| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
81 - نماز در مساجد متروكه
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

مردم علاقه مند بودند كه لااقل يك فريضه خود را با مرحوم حاج شيخ عباس قمى (1293 - 1359 ه‍ .ق ) بجا آوردند و به همين اندازه از فيض ‍ وجودش بهره مند شده باشند. يكى از عادات اين مرد اين بود كه اغلب اوقات نماز خويش را در مساجد متروكه بجا مى آورد. اتفاقاً به محض اطلاّع مردم روز به روز بر كثرت جمعيت افزوده مى شد تا بحّدى كه آن مسجد مورد علاقه مردم و به دست همان مردم تعمير مى گرديد. شيخ پس از انجام مقصودش ، ديگر به نماز در آن مسجد حاضر نمى شد و يك مسجد متروكه و مخروبه ديگر را انتخاب مى كرد و بدون اطلاّع مردم چند نوبت اداء فريضه جماعت را در آن جا ادامه مى داد. پس از چند روز باز مردم مطلع شده و از راههاى بسيار دور براى درك نماز ايشان به آن مسجد مى شتافتند و باز مسجد مخروبه ديگر معمور مى شد.(87)



:: ادامه مطلب
79 - حديث پايدارى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

حادثه حمله عمّال رژيم پهلوى به مدرسه فيضيه :
در آن روز من ، ابتداء در مدرسه فيضيه بودم . وضع مجلس و مدرسه را غير عادى ديدم . در وسط مجلس از مدرسه بيرون و به منزل امام خمينى رفتم . چند نفر ديگر از طلاّب در حضور امام نشسته بودند. من وضع مدرسه فيضيه را تعريف مى كردم ، در همين حال چند نفر از طلاّب كتك خورده و زخمى وارد منزل امام شدند و جريان مدرسه را تعريف كردند كه طلاّب را زدند و گشتند و زخمى كردند. يكى از طلاّب به امام عرض كرد اجازه بدهيد دَرِ منزل را ببندند مبادا به منزل حمله كنند. امام فرمودند: نه ، اجازه نمى دهم . يكى از علماء كه از دوستان امام هم بود در كنار ايشان نشسته بود عرض كرد: پيشنهاد بدى نيست اجازه بدهيد در را ببندند خطرناك است . فرمودند: گفتم نه ، اگر اصرار كنيد از خانه خارج مى شوم و به خيابان مى روم . اين چوبها را بايد به سر من زده باشند، به سر طلاّب زده اند! حالا من درِ خانه ام را ببندم ؟ اين چه حرفى است ! بعداً رفتند وضو گرفتند و در وسط حياط منزل با طلاّب نماز جماعت خواندند و صحبت كوتاهى هم براى حاضرين كردند و فرمودند: اينها (رژيم شاه ) تمام شدند. ريشه خودشان را كندند، خودشان را رسوا كردند، مگر با مدرسه فيضيه امام صادق مى شود مخالفت كرد؟
اين نماز در آن حال و اين صحبتها در آن جّو و خفقان و ترس قوت قلب همه طلاّب و علماء و مبارزين بود.(85)



:: ادامه مطلب
80 - چرا ما رعايت نمى كنيم ؟
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

در نجف ، يك روزى خدمت امام رسيدم . از ايشان سؤ ال كردم . از مسائلى كه در تركيه به هنگام تبعيد شاهد آن بوده اند. امام فرمودند: ((يك مسجدى نزديك ما بود. روزهاى جمعه مى رفتيم آن مسجد لااقل پنج هزار نفر در اين مسجد حاضر مى شدند. بقدر پنج كلمه صداى بلند كسى از اين پنج هزار نفر نمى شنيد و زياد مرا در حيرت انداخته بود كه ، چرا ما مثلاً اين ابهّت و جلالت را حفظ نمى كنيم ؟!
فكر كردم اگر يك خارجى بيايد اينجا و اين مسجد را ببيند، بعد هم بيايد آنجا در نجف ، آن مسجد هندى را ببيند، بعد بيايد قم ، مسجد اعظم را ببيند و نماز خواندن ما را، قطعاً خواهد گفت : نماز اين است (كه اينها دارند) نه آنكه ما داريم ! (در ايران ؟) و ما جلالت و قدر نماز را حفظ نكرديم . اينها اگر يك وقت مثلاً كسى بود كه درست نايستاده بود رفيقش مى خواست به اين حالىّ بكند، با اشاره به او حالّى مى كرد عقب بيايد. اينها مرا متاءثر مى كرد اين امور را كه مى ديدم . (كه چرا ما در ايران چنين رعايت نمى كنيم )(86)



:: ادامه مطلب
77 - احياء مسجد، احياء دلها
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

در يكى از سفرهايشان كه مصادف با ماه رمضان بود در مسجدى دور افتاده ، متروك و بسيار كوچك كه بيش از يك اتاق گِلى نداشت به اقامه نماز جماعت مى پرداختند. اين در حالى بود كه عده اى از علماء به ايشان پيشنهاد كردند كه در مسجد جامع شهر اقامه جماعت كنند. امّا امام قدّس سرّه قبول نكردند و فرمودند: ((در مسجد جامع كسى هست كه اقامه جماعت مى كند ولى در اين مسجد كسى نيست كه اقامه جماعت كند از اين رو اين مسجد را بايد احياء كرد)).(83)



:: ادامه مطلب
78 - نبايد از مردم دور بود
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

امام رحمة ا... فرمود: در دوران رضاخان من از يكى از ائمه جماعات سؤ ال كردم كه اگر يك وقت رضاخان لباسها را ممنوع كند و اجازه پوشيدن لباس روحانى به شما ندهد چه كار مى كنيد؟ او گفت : ما توى منزل مى نشينيم و جايى نمى رويم . گفتم : من اگر پيشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع مى كرد همان روز با لباس تغيير يافته به مسجد مى آمدم و به اجتماع مى رفتم . نبايد اجتماع را رها كرد و از مردم دور بود.(84)



:: ادامه مطلب
76 - هرگز در پى محراب و مسجد نبود
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

در مهر ماه سال 41 به عشق زيارت امام و براى تحصيل علوم دينى در حدود سيزده سالگى وارد قم شدم . كمتر روزى بود كه از كوچه پس ‍ كوچه هاى يخچال قاضى (محل اقامت امام ) عبور نكنم . آنجا ديار يار بود و حتى ديوارهاى گلى اش برايم زيبا، دل انگيز و دوست داشتنى بود. در مدرسه فيضيه ساكن بودم . گرچه در آنجا و صحنها و حرم حضرت معصومه عليهاالسّلام نماز جماعتهاى متعدد و با شكوه بر پا بود، امّا همه چيز و همه كس را به هنگام غروب رها و تا يخچال قاضى به سر مى دويدم ، تا پشت سر امام در منزلشان به نماز جماعت بايستم .
در آن زمان يكى از نشانه هاى شخصيت يك مجتهد يا يك مرجع در اين بود كه در مسجدى بزرگ و معروف يا نزديك به حرم ، نماز جماعتش برگزار شود و ماءمومين بيشترى داشته باشد. امّا حضرت امام در حالى كه مجلس ‍ درسشان در مسجد سلماسى واقع در نزديكى يخچال قاضى ، آكنده از درسخوان ترين طلاّب و فضلا بود، امام براى امامت جماعت هرگز در پى محراب و مسجد نبودند و فقط تعداد انگشت شمار كه به هنگام مغرب خود را به خانه محقرشان مى رساندند، توفيق مى يافتند كه با امام نماز جماعت بخوانند كه حقير كوچكترين آنها بودم .(82)



:: ادامه مطلب
75 - رعايت حقوق مردم در نماز جماعت
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

حضرت امام در طول مدّتى كه در نجف اشرف اقامت داشت ، سالى چند بار به مناسبت زيارتهاى ويژه امام حسين عليه السّلام به كربلا مشرّف مى شد. آنجا در منزل محقّرى كه يكى از اهالى كويت در اختيار آن حضرت قرار داده بود سكونت مى گزيد. در كربلا، مغرب ها بيشتر در حسينيه مرحوم آية ا... بروجردى و ظهرها در همان منزل ، نماز جماعت به امامت امام اقامه مى شد. نماز جماعت منزل ، بيشتر با شركت جمع معدودى از دوستان در اتاق بيرونى و گاهى كه جمعيت بيشتر مى شد، در حياط منزل برگزار مى شد. مساحت حياط حدود 50 متر بود و فرش هم به اندازه كافى نبود از اين رو افراد عباهايشان را تا مى كردند و به عنوان سجاده و زيرانداز روى آن به نماز مى ايستادند. وقتى حضرت امام از اتاق اندرونى كه پشت به قبله بود براى اقامه نماز وارد حياط مى شدند، براى رسيدن به جلوى جمعيت مى بايست از ميان صفوف جماعت عبور كنند، تمام افراد حاضر بى گمان افتخار مى كردند كه عبايشان با قدم مبارك امام متبرك شود و على القاعده امام نيز به اين نكته واقف بودند. با اين حال هنگام عبور، چه از پشت صفوف كه كفشها بود و چه در مسير كه عباها پهن بود، با حركتى احتياطآميز و برداشتن گامهاى مناسب ، با دقت سعى مى كردند كه به هيچ وجه پايشان را نه روى كفشها بگذارند و نه روى عباهاى ديگران . بدين گونه عملاً رعايت دقيق حق مردم را به مقلّدان و پيروان خود مى آموختند.(81)



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2908365
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396