پاداش نماز و ايمان بخدا و رسول بهشت است
حضرت عبدالعظيم حسن از امام يازدهم امام حسن عسكرى عليه السلام روايت كرده است كه حضرت فرمود:
موسى بن عمران با خداوند سخن گفت و عرض كرد:بار خدايا، جزاى كسى كه نماز را در اول وقت مى خواند چيست ؟ خداوند فرمود: خواسته هايش را بر مى آورم و بهشتم را به او مباح مى گردانم . (130)
آرى ، چون نمازگزار محبوب ترين كارهاى خود را ناديده مى گيرد و بر فرمان خدا و رسول گردن مى نهد و فريضه الهى را بر همه منافع خود مقدم مى دارد، خداوند نيز محبوبترين و بهترين جايگاه را كه بهشت است ، براى او مباح و حلال مى گرداند و او را به بهترين نعمتهاى بهشت خويش متنعم مى سازد.
:: ادامه مطلب
و لقد اخذ ميثاق بنى اسرائيل و بعثها منهم اثنى عشر نقيبا و قال الله النى معكم لئن اقمتم الصلوة و اتيتم الزكوة و امنتم برسلى و عزرتموهم و اقرضتم الله قرضا حسنا لا كفرن عنكم سياتكم و لا د خلنكم جنات تجرى من تحتها الانهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل (127)
ترجمه : خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت ،و از آنها دوازده رهبر و سرپرست بر انگيختيم و خداوند (به آنها) گفت من با شما هستم ،اگر نماز را بر پا داريد و زكات را بپردازيد و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد و بخدا قرض الحسنه بدهيد (در راه او به نيازمندان كمك كنيد) گناهان شما را مى پوشانم ( مى بخشم ) و شما را در باغهاى بهشت كه نهرها از زير درختان آن جارى است وارد مى كنم ، اما هر كس بعد از اين كافر شود از راه راست منحرف گرديده است .
تفسير آيه
طبق معنى آيه شريفه در باره پيمان گرفتن خدا از بنى اسرائيل سخن مى گويد و سپس وعده خدا را به بنى اسرائيل چنين تشريح مى كند كه خداوند به آنها فرمود:من با شما خواهم بود از شما حمايت مى كنم (و قال الله انى معكم ) اما دنباله آيه مى فرمايد:
به چند شرط من با شما بود از شما حمايت خواهم كرد
1- به شرط اينكه نماز را بر پا داريد (لئن اقمتم الصلوة ) 2- و زكات خود را بپردازيد (و اتيتم الزكاة )
3- به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد (وامنتم برسلى و عزرتموهم )
4- علاوه بر اين ،از انفاقهاى مستحب كه يكنوع قرض الحسنه با خدا است خود دارى ننمائيد (و اقر ضتم الله قرضا حسنا) اگر به اين پيمان عمل كنيد،من سيئات و گناهان گذشته شما را مى بخشم ( لا كفرن عنكم سيئاتكم ) و شما را باغهاى بهشت كه زير درختان آن نهرها جارى است داخل مى كنيم (ولا دخلنكم جنات تجرى من تحتها الانهار))ولى آنها كه راه كفر و انكار و عصيان را پيش گيرند مسلما از طريق مستقيم گمراه شده اند( فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل ) (128)
سوال
در اينجا سوال اين است چرا در اين مساله ((نماز و زكات )) بر ايمان به موسى مقدم داشته شده است با اينكه ايمان به او قبل از عمل بوده است ؟
جمعى از مفسران پاسخ چنين داده اند كه منظور از ((رسل )) در آيه فوق پيامبرانى است كه بعد از موسى آمده اند، نه خود موسى بنابراين ، دستورى نسبت به آينده مى باشد كه مى تواند بعد از نماز و زكات قرار گيرد و اين احتمال نير هست كه ((رسل )) اشاره به همان نقباى بنى اسرائيل باشد كه پيمان وفادارى نسبت به آنها از بنى اسرائيل گرفته شده است .
در تفسير مجمع البيان مى خوانيم كه بعضى از مفسران پيشين احتمال داده اند كه نقباى بنى اسرائيل رسولان خدا بودند و اين احتمال آنچه را در بالا گفتيم تاييد مى كنيم (129)
:: ادامه مطلب
آموزش وضوء به پير مرد
پير مردى مشغول وضو بود،اما طرز صحيح وضو گرفتن را نمى دانست . اما حسين عليه السلام و امام حسين عليه السلام كه در آن هنگام طفل بودند، وضو گرفتن پيرمرد را ديدند. جاى ترديد نبود، تعليم امام مسائل و ارشاد جاهل واجب است ،بايد وضوى صحيحى را به پير مرد ياد داد،اما اگر مستقيما به او گفته شود وضو تو صحيح نيست ،گذشته از اينكه موجب رنجش خاطر او مى شود، براى هميشه خاطره تلخى از وضو خواهد داشت بعلاوه از كجا كه او اين تذكر را براى خود تحقير نكند و يكباره روى دنده لجبازى نيفتد و هيچ وقت زير بار نرود اين دو طفل انديشيدند تا به طور غير مستقيم او را تذكر كنند در ابتدا با يكديگر به مباحثه پرداختند و پير مرد مى شنيد يكى گفت ((وضوى من از وضوى تو كاملتر است )) ديگرى گفت ((وضوى من از وضوى تو كاملتر است )) بعد توافق كردند در حضور پير مرد هر دو نفر وضو بگيرند و پير مرد داورى كند طبق قرار عمل كردند و هر دو نفر وضوى صحيح و كاملى جلو چشم پيرمرد گرفتند و پيرمرد تازه متوجه شد كه وضوى صحيح چگونه است . به فراست مقصود اصلى دو طفل را دريافت و سخت تحت تاثير محبت بى شائبه و هوش و فطالت آنها قرار گرفت و گفت ((وضوى شما صحيح و كامل است من پيرمرد نادان هنوز وضو ساختن را نمى دانم به حكم محبتى كه بر امت جد داريد، مرا متنبه ساختيد، متشكرم . (125)
وضو و ميرزا حبيب الله رشتى
وقتى ميرزا حبيب الله رشتى در حال نزع و جان كندن بود، هر چه او را به قبله دراز مى كردند،او پاى خود را جمع و چيزى هم نمى گفت چون چندين بار اين كار تكرار شد ،از ميرزا علت را پرسيدند به زحمت قبل از فوت گفت ((چون وضو ندارم )) پايم را رو به قبله دراز نمى كنم . (126)
:: ادامه مطلب
يا ايها امنوا اذا قمتم الى الصلوة فاغسلوا و جوهكم وايديكم الى المرافق و امسحوا بروسكم و ارجلكم الى الكعبين (120)
ترجمه :اى مومنان آنگاه كه براى نماز قيام مى كنيد صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا برآمدگى پا مسح كنيد.
تفسير آيه 16
آيه مود نظر درباره بپا خواستن براى نماز و احكام وضو سخن مى گويد:ولى سوال اينجا كه بايد در وضو حدود صورت چقدر شسته شود كاملا بيان نكرده است ما آن را از كجا مى فهميم ؟
جواب سوال روشن است كه ما آن را در روايات ائمه اهلبيت عليه السلام كه وضو است پيامبر صلى الله عليه و آله را مشروحا بيان كرده اند مى فهميم .
1- حد صورت از طرف طول از رستنگاه مو تا چانه و از طرف عرض آنچه در ميان انگشت وسط و ابهام (انگشت شست ) قرار مى گيرد، ذكر شده واين در حقيقت توضيح همان معنائى است كه از كلمه ((وجه )) در عرف فهميده مى شود، زيرا وجه همان قسمتى است كه انسان به هنگام برخورد بر ديگرى با آن (( مواجه )) مى شود.
2- حد دست كه بايد در وضو شسته شود،((تا آرنج ذكر شده ، زيرا ((مرافق )) است به ذهن چنين برسد كه دستها تا مچ بشوئيد، زيرا غالبا اين مقدار شسته مى شود، براى رفع اين توهم مى فرمايد تا آرنج بشوئيد ( الى المرافق ) و با اين توضيح روشن مى شود،كلمه ((الى )) در آيه فوق تنها براى بيان حد شستن است نه كيفيت شستن ،كه بعضى توهم كرده اند و چنين پنداشته اند كه آيه مى گويد:بايد دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئيد ( آنچنان كه در ميان جمعى از اهل تسنن رائج است )
توضيح اينكه اين درست به آن مى ماند كه انسان به كارگرى سفارش مى كند ديوار اطاق را از كف تا يك متر، رنگ كند بديهى است منظور اين نيست كه ديوار از پائين به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه اين مقدار بايد رنگ شود نه بيشتر و نه كمتر.
بنابراين اين فقط مقدارى از دست كه بايد شسته شود در آيه ذكر شده و اما كيفيت آن در سنت پيامبر صلى الله عليه و آله كه بوسيله اهلبيت به ما رسيده است آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان بايد توجه داشت كه (( مرفق )) هم بايد در وضو شسته شود، زيرا در اينگونه موارد به اصطلاح ((غايت داخل در مغيا است )) يعنى ((حد )) نيز داخل در حكم ((محدود )) است (121)
3- حرف ((ب )) كه در ((برووسكم )) مى باشد طبق صريح بعضى از روايات و تصريح بعضى از اهل لغت به معنى (( تبعيضيه ))مى باشد، يعنى (( قسمتى )) از سر را مسح كنيد كه در روايات ما محل آن به يك چهارم جلوى سر،محدود شده ، و بايد قسمتى از اين يك چهارم هر چند كم باشد با دست مسح كرد بنابراين آنچه در ميان بعضى از طوائف اهل تسنن معمول است كه تمام سر و حتى گوشها را مسح مى كنند، با مفهوم آيه سازگار نمى باشد.
4- قرار گرفتن ((ارجلكم )) در كنار ((رووسكم ))) گواه بر اين است كه پاها نيز بايد مسح شود نه اينكه آن را بشويند (و اگر ملاحضه كنيم ((ارجلكم )) بفتح لام قرائت شده بخاطر آن است كه عطف بر محل ((برووسكم )) است نه عطف بر ((وجوهكم ))(122)
2- (( كعب )) در لغت بمعنى بر آمدگى پشت پاها و بمعنى مفصل يعنى نقطه اى كه استخوان ساق پا با استخوان كف پا مربوط مى شود آمده است . (123)
فلسفه وضو چيست ؟
فلسفه وضو شكى نيست كه وضو داراى دو فايده روشن است :
فايده بهداشتى و فايده اخلاقى و معنوى
از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و يا لااقل سه بار در شبانه روز،اثر قابل ملاحضه اى در نظافت بدن دارد،مسح كردن بر سر و پشت پاها كه شرط آن رسيدن آب به موها يا پوست تن است ، سبب مى شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم ،و همانطور كه در فلسفه غسل هم در تفاسير آمده تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك دارد و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربيتى دارد مخصوصا چون مفهوم كنائى آن اين است كه از فرق نا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم مويد اين فلسفه اخلاقى و معنوى است در روايتى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى خوانيم :
((انما بالوضوء و بدء به لان يكون العبد طاهرا اذا اقام بين يدى الجبار، عند مناجاته اياء، مطعيا له فيما امره ،نقيا من الادناس و النجاسة ،مع ما فيه من ذهاب الكسل ، و طرد النعاس و تزكيه الفواد للقيام بين يدى الجبار ))
(براى اين دستور وضو داده شده و در آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامى كه در پيشگاه خدا مى ايستد و با او مناجات مى كنند پاك مى باشند،و دستورات او را بكار بندند، از آلودگيها و نجاستها بر كنار شوند، علاوه بر وضو سبب مى شود آثار خواب و كسالت از انسان برچيده شود و قلب براى قيام در پيشگاه خداوند نور صفا يابد. (124)
:: ادامه مطلب
علم و دانش همراه با نماز
علم و دانش علامه طباطبائى (ره ) همراه با نماز.
استاد علامه در مراتب عرفان و سير و سلوك معنوى ،مراحلى را پيموده بود اهل ذكر و دعا و مناجات بود، در بين راه كه او را مى ديدند،غالبا ذكر خداوند سبحان را بر لب داشت . در جلساتى كه شركت مى كرد، وقتى جلسه به سكوت مى كشيد،ديده مى شد كه لبهاى استاد به ذكر خدا حركت مى نمود،به نوافل ، مقيد بود حتى گاهى ديده مى شد كه در بين راه مشغول خواندن نمازهاى نافله است . شبهاى ماه مبارك رمضان تا صبح بيدار بود و مقدارى مطالعه مى كرد،و بقيه را به دعا و قرائت و نماز و ذكر مشغول بود. (118)
علم و دانش امام خمينى (ره ) همراه با نماز
در اواخر عمر با بركت حضرت امام راحل (ره ) در بيمارستان بعد از آخرين عمل كه روى حضرت امام (ره ) انجام دادند،يكى از دكترها گفت :((آقا چشمشان را باز كردند و آقاى انصارى را كه مسوول كارهاى شرعى بود صدا زدند. )) آقاى انصارى آمدند و به امام گفتند: (( مى خواهيد نماز بخوانيد؟ )) حضرت امام تنها ابروهايشان را تكان مى دادند و به هيچ سوال ديگرى پاسخ نمى دادند. بعد ديديم كه دستشان را تكان مى دهند و متوجه شديم نماز مى خوانند ايشان حتى در آخرين روز و تقريبا آخرين ساعت زندگى خود ( ساعت ده شب )، نماز مغرب و عشاء را با اشاره خواندند. (119)
:: ادامه مطلب
لكن الر سخوان فى العلم منهم و المومنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و المقيمين الصلوة و الزكوة و المومن بالله و اليوم الاخر اولئك سنوتيهم اجرا عظيما. (116)
ترجمه : ولى استواران در دانش و مومنانى را كه به آنچه بر تو و پيش از تو نازل شده است ايمان آورده اند و نماز گزاران و زكات دهندگان و مومنان به خدا و روز قيامت را پاداش عظيمى خواهيم داد.
تفسير آيه
در آيات گذشته (در اين سوره شريفه نساء) به چند نمونه از خلافكارى هاى يهود اشاره مى كند و در برابر آن اعمال نا شايسته كيفرهائى را براى آنان بيان مى كند كه در اين دنيا و آخرت دامن گير آنها خواهد بود ولى در اين آيه شريفه به واقعيت مهمى اشاره شده كه قرآن كرارا به آن تكيه كرده است و آن اينكه مذمت و نكوهش قرآن از يهود به هيچوجه جنبه مبارزه نژادى و طائفى ندارد، اسلام هيچ نژادى را به عنوان ((نژاد ))مذمت نمى كند بلكه نكوهشها و حملات آن تنها متوجه آلودگان و منحرفان است ،لذا در اين آيه افراد با ايمان و پاكدامن يهود را استثسناء كرد، و مورد ستايش قرار داده و پاداش بزرگى كه آنها نويد مى دهد،و مى گويد:((ولى آن دسته از يهود كه در علم و دانش راسخنند و ايمان به خدا دارند و به آنچه بر تو نازل شده و آنچه بر پيامبران پيشين نازل گرديده ، ايمان مى آورند ما بزودى پاداش بزرگى به آنها خواهيم داد (لكن الرسخوان فى العلم منهم و المومنون يومنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و المقيمين الصلوة و الموتون الزكوة و المومنون بالله و اليوم الاخر و اولئك سنؤ تيهم اجرا عظيما) پس طبق اين آيه شريفه به آن دسته از يهويانى كه در علم و دانش راسخند و ايمان به خدا دارند و آنچه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده ايمان مى آورند و نماز بپا مى دارند و زكات مى دهند و ايمان به آخرت دارند و خداوند هم به آنها مژده پاداش بزرگى مى دهد پس نتيجه گرفته مى شود كسانيكه در كنار علم و دانش خودشان همواره ياد خدا هستند و تكيه بر آن دارند همواره مورد ستايش خداوند قرار مى گيرند به همين دليل مى بينيم كه جمعى از بزرگان يهود به هنگام ظهور پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و مشاهده دلائل حقانيت لا او به اسلام گرويدند و با جان و دل از آن حمايت كردند و مورد احترام پيامبر صلى الله عليه و آله و ساير مسلمانان بودند. (117)
:: ادامه مطلب
ريا كردن و دزدترين دزدان در نماز.
امير المؤ منين على عليه السلام فردى را ديدند كه نمازش را به سرعت مى خواند، همچون كلاغى كه بر زمين منقار مى زند حضرت از وى پرسيد:((چه مدت به اين شكل نماز خوانده اى ؟ )) گفت ((مدتى است كه اين گونه نماز مى خوانم )) حضرت فرمود:((مثل تو مثل كلاغى است اگر به اين حال دنيا بر وى ، بر غير دين پيامبر صلى الله عليه و آله مرده اى )) سپس فرمود ((همانا دزدترين دزدها كسى است كه از نماز خود بدزدد.)) (114) (اين صفت در افراد رياكار و منافق به چشم مى خورد).
باز در داستان ديگر از نماز گزار رياكار آمده است : كه چادر نشينى مسلمان به ، شهر آمد، داخل مسجد شد، ديد مردى با خشوع نماز مى گذارد توجهش به وى معطوف گرديد پس از نماز به او گفت :چه خوب نماز مى خوانى ،جواب داد علاوه بر نماز ،روزه هم دارم و اجر نماز گزار صائم دو برابر نمازگزار غير صائم است . مرد اعرابى كه مجذوب او شده بود گفت :در شهر كارى دارم كه بايد آن را انجام دهم ،بر من منت بگذار و قبول كن كه شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم او پذيرفت و چادرنشين با اطمينان خاطر شتر را به وى سپرد و از پى كار خود رفت . نمازگزار رياكار با دورشدن اعرابى بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترك گفت . پس از ساعتى مرد چادر نشثين برگشت ولى نه از نمازگزار اثرى ديد و نه از شتر در اطراف و نواحى مسجد جستجو كرد، نتيجه اى نگرفت ، بيچاره ناراحت و متاثر گرديد و يك شعر گفت كه مضمون و مفاد شعر اين چنين است : به نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت ،اما نمازگزار روزه دار ناقه جوانم را با سرعت راند و برد. (115)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2900154
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396