الا المصلين (435)
ترجمه : مگر نمازگزاران
تفسير آيه
در سوره مباركه معارج بعد از ذكر گوشه اى از عذابهاى قيامت به ذكر اوصاف افراد بى ايمان و در مقابل آنها مومنان راستين مى پردازد، تا معلوم شود چرا گروهى اهل عذابند و گروهى اهل نجات . اما در اين آيه بسيار كوتاه اما پر محتوى به مومنان راستين بشارت مى دهد،كه پس از ذكر اوصاف انسانهاى شايسته به صورت يك استثناء ضمن بيان صفتى از اوصاف برجسته آنها پرداخته و مى فرمايد:(( مگر نمازگزران ))(الا المصلين ) (436)
منظور نمازگزارانى است كه بطور مرتب و دائمى نمازشان را مى خوانند و به روز جزا ايمان دارند و در هر حال هميشه مراقب و مواظب اعمال خويش هستند خداوند به آنها بشارت بهشت داده است ،و آنه هميشه در آنجا جاويدانند.
:: ادامه مطلب
بشارت بر شركت كنندگان نماز جمعه
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:فرشتگان مقرب خداوند هر جمعه از آسمان فرود مى آيند و كاغذهايى باز نقره و قلمهايى از طلا همراه دارند مقابل در مسجد بر تختهاى از نور مى نشيند، هر كس در نماز شركت كند به ترتيب ورود مى نويسند تا آنگاه كه نماز جمعه تمام شود و امام جمعه بيرون آيد .(431)
و باز درباره شركت در نماز جمعه آمده است كه مردى به نام ((قليب )) خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله شرفياب شد و عرض كرد: من با زحمات بسيار آماده سفر حج شدم اما موفق به مسافرت نشدم رسول خداصلى الله عليه و آله فرمود:اى قليب !بر تو باد به نماز جمعه كه حج مستمندان است . (432)
در احوالات حضرت آية الله اراكى آمده است : كه در خطبه هاى نماز جمعه خود باسوز وگدار خاصى خطاب به مردم مى گفت :((اى مردم ! گناه نكنيد ،معصيت خدا نكنيد )) و در هنگام اداى اين كلمات بود كه سيل اشك از چشمان پاكش سرازير مى شد و در همه دلها توفانى ايجاد مى كرد. (433)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آنگاه كه در شب معراج مرا به آسمان برند هفتاد هزار شهر همچون شهرهاى شما را ديدم كه فرشتگان بالهاى خود را گسترده بودند و خداى را تسبيح مى كردند و مى گفتند: (( اللهم اغفر للذين يحضرون صلوة الجمعة )) پروردگارا! بيامرز آنانى را كه در نماز جمعه حاضر مى شوند .(434)
:: ادامه مطلب
فاذا قضيت الصلوة فانشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون (428)
ترجمه :و چون پايان يافت در زمين متفرق شويد و از فضل خدا (روزى ))را طلب كنيد و بسيار خدا رابه ياد آوريد تا رستگار شويد.
تفسير آيه
در تفسير اين آيه شريفه كه دنباله آيه قبل مى باشد درباره نماز جمعه بيان شده است مى فرمايد:(( هنگامى كه نماز پايان گيرد شما آزاديد در زمين پراكنده شويد و از فضل الهى طلب كنيد،و خدا را بسيار ياد نمائيد تا رستگار شويد )) (فاذا قضيت الصلوة فانشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون )
گرچه جمله (( ابتغوا من فضل الله ) (( فضل خدا را طلب كنيد)) يا تعبيرات مشابه آن در قرآن مجيد شايد غالبا به معنى طلب روزى و كسب و تجارت آمده است ،ولى روشن است كه مفهوم اين جمله گسترده است و كسب و كار يكى از مصاديق آن است ،لذا بعضى آن را به معنى عبادت مريض ،و زيارت مومن ، يا تحصيل علم و دانش تفسير كرده اند، هر چند منحصر به اينها نيز نمى باشد ناگفته پيدا است كه امر به ((انتشار در
زمين ))و ((طلب روزى )) امر وجويى نيست ،بلكه به اصطلاح ((امر بعد از حظر )) و نهى است ، و دليل بر جواز مى باشد،ولى از اين تعبير چنين استفاده كرده اند كه تحصيل روزى بعد از نماز جمعه مطلوبيت و بركتى دارد،و در حديثى آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از نماز جمعه به سرى به بازار مى زد.
جمله ((و اذكروا الله ))اشاره به ياد خدا است در برابر آن همه نعمتهاى كه به انسان ارزانى داشته ،و بعضى (( ذكر ))را در اينجا به معنى ((فكر )) تفسير كرده اند،آنچنان كه در حديث آمده است . (429) بعضى نيز آن را به مساله توجه به خدا در بازارها و به هنگام معاملات و عدم انحراف از اصول حق عدالت تفسير كرده اند.
ولى روشن است كه آيه مفهوم گسترده اى دارد كه همه اينها را در بر مى گيرد ،اين نيز مسلم است كه روح ((ذكر ))و 0 فكر )) است ،و ذكر بى فكر لقلقه زبانى بيش نيست ، و آنچه مايه فلاح و رستگارى است همان ذكر آميخته باتفكر در جميع حالات است اصولا ادامه (( ذكر )) سبب مى شود كه ياد خدا در اعماق جان انسان رسوخ كند،و ريشه هاى غفلت و بى خبرى را كه عامل اصلى هر گونه گناه است بسوزاند،و انسان را در مسير فلاح و رستگارى قرار دهد و حقيقت ((لعلكم تفلحون ))حاصل گردد. (430)
شان نزول آيه
شان نزول اين آيه قبل با همديگر مرتبط مى باشند و مجموعا يك شان نزول براى آنها بيان شده است كه ما آن را در آيه قبل بعنوان داستان آورديم فلذا براى آگاهان از شان نزول اين آيه و آيه قبل به داستان قبل مراجعه شود.
:: ادامه مطلب
تجارت سبب غفلت از نماز جمعه نشود
در شان نزول اين آيه و آيه بعد يا خصوص آيه ((و اذا را وا تجارة ...)) كه يك آيه بعد از اين مورد بحث ما است ،روايات مختلفى نقل شده كه آنها از اين معنى خبر مى دهد كه در يكى از سالها كه مردم مدينه گرفتار خشكسالى و گرسنگى و افزايش نرخ ،اجناس شده بودند ((دحيه )) با كاروانى از شام فرا رسيد و با خود مواد غذائى آورده بود، در حالى كه روز جمعه بود و پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول خطبه نماز جمعه بود، طبق معمول براى اعلام ورود كاروان طبل زدند و حتى بعضى ديگر آلات موسيقى را نواختند، مردم با سرعت خود رابه بازار رساندند، در اين هنگام مسلمانى كه در مسجد براى نماز اجتماع كرده بودند خطبه را رهاكرده و براى تامين نيازهاى خود به سوى بازار شتافتند ، تنها دوازده مرد و يك زن باقى ماندند (آيه نازل شد و آنها را سخت تحت تاثير مذمت كرد) پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:اگر اين گروه اندك هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنها مى باريد. (424)
امام باقر عليه السلام فرمود: آنگاه كه حضرت مهدى عليه السلام قيام مى كند،و وارد كوفه شود مردم از او درخواست كنند تا براى آنان اقامه نماز بخواند، حضرت دستور مى دهد كه در قسمتى از نجف به نام مسجد از نجف به نام مسجد كشتند و در آنجا با ايشان نماز جمعه بخوانند. (425)
و باز روايت شده است كه :حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در روز پنجشنبه خود را براى نماز جمعه آماده مى كرد. (426)
و در اين رابطه باز روايت ديگر از امام باقرعليه السلام وارد شده كه فرمود:سوگند به خدا به من خبر رسيده است كه ياران پيامبر صلى الله عليه و آله روز پنجشنبه ،خود را براى نماز جمعه آماده مى كردند،چون روز جمعه براى مسلمانها كوتاه (فرصت اندك ) است . (427)
:: ادامه مطلب
يا ايها الذين امنوا نودى الصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكر لله وذروالبيع ذلكم لكم ان كنم تعملون (421)
ترجمه : اى مومنان وقتى اذان نماز جمعه گفته شد به ذكر خدا بشتابيد خريد و فروش را وا گذاريد ،اگر بدانيد اين براى شما است .
تفسسير آيه
در اين آيه مورد بحث به گفتگو پيرامون يكى از مهمترين وظائف اسلامى كه در تقويت پايه هاى ايمان تاثير فوق العاده دارد، و از يك نظر هدف اصلى سوره را تشكيل مى دهد،يعنى نماز جمعه و بعضى از احكام آن مى پردازد نخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده مى فرمايد:((اى كسانى كه ايمان آورديد! هنگامى كه براى نماز جمعه اذان گفته مى شود به سوى ذكر خدا ((خطبه و نماز )) بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد،اين براى شما بهتر است اگر مى دانستيد )) (يا ايها الذين امنوا نودى الصلوة من يوم الجمعه فاسعوا الى ذكر الله و ذروالبيع ذالكم خير لكم ان كنتم تعملون )
((نودى ))از ماده ((نداء ))به معنى بانك بر آوردن است ،و در اينجا به معنى اذان است زيرا در اسلام نداى براى نماز جز اذان نداريم ،چنانكه در آيه 58 سوره مائده نيز مى خوانيم : ((و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا بانهم قوم لا يعلقون ))
((هنگامى كه مردم را به سوى نماز مى خوانيد ((و اذان مى گوئيد )) آنرا به مسخره و بازى مى گيرند، اين بخاطر آن است كه آنها قوى هستند بى عقل )) به اين ترتيب هنگامى كه صداى اذان نماز جمعه بلند مى شود مردم موظفند كسب و كارها را رها كرده به سوى نماز كه مهمترين ياد خداست بشتابند جمله ( ذالكم خير لكم و...))اشاره به اين است كه اقامه نماز جمعه وترك كسب و كار در اين موقع منافع مهمى براى مسلمانان در بر دارد اگر درست پيرامون آن بينديشيد ،و گرنه خداوند از همگان بى نياز و بر همه مشفق است است اين جمله يك اشاره اجمالى به فلسفه و منافع نماز جمعه است البته ترك خريد و فروش مفهوم وسيعى دارد كه هر كار مزاحمى را شامل مى شود اما اينكه چرا روز ((جمعه )) را به نام ناميده اند؟ به خاطر اجتماع مردم در اين روز براى نماز است ، قابل توجه اينكه در بعضى از روايات اسلامى در مورد نمازهاى روزانه آمده است : ((اذا قيمت الصلوة فلا تاتوها وانتم تسعون و اتوها و انتم تمشون و عليكم الكسينة )) ((هنگامى كه نماز (نمازهاى يوميه ) بر پا شود براى شركت در نماز ندويد،و با آرامش گام برداريد ))(422)
ولى در مورد (نماز) آيه فوق مى فرمايد:((فاسعوا) (( بشتابيد ))و اين دليل بر اهميت فوق العاده نماز است منظور از ذكر الله درجه اول نماز است ، ولى مى دانيم كه خطبه هاى نماز جمعه هم كه آميخته با ذكر خدا است ، در حقيقت بخشى از نماز جمعه است ،بنابراين بايد براى شركت در آن نيز تسريع كرد. (423)
:: ادامه مطلب
توبه كنيز از نماز امام كاظم عليه السلام در زندان
امام موسى بن جعفر امام هفتم عليه السلام را هارون رشيد خليفه مقتدر عباسى به طرز عجيبى از مدينه به بغداد آورد و زندانى كرد،امام همچنان 4 يا 7 يا 14 سال در زندان هارون بود تا در زندان مسموم شده از دنيا رفتند.
يكى از خاطرات زندان اينكه : هارون الرشيد يكى از كنيزهاى زيباروى و خوش اندام خود را به عنوان خدمتگزار امام به زندان فرستاد (ولى قصد هارون اين بود كه امام به او مايل شود يا بهانه به دست بيابد،و بدينوسيله آن حضرت را از نظر مردم بى قدر نشان دهد)
هارون الرشيد يكى از خادمان را مامور كرده بود تا از حال آن نديمه زيباروى با امام گزارش دهد روزى مامور به زندان آمد و ديد كنيز به سجده افتاده و با حال خاصى مى گويد:((قدس سبحانك ،سبحانك )) اى خدا تو از هر عيبى پاك و منزه هستى و سر از سجده بر نمى دارد، مامور اين موضوع را به هارون گزارش داد،هارون دستور داد كنيز را نزدش آوردند در حالى كه به آسمان مى نگريست و بدنش به لرزه در آمده بود،هارون گفت :((چگونه هستى ،حالت چطور است ؟ )) كنيز گفت :((من در زندان كنار امام ايستاده بودم او شب و روز به نماز و عبادت اشتغال داشت و تسبيح خدا مى گفت ... و مقام والاى مرا تحت تاثير قرار داد به سجده افتادم ،و تسبيح خدا گفتم ،كه اين مامور آمد و مرا به اينجا آورد، هارون او را تهديد كرد كه جريان را به كسى نگويد، اما او در هر فرصتى از عبادت و نماز بنده صالح امام هفتم عليه السلام سخن مى گفت ، و آنچنان منقلب شده بود كه همواره در ياد خدا تا چند روز قبل از شهادت امام هفتم عليه السلام از دنيا رفت و به اين ترتيب ،بوسيله نماز خواندن امام عليه السلام نقشه خائنانه هارون به زيانش تمام شد
از رهگذر خاك سر كوى شما بود هر نافه كه در دست نسيم افتاد (420)
:: ادامه مطلب
ء اشفقتم ان تقدموا بين يدى نجوكم صدقات فاذا لم تفعلوا او تاب الله عليكم فاقيموا الصلوة و اتو الزكوة واطيعوآ الله و رسوله و الله خبير بما تعملون . (416)
ترجمه :آيا ترسيديد كه پيش از نجوا كردن صدقه دهيد؟ حال كه اين چنين نكرده ايد خداوند توبه شما را مى پذيرد پس بر پا و پردازنده زكات و اطاعت كننده خدا و پيامبرش باشيد و خداوند به اعمال شما آگاه است .
تفسير آيه
در تفسير فوق درباره جمعى از اغتياء كه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و با او نجوى كرد ندو مى ترسيدند با صدقه فقير شوند و از دادن آن خوددارى مى كردند كه در اين رابطه خداوند در اين آيه مى فرمايد:((آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقه قبل از نجوى خوددارى كرديد؟ ))(اشفقتم ان تقدوموا بين يدى نجواكم صدقات ) معلوم مى شود حب مال در دل شما از علاقه به نجوى پيامبر صلى الله عليه و آله بيشتر است ،و نيز معلوم مى شود در اين نجواها غالبا مسائل حياتى مطرح نمى شود،و گرنه چه مانعى داشت كه اين گروه قبل از نجوى صدقه اى مى دادند و نجوى مى كردند، به خصوص اينكه مقدار خاصى براى صدقه نيز تعيين نشده بود و مى توانستند با مبلغ كمى اين مشكل را حل كنند.
سپس مى افزايد: ((اكنون كه اينكار را نكرديد، و خود به تقصير خويشتن پى برديد،و خداوند شما را بخشيد،و توبه شما را پذيرفت ،نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد،و خدا و پيامبرش را اطاعت نمائيد و بدانيد خداوند از آنچه انجام مى دهيد باخبر است ))
فاذا تفعلوا و تاب الله عليكم فاقيموا الصلوة و اتو الزكوة و اطيعوا الله و رسوله و الله خير بما تعملون
تعبير به ((توبه )) نشان مى دهد كه آنها در نجواهاى قبلى مرتكب گناهى شده بودند ،خواه به خاطر تظاهر و ريا،و يا آزار پيامبر صلى الله عليه و آله و يا ايذاء مومنان فقير گرچه در اين آيه سخنى صريحا جواز نجوى بعد از اين ماجرا نيامده ،ولى تعبير آيه نشان مى دهد كه حكم سابق برداشته شد.
اما دعوت به اقامه نماز و اداء زكات و اطاعت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر اهميت آن است و نيز اشاره اى است به اينكه اگر بعد از اين نجوا مى كنيد بايد در مسير اهداف بزرگ اسلامى و در طريق اطاعت از خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد. (417)
شان نزول آيه
مرحوم طبرسى در مجمع البيان و جمعى از مفسران معروف در شان نزول اين آيات چنين نقل كرده اند:جمعى از اغنياء خدمت پيامبرصلى الله عليه و آله مى آمدند و با او نجوى مى كردند ( اين كار علاوه بر اينكه وقت گرانبهاى پيغمبر صلى الله عليه و آله را مى گرفت مايه نگرانى مستضعفين و موجب امتيازى براى اغنياء بود) در اينجا خداوند اين آيات را نازل كرد و به آنها دستور داد كه قبل از نجوى كردن با پيامبرصلى الله عليه و آله صدقه اى به مستمندان بپردازيد،اغنياء وقتى چنين ديدند از نجوى خوددارى كردند،و بعد از نزول اين آيه شريفه (و آنها را ملامت كرد و حكم آيه را قبل را نسخ نمود) و اجازه به همگان داد (ولى نجوى در مورد كار خير و اطاعت پروردگار) (418)
بعضى از مفسران نيز تصريح كرده اند كه هدف گروهى از نجوى كنندگان اين بود كه از اين راه برترى بر ديگران كسب كنند پيامبر صلى الله عليه و آله هم روى بزرگوارى خاص خود در عين اين كه ناراحت بود از آنها ممانعت نمى كرد تا اينكه قرآن آنها را از اينكار نهى نمود .(419)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2896364
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396