و اقيموا الصلوة واتوا الزكوة و اطيعوا الرسول لعلكم ترحمون (351)
ترجمه : نماز بر پا داريد و زكات بدهيد و اطاعت رسول گردن نهيد تا مورد رحمت قرار گيريد .
تفسيرآيه
در اين آيه تفسير آن چنين بيان شده است كه نماز و اطاعت از فرامين پيامبر صلى الله عليه و آله را نتيجه رحمت پروردگار معرفى مى نمايد،نخست مى فرمايد:((نماز را بر پا داريد ))(و اقيموا الصلوة ) همان نمازى كه رمز پيوند خلق با خالق است ، و ارتباط مستمر آنها را با خدا تضمين مى كند ، و ميان آنها فحشاء و منكر حائل مى شود ودر دنباله آيه مى فرمايد:((و زكات را ادا كنيد )) (واتوا الزكوة ) همان زكاتى كه نشانه پيوند با خلق است ،و وسيله موثرى براى كم كردن فاصله سبب استحكام پيونده هاى عاطفى است .
و در مرحله بعدى در دنباله آيه اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله را مطرح مى نمايد و به طور كلى (( در همه چيز مطيع فرمان رسول باشيد ))( و اطيعوا الرسول ) اطاعتى كه شما را در خط مومنان صالح كه شايسته حكومت بر زميند قرار مى دهد و پاداش كار خداوند در پايان اين آيه چنين مى فرمايد:(( تا در پرتو انجام اين دستورات مشمول رحمت خدا شويد )) (لعلكم ترحمون و شايسته پرچمدارى حكومت حق و عدالت .
:: ادامه مطلب
نماز ابوذر غفارى در حال چوپانى
ابوذر غفارى از ياران و شيفتگان پيامبراكرم صلى الله عليه و آله على عليه السلام بود و مقامى بلند و شانى عظيم داشت اما با اين همه ،گوسفندانش را خود شخصا به چراگاه مى برد و چوپانى مى كرد روزى در چراگاه به نماز ايستاده بود ناگهان گرگى به گله اش حمله برد و گوسفندى را از آن جدا ساخت ابوذر همچنان با خشوع و حضور قلب به نماز خود ادامه داد بطورى كه هيچ اتفاقى نيفتاده باشد! شيطان او را وسوسه كرد تا از نماز دست كشد و به دنبال گوسفندش برود ولى او مقاومت كرد و با خود گفت : ((اگر تمام گوسفندان را از دست بدهم ،محبت خدا و رسول خدا و ولى خدا على بن ابيطالب و دودمانش مراكفايت مى كند. ))
در اين هنگام شير درنده اى در برابر گرگ ظاهر گشت و گوسفند نجات يافت و گرگ در پنجه هاى شير پاره پاره گشت از آن به بعد،آن شير نگهبانى گله ابوذر را به عهده گرفت و وقتى منافقان مدينه اين داستان را شنيدند، باور نكردند تا اينكه به چراگاه آمده و از نزديك آن صحنه شگفت انگيز را به چشم خود ديدند.
آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:(( اى اباذر... تو بندگى خداوند را به خوبى انجام دادى و خداوند نيز آن شير را در آن بيابان به تسخير تو در آورد تا نگهبانى گوسفندانت باشد،تو از گرامى ترين انسانهايى هستى كه خداوند كه آنان را ستوده است كه نماز را بر پا مى دارند. )) (350)
:: ادامه مطلب
الم تر ان الله يسبح من فى السموات والارض والطير صافات كل قدم علم صلاته و تسبيحه و الله عليم بما يفعلون . (346)
ترجمه : مگر نديدى كه هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان گسترده بال خدا را تسبيح مى كنند و هر يك نماز و تسبيح خود را مى داند و خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست .
تفسير آيه
در اين مورد بحث از دلائل توحيد كه نشانه هاى انوار الهى و اسباب هدايت است ،سخن مى گويد:
موجودات زمين و آسمان ،تسبيح كنندگان خداوند،
نخست سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله مورد خطاب قرار مى دهد مى فرمايد: ((آيا نديدى كه تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند براى خدا تسبيح مى كنند؟ ))(الم تر ان الله يسبح له من فى السموات و من فى الارض ) (( پرندگان در حالى كه بالها را بر فراز آسمان گسترده اند مشغول تسبيح او هستند؟ ))(و الطير صافات ) ((همه آنها از نماز و تسبيح خود ،آگاه و باخبرند ))(كل قدم علم صلوة و تسبيحه ) ((و خداوند از تمام اعالى كه آنها انجام مى دهند آگاه است )) (و عليم بما يفعلون (347)
نكات قابل بررسى آيه
1- جمله (( الم تر ))آيا نديدى به گفته بسيارى از مفسران به معنى ((الم تر تعمل ))(آيا نمى دانى ) است ،زيرا تسبيح عمومى موجودات جهان چيزى نيست كه با چشم ديده شود بلكه به هر معنى كه باشد با قلب و عقل ،درك مى گردد ، اما از آنجا كه اين مساله آنقدر واضح است كه گوئى با چشم ديده مى شود،تعبير به الم تر شده است .
اين نكته نيز قابل توجه است كه مخاطب در اين آيه گرچه شخص پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى باشد اما به گفته جمعى از مفسران منظور از آن عموم مردم است ، و اين در قرآن امثال ونظائر فراوان دارد اما بعضى گفته اند اين خطاب در مرحله رويت و مشاهده مخصوص پيامبر صلى الله عليه و آله است ،چرا كه خداوند درك و ديدى به او داده بود كه تسبيح و حمد همه موجودات اين عالم را مشاهده مى كرد، و همچنين بندگان خاص كه پيرو مكتب اويند و به مقام شهود مى رسند ولى در مورد عموم جنبه شهود عقلى وعملى دارد نه شهود عينى (348)
2- تسبيح عمومى موجودات عالم :
آيات مختلف قرآن سخن از چهار عبادت در مورد همه موجودات اين جهان بزرگ مى فرمايد: تسبيح ،حمد،سجده ، نماز در آيه مورد بحث از نماز و تسبيح سخن مى گويد و در آيه 15 از سوره رعد سخن عمومى است (و الله يسجد من فى السموات و الارض ) و در آيه 44 سوره اسرء سخن از تسبيح و حمد تمامى موجودات عالم هستى ( وان من شى ء الا يسبح بحمده ) درباره حقيقت حمد و تسبيح عمومى موجودات ،جهان و تفسيرهاى گوناگونى كه در اين زمينه گفته شده است در ذيل آيه 44 سوره اسراء فشرده اى از آن را در اينجا متذكر مى شويم .
دو تفسير قابل توجه
الف ) تمامى ذرات اين عالم اعم از آن را عاقل مى شماريم يا بى جان يا غير عاقل همه داراى نوعى درك و شعورند و در عالم خود تسبيح و حمد خدا مى گويند،هر چند ما قادر به درك آن نيستيم ،شواهدى از آيات قرآن نيز براى اين تفسير اقامه شده است .
ب ) منظور از تسبيح و حمد همان چيزى است كه ما آن را ((زبان حال ))مى ناميم ، يعنى مجموعه نظام جهان هستى و اسرار شگفت انگيزى كه در هر يك از موجودات اين عالم نهفته است ،با زبان بى زبانى ،با صراحت و بطور آشكارا از قدرت و عظمت خالق خود،و علم ،و حكمت بى انتهاى او سخن مى گويند، چرا كه هر موجود بديع و هر اثر شگفت انگيزى ،حتى يك تابلو نفسى نقاشى يا يك قطعه شعر زيبا و نعز،حمد و تسبيح ابداع كننده خود را مى گويد،
يعنى از يك سوء صفات برجسته او را بيان مى دارد (حمد) و از سوى ديگر عجب و نقص را از او نفى مى كند (تسبيح ) تا چه رسد به اين جهان با عظمت و آن همه عجائب و شگفتيهاى بى پايانش . البته اگر جمله ((يسبح له من فى السموات و الارض ))) به معنى تسبيح كسانى كه در آسمانها و زمين هستند بگيريم و ظاهر كلمه ((من )) را در ذوى العقول حفظ كنيم ((تسبيح )) در اينجا به معنى اول خواهد بود كه يك تسبيح آگاهانه و اختيارى است ولى لازمه اين سخن است كه براى پرندگان نيز چنين شعورى قائل باشيم زيرا پرندگان در آيه فوق در كنار ((من فى السموات )) قرار گرفته اند،البته اين موضوع عجيب نيست زيرا در بعضى ديگر از آيات قرآن چنين دركى براى بعضى از پرندگان آمده است .
3- علت ذكر پرندگان در آيه از ميان موجودات :
در اينكه چرا در آيه فوق ميان موجودات جهان روى تسبيح پرندگان آن هم در حالتى كه بالهاى خود را بر فراز آسمان گسترده اند تكيه شده نكته اى وجود دارد و آن اينكه پرندگان علاوه بر تنوع فوق العاده زيادشان ،ويژگيهائى دارند كه چشم و دل هر عاقلى را به سوى خود جذب مى كند ،اين اجسام سنگين بر خلاف قانون جاذبه بر فراز آسمانها با سرعت زياد و برق آسا حركت مى كنند،مخصوصا هنگامى كه بالهاى خود را صاف نگه داشته اند و بر امواج هوا سوارند و بى آنكه فشارى به خود بياورند با سرعت به هر سو كه مايل باشند مى چرخند و پيش مى روند وضع جالبى دارند آگاهيهاى عجيب آنها در مسائل هواشناسى و اطلاعات عميقشان از وضع جغرافيائى زمين به هنگام مسافرت و مهاجرت از قاره اى به قاره ديگر حتى از مناطق قطب شمال به قطب جنوب ،و دستگاه هدايت كننده مرموز و عجيبى كه آنان را در اين سفر طولانى حتى به هنگامى كه آسمان پوشيده است از ابر است راهنمائى مى كند از شگف انگيزترين مسائل و از روشنترين دلائل توحيد است را ادا مخصوصى كه در وجود شب پردها قرار مى دارد كه به وسيله آن در ظلمت و تاريك شب تمام موانع را بر سر راه خود مى بيند،و حتى گاهى ماهى را زير امواج آب نشانه گيرى كرده و با يك حركت برق آسا او را بيرون مى كشد،از ويژگيهاى حيرت انگيز اين پرنده است ! به هر حال عجائبى در وجود پرندگان نهفته شده كه قرآن به خاطر آن مخصوصا روى آنها تكيه كرده است .
4- تفسيرجمله ((كل قد علم صلاته وتسبيحه ))
جمعى از مفسران ضمير ((علم ))را به ((كل )) برگردانده اند كه طبق آن مفهوم جمله فوق چنين مى شود:(( هر يك از كسانى كه در زمين و آسمان هستند و همچنين پرندگان ، از جمله نماز و تسبيح هر يك از آنان آگاه است ،اما تفسير اول با معنى آيه متناسبتر مى باشد،به اين ترتيب هر يك از تسبيح كنندگان راه و رسم تسبيح و شرائط و ويژگيهاى نماز خود را مى داند،اگر منظور ((تسبيح آگاهانه ))باشد مفهوم اين سخن روشن است اما اگر با زبان حال باشد مفهومش اين است كه هر كدام نظام ويژه اى دارند كه به نوعى گوياى عظمت پروردگار و هركدام چهره اى از قدرت و حكمت اويند. (349)
5- منظور از (( صلاة )) چيست ؟
جمعى از مفسران مانند مرحوم طبرسى در مجمع البيان و آلوسى در روح البيان ، صلاة را در اينجا به معنى (( دعا )) تفسير كرده اند كه مفهوم اصلى آن در لغت همين است و به اين ترتيب موجودات زمين و آسمان با زبان حال ، يا زبان قال ،در پيشگاه خدا دعا مى كنند، و از محضر او تقاضاى فيض دارند،و او هم كه فياض مطلق است بر حسب استعداهايشان به آنها مى بخشد و دريغ ندارد منتهى هر كدام در عالم خود مى دانند چه نيازى دارند و چه بايد بخواهند و چه دعائى كنند .
بعلاوه آنها كه طبق آياتى كه در قرآن بيان شده در پيشگاه با عظمت او خاضعند و در برابر قوانين آفرينش تسليم ،و از سوى ديگر با تمام وجود خود صفات كماليه خدا را بازگو مى كنند،و هر گونه نقصى را از او نفى مى نمايند، و به اين ترتيب عبادات چهار گانه آنها ((حمد )) و (( تسبيح ))و ((سجود ))) تكميل مى شود .
:: ادامه مطلب
تجارت نبايد مانع از نماز باشد
مردى از پيروان رسول اكرم صلى الله عليه و آله به نام سعد بسيار مستمند بود و جزء اصحاب صفه محسوب مى شد. ( كسانى كه واسطه نداشتن منزل ،در يكى از غرفه هاى مسجد زندگى مى كردند، اصحاب صفه ناميده مى شدند )
سعد تمام نمازهاى شبانه روزى را پشت سر پيغمبر صلى الله عليه و آله مى گزارد آن جناب از تنگدستى سعد متاثر بود روزى به او وعده داد كه ((اگر مالى به دستم بيايد، تو را بى نياز مى كنم . )) مدتى گذشت اتفاقا چيزى به دست ايشان نيامد. افسردگى پيغمبر صلى الله عليه و آله سعد و نداشتن وجهى كه او را تامين كند بيشتر شد در اين هنگام جبرئيل نازل گرديد و دو درهم با خود آور و عرض كرد:(( خداوند مى فرمايد:ما از اندازه تو به واسطه تنگدستى سعد آگاهيم اگر مى خواهى از اين حال خارج شود،دو درهم را به او بده و بگو خريد و فروش كند )) حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله دو درهم را گرفت وقتى براى نماز ظهر از منزل خارج شد،سعد را مشاهده فرمود كه به انتظار ايشان بر در يكى از حجرات مقدسه ايستاد است فرمود:(( مى توانى تجارت كنى ؟ ))عرض كرد:((سوگند به خدا كه سرمايه ندارم )) دو درهم را به او داده فرمود :((با همين سرمايه خريد و فروش كن )) سعد پول را گرفت و براى انجام فريضه در خدمت حضرت به مسجد رفت نماز ظهر و عصر را بجا آورد و پس از پايان نماز عصر،رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود ((حركت كن و در طلب روزى جستجو نما )) سعد بيرون رفت و شروع به معامله كرد خداوند بركتى به او داد كه هر چه را به يك درهم مى خريد،دو درهم مى فروخت خلاصه ،معاملات او هميشه سودش برابرى با اصل سرمايه داشت كم كم وضع مالى او رو به افزايش گذاشت ، به طورى كه بر در مسجد دكانى گرفت اموال و كالاى خود را در آنجا جمع كرده و مى فروخت رفته رفته اشتغالات تجارى اش زياد گرديد،تا به جايى رسيد كه وقتى بلال اذان مى گفت و حضرت براى نماز بيرون مى آمد،سعد را مشاهده مى فرمود كه هنوز خود را آماده نكرده و وضو نگرفته است با اين كه قبل از اين جريان ، پيش از اذان مهياى نماز بود.
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود:(( سعد! دنيا تو را مشغول كرده و از نماز باز داشته است ))
عرض كرد : ((چه كنم ؟ اموال خود را بگذارم ضايع شود؟ به اين شخص جنس فروخته ام ،مى خواهم قيمت را دريافت كنم و از اين ديگرى كالايى خريده ام ، بايستى جنسش را تحويل گرفته قيمت آن را بپردازم ))
پيغمبر صلى الله عليه و آله از مشاهده اشتغال سعد به ازدياد ثروت و باز ماندنش از عبادت و بندگى و افسرده گشت ، از بيشتر مقدارى كه در موقع تنگدستى اش متاثر بود روزى جبرئيل نازل شده عرض كرد :((خداوند مى فرمايد از افسردگى تو اطلاع يافتم اين كه كدام حال را براى سعد مى پسندى ؟ وضع پيشين را،يا گرفتارى واشتغال كنونى را كه دنيا و افزايش ثروت ؟)) ((همان تنگدستى سابقش را بهتر مى خواهم ،زيرا دنياى فعلى او، آخرتش را بر باد داده است )) جبرئيل گفت ((آرى علاقه بدنيا و ثروت ،انسان را از ياد آخرت غافل مى كند اگر بازگشت حال گذشته او را مى خواهى ،دو درهمى كه به او داده اى پس بگير !))آنجناب از منزل خارج شد پيش سعد آمد فرمود :((دو درهمى كه به تو داده ام ،بر مى گردانى ؟ )) عرض كرد:((چنان كه دويست درهم نيز خواسته باشيد،مى دهم ))فرمود:((نه همان دو درهم كه گرفتى ،بده )) سعد پول را تقديم كرد چيزى نگذشت كه دنياى او دگرگون شد و به حال اوليه خود برگشت و در صف اول نماز جماعت حضرت حاضر شد. (345)
:: ادامه مطلب
رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ابتاء الزكوة يخافون يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار (342)
ترجمه : مردانى كه تجارت و داد ستد از ياد خدا و بر پا داشتن نماز واداى زكات غافلشان نمى كند،از روزى بيمنا كند كه دلها و چشمها در آن تاب مى شود .
تفسير آيه
در اين آيه شريفه مذكور درباره آن سخن مى گويد و مى فرمايد: ((مردانى كه نه تجارت آنها را از يا خدا و بر پا داشتن نماز و اداى زكات باز مى دارد و نه خريد و فروش ))( رجال لا تلهيهم تجارة ولا عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة ) و دنباله آيه اين نكته را اشاره مى كند كه ((آنها از روزى مى ترسند كه دلها و ديده ها در آن دگرگون و زير و رو مى شود ))(يخافون يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار)
ذكر اين نكته لازم است كه در اين آيه هم ((تجارت )) آمده است و هم ((بيع )) با اينكه به نظر مى رسد هر دو يك معنى باشد،ولى ممكن است تفاوت اين دو از اين نظر باشد كه تجارت اشاره به يك كار مستمر و مداوم است ، ولى بيع براى يك مرحله به صورت گذر است .
توجه اين امر ضرورى است كه نمى فرمايند آنها مردانى هستند كه به سوى تجارت و بيع نمى روند بلكه مى فرمايد تجارت آنها از ياد خدا و بر پا داشتن نماز واداى زكات غافل نمى كند آنها پيوسته از روز قيامت و دادگاه عدل پروردگار كه از شدت وحشتش دلها و چشمها در آن دگرگون مى شود بيمناكند (بايد توجه داشته باشيم جمله ((يخافون )) به مقتضاى اينكه فعل مضارع است دلالت بر استمرار خوف وترس آنها از قيامت دارد خوف وترسى كه آنان را به انجام و رسالتها وادار مى كند. (343)
حديث وارده در مورد آيه
درباره اين گروه از مردان الهى كه پاسداران وحى و هدايتند امام باقر عليه السلام فرمودند: ((هم التجار الذين تلهيهم تجارة و لا بيع و لا عن ذكر الله ،اذا دخل مواقيت الصلوة ادوا الى الله حقه فيها )) (( آنها تاجرانى هستند كه تجارت و بيع آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد، هنگامى كه وقت نماز داخل مى شود حق آن را اداء مى كنند )) (344)
:: ادامه مطلب
نماز اول وقت امام رضا عليه السلام در مذاكره علمى
يكى ازاديانى كه نامش در قرآن آمده ( صابئين ) است كه به حضرت يحيى عليه السلام گرايش مخصوص دارند،ضمنا براى ستارگان تاثيرى قائلند و نماز و مراسم ويژهاى دارند كه هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.
اين فرقه رهبرى بسيار دانشمند ولى مغرور داشتند كه بارها با امام رضا عليه السلام گفتگو كرد ولى زير باز نمى رفت در يكى از جلسات امام رضا استدلالى كرد كه او تسليم شد و گفت :((الان لان قلبى )) حالا روح من نرم شد حاضرم مكتب تو را بپذيرم ،ولى ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضا عليه السلام جلسه را ترك كرد مردم گفتند :فرصت حساسى است ، چنين فرصتى پيش نمى آيد امام رضا عليه السلام فرمود : (اول نماز) آن دانشمند صائبى كه اين تعهد را از امام رضا عليه السلام ديد،علاقه اش بيشتر شد اما بعد از نماز گفتگويش را تكميل كرد و ايمان آورد. (341)
:: ادامه مطلب
و الذين هم على صلوتهم يحافظون . (339)
ترجمه : مومنان كه حافظان نمازهايشان هستند.
تفسير آيه
در اين آيه شريفه درباره مراقبت و محافظت بر نمازها سخن مى گويد و مى فرمايد:يكى ديگر از ويژگى مومنان آن است :(( آنها كسانى هستند كه در حفظ نمازهاى خويش مى كوشند )) (و الذين هم على صلواتهم يحافظون ) جالب اينكه در اين سوره شريفه مومنون اولين ويژگى مومنان را ((خشوع در نماز ))كه در بحث هاى گذشته به آن اشاره كرديم ، و آخرين صفت آنها را ((مخافظت بر نماز )) شمرده است ،از نماز شروع ،مى شود و به نماز ختم مى گردد چرا كه نماز مهمترين رابطه خلق و خالق است نماز برترين مكتب عالى تربيت است نماز ،وسيله بيدارى روح و جان بيمه كننده انسان در برابر گناهان است خلاصه نماز هر گاه با آدابش انجام گيرد زمينه مطمئن براى همه خوبيها و نيكيها خواهد بود.
يادآورى اين نكته لازم است كه در آيه نخست سوره مومنون و آيه مورد بحث اشاره به دو مطلب متفاوت مى كند،و به همين دليل آيه نخست ،(( صلوة )) به صورت مفرد و در آيه مورد بحث به صورت جمع است ،اولى به مساله خشوع و توجه به خاص درونى ،كه روح نماز است و اثر بر تمام اعضاء مى گذارد اشاره مى كند، اين آيه مذكور به مساله آداب و شرايط نماز از نظر وقت و زمان و مكان وهمچنين ،از نظر تعداد نمازها و به نماز گزاران و مومنان راستين توصيه مى كند در همه نمازها مراقب همه آداب و شرايط باشند. (340)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898402
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396