پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي¬دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن¬ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي¬دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي¬نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم :
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي¬تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي¬كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي¬طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي¬شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست¬، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.
:: ادامه مطلب
س 595: آيا شارع مقدس زنان را همانند مردان به شرکت در نماز جماعت مساجد يا نماز جمعه تشويق فرموده يا اينکه نماز خواندن آنها در خانه بهتر است؟
ج: شرکت زنان در نماز جمعه و جماعت اشکال ندارد و ثواب جماعت دارد.
س 596: در چه صورتى زن مىتواند امام جماعت شود؟
ج: امامت زن در نماز جماعت فقط براى زنان جايز است.
س 597: شرکت زنان (مانند مردان) در نماز جماعت از جهت استحباب و کراهت چه حکمى دارد؟ شرکت آنها در صورتى که پشت سر مردان بايستند چه حکمى دارد؟ آيا در حالى که پشت سر مردان براى نماز جماعت ايستادهاند، احتياج به پرده و ساتر است؟ اگر در نماز کنار مردان بايستند، از جهت حائل چه حکمى دارد؟ با توجه به اينکه پشت پرده بودن زنان هنگام نماز جماعت و سخنرانىها و مراسم ديگر، موجب تحقير و اهانت به آنها مىشود.
ج: حضور و شرکت زنان در نماز جماعت اشکال ندارد، و اگر پشت سر مردان بايستند، احتياجى به حائل و پرده نيست، ولى اگر در کنار مردان بايستند سزاوار است که حائلى بين آنها باشد تا کراهت کنار هم ايستادن مردان و زنان در نماز برطرف شود، و اينکه وجود حائل بين زنان و مردان در نماز موجب تحقير و توهين به شأن و کرامت زنان مىشود، توهم و خيالى بيش نيست و اساسى ندارد، بعلاوه دخالت دادن نظرات شخصى در فقه صحيح نيست.
س 598: کيفيت اتصال و عدم اتصال صفوف زنان و مردان در نماز در صورت نبودن پرده و حائل چگونه است؟
ج: زنان مىتوانند پشت سر مردان بدون فاصله بايستند.
:: ادامه مطلب

ترجیح نماز بر امتحان
آقا سید محسن جَبَل عامِلی از علمای بزرگ شیعه است، نوادهی برادر مرحوم آقا سید جواد، صاحب مفتاح الكرامة است. ایشان در دمشق مدرسهای تأسیس كردهاند كه دانشآموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل میكنند حاج سید احمد مصطفوی كه یكی از تُجار قم است، گفت من از خود سید محسن اَمین شنیدم كه میگفت یكی از تربیت یافتگان مدرسهی ما برای تحصیل علم به آمریكا مسافرت كرد از آنجا نامهای برای من نوشت به این مضمون كه: چند روز پیش شاگردان مدرسهی ما را امتحان میكردند من هم برای امتحان رفتم.
مدتی نشستم تا نوبت به من رسید، بسیار طول كشید تا اینكه وقت دیر شد، دیدم اگر بنشینم نمازم فوت میشود، از جا حركت كردم كه بروم نماز بخوانم، آنهایی كه در آنجا بودند پرسیدند كجا میروی؟ چیزی نمانده كه نوبت تو برسد. گفتم من یك تكلیف دینی دارم وقتش میگذرد. گفتند امتحان هم وقتش میگذرد، اگر این جلسه برگزار شد، دیگر جلسهای تشكیل نخواهند داد و برای خاطر تو هرگز هیئت ممتحنه جلسهی خصوصی تشكیل نمیدهند. گفتم هر چه بادا باد. من از تكلیف دینی خود صرف نظر نمیكنم. بالأخره رفتم.
از قضاء هیئت ممتحنه متوجه شده بودند كه من به اندازهی اداء یك وظیفهی دینی غیبت نمودهام انصاف داده، اظهار كرده بودند كه چون این شخص در وظیفهی خود جِدّی است، روا نیست كه او را مُعطّل بگذاریم. برای قدردانی از اینكه عمل به وظیفه نموده باید جلسهای خصوصی برایش تشكیل دهیم. این بود كه جلسهی دیگری تشكیل دادند، من حاضر شدم و امتحان دادم. آقای سید محسن امین پس از نقل داستان فرمود من در مدرسه چنین شاگردانی تربیت كردهام كه اگر به دریا بیفتند دامنشان تَر نمیشود.1
ثمره ی كم حرف زدن
یك از فضلاء از مرحوم علامه طباطبایی سؤال كرد: چه كنم در نماز حضور قلب داشته باشم؟
مرحوم علامه در پاسخ فرمودند: كم حرف بزن.
پس اگر انسان بخواهد حواسش تمركز یابد و دلش تنها متوجه خدا و محبوبش باشد، باید كم حرف بزند، وقتی زیاد حرف میزند توجهاش به این سو و آن سو جلب میگردد و پراكنده خاطر گشته، نمیتواند توجهاش را متمركز سازد . پس دوستان خدا سكوت ملازمند، چرا كه دلشان پیوسته متوجه اوست و اگر بخواهند حرف بزنند توجه شان پراكنده میگردد.2
دو ركعت نماز برای خدا

روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدیه آوردند.حضرت به اصحاب خود فرمود: آیا كسی هست در میان شما كه دو ركعت نماز بخواند و در قیام و ركوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فكر دنیا نبوده باشد تا من یكی از این دو شتر را به او بدهم؟ كسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود. كسی جواب او را نداد مگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) برخاست و عرض كرد یا رسول الله من میخوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فكر دنیا را نمیكنم.
رسول خدا: بخوان. علی نماز را خوانده و تمام كرد. جبرئیل نازل شد و عرض كرد یا رسول الله یكی از دو شتر را به علی بده.
رسول خدا: من با علی شرط كرده بودم چیزی از دنیا به قلبش راه ندهد ولی علی در سلام نماز به خاطرش آورد من كدام یكی را بگیرم بزرگش را یا چاقش را.
جبرئیل: یا محمد خداوند میفرماید كه علی فكر میكرد بزرگ را بگیرم یا چاق را گرفته قربانی كنم و در راه خدا صدقه بدهم و این فكر علی در سلام نماز برای خدا بود، نه برای دنیا. رسول خدا یك شتر از آن دو شتر را به علی (علیه السلام) داد.3
1- اَلكَلام یَجُرّ الكَلام، ج2، ص35.
2- راهیان كوی دوست، ج 2، استاد محمد تقی مصباح یزدی، ص 266
3- مناقب، ج1، ص302.
:: ادامه مطلب

وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ
در زندگی از صبر و نماز كمك گیرید هر چند نماز كار مشكلی است مگر برای فروتنها. « بقره ، 45»
استعانت از دو نیرو صبر و نماز
ـ برای پیشرفت و پیروزی بر مشكلات دو پایه اساسی لازم است، كه یكی در درون وجود میبایست باشد و آن ورزیدگی خاصّ انسان است،و دیگری تكیهگاه نیرومندی كه هر آن از آن مدد گرفته شود و خیلی روشن است كه هنگام بروز سختیها انسان احتیاج به نیروی بیشتری دارد و باید با اتكاء به نیروی بزرگتر و مبدء لایزالی خود را تقویت كند تا به كمك او قادر به حل مشكلات باشد.
ـ در این آیه همان طور كه مشاهده میشود به این دو اصل اساسی اشاره شده كه میبایست از این دو نیرو استعانت جست.
یكی (صبر) كه در روایات فراوانی از آن تعبیر به (روزه) شده كه در پرتو آن ورزیدگی مخصوص و چیرگی بر خواستههای درون به وجود میآید و دیگری نماز كه وسیله ارتباط انسان با خدا است كه در هر آن از او مدد بگیرد. در حقیقت نماز وسیله ارتباطی، با آن تكیهگاه نیرومند میباشد.
استعانت از نماز و صبر برای چه كسانی ممكن است؟
ـ استعانت از نماز و صبر برای پیروزی بر خواستهها و امیال و شهوات، برای كسانی ممكن است كه از پروردگار میترسند و میدانند بازاء از دست دادن مقامهای ظاهری مقامی بالاتر در انتظار آنان است، آنها كه میدانند پس از مرگ به لقای پروردگار بزرگ میرسند و از نعمتهای بیپایان او بهرهمند میگردند پیروزی بر امیال و خواستهها با تكیه بر نماز و صبر برای آنها آسان میباشد ولی بر كسانی كه چنین عقیدهای ندارند، بسیار سخت و مشكل خواهد بود.[1]
ـ استعانت یعنی، مدد جستن و آن در جایی است كه انسان به تنهایی نتواند از عهده مشكلات و حوادث برآید، و چون در واقع مددكاری جز خدا نیست.
ـ بنابراین مدد و كمك در برابر مشكلات عبارت است از ثبات و مقاومت و اتصال و توجّه به ذات قدس پروردگار، و این همان، صبر و نماز است.
ـ و در حقیقت این دو بهترین وسیله برای این موضوعند، زیرا صبر و شكیبایی هر مشكل عظیمی را كوچك میسازد، و توجّه به خدا و پناه بردن به او روح ایمان را در انسان بیدار میكند و او را متوجّه میسازد كه تكیهگاهی دارد بس مستحكم و وسیلهای دارد ناگسستنی.
از نماز و صبر كمك بگیرید
ـ كسانی كه این خطاب را متوجّه یهود میدانند میگویند عشق به مقام نمیگذاشت كه علماء یهود اسلام آورند زیرا میترسیدند با قبول اسلام و پیروی از پیامبر اكرم ریاست و آقایی را از دست بدهند، خداوند آنان را امر میكند كه برای وفاء به عهدی كه در كتاب تورات با شما بستم درباره اطاعت و پیروی از من و ترك گناهان و معاصی و تسلیم در مقابل فرمان و قبول فرستادهام محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: در همه این امور از صبر و نماز كمك بگیرید یعنی صبر بر زندگی مختصری كه ناچارید برای تأمین آن از مردم پول بگیرید.
ـ در نماز عباراتی خوانده میشود كه انسان را متوجّه جهان معنوی كرده و از خودخواهی و دنیا پرستی باز میدارد همان طور كه قرآن میفرماید: نماز انسان را از زشتیها باز میدارد.
ـ و از طرفی با تواضع در نماز، عشق به ریاست كنار میرود، بنابراین كمك خوبی در راه وفای به عهد الهی است.
ـ امّا آن دستهای كه مسلمانان را طرف خطاب این آیات میدانند میگوید: منظور آیات این است كه برای رسیدن به آنچه پیروان رسول اكرم را وعده دادهایم و نیز بر سختیها و مشكلات عمل به احكام و وظیفه از صبر بر طاعتها و بازداری نفس از گناهان و نیز از نماز كمك بگیرید زیرا نمازگزار با توجّه به معانی آیاتی كه در نماز میخواند قهراً از مواعظش پند گرفته و به امر و فرمانش تن میدهد و از گناهان خود را باز میدارد.
ـ در تفسیر عیاشی از ابی الحسن حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ در مورد این آیه نقل شده كه فرمود: صبر عبارت است از روزه، هنگامی كه شدّتی به انسان برسد یا حادثهای برای او رخ دهد باید روزه بگیرد زیرا خدا میفرماید: و استعینوا بالصبر و الصلوة و انها لكبیرة الا علی الخاشعین. و خاشع كسی است كه در نماز خود ذلیل و كوچك در پیشگاه خداوند بوده و متوجّه نماز باشد. منظور خداوند از صبر و صلوة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ است.[2]

كمك گرفتن ائمّه اطهار ـ علیه السّلام ـ از نماز
مفسران در تفسیر این آیه نقل كردهاند كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هر گاه با امر مشكلی روبرو میشد كه باعث همّ و غمّ وی میگردید از نماز و روزه مدد میگرفت.[3]
ـ در كافی، از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه فرمود: هنگامی كه موضوع وحشتناكی علی ـ علیه السّلام ـ را به وحشت انداخت مشغول نماز میشد سپس این آیه را تلاوت میكرد (و استعینوا بالصبر و الصلوة).
و نیز از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه میفرماید: هنگامی كه با غمی از غمهای دنیا روبرو شدید وضو گیرید و به مسجد رفته نماز بخوانید و در حال نماز دعا كنید زیرا خداوند دستور داده است كه (و استعینوا بالصبر و الصلوة) از نماز و صبر استعانت بجویید. (بدیهی است كه توجّه به نماز و راز و نیاز با پروردگار نیروی معنوی تازهای در انسان ایجاد میكند و او را در مقابله با مشكلات نیرو میبخشد).[4]
امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ در دعای سحر ماه رمضان كه نامش دعای ابو حمزه ثمالی است در ضمن مناجاتهای خود فلسفه سنگین نماز را تحلیل میكند و میگوید خدایا چرا هنگام نماز من نشاط ندارم؟ شاید مرا از درگاه خود راندهای، شاید به خاطر یاوهگوییها توفیقم كم شده، شاید مرا صادق نمیدانی، شاید رفیق بد در من اثر گذاشته و... به هر حال سنگینی نماز علامت خطر است.
گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
پی نوشت ها:
[1] . تفسیر نمونه، ج 1، ص 154 ـ 155.
[2] . تفسیر المیزان. ج 1، ص 203.
[3] . تفسیر نمونه، ج 1، ص 155.
[4] . تفسیر نمونه، ج 1، ص 155.
:: ادامه مطلب

بزرگترین اجتماع عبادى سیاسى هفته
آیات 9 تا 11 سوره جمعه، پیرامون یكى از مهمترین وظایف اسلامى كه در تقویت پایههاى ایمان تاثیر فوقالعاده دارد، و از یك نظر هدف اصلى سوره را تشكیل مىدهد؛ یعنى نماز جمعه و بعضى از احكام آن سخن میگوید.
نخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده مىفرماید: اى كسانى كه ایمان آوردهاید! هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته مىشود به سوى ذكر خدا(خطبه و نماز) بشتابید و خرید و فروش را رها كنید، این براى شما بهتر است اگر مىدانستید.
«نودى» صیغه مجهول نادی از با مفاعله می باشد از ماده «نداء» به معنى بانگ برآوردن است، و در اینجا به معنى اذان است، زیرا در اسلام ندایى براى نماز جز اذان نداریم به استثناء برخی نمازها مانند نماز عیدین و نماز میت . به این ترتیب هنگامى كه صداى اذان نماز جمعه بلند مىشود، مردم موظفند كسب و كار را رها كرده، به سوى نماز كه مهمترین یاد خدا است بشتابند.
اما این كه چرا روز "جمعه" را به این نام نامیدهاند؟ به خاطر اجتماع مردم در این روز براى نماز است .
منظور از "ذكر الله" در آیات سوره سوره، در درجه اول نماز است، ولى مىدانیم كه خطبههاى نماز جمعه هم كه آمیخته با ذكر خدا است، در حقیقت بخشى از نماز جمعه است، بنابراین باید براى شركت در آن نیز تسریع كرد.
تعبیر به "قائما" در آیات سوره جمعه، نشان مىدهد كه پیامبر(صلى الله علیه و آله) ایستاده، خطبه نماز جمعه را مىخواند، چنانكه در حدیثى از "جابر بن سمره" نقل شده كه مىگوید: "هرگز رسول خدا(صلى الله علیه و آله) را در حال خطبه، نشسته ندیدم و هر كس بگوید نشسته خطبه مىخواند، تكذیبش كنید."
در تفسیر"درالمنثور" آمده است كه اولین كسى كه نشسته، خطبه نماز جمعه را خواند، معاویه بود!
نخستین نماز جمعه در اسلام
در بعضى از روایات اسلامى آمده است كه مسلمانان مدینه، پیش از آن كه پیامبر(صلى الله علیه و آله) هجرت كند، با یكدیگر صحبت كردند و گفتند: یهود در یك روز هفته اجتماع مىكنند(روز شنبه) و نصارى نیز روزى براى اجتماع دارند(یكشنبه) خوب است ما هم روزى قرار دهیم و در آن روز جمع شویم و ذكر خدا گوییم و شكر او را بجا آوریم، آنها روز قبل از شنبه را كه در آن زمان "یوم العروبه" نامیده مىشد، براى این هدف برگزیدند، و به سراغ "اسعد بن زراره"، یكى از بزرگان مدینه رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها بجا آورد و به آنها اندرز داد و آن روز، روز جمعه نامیده شد، زیرا روز اجتماع مسلمین بود.
"اسعد" دستور داد گوسفندى را ذبح كردند و نهار و شام، همگى از همان یك گوسفند بود، چرا كه تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار كم بود ... و این نخستین جمعهاى بود كه در اسلام تشكیل شد.
اما اولین جمعهاى كه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) با اصحابش تشكیل دادند، هنگامى بود كه به مدینه هجرت كرد، وارد مدینه شد، و آن روز، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول هنگام ظهر بود، حضرت، چهار روز در "قبا" ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند، سپس روز جمعه به سوى مدینه حركت كرد (فاصله میان قبا و مدینه بسیار كم است و امروز قبا یكى از محلههاى داخل مدینه است) و به هنگام نماز جمعه به محله "بنى سالم" رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشت، و این اولین جمعهاى بود كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در اسلام بجا آورد، خطبهاى هم در این نماز جمعه خواند كه اولین خطبه حضرت در مدینه بود.
اهمیت نماز جمعه
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى قبل از هر چیز آیات همین سوره است، كه به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مىدهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوى آن بشتابند، و هرگونه كسب و كار برنامه مزاحم را ترك گویند.
در احادیث اسلامى نیز تاكیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است از جمله: در خطبهاى كه موافق و مخالف آن را از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله) نقل كردهاند آمده: خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده هر كس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انكار ترك كند خداوند او را پریشان مىكند، و به كار او بركت نمىدهد، بدانید نماز او قبول نمىشود، بدانید زكات او قبول نمىشود، بدانید حج او قبول نمىشود، بدانید اعمال نیك او قبول نخواهد شد تا از این كار توبه كند!

در حدیث دیگرى از امام باقر(علیهالسلام) مىخوانیم: نماز جمعه واجب است و اجتماع براى آن با امام(معصوم) واجب است، هر گاه مردى بدون عذر، سه جمعه را ترك گوید عمل واجبی را ترك گفته و كسى سه فریضه را بدون علت ترك نمىکند، مگر منافق .
و در حدیث دیگرى از رسول خدا مىخوانیم: من اتى الجمعة ایمانا و احتسابا استانف العمل؛ كسى كه از روى ایمان و براى خدا در نماز جمعه شركت كند، گناهان او بخشوده خواهد شد و برنامه عملش را از نو آغاز مىكند.
كسى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) آمد، عرض كرد یا رسول الله ! من بارها آماده حج شدهام اما توفیق نصیبم نشده است. پیامبر فرمود: علیك بالجمعة فانها حج المساكین؛ بر تو باد به نماز جمعه كه حج مستمندان است.(اشاره به این كه بسیارى از بركات كنگره عظیم اسلامى حج در اجتماع نماز جمعه وجود دارد.)
البته باید توجه داشت كه مذمتهاى شدیدى كه در مورد ترك نماز جمعه آمده است و تاركان جمعه در ردیف منافقان شمرده شدهاند در صورتى است كه نماز جمعه واجب عینى باشد، یعنى در زمان حضور امام معصوم. و اما در زمان غیبت بنابر این كه واجب مخیر باشد (تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انكار انجام نگیرد مشمول این مذمتها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوقالعاده آن در این حال نیز محفوظ است.
فلسفه نماز عبادى سیاسى جمعه
نماز جمعه، قبل از هر چیز یك عبادت بزرگ دسته جمعى است، و اثر عمومى عبادات را كه تلطیف روح و جان، و شستن دل از آلودگیهاى گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب مىباشد، در بردارد، بخصوص این كه مقدمتا دو خطبه دارد كه مشتمل بر انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوا و پرهیزگارى است .و اما از نظر اجتماعى و سیاسى، یك كنگره عظیم هفتگى است كه بعد از كنگره سالانه حج، بزرگترین كنگره اسلامى مىباشد.
در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت مىدهد:
اجتماعات روزانه كه در نماز جماعت حاصل مىشود.
اجتماع هفتگى كه در مراسم نماز جمعه است .
و اجتماع حج كه در كنار خانه خدا هر سال یكبار انجام مىگیرد.
نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم است بخصوص این كه یكى از برنامههاى خطیب در خطبه نماز جمعه، ذكر مسائل مهم سیاسى و اجتماعى و اقتصادى است و به این ترتیب این اجتماع عظیم و پرشكوه مىتواند منشاء بركات زیر شود:
الف: آگاهى بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامى و رویدادهاى مهم اجتماعى و سیاسى .
ب: ایجاد همبستگى و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین به گونهاى كه دشمنان را به وحشت افكند و پشت آنها را بلرزاند.
ج: تجدید روح دینى و نشاط معنوى براى توده مردم مسلمان .
د: جلب همكارى براى حل مشكلات عمومى .
به همین دلیل همیشه دشمنان اسلام، از یك نماز جمعه جامع الشرائط كه دستورهاى اسلامى دقیقا در آن رعایت شود، بیم داشتهاند. و نیز به همین دلیل نماز جمعه همیشه به عنوان یك اهرم نیرومند سیاسى
در دست حكومتها بوده است، منتها حكومتهاى عدل همچون حكومت پیغمبر اكرم(صلى الله علیه و آله) از آن بهترین بهره برداریها را به نفع اسلام، و حكومتهاى جور همانند بنى امیه از آن سوء استفاده براى تحكیم پایههاى قدرت خود مىكردند.
تاریخ گواه است كه هر كس مىخواست، بر ضد حكومتى قیام كند، نخست از شركت در نماز جمعه او خوددارى مىكرد، چنانكه در داستان عاشورا مىخوانیم كه گروهى از شیعیان در خانه "سلیمان بن صرد خزاعى" جمع شدند، و نامهاى خدمت امام حسین(علیهالسلام) از كوفه فرستادند، كه در نامه آمده بود "نعمان بن بشیر" والى بنى امیه بر كوفه، منزوى شده و ما در نماز جمعه او شركت نمىكنیم، و چنانچه بدانیم شما به سوى ما حركت كردهاید او را از كوفه بیرون خواهیم كرد.
گاه مىشود كه دشمنان اسلام یك هفته تمام شبانه روز تبلیغات مسموم مىكنند ولى با یك خطبه نماز جمعه و مراسم پرشكوه و حیاتبخش آن همه خنثى مىشود، روح تازهاى در كالبدها دمیده، و خون تازهاى در عروق به حركت درمىآید.
مهمترین نماز جمعه سال، نماز جمعهاى است كه قبل از رفتن به عرفات در مكه انجام مىگیرد كه تمام حجاج خانه خدا از سراسر جهان در آن شركت دارند كه نماینده واقعى تمام قشرهاى مسلمین در كره زمین هستند.
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیهالسلام) مىخوانیم: خطبه، براى این در روز جمعه تشریع شده است كه نماز جمعه یك برنامه عمومى است، خداوند مىخواهد به امیر مسلمین امكان دهد تا مردم را موعظه كند به اطاعت ترغیب نماید، و از معصیت الهى بترساند و آنها از آنچه مصلحت دین و دنیایشان است آگاه سازد، و اخبار و حوادث مهمى كه از نقاط مختلف به او مىرسد و در سود و زیان و سرنوشت آنها مؤثر است به اطلاعشان برساند... و دو خطبه قرار داده شده تا در یكى حمد و ثنا و تمجید و تقدیس الهى كنند، و در دیگرى نیازها و هشدارها و دعاها را قرار دهند، و اوامر و نواهى و دستوراتى كه به اصلاح و فساد جامعه اسلامى در ارتباط است به آنها اعلام دارند.
خداوندا! بما توفیقى مرحمت فرما كه از این شعائر بزرگ اسلامى براى تربیت نفوس و نجات مسلمین از چنگال دشمنان حداكثر بهره بردارى را بنماییم .
با استفاده از تفسیر نمونه، ج 24 .
گروه دین و اندیشه تبیان، مهری هدهدی
:: ادامه مطلب

ابو حمزه ثمالی از یكی از امامین همامین ، امام محمّد باقر یا امام جعفر صادق عیهما السّلام ، روایت كرده است كه : امیرالمؤ منین علیه السّلام روزی خطاب به اصحاب خود فرمود: كدامیك از آیات كلام اللّه مجید نزد شما امیدوار كننده ترین آیات است ؟
بعضی گفتند آیه : «إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا»( النساء آیه 48) همانا خداوند مشرك را نمی آمرزد و می آمرزد پایین تر از شرك را برای كسی كه بخواهد... حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، اما امیدوار كننده ترین آیات برای غفران و آمرزش معاصی نیست .
عده ای دیگر گفتند آیه : «وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِیمًا »(النساء 110 ).
و كسی كه به كاری زشت بپردازد یا ستم بر خویشتن كند و سپس از خدا آمرزش خواهد، بیابد خداوند را آمرزنده مهربان .
حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، امّا آیه مورد نظر نیست .
بعضی دیگر گفتند آیه «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»( الزمر 53)
بگو ای بندگانم كه با گناه به نفس خود اسراف می ورزید. از رحمت خدا ماءیوس نباشید، چون خداوند جمیع گناهان را می آمرزد.... حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، امّا آیه مورد نظر نیست .
بعضی دیگر گفتند آیه : «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»( آل عمران 135)
تقواپیشگان آنهایند كه هر گاه كار ناشایستی از ایشان سر زند یا ظلمی به خویش كنند، خدا را به یاد آورند و از گناه خود استغفار نمایند... حضرت فرمود: نیكو آیه ای است، اما آیه مورد نظر نیست. آیا آیه دیگری نمی دانید كه به نظر شما امیدوار كننده ترین آیات قرآن باشد؟
اصحاب عرض كردند: نه امیرالمؤ منین، به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست كه بخوانیم.
امام فرمود: از حبیبم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم كه فرمود: امیدوار كننده ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است : «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِینَ»(هود 114 ) و بپای دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایی از شب ... سپس پیامبر ـصلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: یا علی ، به خدایی كه مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت گردانید، اگر یكی از شما به وضو قیام كند، گناهان و معاصی او از اعضای بدنش فرو می ریزد تا وقتی كه با صورت و قلب خود متوجّه قبله شود، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنكه جمیع گناهان او بریزد و هیچ گناهی بر صحیفه عملش باقی نماند همچون روزی كه از مادر متولد شده باشد و هرگاه ما بین دو نماز گناهی از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزیده شود و از گناهان پاك گردد.
آنگاه پیامبر نمازهای پنجگانه را كه موجب آمرزش هستند، شماره كرد و فرمود: یا علی ، بدان كه منزلت نمازهای پنجگانه برای امّت من مانند نهری است كه بر در خانه یكی از شما باشد. اگر شخصی بدنش چركین باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو كند آیا چیزی از آن چركها باقی خواهد ماند؟ سوگند به خدا، نمازهای پنجگانه برای امّتم چنین است كه تمام گناهانشان را پاك می كند و تیرگی قلبشان را می برد.1

بركت
صدای اذان به گوش می رسید. كسبه ی بازار یكی یكی مغازه هایشان را می بستند و به سوی مسجد میرفتند . نزدیكیهای مسجد، چند نفر دور فروشندهای را گرفته بودند و سروصدای زیادی به راه انداخته بودند . مردی با التماس می گفت: « مهلت بده، سعد! پولش را میدهم ، من خوش حسابم». و سعد در حالی كه عبای خودش را از تن بیرون می آورد، می گفت: نه ! نه! همین الان پولش را میخواهم.»
مرد دیگری كه در آن گرما حسابی كلافه شده بود، گفت: « بالاخره بیست درهم به من قرض می دهی یا نه؟». وسعد بی آن كه توجهی به او كند، در حال زیر و رو كردن اجناس و حساب و كتاب خودش بود. مردم یكی یكی از كنار سعد می گذشتند و وارد مسجد میشدند و سعد بی توجه به آنها ، مشغول كار خودش بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) كه برای نماز به مسجد می رفت، وقتی سعد را در آن حال دید، گفت:« مگر مثل هر روز به نماز جماعت نمیآیی؟» . سعد رو به پیامبر (صلی الله علیه و آله) كرد و گفت: « نمی توانم بیایم، آخر كاسبی را چه كار كنم؟ از كسانی پول طلب دارم، باید بمانم تا قرضهایم را وصول كنم.»
نماز شروع شد و سعد هم چنان فریاد میزد:« جنس های اعلا بشتابید! تمام شد!». پیامبر بعد از نماز از مسجد بیرون آمد و به سوی سعد رفت و گفت: « ببینم سعد! آن دو درهمی را كه از من قرض گرفته بودی یادت هست؟».
- مگر می شود یادم برود، خوب یادم هست كه آن روز، آهی در بساط نداشتم و آن را از شما قرض گرفتم.»
- حالا آن دو درهم را می خواهم.
- دو درهم! بگویی صد درهم ، تقدیم می كنم!
- نه ! نه! همان را بده.
و سعد در حالی كه دستی بر انگشترهای گران قیمتش میكشید، نگاهی به پیامبر كرد و گفت: « چشم، همان دو درهم را تقدیم میكنم».
دست در جیبش كرد و دو درهم درآورد و در دستان پیامبر گذاشت. پیامبر به سوی خانه برگشت. سعد دور شدن پیامبر را نگاه كرد و گفت: « من را بگو كه روزی به خاطر دو درهم ناقابل، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو انداختم. آن هم جلوی یاران و دوستانش». و پوزخندی زد و مشغول به كار شد.
صف جماعت بسته شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نماز ایستاد. سعد، خودش را میان جمعیت جا كرد و تكبیر نمازش را بست . نماز تمام شد. صدای صلوات جمعیت به گوش میرسید. مردی كه كنار سعد نشسته بود، رو به او كرد و گفت: « چند وقتی بود كه به نماز نمی آمدی؟».
سعد آهی كشید و گفت: « مشغول كار و كاسبی بودم». مرد دیگر كه سمت دیگری نشسته بود، گفت: « چه شد سعد؟ با آن همه هیاهو و سروصدا، یكباره ساكت شدی؟». سعد كه گویی با خودش حرف می زد، گفت: « نمی بینی به چه روزی افتادهام . بركت از كسب و كارم رفت. دیگر هیچ ندارم». سعد دیگر ادامه نداد و به نقطهای دور خیره شد. مردم یكی یكی از مسجد خارج میشدند. نگاه پیامبرصلی الله علیه و آله به سعد افتاد كه به آرامی مشغول دعا و نماز بود. لبخند رضایت بر چهره ی پیامبر نقش بست. گویی در دلش می گفت: حالا این همان سعد خودمان است . مردی مؤمن و دیندار از اهالی صفه، همان سعدی كه نماز جماعتش هیچ گاه ترك نمیشود و این گونه، خدا بیشتر دوستش دارد.
گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
منابع:
1- چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران / یدالله بهتاش
2-كافی ، جلد 5 باب النوادر، ص 312 و 313 ، ح 38.
3- ماهنامه ی دیدار آشنا ، مهر 1385 ، شماره ی 73 ، ص 30/ شهره شیخ حسنی
:: ادامه مطلب

به نظر میرسد با توجه به ریشه لغوی اقامه، كه از قیام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معنای برپایی آن بگیریم در مقابل آن زمین ماندن و زمینگیر شدن و بیاعتنایی به آن است و این معنا دارای مصادیقی است:
الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرایط آن؛
ب ـ به جای آوردن نماز به نحو كامل و احسن؛
ج ـ تداوم در برپایی نماز؛
د ـ تلاش برای مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گوید: «و لم یأمر تعالی بالصّلوة حیثما امر و لا مدح به حینما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبیها انّ المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها...؛1 در تمام مواردی كه خداوند به نماز امر یا مدح به آن كرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به این معنا توجه داده شود كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جای آوردن هیأت نماز(بدون روح).»
در قرآن كریم، اقامه نماز با ویژگیهای ذیل مطلوب است:
الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابی
در دو آیه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ویژگیهای منافقان شمرده شده است: «وإِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ كُسَالَى یُرَآؤُونَ النَّاسَ وَلاَ یَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً ؛2 ومنافقان خدا را فریب می دهند ، و حال آنکه خدا آنها را فریب می دهد و، چون به نماز برخیزند با اکراه و کاهلی برخیزند و برای خودنمایی نماز کنند و در نماز جز اندکی خدای را یاد نکنند.»
«وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ یُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ ؛3 هیچ چیز مانع قبول انفاقهایشان نشده مگر آنکه به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده اند و جز با بی میلی به نماز حاضر نمی شوند و جز به کراهت انفاق نمی کنند.»
و ویژگی چنین نمازی جز نماز بیكیفیت كه به همه چیز جز نماز شبیه است، نیست. در روایتی از حضرت امام سجّاد(علیهالسلام) میخوانیم: «انّ المنافق ینهی و لا ینتهی و یأمر بما لایأتی و إذا قام إلی الصّلوة اعترض؛ همانا منافق(از كار زشت) نهی میكند، ولی خود از آن كار دست نمیكشد و فرمان میدهد(به خوبی) ولی خود انجام نمیدهد و چون به نماز بایستد اعتراض میكند.» راوی میگوید: پرسیدم: «ما الإعتراض؛ اعتراض چیست؟»
حضرت فرمود: «الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانیدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد (یعنی بعد از ركوع نایستد و به همان حال به سجده رود.»4
ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن

قرآن كریم میفرماید: «فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ 5 پس وای بر نمازگزارانی كه از آن غافلند.»
«ساهون»؛ کسانی هستند كه از اصل نماز غافلند، و توجهی به آن ندارند، گاه آن را نمیخوانند، گاه در آخر وقت میخوانند. قرآن كریم میفرماید این مسأله در ضعف اعتقاد دینی او ریشه دارد. گفتنی است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آیه نیست، زیرا اگر چنین بود، میفرمود: «فی صلوتهم» در نمازشان نه «عن صلوتهم» از نمازشان.
یونس بن عمّار از امام صادق(علیهالسلام) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود: «لاكل احد یصیبه هذا ولكن ان یغفلها و یدع ان یصلّی فی اوّل وقتها 6؛ نه هر كس مبتلا به وسوسه میشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اول وقت نخواند.» امام صادق (علیهالسلام) در روایتی فرمود: «تأخیر الصلوة عن اوّل وقتها لغیر عذر7؛ مقصود از سهو، بدون عذر نماز را از اول وقت تأخیر انداختن است.»
در روایتی از حضرت امام علی(علیهالسلام) میخوانیم:
«لیس عملٌ احبّ الی الله عزّوجلّ من الصّلوة فلا یشغلنّكم عن أوقاتها شیءٌ من امور الدّنیا فانّ الله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذین هم عن صلاتهم ساهون یعنی انهم غافلون استهانوا باوقاتها8؛ هیچ كاری نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست، پس نباید در وقت نماز هیچ یك از امور دنیا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهی را كه از نماز سهو میكنند نكوهش كرده است و مقصود این است كه اینها غفلت از نماز داشته، حریم وقت نماز را نگه نمیدارند.»
علاوه بر توجه به اصل نماز باید در نماز نیز انسان به این نكته توجه داشته باشد كه در مقابل حضرت حقّ ایستاده و با او سخن میگوید، باید تمام وجود خویش را به این میهمانی ببرد تا شیطان جرأت زمینهسازی برای خروج از این میهمانی را فراهم نسازد.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَیْدِیكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا 9؛ ای ای کسانی که ایمان آورده اید ، آنگاه که مست هستید گرد نماز مگردید، تابدانید که چه می گویید و نیز در حال جنابت ، تا غسل کنید ، مگر آنکه راهگذر باشید و اگر بیمار یا در سفر بودید یا از مکان قضای حاجت بازگشته اید یا با زنان جماع کرده اید و آب نیافتید با خاک پاک تیمم کنید و روی و دستهایتان را با آن خاک مسح کنید هر آینه خدا عفو کننده و آمرزنده است.»
ظاهر آیه روشن است و نیاز به توضیح ندارد كه مقصود، نهی از نماز در حال مستی است لكن از تعلیل «حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ » میتوان این معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنایت و توجه نماز بخواند، بداند كه چه میگوید و با كه سخن میگوید. مؤیّد این برداشت روایت امام باقر(علیهالسلام) است كه فرمود: در حالتی كه كسل هستید یا چرت آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید، زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستی نهی كرده است.
ج ـ نماز با خشوع
از مصادیق اقامه نماز به جای آوردن نماز با خشوع آن است.

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ 11؛ به تحقیق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند.»
خشوع به معنای تواضع و ادب جسمی و روحی است كه در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا میشود و آثارش در بدن ظاهر میگردد. فیومی گوید: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع فی صلاته و دعائه اقبل بقلبه علی ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنّت12؛ خشوع به معنای تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معنای اقبال قلبی بر آن است و این واژه برگرفته از سكون و اطمینان است، آن چنان كه برای سكون زمین واژه خشوع به كار رفته و میگویند: «خشعت الارض.»
خشوع در نماز؛ یعنی جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و انقطاع از غیر او آن چنان كه برگزیدگان خداوند پیامبر و آلش(علیهمالسلام) چنین بودند. اولین فرودگاه این خشوع روح است كه بر جسم نیز اثر میگذارد؛ یعنی آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نیز آرام بوده، پیوسته بازی با ریش و صورت ندارد! در حدیثی میخوانیم كه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مردی را دید كه در حال نماز با ریش خود بازی میكند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه13؛ اگر او در قلبش خشوع بود، اعضای بدنش نیز خاشع میشد.»
د ـ دوام در نماز
از مصادیق اقامه نماز «دوام نماز» است.
در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخی صفات ناشایست انسانها را مورد تذكّر قرار میدهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذكر میكند كه از جمله آن: «إِلَّا الْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ 14؛ مگر نمازگزارانی كه بر نماز خود تداوم دارند.» ظاهر آیه دوام است؛ یعنی هم به وقت، نماز میخوانند و هم همیشه نماز میخوانند، اینگونه نیست كه نماز خواندن آنها مقطعی باشد و چنین نمازی است كه اگر جزو برنامه زندگی شد و با حدود آن به جای آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز میدارد. و اصولاً برنامههای تربیتی جز با تداوم كارآیی لازم را ندارند، لذا در حدیثی از پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) میخوانیم: «انّ احبّ الأعمال الی الله مادام و ان قلّ15؛ محبوبترین اعمال نزد خداوند كاری است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد.»
هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه
بدون تردید از مصادیق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پیش از این، مصادیق اقامه نماز در بُعد فردی مورد توجه قرار گرفت و اینك آن را از بُعد اجتماعی مورد بررسی قرار میدهیم.
قرآن كریم میفرماید از ویژگیهای یاران خداوند آن است كه: «الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ 16؛ آنها كسانی هستند كه هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند و زكات را ادا میكنند و امر به معروف و نهی از منكر مینمایند.»
از این آیه شریفه به قرینه واژه تمكین (كه به معنای فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم یا علم و آگاهی كافی و توان و نیروی جسمی) میتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده میكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش میكنند.
با مصادیق پنجگانه فوق میتوان معنای وسیع «اقامه نماز» را در قرآن دریافت. بحث پیرامون اولین وظیفه در قبال نماز؛ یعنی «اقامه نماز» را با كلامی از شهید علامه آیة الله مطهری به پایان میبرم:
«به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ یعنی نماز به صورت یك پیكر بیروح انجام نگردد، بلكه نمازی باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنی ذكرالله كه در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: «اقم الصلوة لذكری» یاد خدا بودن مساوی است با فراموش كردن غیر خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهی با خداوند در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید و او را ثنا گوید، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم یلد و لم یولد و لمیكن له كفوا احد بودن توصیف كند، عالیترین تأثیرها در نفس او گذاشته میشود و روح انسان آن چنان ساخته میشود كه مذهب اسلام میخواهد و بدون چنین برنامهای امكانپذیر نیست.»17
1- المفردات فی غریب القرآن، ص418، (كتابفروشی مرتضوی تهران).
2- نساء، آیه 142.
3- توبه، آیه 54.
4- اصول كافی، ج دوم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حدیث3).
5- ماعون، آیه 4 و 5.
6- مجمع البیان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحیح حاج آقا مجتبی عراقی).
7- تفسیر القمی، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497.
8- الخصال، ج2، ص621. (حدیث اربعمأة) و كنزالدقائق، ج15، ص497.
9- نساء، آیه43.
10- علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446.
11- مؤمنین، آیه 2.
12- المصباح المنیر، ص170.
13- مجمع البیان، ج7، ص99؛ انوار التنزیل بیضاوی، ج3، ص159 و كنزالدقائق،، ج7، ص559.
14- معارج، آیه22.
15- اصول كافی، ج2، ص82، (چاپ آخوندی).
16- حج، آیه 41.
17 آشنایی با قرآن، سورههای حمد و بقره، ص67 و 68.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912644
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396