عطر خدا
حسّ می کنم در مرقدت عطر دعا را
عطر توسّل های در باران رها را
غرق اجابت می شود دست نیازش
هر کس که می خواند در این مرقد خدا را
ای مظهر رأفت برای تو چه سخت است
خالی ببینی دستِ محتاج و گدا را
آهم کبوتر می شود تا گنبد تو
می آورم فریاد های «یا رضا» را
آئینه های لطف تو تکثیر کردند
در چشمه ی دل، اشک های بی صدا را
آقا کنار پنجره فولادت آخر
می گیرم از دستت برات کربلا را
ای زائران اینجا دخیل غم ببندید
بر آستانش ندبه ی «آقا بیا» را
پایین پای تو غباری می سراید
شعر کراماتِ نگاهِ کیمیا را
یوسف رحیمی
[ سه شنبه 18 فروردین 1394 ] [ 10:39 PM ] [ KuoroshSS ]
