به نام خداوند نیکو سرشت

 

 

به نام خداوند نیکو سرشت

که نام علی را به عزّت نوشت

 

علی رحمت است و گلستانِ عشق

که حُبّش تو را می‌برد تا بهشت

 

هستی محرابی



[ جمعه 10 فروردین 1397  ] [ 8:40 AM ] [ KuoroshSS ]

گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت (علیه السلام)

 

          گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت (علیه السلام)

در را نه که با دست، که با شست نگه داشت

 

در را نه فقط  ،  لشکری از مرحبیان را

در پشت درِ قلعه به پیوست نگه داشت

 

نازم به دهانم که به شادی و به غُصّه

      یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت (علیه السلام)

 

پرونده‌ی اعمال مرا دید و خوشم که

حتّی اگر از روی غضب بست، نگه داشت

 

          تا دید که من گریه کن فاطمه هستم (علیها السلام)

می‌خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت

 

         از بس که علی بود و ولی بود، به وَٱلله (علیه السلام)

در سایه‌ی اسمش همه را پست نگه داشت

 

     از هستِ خودش فاطمه دل کند و به این شکل (علیها السلام)

یک عمر برای من و تو هست نگه داشت

 

در پشتِ درِ سوخته، در روضه‌اش آخر

ما را ته آن کوچه‌ی بن بست نگه داشت

 

مهدی رحیمی



[ پنج شنبه 9 فروردین 1397  ] [ 9:24 PM ] [ KuoroshSS ]

از پیمبر یا خدا درباره‌ی حیدر بپرس

 

از پیمبر یا خدا، درباره‌ی حیدر بپرس

یعنی از گوهرشناسان، قیمتِ گوهر بپرس

 

معنیِ «مردِ خدا» را نیمه شب از نخل ها

معنیِ «شیرِ خدا» را روز از لشکر بپرس

 

هیچ دیواری نمی‌شد مانعِ راهِ علی (علیه السلام)

از شکاف کعبه و دروازه‌ی خیبر بپرس

 

نه! فرار از جنگ هرگز در مرامِ شیر نیست

قصّه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس

 

در دلِ تاریخ، آوایِ «سَلُونیٖ» زنده است

مشکلاتِ سخت را از صاحبِ منبر بپرس

 

گاه برتر می‌شود یک نوکر از صد پادشاه

این تناقض علّتی دارد که از قنبر بپرس

 

در جهنّم با علی (علیه السلام)، یا در بهشت بی‌علی (علیه السلام)

شوق آتش را از ابراهیمِ پیغمبر بپرس

(علیه السلام)

جمع خواهد شد محمّد با علی در یک بدن

ما نمی‌فهمیم این را از علی اکبر بپرس

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مجتبی خرسندی



[ پنج شنبه 9 فروردین 1397  ] [ 8:13 AM ] [ KuoroshSS ]

غزل خوب است در وصف امیر المؤمنین باشد

 

خدا می‌خواست تا تقدیرِ عالم این چنین باشد

کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد

 

خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت

که حتّی ماورای دیده‌ی روحُ ٱلْأمین باشد

 

خدا می‌خواست از رخساره‌ی خود پرده بردارد

خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد

 

علیٌّ حُبُّهُ جُنَّة، قَسیمُ ٱلنّارِ وَ ٱلْجَنَّة

خدا می‌خواست آن باشد، خدا می‌خواست این باشد

 

علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج

به پیغمبر نشانش داد تا حقُّ ٱلْیقین باشد

 

به جز نام علی در پهنه‌ی تاریخ نامی نیست

که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد

 

به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان

به جز او نیست وقتی صحبت از حَبْلُ ٱلْمَتین باشد

 

مرا تا خطبه‌های بی الف راهی کن و بگذار

که بعد از خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی تو نقطه چین باشد

 

مرا در بیتْ بیتِ شعرهایم دستگیری کن

غزل‌های تو بی‌اندازه باید دلنشین باشد

 

غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند

غزل خوب است در وصفِ امیر المؤمنین باشد

 

احمد علوی



[ چهارشنبه 8 فروردین 1397  ] [ 10:52 PM ] [ KuoroshSS ]

آنانکه پی کاسبی رزق حلالند

 

آنانکه پیِ کاسبیِ رزقِ حلالند

تا روز قیامت درِ این خانه وبالند

باید که سرِ سجده به  این خاک بمالند

اینها، همه سرچشمه‌ی آن آب زلالند

 

ما را که سلوک علی و آل (علیهم السلام) مرام است

رزقی به جز از سفره‌ی ارباب حرام است

 

ذِکْرُ اللهِ ما می‌شود این یادِ ائمه

این مجلس و این لطف خداداد ائمه

هستیم به یاری و در امداد ائمه

در حزن و غم و شادی و میلاد ائمه

 

این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است

عَجِّلْ لِوَلِیِّ ٱلْفَرَجِ شیعه همین است

 

ای منتظران مقدم موعود، مبارک

در مجلستان عطر خوش عود، مبارک

میلاد کرم، لطف و عطا، جود، مبارک

از بس که شد این فاطمهْ مولود، مبارک

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستوع فیها بعدد ما احاط به علمک

از دست علی هرچه گدا تاج گرفتند

در عرش ملائک همه معراج گرفتند

 

عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست

یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست

از نسل علی و نوه‌ی حضرت موسی ست

مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست

 

اسفند بپاشید، سرِ آتشِ ایمان

او آمده تا کور کند چشم حسودان

 

روئید ز لبهای علی اکبریش گل

چیدند ملائک ز رخ دلبریش گل

از لعل مناجاتی پیغمبریش گل

از سمت پدر گل، نسب مادریش گل

 

به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ

قنداقه‌ی گلپوش شده قبله‌ی عشاق

 

او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت

لٰاحَوْلَ وَ لا ... خواند و به گهواره سخن گفت

پر نور شد آن خانه، چو مه پاره سخن گفت

با هر دل بیچاره‌ی آواره سخن گفت

 

تنها نه به هر مفلس در بند جوادم

حتّیٰ به امامانِ خداوند جوادم

 

خوب است ز قنداقه‌ی او توشه بگیریم

از مزرعه‌ی صورت او خوشه بگیریم

فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم

روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم

 

چون مرگ به روی قدمش عینِ حیات است

او منبع جود است و دلیلُ ٱلْبرکات است

 

والله بنی فاطمه سرمایه‌ی دینند

هم سایه‌ی حقّند و هم سایه نشینند

فردوس خدایند و بهشتند و برینند

ما رعیت و اینان همه اربابترینند

 

این ها سرشاخه رطب کال ندارند

اولاد علی طفل و کهنسال ندارند

 

او کودکِ ارباب ولی شیخُ ٱلْأئمه است

دشمن شده از جام می معرفتش مست

خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست

پیش پسر شاه خراسان شده‌اند پست

 

در محضر او اوج نشینان همه پستند

محکوم به درماندگی و عجز و شکستند

 

در وادی دل، وجه خدا کیست به جز او

دروازه و مفتاح دعا کیست به جز او

إبْنُ ٱلْکرَم و إبْنِ سخا کیست به جز او

إبْنِ علی و إبْنِ رضا کیست به جز او

 

او إبْنِ علی، إبْنِ علی، إبْنِ علی‌هاست

آری نهمین معجزه‌ی حضرت زهراست

 

او کارگشای گره روز معاد است

سرچشمه‌ی جود است و جواد است و جواد است

بر سفره‌ی او رزق خداداد زیاد است

از آمدن إبْنِ رضا، فاطمه شاد است

 

ما سایه نشین کرم إبْنِ رضاییم

مشتاق طواف حرم إبْنِ رضاییم

 

باید که بسازیم دوباره حرمش را

بر عرش رسانیم شکوه علمش را

چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را

در روضه بمیریم غم سن کمش را

 

مداح فلک در غم او زمزمه دارد

او ارثیه‌ی عمر کم از فاطمه دارد

 

امیر عظیمی



[ چهارشنبه 8 فروردین 1397  ] [ 7:46 AM ] [ KuoroshSS ]

باران زده بر کوچه‌ی احساس من انگار

 

باران زده بر کوچه‌ی احساس من انگار

سرشار طراوت شده این جان و تن انگار

مبهوت شده آینه در خویشتن انگار

خورشید  به وصفت شده گرم سخن انگار

 

از شوق تماشای تو عالم هیجانی ست

حتی به سر پیر خرد شور جوانی ست

 

در آرزوی وا شدن غنچه‌ی دلدار

لبخند به روی همه .. آزاد و گرفتار

خوشبختی یاران شده در آینه تکرار

کم نیست غم دل، ولی انگار نه انگار

 

این جام برای نهمین مرتبه پر شد

کشکول قلندر صفتان یک‌شبه پر شد

 

مولای من! ای گرمی بازار جوان‌ها

ای شیفته‌ی سروری تو دل و جان‌ها

در طول زمان، طول زمان، طول زمان‌ها

هی زخم زبان، زخم زبان، زخم زبان‌ها

 

گفتند که مقطوع شده نسل امامت

اما لقب «شمس نهم» خورده به نامت

 

ای آینه‌ی عاشقی ضامن آهو

برده دل دین از همه آن طاق دو ابرو

گل‌نغمه‌ی محراب تو «یا مُبْدِئُ» «یا هو»

بر پای تو افتاده دل خلق ز هر سو

 

علم و کرم و فضل تو ره یافتنی نیست

در بخشش و احسان تو حرف و سخنی نیست

 

آتشکده‌ی عشق منی، ای نهمین نور

با تو بدهد بر همه افلاک، زمین نور

خورشید فرو رفته در اندیشه‌ی این نور

نامیده تو را آینه «خوش جلوه‌ترین نور»

 

عنوان ولیعهدی سلطان، فقط از توست

بر تخت سخن، کام دُرْافشان، فقط از توست

 

ما شیعه و چون موج به دریات خروشان

در تشنگی چشمه‌ی چشمان تو جوشان

در گوشه‌ی میخانه ز ما چشم مپوشان

از باده‌ی عرفان قدحی چند بنوشان

 

گشتیم و ندیدیم شبیه تو مُرادی

حقّا چه کریمی، چه امامی، چه جوادی

 

از تیره‌ی سلمانم و از نسل غدیرم

کشته ست مرا شوق حریمت، بپذیرم

بگذار تو را سخت در آغوش بگیرم

در شعله‌ات ای شمع، چو پروانه بمیرم

 

ای مایه‌ی آرامش خورشید خراسان

امشب شب عشق است، ز ما چشم مپوشان

 

سیّد محمّد بابامیری



[ چهارشنبه 8 فروردین 1397  ] [ 7:04 AM ] [ KuoroshSS ]

بر روشنی چشم پیمبر صلوات

 

 

بر روشنی چشم پیمبر صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بر آینه‌ی جمال حیدر صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

میلاد جواد، مظهر جود و سخاست

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

نذر قدمش، بخوان مکرّر صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 



[ چهارشنبه 8 فروردین 1397  ] [ 6:42 AM ] [ KuoroshSS ]

جمال ملکوتی

 

باز بر نخل امامت ثمری داده خدا

آسمان عظمت را قمری داده خدا

 

در بهاری همه زیبایی و امید و صفا

گلشن مهر و وفا را ثمری داده خدا

 

دهم ماه رجب، لیله‌ی قدر دل ماست

وه بر این شب چه مبارک سحری داده خدا

 

شب قدر است بخوان سوره‌ی کوثر زیرا

به رضا کوثر و قدر دگری داده خدا

 

به جهان بشریت ز حریم ملکوت

با جمال ملکوتی بشری داده خدا

 

تا که در بادیه‌ی عشق توقف نکند

باز این قافله را، راهبری داده خدا

 

اولیا جمله جوادند، ولیکن ز جواد

جود را جلوه‌ی تابنده‌تری داده خدا

 

سیّد رضا مؤیّد



[ دوشنبه 6 فروردین 1397  ] [ 7:01 PM ] [ KuoroshSS ]

مولای ما نمونه‌ی دیگر نداشته است

 

مولای ما نمونه‌ی دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

 

وقتِ طواف دورِ حرم فکر می‌کنم

این خانه بی‌دلیل ترک برنداشته است

 

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی (علیه السلام)

آیینه‌ای برای پیمبر نداشته است

 

سوگند می‌خورم که نبی، شهر علم بود

شهری که جز علی (علیه السلام)، درِ دیگر نداشته است

 

طوری ز چارچوب، درِ این قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

 

یا غیرِ «لٰافَتیٰ» صفتی درخورش نبود

یا جبرئیل واژه‌ی بهتر نداشته است

 

توهین نمی‌کنم به کسی در غزل ولی

هرکس کمی محبّت حیدر نداشته است

 

خود را برای شعله مهیّا کند که او

حق را به دیده، دیده وُ باور نداشته است

 

چون روز روشن است که در جهل گم شده است

هرکس که ختمِ «نادِ علی» بر نداشته است

 

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست، برابر نداشته است

 

سیّد حمیدرضا برقعی



[ جمعه 3 فروردین 1397  ] [ 10:13 PM ] [ KuoroshSS ]

ماه، ماه رجب و سفره به نام علی (علیه السلام) است

 

حال و احوال گرفتار تماشا دارد

گریه‌ی عبد گنهکار تماشا دارد

 

آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی

چون ستاره به شب تار تماشا دارد

 

هرچه شد بین من و تو ز همه پوشاندی

آبرو داری ستّار تماشا دارد

 

بارها زیر همه قول و قرارم زده‌ام

دستگیری تو هر بار تماشا دارد

 

مهربانی به گنهکار بُوَد عادت تو

کرَم سفره‌ی غفّار تماشا دارد

 

ماه، ماهِ رجب و سفره به نام علی (علیه السلام) است

لحظه‌ی جلوه، رخ یار تماشا دارد

 

عاشقِ نیمه شب صحن و سرای نجفم

حرم حیدر کرّار تماشا دارد

 

همه‌ی آرزویم، یک سحر کرب و بلاست

شب جمعه حرم یار تماشا دارد

 

مادری دست به پهلو، پسری پاره گلو

گریه‌ها لحظه‌ی دیدار تماشا دارد

 

روضه‌ی قحطی آب و لب عطشان حسین (علیه السلام)

گوشه‌ی صحن علمدار تماشا دارد

 

خاک ری را به بهای سر آقا دادند

زین جهت گریه‌ی بسیار تماشا دارد

 

کاش امسال شود سالِ ظهورِ دلبر

پرچم خیمه‌ی دلدار تماشا دارد

 

قاسم نعمتی



[ پنج شنبه 2 فروردین 1397  ] [ 10:27 PM ] [ KuoroshSS ]