كودك خوب وخنده رو بیا جلو كنار من
رسیده نوبت وضو نگاه بكن به كار من
اول با مشت دست راست آب رابریز بالای رو
تمام صورتت را خوب از بالا تا پایین بشو
حالا با مشت دست چپ آب رو آرنج راست بریز
تا نوك انگشت های آن دست رابكش خوب وتمیز
حالا با مشت دست راست آب رو آرنج چپ بریز
تا نوك انگشت های آن دست را بكش خوب و تمیز
:: ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
* الهي*
الهي اي زبان ها از تو گويا جهاني از فروغت گرم و پويا
به كوه وجنگل وصحراودريا تويي پيداتر از پيدا خدايا
نهان از چشمي وچشم از تو بينا فدايت اي همه پنهان وپيدا
خداي آسمان ها و زميني الهي تو چه زيبا آفريني
شكوفا از توشد گل هاي رنگين مزيّن ازتو شد باغ وبساتين
جهان چون آبشار پرخروشي تويي سرچشمه ي هرجنب وجوشي
جهان تنها زتو فرمان پذيرد كه نيرو دائم از فيض تو گيرد
كريمي،دستگيري،بي نيازي رحيمي،كارسازي،دل نوازي
تويي از مهربانان مهربان تر تويي از بهتران والا وبرتر
انيس دل صفاي جان،تويي تو كريم وغافر ورحمان،تويي تو
الهي جان به نورت زنده تر كن زبان باياد خود گوينده تر كن
الهي جان من آزاد گردان دلم را با وصالت شاد گردان
"برگرفته از كتاب ديني سوم راهنمايي"
:: ادامه مطلب
* يُوم الحساب *
هان! كه خداوند بزرگ و اَحَد خود خبراز روز قيامت دهد
زود شودبرهمه كس آشكار راستي وعده ي پروردگار
ديده ي دل باز كن اينك ببين جلوه ي آيات خدا در زمين
رُشد درختان ز دل دانه ها ناز گل و گردش پروانه ها
مرغ شب وزمزمه ي جويبار ريزش پرهمهمه ي آبشار
اين همه آيات كه بيهوده نيست غير خدا خالق وفيّاض كيست؟
***
اي بشر امروز بكن فكر خويش هست تور روز حسابي به پيش
روز مكافت گناه و ثواب روز گرفتاري و «يَومُ الحساب»
روز حسابِ بد ونيك همه عدل خدا قاضي آن مَحكمه
هركه در آن مَحكمه محكوم شد خوار سرافكنده ومحروم شد
قسمت او در طبقات حجيم حسرت و درد است وعذبِ اليم
منزل هر مؤمن نيكو سِرِشت غرفه ي پر نعمت باغ بهشت
عطر گل وموج خوش نهر ها برتر از آن قُرب و رضاي خدا
«حِسان»
:: ادامه مطلب
دل را به نــور عشق صفا مي دهد نــماز
جان را به ياد دوست جلا مي دهد نــماز
از خـار زار شـرك اگـر بگـــذري بـه صـــدق
بــاغ تــو را ز جـلوه صفـا مي دهـــد نــماز
تـــا بنــگري جــمال حـــقيقت ز مـعـرفـــت
سرچـشمه ات ز آب بقــا مي دهــد نــماز
پــاي تــــــــو را ز قيـــد تـعـلــق رهــا كنـــد
دست تـو را بـه دست دعا مي دهـد نــماز
هر دم كه سر به سجـده اخلاص مي نهي
روشنـــدلي ز يـــاد خـــدا مـي دهــد نـــماز
چــون بشنــوي صلاي مؤذن ، شتــاب كن
كــز بــارگـاه قـــــدس نــدا مي دهـد نــــماز
:: ادامه مطلب
یادم نمی رود ... تار بود همه چیز ... مثل یک شب ابری که باد آرام ابر ها را تکان می داد و ناگهان ستاره ای سرک می کشید ...
یادم نمی رود درست مثل یک موسیقی آرام و دلنواز ... یادم نمی رود مثل یک نسیم گذرا ... مثل یک بوی گل درست وسط علف های نمناک و خواب ... یادم نمی رود مثل یک شوق زود گذر شب عید ... مثل یک لحظه کوتاه گرفتن عیدی ... مثل انتظار دیدن کارتون های عروسکی ...
یادم نمی رود چقدر بی هوا ... چقدر گذرا ... چقدر ماندگار ...
یادم نمی رود تو درست کم سن و سال ... صبور ... سبک ... آرام ... مثل یک رویا ... شبیه احساس آدم ها ... شبیه دیدن یک رنگین کمان ... تو آمدی و من درست مثل اشتیاق یک قلک خالی به اسکناس بلعیدمت...
من که یادم نمی رود ... نمی دانم ، حالا تو دیگر برای خودت کسی شده ای ... حالا دیگر حسابی رشد کرده ای درون قلبم ... خوب قد کشیده ای ...رعنا شده ای با خون رگ هایم ...حالا تو داری بزرگی می کنی ... نمیدانم ... هرچقدر هم که بزرگی کنی باز غرق شده ای در من ... تو آمیخته ای با من ...
آن روز ها من به تو می گفتم شوق ... امید ... آرزو ... و تو خیلی پیچیده تر از این حرف ها بودی ... حالا سر زبان ها افتاده ای و عشق صدایت می زنند ...
حالا تو بزرگ شده ای و من دستم به آسمانت نمی رسد ... پس بگذار روی همین خاک سر بگذارم ... ،
می روم نماز بخوانم ... .
:: ادامه مطلب
روزه ی بی نماز، عروس بی جهاز، قورمه ی بی پیاز!
کاربرد : درواقع نشانگر چیزی ناقص و ناتمام است.
توضیح آن که: کسانی هستند که در عین حال که روزه اند خود را از از انجام فرضیه ی نماز معاف می دانند. روزه ی بی نماز به اعمال این گونه افراد اطلاق می شود.
اگر دقیق بنگریم در بین خویشان و آشنایان و بیگانه افرادی هستند که اصلاً نمازگزار نیستند و فقط در ماه مبارک رمضان به روزه گرفتن اکتفا می کنند و به یاد نیایش و دعا و روزه و در اثر حرمت این ماه سعی می کنند خود را با افراد جامعه تطبیق دهند و با گفتن روزه (نخوردن و نیاشامیدن) خود را به رنج و تعب بیاندازند تا بلکه ثواب اُخروی کسب نمایند؛
و تنها در شبهای احیا، آن زمان که به اصطلاح بازار منابر، گرم تر است، کم و بیش با نماز و روزه، با مساجد و مجالس وعظ و خطابه، سروکار یافته و به محض پایان این شب ها، نه از نمازشان خبری است و نه از خدا جویی شان اثری است، در حالی که سراسر این گونه اعمال بدون شناخت مایه گرفته است!
:: ادامه مطلب
نظیــر : برای خری لنگ، کاروان بار نیفکند.
کابرد : این مثل، نشانگر آن است که چون اقشار مختلفی در جامعه وجود دارند، مطمئناً افرادی خواهند بود که دارای اعتقادات دیگری باشند و بنا به دلیلی نمازگزار نیستند؛
لذا نمی توان عمومیت داد، که به خاطر فلان کس، نتوان کاری را انجام داد و یا در مسجد را برای نمازگزاران بست.
در واقع عمل و فکر یک شخص نمی تواند مقدم و موثر در آرای عمومی و افکار جمعی باشد.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2923575
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396