهم، اما تصمیم قطعی برای ترک سیگار گرفت و از آن پس لب به سیگار نزد.2

ترک عادات امکان دارد، تصمیم قوی می‌خواهد و اراده‌ای قوی‌تر، و در همة احوال توکل بر حضرت حق که او تغییردهندة گرایش‌هاست.

پی‌نوشت‌ها:

1. غررالحکم و دررالکلم.

2. حکایت‌ها و هدایت‌ها در آثار شهید مطهری، محمدجواد صالحی

 

»...

 : م . صداقت | سه شنبه 10 آذر 1388  نظرات 3 | لینک مطلب



POWERED BY
RASEKHOON.NET  DESIGNED BY U M S A . I R