از باغ جا نمازم
آهسته پر کشیدم
رفتم به سوی باغی
یک باغ سبز و خرم
دیدم که گل در آن باغ
روییده دسته دسته
دیدم کنار گل ها
یک شاپرک نشسته

آن شاپرک مرا دید
پر زد به سویم آمد
او با خودش گل آورد
گل را به چادرم زد
گفتم: به شاپرک جان
این گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
این گل، گل نماز است
:: ادامه مطلب
باز هم مرغ سحر، بر سر منبر گل
دمبهدم میخواند، شعر جانپرور گل
باز از مسجد شهر، صوت قرآن آید
با نسیم سحری، عطر ایمان آید
کودکان خوشسخن، شب فراری شده باز
دیده را باز کنید، شده هنگام نماز
باز خورشید قشنگ، آمد از راه دراز
باز در دشت و دمن، چشم نرگس شده باز
دانلود کامل باز هم مرغ سحر کیفیت بالا
:: ادامه مطلب
کتاب | تفسیر نماز |
---------------------------------------------------------
نماز در كلام على علیه السلام
چرا هر كارى را با «بسم اللّه» شروع كنیم؟
آیا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» جزء سوره حمد و یك آیه مستقل است؟
«اِیَّاك نَعْبُدُ وَ اِیَّاك نَسْتَعینُ»
«اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم»
«وَ لَمْ یَكُنْ لُهُ كُفُواً اَحَدٌ»
----------------------------------------
:: ادامه مطلب
سلام، نامى از نامهاى خداست
سلام، تحیّت اهل بهشت به یكدیگر است.
سلام، تحیت فرشتگان بهنگام ورود به بهشت است.
سلام، پیام پروردگار رحیم است.
سلام، پذیرایى شب قدر است.
سلام، اولین حق هر مسلمان بر دیگرى است.
سلام، كلید شروع هر كلام و نوشتهاى است.
سلام، امان نامه از هرگونه ترس و شرّى است.
سلام، سادهترین عمل نیك است.
سلام، نشانه تواضع و فروتنى است.
سلام، عامل محبت والفت است.
سلام، اظهار صلح و مسالمت است.
سلام، اولین تحفه و هدیه دو انسان است.
سلام، آرزوى سلامتى براى بندگان خداست.
سلام، دعوت به صلح جهانى است.
سلام، امیددهنده و نشاطآور است.
سلام، برطرف كننده كدورتهاى گذشته است.
سلام، اعلام حضور و اجازه براى ورود است.
سلام، بهترین كلام بهنگام ورود و خروج است.
سلام، كلامى است در زبان سبك، اما در میزان سنگین.
سلام، راهگشاى مصلحان براى اصلاح جامعه است.
سلام، كلامى است كه مخاطبش مردگان و زندگانند.
سلام، عامل تعظیم و تكریم است.
سلام، سبب جلب رضاى خدا و غضب شیطان است.
سلام، وسیله ادخال سرور در قلوب است.
سلام، كفّاره گناهان و رشددهنده حسنات است.
سلام، پیامآور انس و دوستى است.
سلام، عامل تكبرزدایى و خودخواهى است.
سلام، ادب الهى است.
سلام، استقبال از هر خیر و خوبى است.
سلام، كمالى كه ترك آن نشانه بخل و تكبر و انزوا و قهر و قطع رحم است.
سلام، ابر رحمتى است كه بر سر مردم مىافكنیم و لذا مىگوییم: «اَلسَّلامُ عَلَیْكُم» نه «اَلسَّلامُ لَكُم». پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله مىفرمود: من تا آخر عمر سلامكردن بر كودكان را ترك نمىكنم.(397) گرچه سلامكردن مستحب است و پاسخ آن واجب، اما پاداش كسى كه ابتدا به سلام كند دهها برابر جوابدهنده است.
در روایات مىخوانیم سواره بر پیاده، ایستاده بر نشسته و وارد بر حاضرین مجلس سلام كند.(398) و قرآن مىفرماید: هرگاه مورد تحیت قرار گرفتید، پاسخى گرمتر بدهید: «اِذا حُییِّتُمْ بِتَحیَّةٍ فَحَیُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها»(399)
397) بحار، ج 16، ص 98.
398) بحار، ج 84، ص 277.
399) سوره نساء، آیه 81.
:: ادامه مطلب
پس از ذكر صلوات، سه سلام مىدهیم: یكى به رسول خدا، یكى به اولیاى خدا و یكى به مؤمنان و همكیشان خود.
خداوند در آیه «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» بدنبال صلوات، دستور سلام بر پیامبر مىدهد، لذا در نماز پس از صلوات بر آن حضرت، بر او سلام مىدهیم: «اَلسَّلامُ عَلَیْك اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُه»
با تكبیرةالاحرام از خلق بریدیم و به خالق پیوستیم. در پایان نماز نیز ابتدا به گل سرسبد هستى، یعنى پیامبراكرمصلى الله علیه وآله سلام مىكنیم. سپس به بندگان صالح خدا سلام مىكنیم:
«اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحینَ» شامل همه انبیا و اوصیاى گذشته و امامان معصوم مىشود.
خداوند نیز خود بر پیامبرانش سلام و درود مىفرستد: «سلام علىالمرسلین»(393)، «سلام على نوح»(394)، «سلام على ابراهیم»(395)، «سلام على موسى و هارون»(396)
با اسلام خود را با بندگان صالح خدا پیوند مىدهیم. پیوند و رابطهاى فراتر از مرزهاى زمان و مكان، با همه پاكان و صالحان در طول تاریخ در همه عصرها و نسلها.
آنگاه به مؤمنانِ همراه و همكیش خود در زمان حاضر مىرسیم، به آنان كه در جماعت مسلمین شركت كردهاند و با ما در یك صف واحد قرار گرفتهاند. به آنان و فرشتگان حاضر در جمع مسلمین و دو فرشته مأمور خود سلام مىكنیم: «اَلسَّلامُ عَلیْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُه»
نماز را با نام خدا آغاز كردیم و با سلام به خلق خدا پایان مىبریم.
در این سلامها، سلسله مراتب مراعات شده است، ابتدا رسول خدا، بدنبال او انبیا و اولیا و صالحان و پس از آنها مؤمنان و پیروان.
393) سوره صافات، آیه 181.
394) سوره صافات، آیه 79.
395) سوره صافات، آیه 109
396) سوره صافات، آیه 120.
:: ادامه مطلب
در كتب اصلى اهل سنت از پیامبراكرمصلى الله علیه وآله نقل شده است كه بهنگام صلوات، حتماً نام آل محمّد را در كنار پیامبر بیاورید وگرنه صلوات شما ابتر و ناقص است.(385)
در تفسیر در المنثور از كتابهاى صحیح بخارى و مسلم و ابىداود و ترمذى و نسائى و ابنماجه كه از مهمترین كتب اهلتسنن است نقل شده است، كه شخصى به پیامبراكرم گفت: ما مىدانیم چگونه بر تو سلام كنیم، امّا صلوات بر تو چگونه است؟
پیامبر فرمودند: چنین بگوئید: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدَ كَما صَلَّیْتَ عَلى اِبْراهیم وَ آلِ اِبْراهیم اِنَّك حَمیدٌ مَجیدٌ»(386)
شافعى امام مذهب شافعیان این مطلب را به شعر درآورده و مىگوید:
یا اَهْلَ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ حُبُّكُمُ
فَرْضٌ مِنَ اللَّهِ فِى الْقُرآنِ اَنْزَلَه
كَفاكُمْ مِنْ عَظیمِ الْقَدْرِ اَنَّكُم
مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْكُمْ فَلا صَلوةَ لَه(387)
اى اهل بیت پیامبر! كه محبت شما از طرف خداوند در قرآن آمده است، در بزرگى شما همین بس كه هركس در نماز بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.
آرى یاد آل محمّد در هر نماز، رمز آن است كه باید پس از پیامبر به سراغ اهل بیت او برویم نه دیگران. وگرنه بردن نام كسانى كه نیاز به تداوم راهشان نیست آنهم در هر نماز، كارى لغو مىشود.
شخصى خود را به كعبه چسبانده بود و صلوات مىفرستاد، اما نام آل محمّد را نمىبرد، امام صادقعلیه السلام فرمود: این ظلم به ماست.(388)
پیامبر خدا فرمود: كسانى كه آل مرا از صلوات محروم كنند در قیامت از بهشت بوئى نمىبرند.(389) چنانكه جلساتى كه نام خدا و یاد پیامبر و آل او در آن نباشد، موجب حسرت در قیامت خواهد بود.(390)
جالب آنكه در روایات آمده است: هرگاه نام پیامبرى از پیامبران خدا برده شد، ابتدا بر محمّد و آل او صلوات بفرستید و سپس بر آن پیامبر درود و ثنا بفرستید.(391)
پیامبر خدا فرمود: بخیل واقعى كسى است كه نام مرا بشنود اما بر من صلوات نفرستد. او جفاكارترین و بىوفاترین مردم است.(392)
385) به نقل از تفسیر نمونه، ج 17، ص 420.
386) به نقل از تفسیرالمیزان، ج 16، ص 365، صحیح بخارى، ج 6، ص 151.
387) الغدیر.
388) وسائل، ج 4، ص 1218.
389) وسائل، ج 4، ص 1219.
390) كافى، ج 2، ص 497.
391) بحار، ج 94، ص 48.
392) وسائل، ج 4، ص 1220.
:: ادامه مطلب
«وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدَهُ وَ رَسُولُه» و گواهى مىدهم كه محمّد بنده و رسول اوست.
بندگى بالاترین مقام انبیا، بلكه مقدمه مقام رسالت و نبوّت است: «عَبْدُهُ وَ رَسوُلُه»
عبودیت است كه پیامبر را به معراج مىبرد: «سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِهِ»(367) و وحى آسمانى را بر او نازل مىكند: «نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا»(368)
خداوند نیز پیامبرانش را به بندگى خود ستایش مىكند، در مورد حضرت نوح علیه السلام مىفرماید: «اِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً»(369) و درباره حضرت داودعلیه السلام «نِعْمَ الْعَبْدُ»(370)
یكى از تفاوتهاى انبیا با نوابغ و مخترعین آنست كه آنها نبوغ و خلاقیت خود را در اثر تیزهوشى و پشتكار و تمرین بدست آوردهاند، امّا انبیا معجزات خود را در اثر بندگى خدا و در سایه لطف خدا پیدا كردهاند و بندگى منشأ همه مقامات انبیاست.
اقرار به عبودیّت پیامبران، ما را از هرگونه غلوّ و افراط و زیادهروى در مورد مقامات اولیاى خدا بازمىدارد، تا بدانیم پیامبر هم كه برترین فرد خلق است، بنده خداست.
ناگفته پیداست این شهادت باید از روى صدق و حقیقت باشد وگرنه منافقین هم در نزد پیامبر شهادت به رسالت مىدادند و قرآن مىفرماید: خداوند شهادت مىدهد كه تو رسول او هستى، اما منافقان دروغ مىگویند، زیرا گواهى آنان صادقانه نیست.(371)
367) سوره اسراء، آیه 1.
368) سوره بقره، آیه 23.
369) سوره اسراء، آیه 3.
370) سوره، ص، آیه 30.
371) سوره منافقون، آیه 1.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912914
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396