بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته میشود، بعضی، یك سوم آن، برخی یك چهارم و بعضی یك پنجم تا آنجا كه برخی یك دهم آن قبول میشود.

نقش و اهمیت نماز در دین نشان دهنده عظمت و استحکام این حبل متین و ریسمان استوار میان زمین و آسمان است. ریسمان دیگر اعمال ارزشی برای صعود انسان به افق بلند سعادت کافی نیست; ولی نردبان نماز، افزون بر آن که به تنهایی وسیله عروج است، می تواند ثقل و سنگینی بقیه اعمال را نیز متحمل گردد. این حقیقت به جوهره نماز باز می گردد و با عدالت خداوند هیچ گونه ناسازگاری ندارد .
ماجرای نمازی که بر صورت صاحبش زده میشود
در ادبیات عرفانی و عبادی بین دو مفهوم «مقبول» و «صحیح» تفاوت بسیاری وجود دارد و هر کدام از این مفاهیم دارای مراتبی است .
نماز مقبول
«نماز مقبول» آن است كه با خضوع و خشوع بهجا آورده شود و آداب ظاهری و باطنی در آن مراعات شود. این نماز موجب تزكیة نفس و پاكی روح و روان میشود و تأثیر تربیتی و اخلاقی فراوانی دارد.
از اینرو چنین نمازی را نماز اخلاقی نیز میگویند؛ نمازی كه فرشتگان آن را با درخشندگی خاصی به پیشگاه خداوند متعال میبرند و پروردگار عالم این نماز را میپذیرد.
نماز صحیح
نماز صحیح، موجب رفع تكلیف می شود و به سبب آن انسان در جهان آخرت مورد بازخواست قرار نمیگیرد. چنین نمازی را نماز فقهی نیز میگویند. نمازی كه فرشتگان آن را در حالی كه نورانیت و درخششی ندارد، به محضر ربوبی میبرند و مورد قبول خداوند قرار نمیگیرد. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«ان من الصلوه لما یقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الی العشرون ان منها لما یلف كما یلف الثوب الخلق فیضرب لها وجه صاحبها و ان ما لك من صلوتك الا ما اقبلت علیهه بقلبك ؛ (سرّ الصلوة، ص50)
بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته میشود، بعضی، یك سوم آن، برخی یك چهارم و بعضی یك پنجم تا آنجا كه برخی یك دهم آن قبول میشود و بعضی از نمازها همچون جامه كهنه پیچیده و بر صورت صاحبش زده میشود و نمازگزار بهرهای از نمازهایش نمیبرد، مگر به اندازهای كه در هنگام خواندن آنها به خداوند توجه داشته است.»
در میان تعقیبات نماز،تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: تسبیح جدهام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز برتر و محبوبتر است.
نمازی كه با حضور قلب خوانده شود، ارزشمند و بسیار با اهمیت است. ممكن است در بعضی از نمازها شخص نتواند خشوع در آن را مراعات كند.
در چنین مواقعی نمازگزار با رعایت خضوع ظاهری و بهجا آوردن مستحبات، نظیر گفتن اذان و اقامه و خواندن ذكرهای اضافه بر ذكر اصلی در ركوع و سجدهها كه در رسالههای عملیه و كتب ادعیه آمده است، میتواند قبولی نماز خود را فراهم آورد. نمازگزار میتواند بعد از نماز با ذكر صلوات بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)و خواندن تعقیبات؛ یعنی دعاهایی كه بعد از نمازهای یومیه وارد شده است، بخشی از كاستیهای نماز خود را جبران كند. آنگاه آن نماز را به خداوند متعال عرضه نماید تا پروردگار با فضل و كرم خود آن را بپذیرد.
ذکری که از هزار رکعت نماز بالاتر است
در میان تعقیبات نماز، تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: تسبیح جدهام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز برتر و محبوبتر است.
در مورد تعقیبات نماز، از آیتالله حصهای(ره) یكی از علمای اصفهان تشبیه زیبایی نقل شده است. ایشان نماز را به بادباك كاغذی تشبیه میكردند و میگفتند: وقتی بادبادك دنباله نداشته باشد به آسمان نمیرود. نمازی هم كه تعقیب نداشته باشد به عالم ملكوت نمیرود.
چگونه نمازی مورد قبول خداوند واقع می شود؟
به طور کلی قبولی عبادات به خصوص نماز مراحل بلکه شرایطی دارد. زیرا: گاهی عبادت صحیح است ولی رشدآور نیست مثل دارویی که شفابخش نیست.

در آیات و روایات شرایط و مراحل قبولی عبادات شش چیز ذکر شده که عبارتند از:
1- شرط اعتقادی؛ 2 -شرط ولائی؛ 3 - شرط اخلاقی؛ 4 – شرط اقتصادی؛ 5 - شرط اجتماعی؛ 6 - شرط بهداشتی.
شرط اعتقادی:
نمازگزار باید ایمان به خدا داشته باشد. قرآن در سوره نحل آیه 97 میفرماید: «عمل صالح از زن و مرد با ایمان است که موجب زندگی پاک میشود.» و در سوره مائده آیه 93میفرماید: «نداشتن ایمان مایه بی ثباتی اعمال است.»
شرط ولائی:
یعنی برخورداری از ولایت و رهبری صحیح و آسمانی همچون امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) و فرزندان آن حضرت که همه بندگان خدا و بندگیها، نماز، حج و جهاد را در مسیر الهی قرار میدهد و به آنها جهت شایسته میبخشد. در حدیث است که امام باقر(علیه السلام) فرمود: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادتهای طاقت فرسا انجام میدهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد ، تلاش بیفایده است.» (وسائل الشیعه ، ج 1، ص 90)
شرط اخلاقی(تقوا):
خدا تنها از اهل تقوا میپذیرد مثل داستان فرزندان حضرت آدم که هر دو قربانی کردند؛ ولی قربانی یکی پذیرفته شده و دیگری نه.
شرط اقتصادی: ادای حق مردم؛
ادای حقوق محرومان در درجهای از اهمیت است که گاهی قبولی عبادت بستگی به آن دارد. پرداختن زکات با داشتن درآمد مشروع از این نمونههاست. امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کسی نماز بخواند ولی زکات نپردازد نمازش قبول نمیشود.» (بحارالانوار ،ج 96 ،ص 12)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه میکنند ،قبول نمیشود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند .»
شرط اجتماعی:
خیرخواهی نسبت به دیگران، حفظ پیوندهای اجتماعی و اخوت میان مسلمانان و روابط شایسته و نیکو میان پیروان اسلام حایزاهمیت است.
شرط خانوادگی:
خوشرفتاری در امور خانوادگی و رعایت حقوق متقابل زن و شوهر، فرزند و پدر و نیز همسایگان را چنان مهم دانسته که بیتوجهی به آنها گاهی باعث بطلان عبادات میگردد.
در این زمینه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه میکنند، قبول نمیشود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند.» (اصول کافی، ج 2ص 349)
همچنین پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر کس زن بد رفتار و اذیت کنندهای داشته باشد، خداوند نماز و کارهای نیک آن زن را نمیپذیرد، مرد نیز چنین است.»(وسائل الشیعه ، ج 14، ص 116)
آری وقتی ما از نردبان نماز به معراج میرویم که پایههای آن روی زمین محکم باشد؛ ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سست قرار داده شود بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن میسازد. پس قبولی عبادات به خصوص نماز با شرایط و مراحل ذکر شده امکانپذیر است.
نشان قبولی
در حدیث است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: « هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه، پس هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان اندازه نمازش قبول شده
است.» (بحارالانوار ،ج 82، ص 198)
فرآوری: زهرا اجلال
گروه دین تبیان
منابع :
سایت حوزه
سایت خبری مهر
سایت شیعه آنلاین
:: ادامه مطلب
شاید جوان بهخصوص در این زمانهایی که شبها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق میافتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم .

گاه که توفیقی حاصل شود و موفق به دیدار یکی از علما بشویم و یا در پی اینکه چگونه برای تقرب به خداوند بلند مرتبه اقدام کنیم به مطالعه می پردازیم می بینیم که یکی از مهترین راهکارهایی که برای شروع به ما می دهند تشویق به انجام نماز اول وقت و مدوامت بر آن است تا ملکه ذهنمان شود پس از آن دستورات دیگر را صادر می کنند چرا که نماز ستون است و در سایه ستون است که خیمه ای افراشته میشود و سایر مسائل را در بر میگیرد.
این مقاله حاصل گفتگویی است با آیتالله محمدعلی جاودان برای راهنمایی جوانان عزیز که قصد خودسازی و شناخت را دارند.
«دستور اولی که میخواهم برای کسانی که قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است که هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیتالله حقشناس به جوانان توصیه میکردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید.
برای نماز اول وقت نقشه بکشید :
شاید جوان به خصوص در این زمانهایی که شبها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق میافتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم که یکی از نمازهایمان نماز صبح است که خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشکلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است .
مثلاً ممکن است که دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در کلاس مشغول باشد. ما نمیگوییم که کلاس را بشکند و بیرون بیاید، اما هر وقت که کلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یک ناهاری با خیال راحت بخورد و یک ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را میخوانیم. دست کم وضو میگیریم و نماز ظهر را میخوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار میخوریم و نماز عصرمان را بلافاصله میخوانیم. این نماز اول وقت را برایش بکوشیم .
تقلید صحیح؛ یعنی میپرسم و عمل میکنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازهی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد میگیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم میخوانم تا تصحیح شود
حضرت آیتالله خامنهای :
«اول سال که میشود انسان فکر کند که خب حالا این سال و قبلش هر جور بود، گذشت و الآن یک رابطه جدیدی تعریف کنیم با خدای متعال... اگر چنانچه شروع اهتمام از همین نماز باشد، نماز چون خیلی مهم است، این خیلی کارگشاست. نماز را انسان خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد.»
شیطان از چه کسی هراس دارد؟
اگر روایت این باب را دیده باشیم، میفرماید که شیطان از کسی که نمازش را اول وقت میخواند و بر آن مراقبت میکند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی آدم». این نکته را هم به نماز اول وقت اضافه کنیم که نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای اینکه نماز صحیح باشد، من ناگزیرم که رکوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یک حمد و سورهی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم که اگر کلش را جمع کنی، ممکن است در سه چهار ساعت بشود به همهاش پرداخت .
تقلید صحیح؛ یعنی میپرسم و عمل میکنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازهی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد میگیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم میخوانم تا تصحیح شود .

من به یک نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یک نماز اول وقت. جوان مادامی که نمازش را صحیح میخواند، نمازش را دقت میکند، مواظبت میکند و اول وقت میخواند، شیطان ترسان است. نه این که جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان اینگونه نباشد، آنوقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی میبرد که دیگر برگشت ندارد .
اگر میخواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادکنندهی ترس از خداست. بعضی جوانها دو دقیقه نماز میخوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما که یک ذره بیشتر کش میدهیم -که آن هم از روی عادت است و قیمت ندارد- میشود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یک بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است که انسان به دیوار مستحکمی تکیه کرده باشد. این امر را اگر شما بهدست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمیخورد. شاید تکان بخورد، اما زمین نمیخورد. ممکن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمیزند .»
متأسفانه مشکل بسیاری از ما جوانان این است که فکر می کنیم شیطان چون خیلی قوی است ما حق داریم شکست بخوریم و وسوسه شویم و بسیاری از ما از او می ترسیم و به همین خاطر با کنار گذاشتن مهم ترین دستورات دینمان که می تواند بزرگترین پناهگاه ما باشد به این دشمن بزرگ و بد طینت باج می دهیم واقعا باید برای امور مهم و پر ارزشی چون نماز وقت گذاشت نه اینکه هیچ تلاشی نکرد و آن را بی ثمر دانست . امیدوارم خداوند متعال همه را توفیق بندگی دهد و یاریمان کند تا موفق به انجام نماز واقعی شویم .إن شاء الله
فرآوری: محمدی
بخش دین تبیان
منبع : روزنامه قدس
:: ادامه مطلب
نماز ستون خيمه دين است و امام صادق (ع) نماز را مرز ايمان و کفر دانسته است. بنابر اين، اگر کسي بخواهد خيمه ايي به نام دين را برپا کند، بايد همواره در انديشه تيرک اصلي و ستوني باشد که دين بدان استوار ميگردد.
استاد مطهري در کتاب" آزادي معنوي" مينويسد
يکي از گناهان، استخفاف نماز يعني سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن يک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفيف شمردن، استخفاف کردن، بي اهميت تلقي کردن گناه ديگري است. پس از وفات امام صادق عليه السلام ابوبصير آمد به امّ حميده تسليتي عرض کند. امّ حميده گريست. ابوبصير هم که کور بود گريست. بعد امّ حميده به ابوبصير گفت: ابوبصير! نبودي و لحظه ي آخر امام را نديدي؛ جريان عجيبي رخ داد. امام در يک حالي فرو رفت که تقريباً حال غشوه اي بود. بعد چشمهايش را باز کرد و فرمود: تمام خويشان نزديک مرا بگوييد بيايند بالاي سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کرديم. وقتي همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طي ميکرد يکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعيت و همين يک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمي که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسيد. اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم کرد."
در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روايتي از حضرت ختمي مرتبت به نقل از دختر مکرمهشان نقل شده است که بسيار تکانهنده است:
"حضرت زهرا سلام الله عليها از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: يا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلـم پرسيدند: کسي که نمـازش را سبک مي شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهايي که نمــازشان را سبک مي شمارند چه هست بر ايشـان.
اين سبـک شمردن صحبتهاي مختلف دارد يعني: يکي اين است که در اول وقت نماز نخواند، يکي اين است که در موقع خـــواندن نمـاز زياد به آداب و حـدودش مقيـد نباشد، سعي نکند که آن شرايـط فضيلت را مراعات کند، بطور کلـي سبک بشمارد. يکي از صور سبک شمردن تاخير از اول وقـت است ولي ممکن است يکي در اول وقت هم بخواند ولي به شرايط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله اين صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمي کنيم. در اينجا حضرت زهرا سلام الله عليهــا سوال ميکند که کســي که نمــازش را سبک بشمارد چه ميشود؟
« قال رسول الله ( ص ) : يا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: يا فاطمه کسي که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا ميکند ( خيلي تهديد کننده است ) ، « ستٌ منها في دار الدنيا و ثلاث عند موتها و ثلاث في قبره و ثلاث في القيامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـي دنيــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تاي ديگر در قيــامت است وقتـــي از قبرش خارج ميشود.
« فاما اللواتي تصيبه في دار الدنيا »، اما شش خصلتي که خدا پيش ميآورد در دنيا براي کساني که نمــاز را کوچک مي شمارند:
1- « فالاولي يرفع الله البرکة من عمره »: اول اين است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـي دارد؛ اين عمــر که من و شما ميکنيم، برکت از آن برداشته ميشود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهاي خيــر، نه از شرّ؛ مثلا کساني ميبينيد عمرشان با برکت است، خوب عبــادت ميکنند، خدمات زيــاد ميکنند مثلا فرض کنيد صاحب همين کتاب، مجلسـي، اهل تزکيه بوده، اهـل باطن بوده، فليسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتي که کرده، مرجعيت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهايش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روي آن بنويسيم تا آخر عمــر تمام نميکنيم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــي بودن عمر نيست، برکت در عمر، اشتباه نکنيد.
کساني که در نمـاز سستي ميکنند از عمرشان برکت گــرفته ميشود؛ چيز عجيبي است بعدش هم روي اين مسـاله دقت کنيد اين عمـرها که ميگذرد، عمـر ماها و عمر بعضيها چگونه است در مقايســه با آنها از لحــاظ برکت؛ يرفع الله البرکة في عمره.

2- « يرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزيشــان هم بــر ميدارد.
برکت از روزي هم اين نيست که انســـان کم پول بدست ميآورد يا زياد؛ نه؛ برکت در زندگي و معيشت است که آن را خــدا بر ميدارد.
3- « و يَمحوا الله عزوجلّ سيماء الصالحين من وجهه »: سومين چيزي که مبتلا ميشود اين است که خداي متعال سيمــاي صالحان را ازاو بر ميگيرد؛ وقتي به صــورتش نگاه ميکنيد سيماي صالحــان در او نيست. اين هم چيزي است؛ صــالحان يک سيمايي دارند البته اهـــــل ذوق ميفهمند، اين را با ذوق و دل ميشود فهميد، نه زيبــايي ظاهري است، سيماي صالحان يک چيزي است که اهل دل و اهل ذوق ميفهمند.
4- « و کل عمل يعمله لا يؤجر عليه »: هر عملـي که انجام ميدهد از اعمال خيـر و عبادات، اجــري به آن داده نميشود.
5- « و لا يرفع دعاؤه الي السماء »: پنجمي اش اين است که دعــاي او مستجاب نميشود.
6- « والسادسة ليس له حظّ في دعاء الصالحين »: از دعاي صالحان هم بي بهره ميشود، يعني صالحان که براي مومنيــن و مومنــات دعاهايي ميکنند که وظيفه اشان است، اينها از دعاي صالحان حظّـــي برايشـان نيست.
اين شش خصلتي که در دنيا پيش ميآيد براي آنها که نمازشــان را کوچک مي شمارند.
« و اما اللواتي تصيبه عند موته »
تکرار ميکنم کوچک شمردن نماز، تاخير از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازي نکردن، لباس و نظافت و اينها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.
و اما آن سه تا که در وقت مرگش به او ميرسد:
1-« فاولاهن انه يموت ذليلا »، اولش اين است که مرگش به صورت خفتبــار ميشود.
2- « والثانية يموت جائعا »، گـرسنه ميشود موقــع مرگ، اين گرسنگي يک گرسنگي بسيــــار اسرار آميز است که غيــرظاهري و دنيوي است و انسانها از آن وقتي که از اينجا به بــرزخ منتقل ميشوند و از اول انتقــال به برزخ اين گرسنگي و تشنگي شــروع ميشود و بعدش هم در قيــامت مخصوصا هست، اين يک چيزي غيــر از گرسنگي دنياست.
3- « والثالثة يموت عطشانا »، سومي هم اين است که در حال تشنــگي است فلو سقي من انهار الدنيا لم يرو عطشه.
« و اما اللواتي تصيبه في قبره »،
اما سه تــاي ديگر که در قبر و بــرزخ به او ميرسد اين است که:
1-« فاولاهن يوکل الله به مَلکا يزعجه في قبره »، حالا ما فکر ميکنيم اين سستيها که در استخفاف به نمــاز داشته ايم زياد مهــم نبوده، آخرش اين است که خـدا ميبخشد؛ زياد مهـم نبوده؛ خيلي چيز مهمي بوده، حالا اين قسمتي از بيانات است که در اينجا وارد شده دقت کنيد. اولش اين است که خــدا مَلَکي را موکل ميکند که در قبرش به او عذاب ميکند در بـــرزخ.
2- « و الثانية يضيق عليه قبره » ، و دومين چيز که خدا براي او پيش ميآورد اين است که عــالم قبرش براي او تنگ ميشود؛ اين را ديگر نميفهميم که چگونه تنــگ ميشود.
3- « الثالثة تکون الظلمة في قبره »، و سومي اش اين است که عالــم قبرش براي او ظلمــاني ميشود.
« و اما اللواتي تصيبه يوم القيامة »،
اما آن سه تاي ديگـــر که در روز قيــامت برايش پيش ميآيد
وقتي که از قبرش خــارج ميشود و به قيامت و محشــر قـدم ميگذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان يُوکل الله به ملکا يَسحَبه علي وجهه و الخلائق ينظرون اليه »، اولش اين است که خدا ملکي را موکل ميکند که او را بـه "رو ميبرند" توجــه ميکنيد نماز خوان است مردم هم نگاه ميکنند؛ غيـــر عـادي ميبرند.
« و الثانية يُحاسب حسابا شديدا »، دومي اش هم اين است که در مقـــــــام حساب، حساب شديدي از او ميکشند.
« و الثالثة لاينظرالله اليه و لا يُزکيه و له عذاب اليم »، و از همه اينها بــالاتر، خدا به او نظـر نميکند و او را تزکيــه نميکند و عذاب اليـم هم برايش هست. اينها براي کســي است که تهاون بصلاته."
منابع:
آزادي معنوي. مرتضي مطهري
بيانات آيت الله استاد محمد شجاعي
:: ادامه مطلب

كسانی كه به نماز به عنوان تكلیف و خواست الهی بی توجهی كنند و آن را كوچك بشمارند خداوند نیز به خواستهها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت.
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله...الثانیه یضیق علیه قبره و الثالثه تكون الظلمه فی قبره... ؛ هر زن و مردی كه به نمازش بیاعتناء باشد خداوند او را به پانزده چیز مبتلا می سازد... و قبر بر او تنگ و تاریك می گردد.»
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرمایند ؛« إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاهِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی كَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی ؛ وقتی بندهای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان میبرد و آن را كوتاه میكند خدا به ملائكه میفرماید: آیا نمیبینید بندهی من چگونه نماز خود را كوتاه میكند گویا میپندارد كه بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (كه اینگونه عجله میكند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است .»1
كسانی كه به نماز به عنوان تكلیف و خواست الهی بی توجهی كنند و آن را كوچك بشمارند خداوند نیز به خواستهها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت.
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید:« من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله...الثانیه یضیق علیه قبره و الثالثه تكون الظلمه فی قبره... ؛ هر زن و مردی كه به نمازش بیاعتناء باشد خداوند او را به پانزده چیز مبتلا می سازد... و قبر بر او تنگ و تاریك می گردد.»2
نمازی كه با سهلانگاری و تحقیر خوانده شود مورد قبول خداوند متعال قرار نمیگیرد. امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «انّ اللّه عزوجل لایقبل الاّ الحسن فكیف یقبل ما یستخف به ؛ خداوند جز نیكو را نمیپذیرد پس چگونه آن را كه مورد استخفاف واقع گردیده است بپذیرد. » 3
نمازی كه آورنده آن به آن بی مهری و بی توجهی دارد، چگونه مشمول قبول خداوند قرار گیرد؟!
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرمایند؛ «وقتی بندهای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان میبرد و آن را كوتاه میكند خدا به ملائكه میفرماید: آیا نمیبینید بندهی من چگونه نماز خود را كوتاه میكند گویا میپندارد كه بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (كه اینگونه عجله میكند) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است»
گفتگوی ملک نماز و انسان نمازگزار
برخی از روایات تصویر و تمثیلی را برای نماز ترسیم نمودهاند كه بر حسب آن، نماز بصورت ملكی با انسان به گفتگو مینشیند گاه تشكر میكند و گاه گلهمند میشود.
در روایتی امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: وقتی نماز در وقت خود اقامه نگردد و بی دقّت ارائه شود با صورتی سیاه و تاریك به سوی انسان باز میگردد. میگوید: مرا ضایع كردی خدا تو را ضایع كند. و اگر در وقت خود اقامه شود برای انسان دعا میكند و میگوید: همان گونه كه مرا حفظ و احترام نمودی خداوند تو را حفظ كند.4

قرآن كریم راه تاركین نماز را به سقر منتهی میداند و در مورد آنان میفرماید: «ما سلككم فی سقر قالوا لم نك من المصلّین»5 روزی فاطمه زهرا ، صدیقه کبری(سلام لله علیها) از پدر گرامی خویش سوال کرد: پدر جان مردان و زنانی که نماز خود را سبک می شمارند چه عذاب و عقوبتی دارند؟ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: دخترم! هر زن و مرد مسلمانی که نماز خود را سبک و کوچک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا گرفتار می کند: شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در عالم قبر و سه بلای دیگر هنگامی که روز قیامت از قبر برانگیخته می شود.
امّا آن شش بلا که در دنیا به او می رسد :
اوّل: خداوند برکت را از عمرش برمی دارد و عمرش کوتاه می شود.
دوّم: خداوند برکت را از روزی اش برمی دارد و رزق و روزیش کم می گردد.
سوّم: خداوند نشانه بندگان صالح و شایسته را از صورت او پاک می کند و نور ایمان را از چهره او می برد.
چهارم: هر طاعتی که به جا آورد، بهره ای از آن نمی برد.
پنجم: دعایش مستجاب نمی شود.
ششم: بهره ای از دعای مردان و زنان صالح و شایسته نمی برد و مشمول دعای نیکان نمی شود.
امّا آن سه بلا که هنگام مرگ به او می رسد:
اوّل: با ذلّت و خواری از دنیا می رود.
دوّم: گرسنه می میرد.
سوّم: تشنه از دنیا می رود تا جایی که اگر از تمامی نهرهای دنیا به او آب داده شود، عطش و تشنگی او فرو نمی نشیند و عطشان می میرد.
و آن سه بلا که در عالم قبر به او می رسد:
اوّل: خداوند ملکی را بر او می گمارد که در قبر او را(به وسیله قهر و غضب و پریشانی و اضطراب) از جای خود برکند.
دوّم: گور بر او تنگ می شود و فشار قبرش زیاد می گردد.
سوّم: قبرش مملوّ از ظلمت و تاریکی می گردد.
و آن سه بلایی که در قیامت به او می رسد:
اوّل: خداوند فرشته ای را مأمور می کند تا او را در حالی که همه نظاره گرش هستند با صورت روی زمین بکشاند.
دوّم: به سختی از او حساب می کشند و به اعمالش رسیدگی می کنند.
سوّم: خداوند با نظر رحمت به او توجّه نمی فرماید و برای او عذاب و عقابی دردناک قرار خواهد داد.6
فرآوری: زهرا اجلال
گروه دین تبیان
پی نوشت ها :
[1] . كافی ، ج 4 ،ص170
[2] . بحار الانوار ،ج80 ، ص21.
[3] كافی ،ج3 ، ص269
[4] . بحارالانوار، ج80 ،ص9.
[5] . مدّثر ، آیه42.
[6] . مستدرک الوسائل ،ج 1 ، ص 171
منابع :
سایت باقرالعلوم
سایت حوزه
سایت حجت الاسلام قرائتی
:: ادامه مطلب

کسی که ترک کننده نماز را به دادن طعامی یا لباسی یاری کند، مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته ، که اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (صلی الله علیه و آله ) است
در مورد اهمیت نماز و نقش آن در بازدارندگی از گناهان بسیار سخن گفتهایم و شاهدیم که مردم ما، مردمی هستند که مقید به اقامه نمازند. و در این بین عدهای هم هستند که نماز را ترک کرده اند و یا هرگز نخوانده اند که اکنون بخواهند ترک کنند .
با این حال و به ظاهر، در روند زندگی اینان با نمازگزاران تفاوتی احساس نمیشود. پس فرق میان افراد نمازگزار با کسانی که تارک نمازند چیست ؟
ترک نماز، کوتاهی در مهمترین دستور الهى و انجام ندادن بزرگترین وظیفه و برنامه زندگى است و این مساوی است با ناشکرى، ناسپاسى و کفران نعمتهاى الهى و برداشتن عمود و ستون دین؛ زیرا نماز پایه و ستون اصلی دین است.
در حالىکه عبادت است که انسان را به هدف آفرینش رهنمون مىشود. بی نمازی، باعث مىشود که آفرینش و زندگى انسان، بیهوده و لغو جلوه کند؛ ترک نماز و نیایش، موجب ترک لذت بخشترین حالات انسان است.
اگر گاهی می بینیم این افراد می گویند «کدام لذت، ما که لذتی ندیدیم و به خاطر همین هم نمی خوانیم» باید گفت اینان حق دارند چون هرگز لذتش را احساس نکرده اند که بخواهند بخاطر از دست ندادنش تلاش کنند. باید در پاسخ این ها بگوییم که برای رسیدن به لذت نماز باید در امر نماز مداومت داشت مقدماتش را فراهم کرد آدابش را رعایت کرد بعد دم از لذت بخش بودن یا نبودنش زد .
نمازی که از سر بی رغبتی و به چشم یک کار دست و پا گیر و بی فایده دیده شود چه لذتی میتواند داشته باشد. این ها که از تمام این مجموعه هستی فقط طالب مادیات و لذات زودگذرشان هستند میدانند و باز هم بدانند که لحظات عمر در شتابند و دیر یا زود همه مهمان خانه خاک خواهیم شد و وقت پاسخگویی . الان که وقت نماز خواندن ندارید دقایقی چند به این فکر کنید که در پاسخ اینکه چرا نماز نخوانده اید چه خواهید گفت ؟ آیا زمان مضحکه است و باز می توانید بگویید :"ما قرصش را خورده ایم و یا به سن تکلیف نرسیده ایم "
خوب است بدانید بی نمازی آثار و نتایج شوم فراوان مادی و معنوی را به دنبال دارد؛ گوشه هایی از این آثار شوم می پردازیم :
1- دور ماندن از امان خدا و رسولش
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله »( عیونأخبارالرضا(ع) ج : 1 ص : 285) ؛ « کسی که نماز را عمدا و بدون علت ترک کند از امان خدا و رسولش دور خواهد بود.»
عبید بن زرارة می گوید: از امام صادق (ع ) از سخن خدای عز و جل «هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است» پرسیدم ، فرمود: ترک کردن نماز است چنان نمازی که به آن اقرار کرده است»
2- سبب تسلط شیطان

امام صادق (علیه السلام ) از پدرش از پدرانش از امیر مؤمنان (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: «شیطان همواره از پسر آدم وحشت دارد و فاصله می گیرد تا زمانی که نمازهاى پنجگانهاش را در وقتش به جا می آورد . پس هرگاه آنها را ضایع کرد بر او جرأت پیدا می کند و او را بر گناهان بزرگ وارد می سازد .»( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، ص 230)
نقل شده زنی ، دیوانه وار و فریاد کنان خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد : ای رسول خدا ! به یارانت بگو از نزد شما بروند که من با شما کاری دارم . اصحاب رفتند آن زن خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشست و عرض کرد : یا رسول الله ! گناه بسیار بزرگی مرتکب شده ام . حضرت فرمودند : رحمت پروردگار بزرگ تر از گناه توست . آن گاه سؤال کردند : گناهت چیست ؟ زن گفت : شوهردار بوده ام ، مرتکب زنا شدم و از نطفه ی حرام حامله شدم ، بچه به دنیا آمد ، او را در خمره ی سرکه خفه کردم و سرکه ی نجس را به مردم فروختم ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حکم گناه آن زن را بیان کردند و سپس فرمودند : آیا می خواهی بدانی که چرا درون این چاه افتاده ای و این گناهان را مرتکب شده ای ! من گمان می کنم که تو نماز عصر نمی خوانی (تفسیر روح البیان، ج10، ص: 505)
3 نابود شدن اعمال خوب
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« مَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ » (بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)؛ « کسی که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است .»
چهار- از بین رفتن فاصله کفر و ایمان
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلَاةِ »( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)؛ «فاصله کفر و بندگی ترک نماز است .»
4- مورد لعن تمامی کتب آسمانی و ملائکه و پیامبر خدا (صل الله علیه و آله )
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« تارک الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میکائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد»( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 294) ؛ «ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمد (ص ) ملعون است .»
5- مردن به دینی غیر از دین اسلام
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « مَنْ تَرَکَ صَلَاةً لَا یَرْجُو ثَوَابَهَا وَ لَا یَخَافُ عِقَابَهَا فَلَا أُبَالِی أَ یَمُوتُ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً أَوْ مَجُوسِیّا»( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202) ؛ « کسی که نماز را ترک کند، در حالی که امید به پاداش نماز نداشته و از عذاب آن نیز نمی ترسیده ، پس باکی نیست که یهودی بمیرد، یا نصرانی ، یا مجوسی .»
6- ترک نماز برابر است با کفر
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر»( عوالیاللآلی ج : 2 ص : 224) ؛ « هرکس عمدا نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است .»
در روایت دیگرى آمده است: عبید بن زرارة مىگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: گناهان کبیره کدام اند؟ آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار علىبن ابى طالب (ع)، هفت چیز است: کفر به خداوند، کشتن انسان، عاق پدر و مادر شدن، ربا گرفتن، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد و تعرب بعد از هجرت.
عبید مىگوید: از امام پرسیدم: یک درهم از مال یتیم خوردن، بزرگتر است یا ترک نماز؟ حضرت فرمود: ترک نماز. عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید. حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟ عرض کردم: کفر به خداوند. فرمود: همانا تارک نماز کافر است.( الکافی ج : 2 ص : 278)
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله؛ کسی که نماز را عمدا و بدون علت ترک کند از امان خدا و رسولش دور خواهد بود»

7- اگر اقامه کنندگان نماز نبودند بی نمازها در دنیا هلاک می شدند .
امام صادق (علیه السلام) : « َ إِنَّ اللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْکِ الصَّلَاةِ لَهَلَکُوا»( الکافی ج : 2 ص : 451) ؛ « همانا، خداوند به وسیله شیعیان نمازگزار ما از شیعیان بی نماز ما (بلا را) دفع می کند، ولی اگر همه تارک نماز بودند هر آینه همه هلاک می شدند.»
8 - لعن خدا بر تارک الصلوة
حضرت علی - علیه السلام -: « اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّدا»( مستدرکالوسائل ج : 3 ص : 91) ؛ « خدایا لعنت کن کسی را که عمدا نماز را ترک کند.»
9- مطرود اسلام و مسلمین
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « من اعان تارک الصلوة بلقمة او کسوة فکانما قتل سبعین نبیا اولهم ادم و اخرهم محمد»( جامعالأخبار ص : 74) ؛ « کسی که ترک کننده نماز را به دادن طعامی یا لباسی یاری کند، مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته ، که اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (ص ) است .»
10 - بدست آوردن زیان و خسران آخرت
عبید بن زرارة می گوید : از امام صادق (ع ) از سخن خدای عز و جل «هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است »( المائدة (5)، آیه 5) پرسیدم ، فرمود: ترک کردن نماز است چنان نمازی که به آن اقرار کرده است .»( بحارالأنوار ج : 79 ص : 219)
امام صادق (علیه السلام) : « َ إِنَّ اللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْکِ الصَّلَاةِ لَهَلَکُوا؛ همانا، خداوند به وسیله شیعیان نمازگزار ما از شیعیان بی نماز ما (بلا را) دفع می کند، ولی اگر همه تارک نماز بودند هر آینه همه هلاک می شدند»
11- بی بهره از اسلام
امام صادق - علیه السلام -: « َ لَا حَظَّ فِی الْإِسْلَامِ لِمَنْ تَرَکَ الصَّلَاة»( بحارالأنوار ج : 79 ص : 232) ؛ « تارک نماز، حظ و بهره ای از اسلام ندارد.»
12- از بین رفتن دین
رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَه» (بحارالأنوار ج : 79 ص : 202) ؛ « کسی که عملا نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است .»
نتیجه :
با توجه به روایات گفته شده به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که عاقبت شومی در انتظار بی نماز می باشد و از این نکته نیز نباید غافل شویم که همه ما بسیاری از ساعت های متمادی عمر خود را به خاطر کارهای بیهوده ای تلف می نمائیم ؛ کارهایی که انجام دادن و یا رها نمودن آنها تأثیر چندانی در زندگی مادی و معنوی ما ندارد پس چرا باید از عبادت ساده ای همچون نماز که وقت چندانی از انسان نمی گیرد و چنین بر سرنوشت مادی و معنوی انسان تأثیر گذار است غافل شویم .
گروه دین تبیان
:: ادامه مطلب

در سال 1363 هجری قمری رحمت حق تعالی از شهر قم و حومه آن قطع شده و از آغاز بهار تا اوایل خرداد حتی قطره ای باران از آسمان نازل نشده بود. دشت و هامون خشك و مزارع در اثر بی آبی پژمرده شده بود و آخرین مراحل حیات خود را طی می كرد.
ابرهای اندوه و وحشت بر سراسر منطقه سایه افكنده بود و خرمن امید مردم را بر باد می داد. در چنین موقعیت خطرناك و ساعات وحشتناكی كه امید افراد رفته رفته به ناامیدی مبدّل می شد و بیم قحطی این سامان را تهدید می كرد، نسیم صبح رحمت وزیدن گرفت: یگانه مرد ایمان و خداپرستی كه در كانون معرفت، اسرار حقیقت آموخته بود و آن گوهر گرانبهایی كه در گنجینه تقوا و فضیلت برای چنین موقعی اندوخته شده بود، با عزمی متین و ایمانی راسخ دامان همّت به كمر زد و تصمیم گرفت به وسیله نماز استسقاء و دعا، از منبع رحمت الهیّه طلب باران نماید و روی عجز و نیاز به درگاه خداوند رحیم بی نیاز آورد. پس ، اراده خود را به عموم طبقات اعلام كرد و در روز جمعه یك ساعت بعد از طلوع آفتاب عازم گردید تا با رعایت دستور مقدس اسلام مشغول نماز شود. مردمی كه بر اثر سستی ایمان به خداوند، خوش گمان نبودند، به رغم فساد درونی خود، از راه خیرخواهی، به حضرتش معروض داشتند: ممكن است این نماز، بی اثر بماند و به مقام شامخ شما لطمه بخورد. ولی آن رادمرد، با حسن ظنّی كه به خدای خود داشت و جز خدای خود هیچ كس را نمی دید و جز سخن حق سخنی نمی شنید، بدین سخنان وقعی نگذارد و فرمود:
من به دستوری كه از شارع اسلام رسیده است عمل می كنم و وظیفه خود را انجام می دهم و بیمی از گفته این و آن ندارم . آنچه صلاح باشد، واقع خواهد شد. آنگاه طبق مقررّات دینی خود با جمعی از مردان با ایمان و با داشتن روزه ، چنانكه دستور رسیده است ، ردای مبارك را از راست به چپ و برعكس انداخت و با پای برهنه ، مانند عموی بزرگوارش حضرت ثامن الائمّه علی بن موسی الرّضا علیه السّلام كه در مرو خراسان برای استسقاء به بیابان رفت ، استغفار كنان رهسپار سمت خارج خاك فرج گردید و به امید فتح و فرج رو به بیابان نهاد. این حادثه مصادف با زمانی بود كه متّفقین ایران را اشغال كرده و واحدهایی از سربازان انگلیسی و آمریكایی در حدود خاك فرج استقرار یافته بودند.
در این میان چند نفر از دشمنان قرآن از فرقه ضالّه و مضلّه بهائیّه ، به آنها خبر داده بودند كه عده زیادی از اهالی در نظر دارند به این محدوده بیایند و چاه آبی را كه مورد استفاده شماست پر كنند و بعد برای نابود كردنتان به شما حمله بیاورند. نیروهای متّفقین كه این خبر را شنیدند، چون از جریانات و قضایا هیچ اطّلاعی نداشتند و از طرفی هم هیاهوی مردم این گفته ها را تایید می كرد، كاملا برای دفاع آماده شدند و حتی تیربارها را به سوی جمعیت قرار دادند تا هنگام حمله مردم از خود دفاع كنند.
مرحوم آیة اللّه فقید كه تنها متوجه خدا بود و هدفی خاص داشت ، با نهایت رشادت و متانت به راه خود ادامه داد و با حضور متجاوز از بیست هزار تن از همراهان ، در حال تضرع و خشوع به ذات مقدس ربوبی ، نماز استسقاء را به جای آورد و آن را با خطبه و دعا پایان می داد. دل ها پرتپش و رنگ از رخ افراد پریده بود. هر كس با خود زمزمه می كرد كه آیا دعا به هدف اجابت خواهد رسید یا خیر؟ متخصّصان اروپایی كه در لشكر متّفقین بودند، اوضاع جوّی را به دقت مورد بررسی قرار داده و اظهار داشتند كه علائمی از نزول باران به چشم نمی خورد.
روز دیگر، باز مرحوم آیة اللّه فقید - اعلی اللّه مقامه الشّریف - با جمعی از خوّاص اهل علم با خضوع و خشوع بیشتری به خارج محدوده رفتند و به حكم من لجّ بابا ولجّ بر اصرار و استغاثه افزودند و با چشم گریان و دل بریان چنین با خدای تو راز و نیاز كردند:
خدایا، اگر بندگان تو مخالفت و معصیت تو را می كنند، تو آنان را به غضب خود و قطع رحمتت ، مؤ اخذه مفرما و بر آنان رحم كن ، كه تو ارحم الرّاحمینی . آنگاه از قبیل ادعیه ماثوره و غیر ماثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و زاری تقاضای نزول رحمت كردند. ناگهان آثار رحمت حق تعالی در آسمان ظاهر گردید و ابرهای متراكم ، آسمان قم را پوشانید. مردم به سوی خانه ها روانه شدند، ولی هنوز به مقصد نرسیده بودند كه باران سیل آسیایی شروع به بارید كرد و شهر و حومه را سیراب ساخت ، بطوری كه سیل در رودخانه قم به راه افتاد. روح تازه ای در سراسر باغات و مزارع و بیابانهای سوزان دمیده شد و زمین كه بر اثر بی آبی خشك و تفته شده بود، خلد برین گردید.
ظهور این كرامت بزرگ و دعای سریع الاجابه ، در جهان اثر عجیبی بخشید، بطوری كه ژنرالها و فرماندهان لشكر متّفقین نیز تسلیم مقامات دینی شدند و از آن بزرگوار خواستند برای رفع غائله جنگ جهانی دعا فرمایند و مقامات رسمی لندن و واشنگتن وقوع این حادثه شگفت انگیز را از طریق رادیو، در تمام دنیا پخش كردند. در نتیجه ، حقّانیت دین مبین اسلام و ارزش حوزه علمیّه قم عملا بر جهانیان آشكار گشت و بر آن مردم عادی و عناصر ناپاكی كه به دیانت اسلام و حوزه علمیّه قم به نظر منفی و حقارت می گریستند، ثابت شد كه مردان پاك و با فضیلتی در عالم هستند كه بی واسطه با عالم غیب پیوستگی پیدا می كنند و می توانند با نیروی ایمان جهانی را تكان دهند و طبیعت را با اذن خداوند در زیر فرمان آورند.
چهل داستان درباره نماز و نمازگزار، یدالله بهتاش
تنظیم: جهرمی زاده-گروه دین و اندیشه تبیان
:: ادامه مطلب

در زندگی دنیا، اوج محبت و علاقه و دلدادگی یک شخص نسبت به دیگری را، در محبت مادر، نسبت به فرزندش می بینیم. مادر اگر بخواهد نهایت علاقه خود به فرزندش را ابراز نماید، با دریایی از احساس به فرزندش می گوید: فرزندم تو، تو نور چشم منی.
پیامبر عزیز اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز وقتی می خواهد، نور چشم خود را معرفی نماید، با قلبی سرشار از ایمان و دلی لبریز از احساس می فرماید: «جُعِلَ قُرّةُ عینی فی الصَّلاةِ»1 خداوند، نور چشم من را در نماز قرار داده است.
این سخن لطیف و زیبا از سرور عالم، حاکی از وجود نور معنوی فراوان در این فریضه ی مهمّ الهی است. در حقیقت می توان گفت: نماز، چون خورشیدی است فروزان که با نور معنوی خود، آسمان وجودمان را نورانی کرده و به مملکت درون ما صفا و جلاء بخشیده است.
کلام نورانی خداوند یکتا در قرآن مجید و کلمات گهر بار معصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) بیانگر آن است که نماز، دارویی معجزه آسا جهت التیام دردهای بی درمان روحی و روانی است. ولی با کمال تأسف باید گفت: که گاه می شود همین نماز نه تنها به ما آرامش نمی بخشد، بلکه چه بسا از ما سلب آرامش نموده و با شعله ورتر کردن آتش درون، خاطر ما را آزرده می نماید!
این آزردگی خاطر بدین جهت است که: ما به هنگام نماز، می خواهیم، نمازی عاشقانه و جانانه به درگاه خداوند بی نیاز تقدیم نماییم، نمازی که در آن حلقه ی جان خود را به دریای محبّت الهی پیوند زده و با دلی لبریز از شور و اشتیاق در پیشگاه خداوند بی همتا، حاضر شویم. ولی با آه و حسرتی برخاسته از جان، باید گفت که: در این لحظه با شکوه، با غول هولناکی به نام حواس پرتی روبرو هستیم. برای مؤمن، حواس پرتی، چون سوهانی است که روح و جان او را می خراشد و فکر و خیالش را آشفته می سازد.
در واقع، نماز، چون غنچه ای است زیبا، که در انتظار شکفتن است و اگر قرار است که گل کند و با عطر دلربای خود، فضای روح ما را خوشبو کند، باید موانعی که سر راه آن سبز شده اند، شناسایی و برداشته شوند.
در روایتی زیبا و دلنشین امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «پدرم می فرمود: هیچ چیزی مانند گناه قلب را تباه نمی کند، زیرا قلب پیوسته به گناه تن در می دهد تا جایی که گناه بر قلب چیره می شود و قلب را وارونه می سازد.»
ما در این نوشتار برآنیم که، به بیان مهمترین عوامل حواس پرتی در نماز بپردازیم تا با شناختن این عوامل، بتوانیم کمر همت را بسته و با تمام قوا، به جنگ این عوامل مخرب که چهره ی زیبای نماز را در نظر ما، مخدوش و زشت نموده است، برویم.
عوامل حواس پرتی در نماز:
1) دل بستگی به دنیا
از مهمترین عوامل حواس پرتی در نماز، دل بستگی به دنیا و اسارت و فریفتگی در برابر آن است. به هنگام نماز، ما باید به طور کل خود را از دنیا جدا نموده و دنیا را با تمام زشتی ها و زیبایی هایش، خوشی ها و ناخوشی هایش، به حال خود رها نموده و با تمام وجود خود را در محضر خداوند بی همتا دیده و صفحه ی قلب خود را در اختیار آن معشوق واقعی قرار داده و تنها به او دل بسته و با او باشیم.
ششمین اختر تابناک آسمان ولایت امام صادق(علیه السلام) در کلامی زیبا و دلنشین در این باره می فرماید: (هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آن است، مأیوس شو و تمام هدف و توجه ات به خدا باشد و یاد روزی باش که در برابر عدل الهی قرار می گیری.)2 خداوند مهربان در کلام نورانی خود دنیا را به عنوان بازیچه معرفی نموده و به زیبای می فرماید: «اِنَّما الحیوةَ الدُنیا لعبٌ وَ لَهوٌ» 3 همانا زندگی دنیا، بازیچه و سرگرمی است.
حال که دنیا، بازیچه و سرگرمی است، ما باید هوشیار باشیم که دنیا ما را به بازی نگرفته و با ناز و عشوه گری و با رزق و برق خیره کننده ما را سرگرم خود نکند.
در عالم تشبیه، می توان گفت: دنیا چون تازه عروسی است که خود را به انواع زینتها آراسته و با ناز و عشوه و طنازی از ما دلربایی می کند و ما نیز با دیدنش عاشق دلباخته ی او گشته و چون عاشقی مجنون در راه وصلش می کوشیم، غافل از این که خدا از هر زیبایی، زیباتر است. ما زیبایی خدا را ندیده ایم که به زیبایی دنیا دل بسته ایم، زیبایی او در حدّی است که اگر کسی به آن دست یابد، به هیچ قیمتی حاضر نیست، لحظه ای در زندگی، بدون خدا باشد.
ای علی، اگر دنیا، به اندازه ی بال پشه ای نزد خداوند متعال ارزش داشت، جرعه ای از آب دنیا را به کافر نمی داد. بنابراین دنیایی که به اندازه ی یک بال پشه در درگاه الهی ارزش ندارد، نباید صفحه ی قلب ما را از عشق و محبت خود پر نماید، به گونه ای که در آن جایی برای عشق و محبّت خداوند بی مثال باقی نماند.

ناگفته نماند دنیای پست و فرومایه، ارزش آن را ندارد که به هنگام نماز فضای روح خود را با فکر و خیال آن آلوده سازیم و به خسارتی فراوان که جدایی قلب و جانمان از دریای بی کران رحمت الهی باشد، گرفتار شویم.
سرور گرامی اسلام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در یکی از وصایای نورانی خویش به امیر بیان علی ابن ابی طالب (علیه السلام) می فرماید: (یا علی: «اِنَّ الدُنیا لو عدلت عندالله تَبارک و تعالی جُناحَ بَعوضهً لَما سقی الکافِرَ منها شربهً مِن ماءِ.»)4 ای علی، اگر دنیا، به اندازه ی بال پشه ای نزد خداوند متعال ارزش داشت، جرعه ای از آب دنیا را به کافر نمی داد. بنابراین دنیایی که به اندازه ی یک بال پشه در درگاه الهی ارزش ندارد، نباید صفحه ی قلب ما را از عشق و محبت خود پر نماید، به گونه ای که در آن جایی برای عشق و محبّت خداوند بی مثال باقی نماند.
در روایتی زیبا و دلنشین امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید: «القَلبُ حَرَمُ الله فَلا تُسکِن حَرَم اللهَ غَیرَالله»5 قلب حرم خداست، در حرم خدا غیر خدا را جای نده.
پس اگر ما در پی نمازی عاشقانه به درگاه محبوب واقعی خویش هستیم باید خانه قلب را به صاحب اصلی آن که خدا باشد واگذار نموده و به طور کل محبّت دنیا را از آن زدوده و محبّت خدا را در آن جای دهیم.
پیدا کردن گمشده در نماز
دل بستگی به دنیا، به اندازه ای خطرناک است که در اثر آن ممکن است کم ارزش ترین مال آن هم برای ما دردسر درست کند.
«نقل می کنند شخصی به نام ابوالعباس جوالیقی روزی جوالی(کیسه ای) را به کسی داد و فراموش کرد به چه کسی داده و هر چه فکر کرد به یادش نیامد. روزی به نماز ایستاده بود، که ناگهان یادش آمد که جوال را به چه کسی داده است. به مغازه رفت و به شاگرد خود گفت: یادم آمد که جوال را به چه کسی داده ام. شاگردش گفت: چگونه یادت آمد؟ ابوالعباس گفت: در نماز بودم که ناگهان یادم آمد. شاگرد گفت: ای استاد، پس شما نماز نمی خواندی، جوال پیدا می کردی. ابوالعباس از این سخن چنان تحت تأثیر قرار گرفت که کار را رها کرده و به تحصیل علم و تهذیب نفس پرداخت و به جایی رسید که تفسیری از خود به یادگار گذاشت.)6
ما به هنگام نماز، می خواهیم، نمازی عاشقانه و جانانه به درگاه خداوند بی نیاز تقدیم نماییم، نمازی که در آن حلقه ی جان خود را به دریای محبّت الهی پیونده زده و با دلی لبریز از شور و اشتیاق در پیشگاه خداوند بی همتا، حاضر شویم. ولی با آه و حسرتی برخاسته از جان، باید گفت که: در این لحظه با شکوه، با غول هولناکی به نام حواس پرتی روبرو هستیم. برای مؤمن، حواس پرتی، چون سوهانی است که روح و جان او را می خراشد و فکر و خیالش را آشفته می سازد.
در پایان این مطلب تذکر این نکته ضروری است که از دیدگاه خداوند متعال، دنیایی پست و مذموم است که انسان آن را به عنوان هدف در زندگی خود تلقی نموده باشد؛ به گونه ای که تمام تلاش و همّتش را صرف دستیابی به آن نماید. ولی اگر دنیا پلی باشد برای رسیدن به آخرت به گونه ای که آن را وسیله ای بداند برای امرار معاش و اداره ی امور زندگی و نه بیشتر، این دنیا نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح و پسندیده است و لذا ما شاهدیم که در روایات معصومین(صلوات الله علیهم أجمعین) به شدّت با ترک دنیا و عزلت نشینی مخالفت شده است.
دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند
|
کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است |
2) آلودگی به گناهان

یکی دیگر از عوامل مهمّ حواس پرتی در نماز، آلودگی به گناه است؛ زیرا انسان زمانی می تواند قلب و روحش را متوجه آن قدرت بی همتا نماید، که فضای ذهنش به جای دیگر متوجه نباشد، در حالی که انسان گنهکار دائماً فکرش با گناهان مأنوس است و همواره به آنها فکر می کند و لذا طبیعی است که در نماز به بلاء حواس پرتی مبتلا شود. مضافاً بر اینکه انسان زمانی می تواند به چیزی توجه کند که با آن مأنوس باشد و از بودن با آن لذت ببرد، در حالی که گناه این اُنس معنوی را بر هم زده و با طعم تلخش، ذائقه ی روحمان را تلخ می کند، نتیجه این تخلی چیزی نیست جز لذت نبردن از عبادت و نماز و در نهایت افتادن در چاله ی حواس پرتی.
در روایتی زیبا و دلنشین امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «پدرم می فرمود: هیچ چیزی مانند گناه قلب را تباه نمی کند، زیرا قلب پیوسته به گناه تن در می دهد تا جایی که گناه بر قلب چیره می شود و قلب را وارونه می سازد.»7
این روایت زیبا بیانگر این مطلب است که: انسان گنهکار در اثر وارونه شدن قلبش از دریای رحمت الهی بی نصیب گشته که نتیجه ی آن چیزی نیست جزء محرومیت از لذّت عبادت.
البته ناگفته نماند اینکه می بینیم انسان، در منجلاب گناه گرفتار شده و نمی تواند از لذّت ساختگی آن دست بردارد، بدین خاطر است که ذائقه ی روحش طعم شیرین و لذت بخش خلوت با خدا را نچشیده است و الا هرگز حاضر نمی شد که این لذّت معنوی را به آسانی به تاراج گذاشته و در مقابل، لذّت گناه را به جان و دل خریداری نماید.
نماز، چون غنچه ای است زیبا، که در انتظار شکفتن است و اگر قرار است که گل کند و با عطر دلربای خود، فضای روح ما را خوشبو کند، باید موانعی که سر راه آن سبز شده اند، شناسایی و برداشته شوند
گوهرشاد خانم و جوان عاشق
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد، پیش از ساختن مسجد به دست اندرکاران گفت: از محل آوردن مصالح ساختمانی تا مسجد برای حیوانات باربر ظرفهای آب و علف بگذارید، مبادا حیوانی در حال گرسنگی و تشنگی بار بکشد. از زدن حیوانات پرهیز کنید، ساعات کار باید معین باشد و مزد مطابق زحمت داده شود و...
گوهرشاد خانم، بیشتر وقتها خود جهت هدایت و سرکشی حاضر می شد و دستورات لازم را می دارد. روزی یکی از کارگران به طور ناگهانی چشمانش به صورت او افتاد و در اثر همین نگاه، آتش عشق در وجودش شعله ور گشته و عاشق دلباخته ی او شد؛ اما در این باره نمی توانست چیزی بگوید تا اینکه غم و غصه ی فراوان او را مریض کرد. به خانم گزارش دادند که یکی از کارگران که با مادرش زندگی می کرد مریض شده است. بعد از شنیدن این ماجرا خانم به عیادتش رفت و علّت را جویا شد. مادر کارگر جوان گفت: او عاشق شما شده است. خانم با اینکه عروس شاهزاده بود، اما هیچ ناراحت نشد! به مادر جوان گفت: باشد، وقتی من از همسرم جدا شدم با او ازدواج می کنم ولی به شرط اینکه مهریه من را قبل از ازدواج بپردازد و آن این است که چهل شبانه روز در محراب این مسجد نیمه کاره عبادت کند. جوان پذیرفت، چند روز از پی عشق او عبادت کرد؛ ولی با توجّه خاص امام رضا (علیه السلام) حالش تغییر یافت.
پس از چهل روز از حالش جویا شد، جوان به فرستاده ی خانم گفت: به خاطر لذّتی که در اطاعت و بندگی خدا یافتم، از لذت نفس شهوانی پرهیز کرده ام.8
اگر لذت ترک لذت بدانی
|
دگر لذّت نفس، لذّت ندانی |
نوشته مهدی صفری- گروه دین و اندیشه تبیان
1- بحارالانوار، ج 79، ص 139
2- محجة البیضاء، ج 1، ص 382
3- سوره حدید، آیه 20
4- کتاب وصایا الرسول لزوج البتول، وصیت 178، ص 63
5- بحارالانوار، ج 67، ص 25
6- برگرفته از کتاب چهل داستان درباره نماز و نمازگزار، نوشته یدالله بهتاش
7- وسائل الشیعه، کتاب جهاد النفس، حدیث 362
8- کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی، نوشته محمد حسین محمدی
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2908373
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396