| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
2-9 : اوقات
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

اوقات نيز مانند مكان‏ها و ساير موجودها داراى سعد و نحس و شريف و غير شريف است و هر وقتى از اوقات، حكمى ويژه دارد. اثر اين حكم در كارهايى كه در آن وقت انجام گيرد و حتى در موجودهايى كه در آن وقت يافت شود آشكار مى‏شود... در شرايع الهى براى هر وقتى از اوقات، حكم يا احكامى بيان شده است؛ به ويژه در شريعت پيامبر ما، حضرت خاتم النبيى (صلى الله عليه و آله و سلم) كه براى هر يك از سال، ماه، روز، شب و ساعت به تفصيل احكام و وظايفى بيان شده است.
اخبار فراوانى در اين زمينه رسيده كه در روز قيامت اوقات و زمان‏ها و همچنين ديگر عرض‏ها به صورت اعيان(46)، بلكه به صورت‏ انسان به صحنه قيامت آورده مى‏شوند، گرچه خردهاى ضعيف توانايى ادراك آن را ندارد ولى مؤمن نبايد مانند اين حقايق را منكر شود. بايد بگويد آنان به آنچه گفته‏اند دناتر بوده‏اند و از خداوند بخواه تا معرفت و شناخت اين حقايق را بهره او گرداند.
انسان خردورز آنگاه كه دريافت اوقات و زمان‏ها هر يك احكام و اشاراتى ويژه دارد و مت عمرش به منزله سرمايه‏اى بس گرانبها است، به گونه‏اى كه با هر نفس آن مى‏تواند منافع بزرگ و ممالك فراوانى بلكه سلطنتى الهى براى خويش فراهم كند، بايد از تباه ساختن وقت خود و بهره نبردن از آن به شدت بخل ورزد و از اين كه به جاى اين همه سود، عمر خود را وسيله‏اى براى كسب شقاوت دائمى و عذاب جاويدان الهى گرداند به شدت بر حذر باشد.
مطلب ديگر اينكه انسان بايد يقين داشته باشد كه سعادت و شقاوت و لذت و خوشى و رد و رنج در اين دنيا به قضا و قدر الهى است، نه به سعى و كوشش، يا تهيه اسباب؛ و بين كوشش آدمى و دستيابى به مطلوب و بين تهيه اسباب و آنچه انسان آرزوى رسيدن به آن را دارد رابطه عموم و خصوص من وجه است.
از معصوم (عليه السلام) رسيده كه:
هر كس صبح كند، در حالى كه بيشترين توجه و اهتمام وى به دنيا باشد، در پيشگاه خدا براى او چيزى نيست و خدا چهار خصلت را ملازم او خواهد ساخت: اندوهى پيوسته و بى پايان و اشتغالى كه همراه آن فراغتى نخواهد بود و فقرى كه با آن روى بى نيازى نخواهد ديد و آرزويى كه برايش سرانجامى نيست.



:: ادامه مطلب
2-8 : عبرت‏هاى لباس پوشيدن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

خداى سبحان از از ميان انواع حيوانات، آدمى را به داشتن لباس، كرامت بخشيده و بزرگوار ساخته و شايسته است كه بنده شكر گزار اين نعمت باشد و كمترين مرتبه شكر در اين جهت آن است كه بنده در اين كرامت با خواسته حق تعالى مخالفت نكند؛ زيرا مخالفت با مولا در زمينه همان كرامت (مخالفت با كرامت مولا) در پيشگاه عقل زشت‏تر است و مخالفت مزبور چند گونه است:
1. در فراهم ساختن لباس با دستور شرع مخالفت كند؛ به اين گونه كه پارچه آن از راه غصب، يا بافته شده از ابريشم باشد، يا زيور طلا بپوشد.
2. در مصرف و استفاده از لباس به زياده روى و اسراف بپردازد.
3. در شكل و فرم لباس راه مخالفت در پيش گيرد؛ مثلاً لباس را بيش از اندازه بلند بدوزد يا (مرد) لباسى شبيه لباس زنان بپوشد، يا مسلمانان در لباس همسان كافران شوند، و به گمان من شباهت به كافران در لباس، از ديگر موارد زشت‏تر است؛ زيرا همسانى با دشمنان خدا در لباس، پس از نهى آشكار در اين عمل نزد خرد، چيزى جز دشمنى و مبارزه با خداى سبحان نيست. به ويژه با ملاحظه آنچه در حديث قدسى آمده است:
بندگانم بگو به لباس دشمنانم در نيايند و خود را به آنان مانند نكنند، كه در اين صورت آنان نيز دشمنان من خواهند بود.
زشتى و سرانجام و خيم چنين عملى آنگاه بيشتر و شديدتر خواهد شد كه در سرزمين مسلمانان انجام گيرد؛ زيرا افزون بر اين كه اين عمل‏ مورد خشم خدا است، مبغوض امت مسلمان و از جمله منكرات نزد آنان و مخالفت با وضع ظاهرى آنان خواهد بود؛ چون اصل لباس براى پوشش بدن و صيانت آناز گرما و سرما است و چگونگى آن براى آراستن خويش در برابر ديگران است.
پس پوشيدن لباس ويژه كافران در سرزمين‏هاى مسلمان نشين با توجه به اين كه اين عمل نزد آنان از منكرات است، و شرايط جامعه خلاف آن را اقتضا مى‏كند جز اين كه مناسبتى ذاتى بين صاحب چنين لباس و كافران را نشان دهد چيز ديگرى نيست؛ چنان كه برخى افراد در زمان ما تا حد امكان به فرنگيان تشبه مى‏جويند؛ در مواردى كه تشبه به آنان در پوشش تبه زيان دنيايشان نيز هست، و ديده شده كه برخى افراد براى همگونى ظاهرى با كافران، موى سياه سر خود را به رنگ زرد در مى‏آورند تا شبيه فرنگيان شوند، با اين كه اهل ذوق بر اين امر متفقند كه رنگ سياه براى موى سر آدمى زيباترين رنگ‏ها است. به خدا پناه مى‏برم از خذلان و خوارى دنيا و آخرت.
مناسب است لباس مؤمن نه چندان فاخر، و نه بى مقدار و مندرس باشد، بر خلاف خوراك و مسكن و ديگر امور زندگى؛ زيرا در روايات در مدح و ستايش شيعه آمده است كه: خوراك آنان قوت و لباسشان در حد ميانه است.
و از پوشيدن لباسى كه باعث شهرت آدمى شود نهى شده است؛ چه شهرت مزبور از جهت فاخر بودن لباس باشد، يا از جهت مندرس و بى ارزش بودن آن. اين اصل است، و گاهى بالعرض يكى از دو طرف ترجيح داده مى‏شود.
همچنين با جامه‏اى كهصورت حيوان بر آن نقش بسته و انگشترى كه عكس حيوان يا انسانى بر آن منقش شده نماز كراهت دارد، ولى اگر نقش آن پوشيده شود كراهتش كمتر خواهد بود، و اگر تغييرى در آن صورت داده شود، مانند اين كه سرش محو شود كراهت آن برداشته خواهد شد.
اما اسرار لباس، در اين زمينه تفكر در روايتى از امام صادق (عليه السلام) كه در كتاب مصباح الشريعه آمده كفايت مى‏كند؛ امام (عليه السلام) مى‏فرمايد:
زيباترين لباس مؤمن تقوا و با بركت‏ترين لباس، ايمان است؛ خداى تعالى مى‏فرمايد: يا بنى آدم قد أنزلنا عليكم لباساً يوارى سوآتكم و ريشاً و لباس التقوى ذلك خير ذلك من آيات الله لعلهم يذكرون(45).
اما لباس ظاهرى، خود نعمتى از خدا است كه با آن عورت آدمى پوشيده مى‏شود و كرامتى است كه خداى متعال تنها بنى آدم را به آن گرامى داشته است. لباس براى مؤمنان وسيلهاى است تا آنچه را خدا بر آنان واجب كرده ادا كنند.
بهترين لباس تو لباسى است كه تو را از ياد خدا غافل نكند و به خود سرگرم نسازد، بلكه تو را به ذكر و شكر و طاعت او نيزديك سازد و تو را به عجب و ريا و خود آرايى و تفاخر و تكبر نكاشند، كه اين امور از آفات دين و مايه سنگدلى و قساوت قلب است.
هرگاه لباس پوشيدى، پوشيده بودن گناهانت را ر نظر آور و بطن خود را به راستى و صداقت بپوشان، چنان كه ظاهر خود را به جامه مى‏پوشانى، پويسته بايد درونت در پوشش خوف و ترس و ظاهرت در پوشش اطاعت وبندگى باشد.
در فضل و عنايت حضرت حق تعالى تأمل كن كه چگونه با آفرينش اسباب پوشاك، وسيله پوشش زشتى‏هاى ظاهرى تو را فراهم ساخت و با گوشدن در توبه و انابه راه را براى مستور ساختن زشتى‏هاى درونى تو، كه همان گناهان و اخلاق ناپسند است، باز كرد.
هيچ گاه كسى را رسوا مكن، در حالى كه مى‏دانى خدا آنچه را بدتر از كارهاى او بوده بر تو پوشيده است. خود را به عيب جويى از خويشتن وادار و از آنچه به كارت نمى‏آيد درگذر و بر حذر باش كه مبادا عمرت را در عمل براى غير از دست دهى و سرمايه خود را سرمايه ديگرى سازى و خود را نابود كنى؛ زيرا فراموش كردن گناه از بزرگترين كيفرهاى خدا در دنيا است.
مادامى كه بنده خدا به طاعت او مشغول و در پى شناخت عيوب نفس خود و ترك امور ناروا است از آفت‏ها بدور و در درياى رحمت پروردگار غوطه‏ور است، و به گوهرهاى حكمت و عرفان دست خواهد يافت. اما اگر گناهان خود را فراموش كرد و به عيوب خويش جاهل بود و بر قدرت خويش تكيه كرد، هرگز روى رستگارى نخواهد ديد.



:: ادامه مطلب
2-7 : عبرت‏هاى عطر زدن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

در كتاب كافى از على بن ابراهيم از امام صادق (عليه السلام) روايت شده:
نماز كسى كه خود را خوشبو كند از هفتاد نماز بدون بوى خوش برتر است.
و صدوق از آن امام بزرگوار روايت كرده كه به مفضل فرمود:
دو ركعت نماز نمازگزارى كه خود را خوشبو كرده از هفتاد ركعت نماز كسى كه خود را خوشبو نساخته برتر است.
مبادا فهم چنين رواياتى بر تو دشوار و سنگين باشد؛ زيرا فضيلتى كه براى بوى خوش بين شد بر اثر شرافت عقل است؛ چون عطر مغز را تقويت مى‏كند وآن را از فساد حفظ مى‏كند و فساد مغز، عقل را فاسد مى‏سازد، و عقل شريف‏ترين ركن حقيقت آدمى و شريف‏ترين مراتب و مقامات او است، بلكه برترين جزء عالم و همه خيرات به آن منسوب است؛ چنان كه منشأ همه شرور، جهل است.
از اين رو بر هر چه در تقويت عقل و زدودن آفت‏ها از آن موثر است تأكيد و بدان ترغيب فراوانى شده است. افزون بر اين، عطر، مثالى است براى تحلى و آراستگى به فضايل و زيبايى‏ها، كه در برابر تخلى و پيراستگى از رذايل و زشتى‏ها قرار دارد و همان گونه كه پاك شدن از پليدى‏ها و گناهان نيمى از ايمانست، آراستگى نيز نيم ديگر ايمان خواهد بود.
پس شايسته است انسان خردورز از اين گونه احكام به درجه لطف خداوند واستحكام شريعت سيد رسولان (صلى الله عليه و آله و سلم) پى ببرد كه حتى اين امور جزئى را مهمل نگذاشته و تبيين كرده است؛ جزئيات كه عامل تقويت عقل مى‏شود و عقل، وسيله كسب ايمان و توحيد و كمال و سعادت است.
شايسته است آدمى در پى ادراك اين حقيقت، از اهمال در احكام اين عقل حيا كند و اين لطف‏هاى گرانبها را ضايع نسازد و اين نعمت‏هاى بزرگ را كفران نكن و نفس خود را كه به كفران اين نعمت‏ها خو گرفته و با اين عمل خود را در معرض خذلان و نابوى قرار داده، مخاطب ساخته و به او بگويد:
اى نادان! اى دشمن خويش! سستى و تنبلى تا كى؟ و اين اهمال و تباه ساختن و خود را در معرض نابودى قرار دادن تا چند؟
آيا نمى‏بينى كه خداى مهربانت اين همه لطف و محبت به تو دارد و براى تو شريعتى قرار داده كه حتى اين امور جزئى را بيان داشته و پيامبرى فرستاده و كتابى نازل كرده و براى صيانت و حراست اين شريعت، فرشتگانى قرار داده و در برابر تحصيل آخرت پاداش‏هاى‏ فراوانى مقرر داشته و تو با اهمل همه اينها راتباه ساختى.



:: ادامه مطلب
2-6 : عبرت‏هاى نتراشيدن صورت
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

شايسته است بنده مراقب، از اين حكم، عنايت خدا را در حق بندگانش دريابد؛ زيرا او راضى نشده كه بندگان به صورت دشمنانش در آيند و اين نهايت اعتناى مولا به بنده است. از سوى ديگر بايد خطر مخالفت با چنين مولاى مهربانى را ادراك كرد كه چگونه در صورت مخالفت آدمى با خدا، مقام تكريم و تشريف و مهربانى را به ذلت و خوارى و دشمنى تبديل مى‏كند، به گونه‏اى كه همسان شدن با مجرم، حتى در صورت نيز حرام است.
در حديث قدسى آمده است:
خداى سبحان به يكى از پيامبران خود فرمود: به مؤمنان بگو لباس دشمنان مرا نپوشيد و غذاى آنان رانخوريد و راهى كه آنان مى‏روند نرويد، كه شما نيز همانند آنان دشمنان من خواهيد بود.
پس اى مسكين! بنگر كه سيد و ملايت تو را ويژه خود ساخته و براى خود برگزيده و از دشمنانش ممتاز و جدا ساخته و تو را از همسانى با آنان حتى در صورت و هيأت ظاهرى منزه ساخته، آنگاه تواگر با اين حكم وى مخالفت كنى و از پذيرش اين عنايت سرباز زنى و به لباس دشمنانش درآيى و تشبه به آنان را برگزينى، عقل تو در زشتى و جسارت اين مخالفت چگونه حكم مى‏كن؟ آيا چنين كارى جز اظهار عناد و دشمنى با آفريدگار چيزى هست؟



:: ادامه مطلب
2-5 : عبرت‏هاى ناخن گرفتن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

عبرتى كه بايد از اين دستور دينى آموخت آن است كه انسان مراقب، بداند آزار و ستم به ديگران و تشبه به درندگان مورد خشم خدا است، به گونه‏اى كه خداوند به بودن ابزار درندگى در بدن انسان خشنودنيست واز اين رو به گرفتن ناخن دستور داده است.
خداى سبحان به عيسى بن مريم (عليه السلام) فرمود:
به ستمكاران بنى اسرائيل بگو ناخن‏هاى خود ر از كسب حرام كوتاه كنيد و گوش‏هاى خود را از شنيدن زشتى‏ها برحذر داريد و با دل‏هاى خود به من رو آوريد، كه مرا با صورت‏هاى ظاهرى شما كارى نيست.
و اين سخن بدين معنا است كه مراد اصلى از اين احكام ظاهرى، اصلاح دل‏ها به صفت عدل است، تا آدمى شايستگى خلافت و جانشينى خداوند عدل حكيم را بيابد. افزون بر اينكه، عنايت ويژه خداى سبحان به امت اسلامى، از بيان اين احكام جزئى دانست مى‏شود؛ زيرا شريعت خود را كامل كرد و از بيان هيچ امرى كه عامل تقرب به خدا، يا مايه دورى از او است فروگذار نكرد؛ به گونه‏اى كه حتى ارش الخدش(44) را نيز تبيين كرد واين نشانه آن است كه شريعت خداوند همان صراط مستقيم و نزديك‏ترين راه به سوى خدا است و اين سخن سراسر حقيقت، و از هر گونه مجاز عارى است.



:: ادامه مطلب
2-4 : عبرت‏هاى ديدن آب
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

در كتاب مصباح الشريعه از امام صادق (عليه السلام) چنين روايت شده است :
هر گاه خواستى وضو بگيرى، پس به سوى آب رو... زيرا خداوند آب را كليد قرب و مناجات با خويش و راهنماى جايگاه خدمت خود قرار داده است و چنان كه رحمت او گناه بندگان را مى‏زدايد، آلودگى‏هاى ظاهرى را نيز آب پاك مى‏كند تنه جز آن.
در صفا، رقت، بركت و پاكيزگى آب و درهم آميختن آن با هر چيزى و در هر چيزى، بينديش و آن را در پاكيزه ساختن اندام‏هاى بدن كه خدا به تطهير آن امر كرده به كار بر و واجبات و مستحبات آن را به جا آور، كه در هر يك فوايد پر شمارى است.
سپس در معاشرت با خلق خدا چونان آب باش كه چون با هر چيز در آميزد حق آن را ادا مى‏كند، بدوناين كه هويت خود را از دست دهد و در اين گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بينديش كه فرمود: مثل مؤمن خالص مثل آب است. و همه اطاعت‏ها و عبادت هايت ويژه خدا باشد؛ چونان آب كه هنگام فرود آمن از آسمان، پاك و خالص و طهور ناميده مى‏شود و چون اندام‏هايت را با آب‏ شتستو مى‏كنى و پاكيزه مى‏سازى دلت را نيز به تقوا و يقين پاكيزه كن.
حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بان جهت به وضو ساختن امر شده كه بنده، آنگاه كه در محضر خداوند جبار براى مناجات با او مى‏ايستد پاك و پاكيزه باشد و در آنچه او فرموده فرمانبردار و از پليدى‏ها و نجاسات پاك باشد. افزون براين كه، وضو كسالت و خواب را از آدمى مى‏زدايد و دل را براى قيام در پيشگاه پروردگار پاكيزه مى‏سازد. و اما اين كه وضو بر صورت و دست‏ها و سرو پاها واجب شده از اين رو است كه اين اندام‏ها در نماز به كارگرفته مى‏شود؛ آدمى با صورت خود سجده و خضوع مى‏كند، با دست از خدا خواهش مى‏كند و در رحمت و معرفت او رغبت مى‏كند و با سر در ركوع و سجده به خدا رو مى‏آورد و بر پاها مى‏ايستد و مى‏نشيند.
شايسته است انسان خردورز پس از آگاهى از حكم شريعت درباره طهارت مكان نمازگزار و جامه و بدن او - با اين كه نسبت اينها با حقيقت آدمى نسبت پوست با مغز است - از پاكسازى لب و حقيقت خود كه همان قلب او است، غافل نماند و در تطهير دل بيشتر از غير آن بكوشد؛ زيرا دل نظر گاه پروردگار است و تطهير دل جز با توبه نصوح (خالص) ميسور نيست؛ چنان كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: با يقين و تقوا دلت را پاكيزه ساز؛ زيرا ثمره يقين، تقوا است و تقوا جز با توبه تحقق نمى‏يابد.



:: ادامه مطلب
2-3 : اهميت دعا هنگام وضو
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

از امورى كه بايد به هنگام وضو رعايت شود دعاها و ذكرها است. آدمى بايد در هر حال و در هر كار به ذكرها و دعاهايى كه شارع به وى آموخته و مناسب آن حال و عمل است متأدب باشد؛ زيرا اين دعاها مايه حفظ و بركت و ياد آورى امور اخروى و دعا بر آنها است. مانند دعاهايى كه سيد بن طاوس قدس سره براى برخى حالت هاو كارها بيان داشته است. وى گرچه همه آنها را از روايات نگرفته، ولى در جمع آورى آنها به روايات و عمومات توجه داشته است.



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912904
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396