مشکل از ماست

 

 

قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست

یک سال گذشت و غُصّه هایم برجاست

 

ای کاش کنار هفت سینم بودی

این سفره ی ما بدون تو بی معناست

 

امسال بیا مُنتقم آلِ علی (علیهم السلام)

امسال به نام مادر تو زهرا ست

 

امسال سر سفره ی زهرا هستیم

سالی که نکوست از بهارش پیداست

 

این فاطمیّه کنار مان می آیی؟

با شوق ظهور روضه خواندن زیباست

 

امروز برای مادرت خیمه زدی؟

ای وای امام بی نشانم تنهاست

 

فردا به کدام رو به رویت نگرم؟

فردا که حسابِ حشر هم دست شماست

 

امسال بیا برای ما گریه نکن

تو گریه نکن عزیز، مشکل از ماست

 

 

عبدالحسین مخلص آبادی


ادامه مطلب ندارد
[ یک شنبه 2 فروردین 1394  ] [ 1:35 AM ] [ KuoroshSS ]

راضی مشو که فاطمه از من جدا شود

 

دائم به حال سجده دخیل دعا شود

شاید که حاجتش ز عنایت روا شود

 

گوید علی به ناله خدایا مدد نما

بار دگر سرای غمم با صفا شود

 

یارب به حرمت و غرور شکسته‌ام

راضی مشو که فاطمه از من جدا شود

 

یا رب بیا وُ نذر علی را قبول کن

زهرا شفا بگیرد و حیدر فدا شود

 

یا رب مدد که باز نبینم مُغیره را

از دیدنش تمام وجودم عزا شود

 

از هجمه‌ی پیاپی آن تازیانه‌اش

دیگر امید نیست که زهرا بپا شود

 

تا مزد بیشتری بگیرد ز دوّمی

آنگونه زد که فاطمه دستش رها شود

 

جواد حیدری



[ شنبه 1 فروردین 1394  ] [ 3:05 PM ] [ KuoroshSS ]