آية ا... محمد هادى معرفت گويد: صرفاً براى ديدار با علاّمه محمّد تقى شوشترى (1320 - 1451 ه .ق ) از قم به شوشتر عزيمت كردم . به هنگام ملاقات با معظم له ايشان را در اثر كهولت سنى ، روى صندلى نشاندند. من خواهش كردم كه دعايى در حق بنده بكنند.
نكته در خور ذكر در آن سفر اين بود كه با كمال تعجب شاهد بودم كه ايشان با كهولت سنى 80 سالگى حتى نماز شب را با مساعدت ديگران ايستاده مى گزارد.
زيارت يك عالم نورانى و ديدن اين اندازه تقيّد به عبادات و روحانيتى كه ايشان داشتند خاطره اين سفر را هميشه براى من زنده نگاه مى دارد.(109)
از حالها سراسر دانى چه حال خوشتر؟ |
وقت سحر زبستر؟ از شوق پا كشيدن |
در گوشه اى به زارى ، با دوست راز گفتن |
وز او نويد رحمت با گوش جان شنيدن |
گاهى پى سجودش رُخ بر زمين نهادن |
گاهى پى ركوعش همچون فلك خميدن |
((صغير اصفهانى ))
:: ادامه مطلب
پاسى از شب گذشته و دير وقت بود كه شيخ ابراهيم (1279 - 1374 ه .ق ) به خانه مى آمد. لبانش در دمادم خواب به هم مى خورد و زير لب ذكرى زمزمه مى نمود، در آن حال ، خواب ذكر را از لبانش مى ربود. او مثل هميشه وضو ساخت و با ذكر خدا به بستر رفت و به خواب شد. چند ساعتى نگذشته بود كه پهلو از رختخواب تهى ، و آبى تهيه كرده ، وضويى ساخت و براى نماز شب با سحر خيزان بيدار دل همگام شد و به نماز ايستاد.
وقتى شيخ بر مى خواست سحر هنوز بيدار نشده بود. سحر را او بيدار مى كرد، ستارگان را او در آسمان مى چيد و سپيده را به دفتر افق مى كشيد. به نماز مى ايستاد و به ادب نافله مى گذارد و در هر ركعت آن گويى فروغى تازه در جانش مى افروخت و عطرى طرب آور به خانه اش مى وزيد و شادابتر و با روح تر به مناجات مى پرداخت .
وصف رُخ يار و ديدار سراسر سوز و شوق مى ماند. براى دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر، كه دعايى بارانى و نداى غريب و سوزناك شيخ بود كه با خدايش به گفتگو نشسته ، نيازش را به آستان محبوب عرضه مى داشت و درمان دل خود و مشكل مردم را از او مى خواست .(108)
:: ادامه مطلب
ايشان يك چنين روحى داشت . مرد بسيار دقيق و ظريف بود، و به شدّت تحت تاءثير هيجانات عرفانى و معنوى قرار داشت . با ديوان حافظ و اشعار عرفانى ماءنوس بود. با قرآن زياد ماءنوس بود. تصور مى كنم اينطور بود كه هر شب ايشان تا يك مقدارى قرآن نمى خواند نمى خوابيد. البته اين را من در تعدادى از سفرهايى كه با ايشان به مشهد داشتند يا با هم به فريمان رفته بوديم ، يا در مشهد كه با ايشان بوديم ديده بودم .
مرحوم مطهّرى ؛ (1298 - 1358 ه .ش ) يك مرد اهل عبادت و اهل تسويه و تزكيّه اخلاق و روح بود. من فراموش نمى كنم ايشان وقتى مشهد مى آمد خيلى از اوقات به منزل ما وارد مى شد گاهى هم ورودشان در منزل خويشاوندان همسرشان بود. هر شبى كه با مرحوم مطهّرى بوديم ، اين مرد نيمه شب تهّجد با آه و ناله داشت ، يعنى نماز شب مى خواند و گريه مى كرد. بطورى كه صداى گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مى كرد. يك شب ايشان منزل ما بودند. نصف شب از صداى گريه ايشان خانواده ما از خواب پريده بودند. البتّه اول ملتفّت نشده بودند صداى كيست ، امّا بعد فهميدند كه صداى آقاى مطهّرى است . ايشان نصف شب نماز شب مى خواند، همراه با گريه ، با صدائى كه از آن اطاق مى شد آن را شنيد!.(105)
:: ادامه مطلب
مرحوم محمّد تقى مجلسى ؛، پدر بزرگوار علاّمه محمّد باقر مجلسى (1037 - 1110 ه .ق ) نقل كرد كه : در شبى از شبها، پس از فراغ از نماز شب و تهجّد، حالتى در همان حال برايم ايجاد شد كه از آن حالت فهميدم در اين هنگام هر حاجت و درخواستى از خداوند نمايم اجابت خواهد نمود. فكر كردم چه درخواستى از امور دنيا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمايم كه ناگاه با صداى گريه محمّد باقر در گهواره اش مواجه شدم و بى درنگ گفتم :
پروردگارا! بحق محمّد و آل محمّد، اين كودك را مروّج دينت و ناشر احكام پيامبر بزرگت قرار ده و او را به توفيقاتى بى پايان موفق گردان ...(106)
به بركت دعاى نيمه شب پدر و تلاش و استمرار، علاّمه محمّد باقر مجلسى ؛ خدمات ارزشمندى را به جهان اسلام عرضه نمود. علاوه بر درس و تربيت شاگردان بزرگ و صدور فتوى و مسئوليتهاى مهمّ مرجعيت و مسافرتهاى مكرّر، يكى از تاءليفات او بحارالانوار است كه حدود 110 جلد مى باشد.
در مجموع كليه تاءليفات عربى و فارسى او را مى توان بالغ بر 300 جلد به قطع وزيرى و هر جلد چهار صد صفحه تخمين زد.(107)
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند |
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند |
بيخود از شعشه پرتو ذاتم كردند |
باده از جام تجلّى صفاتم دادند |
چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى |
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند |
بعد از اين روى من و آينه وصف جمال |
كه در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند |
من اگر كامروا گشتم خوشدل چه عجب |
مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند |
هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد |
كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند |
اين همه شهد و شكر كز سخنم مى ريزد |
اجر صبرى است كز آن شاخ نباتم دادند |
همّت حافظ و انفاس سحر خيزان بود |
كه ز بند غم ايّام نجاتم دادند. |
((حافظ))
:: ادامه مطلب
آية ا... العظمى مرعشى نجفى ؛ (1351 - 1411 ه .ق ) تقيّد شديدى نسبت به دستورات دينى و احكام خداوند داشت از اين رو دلبستگى عجيبى داشت كه فرامين دينى را مو به مو اجرا كند و معارف دينى را بشناسد و به كار بندد. او در تديّن خود تظاهر نمى كرد بلكه شديداً به دين و مذهب عشق مى ورزيد و از هر حركت ضد دينى و يا هر سخنى كه شائبه سست دينى داشت پرهيز و مقابله مى كرد. او كوشش مى كرد شاگردان ، مقلدان و دوستان خويش را در پايبندى به مظاهر اسلامى و شعائر مذهبى علاقمند و مشتاق ساخته و آنها را مقّيد به عمل سازد. نيايشهاى نيمه شب و اوراد و اذكار يكى از برنامه هاى هميشگى او بود و شبهاى بسيارى را با دعا و نماز به صبح مى رساند. در وصيتنامه خويش به وارثانش توصيه مى كند كه :
((پس از مرگم ، سجاده اى را كه مدّت هفتاد سال بر آن نماز شب خوانده ام با من دفن كنيد)).
از اين توصيه استفاده مى شود كه ايشان از سنين جوانى نماز شب مى خوانده و هيچگاه آن را ترك نكرده است .(104)
:: ادامه مطلب
آية ا... العظمى اراكى ؛ در وصف حال پدر بزرگوارش مرحوم حاج شيخ احمد آقا اراكى مى گويد:
پدرم يكى از بزرگترين نعمتهاى الهى به بنده و دست پرورده مرحوم آية ا... ملاّ محمّد ابراهيم انجدانى و شيخ اصفهانى بود.
پدرم در بيشتر اوقات (بعد از انجام وظايف و امور زندگى ) در مسجد در حال قيام و نماز بود. آخوند انجدانى هر موقع كه براى اقامه نماز جماعت به مسجد مى رفت پدرم را در همان حال مى يافت و مكرراً مى فرمود: ((كه تو ستون مسجد ما هستى )).
او نمونه بارزى از مصاديق اين آيه شريفه بود:
((اَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ الليلِ ساجداً و قائِماً يَخْذَرُ الا خِرَة وَ يَرْجُوْا رَحْمَةَ رَبِّهِ...)).(102)
كسى كه شب را به اطاعت خدا به سجود و قيام مى پردازد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهى اميدوار است .(103)
:: ادامه مطلب
شيخ آقا بزرگ تهرانى (1293 - 1398 ه .ق ) در طول سالهاى اقامت در نجف ، همچنان روزگاران گذشته خويش به پيگيرى كارهاى تحقيقى و ادامه رسالت علمى خود شب و روز مى گذرانيد و به تاءليف و نشر معارف الهى و انسانى اشتغال داشت .
او يكى از پركارترين علماى شيعه در قرن چهاردهم است و با تاءليف بيش از صد جلد كتاب ارزنده خدمات فراوانى را به جامعه دينى و علمى نموده است . او در اخلاق و تقواى نفس و طهارت ضمير نيز از نمونه هاى اندك ، يابى بود كه احوالات آنان ، در اين مختصر نمى گنجد. شيخ با اين همه اشتغال پر دامنه علمى و تتبعات فرصت گيرى كه داشت از انجام عبادات و رياضتهاى شرعى و تهذيب غفلت نمى كرد. شب چهارشنبه هر هفته ، پياده از نجف به مسجد سهله در 10 كيلومترى نجف مى رفت و در آنجا تمام شب را به نماز و دعا و نيايش مى پرداخت . اين كار ايشان تا زمانى كه در نجف بود همواره ادامه داشت .(101)
خوشا نماز و نيازى كسى كه از سر درد |
به آب ديده و خون جگر طهارت كرد |
((حافظ))
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2908382
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396