| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
داستان آيه 55 : خشوع و خضوع مومنان در نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

خشوع و خضوع مومنان در نماز  
شهيد ثالث مى گويد:(( وقتى كه كاشف الغطا وارد قزوين شد،به منزل برادرم (ملا محمد صالح ) منزل كرد،و آن مكان بوستان بزرگى بود، ميهانان هر يك در جايى خوابيدند من هم در گوشه باغ به استراحت پرداختم . چون پاسى از شب گذشت ،شيخ مرا آواز دارد:(( برخيز و نماز شب به جاى آر. )) عرض داشتم :(( بر مى خيزم ))شيخ از من گذشت و من ديگر چشمم گرم شد ناگاه حس كردم احوالم متغير گشت و گويى درد دلى عارضم شد از شدت درد برخاستم دريافتم اين تغيير حال به جهت آوازى است كه مى شنوم از پى آن صدا و آواز روانه شدم چون به نزديك منبع صدا رسيدم ديدم شيخ جعفر كاشف الغطا با نهايت خضوع و خشوع تضرع زارى وبيقرارى به مناجات با خداوند سبحان مشغول است ناله پاك او آن چنان در قلب من اثر كرد كه مدت 25 سال است از پى آن ناله به نيمه شب بر مى خيزم و با حضرت دوست به مناجات مى نشينم )) (337)
چنين است (در حال نماز، تن و انديشه و روان ) هر سه به كار و فعاليت اند:
تن :با حركات دست و پا و زبان ،با خم شدن ،نشستن ،به خاك افتادن .
فكر:با انديشيدن در مضامين و الفاظ نماز كه عموما اشاره به هدفها و وسيله ها است و مرور كردن يك دوره تفكر و بينش ‍ اسلامى به اجمال
روان :با ياد خدا پرواز در صفاى معنوى و روحانى و باز داشتن تن از هرزه گرى و بيدر كجائى بذر خشوع و خشيت خدا در جان . (338)



:: ادامه مطلب
آيه 55 : نماز مايه خشوع و خضوع
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

الذين هم صلاتهم خاشعون (332)
ترجمه : مومنان كه در نمازشان فروتن هستند.
تفسير آيه  
آيه شريفه در رابطه با يكى از صفات سخن مى گويد منظور از ((الذين )) در آيه شريفه خطاب به مومنان است كه در آيه قبل از مومنان سخن به ميان آورده بعد از آنكه در سوره مومنون در آيه اول مى فرمايد:((مومنان رستگار شدند )) آنگاه قبل از هر چيز انگشت روى نماز مى گزارد و مى فرمايد :(( مومنان كسانى هستند كه در نمازشان خاشعند ))( الذينهم فى صلاتهم خاشعون ) (خاشعون ) از ماده (خشوع ) به معنى حالت تواشع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يادر حقيقت مهمى در انسان پيدا مى شود،و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
در اينجا قرآن ((اقامه صلوة )))(خواندن نماز) را نشانه مومنان نمى شمارد بلكه خشوع در نماز از ويژگيهاى آنان مى شمرد،اشاره به اينكه نماز آنها القاط و حركاتى بى روح و فاقد معنى نيست ،بلكه به هنگام نماز آنچنان حالت توجه به پروردگار در آنها پيدا مى شود كه از غير او جدا مى گردند و به او مى پيوندند، چنان غرق حالت تفكر و حضور و راز و نياز با پروردگار مى شوند كه بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد،خود را ذره اى مى بيند در برابر وجودى بى پايان و قطره اى در برابر اقيانوسى بيكران لحضات اين نماز هر كدام براى او درسى است از خود سازى تربيت انسانى و وسيله اى است براى تهذيب روح و جان .(333)
در حديثى مى خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند فرمود:((اما نه لو خشع قبله لخشعت جوارحه ! )) ((اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد. )) (334) اشاره به اينكه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مى گذارد پيشوايان بزرگ اسلام آنچنان خشوعى در حالت نماز داشتند كه به كلى از ما سوى الله بيگانه مى شدند ، تا آنجا كه در حديثى مى خوانيم (( پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گاه به هنگام نماز به آسمان نظرى مى كرد اما هنگامى كه آيه فوق نازل شد ديگر بر سر نمى داشت و دائما به زمين نگاه مى كرد. )) (335)
برداشتى از آيه  
خشوع ، روح نماز است :
اگر در ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم ، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مى كنيم روح نماز است خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توام با تواضع وادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مى شود كه مومنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمى نگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است بسيارند كسانى كه اشتياق فراوان به حضور قلب و خشوع در نمازها دارند اما هر چه مى كوشيدند توفيق آن را نمى يابند براى تحصيل خشوع و حضور قلب در نماز و ساير عبادات امور ذيل را دقيقا توصيه مى كنيم .
1- بدست آوردن معرفتى كه دنيا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هيچ كار دنيوى نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب واز خدا منصرف سازد.
2- توجه به كارهاى پراكنده و مختلف ،معمولا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان ،توفيق پيدا كند كه مشغله هاى مشوش پراكنده را كند به حضور قلب در عبادت خود كمك كرده است .
3- انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز در اين امر، اثر دارد به همين دليل ، نماز در برابر اشياء و چيزهائى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مكروه است ،و همچنين در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور، مردم در مقابل آئينه و عكس و مانند اينها به همين دليل معابد مسلمين هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشيريات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مى كند .
4- پرهيز از گناه عامل موثرى است ،زيرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد ،و از حضور قلب مى كاهد .
5- آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن ، عامل موثرى ديگر است
6- انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن ،چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك موثرى به اين امر مى كند.
7- از همه اينها گذشته اين كار،مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت و تمرين و استمرار و پى گيرى دارد،و بسيار مى شود كه در آغاز نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدامى كند ، اما با ادامه اين كار پى گيرى و تداوم آنچنان قدرت پيدا مى كند كه مى تواند به هنگام نماز دريچه هاى فكر خود را بر غير معبود مطلقا ببندد. (336)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 54 : نماز ملا محمد تقى و برغانى قزوينى شهيد محراب
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

نماز ملا محمد تقى و برغانى قزوينى شهيد محراب  
مرحوم ملا محمد تقى برغانى از روحانيون بود كه در محراب عبادت به هنگام سحر در حالى كه مشغول خواندن مناجات (( خمس عشر )) در سجده بود به دست فرقه بابيه به شهادت رسيد در احوال او مى نويسد:((عبادت آن جناب چنان بود كه هميشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعيه و تضرع و زارى تجهد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند و بر اين روش و شيوه پسنديده استمرار داشت تا اينكه در يكى از آن شبها شربت شهادت نوشيد مكرر در فصل زمستان ديده مى شد كه در پشت بام مسجد خود در حالى كه برف به شدت مى باريد،در نيمه شب پوستين بر دوش و عمامه بر سر داشت و مشغول تضرع ومناجات بود و در حالت ايستاده ،دستها را به سوى آسمان بلند مى كرد تا اينكه برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفيد پوش مى كرد. (331)



:: ادامه مطلب
آيه 54 : نماز توسل به مولايم حقيقى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

 فاقيموا الصلوة اتوا الزكوة واعتصموا بالله هو موليكم فنعم المولى و نعم النصير (328)
ترجمه :پس نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد و به خداى توسل جويى كه او مولى و سرپرست شماست - چه مولاى خوب و چه ياور شايسته اى
تفسير آيه  
در تفسير آيه مورد نظر وظائف پنجگانه پيشين را در تعبيرات ف فشرده ترى كه در سه جمله خلاصه مى شود به عنوان تاكيد چنين بازگو مى كند:((اكنون كه چنين است و شما داراى اين امتيازات و افتخارات هستيد ،نماز را بر پا داريد ،زكات را ادا كنيد و به آئين حق و ذيل وعنايت پروردگار تمسك جوئيد )) (فاقيموا الصلوة و اتوا الزكوة واعتصموا بالله )
كه ((مولى و سرپرست و يار و ياور شما او است ))(هو مولاكم )) ((چه مولى و سرپرست خوبى ،و چه يار و ياور شايسه اى (فنعم المولى و نعم النصير) در حقيقت جمله ((فنعم المولى و نعم النصير) دليل است بر (( و اعتصوا بالله هو مولاكم ) يعنى اينكه به شما فرمان داده شده تنها به ذيل عنايت پروردگار تمسك جوئيد به خاطر آن است كه او برترين مولى و شايسته يار و ياور است . (329)
شان نزول  
البته قبل از هر چيز بايد به اين نكته توجه شود كه آيه مورد بحث شان نزول مستقلى ندارد اين شان نزول در مورد دو آيه قبل از ذكر شده است ولى مرتبط با اين آيه شريفه مى باشد آن اين است كه جمعى از مفسران نقل كرده اند: بعضى از مشركان مانند ((وليد بن مغيره )) (كه مغز متفكر آنان محسوب مى شد) به هنگام مبعوث شدن پيامبر صلى الله عليه و آله با تعجب وانكار مى گفتند (( ء انزل عليه الذكر من بينا )) ((آى از ميان همه ما وحى الهى بر محمد ( اين يتيم فقير و تهيدست امت ما) نازل شده است و اين آيات نازل شد و به آنها پاسخ گفت ( كه انتخاب انبياء و فرشتگان براى رسالت روى معيار شايستگى و معيار معنويت آنها بوده است ))همانطور كه در اين آيه مورد بحث بيان شده نماز را بر پا مى دارند،زكات را ادا مى كند، و به آئين حق و ذيل عنايت پروردگار تمسك مى جويند،و خداوند را مولى و سرپرست و يار و ياور خودشان مى دانند اين امتيازات انتخاب انبياء الهى مى باشد. (330)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 53 : على عليه السلام و هزار ركعت نماز در نخلستان
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

على عليه السلام و هزار ركعت نماز در نخلستان  
هنگامى كه على عليه السلام در محراب عبادت مى ايستاد رعشه بر اندامش مى افتاد واز خوف و عظمت الهى ،اشك چشمانش بر محاسن شريفش جارى مى شد سجده هاى او طولانى بود و سجده گاهش هميشه از اشك چشم مرطوب !
شاعر مى گويد:
هو البكاء فى المحراب ليلا هو الضحاك اذا شتد الضراب
او در محراب عبادت به شدت گريان و در دشوارترين لحضات نبرد خندان بود (324)
((نوف بكالى )) درباره اميرالمومنين عليه السلام مى گويد : نشان سجده بر پيشانى او (بود) همچون داغ شتر بر سر زانو. (325)
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: پانصد درخت خرما داشت و زير هر درختى دو ركعت نماز مى خواند! يعنى هزار ركعت نماز!!(326)
امام سجاد عليه السلام هم چنين بود در يك شبانه روز ،هزار ركعت نماز مى خواند
آنگاه صحيفه اميرالمومنين عليه السلام كه در آن عبادت على عليه السلام را نوشته شده بود،مى نگريست آه مى كشيد و تاسف مى خورد و مى فرمود:(( عبادت من كجا،عبادت على عليه السلام كجا؟!)) (327)



:: ادامه مطلب
آيه 53 : نماز نمايش قدرت براى ياران خدا
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و فهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور (321)
ترجمه :ياران خدا كسانى هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه امور از آن خداست .
تفسير آيه  
در مورد تفسير اين آيه شريفه درباره قدرت ياران خدا كه ((نماز )) مى باشد سخن مى گويد:((آنها هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند وامر به معروف و نهى از منكر مى نمايند ))(الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف ونهوا عن المنكر) آنها هرگز پس از پيروزى ،همچون خود كامگان و جباران ،به عيش و نوش و لهو و لعب نمى پردازند و در غرور و مستى فرو نمى روند، بلكه پيروزيها و موفقيتها را نردبانى براى ساختم خويش و جامعه قرار مى دهند آنها پس از قدرت يافتن تبديل به يك طاغوت جديد نمى شود، ارتباطشان با خدا محكم و با خلق خدا نيز مستحكم است چرا كه ((صلوة )) سمبل پيوند با خالق است ،و ((زكات )) رمزى براى پيوند با خلق ،وامر معروف و نهى از منكر پايه هاى اساسى ساختن يك جامعه سالم محسوب مى شود و همين چهار صفت براى معرفى اين افراد كافى است و در سايه آن ساير عبادات و اعمال صالح و ويژگيهاى يك جامعه با ايمان و پيشرفته فراهم است .
بايد توجه داشت كه ((مكنا )) از ماده ((تميكنى )) به معنى فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است ،اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهى كافى و توان نيروى جسمى و فكرى .
(( معروف )) به معنى كارهاى خوبى و حق است ،((منكر )) به معنى زشت و باطل ، چرا كه اولى براى هر انسان پاك سرشتى شناخته شده و دومى ناشناس است ، و به تعبير ديگر اولى هماهنگ با فطرت انسانى است و دومى ناهماهنگ .
و در آخر آيه مذكور مى فرمايد:((و پايان همه كارها از آن خداست ))( و لله عاقبة الامور) يعنى همانگونه كه در آغاز هر قدرت و پيروزى از ناحيه خدا مى باشد سرانجام نيز تمام اينها به او باز مى گردد كه (انا لله و ان اليه راجعون )
نكته نهفته در آيه  
ياد آور مى شود كه اين گروه از مومنان تنها قبل از پيروزى به در خانه خدا نمى روند،بلكه بعد از پيروزى هم به مقتضاى (الذين مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة ...) نيز رابطه خود را با او همچنان محكم مى دارند،و پيروزى بر دشمن را وسيله اى براى نشر حق و عدالت فضليت قرار مى دهند. (322)
روايت وارده در مورد آيه  
در بعضى از روايات اسلامى آيه فوق به حضرت مهدى ليهم الصلوة و السلام و يارانش ،يا آل محمد صلى الله عليه و آله به طور عموم تفسير شده است ،چنانه از حديثى از امام باقر ليهم الصلوة و السلام مى خوانيم كه در تفسير آيه مورد بحث فرمود آيه تا آخر از آن محمد صلى الله عليه و آله و مهدى عليه السلام و ياران او است ((يملكهم الله مشارق الارض و مغاريها، و يظهر الدين ،و يميت الله به و باصحابه البداع كما امات الشقاة الحق ، حتى لا يرى الظلم و يامرون بالمعروف ينهون عن المنكر )) ((خداوند شرق و غرب زمين را در سيطره حكومت آنها قرار مى دهد،آئينش را آشكار مى سازد،و به وسيله مهدى عليه السلام و يارانش ،بدعت و باطل را نابود مى كند آنچنان كه تبهكاران حق را نابود كرده بودند،و آنچنان مى شود كه بر صفحه زمين اثرى از ظلم ديده نمى شود( چرا كه ) آنه امر به معروف ونهى از منكر مى كنند )) (323)
در اين زمينه احاديث ديگرى وارد شده است ،بنابراين مفهوم گسترده آيه همه افراد با ايمان و مجاهد و مبارز را شامل مى شود.



:: ادامه مطلب
داستان آيه 52 : ياد خدا در نماز باعث بيمناكى دلهاى متقين
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

ياد خدا در نماز باعث بيمناكى دلهاى متقين  
ياد از قيامت بهترين وسيله براى ساختن دل است در روايت ديگر آمده است وقتى كه امام سجاد عليه السلام به نماز مى ايستاد و با حالت خضوع و خشوع كامل آن را مى خواند تا اينكه به جمله 0 مالك يوم الدين )) مى رسيد واين آيه شريفه را آنقدر تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جان بر جان آفرين تسليم نمايد!(319)
و باز جا دارد كه خاطره اى از امام راحل (ره ) نقل مى كنيم :يكى از علماى تهران ،پيش از سال 41 نقل مى كند كه :شبى مهمان مرحوم حاج مصطفى خمنى (ره ) بودم مقدار زيادى از شب را با حاج آقا مصطفى نشستم و صحبت و بحث علمى كرديم تازه خوابيده بودم يك وقت صداى گريه و ناله اى ،هراسان بيدار شدم و حاج آقا مصطفى را بيدار ديدم و گفتم : ((مثل اينكه در همسايگى شما كسى مرده و برايش گريه مى كنند؟ حاج آقا مصطفى گوش داد و گفت : ((صداى گريه حاج آقايم ! (منظور امام راحل است ، كه مشغول نماز شب و گريه وناله به درگاه خداست . )) (320)
ببينم بندگان مومن و مخلص خدا چطور خداى خويش را عبادت مى كنند و در حال نماز از ياد خدا بدنشان به لرزه مى افتد اينان لذت عبادت و بندگى را چشيده اند كه بايد چگونه به معبود خويش ‍ سخن بگويند ،بار الها لذت عبادت را بما بچشان ! امين يا رب العالمين.



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2896358
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396