ليهم الصلوة و السلام فان تابوا واقاموا الصلوة واتوا الزكوة فخلوا سبيلهم ان الله غفور رحيم (186)
ترجمه :اگر توبه كردند و نماز را بر پا داشتند و زكات دادند آنها را رها سازى زيرا خداوند آمرزنده مهربان است
تفسير آيه
اين آيه خطاب به مسلمانان است در برابر مشركان بيان شده است در جملات قبل اين آيه مى فرمايد هنگامى كه ماههاى حرام پايان يافت مشركان را هر كجا يافتند به قتل برسانيد و آنها اسير سازيد و محاصره كنيد و در كمين گاه بر سر راه آنها بنشيند، خداوند در اين آيه شديدترين دستور را به مسلمانان نسبت به مشركان مى دهد ولى اين شدت و خشونت نه به مفهوم اين است كه راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلكه در هر حال و در لحظه بخواهند مى توانند جهت خود را تغيير دهند ،لذا بلافاصله اضافه مى كند:((هر گاه توبه كردند و نماز را بر پا داشتند و زكات دادند آنها را رها سازيد زيرا خداوند آمرزنده مهربان است )).(فان تابوا اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة فخلوا سبيلهم )
و در اين صورت با ساير مسلمانان كمترين تفاوتى را ندارد و در همه احكام و حقوق با آنها شريكند .
((زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است ))و كسى را كه به سوى او باز گردد،از در خود نمى راند (ان الله غفور رحيم ) (187)
دراينجا اين سوال پيش مى آيد آيا نماز و زكات شرط قبول اسلام است ؟ ادا نماز و زكات لازم است ،و به هيمن بعضى دليل از فقهاى اهل سنت ترك نماز و زكوة را دليل بر كفر گرفته اند .
ولى حق اين است كه منظور از ذكر اين دو دستور بزرگ اسلامى آن است كه در تمام مواردى كه ادعاى اسلام مشكوك به نظر برسد - همان گونه كه در مورد بت پرستان آنروز غالبا چنين بود - انجام اين دو وظيفه بزرگ اسلامى را به عنوان نشانه براى اسلام آنها قرار دهند.
و يا اينكه منظور اين است كه آنها نماز و زكات رابه عنوان دو قانون الهى بپذيرفتند و به آن گردن نهند ،و به رسميت بشناسند، هر چه از نظر عمل در كار آنها قصورى باشد، زيرا دلائل فراوانى داريم كه تنها با ترك نماز يا زكات انسان در صف كفار قرار نمى گيرد، هر چند اسلام او بسيار ناقص است .البته اگر ترك زكات به عنوان قيام بر ضد حكومت اسلامى باشد، سبب كفر خواهد بود ولى اين بحث ديگرى است كه ارتباط به موضوع ما ندارد.(188)
:: ادامه مطلب
چگونه نماز بخوانيم
حماد بن عيسى گفت : در محضر امام صادق عليه السلام بودم ، به من فرمود: ((آيا مى توانى نماز را خوب بخوانى ؟))عرض كردم چگونه نمى توانم و حال آنكه كتاب ((حرير )) را كه درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: (( اى تو ضرر ندارد،برخيز و نمازى بخوان تا من ببينم كه چگونه مى خوانى )) حسب الامر حضرت رو به قبله ايستادم و شروع به خواندن نماز كردم را از نظر ركوع و سجودهاى بجاى آوردم ،اما حضرت آن را نپسنديد و فرمود: (( نماز را خوب نخواندى واقعا چقدر است براى مردى كه شصت سال عمرش مى گذرد و حال آنكه نمى تواند يك نماز كامل با مراعات حدود كامله آن بخواند )) من خجالت كشيدم ،و خود را كوچك ديدم عرض كردم فدايت شوم ،شما نماز را به تعليم دهيد،پس ، امام عليه السلام رو به قبله راست ايستاد و دستهاى خود را آزاد گذارند و انگشتهاى دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و ما بين دو قدم آن حضرت از سر انگشت باز، وبيشتر فاصله نداشت و انگشتهاى پاى خود را رو به قبله كردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و باتواضع و حضور قلب گفتند:((الله اكبر )) و سوره حمد و توحيد را با ترتيل ( به آرامى و خوبى ) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحيد،به قدر يك نفس كشيدن صبر كردند، بعد دست خود را بلند كرده تا مقابل صورت بردند، و در حالى كه ايستاده بودند گفتند :(( لله اكبر ))) و پس از آن به ركوع رفتند و كف دست را به سر زانو گرفتند انگشتان آن حضرت از هم باز بود زانو را به عقب دادند، چنانكه پا راست شد و پشت آن حضرت طورى مساوى شد كه اگر قطره آبى بر آن مى گذاشتند، به هيچ طرفى نمى ريخت گردن خود را كشيده و سربه زير نينداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامى مى گفتند:(( ربى العظيم و بحمده ))) اعضاى بدن خود را از يكديگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود كه به زمين گذارده بودند، سجده كردند كه پيشانى و دو كف سجده كردند كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا سر بينى باشد .
بعد از نماز فرمودند گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روى زمين واجب است كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ باشد اما گذاردن بينى بر زمين سنت (( مستحب ) است و آنها همان مواضع است كه خداوند در قرآن فرموده است :
(و ان المساجد لله فلاتد مع الله احدا)(184)
و مسجدها از آن خداست و با وجود خدايى يكتايى كسى را به خدايى مى خواند پس از آن سر از سجده برداشت و وقتى نشستند گفتند: (( لله اكبر )) و به ران چپ نشسته ، پشت پاى راست را بر كف پاى چپ گذاردند و گفتند:((استغفرالله ربى و اتوب اليه )) و دوباره در حالى كه نشسته بودند گفتند: ((اله اكبر)) و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ،سجده دوم را تمام كردند، و در ركوع سجود هيچ يك از اعضاى بدن را بر يكديگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمين نگذارده بودند در حال تشهد خواندن ،انگشتان دست آن حضرت از يكديگر باز بود و به اين كيفيت دو ركعت نماز خواندن و چون از تشهد فارغ شدند فرمودند: ((اى حماد اين چنين نماز بخوان . )) (185)
:: ادامه مطلب
و ما كان صلاتهم عند البيت الا مكاء و تصدية فذوقوا العذاب بما كنتم تفكرون (182)
ترجمه :نمازشان در آن خانه جز سوت كشيدن و كف زدن چيزى نباشد، پس به كيفر كفرتان عذاب را بچشد.
تفسير آيه
آيه شريفه درباره عمل خرافى مشركان مكه نازل شده است در اين آيه نمونه اى از منطق فكرى آنها را منعكس شده است تا روشن شود كه آنها نه دارا سلامت فكر بودند و نه درستى عمل داشتند ،بلكه همه برنامه هايشان بى اساس و ابلهانه بود! آنها مدعى بودند كه نماز و عباداتى دارند و به كارهاى احمقانه خود نعره زدنها وكف زدنها در اطراف خانه خدا ، نام نماز گذاشتند ،لذا قرآن اضافه مى كند:((نماز آنها در كنار خانه خدا كعبه چيزى جز صورت كشيدن و كف زدن نبود)) (و ما كان صلاتهم عند البيت الا مكاء و تصديه )
در تاريخ مى خوانيم كه گروهى از اعراب در زمان جاهليت به هنگام طواف خانه كعبه لخت و مادر زاد مى شدند، و كف مى زدند و نام آن را عبادت مى گذاشتند و نيز نقل شده هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در كنار حجر الاسود رو به سوى شمال مى ايستاد(كه هم مقابل كعبه باشد و هم بيت المقدس !) و مشغول نماز مى شد دو نفر از طائفه (( بنى سهم )) در طرف راست و چپ آن حضرت مى ايستادند يكى ((صحيه )) مى كشيد و ديگرى ((كف )) مى زد تا نماز پيامبر صلى الله عليه و آله رامشوش كنند .
در تعقيب اين جمله مى گويد اكنون كه همه كارهاى شما حتى نماز و عبادتتان اين چنين ابلهانه و زشت و شرم آور است مستحق مجازاتند (( پس بچشيد عذاب الهى را به خاطر اين كفرتان ))(فذوقوا العذاب بما كنتم تفكرون )
هنگامى كه انسان صحفات تاريخ عرب را ورق مى زند و قسمتهائى را كه از آن در قرآن مورد بررسى قرار مى دهد با كمال تعجب در عصر ما كه به اصطلاح عصر فضا و اتم نيز است كسانى هستند كه با تكرار اعمال زمان جاهليت خود را در صف عبادت كنندگان مى پندارند آيات قرآنى و گاهى اشعارى كه در مدح پيامبر صلى الله عليه و آله و على است با نغمه هاى موسيقى توام مى كنند و حركاتى شبيه رقص به سر و گردن و دستهاى خود مى دهند ونام آن را بزرگداشت اين مقدسات مى گذارند،اين اعمال گاهى به نام وجد و سماع و زمانى ذكر و حال و گاهى به نامهاى ديگر انجام مى گيرد.
درحالى كه اسلام از اين كارها بيزار است واين اعمال نمونه ديگر از اعمال جاهلى است . (183)
:: ادامه مطلب
نماز تاج صالح و انفاق به فقيران
مرجع عاليقدر شيعه ،آيت الله شيخ جعفر كاشف الغطاء از علماى طراز اول قرن دوازدهم هجرى در يكى از مساجد نجف اشرف اقامه نماز جماعت مى نمود.
يك روز ظهر، مسلمين به مسجد آمدند و در صفوف جماعت در انتظار تشريف آوردن علامه به سر مى برند، ولى آمدن ايشان طول كشيد و آنها از آمدن او مايوس شدند و بر خاستند و نماز خود را فرادا خواندند.
در اين وقت ، شيخ جعفر به مسجد آمد.و ديد مردم فرادا نماز مى خوانند بسيار ناراحت شد و آنها را سرزنش كرد و گفت : ((آيا در ميان شما يك نفر مورد اطمينان نيست كه هر گاه من به مسجد نرسيدم ،به او اقتدا كنيد و نماز را به جماعت بخوانيد؟ ))مردم از شرم چيزى نگفتند .
در بين ،چشم ايشان به مرد تاجر نيكوكار و موثق و صالحى افتاد كه در گوشه اى از مسجد نماز مى خواند شيخ جعفر نزد وى رفت و به او اقتدا كرد.
مردم نيز به پيروى از شيخ ، صفها را منظم نموده و به آن تاجر صالح اقتدا كردند و دستها به نشانه نيت بالا رفت آن تاجر دريافت كه شيخ و مردم به او اقتدا كرده اند ،بسيار شرمنده شد. و از طرفى شرعا نمى توانست نماز خود را قطع كند، و از سوى ديگر خويش را لايق امام جماعتى نمى دانست .
در حالى كه عرق شرم از سر و رويش مى باريد، نماز را با جماعت به پايان رساند. بعد از نماز، فورا برخاست كنار برود شيخ جعفر دست او را گرفت و اصرار كرد كه بايد نماز عصر را نيز بخوانى . وى هر چه اظهار شرمندگى مى كرد،فايده اى نداشت .
تاجر گفت : ((مرا چه به امام جماعت ! مرا كشتيد؟ )) شيخ جعفر به او گفت :((حتما بايد نماز عصر را بخوانى )) تاجر قبول نمى كرد سرانجام شيخ گفت :((يا بايد نماز جماعت را تو بخوانى و ما اقتدا كنيم ،يا بايد دويست دست لباس برى فقيران به اينجا بياورى ! بازرگان گفت ((حاضرم آن لباسها را اينجا بياورم ، و امامت نماز جماعت را قبول نكنم ! )) شيخ گفت :((بايد قبل ازنماز، آن لباسها را بياورى ! ))
او پذيرفت و شخصى را به حجره اش فرستاد تا آن لباسها را به مسجد بياورد شيخ تمام لباسها را بين فقرا و تهيدستان تقسيم كرد صداى مكبر شنيده شد:((مومنين نيست چهار ركعت نماز عصر،به امامت آيت الله شيخ جعفر كاشف الغطاء..))(181)
:: ادامه مطلب
الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون (179)
ترجمه : آنها كه نماز را بر پا مى دارند و از آنچه روزى شان داده ايم انفاق مى كنند.
تفسير آيه
منظور از اين آيه شريفه خطاب به مومنان مى باشد و در وصف آنها سخن مى گويد و مى فرمايد:
آنها در پرتو احساس مسوليت و درك عظمت پروردگار و همچنين ايمان فزاينده و بلند نگرى توكل ، از نظر عمل داراى دو پيوند محكمند، پيوند و رابطه نيرومندى با خدا و پيوند و رابطه نيرومندى با بندگان خدا (( آنها كسانى هستند كه ((نماز )) را كه (مظهر رابطه با خداست ) بر پا مى دارند، و از آنچه به آنها روزى داده ايم در راه بندگان خدا انفاق مى كنند،(اللذين يقيمون الصلوة ومما رزقنا هم ينقون ) تعبير به (( اقامه نماز )) (به جاى خواندن نماز) اشاره به اين است كه نه تنها خودشان نماز مى خوانند بلكه كارى مى كنند كه اين رابطه محكم با پروردگار همچنان و در همه جا بر پا باشد،و تعبير ((مما رزقناهم )) (از آنچه به آنها روزى داده ايم ) تعبير وسيعى است كه تمام سرمايه هاى مادى و معنوى را در بر مى گيرد، آنهانه تنها از اموالشان بلكه از علم و دانششان ،از هوش و فكرت شان ،از موقعيت و نفوذشان و از تمام مواهبى كه در اختيار دارند در راه بندگان خدا مضايقه نمى كنند. (180)
:: ادامه مطلب
پاداش همه صالحين در نماز عطا مى شود
يكى از مسلمين با شتاب به سوى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد، تا در نماز جماعت آن حضرت شركت كند وقتى كه به در مسجد رسيد،ديد كه مردم از مسجد بيرون مى آيند، از يكى پرسيد:(( چرا زمسجد بيرون مى آيد؟ )) او گفت :((نماز جماعت تمام شد به كجا مى روى ؟ )) آن مرد عقب مانده ، در اعماق قلب ،آهى كشيد و افسوس خورد كه چرا موفق به درك جماعت نشده است .
مردى از مسلمين به او گفت : (( تو، آن آه سوزان را به من ببخش و من نماز جماعتم را به تو مى بخشم )). مرد عقب مانده گفت : ((بسيار خوب من آه خودم را به تو دادم و تو نمازت را به من بده . )) عقب مانده اين را گفت و به مسجد رفت .
همان شب در عالم خواب ديد كه هاتفى به او گفت :(( خوشا به حالت روحانى تو، كه آه سوزان و آب حيات و شفا يافتى و سپس به خاطر گذشت از مقام روحانى ، آن آه ،در مقابل نماز شخص ديگر،نماز همه آنها كه در مسجد بودند ،قبول درگاه خدا شد. )) (178)
آرى گر انسان نيكوكار و شايسته خداوند نيت خودش را خالص كند و براى نماز حركت كند خداوند هم به هر طريقى پاداش او را اعطاء مى فرمايد و در ثواب نمازگزاران واقعى نائل مى آيد.
:: ادامه مطلب
والذين يمسكون بالكتاب و اقاموا الصلوة انا لا نضيع اجر المصلحين (176)
ترجمه : به راستى ما پاداش درستكاران را كه بر كتاب خدا توسل جويند و نماز را بر پا دارند ضايع نخواهيم كرد.
تفسير آيه
منظور آيه شريفه درباره افراد صالح و شايسته سخن مى گويد اين آيه در برابر يهوديان كه در تورات آيات الهى را كتمان مى كردند و به خداوند دروغ مى بستند بيان شده است ،اما خداوند در آيه فوق به آن دسته از انسانهاى صالح و شايسته مى فرمايد:
آنها نه تنها از هر گونه تحريف و كتمان آيات الهى بر كنار بودند بلكه به آنان تمسك جسته و مورد آنها را اجرا كردند، قرآن اين جمعيت را ((مصلحان جهان )) نام نهاده و اجر و پاداش مهمى براى آنها قائل شده و درباره آنها چنين مى گويد:
((كسانى كه تمسك به كتاب پروردگار جويند و نماز را بر پا دارند، پاداش بزرگى خواهند داشت زيرا ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم ساخت )).(و الذين يمسكون بالكتاب و اقاموا الصلوة انا لا نضيع المصلحين )
در اينكه منظور از اين كتاب تورات است يا قرآن مجيد ،مفسران دو گونه تفسير دارند ولى با توجه با آيات گذشته ، ظاهر اين است كه اشاره به گروهى از بنى اسرائيل باشد كه حساب خودشان را از افراد گمراه جدا ساختند البته شك نيست كه تمسك جستن به تورات با انجيل با توجه به بشارتى كه در آنها راجع به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمده
است از ايمان به اين پيامبر جدا نخواهد بود.
تعبير به ((يمسكون )) كه به معنى تمسك جستن است ، نكته جالبى است را در بر دارد، زيرا تمسك به معنى گرفتن و چسبيدن و به چيزى براى حفظ و نگهدارى آن مى باشد ،و اين صورت حسى آن است ، صورت معنوى است كه انسان با كمال جديت پايبند به عقيده و برنامه اى باشد و در حفظ و حراست آن بكوشد، تمسك به كتاب الهى اين نيست كه انسان صفحات قرآن و تورات و يا كتاب ديگر را محكم در دست بگيرد و در حفظ و حراست جلد وكاغذ آن بكوشد، بلكه تمسك واقعى آن است كه اجازه ندهد كمترين مخالفتى با آن از هيچ سو انجام شود و در تحقق يافتن مفاهيم آن از جان و دل بكوشد. (177)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2900115
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396