
آخرین مرحله نماز، سلام و درود فرستادن بر پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)، بندگان صالح و همه نماز گزاران است.
«تكبیرة الاحرام» اجازه ورود به نماز و «سلام» اجازه خروج از آن است.
در باره حكمت و فلسفه «سلام» میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
1. احساس یگانگی و همدلی مسلمانان
نمازگزار وقتی در سلام نماز به همه مؤمنان و بندگان صالح و بر خودش سلام میدهد، احساس میكند كه تنها نیست و یكی از آحاد امت بزرگ اسلام است و با مردان خدا، در هر جای زمین احساس همبستگی میكند.
2. امان خواستن از خدا ؛
واژه سلام در میان دو معنا مشترك است: 1 ـ درود و تحیت 2 ـ نام مقدس خداوند .
طبق معنای اول، معنای سلامهای نماز روشن است؛ ولی بر اساس معنای دوم ؛ اشاره و كنایه از این است كه نمازگزار به اذن پروردگار، سلامتی و امن از عذاب را برای مؤمنان تفأل میزند.
چنانكه امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «معنی السلام فی دَبر كلّ صلاةٍ الامان ؛ معنی سلام در آخر هر نمازی، امان است» یعنی اگر نماز را در حالی كه قلبش خاضع است به جای آورد از بلاهای آخرت در امان خواهد بود».(1)
3. جلب رحمت الهی،
امام علی (علیه السلام) میفرماید: در معنای «السلام علیكم و رحمة الله و بركاته» از خدا ترحّم خواستن برای خود و همه بندگان است، كه این خود سبب ایمن شدن از عذاب قیامت است»(2)
4. یاد آوری نام الهی؛
امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «سلام، یكی از اسمهای خدا است و اگر میخواهی سلام نماز را بهخوبی انجام داده و معنایش را ادا كنی، پس باید از خدا بترسی و دین و قلب و عقلت را سالم نگه داری و آنها را به ظلمت گناه نیالایی.»(3)
5. تلقین نیكی ها و شایستگی ها؛
یكی از درسها و ثمرات نماز این است كه هر نمازگزاری، در هر شبانه روز پنج بار به خود تلقین میكند كه از بندگان نیكوكار و شایسته خداوند است (السلام علینا و علی عبادالله الصالحین). كسی كه نماز میخواند، اگر به معنای این جمله توجّه كند، وجدانش تحت تأثیر قرار میگیرد و سعی میكند با پیام آن تلقین مخالفت نكند و اعمال خلاف مرتكب نشود و خود را هر چه بیشتر به نیكوكاران الگو نزدیك سازد.(4)
6. ارتباط با فرشتگان
سلام، نوعی ارتباط با فرشتگان و اظهار دوستی با آنان است. در تعیین این مطلب، روایتی نقل شده است:
از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند، چرا در وقت سلام، نمازگزار رو به طرف راست بر میگرداند، نه به چپ؟ فرمود: ملكی كه كارهای بد را مینویسد، در طرف چپ است. و چون نماز همهاش خوب است و بدی در او نیست، به طرف راست سلام داده میشود، نه طرف چپ.»
7. پیوند دوستی و محبت با دیگران
سلام، خواستاری سلامتی، امنیت، خیر و بركت و سعادت است. نمازگزار با سلام دادن، نشان می دهد كه دوستدار و خیرخواه همه خوبان و نیكوكاران است و همواره آرزوی سلامتی آنان را دارد. این مسأله باعث نزدیكی قلبها به هم و مستحكمتر شدن دوستیها و برادریها است.
پی نوشت ها:
1- مصباح الشریعة، ص 90، اسرار نماز، ص 162 .
2- میزان الحكمه، ج، 5، ص 395 .
3- آداب الصلاة، ص 399 .
4- رموز نماز، ص 83 .
منبع: ایپرسش
گروه دین و اندیشه تبیان - مهدی سیف جمالی
:: ادامه مطلب

انسان در زندگی مادی بدون تردید در تنگنا قرار میگیرد، امكانات و توان انسان محدود است و با مشكلات بسیار، بدون پشتوانه نمیتوان زندگی كرد. آنان كه مادی میاندیشند، فقط به پشتوانههای مادی فكر میكنند، ولی آنان كه الهی فكر میكنند پیوسته با پشتوانههای معنوی خود را از بن بست میرهانند. از این دست پشتوانهها، نماز است. نماز، جلوه برجسته یاد خداست و «دل آرام گیرد ز یاد خدای «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»1
«وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ 2؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و كنترل هوسهای درونی و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این كار جز برای خاشعان سنگین است.» بر این اساس است كه در روایات فراوانی آمده است كه وقتی پیامبر اکرم یا امام علی(علیهماالسلام) با مشكلی رو به رو میشدند به نماز روی میآوردند.(3) امام صادق(علیهالسلام) فرمود: مستند این كار همین آیه شریفه است.(4)
از حضرت امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است كه فرمود: چه مانعی دارد وقتی كه با غمی از غمهای دنیا رو به رو میشوید؛ وضو گرفته به مسجد بروید، دو ركعت نماز بخوانید و در نماز دعا كنید، زیرا خداوند دستور داده: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ .»(5)
و بیتردید استوارترین پشتوانه در زندگی همین است و بس، دیگر پشتوانهها سست است و غیر قابل اعتماد:
«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُونَ 6؛ كسانی كه غیر از خدا را اولیا خود برگزیدند، همچون عنكبوتاند كه خانهای برای خود انتخاب كرده و سستترین خانهها خانه عنكبوت است؛ اگر میدانستند!»
«هر حیوان و حشرهای برای خود خانه و لانهای دارد اما هیچ یك از این خانهها به سستی خانه عنكبوت نیست. اصولاً خانه باید دیوار، سقف، و دری داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند، طعمه و غذا و نیازهای او را در خود نگه دارد، بعضی خانهها سقف ندارند، اما لااقل دیواری دارند یا اگر دیوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه از تعدادی تارهای بسیار نازك ساخته شده نه دیواری دارد، نه سقفی، نه حیاطی و نه دری. اینها همه از یك سو .
از سوی دیگر مصالح آن به قدری سست و بیدوام است كه در برابر هیچ حادثهای مقاومت نمیكند، اگر نسیم ملایمی بوزد تار و پودش را در هم میریزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشی میكند. كمترین شعله آتش به آن برسد، نابودش میسازد، حتی اگر گرد و غبار بر آن بنشیند، پاره پاره میشود و از سقف خانه آویزان میگردد. معبودهای دروغین این گروه نه سودی دارد و نه زیانی نه مشكلی را حل میكند و نه در روز بیچارگی پناهگاه كسی هستند.»7
آری فقط او پناهگاه است و بس!
هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان
پینوشتها:
1- رعد (13)، آیه28.
2- بقره(2)، آیه45
3- مجمع البیان، ج1 ـ 2، ص217.
4- فروع كافی، ج3، ص480.
5- تفسیر مجمع البیان، ج1 ـ 2، ص217.
6- عنكبوت(29)، آیه 41.
7- تفسیر نمونه، ج16، ص277 و 288.
:: ادامه مطلب

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این كه متوجه شود از بین او و مُهرش عبور كرد.
مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی.
مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو كه عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی كه من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟
نماز موضوعی است که متدیان، بسیار با آن سر و کار دارند اما مواجههی افراد مختلف با آن متفاوت است. نماز برای بسیاری دغدغه است اما دغدغهای آزار دهنده که تا پایان وقت با آنهاست و در آن لحظات پایانی که آن را به جا میآورند گویا که بار بزرگی را از دوش برداشتهاند.
گروه دیگری نیز به نماز عادت کردهاند و چندان ارتباطی با آن نداشته و هیچ دغدغهای برایشان ندارد و از سر عادت دیر یا زود آن را به جا میآورند.
اما در این میان هستند افرادی که نماز جور دیگری برایشان دغدغه است. این افراد توانستهاند ارتباطی با آن برقرار کنند و دغدغه آنها این است که آن را به نحو صحیحی به جای آورند.
اما چگونه نماز برای انسان شیرین میشود؟
نماز عبادتی که در ابتدای راه، نیاز به تمرین دارد تا عادت شده و مشقت آن هموار شود. از این روست که آموزههای تربیتی دین، گویای این است که کودکان از هفت سالگی به نماز فرا خوانده شوند تا کم کم با آن خو بگیرند. اما قدم بعد، ستیز با عادت شدن آن است. و تمام مشکل اینجاست که یا نماز برای افراد عادت نمی شود و یا تبدیل به عادت میگردد.
عادت نکردن افراد به نماز در ابتدای سنین تکلیف موجب کسالت و مشقت برای آنان در سنین بالاتر شده و باقی ماندن در عادت موجب عدم ارتباط با آن میگردد. اما نمازی که "قربانُ کلِ تقی" است و "معراج مومن" است، فراتر از تکرار واژهها و انجام منظم حرکات است.
از قدیم انسانها دنبال جادو، ذکر، ختم، رمز و کیمیا بودهاند تا یکباره ترقی کنند. امروز هم کم نیستند افرادی که ذکر میدهند و آدمهایی که دنبال آن هستند و خود شما نیز قطعا نمونههای دینی آن را تجربه کردهاید. حتی منابع اسلامی نیز پر است از این دست ختوم و اذکار. اما کماند افرادی که با این روشها گرهای گشوده باشند حتی با شیوههای دینی. اما چرا؟
علت عدم تأثیر عمده این موارد، عدم ارتباط با معناست. چرا که الفاظ منشاء اثر نیستند و آنچه سیراب میکند خود آب است نه اسم آن. گذشته از اینکه بسیاری از موارد غیر دینی آن شیوهها، تهی از معنا هستند.
نماز نیز یکی از همان اکسیرهاست که به فرمودهی اولیای دین قربان و معراج است یعنی بال پرواز و ترقی. و آنچه گفته آمد همه برای این بود که عرض گردد نماز بهترین و تضمینیترین ذکر و ختم و رمز برای ترقی و رسیدن به آرزوها و پر کشیدن به اوج آسمانهاست. اما نه ظاهر نماز و نه الفاظ آن، بل روح و معنای آن، که داستان نماز و روحش همان داستان آب و اسم آب است.
اما تنها راه عادت کردن به نماز و عادی نشدن نماز؛ تنها و تنها با توجه به آن و گذشتن از ظاهر آن و رسیدن به معنا و ارتباط با روح آن است که در تعابیر دیگر به این توجه حضور قلب نیز گفته میشود.
برای دست یابی به حضور قلب باید به نماز اهمیت داد. از وقت نماز گرفته تا مقدمات و اعمال و اذکار آن. بنابر این بهتر است نمازگزار موارد زیر را مراعات کند:
1- اهتمام به نماز اول وقت داشته و سعی کند دغدغهاش این باشد که تا اذان گفته شد هر جا که هست در پی خواندن نمازش رود.
2- قبل از نماز حتما اذان و اقامه را بگوید و خود را برای نماز مهیا کرده و ذهنش را از امور روزمره و مشغلههای زندگی خالی کند.
3- قبل از نماز همیشه به خود توجه دهد که میخواهد در پیشگاه خدای بزرگی بایستد که او را میبیند و فراتر از آن، کسی است که او را و همه عالم را آفریده و هستی به دست اوست و شنوا و دانا و مهربان است.
4- حتما معنای اذکار نماز و آیاتی که در آن تلاوت میکند را بداند و توجه داشته باشد که دارد با خدای خود صحبت میکند.
5- بعد از نماز حتما چند دقیقهای بنشیند و ارتباط خود را ادامه دهد و در آن بیندیشد.
پایان کلام خود را به ماجرایی از حضرت جانان، امیر مومنان، علی علیه السلام میآرایم و امید دارم که در همین اولین نمازی که پیش روی ماست به معنایی که ایشان فرمودند دقت کنیم.

جابر بن عبدالله انصارى تعریف میکند که روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم كه مشغول نماز است،
حضرت به او خطاب كرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مىدانى كه چگونه و براى چه مىباشد؟
مرد گفت: مگر نماز معنای غیر عبادت دارد؟
حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن كسى كه محمّد(صلّى الله علیه و آله) را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است كه تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.
مرد مشتاق شد و گفت: پس مرا تعلیم فرما.
امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تكبیر آن است كه خداوند، سبحان و منزّه است از این كه داراى قیام و قعود باشد.
دومین تكبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حركت و سكون نمىباشد.
سومین تكبیر یعنى؛ نمىتوان خداوند را به جسمى تشبیه كرد.
چهارمین تكبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمىشود.
پنجمین تكبیر مفهومش آن است كه خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مىكند.
ششمین تكبیر معنایش این است كه زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.
و هفتمین تكبیر یعنى؛ بدان كه خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست.
سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:
معناى ركوع آن است كه مىگویى: خداوندا! من به تو ایمان آوردهام و از آن دست بر نمىدارم، گرچه گردنم زده شود.
و چون سر از ركوع بر مىدارى و مىگوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْدلله ربّ العالمین» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آوردهاى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى.
و هنگامى كه سر بر سجده فرود آورى، میگویى: خداوندا! مرا از خاك آفریدهاى؛ و سر بلند كردن از سجده یعنى؛ مرا از خاك خارج گرداندهاى.
و همین كه دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاك برمىگردانى؛
و چون سر بلند كنى گویى: و مرا از درون همین خاك در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مىگردانى.
و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهلبیت او علیهم صلوات الله است.
و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، كه در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.1
به نظر شما آیا اگر کسی در حرکات و سکنات نماز به این معانی توجه داشته و بداند که خم راست شدنش به چه معناست، و به آنچه میگوید و میخواند توجه داشته و خداوند تبارک را مخاطب خویش بداند، دیگر حواسش پرت میشود؟
1- مستدرك الوسائل، ج 4، ص 105، ح 5 و بحار الانوار، ج 84، ص 253، ح 38.
:: ادامه مطلب

اشاره:
گرفتن دست چپ با دست راست (تکتف) ، چیزی است كه استحباب آن میان فقهای اهل سنت مشهور است .
اما مشهور از شیعه امامیه آن است كه حرام است و نماز را باطل می كند و گروه اندكی از جمله حلبی در كافی گفته اند كه مكروه است.1
با آنكه غیر از مالكیه، مذاهب دیگر خیلی بالا و پایین رفته اند، ولی هیچ دلیلی قانع كننده بر جواز آن در نماز ندارند ، تا چه رسد به اینكه مستحب باشد . بلكه می توان گفت دلیل بر خلاف آنان است و روایاتی كه چگونگی نماز پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را تبیین می كند چه از شیعه چه از اهل سنت، از این نكته خالی است و ممكن نیست پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) در طول زندگی یا اغلب دوران عمر، انجام این مستحب را ترك كرده باشد.
دست به روی دست گرفتن در نماز، بدعتی است كه پس از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) پدید آمده است . در این مسأله به دو حدیث صحیح، یكی از طرق اهل سنت و دیگری از طرق شیعه تكیه می كنیم:
الف: حدیث ابوحمید ساعدی
ابوحمید ساعدی گفت: آیا شما را از كیفیت نماز پیامبر آگاه كنم؟ گفتند: برای چه؟ تو كه بیش از ما و پیش از ما از آن حضرت تبعیت و همراهی نداشته ای؟! گفت: آری . گفتند: پس بیان كن . گفت :
وقتی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به نماز می ایستاد، دست ها را تا برابر دوش خود بالا می آورد، سپس تكبیر می گفت تا همه اعضایش قرار و آرام می گرفت، قرائت حمد می كرد. تكبیر می گفت و دست ها را تا برابر دوش ها بالا می آورد، سپس به ركوع می رفت، كف دست ها را بر زانوها می گذاشت و سرش را متعادل نگه می داشت، سر بلند می كرد و می گفت: سَمِعَ الله لِمَن حَمِده، دست ها را تا محاذی دوش ها بالا می آورد و كاملاً می ایستاد. الله اكبر می گفت و به سجود می رفت، دست ها را از پهلوهایش فاصله می داد، سر از سجده بلند می كرد، متمایل به روی پای چپ می نشست و هنگام سجود انگشتان پاها را از هم باز می كرد ، دوباره به سجده می رفت و از سجده بر می خاست و الله اكبر می گفت، باز هم متمایل به روی پای چپ قرار می گرفت، ركعت دیگر هم همین گونه عمل می كرد. پس از دو ركعت، تكبیر می گفت و دست ها را تا برابر دوش ها بالا می آورد مثل آنگونه كه در آغاز نماز داشت، بقیه نماز را نیز همین گونه انجام می داد، در سجده آخر كه سلام در آن است، پای چپ را عقب می كشید و خمیده به روی پای چپ می نشست .
همه گفتند: راست می گوید، پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) اینگونه نماز می خواند.2
اما آنچه شیعه روایت كرده است :
ب: حدیث حمّاد بن عیسی
حماد بن عیسی از امام صادق (علیهالسلام) روایت كرده كه فرمود : «چه زشت است كه شصت یا هفتاد سال از عمر كسی بگذرد و یك نماز كامل با همه حدودش نخواند.»

حماد گوید: پیش خودم احساس حقارت كردم، گفتم: فدایت شوم پس نماز را به من بیاموز. امام صادق (علیهالسلام) رو به قبله ایستاد ، دست هایش را روی ران هایش آویخت ، انگشتانش را به هم جسبانده و قدم هایش را به اندازه سه انگشت باز از هم باز كرده و همه انگشتان پایش رو به قبله بود، با خشوع و فروتنی ایستاد و الله اكبر گفت، حمد را با ترتیل خواند، قل هو الله احد خواند، ایستاده به اندازه یك نفس صبر كرد، ایستاده الله اكبر گفت و به ركوع رفت، پنجه دست را روی زانوها نهاد، زانوها را به طرف عقب فشار داد ، تا آنكه پشتش صاف شد به نحوی كه اگر قطره آب یا روغنی می ریختی به خاطر صافی پشت نمی ریخت . گردنش را كشیده داشت، چشمانش را بست و سه بار با ترتیل سبحان الله گفت و پس از گفتنِ «سبحان ربی العظیم و بحمده» ایستاد ، چون آرام گرفت ، «سمع الله لمن حمده» گفت و پس از گفتنِ الله اكبر در حال ایستاده و بالا بردن دست ها تا كنار صورت، به سجده رفت . پیش از زانوها، دستانش را روی زمین نهاد و سه بار گفت: «سبحان ربی الأعلی و بحمده» و جایی از بدن را بر جای دیگر قرار نداد، سجده اش بر هشت موضع بود: پیشانی ، دو كف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهامِ پاها و بینی . هفت عضو واجب است و نهادن بینی بر زمین سنت است و نوعی خاكساری است . سپس سر از سجده برداشت و كاملاً نشست و الله اكبر گفت . سپس متمایل به طرف چپ نشست، روی پای راست را بر كف پای چپ نهاد و گفت: استغفرُ الله ربی و اتوب الیه، سپس در حال نشسته تكبیر گفت و به سجده دوم رفت و مثل سجده اول ذكر گفت و در ركوع و سجود از هیچ عضوی از بدنش كمك نگرفت و در سجده دست ها را از بدن فاصله داده بود و ساعدش را بر زمین نگذاشت. دو ركعت اینگونه خواند . سپس فرمود: « ای حمّاد ، اینگونه نماز بخوان و به این طرف و آن طرف نگاه نكن ، با دست ها و انگشتانت بازی نكن ، به طرف چپ و راست یا جلو آب دهان نینداز.»3
هر دو روایت در صدد بیان كیفیت نماز واجب بر مردم است و هیچ اشاره ای در آنها به دست روی دست گذاشتن با همه انواعش نشده است . اگر سنت بود ، امام در بیان خویش آن را ترك نمی كرد . پس دست روی دست نهادن بدعت است، زیرا وارد ساختن چیزی در شریعت است كه از آن نیست .
به نقل مسلم از عایشه، پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) نماز را با تكبیر و قرائت سوره حمد آغاز می كرد و چون ركوع می رفت، سرش را نه بیرون می آورد و نه تو می كشید، بلكه میان این دو حالت بود و چون از ركوع بر می خاست، قبل از سجده كاملاً می ایستاد و چون از سجده بر می خاست، قبل از سجده دوم كاملاً مینشست و در هر دو ركعت تحیّت می گفت، پای چپ را می گسترد و پای راست را بر آن می نهاد و از نشستن روی دو پاشنه پا و این كه كسی ساعدهایش را مثل درندگان بر زمین بگسترد نهی می كرد و نمازش را با سلام به پایان می برد.4
اگر دست روی دست گذاشتن سنت مؤكّد یا مستحب بود حتماً پیامبر(صلّی الله علیه و آله) آن را می گفت، چون استحباب آن در نظر معتقدانش كمتر از گذاشتن پای راست روی پای چپ نیست. این روایات تبیین كننده كیفیت نماز، بهترین دلیل است كه دست روی دست نهادن سنت مؤكّد نیست .
ج ـ روایت قاضی ابوحنیفه
قاضی ابوحنیفه نعمان تمیمی از امام صادق(علیه السلام) نقل می كند: «هرگاه در نماز ایستاده بودی، دست راست را روی دست چپ یا دست چپ را روی دست راست نگذار، این شیوه اهل كتاب است، بلكه دستها را آزاد و رها كن، كه این سزاوارتر است كه تو را از فكر نماز باز ندارد.»5
روایات أئمه اهل بیت (علیهمالسلام)
روایات بسیاری از ائمه اهل بیت نقل شده كه آویختن دست واجب است و دست روی دست گذاشتن (تكفیر) بدعت است . به چند حدیث اكتفا می كنیم.
1 . محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) نقل می كند كه پرسیدم: كسی در نماز ، دست راست را روی دست چپ می گذارد . فرمود:«این تكفیر است، انجام نشود.»6
2 . زراره از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود : «در نمازت اقبال داشته باش، دست روی دست نگذار ، كه این كارِ مجوس بوده است.»7
3 . صدوق با سند خود از علی (علیه السلام) نقل می كند كه فرمود : «مسلمان در نمازش در برابر خدای متعال دستهایش را روی هم نگذارد و شبیه اهل كفر یعنی مجوس نشود.»8
شیعه چه گناهی كرده اگر اجتهاد و بررسی كتاب و سنت ، آنان را به این نتیجه رسانده كه دست روی دست گذاشتن در نماز ، امری است كه پس از پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) به وجود آمده و مردم در روزگار خلفا به آن امر می شدند؟ پس هر كه به واجب یا مستحب بودن آن معتقد باشد در دین بدعت نهاده است. آیا پاداش كسی كه در دین اجتهاد كند، آن است كه به تعصب مذهبی یا اختلاف افكنی متهم شود؟
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
1 . جواهر الكلام : ج11 ، ص15 ـ
2 . سنن بیهقی : ج2 ، ص72 ، 73 ، 101 ، 102 ؛ سنن ابی داود : ج1 ، ص194 ؛ سنن ترمذی : ج2 ، ص98 ؛ مسند احمد : ج5 ، ص424
3 . وسائل الشیعه : ج4 ، باب اول از افعال نماز ، حدیث 1 ، نیز باب 17 ، حدیث 1 و 2
4 . بلوغ المرام : 99 ، شماره 8 / 257
5 . دعائم الاسلام : ج1 ، ص161 ، شماره 472 ( چاپ قاهره ) .
6. وسائل الشیعه : ج4 ، باب 15 از ابواب قواطع الصلاة ، حدیث 1
7 . همان ، حدیث 2
8. همان ، حدیث 7
:: ادامه مطلب

چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه وقت میخوانند؟
مسأله «جمع بین الصلاتین» از مسائل مهم فقهی و حساس است كه اخیراً از طرف دانشمندان محقق شیعه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ زیرا برخی تصور میكنند كه جمع بین دو نماز نوعی خواندن نماز در غیر وقت شرعی است، برای روشن شدن موضوع ابتدا نكاتی را یادآور میشویم:1
1. همه گروههای اسلامی در این مسأله اتفاق نظر دارند كه در «عرفات» میتوان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا كرد، و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا بجا آورد.
2. حنفیها میگویند: جمع بین نماز ظهر و عصر در یك وقت، و نماز مغرب و عشا در یك وقت، تنها در همان دو مورد «عرفه» و «مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، جایز نیست.
3. حنبلیها، مالكیها و شافعیها میگویند: جمع بین نماز ظهر و عصر و یا جمع میان نماز مغرب و عشا در یك وقت خاص، علاوه بر دو مورد یاد شده، در حال سفر نیز جایز است. برخی از این گروهها، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری; مانند زمانی كه باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز میدانند.2
4. شیعه بر آن است كه هر یك از نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا، یك «وقت خاص» دارند و یك «وقت مشترك»;
الف. وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعی(وقت زوال) است تا مقدار زمانی كه چهار ركعت نماز خوانده میشود، در این مدّت محدود، تنها نماز ظهر را میتوان بجا آورد.
ب. وقت خاصّ نماز عصر، زمانی است كه از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر، فرصت باشد.
ج. وقت مشترك بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهای وقت خاص نماز ظهر، تا ابتدای وقت خاص نماز عصر است.
سخن شیعه آن است كه در تمام این وقت مشترك، میتوان نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله خواند.
اهل سنت به خاطر دیدگاه خاصی كه در تقسیم وقت (از زوال تا غروب) دارند، هیچگاه به وقت مشترك میان ظهر و عصر مثلاً قائل نیستند، زیرا معتقدند كه از اوّل زوال تا سایه شاخص به اندازه آن گردد، وقت مختص نماز ظهر است و نمیتوان نماز عصر را در این وقت به جا آورد، از آن به بعد وقت نماز عصر آغاز میگردد تا غروب، و مختص به آن میباشد با چنین دیدگاهی هرگز نمیتوان بین دو نماز جمع كرد، زیرا لازمه آن این است كه انجام یكی از آن در غیر وقت خود باشد.
شیعیان معتقدند كه این تقسیمبندی، مربوط به وقت فضیلت هر دو نماز است، نه وقت اجزاء، یعنی بهتر است نماز عصر را موقعی خواند كه سایه شاخص به اندازه آن باشد، ولی اگر كسی قبل از آن هم بخواند مجزی است، دقت فرمایید.
از طرف دیگر روایات زیادی حاكی است كه رسول خدا، در سفر و احیاناً در حضر بدون كوچكترین عذر، میان دو نماز جمع نموده است و آنان برای حفظ دیدگاه خود در تقسیم وقت ناچار شدند كه این روایات را به نحو بسیار بعید از واقع توجیه كنند، به تفسیر این روایات از دیدگاه شیعیان و اهل سنت توجه كنید:

الف. شیعه بر آن است كه بر مبنای این روایات، پس از اتمام نماز ظهر، میتوان نماز عصر را بجا آورد و همچنین پس از خواندن نماز مغرب، میتوان نماز عشا را ادا نمود و این مسأله به زمان یا مكان یا شرایط خاصّی بستگی ندارد، بلكه در همه جا و همه وقت، جایز است.
ب. دیگران به خاطر نفی وقت مشترك و منحصر كردن وقت به وقت اجزاء میگویند: مقصود روایت این است كه نماز ظهر، در آخر وقت آن، و نماز عصر در اوّل وقت آن بجا آورده شود .
دقت در فلسفه جمع بین دو نماز، بیپایگی این تفسیر را روشن میسازد، زیرا علت تجویز جمع بین الصلاتین، ایجاد سهولت بر امت اسلامی است كه بتوانند در تمام حالات هر دو نماز ظهر و عصر را ـ مثلاً ـ در یك زمان بخوانند و این در صورتی تحقق پیدا میكند كه جز به مقدار چهار ركعت از اوّل و چهار ركعت از آخر، بقیه زمانها «وقت مشترك» هر دو نماز باشد.
امّا اگر جمع بین دو نماز را مطابق با نظر اهل سنت تفسیر كنیم و بگوییم پیامبر (ص) ظهر را در وقتی بجا آورد كه با پایان آن، سایه شاخص به اندازه خود آن شود و سپس بلافاصله نماز عصر را بخواند، در این صورت به جای تسهیل، كار را مشكل و پیچیدهتر كردهایم، زیرا شناخت اول وقت و آخر آن در تمام اعصار، خصوصاً در مناطقی كه ابزار و ادوات دقیق موجود نباشد، بسیار كار مشكلی است.
نویسنده : حضرت آیت الله سبحانی
مهدی سیف جمالی، گروه دین و اندیشه تبیان
[1] . درباره جمع بین صلاتین رسالههای ارزندهای نوشته شده است ، مانند: رسائل فقهیه نگارش علامه شرف الدین عاملی، و الجمع بین الصلاتین، نگارش نجم الدین عسكری، و الانصاف فی مسائِلَ دامَ فیها الخلاف، از این قلم.
آنچه در اینجا میخوانید عصارهای از تحقیقات گذشتگان، به قلم آقای سید رضا حسینینسب در كتاب «شیعه پاسخ میدهد»، است.
[2] . با اقتباس از:«الفقه علی المذاهب الأربعه»، كتاب الصلاة، الجمع بین الصلاتین تقدیماً وتأخیراً.
:: ادامه مطلب

حکیم فرزانه و مفسر گرانمایه قرآن، آیت الله جوادی آملی، در زمینه اسرار نماز، کتاب گرانسنگی با همین نام به زبان عربی به رشته تحریر درآورده اند که به فارسی نیز برگردانده شده است.
در فصول پایانی کتاب یاد شده، معظم له در تبیین راز تسلیم (سلام دادن) در پایان نماز، لطیفه ای عرفانی و معرفت زا از محی الدین عربی، معروف به شیخ اکبر، آورده اند که بسی ژرف و نکته آموز است:
«صاحب الفتوحات المكیة را كه بعد از وی هرچه در زمینه معارف و اسرار، به تازی و فارسی، یا نظم و نثر، تصنیف یا تألیف شده است، نسبت به نوشتار شیخ اكبر «چه شبنمی است كه در بحر میكشد رقمی»، درباره سرّ سلامِ پایانی، لطیفهای است به یاد ماندنی كه آن را مرحوم قاضی سعید قمی، به عنوان «قال بعض أهل المعرفة» ، بدون تعیین نام آن قائل نقل نمود. اصل كلام محی الدین در فتوحات چنین است: «سلام نمازگزار درست نیست، مگر آنكه در حال نماز از ما سوی الله غایب شده و با خداوند مناجات كند؛ هنگامی كه از نماز منتقل میشود و موجودهای خلقی را مشاهده مینماید، چون غایب از آنها بود و تازه در جمع آنها حاضر میشود؛ لذا بر آنان سلام میكند، و اگر نمازگزار همواره با موجودهای خلقی بوده و حواس او متوجه مردم بود، چگونه بر آنها سلام مینماید، زیرا كسی كه در جمع دیگران هماره حاضر است، به آنها سلام نمیكند و این نمازگزار، باید شرمنده شود، چون با سلام خود ریاكارانه به مردم نشان میدهد كه من در نزد خدا بودم و تازه به جمع شما پیوستم...، و سلام عارف برای انتقال از حالی به حال دیگر است؛ یك سلام بر منقول عنه، و یك سلام بر منقول الیه... ».
وی آنگاه ادامه می دهد:
و از روایت عبدالله بن فضل هاشمی از حضرت امام صادق(علیهالسلام) استفاده میشود كه سلام نشانه ایمنی است؛ هم از طرف سلام كننده و هم از طرف جواب دهنده، و همین نشانه در پایان نماز، به منظور تحلیل كلام آدمی كه با «تكبیرةالإحرام» حرام شده بود، و به قصد در امان بودن نماز، از چیزی كه او را تباه كند، قرار داده شد، و سلام اسمی از اسمای خداست، و از طرف نمازگزار، بر دو فرشته موكل خدایی فرستاده میشود.
فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
1ـ اسرار العبادات، ص119.
2 ـ الفتوحات المكیة، ج1، ص432.
3ـ وسائل الشیعه، ج 6، ص 418.
4- ترجمه اسرار الصلواة
:: ادامه مطلب

هر انسان مؤمنی از زمانی که به تکلیف می رسد تا زمانی که می خواهد از این دنیای فانی رخت بر بندد و به عالم باقی سفر نماید، از طرف خداوند حکیم موظّف به انجام تکالیفی شده، که در بین این تکالیف هیچ تکلیفی از نظر ارزش، به اهمیت نماز نمی رسد. در حقیقت به جرأت می توان گفت: گل سرسبد تمام واجبات، نماز است و هیچ واجبی جای نماز را نمی-گیرد. تا جایی که پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت امام باقر (علیه السلام) در مورد آن می فرماید:
(الصلاةُ عمود الدین)1؛ نماز ستون دین است.
یعنی خیمه دین ما بر ستون نماز، بر پا شده به گونه ای که اگر نماز نخوانیم خیمه دین ما به زمین می خوابد.
بنابراین. نماز از مهمترین واجبات و عبادات است، و هیچ فریضه ای در فضیلت و ارزش با آن برابری نمی کند. گرچه عبادت فقط مخصوص نماز نیست و چندین عبادت دیگر نیز وجود دارد که هر مؤمن خداجویی باید علاوه بر نماز، آنها را نیز بجای آورد؛ عباداتی چون: زکات، حج، خمس، جهاد، روزه، امر به معروف، نهی از منکر و ... که هر کدام از این دستورات نورانی، نقش سازنده و تربیتی مهّمی بر انسان دارند. ولی در این میان، نقش نماز، بسیار سازنده تر از همه آنهاست، در واقع نماز چون خورشید فروزانی است که با نور خیره کننده خود، گوی سبقت را از سایر واجبات ربوده است.
ممکن است در ذهن هر بیدار دلی و صاحب عقل و اندیشه ای این پرسش مطرح شود که راستی چرا در دین اسلام، بر این فرضیه الهی این قدر تأکید شده است؟ مگر در نماز چه خاصیّتی نهفته است که ما را به انجام آن دستور داده اند؟!
با مراجعه به آیات نورانی کلام الله مجید و روایات گهر بار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) می توان پاسخ این پرسش را یافت. ما در ادامه به برجسته ترین اثر نماز که برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) است، اشاره می کنیم:
آرامش بخش دلها
برجسته ترین اثر نماز، رسیدن به آرامش روحی و روانی است. زیرا نماز موجب زنده شدن یاد خدا در دل هاست. یاد خدا ریشه تمام خوبی ها و زیبایی هاست. یاد خدا گنجینه ای است در دل ها عاشق، که شیرین ترین، میوه آن، آرامش دلهای ناآرام و پرتلاطمی است که در دریای غم و غصه فرو رفته و در پی نجاتند.
خداوند مهربان پرده از روی این حقیقت برداشته و با صراحت اعلام می دارد «الا بذکر الله تطمئن القلوب.»2 آگاه باشید، یاد خدا مایه آرامش دلها است.
نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.
انسان در امواج زندگی و در کشاکش رنجها و بلاها، دچار خستگی روحی فراوان می شود و لذا به تکیه گاهی نیازمند است که به آن پناه برده و درون پر اضطراب خود را بدان آرامش بخشد و این تکیه گاه، جز ذکر خدا و نماز که زیباترین نماد ذکر خداست چیز دیگری نمی تواند باشد. نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.

خداوند بی همتا در این باره می فرماید: «اِنّ الانسانَ خلق هلوعاً الا المصلین* الذین هم علی صلاتهم دائمون.» 3
همانا انسان حریص آفریده شده است؛ وقتی شری به او برسد فریاد می کشد و جزع می کند و هرگاه خیر و نعمتی به او برسد، بخل می ورزد، مگر نمازگزاران که آنها افرادی هستند که بر نماز خویش مداومت می کنند.
نماز خواندن موجب افزایش اعتماد به نفس می شود زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، و از او یاری می جوید، خداوند مهربان به دنبال این یاری جویی به انسان مدد می رساند – زیرا خود فرموده (ادعونی استجب لکم)4 مرا بخوانید تا استجابت کنم برای شما – وقتی مدد الهی به انسان رسید، توان بیشتری در خود احساس می کند و این توان ناشی از توکلّی است که مؤمن در نماز به خدا پیدا کرده است و در حقیقت خود را مانند قطره ای می بیند که با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا، دریاست
بنابراین می توان گفت: نماز نقش مددرسانی دارد، آن هم از ناحیه قدرتی بی همتا که عجز و ناتوانی، هرگز در او راه ندارد.
خداوند بی نیاز در کلام نورانی خود، سخن ما را تصدیق نموده و با صراحت اعلام می دارد «واستعینوا بالصبر و الصلاة.» 5 از صبر و نماز کمک بجویید.
انسان برخوردار از امدادهای الهی، فردی توانا و موفّق و دارای نشاطی مثال زدنی در عرصه زندگی است، که چون کوهی استوار در مقابل طوفان بلا، گرفتاری و مصیبت ایستادگی می کند.
مقربان درگان الهی، که قلب و جان خود را به سرچشمه فیض و رحمت خدا گره زده اند و لیاقت دوستی با خدا را پیدا کرده اند، در فراز و نشیب های زندگی، وقتی دچار غم و اندوهی می شدند، با عشق و علاقه ای بی بدلیل که ناشی از ایمانی قلبی به خداوند بی همتاست، به نماز پناه می بردند.
در روایتی آمده که: پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هرگاه، غم و غصه ای، به سراغش می آمد، نماز می خواند. (و با نماز، غم و اندوه را، از روح و روان خود می زدایید.)
البته ناگفته نماند، هر نمازی آرامش بخش نیست، نمازی این اثر معجزه آسا را دارد که در آن، دل با زبان همراه گشته و انسان به هنگام نماز، با تمام وجود، خود را در محضر خداوند متعال ببیند و تمام توجه و حواس خود را به سوی آن قدرت بی همتا متمرکز نماید.
نماز خواندن موجب افزایش اعتماد به نفس می شود زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، و از او یاری می جوید، خداوند مهربان به دنبال این یاری جویی به انسان مدد می رساند – زیرا خود فرموده (ادعونی استجب لکم)4 مرا بخوانید تا استجابت کنم برای شما – وقتی مدد الهی به انسان رسید، توان بیشتری در خود احساس می کند و این توان ناشی از توکلّی است که مؤمن در نماز به خدا پیدا کرده است و در حقیقت خود را مانند قطره ای می بیند که با دریا پیوند خورده است.
آرامش امام خمینی (ره) در سایه نماز
در دوران معاصر، یکی از برجسته ترین اندیشمندان دنیای اسلام، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (قدس سره) است. به جرأت می توان گفت: او شخصیّت کم نظیری است که بعد از پیشوایان معصوم ما (صلوات الله علیهم اجمعین) دنیا چنین شخصیتی به خود ندیده است. یکی از ویژگی های مثال زدنی این مرد بزرگ الهی، آرامش روحی و روانی اوست. هر انسان بیدار دل و صاحب عقل و اندیشه ای به این موضوع معترف است. آرامشی که در حضرت امام (قدس سره) وجود داشت، در میان اندیشمندان اسلامی، کم نظیر بود.

شاید در ذهن شما این پرسش مطرح باشد که ایشان این آرامش را از چه راهی کسب نموده بود؟! چه داروی شفابخشی این گنج الهی را به او بخشیده بود؟!
با تأمل در سیره رفتاری و عملی حضرت امام می یابیم که وی این آرامش را از طریق ذکر و یاد خدا و نماز که مصداق برجسته ذکر خداست بدست آورده بود. او در زندگی برای هیچ کاری به اندازه نماز اهمیت قائل نبود. نماز در زندگی وی، در رأس تمام امور بود، به گونه ای که هیچ کاری را حاضر نبود با نماز معاوضه نماید. ما در ادامه به خاطره ای از نماز با صفای این ابر مرد تاریخ می پردازیم:
نماز شب در تب 42 درجه
وقتی حضرت امام (ره) در نجف اشرف، تشریف داشتند، شخصی به ملاقات ایشان می رود و در طی این ملاقات، ماجرایی شگفت انگیز را مشاهده می کند که آن را برای سیّد علی اکبر محتشمی چنین نقل می کند: «برنامه همیشگی امام (ره) در نجف این بود که دو ساعت و نیم بعد از مغرب به بیرونی منزل تشریف می آوردند، تا کسانی که به زیارت ایشان می آمدند بتوانند به خدمتشان برسند. و بعد از این برنامه به حرم مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می رفتند. شبی حضرت امام (ره) به تب شدید مبتلا شدند، هرچه تلاش کردند تا دکتری را پیدا کنند، موفّق نشدند، تا اینکه ساعت دو و نیم شب دکتری را دیدند و از وی خواهش نمودند که حضرت امام (ره) را معاینه کند، او پذیرفت و راهی منزل امام شدیم. وقتی به منزل ایشان وارد شدیم، با خود گفتیم که حتماً آقا با وجود این کسالتی که دارد خوابیده است. ولی وقتی وارد اطاق شدیم با کمال تعجّب، مشاهد کردیم که وی نشسته و مشغول نماز شب است. صبر کردیم تا نماز ایشان تمام شود. بعد از نماز دکتر حضرت امام (ره) را معاینه کرد و معلوم شد که ایشان تب 42 درجه داشتند.»7
شگفتی این خاطره از این جهت است که کسی که دچار چنین تبی شده باشد، حتی نماز واجبش را نمی تواند بخواند تا چه رسد به نماز شب، ولی امام خمینی (ره) در اثر شدّت عشق و علاقه ای که به ذکر خدا و نماز دارد، به هنگام نماز چنان قلب و روحش به دریای محبّت خداوند پیوند می خورد که به آرامش کم نظیری دست می یابد و در سایه این آرامش، درد و رنج فراوان جسمانی را تحمل می نماید.
بنابراین انسان سراپا نیاز و درمانده، اگر می خواهد در دریای پر تلاطم غم و غصه، غرق نشود، باید در سایه ذکر و یاد خدا، به آغوش رحمت الهی پناه برده و در آن آرام بگیرد.
بزرگی هست در عالم، خدا نام که دل از یاد او می گیرد آرام
مهدی صفری – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
1- وسائل الشیعه، ج 4، ص 27
2- سوره رعد، آیه 28
3- سوره معراج، آیات 18 – 22
4- سوره غافر، آیه 60
5- سوره بقره، آیه 45
6- آیات الاحکام، استرآبادی، ج 1، ص 287
7- برگرفته از کتاب عطر خوش نماز، به کوشش فرامرز شعاع حسینی
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912654
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396