![]() |
وصف نماز را باید از کسی شنید که خود به راستی اقامه کننده آن بود . کسی که نماز با تک تک سلولهای مبارکش عجین شده و آن را با تمام وجود برپا می نمود .
ذره ذره خاک مدینه، مکه ، کوفه هر جایی که ایشان قدم نهاده است ، گواه راز و نیازها و نمازهای حقیقی آن بزرگوار است . هنوز پژواک نوای دلنشین مناجات امام علی (ع) در جان هستی طنین انداز است . پس گوش جان به فرموده های آن امام همام می سپاریم ، تا آداب قیام به نماز را که ستون دین است ، فرا گرفته و عامل به آن باشیم .
"اهمیت و فضیلت نماز "
-شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم، زیرا نماز برترین عمل و ستون و اساس دین شما است . (1)
-وقتی که بنده ای سجده می کند ، ابلیس فریاد می زند: وای برمن! او اطاعت کرد، ولی من معصیت کردم، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم.(2)
-گناهی که پس از آن مهلت یافتم تا دو رکعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن گناه را بخواهم، مرا اندوهگین نکرد.(3)
-نماز ستون دین است و اولین عمل انسان است که خدا بدان نظر می کند، اگر صحیح بود ، به سایر اعمال نیز نظر می فرماید و اگر صحیح نباشد در هیچ عمل دیگر نمی نگرد و کسی که تارک نماز باشد بهره ای از اسلام ندارد .(4)
متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده نمایید »»»»»»»»»»»
:: ادامه مطلب
![]() |
آنچه مسلم است نماز دردین اسلام به عنوان برترین عبادت شناخته شده و از آن به عنوان کلید بهشت یاد می شود ، سعی ما بر این است که درباره این نیایش عاشقانه نکاتی ارائه نماییم :
(می توانید درآینده پیگیراین بحث بوده و نکات دیگری را نیز در زمینه نماز مطالعه نمایید)
متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده نمایید »»»»»»»»»»»
:: ادامه مطلب
![]() |
ما درهرشبانه روز5 نوبت نماز می خوانیم .
و همانطور که می دانیم پیش از نماز ، گفتن اذان واقامه سفارش شده است .
متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده نمایید »»»»»»»»»»»
:: ادامه مطلب
![]() |
نماز ، برترین عبادت ، کلید بهشت و رحمت الهی ، راز و نیاز عاشقانه بندگان است با معبودشان و از آنجا که بشر همواره نیازمند عبادت است ، نماز درطول تاریخ ودرادیان مختلف وجود داشته است اما شاید نحوه و کیفیت آن تغییر یافته ؛ سعی ما بر این است تا در چند عنوان بتوانیم نکاتی درباره نماز ، در موضوعات مختلف ارائه نماییم :
![]() |
قبل از آنکه حضرت محمد صلی الله علیه وآله به رسالت مبعوث شوند ، نماز در آئین حضرت عیسی (ع) هم وجود داشته چراکه قرآن از زبان عیسی (ع) چنین نقل می کند : " واوصانی بالصلوة " خداوند مرا به نماز سفارش کرده است (مریم /31)
![]() |
و قبل از آن نیز در دین موسی (ع) نماز بوده است چراکه خداوند به موسی چنین خطاب می کند : " اقم الصلوه لذکری " (طه/14) وقبل از موسی ، در زمان حضرت شعیب نیز نماز به عنوان یکی از عبادات وجود داشته است چراکه درقرآن چنین آمده : " یا شعیب اَ صلواتک تامرک"(هود/87) و قبل ازهمه آنها ، دردین ابراهیم (ع) نیز بوده چراکه او ازخداوندبرای خودوذریه اش توفیق اقامه نمازرامی خواهد : " رب اجعلنی مقیمالصلوه ومن ذریتی "(ابراهیم/40)
![]() |
واین هم کلامی از لقمان است که به فرزند خود چنین می گوید:
" یا بنی اقم الصلوه وامر بالمعروف وانه عن المنکر"(لقمان/ 17)
پسر من نمازرا بپادار وامر به معروف ونهی ازمنکرکن.
نکته جالبی که در آیه آخر وجود دارد اینست که معمولادرکنارنمازسفارش به زکات می شودولی چون در این آیه مخاطب فرزند لقمان (ع) است و نوجوانان معمولااندوخته مالی چندانی ندارند؛ دراین آیه درکنارسفارش به امر به معروف ونهی ازمنکرسفارش شده است.
منبع : تبیان
:: ادامه مطلب

نماز از جمله عباداتی است كه علاوه بر این كه در قرآن در آیات زیادی بر آن تأكید شده، همراه با عبادات و دستورات دینی مختلفی نیز آمده است. كه در این مطلب به آن اشاره می كنیم.
نماز و انفاق
در سوره بقره از جمله صفات پرهیزكاران را اقامه نماز و انفاق بر می شمارد... و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون"(1)... و نماز به پای دارند و از هر چه روزی شان كردیم ( به فقیران) انفاق كنند."
نماز و زكات
در آیات زیادی از قرآن، نماز همراه با زكات مطرح شده است. زیرا نماز رابطه با خالق را محكم می كند و زكات به استحكام رابطه های بین خلق كمك می كند:" واقیمواالصلوة و اتواالزكوة..."(2) و نماز به پا دارید و زكات بدهید... ."
نماز و روزه
" واستعینوا بالصبر و الصلوة..."(3) و از صبر و نماز یاری جویید... .
در تفاسیر و روایات مختلف، مراد از صبر را در این آیه، روزه دانسته اند.(4)
نماز و حج
" واذ جعلناالبیت مثابة للناس و امناً واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی..."(5) ( و به خاطر بیاورید) هنگامی را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان برای مردم قرار دادیم ( و برای تجدید همین خاطره) از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب كنید... ."
نماز و عدالت
" قل امر ربی بالقسط و اقیموا وجوهكم عند كل مسجد..."(6) بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و توجه خویش را در هر مسجد به سوی او كنید..." خداوند به پیامبر فرمان داده است كه هر چیز را در مورد صحیح خود به كار برده و به جای خود بنهید و فقط به سوی او و برای او و خالصانه عبادت كنید.
نماز و جهاد
در آیه40 سوره حج، یكی از فلسفه های جهاد را جلوگیری از تخریب نمازخانه ها و عبادتگاهها بیان می كند. "الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربناالله و لولا دفع الله بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذكر فیها اسم الله كثیراً..." همانا كه به ناحق از خانه خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند جز این كه می گفتند پروردگار ما الله است و اگر خداوند بعضی از آنها را به وسیله بعضی دیگر دفع نكند، دیرها، صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی را كه نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران می گردد... ." به این ترتیب حتی به قیمت خون دادن، باید از مكان نماز و عبادات حفاظت و حراست كرد.
نماز و امر به معروف و نهی از منكر
لقمان ضمن بیان سفارشاتی به پسرش، به او توصیه می كند كه : "یا بنی اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنكر..."(7) ای فرزند عزیزم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منكر كن..."
با برپایی نماز كه انسان را از زشتی ها و منكرات باز می دارد، روح و جان خود را از همه آلودگی ها پاك و به صفات پسندیده آراسته كنید و آنگاه مردم را به خوبی ها امر و از بدی ها و منكرات نهی نمایید.
نماز و تلاوت قرآن
" ان الذین یتلون كتاب الله و اقامواالصلوة..."(8)؛ آنها كه كتاب خدا را تلاوت كرده و نماز به پا می دارند... .
نماز و مشورت
"والذین استجابوا لربهم و اقامواالصلوة و امرهم شوری بینهم..."(9) و آنان كه امر خدا را اجابت كردند و نماز را به پا داشتند و كارشان را به مشورت یكدیگر انجام دهند... . مؤمنان به وسیله نماز ارتباط خود را با خدا محكم تر كرده و با مشورت با یكدیگر، موجبات دلگرمی دیگران را فراهم آورده و وحدت بیشتری را در جامعه اسلام سبب می شوند.
نماز و اعطای وام
"... و اقیمواالصلوة و اتواالزكوة و اقرضواالله قرضاً حسناً..."(10)؛ ... و نماز به پا دارید و زكات بدهید و به خدا قرض نیكو دهید و برای خدا به محتاجان قرض الحسنه دهید... . هرگاه انسان نماز را با نیت خالص و با حفظ تمام اركان آن و با مداومت اقامه كرد آنگاه همه چیز را از خدا و به سوی او می داند و لذا می تواند زكات مال خود را بپردازد و چون به مالكیت روز جزای خداوند معتقد است و پاداش آن روز را باور دارد، مال خود را انفاق می كند و به نیازمندان قرض الحسنه می دهد. حال چون از همه بدی ها پیراسته شده، در جهت آراسته شدن جامعه به صفات انسانی، تلاش و كوشش می كند و حتی از بذل جان خود نیز دریغ نمی ورزد. نیز هرگاه از او در امری نظر بخواهند، بدون سوء نیت، تمام اطلاعات و دانسته های خود را بدون كم و كاست در اختیار آنها قرار می دهد و به این ترتیب در برقراری عدالت در تمام شئونات آن كمك می كند.
پی نوشت ها:
1. بقره/ 3 و نیز در آیه 29 سوره فاطر و آیه 38 سوره شوری این دو همراه آمده اند.
2. بقره/43 و در آیات زیاد دیگری از جمله در آیات83، 110، 177و 277 همین سوره، این دو همراه ذكر شده اند.
3. بقره/45 و نیز در آیه 153 همین سوره به این مضمون آمده است.
4. به ترجمه تفسیرالمیزان ج1، صفحه 230 و تفسیر نمونه ج1، صفحه 218 مراجعه شود.
5. بقره/125.
6. اعراف/29.
7. لقمان/17.
8. فاطر/29.
9. شوری/38.
10. مزمل/20.
منبع : تبیان
:: ادامه مطلب

در قرآن به برپاداشتن نماز تأكید فراوانی شده و آثار فراوانی بر آن مترتب گردیده است. برای اقامه كنندگان نماز پاداش بسیاری وعده داده است. علیرغم آن كه انسان از فواید نماز در این جهان نیز بهره می برد، انسان های نادانی هستند كه از درك لذت ارتباط با خدا عاجز بوده و نه تنها در انجام آن كاهلی و سستی می كنند بلكه نمازگزاران را نیز مسخره كرده یا نهی می كنند. این گروه به شدت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته و به عذابی سخت وعده داده شده اند.
مسخره كنندگان اذان بی عقلانند
" واذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لا یعقلون. "(1) و آنها هنگامی كه( اذان می گوئید) مردم را به نماز می خوانید آن را به مسخره و بازی می گیرند این به خاطر آن است كه آنها جمعی هستند كه درك نمی كنند." مردمان سبكسر و بی عقلی كه نمی توانند با نظر محققانه به اعمال دینی و عبادات حقیقی بنگرند و از درك فواید آنها به خصوص نماز كه همانا نزدیكی به ذات لا یزال و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است عاجزند، اذان و نماز را به مسخره می گیرند.
جزای ضایع كردن نماز
" فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلوة واتبعواالشهوات فسوف یلقون غیاً. "(2) اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی كار آمدند كه نماز را ضایع كردند و از شهوت پیروی نمودند، به زودی( مجازات) گمراهی خود را خواهند دید." در آیه قبل، از آدم، نوح، ابراهیم و اسرائیل یاد می كند كه با شنیدن آیات خدا به سجده می افتادند اما فرزندان آنان چنین نبودند. كسانی كه برخلاف نیاكان خود كه ارتقاء مقام خود را از یاد خدا شروع كردند و با شنیدن آیات خدا با چشمان گریان به سجده می افتادند، قدم برداشتند؛ هنگامی كه به مقامات بالایی دست یافتند، از یاد خدا غفلت كردند و انحرافشان این گونه شروع شد و به دره های هولناك شهوات سقوط كردند و البته مجازات آن را خواهند چشید.
نماز منافقان
" ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوة قاموا كسالی یراون الناس ولا یذكرون الله الا قلیلاً."(3) منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی كه او آنها را فریب می دهد و هنگامی كه به نماز ایستند از روی كسالت می ایستند، در برابر مردم ریا می كنند و خدا را جز اندكی یاد نمی كنند.
منافقان كه لذت راز و نیاز با خدا را نمی چشند( و این عذابی در برابر سوء نیت آنان است) وقتی به نماز می ایستند به حالت كسالت است و هیچ میلی به آن ندارند و حتی در این حالت هم در پی آن هستند كه خم و راست شدن خود را به مردم نشان دهند و این بازیگران( بازی خورده به وسیله خدا)، نماز را كه والاترین عبادت و برترین ذكرخداست به نمایش برای جلب قلوب مردم و فریب آنها بدل می كنند. آنان عبادات را به منظور قرب به حضرت ربوبی انجام نمی دهند بلكه تنها منظورشان حفظ موقعیت خود در میان جامعه اسلامی و مصون ماندن از قتل و مصادره اموال است. هر گاه مسلمانان آنان را ببینند، نماز می خوانند وهرگاه كسی عمل این افراد متظاهر را ننگرد، از خواندن نماز سرباز می زنند.
"و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا بالله و برسوله ولا یأتون الصلوة الا و هم كسالی..."(4) و هیچ چیز مانع قبول انفاق های آنها( منافقان) نشد جز این كه آنها به خدا و پیامبرش كافر شدند و نماز به جا نمی آورند جز با كسالت... . و رد انفاق هایشان جزایی دیگر بر آن كه نماز را آن گونه كه مأمور به انجام آن هستند، انجام نمی دهند.
كاهلان نماز
"فویل للمصلین- الذین هم عن صلاتهم ساهون."(5) پس وای بر نمازگزاران- كسانی كه نماز خود را به دست فراموشی می سپارند.
وای بر كسانی كه نه برای نماز ارزشی قائلند و نه به اوقاتش اهمیتی می دهند و نه اركان و شرایط و آدابش را رعایت می كنند. كسانی كه سهل انگار و غافل از نمازند و اهتمامی به آن نداشته و از فوت شدنش باكی ندارند و اگر چه نماز هم می خوانند ولی از روی بی اعتقادی است.
جزای عهدشكنان
"واذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الاالله ... و اقیمواالصلوة و اتواالزكوة ثم تولیتم الا قلیلاً منكم و انتم معرضون."(6)و( یاد آرید هنگامی را كه) از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم كه جز خدای را نپرستید... و نماز را به پا دارید و زكات بدهید پس شما عهد شكسته روی گردانید جز چند نفری و شمائید كه از حكم خدا برگشتید.
در این آیه، مفاد پیمانی را یادآوری می كند كه از بنی اسرائیل گرفته شده كه از جمله آنها اقامه نماز است. اما آنها از آن روی گردانیدند، پس به عذاب الهی گرفتار شدند.
"... فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون..."(7) پس عذاب آنها هیچ تخفیف نیابد و كسی آنان را یاری نكند... .
سزای ترك نماز
" ما سلككم فی سقر- قالوا لم نك من المصلین."(8) چه چیز شما را به دوزخ فرستاد- می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
در این آیات جواب دوزخیان را به سؤال بهشتیان كه می پرسند چه چیز شما را به دوزخ فرستاد، بیان می كند. آنها اولین دلیل را، ترك نماز برمی شمارند. زیرا اگر نماز می خواندند، آنها را به یاد خدا می انداخت و از فحشاء و منكر نهی می كرد و به صراط مستقیم الهی دعوتشان می نمود.
نماز كافران
" و ما كان صلاتهم عندالبیت الا مكاء و تصدیة فذوقواالعذاب بما كنتم تكفرون."(9) نماز آنها نزد خانه (خدا) چیزی جز سوت كشیدن و كف زدن نبود پس بچشید عذاب خدا را به خاطر كفرتان.
در این آیه عملی زشت از كافران و نتیجه آن را بیان می كند. آنها به كارهای احمقانه خود مثل نعره زدن و كف زدن در اطراف خانه خدا، نام نماز می گذاشتند و مدعی بودند كه برای خود، نماز و عبادتی دارند. اما قرآن آن را فقط همان سوت كشیدن و كف زدن می داند و بیان می دارد: اكنون كه همه كارهایتان، حتی نماز و عبادتتان، این چنین ابلهانه، زشت و شرم آور است پس عذاب الهی را بچشید." فلا صدق ولا صلی"(10) ( وای بر آن كه) حق را تصدیق نكرد و نماز به جای نیاورد."
بر منافقان، نماز نخوان
"ولا تصل علی احد منهم مات ابداً ولا تقم علی قبره انهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون."(11) و بر هیچ یك از آنها( منافقان) كه بمیرد نماز نخوان و بر كنار قبرش نایست چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالی كه فاسق بودند از دنیا رفتند." این دستور مبارزه ای منفی است بر علیه كسانی كه از قبول حق اعراض می كنند. از آن جا كه یك مؤمن حتی پس از مرگ نیز محترم است و باید با تشریفات خاصی او را به خاك بسپارند و عدم انجام این مراسم در مورد یك فرد به معنی طرد او از جامعه اسلامی است، باید با منافقانی كه نفاق خود را ظاهر می كنند، همانند بیگانگان رفتار كرد.
نهی كننده از نماز
"ارایت الذی ینهی- عبداً اذا صلی."(12) آیا ندیدی كسی كه نهی می كند- بنده ای را به هنگامی كه نماز می خواند ( آیا مستحق عذاب الهی نیست).
انجام عمل بد از هر كس كه باشد ناپسند است. زیرا نفس عمل مهم است نه انجام دهنده آن. مخصوصاً اگر مزاحمت برای شخص ثابت بر هدایت و امركننده به تقوی و ناهی از شرك و معاصی باشد. این عمل در حال نماز قبیح تر بوده و قاعدتاً كیفر شدیدتری را سزاوار است. نمازی كه ستون استوار دین بوده و پذیرش دیگر وظایف دینی بسته به آن است و هرگاه رد شود، اعمال دیگر نیز مردود است. پس حال كسی كه او را از نماز و اطاعت خدا نهی می كند. چگونه است؟
پی نوشت ها:
1. مائده/58.
2. مریم/59.
3. نساء/142.
4. توبه/54.
5. ماعون/4و5.
6. بقره/83.
7. بقره/86.
8. مدثر/42 و43.
9. انفال/35.
10. قیامت/31.
11. توبه/84.
12. علق/9و10.
:: ادامه مطلب

فقیه فقید، عالم ربّانی و عارف صمدانی، آیت الله العظمى حاج آقا رحیم ارباب، فرزانه ای صاحب دل از خطه عالم خیز اصفهان بود.ایشان در کنار جامعیت علمی در علوم عقلی و نقلی، متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب به تهذیب نفسانی و آراسته به کمالات روحی و خصایل نیکوی انسانی بود. پس از گذشت سی و اندی سال از عروج ملکوتی وی هنوز هم یاد و خاطره ایشان در ذهن و زبان مردم جاری است.
دكتر محمد جواد شریعت، که هر از گاهی توفیق درک حضور وی را داشته است از آن روزها برای ما چنین روایت می کند:
«سال یكهزار و سیصد و سى و دو شمسى بود، من و عده اى از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم كه چه دلیلى دارد كه ما نماز را به عربى بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم كه نماز را به فارسى بخوانیم و همینكار را هم كردیم. والدین ما كمكم از این موضوع آگاهى یافتند و به فكر چاره افتادند. آنها پس از تبادل نظر با یكدیگر تصمیم گرفتند كه اول خودشان با نصیحت، ما را از این كار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگرى برگزینند، چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد روزى ما را به نزد یكى از روحانیون آن زمان بردند و آن فرد روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز مىخوانیم به طرز اهانت آمیزى، ما را كافر و نجس خواند. و این عمل او ما را در كارمان راسخ تر و مصرتر ساخت.
عاقبت یكى از پدران، آنها را یعنى والدین دیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرار گرفت و روزى آنها نزد حضرت ایشان مىروند و موضوع را با ایشان درمیان مىگذارند و ایشان دستور مىدهند كه در وقت معینى ما را به خدمت آقاى ارباب راهنمائى كنند.
در روز موعود، ما را كه تقریباً پانزده نفر مىشدیم، به محضر مبارك ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانى و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم كه اكنون با شخصیتى استثنایى مواجه هستیم.
ایشان در آغاز دستور پذیرایى از همه ما را صادر فرمودند، سپس رو به والدین ما كردند و فرمودند شما كه نماز را به فارسى نمىخوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتى آنها رفتند حضرت آیت الله ارباب رو به ما كردند و فرمودند بهتر است شما یكىیكى خودتان را به من معرفى كنید و هر كدام بگوئید كه در چه سطح تحصیلى هستید و در چه رشته اى درس مىخوانید. پس از آن كه امر ایشان را اطاعت كردیم، به تناسب رشته و كلاس هر كدام از ما پرسشهاى علمى طرح كردند و از درس هایى از قبیل جبر و مثلثات و فیزیك و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسیدند كه پاسخ اغلب آنها از عهده درس هاى نیم بندى كه ما خوانده بودیم خارج بود، اما هر یك از ما از عهده پاسخ پرسشهاى ایشان برنمىآمد، با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه مىشد كه با لحن پدرانه اى پاسخ درست آن پرسشها را خودشان مىفرمودند. اكنون ما مىفهمیم كه ایشان با طرح این سئوالات قصد داشتند ما را خلع سلاح كنند و به ما بفهمانند كه آن دروس جدیدى را كه شما مىخوانید من بهترش را مىدانم ولى به آنها مغرور نشدهام.
حاج آقا رحیم ارباب در کنار جامعیت علمی در علوم عقلی و نقلی، متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب به تهذیب نفسانی و آراسته به کمالات روحی و خصایل نیکوی انسانی بود. پس از گذشت سی و اندی سال از عروج ملکوتی وی هنوز هم یاد و خاطره ایشان در ذهن و زبان مردم جاری است.
پس از اینكه همه ما را خلع سلاح كردند به موضوع اصلى پرداختند و فرمودند: والدین شما نگران شدهاند كه شما نمازتان را به فارسى مىخوانید، آنها نمىدانند كه من كسانى را مىشناسم كه، نعوذبالله، اصلاً نماز نمىخوانند. شما جوانان پاك اعتقادى هستید كه هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانى مىخواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم اما مشكلاتى پیش آمد كه نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اكنون شما به خواسته دوران جوانى من لباس عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما. اما من در آن روزگار به اولین مشكلى كه برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آن مشكل را حل كردهاید. اكنون یك نفر از شما كه از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد كه «بسم الله الرحمن الرحیم» را چگونه ترجمه كرده است. یكى از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت الله ارباب شد. جناب ایشان با لبخند فرمودند كه خوب شد كه طرف مباحثه ما یك نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمىآمدم. بعد رو به آن جوان كردند و فرمودند: خوب بفرمائید كه بسم الله را چگونه ترجمه كردهاید؟ آن جوان گفت «بسم الله الرحمن الرحیم» را طبق عادت جارى ترجمه كردهایم: به نام خداوند بخشنده مهربان.
حاج آقا ارباب با لبخندى فرمودند: گمان نكنم كه ترجمه درست بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبى ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است براى خدا و اسم عَلَم را نمىتوان ترجمه كرد. مثلاً اگر اسم كسى «حسن» باشد نمىتوان به او گفت «زیبا». درست است كه ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقاى حسن بگوئیم آقاى زیبا حتماً خوشش نمىآید. كلمه الله اسم خاص است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مىكنند، همانگونه كه یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» مىگویند. بنابراین نمىتوان «الله» را ترجمه كرد، بلكه باید همان لفظ جلاله را به كار برد.
خوب بگویید ببینم «رحمن» را چگونه ترجمه كرده اید؟
رفیق ما پاسخ داد كه رحمن را بخشنده معنى كردهایم. حضرت ارباب فرمودند: این ترجمه بد نیست ولى كامل هم نیست زیرا رحمن یكى از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگى او را مىرساند و این شمول در كلمه بخشنده نیست، یعنى در حقیقت رحمن یعنى خدائى كه در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مىكند و همه را در كنف لطف و بخشندگى خود قرار مىدهد از جمله آن كه نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا مىفرماید. در هر حال ترجمه بخشنده براى رحمن در حد كمال ترجمه نیست. خوب، رحیم را چطور ترجمه كرده اید؟ رفیق ما جواب داد كه رحیم را به «مهربان» ترجمه كرده ایم.
كلمه الله اسم خاص است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مىكنند، همانگونه كه یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» مىگویند. بنابراین نمىتوان «الله» را ترجمه كرد، بلكه باید همان لفظ جلاله را به كار برد.
حضرت آیت الله ارباب فرمودند: اگر مقصودتان از رحیم من بودم (چون نام مبارك ایشان رحیم بود) بدم نمىآمد كه اسم مرا به «مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم كلمه اى قرآنى و نام پروردگار است باید آن را غلط معنى نكنیم. باز هم اگر آن را به «بخشاینده» ترجمه كرده بودید راهى به دهى مىبرد، زیرا رحیم یعنى خدایى كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو مىكند و صفت «بخشایندگى» تا حدودى این معنى را مىرساند. بنابر آنچه گفته شد معلوم شد كه آنچه در ترجمه «بسم الله» آوردهاید بد نیست ولى كامل نیست و از جهتى نیز در آن اشتباهاتى هست، و من هم در دوران جوانى كه چنین قصدى را داشتم به همین مشكلات برخورد كردم و از خواندن نماز به فارسى منصرف شدم، تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود اگر به بقیه آیات بپردازیم موضوع خیلى غامضتر از این خواهد شد.
در اینجا، همگى شرمنده و منفعل و شكست خورده قول دادیم كه دیگر نمازمان را به فارسى نخوانیم و نمازهاى گذشته را نیز اعاده كنیم.
-----------------------------------
منبع: به نقل از دكتر محمدجواد شریعت، یادنامه حاج آقا رحیم ارباب، ص 10، با اندکی تلخیص.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894250
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396