
اگر تو هم مثل من این سوال برات تبدیل به یه دغدغه فکری شده پس این نکات رو بخون شاید کمکمون کنه برای حل این مشکل.
براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، امور ذیل را دقیقا توصیه مى كنیم:
1 - بدست آوردن آنچنان معرفتى كه دنیا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هیچ كار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.
2 - توجه به كارهاى پراكنده و مختلف، معمولا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا كند كه مشغله هاى مشوش و پراكنده را كم كند به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.
3 - انتخاب محل و مكان نماز و سایر عبادات نیز در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مكروه است و همچنین در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آیینه و عكس و مانند اینها، به همین دلیل مساجد مسلمین هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مى كند.
4 - پرهیز از گناه نیز عامل مؤ ثرى است، زیرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد و از حضور قلب مى كاهد.
5 - آشنایى با معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن، عامل مؤ ثر دیگرى است.
6 - انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز كمك مؤثرى به این امر مى كند.
7 - از همه اینها گذشته این كار، مانند هر كار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پیگیرى دارد، بسیار مى شود كه در آغاز انسان در تمام نماز یك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پیدا مى كند، اما با ادامه این كار و پیگیرى و تداوم آنچنان قدرت نفس پیدا مى كند كه مى تواند به هنگام نماز دریچه هاى فكر خود را بر غیر معبود مطلقا ببندد.
برگرفته از تفسیر نمونه
:: ادامه مطلب

بحث درباره فلسفه و حكمت نماز در واقع آشنایى با اسرار و رموزى است كه در این عمل عبادى نهفته است . باید توجه داشته باشیم كه خداوند متعال هیچ دستورى را بدون حكمت و علت بر بندهاش واجب و یا حرام نمىسازد. در این شكی نیست كه وقتی خداوند عملی را برای انسان واجب میكند قطعا برایش سود و فایده بسیار دارد و بالعكس وقتی عمل و یا چیزی را حرام میكند یقینا ضرر بسیاری برای انسان دارد و همین طور است مواردی كه مكروه و مستحب اعلام شدهاند. در این زمان كه علم پیشرفت كرده؛ بسیاری از علل و سود و زیانهایی برای اعمال ذكر میشود كه نشانگر حكمت و فلسفه حرام و واجب شده اعمال و برخی چیزهاست.
شایان ذكر است كه انسان مومن و متعهد، در مقابل پروردگار روحیه تعبد و تسلیم پذیری دارد و نیازی به دانستن علل و حكمت احكام ندارد، گرچه دانستنش هم مشكلی ندارد. ولی اصل بر تعبد در برابر خداوند است.
خداوند، خالق تمام هستی است و همه موجودات به خالقیت خدا اعتراف دارند و خدا را تسبیح میكنند:
«یسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزیز الحیكم؛ تسبیح مىگوید خدا را آنچه در آسمانها و در زمین است آن پادشاه پاك عزیز حكیم را.»(1)
حال وقتی كه همه موجودات، خدا را تسبیح میگویند و او را عبادت میكنند ؛ آیا جا ندارد انسان كه اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگی و عبودیت نماید و هیچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاكساری نماید؟
امام رضا (علیهالسلام) در حدیثی علت اقامه نماز را اینگونه بیان میفرمایند: «علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّة لله ـ عزّوجل ـ و خلعُ الانداد و قیامٌ بین یدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسكنة والخضوع والاعتراف؛ علت نماز، اقرار به ربوبیت خدا و نفى هرگونه شریك براى او و ایستادن با خضوع و كوچكى و بیچارگى در پیشگاه خداست.»(2)
در وجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد كه دائما در كشاكش نیز میباشند. حال چنین انسانی كه نیروی شهوات و هواهای نفسانی در وجودش قوی است قطعاً دچار گناه و لغزش هم میشود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معنای اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است . در روایتی نیز آمده است:
«نماز، با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین، پنج بار در شبانهروز، با عظمت خدا، همراه است.»(3)
حال كه هواى نفس، هر لحظه انسان را به غفلت و سركشى سوق مىدهد و به غرور و خودخواهى دعوت مىكند و به افزونطلبى و تمامیتخواهى فرا مىخواند باید در مقابل آن، عاملى بسیار قوى و نیرومند كه مقابل این رذایل سد شود؛ وجود داشته باشد تا او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد و آن نماز است. چون نماز تنها عنصر بازدارنده از رذائل اخلاقى و گناهان است. و خداوند در آیهای یكی از علل و خواص نماز را اینگونه معرفی میفرماید:
«أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ(4) ؛ نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد.»
و در روایتی از معصوم (علیه السلام) آمده است كه: «نماز موجب یاد خدا و دورى از غفلت و سركشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزایش معنوى و مادى است.»(5)
از آنجایی كه انسان موجودی فراموشكار است، بیم میرود كه خداوند را فراموش كند و نیز از یاد ببرد كه موقعیتش به عنوان انسان در هستی چیست؟ و عمر خود را در حیوانیت و نفسانیت سپری نماید. لذا اینجاست كه:
«نماز او را به مداومت بر ذكر خدا در شب و روز بر مىانگیزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نكند چرا كه فراموشكارى، باعث طغیان و سركشى خواهد بود.»(6)
پس فلسفه نماز، حضور در پیشگاه خداوند و اظهار بندگى و عبودیت و اقرار به یكتایی پروردگار و جاودانگى او است كه نتیجهاش اصلاح و سعادت انسان و به كمال رسیدنش میباشد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهىها و تاریكىها او را مانع مىشود.»(7)
پینوشتها:
1ـ سوره مباركه جمعه، آیه 1.
2 ـ میزان الحكمة، ج5، ص376.
3ـ میزان الحكمه، ج5، ص376.
4- سوره : العنكبوت - آیه : 45 -
5 ـ میزان الحكمه، ج5، ص376.
6 ـ همان.
7ـ میزان الحكمه، ج5، ص376.
سایت تبیان
مهری هدهدی
:: ادامه مطلب

تفاوت اهل نماز با كسانى كه یك روز نماز مىخوانند و یك روز نمىخوانند، در جهان آخرت چگونه است؟
آگاهى از ارزش و اهمیت نماز و دانستن جایگاه نمازگزار، ما را به تفاوت نمازگزار و كسى كه به نماز كمتر اهمیت مىدهد رهنمون مىسازد.
نماز ستون دین به حساب مىآید و قرآن كریم با تعبیرهاى مختلفى مانند «اقیمواالصلوة و...» بر واجب بودن آن تصریح فرموده است.
# اگر نماز قبول شود، كارهاى دیگر هم زمینه قبولى پیدا مىكنند.
# به جا آوردن نماز سبب رستگارى مى شود «قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى؛ به راستى رستگار شد هر كه پاكى ورزید و نام پروردگارش را یاد كرد پس نماز گزارد» (اعلی/14)
سلمان فارسى می گوید که در خدمت پیامبراكرم صلى الله علیه وآله نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشكى را گرفت و تكان داد تا تمام برگهایش فرو ریخت، سپس رو به من كرد و فرمود:
سؤال نكردى كه چرا این كار را كردم؟
عرض كردم بفرمایید چرا؟
فرمود: هنگامىكه مسلمان وضو بگیرد و سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىریزد؛ همانگونه كه برگهاى این شاخه فرو ریخت. (مجمع البیان،ج5،ص307)
امام باقر علیه السلام فرمودند: اولین چیزى كه بنده بدان محاسبه مىشود نماز است؛ اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر نیز پذیرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، دیگر اعمال نیز ردّ خواهد شد. (بحارالانوار،ج80،ص25)
منبع: کتاب پرسمان قرآنی، بااندکی تصرف.
منبع : تبیان
:: ادامه مطلب

قسمت دوم: ارتباط سالم با خلق خدا و آثار آن
انسان بايد همانگونه كه در پيشگاه الهى متواضع است، به بندگان خدا هم بزرگى نفروشد و اگر گرسنهاى را ديد كه توان سير كردن شكم خود را ندارد، او را اطعام كند. اين خود يكى از مصاديق زكات است. زكات در اصطلاح قرآن، فقط آن زكات واجبى كه به اموال خاصى تعلق مىگيرد نيست، بلكه مفهوم زكات در قرآن، انفاق در راه خداست. سفارش خداوند به حضرت عيسى عليهالسلام نيز صرفا شامل زكات و نماز واجب نمىشود. قرآن كريم از زبان حضرت عيسى عليهالسلام كه تازه متولد شده و در گهواره بود، مىفرمايد: «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا .» (مريم: 30 و 31)؛
همانا من بنده خاص خدايم كه مرا كتاب آسمانى و شرف نبوت عطا فرمود و مرا هر كجا باشم براى جهانيان مايه بركت و رحمت گردانيد و تا زندهام به عبادت نماز و زكات سفارش كرد. در اسلام، هم زكات واجب داريم و هم زكات مستحب؛ زكات واجب، فقط به برخى اموال تعلق مىگيرد، اما زكات مستحب، شامل صدقات و انفاقات و مواردى نظير آن مىشود. زكات و نماز هيچگاه از يكديگر جدا نمىشوند؛ نماز كه هست، زكات هم بايد باشد. بنابراين، پرهيز از فخرفروشى به خلق خدا و نيز انفاق به نيازمندان، از ديگر شروط قبولى نماز است: «ولا يتعظم على خلقى و يطعم الجائع.»
شرط ديگر قبولى نماز اين است كه انسان اگر برهنهاى را ديد كه توان پوشاندن خود را ندارد، او را بپوشاند. البته، اين سخن بدين معنا نيست كه فرد حتما بايد برهنه باشد، يعنى ساتر عورت هم نداشته باشد، تا ما به او لباس بدهيم، بلكه منظور اين است كه اگر كسى احتياج به لباس داشت، براى او لباس تهيه كنيم و نيز اگر كسى به مصيبتى دچار شده است، به كمك او بشتابم و اگر سرپناهى ندارد، تا آنجا كه برايمان مقدور است، براى وى مسكن تهيه كنيم: «و يكسو العارى و يرحم المصاب و يؤوى الغريب.»
كسى كه شرايط قبولى نماز را رعايت كند، چهرهاش در عالم معنا و ملكوت همچون خورشيد مىدرخشد و اين درخشش را كسانى كه چشم باطنبين داشته باشند مىبينند. ممكن است امثال من و شما اين درخشش را نبينيم، اما هستند كسانى كه چشم دلشان به آن عالم باز است و به محض نگاه كردن به چهره كسى متوجه مىشوند كه وى اهل معصيت است يا اهل عبادت. نورانيّت دل و روح، يكى از آثار تكوينى عبادت است: «فذلك يشرق نوره مثل الشمس.» خداوند ظلمتهاى زندگى را براى بندهاى كه نمازش را قبول كرده است، روشن مىسازد: «اجعل له فى الظلمة نورا.» خداوند در قرآن مىفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ .» (حديد: 28)
اى كسانى كه به حق گرويديد، اينك خدا ترس و متقى شويد و به رسولش محمد مصطفى صلىاللهعليهوآله نيز ايمان

آوريد تا خدا شما را از رحمتش دو بهره نصيب گرداند: يكى بر ايمان رسولان پيشين و يكى بر ايمان بدين رسول و نورى از پرتو ايمان به قرآن شما را عطا كند كه بدان نور راه بهشت ابد پيماييد و از گناه شما نيز در گذرد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. انسانهاى خداترس و متقى هنگامى كه دچار ظلمتهاى مادى مىشوند، خداوند حتى نور حسّى هم به ايشان عطا مىفرمايد. بودهاند افراد نابينايى كه قرآن را از رو تلاوت كردهاند. يكى از اين موارد كه خود من از افراد مورد اعتماد شنيدهام اين است كه يك شب خادم مدرسه مروى تهران در يكى از حجرهها دو شعاع نور مىبيند. وقتى نزديك مىرود، مشاهده مىكند كه فرد نابينايى مشغول تلاوت قرآن است و از دو چشمش، دو شعاع نور بر قرآن مىتابد.
انسان در دنيا خواه ناخواه با كسانى مواجه مىشود كه با برخوردهاى نابخردانهشان، صبر و تحمل را از انسان مىگيرند. بسيار مشكل است كه انسان بتواند در اين شرايط خودش را كنترل نمايد. اما خداوند به كسانى كه نمازشان را پذيرفته است، بردبارى و حلمى عطا مىفرمايد كه در مقابل افراد نابخرد بتوانند خودشان را كنترل كنند: «و فى الجهالة حلما.» خداوند مادامى كه ادامه حيات به نفع چنين بندهاى باشد، او را به وسيله فرشتگانش حفظ مىكند: «اكلأه بعزتى و استحفظه ملائكتى» و درخواست او را اجابت مىكند: «يدعونى فالبّيه و يسألنى فاعطيه» چنين بندهاى همچون گلها و ميوههاى بهشتى كه هيچگاه پژمرده و پوسيده نمىگردند، هميشه با طراوت و سرزنده است: «فمثل ذلك العبد عندى كمثل جنات الفردوس لا يسبق اثمارها و لا تتغير عن حالها.»
تفسير عقلانى اين مطلب اين است كه بنده آنچنان با آموزههاى دينى خو گرفته است كه هيچگاه اين حالت او تغيير نخواهد كرد؛ يعنى اين حالات در او ملكه شده و به صورت صفت ثابتى براى نفس و روحش درآمده است.
حضرت آيت الله محمدتقى مصباح يزدي
تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه – حسين عسگري
:: ادامه مطلب
ستون دین 1

ستون دین، مجموعه ای است که قصد دارم در آن در هر شماره با داستانی از نماز به سراغ شما بیایم، تا به خواست خدا تذکری باشد برای من و شما که از این به بعد، توجه بیشتری به این شفیع روز جزا و عمود خیمه دین داشته باشیم.
اولین داستان را از سالار دین، حضرت امیر مومنان، علی علیه السلام برایتان نقل می کنم و مطمئنم که از این همه اهتمام، متعجب خواهید شد.
جنگ صفین در اوج خود بود و روز داشت به نیمه نزدیک می شد. لشکریان شرق و غرب هر دو غرق در عرق پیکار بودند و در این میان علی علیه السلام از همه سختتر!
اما کاری که علی علیه السلام مدام انجام می داد همه را پر از سوال کرده بود. او در میان کارزار مرتب سرش را به آسمان بلند می کرد و خورشید را می نگریست.
ابن عباس دیگر طاقتش طاق شده بود. نزدیک علی علیه السلام شد و از او پرسید: آقاجان قرار است از آسمان چیزی بیاید که مدام آن را می پایید؟
علی علیه السلام گفت: منتظر زوال خورشیدم و می خواهم بدانم ظهر شده است یا نه، تا نماز بخوانم!
ابن عباس که از حیرت دهانش باز مانده بود، معترضانه رو به امام کرد و گفت: آخر در این گیر و دار و وسط این کشت و کشتار وقت نماز خواندن است؟!
امام علی علیه السلام تا این را شنید ایستاد و نگاه معناداری به ابن عباس کرد و گفت: بنده خدا! پس ما سر چه چیزی با اینها می جنگیم؟ مگر چیزی غیر از نماز است؟
ابن عباس تازه متوجه خبط خود شده بود. و دیگر حرفی برای گفتن نداشت. اما مانده بود که چه کند. بهترین کار این بود که او نیز نگاهی به خورشید بیندازد و ببیند که وقت آن شده است تا به غربیان حجت پیکارش را بیان کند یا نه؟
در ظهر گرم ترین روز تاریخ بشریت نیز ،ابوثمامه صیداوی نگاهی به آسمان تفتیده کربلا کرد و گفت: یا حسین! وقت نماز رسیده است. امام حسین علیه السلام فرمود : ذکرت الصلوه،جعلک الله من المصلین! نماز را یاد کردی .خداوند تورا از نمازگزاران قرار دهد!
خوبان تبیانی آنچه پیشکش شد برداشت آزادی بود از روایتی در صفحه43 ،جلد دوم کتاب سفینة البحار.
امام علی (ع) :
بنده خدا! پس ما سر چه چیزی با اینها می جنگیم؟ مگر چیزی غیر از نماز است؟
و اکنون من نمی دانم که تو کجایی و چه کسی هستی! زنی یا مرد! اما این را خوب می دانم که ساعتی چند به نماز نمانده است و فرقی نمی کند که چه نمازی باشد. همین نماز واجب پیش رو را می گویم که معصوم فرمود دین اسلام بر پنج چیز استوار است که اولین آنها نماز است. پس به یاد امیر مومنان وامام وسرور قلب ها حسین (علیهما السلام)سرت را به آسمان کن و مراقب باش تا نمازت از اول وقتش نگذرد.
شراب نگاه مولا روزی چشمان تشنه ات
نوشته : حسین عسگری
گروه دین و اندیشه سایت تبیان
:: ادامه مطلب

براستي چرا بايد نماز خواند؟ اين سوالي است که خيليها به آن دچارند حتي نمازخوانها! متن زير را بخوانيد تا روشن شويد.
عبادت، وسيله تکامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعى لطف و رحمت و راهنمايى است که ما را به کمال مىرساند; مثلا وقتى پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن تشويق کرده و يا وادار مىکنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را مىخواهند و اين امر از روى محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نيازى ندارند.
آيات و روايات، فلسفه و حکمت تشريع نماز را چنين بيان کردهاند:
1. ياد خدا: وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى1; نماز را برپا دار تا به ياد من باشى.
2. بازداشتن از گناه و زشتيها: إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَر2; همانا نماز ]انسان را در دنيا [از زشتيها و گناه باز مىدارد.
3. پاکيزگى روح: ...إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ مَن تَزَکَّى فَإِنَّمَا يَتَزَکَّى لِنَفْسِهِى وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ 3;... ]تو[ تنها کسانى را که از پروردگارشان در نهان مىترسند و نماز برپا مىدارند، هشدار مىدهى و کسى پاکيزگى جويد تنها براى خود پاکيزگى مىجويد، و فرجام ]کارها[ به سوى خداست.
راستى چقدر لذت بخش است با خداى جهان آفرين به گفتوگو و مناجات پرداختن! و روحى به عظمت تمام هستى يافتن و با خداى هستى هم سخن شدن!
4. يارى جستن از نماز در مسير تکامل: وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَـشِعِينَ 4; از شکيبايى و نماز يارى جوييد، و به راستى اين کار گران است، مگر بر فروتنان.
5. پاک شدن از کبر و غرور: حضرت فاطمة عليها السلام مىفرمايد: ...و الصلاة تنزيهاً من الکبر...;5...خداوند نماز را واجب کرد تا مردم از کبر و غرور پاک شوند....
6. رستگارى: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ6; به راستى که مؤمنان رستگار شدند; همانان که در نمازشان فروتنند.
در حديثى آمده است: نقش نمازهاى پنج گانه براى امت من همانند نهر آب زلالى است که از مقابل خانه آنان مىگذرد، اگر کسى روزانه پنج بار در اين نهر شستوشو کند، آيا به گمان شما باز هم بر بدن او آلودگى و پليدى خواهد ماند؟!.7
و در حديثى ديگر امام باقر عليه السلام مىفرمايد: هنگامى که نمازگزار به سمت قبله براى نماز مىايستد، خداوند رحمان و رحيم به او توجه ويژه مىکند.8
نمازِ روزانهي انسان، اظهار تشکر و سپاس دائمى او از اين همه نعمت و خوبيهايى است که خداوند به او داده است و نيز ثناگويى و تمجيد انسان از اين همه زيبايى و عظمت است که خداوند متعال دارد. هيچ کس براى تعريف و تمجيد از يک گل زيبا که در طبيعت روييده است به شما اعتراض نمىکند، امّا اگر زيبايى آن را نبينى، نابينايت مىشمرند و اگر ببينى و واکنش نشان ندهى و ستايش نکنى سرزنشت مىکنند که چرا ذوق و احساس ندارى و چقدر بددلى!
در مضمون بعضى احاديث آمده است که: «انسان در حال نماز با خداى خود نجوا و گفتوگو مىکند و اگر انسان لذت اين گفتوگو را بچشد، هيچ گاه از حال نماز خارج نمىشود.9
راستى چقدر لذت بخش است با خداى جهان آفرين به گفتوگو و مناجات پرداختن! و روحى به عظمت تمام هستى يافتن و با خداى هستى هم سخن شدن!

1- طه،آيه14. 2- عنکبوت،آيه45. 3- فاطر،آيه18.
4- بقره،آيه45. 5- بحارالانوار، ج6، ص107. 6- مؤمنون،آيه1ـ2.
7- ميزان الحکمة، ج5، ص372، حديث10259. 8- همان، ص376، حديث10279. 9- همان، حديث10280.
:: ادامه مطلب

وقتی که شیطان نا امید شد!
آتشی که از خورشید می بارید، زمین را تنور داغ کرده بود حالا تشنگی بیشتر خودش را نشان می داد. چند روز بود که در محاصره دشمن بودند و در این بیابان داغ و سوزان دشمن نمی گذاشت که آنها از رودخانه آبی بردارند.صدای طبل ها و شیپورهای شیطان تمام صحرا را پر کرده بود و فریادهایشان نمی گذاشت که صدا به صدا برسد.
شمشیر زدن در چنین وضعیتی واقعاً دشوار بود. آن هم با دشمنی که صدها برابر آنها سرباز داشت.
آنروز میدان جنگ، بیش از 70 قهرمان شیر دل را یک جا در خودش می دید. آن ها یکی پس از دیگری به میدان می آمدند و انبوهی از دشمنان خدا را به خاک می انداختند و پس از نبردی دلاورانه به دیدار خدایشان می شتافتند ...
خورشید که به وسط آسمان رسید سربازان دشمن صحنه ای دیدند که از تعجب سرجایشان میخ کوب شدند!
امام حسین(ع) به همران یاران باوفایش خسته و تشنه به نماز ایستادند.
لشکریان یزید خندیدند و مسخره کردند. سپس کمان ها را کشیدند و باران تیر ها شروع شد. مثل این که شیطان اصلاً دوست نداشت نماز اول وقت امام حسین(ع) و دوستانش را ببیند.
صحنه ای باور نکردنی به وجود آمده بود؛
تعدادی از یاران فداکار امام در برابر امام صف کشیدند تا شیطان به نقشه ای که در سر داشت نرسد ... .
پیامبر اعظم (ص) می فرماید :شیطان همواره از کسی که مواظب نماز های پنج گانه اش باشد ترسان و گریزان است اما همین که او در نمازش کوتاهی کند شیطان نیز جرأت پیدا می کند و آنرا به گناهان بزرگتر گرفتار می کند.1
1) کافی جلد3، ص269
تهیه و تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2896169
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396