كعبه محور نماز
چند روزى از بعثت اسلام الله عليه و آله كه على بن ابيطالب عليه السلام به خانه رسول خدا آمد كه به آنجا رسيد،پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و همسرش حضرت خديجه را ديد كه نماز مى خواندند. على عليه السلام به جلوى آنان خداى ساخته دست اعراب . در حالى كه متعجب شده بود رو به آنان كرد و گفت :شما براى چه كسى سجده مى كنيد و نماز مى خوانيد در جوابش گفتند:
ما خداوند بزرگ و يكتا را مى پرستيم و براى او نماز مى خوانيم (كنايه از اين است كه ما به سمت قبله الهى نماز مى خوانيم پس از لحظه اى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رو به على عليه السلام كرد و فرمود:تو نيز به دين ما در آى و به ما بپيوند على عليه السلام در جواب رسول خدا عرض كرد:بايد بروم از پدرم بپرسم و اجازه بگيرم . على عليه السلام از خانه پيامبر اسلام خارج شد اما چند قدمى دور نگشته بود كه بازگشت و عرض كرد: اى رسول خدا،خداوند بزرگ هنگامى كه مرا آفريد :از پدرم نپرسيد،من نيز براى پيوستن به شما (و پرسش خدا) از پدرم اجازه و دستورى نمى خواهم . وقتى كه على عليه السلام سخنان خود را تمام كرد، حضرت محمد صلى الله عليه و آله جمله (اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمدا رسول الله ) را بر او خواند و او نيز دين محمد صلى الله عليه و آله را انتخاب كرد و با آنان به نماز ايستاد. (50)
:: ادامه مطلب
و اذا جعلنا البيت مثابه للناس و امنا و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى و عهدنا الى ابراهيم و اسمعيل ان طهرا بيتى للطائفين و العاكفين و الركع السجود (45)
ترجمه :و به ياد آر زمانى كه كعبه را مقام امن و مرجع امر دين مردم قرار داديم ،و امر شد كه مقام ابراهيم را جايگاه نماز و عبادت قرار دهيد و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه حرم خدا را پاكيزه براى اينكه اهل ايمان به طواف و اعتكاف و ركوع و سجود آيند.
تفسير آيه
عظمت خانه خدا
اين آيه شريفه به بيان عظمت خانه كعبه كه به دست ابراهيم ساخته و آماده شد پرداخته مى فرمايد:به خاطر بياوريد هنگامى را كه خانه كعبه را (( مثابه )) (46) مردم قرار داديم و مركز امن و امان (واذا جعلنا البيت مثابة للناس و امنا) ((متابه ))در اصل از ماده ((ثوب )) به معنى بازگشت چيزى به حالت نخستين است ،و از آنجا كه خانه كعبه مركزى بوده است براى موحدان كه همه سال به سوى آن رو مى آورند،نه تنها از نظر جسمانى كه از نظر روحانى نيز بازگشت به توحيد و فطرت نخستين مى كردند، از اين رو به عنوان مثابه معرفى شده ،و از آنجا خانه انسان كه مركز بازگشت هميشگى او مى باشد محل آرامش و آسايش است ،در كلمه ((امنا ))كه پشت سر آن ذكر شده تاكيد مى شود،مخصوصا كلمه ((للناس ))نشان مى دهد كه اين مركز امن و امان ، پناهگاهى است عمومى براى همه جهانيان و انسانها و توده هاى مردم . واين در حقيقت اجابت يكى از در خواستهائى است كه ابراهيم از خداوند كرد كه بعدا به آن اشاره مى شود سپس اضافه مى كند ((از مقام ابراهيمى نماز گاهى براى خود انتخاب كنيد )) (و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ) در اينكه منظور از مقام ابراهيم چيست ؟ در ميان مفسران گفتگو است ،بعضى گفته اند:تمام ((حج )) مقام ابراهيم است ،بعضى به معنى ((عرفه ))و ((معشر الحرام ))و ((جمرات سه گانه )) گرفته اند،و بعضى گفته اند ((تمام حرم مكه ))مقام محسوب مى شود
ولى ظاهر آيه همانگونه كه در روايات اسلامى وارد شده بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به همان مقام معروف ابراهيم است كه محلى است در نزديكى خانه كعبه ، و حجاج بعد از انجام طواف به نزديك آن مى روند و نماز بجا مى آروند،بنابراين منظور از (( مصلى )) نيز محل نماز است سپس اشاره به پيمانى كه از ابراهيم و فرزندش اسماعيل درباره طهارت خانه كعبه ، گرفته است مى فرمايد :(( ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان (نمازگزاران ) پاكيزه داريد )) (وعهدنا الى ابراهيم واسماعيل ان طهرا بيتى للطائفين و العاكفين والركع السجود).
منظور از طهارت و پاكيزگى در اينجا چيست ؟:بعضى گفته اند:طهارت از لوث وجود بتهاو بعضى گفته اند:از آلودگيهاى ظاهر و مخصوصا از خون ومحتويات شكم حيواناتى كه قربانى مى كردند،زيرا بعضى از ناآگاهان چنين اعمالى را انجام مى دادند و بعضى گفته اند:طهارت در اينجا به معنى خلوص نيت به هنگام بناى اين خانه توحيد است .
ولى هيچ دليلى ندارد كه ما مفهوم طهارت را در اينجا محدود كنيم ،بلكه منظور پاك ساختن ظاهرى و معنوى اين خانه از هر گونه آلودگى است .و لذا در بعضى از روايات مى خوانيم كه اين آيه تعبير به پاكسازى از مشركان شده و در بعضى ديگر به شستشوى بدن و پاكيزگى از آلودگيها. (47)
دو نكته مهم در اين آيه
1- اثرات اجتماعى و تربيت اين پناهگاه امن (مكه معظمه ):طبق آيه فوق خانه خدا ( كعبه ) از طرف پروردگار به عنوان يك پناهگاه در كانون امن و امان اعلام شده و مى دانيم در اسلام مقررات شديدى براى اجتناب از هر گونه نزاع و كشمكش و جنگ و خونريزى در اين سرزمين مقدس وضع شده است ،بطورى كه نه تنها افراد انسان در هر قشر و گروه و در هر گونه شرائط بايد در آنجا در امنيت باشند بلكه حيوانات و پرندگان نيز در آنجا در امن و امان بسر مى برند و هيچكس حق ندارد مزاحم آنها شود و در جهانى كه هميشه نزاع و كشمكش در آن وجود دارد،بودن چنين مركزى در آن مى تواند اثر عميق مخصوصى براى حل مشكل مردم از خودشان دهد،زيرا امن بودن اين منطقه سبب مى شود كه مردم با تمام اختلافاتى كه دارند،در جوار آن در كنار هم بنشيند ،و به مذاكره بپردازند، و به اين ترتيب يكى از مهمترين مشكلات كه معمولا بر آن فتح باب مذاكرات براى رفع خصومتها و نزاعها وجود دارد حل مى شود چون بسيار مى شود كه طرفين نزاع ، يا دولتهاى متخاصم جهان مايلند رفع خصومت كنند و براى اين منظور به مذاكره بنشيند، اما نكاتى كه براى هر دو طرف مقدس و محترم و به عنوان مركز امن به امان شناخته شده باشد پيدا نمى كنند ولى در اسلام اين پيش بينى شده است و مكه به كشمكشها و اختلاف مرگبار هستند مى توانند با استفاده از قداست و امنيت اين سرزمين باب مذاكرات را بگشايد و از معنويت اين مكان مقدس كه نورانيت و روحانيت خاصى در دلها ايجاد مى كند به رفع اختلافات خود بپردازند. (48)
2- چرا در آيه مذكور خانه خدا نامگذارى شده است ؟:در آيه فوق از خانه كعبه به عنوان ((بيتى ))من تعبير شده در حالى كه روشن است خداوند نه جسم است و نياز به خانه دارد،منظور از اين همان ((اضافه ، تشريفى )) است به اين معنى كه براى بيان شرافت و عظمت چيزى آن را به خدا نسبت مى دهند، ماه رمضان را ((شهر الله ))و خانه كعبه را ((بيت الله ))مى گويند. (49)
:: ادامه مطلب
ترك نماز و كمك نكردن به فقراء چه مى شود
شخصى نيكوكار از دنيا رفت و به خاك سپردند و در عالم برزخ ماءموران الهى ((نكير و منكر )) او را نشاندند و يكى از ماءموران به او گفت :(( ما مى خواهيم صد تازيانه از عذاب الهى را بر تو بزنيم )) مرد نيكوكار گفت :طاقت ندارم . ماءمور گفت :نود و نه تازيانه مى زنيم . او پاسخ داد:طاقت ندارم . ماءمور الهى به خاطر اين كه وى مرد نيكوكار و صالح بود عدد كم كردند و او مكرر در جواب مى گفت :طاقت ندارم تا اينكه ماءموران گفتند:يك تازيانه به تو مى زنيم ، و ديگر هيچ راهى براى عفو اين يك تازيانه نيست . حتما بايد اين يك تازيانه را بخورى ! وى پرسيد:به خاطر چه اين تازيانه را مى زنيد؟
ماءموران در پاسخ گفتند:چون تو يك روز وضو بدون وضو نماز خواندى و از كنار مظلوم ضعيفى گذشتى ولى او را يارى نكردى . همان يك تازيانه را زدند،قبرش پر از آتش شد. (42)
در آيه اى از قرآن آمده است كه بعضى از اهل جهنم در حاليكه در عزابند عده اى مى پرسند (ما ساككم فى سقر) (43) چه چيز شما را در اين جهنم قرار داد؟ مى گويند (قالوالم نك من المصلين و لم نطعم المسكين ) نماز نمى خوانديم و به فقراء كمك نمى كرديم (و كنا نخصوض مع الخائضين ) و در هر چرند و پرندى هم وارد مى شديم ،يا خودمان مى گفتيم ،نتيجه اش اينست ! از اينجا فهميده مى شود چرا نماز در اسلام اينقدر مهم است ، چرا پيغمبر مى فرمايد:((نماز عمود اين خيمه است ؟ چون اگر نماز نباشد و به درستى اجرا شود و همه چيز درست مى شود (44) آرى نماز نجات دهنده انسان در آخرت است واى بحال كسانى كه از اين فريضه مهم دينى براى هميشه غافل بمانند،سبب مى شود كه آخرتشان را از دست بدهند،((حى الصلوة ))پس بشتابيم نماز !
:: ادامه مطلب
و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و ما تقدموا لا نفسكم من خير تجدوه عند الله ان الله بما تعلمون بصير. (40)
ترجمه :نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد (با اين دو وسيله روح جسم اجتماع خود را نيرومند سازيد و بدانيد) هر كار خيرى براى خود (در سراى آخرت ) از پيش مى فرستيد و آن را نزد خود خواهد يافت ، خداوند به اعمال شما آگاه است .
تفسير آيه
اين آيه شريفه دو دستور مهم به مؤ منان مى دهد يكى در مورد ((نماز ))كه رابطه محكمى ميان انسان و خدا ايجاد مى كند و ديگر در مورد ((زكات )) كه رمز همبستگيهاى اجتماعى است و اين هر دو براى پيروزى بر دشمن لازم است ، و مى گويد: (( نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد )) و با اين دو وسيله روح و جسم خود را نيرومند سازيد (واقيموا الصلوة و اتوا الزكاة ) سپس در اين آيه اضافه مى كند:تصور نكنيد كارهاى نيكى را كه انجام مى دهيد و اموالى را كه در راه خدا انفاق مى كنيد از بين مى رود،نه ((آنچه از نيكيها از پيش مى فرستيد آنها را نزد خدا (در سراى ديگر) خواهيد يافت )) (و ما تقدموا لا نفسكم من خيره تجدوه عند الله ) ((خداوند به تمام اعمال شما بصيراست )) (ان الله بما تعلمون بصير) او بطور دقيق مى داند كدام عمل را بخاطر او انجام داده ايد و كداميك را براى غير او انجام داده ايد (41)
:: ادامه مطلب
سفارش نيكوكاران به نماز براى چيست ؟
عده اى يهودى ، پيش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده و آنها،مسائلى را سوال كرده ،از جمله سوال كه چرا:خداوند عز و جل ،اين نمازها را در پنج نوبت در ساعات شبانه روز واجب نموده است ؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
اما وقت نماز ظهر : آن است كه آفتاب به حلقه اى كه در وسط آسمان است وارد مى گردد در اين موقع فرشته اى كه در عرش خدا در آسمان است وارد مى گردد در اين موقع فرشته اى كه در عرش خداست به حمد الهى مشغول مى گردد و خدا بر من صلوات مى فرستد و خدا واجب كرد بر من و امتم در اين وقت نماز را همانطور كه در قرآن مى فرمايد ((نماز را از موقع ظهر سياهى شب بجا آورم ))و در اين ساعت است كه در روز قيامت عبور به جهنم مى نمايند و هر مؤ منى كه در اين وقت در مسجد سجده يا ركوع يا قيام نماز باشد،خداوند بدنش را بر آتش حرام مى كند.
اما نماز ظهر: اين نماز در ساعتى است كه حضرت آدم عليه السلام را درخت ممنوعه خورد و خدا او را امر به خروج بهشت نمود او و فرزندانش تا قيامت اين نماز را بخوانند و بر امت من نيز واجب نمود و از محبوبترين نمازهايش خداست و به من امر كرد كه از ميان نمازها به نماز عصر توجهى بيشتر نمايم .
اما نماز مغرب : در ساعتى است كه خدا حضرت آدم در حالى كه فاصله بين خوردن از درخت ممنوعه تا توبه كردن او 300 سال بوده ،قبول نمود و در روزهاى آخرت هر روز مثل هزاران سال است و از رفت عصر تا عشاء حضرت آدم سه ركعت خواند،يك ركعت براى خطاء خود تو يك ركعت براى خطاء حضرت حواء و يك ركعت به عنوان توفيق توبه ،لذا خدا سه ركعت بر امت من در مغرب واجب نموده كه در اين ساعت ،دعا مستجاب مى شود و خدا وعده فرمود كه هر كه در اين ساعت از او بطلبد،مستجاب نمايد.
اما نماز عشاء:براى قبر يك نوع ظلمت است و روز قيامت نيز يك نوع تاريكى دارد خدا مرا و امتم را امر كرده به نماز عشاء تا تاريكى قبر به روشنائى تبديل شده و به من و امتم عطا كند نورانيت در موقع عبور از پل صراط و هيچ گامى قدم بر نمى دارد به سوى نماز عشاء مگر اين كه خدا بدنش را بر آتش حرام مى كند و نماز عشاء قبل از من بر پيامبران گذشته نيز واجب بوده است .
اما نماز صبح :چون خورشيد طلوع كند،بر شيطان نيز طلوع مى كند، پس خدا مرا امر كرد تا قبل از طلوع خورشيد ،نماز صبح را بجا آورم و قبل از اينكه كافرى براى خورشيد سجده كند،امت من براى خدا سجده كنند و هر چه زودتر از طلوع خورشيد نماز صبح گذارده شود نزد خدا محبوتر است و نماز صبح نمازى است كه هم ملائكه شب و هم ملائكه روز بر بر آن شاهد هستند (39) آرى اين است سفارش رسولخدا صلى الله عليه و آله مردم را به اقامه ((نماز ))
:: ادامه مطلب
و قولوا للناس حسنا و اقيمواالصلوة و اتو الزكوة ثم توليتم الا قليلا منكم و انتم مغرضون (35)
ترجمه : و به مردم نيك بگوئيد،نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد و سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سر پيچى كرديد (و از وفاى به پيمان خود) روى گردان شديد.
تفسير آيه
آيه شريفه دربار پيمان بنى اسرائيل صحبت مى كند مى فرمايد: زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد،و نسبت به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد،و به مردم نيك بگوئيد،نماز را به پا داريد و زكات بدهيد سپس با اينكه پيمان بسته بوديد همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و از وفاى به پيمان خود روى برگردانيد يد،پس آيه شريفه يهود را شديدا مورد سرزنش قرار مى دهد كه چرا پيمانها را شكستند؟ و آنها را در برابر نقص پيمان به رسوائى در اين جهان و جهان آخرت تهديد مى كند. (36)
نكته تاريخى در آيه
بسيارى از مفسران نقل كرده اند : طايفه ((بنى قريظه )) و ((بنى نفضير )) كه هر دو از طوائف يهود بودند (37) و باهم قرابت نزديك داشتند به خاطر منافع دنيا با يكديگر به مخالفت بر خواستند ((بنى نفضى )) و به طايفه ((خررج )) كه از مشركان مدينه بود پيوستند و ((بنى قريظه ))به طائفه ((اوس )) و در جنگهائى كه ميان آن دو قبيله روى مى داد هر يك از اينها طايفه هم پيمان خود را كمك مى كرد،و از طائفه ديگر مى كشت ،اما هنگامى كه آتش جنگ فرو مى نشست ،همه يهود جمع مى شدند و دست به دست هم مى داند تا از طريق پرداختن فديه ،اسيران خود را آزاد كنند، و در اين عمل استناد به حكم و قانون تورات مى كردند (در حالى كه اولا اوس و خزرج هر دو مشرك بودند و كمك به آنها جايز نبود و ثانيا همان قانونى كه دستور فدا را داده بود،دستور خوددارى از قتل را نيز صادر كرده بود. (38)
:: ادامه مطلب
كمك را از نماز بخواهيم
حذيفه مى گويد: روش رسول خدا صلى الله عليه و آله اين بود هر وقت مشكلى براى او بوجود مى آمد،به نماز مى ايستاد و از خداوند كمك مى طلبيد (31) رسول خدا در روايتى ديگر مى فرمايد:
پيامبر الهى وقتى بر ايشان نگرانى پيش مى آمد به نماز پناه مى بردند. (32)
باز يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله بنام ابودرداء نقل مى كند:كه روش رسولخدا صلى الله عليه و آله اين بود كه هر وقت شبى از شبها باد مهيب و سهمگينى مى وزيد آن شب آنحضرت به مسجد پناه مى برد،تا آرام گير و چون در آسمان كسوف يا خسوف رخ مى داد به نماز پناه مى بردند واز خداوند اسمتداد مى طلبيد. (33)
در روايتى از ابن عباس آمده است كه در راهى مى رفتند خبر مرگ فرزندش را به او دادند (در بعضى از روايات خبر مرگ برادرش ((قثم ))را به او دادند) در همان لحظه از مركب پياده شد و به كنارى رفت و دو ركعت نماز به جاى آورد و آنگاه گفت :ما همان كارى را كه خدا به ما دستور داده بود انجام داديم كه قرآن فرمود ( و استعينوا بالصبر و الصلوة ) (34)
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2902538
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396