| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
آشنایی با روز جهانی مسجد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

٢١ آگوست برابر با ٣٠ مرداد بنا به در خواست جمهوری اسلامی ایران، از سوی سازمان کنفرانس ‌اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شد

 و متعاقب آن در سال، یک هفته برنامه‌هایی برای تکریم، تجلیل، اعزاز و اکرام مساجد به اجرا در‌می‌آید. ٢١ آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها. هفته تکریم و تجلیل مساجد از 30 مرداد ماه تا 5 شهریورماه در ایران به طور گسترده برگزار می‌شود.

مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور در مسجد فراهم می‌آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره‌های آب به یکدیگر می‌پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش درآورند. همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا رو به سوی یک قبله می‌کنند و لب به حمد و ثنای آن یگانه نازنین می‌گشایند و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می‌کنند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) پایه‌گذار  اولین مسجد است. او مکانی را پایه‌گذاری کرد که علاوه بر عهده‌دار بودن نقش روحانی و معنوی، کانون فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می‌رفت. به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته‌ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، از جمله عقاید و فعالیت‌های فرهنگی، عبادی، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام می‌شد.

اندیشه > دین- همشهری آنلاین



:: ادامه مطلب
آشنایی با مسجد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

مسجد نیایشگاه و محل گردهمایی مسلمانان است مسجد قدمتی به اندازه خود اسلام دارد و اولین مسجد با ورود پیامبر اسلام (ص) به مدینه تاسیس شد. در قرآن، مسجد به معنای اعم، نیایشگاه خداوند به کار رفته است. مسجد الاقصی، که معبد یهودی‌ها یا کنیسه بوده است و در زمان نزول قرآن کاربردی غیر از آن نداشته است.

یامبر گرامی اسلام (ص) پایه‌گذار  اولین مسجد است. او مکانی را پایه‌گذاری کرد که علاوه بر عهده‌دار بودن نقش روحانی و معنوی، کانون فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می‌رفت.

به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته‌ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، از جمله عقاید و فعالیت‌های فرهنگی، عبادی، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام می‌شد.

مساجد به عنوان مهمترین پایگاه تبلیغ و آموزش دینی، در مبارزه با تهاجم فرهنگی وظیفه سنگینی بر عهده دارند.

مسجد و محراب اگر چه در آموزه‌های دینی دارای جایگاهی منحصراً معنوی نبوده و بیشتر به عنوان پایگاهی برای پاسخگویی به غالب نیازهای مسلمانان برآمده بود، به اندک زمانی با روحی که از لطافت ایمان و جذبه حضور درآمیخته بود به زیباترین بنای اسلامی بدل شد.

به گونه‌ای که شکل و ساخت مساجد در کشورهای اسلامی زیربنای هنر و معماری اسلامی را تشکیل داد. معماری زیبا، با کاشی‌کاری‌های منحصربه فرد، کتیبه‌ها، گچبری‌ها، معرق‌ها و دیگر عناصر معماری در هم آمیخت و معماری اسلامی را پدیدآورد که هم اکنون مایه فخر ومباهات ملل اسلامی و یکی از جاذبه‌های گردشگری این کشورهاست.

٢١ آگوست برابر با ٣٠ مرداد بنا به در خواست جمهوری اسلامی ایران، از سوی سازمان کنفرانس ‌اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شده است.



:: ادامه مطلب

پس ازنزول اسلام ، با ورود دين جديد و گسترش آن به طبع نيازهايي كه اين دين داشت، نوع معماري و شهرسازي  و ازجمله مساجد در شهرهاي سلامي تغيير يافت. اسلام به عنوان ديني اجتماعي از همان ابتدا نياز به محلي جهت تبليغ ، اطلاع رساني ، انجام آداب و رسوم اجتماعي و... داشته ، آنچه درابتداي امر به منظور برآورده ساختن نيازهاي اجتماعي بوجود آمد، مسجد بود.

مسجد درابتدا محل تجمع ، محل اقامه نماز ، محل شورا و تصميم گيري درمورد امور مهم دولتي بود و علاوه برجنبه عبادي ، جنبه اقتصادي و سياسي به خود گرفت كه اين جوانب در طي قرون مختلف با تحولات قومي ، تغييرات دولتي وحكومتي قوت و يا ضعف به خود گرفته است.

نكته قابل توجه ديگر اينكه اسلام به عنوان دين متعادل و كاملاَ اجتماعي تمامي مسائل خصوصي و اجتماعي يك فرد را مشخص كرده است. مسجد به عنوان يكي از عناصر مهم اسلامي از ابتدا تاكنون به عنوان نيازي اجتماعي سير تحول خاص خود را طي كرده است. پيامبر اسلام پس از هجرت به مدينه اقدام به ساخت مكاني جهت اجتماع مردم نمودند.
ضرورت وجود مكاني جهت اجتماع مردم ، شنيدن آيات وحي ، برگزاري نماز و مراسمات خاص ، شورا و مشورت درامور اجتماعي و... شايد دلايل كافي جهت ساخت چنين بنايي باشد. درسال هاي بعد باتوجه به نيازهاي هرشهر، مساجد كاركردهاي مختلفي به خود گرفتند تا آنجا كه در قرون نهم و دهم هجري مساجد به طور شبانه روزي باز بودند. به همان ميزان تخصصي شدن كاركردها، معماري آن نيز مشخص تر مي شد.

مثلا مسجد جامع ، بناي باشكوهي بود كه كاركردي وسيع داشت و اموراجتماعي مهم ازجمله نمازهاي خاص ، مراسم و تجمعات درآن انجام مي شد و نقش نمادين وتبليغي را ايفا مي كرد كه ساير مساجد نمي توانستند.

به اين نكته بايد توجه كرد كه دگرگوني و تغيير شكل مسجد جامع رابطه اي نزديك با دگرگوني مفهوم دولت اسلامي، منطقه اي و محلي شدن آن دارد. اين دگرگوني را مي توان درچهار دوره مشخص از دگرگوني و تحول مسجد جامع دريافت.

دوره ي اول : مدتي كوتاه در صدر اسلام كه مسجد صورتي ساده و بي پيرايه داشت.
دوره ي دوم : در دوره ي بني اميه علاوه بر تحول مسجد درارتباط با قدرت دولت اسلامي، داراالاماره نيز دركنار آن برپا مي شود كه بامسجد فاصله اي اندك داشت.
دوره ي سوم : دوران خلافت عباسيان را شامل مي شود كه دوره ي آغاز حكومت فرهنگي - سياسي دركل امپراطوري و به معناي خاص درايران است. قدرت مذهبي از قدرت سياسي دولت خارج مي گردد كه منجر به جدايي جامع از داراالاماره مي شود و مكتب شيعه پا مي گيرد.
دوره ي چهارم : عمدتاَ به ظهور حكومت هاي قدرتمند محلي در زمان عباسيان برمي گردد. دراين دوره شريعت اسلامي بنا به مصالح حكومت هاي محلي و منطقه اي تغييرات عمده اي مي يابد و بيش از پيش رنگ و روي محلي و منطقه اي به خود مي گيرد. در اين تغييرات ساختار دروني مسجد نقش اساسي داشت كه عمده ترين آنها عبارتند از :
محراب : محراب به عنوان عامل هادي در مسجد عملكرد پيدا كرد كه جهت دهي كلي مسجد را كه روبه سمت قبله ساخته مي شود، در درون مسجد هدايت كرد.
منبر : منبر ابتدا در نماز جمعه به كار رفت. عامل ايجاد منبر را مي توان خطبات سياسي - اجتماعي نماز جمعه دانست . نياز به ديده شدن و شنيده شدن صداي امام جمعه ، اين نياز را كاملاَ توجيه مي كند.
مقصوره : يك فضاي محصورمربع شكل در درون مسجد ودرمجاورت محراب مي باشد.
گنبد: بهترين مكان براي قرارگيري گنبد در درون مسجد طبعاَ نزديك محراب بود زيرا كه به عنوان بخشي از رابطه ي پيچيده اي به شمار مي آيد كه بين محراب ، منبر، مقصوره و راهروي مركزي برقرار شد.

اما مسجد برخي كاركردهاي غيرعبادي  نيز دارد ,كه عبارتند از :
الف ) آموزش و تحصيل : اصلي ترين كاركرد ثانوي مسجد بخصوص در چهارقرن اول صدراسلام بوده است.
ب ) قضاوت و دادرسي: پيامبر خود از مسجد براي قضاوت استفاده مي كرد.
ج ) سياست : خطبه نماز جمعه مهمترين بخش بيانات سياسي بوده است.

نويسنده :   دكتر رسول رياني - مرتضي حاجي بابائي
 نشريه گلپنگ سال چهارم ، شماره 7 و 8 ، بهاروتابستان 83



:: ادامه مطلب
فعاليت هاي فرهنگي مساجد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

مساجد فعال از جهت فرهنگي به صورت مهم ترين پايگاه فعاليتهاي ديني در فضاي جامعه تأثير عميق و ژرف داشته ، معادلات فرهنگي اطراف خويش را به سود عبوديت الهي تغيير مي دهند. در اينجا از باب نمونه به برخي از فعاليتهاي فرهنگي مساجد اشاره مي شود.

 1- نماز جماعت
يكي از مهم ترين فعاليتهاي عبادي - فرهنگي مساجد ، برقراري نماز جماعت درسه نوبت صبح ، ظهر و شب مي باشد.

2- عبادت فردي
يكي ديگر از مسائل عبادي كه مي تواند درفرهنگ تأثير جدّي داشته باشد، ترويج پرستش ، عبادت ، نيايش و توبه فردي و خلوت كردن آدمي با خداي خويش درخانه معبود است.

3- قرائت قرآن
يكي از فعاليتهاي عبادي داراي تأثير فرهنگي فراوان ، خواندن قرآن در مساجد است.

4- سخنراني
از صدراسلام تاكنون همراه با نيايش در مساجد، بيان معارف دين مطرح بوده است.

5- آموزش قرائت نماز و قرآن
از مهم ترين اموري كه بايد مبلغان محترم به آن بپردازند تصحيح قرائت نماز است.

6- تفسير قرآن
مهم ترين منبع معارف اسلام ، قرآن مجيد است كه مساجد با پرداختن به آن اصلي ترين وظيفه را انجام مي دهند.

7- دعا و نيايش
در مساجد بايد زمانهايي با سكوت كامل همراه باشد تا افراد بتوانند به دور از هياهو و با آرامش به خود بيانديشند و باخداي خود خلوت كرده ، به راز و نياز بپردازند.

8-  مشاوره معنوي
يكي از معضلات جوانان متدّين آنست كه دغدغه هاي فراوان معنوي دارند كه اگر راهنمايي نشوند دچار افراط وتفريط شده ، گاهي به انحراف كشيده مي شوند.

9- جلسات پرسش و پاسخ
يكي از فعاليتهاي ديگر مساجد، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ است.

10- كلاس براي كودكان
تشكيل كلاسهاي خاصّ براي كودكان.

11- نوجوانان و جوانان
باايجاد محيط اُنس در مسجد و واكسينه كردن اين افراد در برابر مشكلات خاص خود، مي توان آنان را در اقيانوس زلال معارف ديني حفظ كرده ، از انحراف آنان جلوگيري نمود.

12- كتابخانه و نوارخانه
مديران مسجد مي توانند با ايجاد كتابخانه و نوارخانه ديني و با حفظ دقيق حدود شرعي ، از اين طريق زمينه هدايت و رشد معنوي گروهي را فراهم سازند.

13- ارتباط با كانونهاي جمعيتي
مبلّغ با ايجاد ارتباط بين مسجد و كانونهاي جمعيتي مي تواند بين گروههاي اجتماعي و مسجد پيوند ايجاد كرده ، از اين طريق به ن شر معارف ديني كمك كند.

14- بسيج و فرهنگ
اگر مبلغان ضمن تقويت بسيج ، از اين جاذبه بهره برده و جوانان را به مسجد متمايل سازند ، مي توانند از اين نيروها در موارد مناسب استفاده كنند.

نويسنده :   محمدحسن نبوي
  نشريه مبلغان ، شمارة 58 شهريور 1382 ، صفحة 3 تا صفحة 8
 



:: ادامه مطلب
يكي از صفات متقين اقامه نماز است
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 
يكي از صفات متقين اقامه نماز است
يكي از صفات متقين اقامه نماز است
منبع:سایت اندیشه قم

الّذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصّلوة و ممّا رزقنا هم ينفقون
پرهيزكاران آنهايي هستند كه به غيب ايمان مي‌آورند و نماز برپا مي‌دارند و از تمام نعمتها و مواهبي كه به آنها روزي داده‌ايم انفاق مي‌كنند.«بقره ، 3»
خداوند پنج صفت اساسي براي افراد متقي و پرهيزكار بيان فرمود.
1ـ ايمان به غيب، 2ـ ارتباط با خدا (اقامه نماز) 3ـ ارتباط با انسانها (انفاق) 4ـ ايمان به تمام پيامبران خدا، 5ـ ايمان به رستاخيز.
اين چنين انساني به وراء طبيعت راه يافته و به خداوند بزرگ ايمان دارد ديگر نمي‌بايست در برابر بتها و در برابر انسانهايي همانند خودش و جبّاران و ستمگران سر خضوع و تعظيم فرود آورد.
او تنها در برابر خداوند سر تعظيم خم مي‌كند و تسليم آفريننده‌ يگانه است.
او بالاتر رفته و احساس مي‌كند از مرتبه مخلوقات ديگر گذشته و ارزش اين معني را پيدا كرده كه با آفريننده‌ بزرگ جهان، با خداوند ازلي و ابدي ارتباط گيرد و با او سخن بگويد.
در اين حال مي‌بايد كه زندگي هدفي بالاتر از خورد و خواب و لذات اين جهان داشته باشد، اقامه نماز خود مهمترين عامل تربيتي انسان است.
كسي كه شبانه روز لااقل پنج بار در برابر ذات مقدس حضرت حق قرار مي‌گيرد و ارزش سخن گفتن با او را پيدا مي‌كند، تصورات او، افكار او، كردار و رفتار او همه خدايي مي‌شود و چيزي بر خلاف خواست خدا انجام نمي‌دهد. مشروط بر اين كه راز و نياز و نماز او به درگاه پروردگار از جان و دل سر چشمه بگيرد و با تمام قلب رو به درگاه پاك او آورد.[1]
يقيمون يعني انجام مي‌دهند نماز را با حدود و شرايط، يا مداومت داشتن بر آن، يا آن را برپا مي‌كنند.
ـ نماز را با شرايط و خصوصيات به جا مي‌آورند و اقامه هر چيز تعطيل نكردن آن است.[2]
به ‌پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود، يعني نماز به صورت يك پيكر بي‌روح انجام نگردد، بلكه نمازي باشد كه واقعاً بنده را متوجه خالق و آفريننده‌ خويش سازد.

منظور از اقامه چيست؟

منظور از اقامه نماز، احتمالاً تلاش براي برپا داشتن آن در ميان جامعه است.
ايمان به غيب، وحي، قيامت، اقامه نماز و انفاق زمينه‌هاي بهره‌مندي از هدايت قرآن.[3]
تنها آنان كه مؤمن به غيب، برپا دارنده نماز، انفاق كننده و معتقد به وحي و قيامت هستند، رستگارند.[4]
نماز در قرآن به عنوان عامل پيوند خلق با خالق و برقرار ارتباط معنوي با خدا عنوان شده است.

پی نوشت ها:

[1] . نمونه، ج 1، ص 43.
[2] . مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 119.
[3] . تفسير راهنما، ج 1، ص 107 ـ 108.
[4] . تفسير راهنما، ج 1، ص 11.

 



:: ادامه مطلب
مسجد مسلمانان پاريس
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

دكتر علي شريعتي

کم مانده بود جلوي مسجد به عوض الجزايري‌ها هدف گلوله پليس قرار بگيريم. تنها ملت مسلماني كه در اين مسجد خبري از او نيست ايران است.

در جنوب شرقي پاريس بر سر در پرجلالي آياتي از قرآن مجيد به سبك مساجد و مدارس قديمه شهر خودمان نوشته شده است. در اين ساختمان بزرگ كافه‌اي است به سبك كافه‌هاي شمال آفريقا مملو از آثار صنعتي شرق و مردم بر روي نيمكت‌هاي درازي كه از مخمل پوشيده شده است مي‌نشينند و جلوشان سه‌پايه‌اي است كه بر روي آن سيني‌هاي يكنواخت برنجي كه نقوش زيبايي بر آن حك شده است گذاشته‌اند. با اين ترتيب مي‌توانند قهوه، چاي، قليان‌هاي ني‌پيچ بلند و غذايي كه بخواهند بر روي آن قرار دهند. در كنار اين كافه و رستوران انستيتو اسلامي و هتل اسلامي به چشم مي‌خورد. از در ديگر اين ساختمان مي‌توان به باغ و صحن و رواق‌هاي مسجد رفت.

سبك معماري مسجد،‌مساجد آفريقايي قرون هفتم و هشتم را به ياد مي‌آورد كه آثارش از سبك معماري كليسا در آن به طور خفيفي احساس مي‌شود. تشريح اين مسائل گرچه شايد براي ما ايراني‌ها كه در دور دست هستيم جالب باشد. اما جالب‌تر و در عين حال دردناكتر از آن، مسائلي هست كه يك ايراني دور از وطن ناچار است ‌آن را با هم وطنانش بخصوص آن دسته‌اي كه با او هم افق‌اند در ميان بگذارد.

غروب روز شنبه بود كه من هوس كردم از محيط شهوت‌آلود و تحريك‌آميز و آلوده پاريس شلوغ و از ميان زنان و مرداني كه در هر رهگذر يكديگر را در آغوش گرفته‌اند و از ميان منجلاب تمدن پليد فرنگي لحظه‌اي در هواي آرام و پاك روحانيت و معنويت خانه زنگ زده و آلوده خويش را تطهير كنم.

من در جستجوي مسجد همراه با يكي از دوستان مصريم كه او هم براي اولين بار به مسجد پاريس مي‌آمد در و ديوار را ورانداز مي‌كرديم كه پليس فرانسه ايست داد. چهارتن مسلح بودند و ما دو تن يكي قرآني همراه داشت و ديگري ديكشنري دست‌ها را بالا كرديم.

اما عوض ما پليس در همان حال دست مسلح‌اش مي‌لرزيد گذرنامه‌هامان را نشان داديم وقتي مطمئن شد الجزايري نيستيم و به خصوص وقتي فهميد من ايراني از همان ايراني‌هاي صلح‌جويي هستم كه شكر خدا زور مردم آزاري ندارم رهامان كرد.

هنگام غروب در مسجد را مي‌بندند و براي گذاردن نماز مي‌بايست زنگ زد تا در را باز كنند. شب فرا رسيده بود صحن مسجد و رواق‌هاي بزرگ در سكوت پرمعنا و پرجلالي غرق بود. همان هنگام كه به قول دكتر كارل خدا فضا را پر مي‌كند و هم به قول او من خدا را مي‌بينم و خدا مرا.

در گوشه‌اي نماز را خوانديم و رفيق مصري من رفت اما من دوست داشتم مدتي در آن سكوت با خود باشم مدتي گذشت مردي وارد شد كه از چهره‌اش پيدا بود از آن مردان كميابي است كه در اندرون خودش زندگي مي‌كند. كنار ميزي كه هديه ملك فؤاد اول پادشاه مصر بود نشست‌، بي‌آنكه نمازي بگذارد يا قرآني بخواند بخود فرورفته بود.

مدتها همچنان گذشت و اين مسأله براي من هر لحظه جالب‌تر مي‌شد، به هر شكلي بود خودم را به او آوردم و او را متوجه كس ديگري جز خودش كردم.

به من نگاه كرد و سلام كردم به تصور اين كه عرب است با عربي شكسته‌اي از او پرسيدم اول غروب چرا اين‌جا خلوت است و در را مي‌بندند؟

به فرانسه جواب داد من زبان شما را نمي‌فهمم

گفتم شما اهل كجائيد؟

گفت پدرم از اهالي ويتنام است اما تقريباً خودم و تحقيقاً مادرم فرانسوي هستيم گفت شما عربيد؟

گفتم نه ايرانيم. گفت ايران همگي مسلمانند؟

گفتم آري؛ گفت پس چرا نه ملت و نه دولت ايران كمك مالي به ارتش الجزاير نمي‌كنند؟ گفتم من از سياست چيزي سرم نمي‌شود. گفت ايران به اين مسجد چرا هديه‌‌‌اي نكرده است.

گفتم اعليحضرت پادشاه ايران يك قالي ايراني نفيسي هديه كرده است.

گفت نه در كتابخانه و نه در انستيتو از ايران خبري نيست. چرا علماي ايران آثار خودشان را نفرستاده‌اند در حالي كه تعجب كردم چرا خزين?‌الجواهر و شجر?‌الانسان و كتاب در مضار ريش تراشي كه به تازگي در ايران انتشار يافته، در دسترس ايشان قرار نگرفته است، گفتم من اطلاعي ندارم شايد باشد من كتابخانه را نديده‌ام.

گفت مردم ديندار ايران چرا به انستيتو اسلامي پاريس كمكي نكرده‌اند؟ شكسته نفسي ايراني مرا واداشت كه از موقوفات وسيع ايران و از كمك‌هاي مالي متمكنين متدين ايران در برگزاري مراسم سينه‌زني و قمه‌زني و زنجير‌زني و قفل‌بندي مطلبي به زبان نياورم.

در جواب گفتم من مايلم در اين‌باره اينجا تحقيقاتي بكنم و نتيجه را به يك مؤسسه مذهبي كه در ايران داريم و من عضو آن هستم اطلاع بدهم بي‌شك مردم ايران نسبت به سهم خود دريغ نخواهند كرد.

گفت بسياري از دانشجويان ايراني در پاريس چرا مشهور به فساد اخلاقي هستند؟

گفتم اينها نماينده‌ي اجتماع ايراني نيستند اين‌ها بيشتر بچه‌هايي كه در ايران از ادامه تحصيل عاجز مانده‌اند و چون اهل درس و مطالعه نبوده‌اند در كلاس‌ها و پشت كنكورها مي‌مانده‌اند و پدرانشان با تمكن فراواني كه داشته‌‌اند آنها را ناشيانه به اين محيط روانه كرده‌اند و اينها كه به جاي قيد مذهبي يا تربيتي و يا درسي فقط پول دارند و آزادي ناچار چنين مي‌شوند وگرنه دانشجويان واقعي ايراني همواره موجب افتخار ميهن خود در اروپا بوده‌اند.

گفتم شما مسلمانيد يا براي ديدن مسجد به اينجا آمده‌ايد.

گفت من مسيحي ارتدكس بودم پدرم ابتدا بودايي بود اما به فرانسه كه آمد مذهب را رها كرد اما من بيش از دو سال است مسلمان شده‌ام. دشنام‌هاي فراوان كشيشان به محمد(ص) مرا به اسلام نزديك كرد و ترجمه‌هايي از ابن فارض ابن‌العربي موجب شد كه از راه عرفان به اسلام وارد شوم.

 

گفتم از شخصيت‌هاي اسلامي به كداميك بيشتر دل بسته‌ايد.

گفت ابوبكر، عمر، علي و عثمان چهار لامپي هستند كه هميشه اطاق مرا روشن دارند و نور عمر خيره‌كننده‌تر است.

گفتم اما نور علي لطيف‌تر است. چنين به نظرم مي‌رسد كه اين نور جز اطاق اندرون روح را هم روشن مي‌سازد اينطور نيست؟

گفت شما براي آن كه همين حرف را ثابت كنيد پايتان را از جمع مسلمانان كنار كشيده‌ايد اينطور نيست؟

گفتم سخن از اين درازتر است و من بسيار مشتاقم كه درباره اين گونه مسايل اگر بخواهيد با شما وقت ديگري ملاقات كنم.

اولين ملاقات من با او كه ما را به مسلماني قبول نداشت با يك دنيا سرافكندگي و شرم از ضعف و سستي و اهمال هموطنان خودم تمام شد. اكنون كه اين نامه را مي‌نويسم آرزو مي‌‌كنم علماي اسلامي ايران، مقدسين متفكرين ايراني از خود در اين مسجد يادگاري بگذارند تا هم آبروي شيعه در برابر ديگر ملل و هم حيثيت اسلام در قبال كليساهاي معظم پرشكوه اينجا حفظ يا بهتر بگويم تأمين گردد.

اين جا پاريس است شهري كه در آن كلمه اسلام ياد الجزاير و تونس و مراكش خونين و دلير را در نظر مردم فرانسه بيدار مي‌كند، همواره اين نام اينجا همراه با وحشت و عظمت و گستاخي و بي‌باكي مسلمان توأم است. نگهداري اين موقعيت را اگر مفتي بودم بر وجوب عيني فتوي مي‌دادم انتظار دارم مردم پاك دامن ايران و بخصوص پاك مردان شهرما كه خود از مراكز بزرگ اسلامي است در اين مسجد بزرگ كه بيشتر به اهميت مسلمانان آفريقا به پاي داشته شده است خودي بنمايند و لااقل با هدايايي جامعه شيعه و و ملت ايران را در اينجا جزيي از پيكره اسلام معرفي كنند آستانه مقدس و مسجد گوهرشاد شايسته است هر يك يادگاري در مسجد پاريس داشته باشند.

به ياران بزرگوار و روش فكر كانون نشر حقايق اسلامي كه در اين گونه كارها پيش قدمند پيشنهاد مي‌كنم كه با فرستادن هديه‌اي خود را با بانيان بلند همت اين مؤسسه بزرگ در قلب اروپا سهيم كنند.

 



:: ادامه مطلب
نماز سيماى مکتب و دواى تکبر
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 
نماز سيماى مکتب و دواى تکبر
نماز سيماى مکتب و دواى تکبر
نويسنده:على محمدى تودشکى
منبع:روزنامه رسالت

نماز، بزرگترين عبادت و مهم‌ترين سفارش همه انبياست.
لقمان، پسرش را به نماز توصيه مى‌‌کند.
حضرت عيسى در گهواره مى‌گويد: خدايم مرا به نماز و زکات توصيه کرده است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز را نور چشم خود مى‌داند. “قره عينى فى الصلاه”
نماز، فريضه‌اى است که خدا را به ياد انسان مى‌آورد. و پيمان خدا با مردم است. نماز، سيماى مکتب است. “الصلوه وجه دينکم” نماز، دواى تکبر است. “والصلاه تنزيها عن الکبر”
وسيله تشکر و سپاس از نعمت‌هاى الهى است، عمود و پايه دين، کليد بهشت، وسيله آزمايش و شناخت مردم و محو‌کننده‌ گناهان، و پاک کننده دل و جان آدمى است. نماز روزى پنج نوبت، با حفظ شرايط کامل نماز، در پيشگاه خدا ايستادن و نعمت‌هاى او را ياد کردن واز او حاجت و نياز خواستن، همچون شستشو در نهر آبى است که آلودگى‌ها را مى‌زدايد. نماز، اولين سوال در قيامت است، که اگر پذيرفته نشود، کارهاى ديگر هم مقبول نيست.
نماز، تنها عبادتى است که در هيچ حال از انسان ساقط نمى‌شود حتى در ميدان جنگ و در شرايط اضطرار، بيمارى و ...
نماز، اعلام بندگى در برابر خدا و زير بار نرفتن در مقابل طاغوت‌ها و ستمگران است.
نماز، زنده نگه‌ داشتن آئين توحيدى حضرت ابراهيم، و سنت رسول الله و مکتب حسين بن على عليهما السلام است.
نماز، براى عاشقان خدا، شيرين ولى براى منافقان، تلخ و سنگين است: “و انها لکبيره الا على الخشعين”
نماز، کوبنده شيطان و مايوس کننده اوست. حضور در برابر آفريدگار است.
نماز هماهنگى با همه ذرات عالم است. جهان، محراب وسيعى است که همه کائنات، در آن به تسبيح و سجود در برابر خدا مشغول‌اند. به نماز ايستادن، همراهى با همه آفريده‌ها و فرشتگان در پرستش و ذکر پروردگار است.

در اهميت نماز، همين بس که على عليه السلام در ميدان نبرد صفين، وامام حسين عليه السلام در ظهر عاشورا دست از جنگ کشيدند و به عشق الهي، به نماز ايستادند. شخصى به حضرت على عليه‌السلام ايراد گرفت، امام فرمود: ما براى همين مى‌جنگيم تا مردم، اهل نماز باشند. به سيدالشهدا، در زيارتنامه‌اش خطاب مى‌کنيم: گواهى مى‌دهم که تو نماز را بر پا داشتي. “اشهد انک قد اقمت الصلوه...” در مشکلات و اضطراب‌ها، ياد خداى بزرگ و استمداد از او، آرام بخش‌ دل‌ها و راه‌گشاى انسان درسختى‌هاست و تکيه‌گاهى است که مومنان به خدا دارند. از اين رو قرآن دستور مى‌دهد که به وسيله “صبر” و “نماز” از خداوند يارى بطلبيد. “واستعينوا بالصبر و الصلوه”
امام صادق عليه السلام در واپسين دم زندگى خويش، همه بستگان را جمع کرد و در وصيت خويش به آنان، اهميت نماز را يادآور شد و فرمود: هر که نماز را سبک بشمارد، از شفاعت ما محروم است.
مرز ميان اسلام و کفر، ترک عمدى نماز است. چگونه مسلمانى است آن که رابطه خود با خدا را بريده و از نماز روى برتافته است.
رسول خدا فرمود: “من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر” هر که عمدا نماز را ترک کند، کفر ورزيده است.
و در کلام علوى مى‌خوانيم که فرمود: “من ضيع الصلوه فهو لغيرها اضيع” کسانى که نماز را سبک شمارند و آن را تباه و ضايع سازند، غير نماز را بيشتر ضايع خواهند ساخت.
نماز، موقعيتى است که بايد در آن به خدا توجه داشت نه ديگري، و هر چه را از نظر دور داشت مگر خدا را. بايد خداى را زنده و حاضر و ناظر بدانيم و احساس حضور در برابر آن خالق عظيم را در خويش، زنده نگاهداريم. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرموده است: همين که انسان در نماز به غير خدا توجه مى‌کند، خداوند به او خطاب مى‌‌کند: به چه کسى توجه مى‌کني؟ آيا پروردگارى جز من سراغ داري؟
آيا جز من، مراقب و ناظرى در کار است؟
آيا به بخشنده‌اى جز من دل بسته‌اى ...؟
اگر توجه به من داشته باشي، من و فرشتگانم به تو توجه خواهيم کرد و ...

نماز، سپاس نعمت

انسان، اسير محبت ديگران است و نعمت و نيکي، انسان را به مقام سپاس و تشکر مى‌کشد. اگر کسى نعمتى به ما بخشيد و احسانى در حق ما کرد، با زبان و عمل، سپاسگزار او مى‌شويم. ما بنده خداييم و غرق در نعمت‌‌هاى او، پس در هر نفسي، نه يک نعمت بلکه صدها نعمت موجود است و در اين نعمت‌ها نه يک شکر، بلکه هزاران شکر لازم است. کافى است که اندکى چشم بصيرت بگشاييم و ببينيم لطف و فضل خدا را درباره خودمان، آن گاه خواهى نخواهى سپاس او خواهيم گفت. نماز، نوعى سپاس از نعمت‌هاى فراوان و بى‌شمار اوست.
خداوند، به ما هستى بخشيد. آنچه براى زندگى مادى و معنوى لازم داشتيم، عطا کرد. هوش و عقل و استعدادمان داد. قطرات باران، برگ درختان، ماهيان دريا، پرندگان آسمان، نورخورشيد و هدايت عقل و ولايت پاکان و راهنمايى وجدان را جهت سعادت ما ارزانى داشت. اعضايى متناسب، قوايى مفيد، مربيانى دلسوز، طبيعتى رام و مسخر براى ما قرار داد، تا با او بيشتر آشنا باشيم. اگر لب ما نرم نبود، توان سخن گفتن نداشتيم. اگر انگشت شست نداشتيم، حتى دکمه يقه خود را نمى‌توانستيم ببنديم.
اگر آب‌ها، شور و تلخ بود، درختان نمى‌روييد. اگر زمين جاذبه نداشت، اگر فاصله خورشيد به ما نزديک‌تر بود، اگر هنگام تولد، مکيدن را نمى‌دانستيم، اگر قدرت نطق و گويايى نداشتيم، اگر چشم‌مان نابينا بود، اگر از موهبت عقل بى‌بهره بوديم... و هزاران اگر ديگر. به تعبير قرآن، نعمت‌هاى الهي، قابل شمارش نيست. آيا اين همه نعمت، تشکر لازم ندارد، آيا بى‌انصافى و حق ناشناسى نيست که انسان، غرق نعمت‌هاى خدا باشد ولى حالت سپاس به درگاه صاحب نعمت نداشته باشد؟
نماز، تشکر از خداست که ولى نعمت ماست، هر چه داريم از اوست. البته اين سپاس، براى خدا سودى ندارد، بلکه براى خودمان مفيد است و نشان معرفت ماست. همچنان که تشکر يک دانش‌آموز از معلم، بيانگر کمال و رشد فکرى اوست و از تشکر او چيزى عايد معلم نمى‌شود. چه غافل‌اند، آنان که بر سر سفره نعمت خدا، عمرى مى‌نشينند و يک بار هم به شکرانه اين موهبت‌ها در آستان آن خداى متعال، پيشانى عبوديت و سجده شکر بر زمين نمى‌گذارند!

ادب و آداب نماز

حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار، دلى پاک مى‌خواهد و نيتى خالص، زندگى و رفتارى خداپسندانه مى‌طلبد و معرفتى عميق و بصيرتى مکتبي. زبانى دور از گناه مى‌خواهد و چهره‌اى نيالوده به نافرمانى معبود. توجه و حضور قلب در نماز، ادب لازم در اين عبادت والاست. امام صادق عليه السلام فرمود: هنگام نماز از دنيا و آنچه در آن است مايوس شو، تمام هدف و توجهت به خدا باشد و ياد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى‌گيري. رعايت آداب ظاهرى و باطنى شرايط صحت و قبول و کمال، عمل را مطلوب خدا مى‌سازد و نماز را شايسته صعود به درگاه خدا مى‌سازد.

 



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894191
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396