| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
داستان آيه 48 : داستان كسى كه با ترك نماز خدمت امام زمان (عج ) رسيد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

داستان كسى كه با ترك نماز خدمت امام زمان (عج ) رسيد  
استاد بزرگوار آية الله حائرى (دامة بركاته ) مى فرمايد: ((از جمله قضاياى عجيبى كه در زمان خودم ديدم ،اين بود كه گفتند:در قم مردى است به نام آقاى اشكانى و او خدمت حضرت حجت عليه السلام مى رسد من يك روز عصر ظاهرا با جناب آقاى حاج شيخ عبد الوهاب روحى كه رفيق پنجاه ساله من است و جناب آقاى حاج مهدى اخوى ( سلمهما الله تعالى عن الافات و البليات ) خدمت اين مرد كه منزل او در خيابان ايستگاه راه آهن بود،رفتيم مردى پير و نورانى بود و آثار حقيقت و درستى در جبهه او واضح و روشن بود و در دستگاه راديوى او هم در همان اتاق پذيرائى بود،و اين دليل بود بر اينكه اين مرد هيچ اهل تظاهر و دكاندارى نيست .
ما داستان تشرف را از او پرسيديم گفت : ((من خوبى هستم نظامى بودم و در مدرسه نظام كشور تركيه نيز تحصيل كرده ام ،مدتها در قشون بودم يك زمانى در تهران پاى منبر بودم ،مبلغ دستورى را براى كسى كه بخواهد به خدمت حضرت ولى عصر (عج ) برسد،ذكر كرد و من دستور آن دستور را عمل كردم و خدمت حضرت رسيدم و حوايج خود را عرض كردم )) پس ‍ از آنكه مرد نورانى دستور را بدون مضايقه و ترديد براى ما نقل كرد،من از او دو سوال كردم :يكى آنكه آيا به طور معاينه خدمت آقا رسيدى ؟ معلوم شد به طور مكاشفه مى رسيده است سوال دوم اين بود كه شما چه خصوصيت اخلاقى داشتيد؟ گفت :من در هيچ اوضاع و شرايطى نماز خود را ترك نمى كردم و ديگر اينكه به احدى ظلم و ستم نكرده ام . (297)



:: ادامه مطلب
آيه 48 : ترك نماز باعث گمراهى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
ترجمه : و از پى آنها جانشينانى آمدند كه نماز را ترك كردند. پيرو شهوات نفس شدند، به زودى در گمراهى ماند.
تفسير آيه  
در اين شريفه درباره گروهى از كسانى كه از مكتب انسان ساز انبياء سلف خدا شدند و پيروانى ناخلف از آب در آمدند سخن مى گويد و قسمتى از اعمال زشت آنهارا برمى شمرد ومى گويد:((بعد از آنها فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند، و از شهوات پيروى نمودند كه به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد ))
(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا)
((خلف )) (بر وزن برف ) به معنى فرزندان ناصالح و به اصطلاح (نا خلف ) است در حالى كه ((خلف ))(بر وزن صدف ) به معنى فرزند صالح است اين جمله ممكن است اشاره به گروهى از بنى اسرائيل باشد كه در طريق گمراهى گام نهاد،خدا را فراموش ‍ كردند،پيروى از شهوات را بر ذكر خدا ترجيح دادند،جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتيجه اعمال سوء خود در دنيا رسيدند و در آخرت نيز خواهند رسيد،در اينكه منظور از اضافه صلاة در اينجا ترك نماز است و يا تاخير از وقت آن و يا انجام دادن اعمالى كه نماز را در جامعه ضايع كند،مفسران احتمالهاى مختلفى داده اند، ولى معنى اخير صحيحتر به نظر مى رسد چرا از ميان ما عبادات روى نماز در اينجا انگشت گذارده شده ؟ شايد دليل آن اين باشد كه نماز چنانكه مى دانيم سدى است در ميان انسان و گناهان ،هنگامى كه اين سد شكسته شد، غوطه ور شده در شهوات نتيجه آنست و به تعبير ديگر همانگونه كه پيامبران ،ارتقاء مقام خود را از ياد خدا شروع كردند و به هنگامى كه آيات خدا بر آنها خوانده مى شد به خاك مى افتادند و گريه مى كردند،اين پيروان ناخلف سقوط و انحرافشان از فراموش ‍ كردن ياد خدا شروع شد. (294)
نكته اى در آيه  
در حديثى كه بسيارى از كتب دانشمندان اهل سنت آمده ، چنين مى دانيم پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه آيه ( فخلف من بعدهم خلف ...) همين آيه مورد بحث را تلاوت كرده فرمود:((يكون خلف من بعد ستين سنه اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا ثم يكون خلف يقرئون القران لا يعدوا تراقيهم و يقرء القران ثلاثه مومن و منافق و فاجر ))
((بعد از شصت سال ،افرادى به روى كار مى آيند كه نماز را ضايع مى كند و در شهوات غوطه ور مى شوند و به زودى نتيجه گمراهى خود را خواهند ديد،و بعد از آنها گروه ديگرى روى كار مى آيند كه قرآن را (با آب وتاب ) مى خوانند ولى از شاخه هاى آنها بالاتر نمى رود( چون نه از روى ى اخلاص است و نه براى تدبر وانديشه و به خاطر عمل بلكه از روى ريا و تظاهر است و يا قناعت كردن به الفاظ ،و به همين دليل اعمال آنها به مقام قرب خدا بالا نمى رود.(295)
قابل توجه اينكه اگر مبدء شصت سال را هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله بگريم درست منطبق بر زمانى مى شود كه ((يزيد )) بر اريكه قدرت نشست و سالار شهيدان امام حسين عليه السلام و يارانش شربت شهادت نوشيدند، و بعد از اين ، باقيمانده دوران بنى اميه و دوران بنى عباس است كه از اسلام به نامى قناعت كرده بودند و از قرآن به الفاظى و پناه مى بريم به خدا كه ما جزء چنين گروه ناخلفى باشيم (296)



:: ادامه مطلب

سفارش حضرت مريم عليه السلام فرزندش حضرت عيسى را به نماز  
حضرت عيسى عليه السلام با مادرش حضرت مريم عليه السلام در بيابانهاى مى گشت ،غالبا خواركش سبزه هاى بيابان بود در يكى از كوههاى لبنان عبور مى كرد،مادرش را گذاشت و خودش براى تهيه توشه و افطار رفت اجل مريم عليه السلام رسيد وقتى حضرت عيسى برگشت مادرش را افتاده ديد، ابتدا خيال كرد خواب است بعد متوجه شد از دنيا چشم فرو بسته است .
خيلى متاثر شد و گريه زيادى كرد در همان حال روح مادرش را ديد، مريم عليه السلام گفت بلى ! دوست دارم به دنيا برگردم تا در شبهاى بسيار سرد نماز بگزارم و در روزهاى بسيار گرم روزه بگيرم !
اى پسر جان من ! اين راه بيمناك است ! (293)



:: ادامه مطلب
آيه 47 : دعوت خانواده براى اقامه نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة كان و عند ربه مرضيا (290)
ترجمه : او همواره خاندان خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد و نزد پروردگارش پسنديده بود.
تفسير آيه 
در اين آيه شريفه در مورد نماز حضرت اسماعيل عليه السلام فرزند ابراهيم عليه السلام صحبت مى كند كه همواره خانواده خود را به نماز و زكات ،امر مى كرد )) (و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة ) امر به نماز و پيوند و رابطه با خالق داشتن و امر به زكات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن و يا بالاخره كارهائى انجام دادن كه جلب خشنودى خدا را كند،از صفات اين پيامبر صلى الله عليه و آله بزرگ الهى شمرده شده است نخستين مرحله براى تبليغ رسالت ، شروع از خانواده خويش است ، كه از همه به انسان نزديكتر مى باشند،به همين دليل پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز نخست دعوت خود را از خديجه همسر گراميش و على عليه السلام پسر عمويش شروع كرد و سپس طبق فرمان (وانذر عشيرتك الاقربين )(291) به بستگان نزديكش پرداخت و در آيه 132 سوره طه نيز مى خوانيم (و امر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها) ( خانواده خود را به نماز دعوت كن و بر انجام نماز شكيبا باش .)
نكته ديگر كه در اينجا قابل ذكر است كه در آخرين اين آيه شريفه آمده است اين است كه با توصيف حضرت اسماعيل عليه السلام به مرضى بودن ، در واقع اشاره به اين حقيقت شده است كه او در كل برنامه هايش رضايت خدا را جلب كرده بود، اصولا نعمتى از اين بالاتر نيست كه معبود و مولا و خالق انسان از او راضى و خشنود باشد به همين دليل در آيه 119 سوره مائده بعد از آنكه نعمت بهشت جاويدان را براى بندگان خاص خدا بيان مى كند در پايان مى گويد:(رضى الله عنهم و رضو منه ذلك الفوز العظيم ) خداوند از آنها خشنود و آنها نيز از او خشنود خواهند بود و اين فرز عظيم و رستگارى بزرگى است . (292)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 46 : سفارش خداوند به حضرت عيسى عليه السلام به نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

سفارش خداوند به حضرت عيسى عليه السلام به نماز  
خداوند در قرآن كريم در سوره مريم مى فرمايد:( فاشارت اليه قالوا كيف نكلم من كان فى المهد صبيا قال انى عبدالله اتاتى الكتاب و جعلنى نبيا و جعلنى مباركا اين ما كنت اوصافى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا (285)
((حضرت مريم (پاسخ ملامتگران ) را با اشاره حواله به طفل كرد آنها گفتند ما چگونه باطفل گهواره اى سخن مى گوئيم ؟ آن طفل گفت :همانا من بنده خاص خدايم كه مرا كتاب آسمانى و شرف نبوت عطا فرمود و مرا هر كجا باشم براى جهانيان مايه بركت و رحمت گردانيد و تا زنده ام به عبادت نماز و زكات سفارش كرد.))
چنانچه در اين آيه ملاحظه مى شود نماز جزء آئين و برنامه تمام پيروان از آدم تا خاتم مى باشد و چگونه نباشد،كه نماز كامل كننده دين است و كسى كه نماز نخوانند،دين ندارد.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: برترين چيزى كه بندگان را به خدا نزديك مى كند چيست ؟ حضرت فرمود:من پس از شناخت خداوند برتر از نماز سراغ ندارم ،آيا نمى بينى كه (بنده صالح خدا،عيسى عليه السلام گفت :و اوصافى بالصلوة (286)
و باز در روايات ديگر درباره نماز حضرت عيسى عليه السلام مى خوانيم : زمانى كه امام مهدى عليه السلام ظهور كند، حضرت عيسى عليه السلام نزد آن حضرت حاضر شود و چون وقت نماز برسد حضرت مهدى (عج ) مى فرمايد:پيش بايست (تا نماز جماعت بخوانيم ))عيسى مى گويد: تو به امامت نماز شايسته ترى آنگاه عيسى عليه السلام پشت سر آن حضرت نماز مى گزارد.(287)
در احاديث به معراج نبى اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم كه آن حضرت فرمود... چون به مسجد اقصى رسيديم ،ابراهيم و موسى و عيسى عليه السلام و جمله پيغمبران ديگر را ديدم كه در آمدند و بر من سلام كردند و مرا در پيش داشتند و با ايشان نماز كردم (288) عالمى ديدم پر نور و ضياء و چندان روشنايى داشت كه چشم خيره مى شد چندان كه نگاه كردم بر چپ و راست همه فرشتگان روحانى ديدم به عبادت مشغول گفتم :اى جبرئيل ! كيستند اين قوم ؟ گفت : اينان هرگز هيچ كارى نكند جز عبادت و تسبيح . (289)



:: ادامه مطلب
آيه 46 : نماز حضرت عيسى عليه السلام
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

و جعلنى مباركاتا اين ماكنت و او صافى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا (283)
ترجمه : و هر كجا باشم مرا وجودى فرخنده ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارشم كرده است .
تفسير آيه 
در اين آيه شريفه درباره وجود حضرت عيسى عليه السلام و نماز آن حضرت سخن به ميان مى آورد ابتداء مى فرمايد خداوند مرا وجودى پر بركت (وجودى مفيد از هر نظر براى بندگان در هر جا باشم قرار داده است ) (و جعلنى مباركا اين ما كنت و بعد مى فرمايد:((مرا تا زنده ام توصيه به نماز و زكات كرده است ) ((و اوصافى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا))
در اين آيه مورد بحث كلمه مبارك بودن را مطرح مى كند، مبارك بودن يعنى مفيد به حال جامعه بودن مطرح شده است در حديثى از امام صادق عليه السلام عليه السلام آمده است كه معنى مبارك (( نفاع ) است ( يعنى بسيار پر منفعت ))
و بعد از ميان تمام برنامه ها روى توصيه پروردگار به نماز و زكات تكيه مى كند واين بخاطر اهميت فوق العاده اين دو برنامه است كه اين دو رمز ارتباط با خالق و خلق است و از يك نظر مى توان همه برنامه هاى مذهبى را در آن خلاصه كرد چرا كه بخشى از آنها پيوند انسان با خلق و بخشى خالق مشخص ‍ مى كند. (284)



:: ادامه مطلب
داستان آيه 45 : نماز براى قرائت قرآن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 

نماز براى قرائت قرآن  
هلال بن حكم مى گويد:پس از آنكه به محضر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شرفياب شدم و قبول اسلام كردم از فرائض و سنن دينى مطالبى را آموختم ،از آن جمله اين بود كه به من توصيه شد هر وقت خودت عطسه كردى خداى را حمد كن ،و اگر ديگرى عطسه كرد درباره اش دعا كن و براى او از خداوند طلب رحمت نما روزى در صفوف مردم با رسول اكرم صلى الله عليه و آله به جماعت نماز مى گذارم ،يكى از مامومين عطسه كرد من گفتم ((يرحمك الله ))ديدم نماز گزاران زير چشمى متوجهم شدند و با تندى به من مى نگرند گفتم :مگر چه شده كه اين چنين با خشم مرا نگاه مى كنيد مردم با شنيدن كلام من مكرر ((سبحان الله ))گفتند پس از آنكه نماز پايان يافت بلافاصله پيغمبر عليه السلام فرمود:آن كس كه در خلال نماز سخن گفت كه بود؟ مردم به من اشاره كردند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مرا نزد خويش خواند و فرمود:(نماز براى قرائت و ذكر خداوند است ) و موقعى كه در نماز هستى بايد وضعيت چنين باشد پيشواى اسلام تذكر اصلاحى خود را آنقدر با نرمى و ملايمت بيان فرمود كه مرد،تحت تاثير قرار گرفت و گفت من نديده ام معلمى در مقام آموزش بيشتر از پيغمبر رفق و مدارا نمايد.(282)



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2900239
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396